زمينه و زمانه ي علاّمه مجلسي
زندگي علمي
علاّمه محمدباقر مجلسي، فرزند مولي محمد تقي، متکلم، فقيه و محدّث مشهور از علماي بزرگ شيعي در سال 1037 ه.ق. در شهر اصفهان به دنيا آمد.(1) پدر علاّمه مجلسي، ملامحمدتقي فرزند مقصود علي اصفهاني، از دانشمندان مشهور عصر صفوي بود. وي شاگرد شيخ بهايي و ملاعبدالله شوشتري بوده، و شرح کتاب من لايحضره الفقيه به عربي با عنوان روضةالمتقين و به فارسي با عنوان لوامع صاحبقراني از آثار مجلسي اوّل است.(2)
دوران تحصيل
علاّمه مجلسي در مقدمه اي که بر کتاب بحارالانوار نوشته است، دوران تحصيل و تطوّرات علمي و روحي خود و هم چنين علت توجه و رويکرد خود را به علوم حديثي بيان مي کند. وي در اين مقدمه با اشاره به فراگيري علوم رسمي و رايج زمان خود، شامل علوم ادبي، فقه و اصول، حکمت و فلسفه و کلام و رياضي(3) اظهار مي دارد که روح جست و جوگر او از علوم مرسوم سيراب نگشته و عطش نيل به معرفت و شناخت حقيقي، و تأمّل در فوايد و نتايج علوم، و اهداف محصلان آن، او را به سرچشمه هاي زلال علم و معرفت و حکمت واقعي، يعني کلام وحي و سخنان معصومين (عليه السلام) رهنمون شده است. وي آن چه را از علوم که موجب کمال واقعي انسان بوده و براي جهان ديگر سودمند است، علم الحديث و علوم مستنبط از کتاب و سنّت مي داند. از نظر مجلسي، حکمت حقيقي تنها با جست و جو و کاوش در درياهاي نوراني سخنان امامان معصوم (عليه السلام) به دست مي آيد؛ از اين رووي از آن چه زماني در راه آموختن اش صرف عمر کرده بود- با اين که در زمان او رواج کامل داشت- تاسف مي خورد.(4) با دقت در اين منطقه که در جلد اوّل بحارالانوار آمده است، مسلک اخباري گري علاّمه مجلسي در مسائل فقهي، اصولي و اعتقادي کاملاً آشکار مي شود؛ البته ناگفته نماند که مجلسي اخباري اي معتدل و ميانه رو بود. هم چنان که اين معنا را در جاي جاي بحار مي توان ديد، در رساله ي منسوب به وي که درباره ي سه مسئله مهم علمي، فرهنگي و اجتماعي آن دوران، يعني فلسفه و حکمت، مسلک اخباري و اجتهاد و تصوف اظهارنظر کرده، به اين مطلب تصريح کرده و مي نويسد:
اما مسئله دوم که طريقه مجتهدين و اخباريين را سئوال فرموده اند: …مسلک حقير در اين باب وسط است. افراط و تفريط در جميع امور مذموم است… عمل به اصول عقليّه که از کتاب و سنت مستنبط نباشد، درست نمي دانم ولکن اصول و قواعد کليّه که از عمومات کتاب و سنت معلوم مي شود. با عدم معارضه نصّ به خصوص، اين ها را متّبع مي دانم.(5)
اساتيد وي
مجلسي از محضر بسياري از فقها و علماي بزرگ کسب علم و دانش کرده است، ميرزا عبدالله اصفهاني در رياض العلماء در شرح حال استادش، علاّمه مجلسي، مي گويد: وي علوم عقلي را نزد آقا حسين خوانساري و علوم نقلي را نزد پدرش فرا گرفت.(6) محدث نوري در فيض قدسي هيجده تن از استادان او را معرفي مي کند، (7) هم چنين عبدالرحيم رباني شيرازي در مقدمه بحارالانوار نام بيست تن از استادان او را، اعم از استاد اجازه و يا استادي که از محضرش دانش آموخته است، ذکر مي نمايد. اسامي برخي از اساتيد وي ازاين قرار است:
1- مولي محمد تقي، پدر علاّمه مجلسي، متوفي 1070 ه. ق؛
2- ملامحسن فيض کاشاني، صاحب وافي، متوفي 1091 ه. ق؛
3- محمد بن حسن عاملي، معروف به شيخ حر عاملي، صاحب وسائل الشيعه، شيخ الاسلام مشهد، متوفي 1104 ه.ق( از مشايخ اجازه ي مجلسي بوده است)؛
4- ملامحمد طاهر قمي، شيخ الاسلام قم، متوفي 1098 ه.ق( از مشايخ اجازه ي مجلسي بوده است)؛
5- حکيم ميرزا رفيع الدين نائيني، متوفي 1099 ه.ق؛
6- ملامحمد صالح مازندراني، متوفي 1081 ه.ق؛
7- محدث ميرمحمد مؤمن استرآبادي، شهادت 1088 ه.ق(8)
شاگردان وي
شهرت علمي مجلسي در حوزه علميه اصفهان و انتشار آن در ساير شهرهاي ايران و بلاد شيعه نشين عربي سبب شد تا بسياري از طلاب و علوم ديني، به ويژه طالبان علم الحديث، راهي اصفهان شده و در محضر درس اين محدّث بزرگ حاضر شوند، به گونه اي که مجمع علمي وي از شلوغ ترين و پررونق ترين مجامع علمي آن دوران بوده است. بنابر نقل سيد نعمت الله جزائري و ميرزا عبدالله اصفهاني، تعداد شاگردان علاّمه مجلسي بالغ بر هزار نفر بود.(9) محدّث نوري در کتاب فيض قدسي از 45 تن از شاگردان علاّمه مجلسي نام برده است؛(10) البته اين تعداد از شاگردان شامل شاگردان رسمي ايشان و کساني است که از محضر او به دريافتِ اجازه روايت نايل آمده اند. اسامي برخي از شاگردان علاّمه مجلسي عبارت اند از:
1-سيد نعمت الله جزايري، صاحب انوار نعمانيه، متوفي 1112 ه.ق؛
2- مولي محمد اردبيلي، معروف به محقق اردبيلي، صاحب جامع الرواة، متوفي 1101 ه.ق؛
3- مسير محمد حسين خاتون آبادي، مؤلف حدائق المقربين، متوفي 1116 ه.ق؛
4- ميرزا عبدالله اصفهاني، صاحب رياض العلماء، متوفي، 1130 ه.ق؛
5- شيخ حر عاملي، صاحب وسائل الشيعة، متوفي 1104 ه.ق. (شيخ حر عاملي متقابلاً از طرف علاّمه مجلسي موفق به دريافت اجازه ي روايت و مجاز به نقل آثار وي گرديد).
آثار و تاليفات وي
در بين علماي اماميه دو تن به کثرت تأليف و تصنيف شهرت دارند: نخست، علاّمه حلي(رحمه الله) که کتاب ها و رسايل زيادي نوشته است و ديگر، علاّمه مجلسي که تعداد آثارش بيش از دويست جلد کتاب و رساله است.
علاّمه مجلسي و پدرش از پيشگامان دانشمندان شيعي هستند که احاديث ائمه (عليه السلام) را به زبان فارسي سليس و روان براي استفاده شيعيان فارسي زبان و آشنايي آن ها با فرهنگ و معارف شيعه ترجمه و ترويج کردند.
ميرمحمد حسين خاتون آبادي، نواده ي علاّمه مجلسي، نخستين کسي است که رساله اي مستقل در معرفي آثار و تأليفات مجلسي نگاشته است وي در اين رساله ده عنوان ازآثار عربي و 49 عنوان از تأليفات فارسي او را نام مي برد. نويسنده ي مزبور از تقسيم سطرهاي تأليفات علاّمه مجلسي به ايام عمرش، عدد 53 سطر براي هر روز را به دست آورده است.(11)
جامع ترين پژوهشي که اخيراً درباره کتاب شناسي آثار علاّمه مجلسي صورت گرفته، تحقيقي است که دو تن از مؤلفان با عنوان کتابشناسي مجلسي ارائه داده اند. نويسندگان اين اثر، 88 عنوان کتاب و رساله و ترجمه را شناسايي و معرفي کرده و بيش از اين تعداد از آثار منسوب به وي را نام برده اند.(12)
مستند سازي آرا و انديشه هاي سياسي علاّمه مجلسي در نوشتار حاضر، بر چهار اثر معروف او، يعني بحارالانوار، مرآت العقول، عين الحيات و حقّ اليقين مبتني است که اين چهار اثر معرّف ديدگاه هاي فقهي، اصولي، کلامي، فلسفي و سياسي وي مي باشد:
1-بحارالانوار
بحارالانوار، بزرگ ترين کتاب جامع حديثي شيعه، به علت جامع بودن اش از زمان تأليف تاکنون مورد توجه و استفاده دانشمندان بوده است. حفظ اصول اربعمائه شيعه از خطر زوال، انگيزه و هدف اصلي نويسنده از آفرينش اين اثر بزرگ است. ذکر آيات، روايات و اقوال و آراي دانشمندان، رده بندي علمي نسبتاً جامع آن در زمينه هاي اعتقادي، اخلاقي و تاريخي، به ويژه انبيا وسيره ائمه معصومين (عليه السلام) و ارائه جلوه هاي گوناگون آداب و سنن، فرهنگ و معارف شيعه، اين کتاب را به عنوان بزرگ ترين دائرة المعارف مذهب تشيّع قرار داده است، به گونه اي که هيچ پژوهش گري نمي تواند در تحقيق درباره تاريخ، انديشه و فرهنگ شيعه از مراجعه به بحارالانوار بي نياز باشد.
نصّ گرايي، تفکيک روايت عيني از درايت ذهني( جدا کردن متن از شرح)، نقل از منابع اصيل و کهن، به دست دادن کتاب شناسي منابع، اختصار در اسناد روايات، تعميق بخشيدن به شرح و تفسير احاديث، و بالاخره، تبويب و تنظيم موضوعي روايات از ويژگي هاي مهم اين اثر جاويد است.(13)
اين اثر بزرگ که در 25 جلد(چاپ جديد در 110 جلد) و 2327 باب و بالغ بر چهل هزار صفحه تدوين يافته، حاصل تقريبا چهل سال (1070-1106 ه.ق) تلاش و تحقيق همه جانبه علاّمه مجلسي بوده است. تعداد کتاب هايي که درباره ي بحارالانوار نگاشته شده است، اعم از: مستدرک، تلخيص، معجم، شرح وحاشيه، تعليقه و ترجمه، به 130 عدد مي رسد.(14)
گفتني است درباره ي بحارالانوار دو نظريّه ناصواب وجود دارد:(15)
1- نظريّه تفريطي: صاحبان اين ديدگاه مطلق گراياني هستند که در جانب تأييد و اثبات، به دليل عدم شناخت از متون احاديث و اسناد آن، از تشخيص قوت و ضعف و درک تناقض موجود در برخي از روايات عاجزند؛ از اين رو با مشاهده ي روايت مطابق نظر خود، بدون توجه به صحت و سقم سند آن، بدان استشهاد مي کنند.
2- نظريّه افراطي؛ طرف داران اين نظريه آن دسته از مطلق گراياني هستند که در جانب نقد و نقض به افراط دچار آمده اند. و به سبب وجود برخي از اخبار ضعيف در بحارالانوار، به طور مطلق، هم نوشته و هم نويسنده را مورد طعن و انتقاد قرار مي دهند.
در پاسخ به اين دو نظريه، نقل قول امام خميني (عليه السلام) خالي از لطف نيست. ايشان درباره بحارالانوار چنين مي فرمايد:
کتاب بحارالانوار که تأليف عالم بزرگوار و محدث عالي مقدار، محمدباقر مجلسي، مي باشد مجموعه اي است از قريب چهارصد کتاب و رساله، که در حقيقت يک کتاب خانه کوچکي است که با يک اسم نام برده مي شود. صاحب اين کتاب چون ديده کتاب هاي بسياري از احاديث که به واسطه کوچکي و گذشتن زمان ها از دست مي رود. تمام آن کتاب ها را بدون آن که التزام به صحت همه ي آن ها داشته باشد در يک مجموعه به اسم بحارالانوار فراهم کرده، و نخواسته کتاب عملي بنويسد يا دستورات و قوانين اسلام را در آن جا جمع کند تا در اطراف آن بررسي کرده و درست را از غيردرست جدا کند. در حقيقت، بحار خزانه ي همه اخباري است که به پيشوايان نسبت داده شده چه درست باشد يا نادرست، در آن کتاب هايي هست که خود صاحب بحار آن ها را درست نمي داند. و او نخواسته کتاب عملي بنويسد تا کسي اشکال کند که چرا اين کتاب ها را فراهم آوردي؟ پس نتوان هر خبري را که دربحار است به رخ دين داران کشيد که آن خلاف عقل يا حس است. چنان که نتوان بي جهت اخبار آن را رد کرد، که موافق سليقه ي ما نيست، بلکه در هر روايتي بايد بررسي شود و آن گاه با ميزان هايي که علما در اصول تعيين کرده اند، عملي بودن يا نبودن آن را اعلان کرد.. پس انسان ِعاقل نبايد به مجرد آن که چيزي برخلاف سليقه يا عادت اش بود يا علم ناقص او راهي براي ادراک آن نداشت، به انکار برخيزد…(16)
2- مرات العقول
علاّمه مجلسي افزون بر تدوين مجموعه حديثي بحارالانوار، کتاب هاي ارزش مند ديگري نيز در شرح و بيان احاديث به نگارش درآورد که از جمله آن ها، شرح مفصل وي بر کتاب اصول و فروع کافي ثقة الاسلام کليني با نام مرآت العقول في شرح اخبار آل الرسول است. مرحوم مجلسي اين شرح را در اواخر عمر خود بين سال هاي 1076-1109 ه.ق نگاشته است.(17)
هدف فراگير مجلسي از رويکرد خود به علم الحديث و تدوين کتاب هاي حديثي، ارشاد جامعه علمي به علوم و معارف اهل بيت(عليه السلام) و بازگرداندن توجه عمومي از عرفان و تصوف و حکمت و فلسفه بوده است.(18)
ايشان در اين اثر، اعتبار احاديث را با دو شيوه ي سندي و محتوايي مورد بحث و بررسي قرار مي دهد. تقسيم روايات کافي به صحيح و مؤثق و ضعيف و مجهول، از اعتدال مجلسي در مسلک اخباري حکايت دارد. او در اين شرح بحث هاي ارزش مندي را در حوزه ي ادب، کلام، تفسير، فلسفه و فقه مطرح مي کند. بيش ترين مباحث سياسي در اين کتاب در بحث امامت (کتاب الحجة) ارائه شده است.
3- عين الحيات
کتاب عين الحيات از آثار ازش مند فارسي علاّمه مجلسي است، موضوع اصلي اين کتاب، ترجمه و شرح نصايح پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) به ابوذر غفاري است. در ضمن شرح عبارات اين حديث، مباحث کلامي و اعتقادي شيعه به طور مبسوط بحث و بررسي مي شود. عين الحيات يکي از منابع معتبر در معرفي و شناخت آرا و انديشه هاي سياسي مجلسي، به ويژه در بحث هم کاري و رابطه با حاکم جائر است. از مباحث سياسي مطرح شده در اين کتاب مي توان به اين عناوين اشاره کرد: «احوال سلاطين عدل و جور»، « کيفيت معاشرت با سلاطين»، «حقوق پادشاهان» و «مفاسد قرب پادشاهان»، وي در آغاز هر بحث، اجمالي از نظر خود را که همان مفاد روايات است بازگو کرده، سپس احاديث مربوط به آن را ذکر مي کند.
حق اليقين
اين کتاب آخرين تصنيف علاّمه مجلسي است که نگارش آن درسال 1109 ه. ق پايان يافته است. اين اثرعقايد شيعه را به طور مرتب، منظم، مفصّل و به شيوه استدلالي بيان مي کند. گرايش خاورشناسان، مانند ادوارد براون و کازيميرسکي به ترجمه ي اين کتاب، نشان دهنده ي اهميت آن از ديد خارجيان است.(19) از منظر سياسي، مباحث مطرح شده در باره ي امامت يکي از نکات مهم و جالب توجه اين اثر مي باشد.
کتاب ها و رساله هاي ديگري نيز از علاّمه مجلسي در دست است که در ذيل برخي از آن ها را نام مي بريم:
1- ملاذ الاخبار في فهم تهذيب الاخبار( شرح تهذيب در 16 جلد)؛
2- شرح اربعين؛
3- حيات القلوب؛
4- جلاء العيون؛
5- حلية المتّقين؛
6- زاد المعاد؛
7- رساله صواعق اليهود؛
8- رساله آداب سلوک حاکم با رعيت و…
براي حسن ختام اين فصل، نمونه اي از ويژگي هاي اخلاقي علاّمه مجلسي را بيان مي کنيم:
سيد نعمت الله جزائري، يکي از شاگردان مبرّز و نزديک علاّمه مجلسي، در مقدمه ي شرح استبصار خود در رابطه با برخي از حالات علاّمه چنين مي نويسد:
چندين سال با ايشان مصاحبت داشته و شب و روز با وي بودم، در اين مدت طولاني هيچ عمل مباحي از او نديدم، تا چه رسد به مکروهات، زيرا علاّمه مجلسي از فرموده رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) (وليکن في کل شيء نية حتي النوم و الأکل) پيروي مي نمود. او تمام اعمال و افعالش عبادت و طاعت خداوند بود.(20)
وفات وي
علاّمه مجلسي بعد از 73 سال عمر گران بهايي که در تربيت صدها شاگرد و تأليف ده ها کتاب و رساله سودمند صرف شد، بنابر نقل وقايع السنين، در سال 1111 ه ق چشم از جهان فرو بست.(21) مؤلف روضات الجنات سال وفات وي را 1110 ه. ق ذکر مي کند. و ياد کرد نويسنده«دستور شهرياران» از تاريخ وفات مجلسي، مؤيد قول دوم است
پي نوشت ها :
1- سيد عبدالحسين خاتون آبادي، وقايع السنين و الأعوام، ص 508
2- علي دواني، مفاخر اسلام، ج8، ص 28
3- براي اطلاع از علوم رايج در حوزه هاي علمي دوران صفوي، ر.ک: دکتر ذبيح الله صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج1
4- علاّمه مجلسي، بحارالانوار، ج1، مقدمه
5- رساله ي اجوبه ملامحمدباقر به ملا خليل، کتاب خانه تخصصي واحد انديشه سياسي دفتر تبليغات اسلامي؛ حسن طارمي، علاّمه مجلسي
6- ميرزا عبدالله اصفهاني، رياض العلماء، ج5، ص 40
7- محدث نوري به نقل از علاّمه مجلسي، بحارالانوار، ج102، ص 76
8- همان، ج1، ص 52
9- سيد نعمت الله جزائري، انوار نعمانيه، ج3، ص 362
10- محدّث نوري، فيض قدسي
11- همان، بيست و پنج رساله فارسي، ص 631-642
12- حسين درگاهي، کتابشناسي مجلسي، بنياد فرهنگي امام رضا(عليه السلام)
13- جمعي از نويسندگان، شناخت نامه علاّمه مجلسي، ج2، ص 112
14- همان، ص 255
15- همان، ج1، ص 106
16-امام خميني، کشف الاسرار، ص 319- 320؛ و جمعي از نويسندگان همان، ج2، ص 235-236،
17- جمعي از نويسندگان، همان، ص 36
18- علاّمه مجلسي، مرآت العقول، ج1، مقدمه، ص 2
19- جمعي از نويسندگان، همان، ج2، ص 31
20- همان، ج1، ص 87-88
21- سيد عبدالحسين خاتون آبادي، وقايع السنين و الأعوام، ص 551
منبع مقاله :
سلطان محمدي، ابوالفضل، (1389)، انديشه سياسي علامه مجلسي،قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ سوم