طلسمات

خانه » همه » مذهبی » معجزه چيست؟

معجزه چيست؟

امام صادق(عليه السلام) در تعريف معجزه مى فرمايد: “و المعجزة علامةٌ لله لا يعطيها إلا انبياءهُ و رُسُلَهُ و حججه ليعرف به صدق الصادق من كذب الكاذب; “معجزه” نشانه اى از خداوند است كه آن را جز به پيامبران و فرستادگان و حجت هاى خود نمى دهد، تا به وسيله ى آن، راستگويى ]مدّعيان ارتباط با خدا[ از درغگويى ]مدّعيان دروغين[ شناخته شود.”1
در توضيح اين حديث شريف بايد دانست كه معجزه2 ـ چنان كه از لفظش پيدا است ـ يعنى عاجز كننده، و آن كار خارق العاده اى است كه نوع بشر، حتى نوابغ در تمام زمانها از آوردن آن عاجز باشند، و اساساً معجزه فراتر از نيروى بشر است و پيامبران به اراده و مشيّت خدا، براى اثبات درستى ادعاى رسالت خويش، انجام مى دهند و دعوت به “مقابله به مثل” (تحدى) نيز مى نمايند.
قرآن كريم از اين واژه به “آيت”،3 يعنى نشانه و علامت، و نيز به “بيّنه” تعبير كرده است. و در روايات ـ از جمله روايت فوق ـ و فرهنگ متكلمان ـ از آن نظر كه اين نشانه، ناتوانى ساير افراد را آشكار مى سازد ـ به “معجزه” تعبير شده است.
قرآن كريم نقل مى كند كه مردم هر زمان، از پيامبران زمان خويش تقاضاى “آيت” و “معجزه” مى كردند و آن ها نيز به درخواست هايى كه معقول و منطقى و در راستاى حقيقت جويى بود، پاسخ مثبت مى دادند، ولى اگر درخواست ها از سوى مردمى بهانه جو بود و به جهت دشمنى و مبارزه و معارضه با پيامبران صورت مى گرفت، چون پيامبران براى اثبات رسالت خويش به مقدار لازم معجزه آورده بودند، به خواسته ى آن ها پاسخ نمى دادند.
قرآن كريم معجزه هاى زيادى را براى پيامبران نقل كرده است; مانند: زنده كردن مرده، علاج بيماران صعب العلاج و علاج كور مادرزاد، سخن گفتن در گهواره، تبديل عصا به اژدها، خبر دادن از نهان و آينده و…4
از آنچه گفته شد، مى توان چهار ركن اساسى براى معجزه بيان كرد:
1. كارى خارق العاده است كه از حدود توانايى نوع بشر خارج بوده و هيچ كس ـ هر چند نابغه باشد ـ نمى تواند به اتكاى نيروى انسانى، همانند آن را بياورد;
2. اين كار خارق العاده تنها با اذن و مشيّت الهى صورت مى گيرد;
3. همراه با ادعاى پيامبرى است; يعنى آورنده آن، به عنوان يك سند زنده، آن را براى اثبات رسالت انجام دهد;
4. همراه با “تحدى” است; يعنى فراخواندن به معارضه و مقابله به مثل; به اين ترتيب كه از تمام انسان ها دعوت كند كه اگر مى توانند و قدرت دارند، مانند آن را بياورند.
بنابراين، اگر يكى از موارد ياد شده در كار نباشد، نمى توان آن را معجزه ناميد.
 
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. رسالت جهانى پيامبران و برهان رسالت، آية الله جعفر سبحانى;
2. درس هايى از اصول دين، هيات تحريريه مؤسسه در راه حق، ص 144ـ145;
3. فلسفه ى وحى ونبوت، محمدى رى شهرى، ص 166 به بعد.
 
پي نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج11، ص71.
2. واژه ى “معجزه” از “عجز” ـ مقابل قدرت ـ گرفته شده و از وصفيّت به اسميّت نقل گرديده و تا را به علامت نقل آورده اند، مانند تاى صمدية، و برخى آن را تاى مبالغه مى دانند، مانند تا در “علامة”.
3. البته قرآن آثار خلقت خداوند را نيز كه دليلى قطعى و ترديدناپذير بر وجود خداوند مى باشد، به “آيات” تعبير كرده است، و اما “آيه” به معناى معجزه، مانند: “قُلْ إِنَّمَا الآياتُ عِنْدَ اللّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ; من فقط بيم دهنده اى آشكارم و آيه ها و نشانه ها نزد خدا ]به دست او[ است. (عنكبوت، 50)  ا
“و مان كان لِرسول أن يأتى بآية إلاّ بإذن الله; هيچ رسولى اين حق را نداشت كه آيه و معجزه اى را بدون اذن خدا بياورد” و نيز آيه ى 37 سوره ى انعام و آيه 15 سوره ى انعام و آيه ى 124 و آيه ى 20 سوره ى يونس و آيات ديگر.
4. ر.ك: وحى و نبوّت، ص 12.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد