دوري كنيد از گناه
يكي از آثار تصفيه ي روح پرهيز از گناه است. هم چنان كه از شرايط مهم موفقيت در تحصيل علوم شرعي است. كسي كه مرتكب كارحرام شود، قلبش تيره و تار مي گردد و ديگر قابليت تابيدن نور علم- نه دانستن مشتي اصطلاح خشك- را ندارد.
شهيد ثاني مي نويسد:
علي بن خشرم گويد: از سوء حافظه ي خود نزد وكيع گله كردم. وكيع به من گفت: « براي تقويت حافظه ي خود از سبك كردن بار گناه مدد گير.»(1)
حتي گناهي به ظاهر كوچك ممكن است آدمي را به بدبختي بكشاند و براي هميشه از تحصيل علم محروم و به اسلام و اولياي الهي و روحانيت بدبين كند.
شيطان هر كسي را از راهي به گمراهي مي كشاند. روحاني را به شراب خواري و مانند آن دعوت نمي كند؛ بلكه وي را از طريق حسد، جاه طلبي، نام جويي، مقام پرستي، غيبت، تهمت، شايعه پراكني و امثال آن، با توجيهاتي كه مي كند و اين اعمال را نيكو جلوه مي دهد، گمراه مي كند.
حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
وَجَدتُ عِلمَ الناس كُلَّه في اَربَع: اَوَّلُها اَن تَعرِفُ رَبّك، و الثاني اَن تَعرِفَ ما صَنَعَ بِك، وَ الثالِث اَن تَعرِفَ ما اَرادَ مِنكَ، وَ الرابِع اَن تَعرِفَ ما يُخرِجُك مِن دينِك؛
تمام علوم مردم ار در چهار چيز يافتم: 1. اين كه پروردگارت را بشناسي 2. بشناسي خداوند در وجود تو چه كرده است3. آنچه را خداوند متعال از تو مي خواهد بفهمي 4. به اموري كه تو را به دين مي كند آگاهي باشي.
مرحوم مولي حسينقلي همداني قدس سره در نامه اي مي نويسد:
… و آنچه اين ضعيف از عقل و نقل استفاده نموده ام، اين است كه اهم اشياء از براي طالب قرب، جد و سعي تمام در ترك معصيت است. تا اين خدمت را انجام ندهي، نه ذكرت، نه فكرت، به حال قلبت فايده نخواهد داشت، چرا كه پيش كش و خدمت كردن كسي كه با سلطان در عصيان و انكار است، بي فايده خواهد بود. (2)
استاد بزرگ علم اخلاق، مرحوم شيخ محمد بهاري رحمه الله مي نويسد:
كسي كه مي خواهد در راه تقوا قدم گذارد، بايد چند امر را مراعات كند: اول ترك گناهان كه پايه ي تقوا و اساس دنيا و آخرت بر آن بنا نهاده شده است و مقربان درگاه خداوند متعال، به چيزي بالاتر و بهتر از آن تقرب نجستند. و از اين جاست كه حضرت موسي عليه السلام از حضرت خضر عليه السلام سوال مي كند كه چه كرده اي كه مأمور شده ام از تو تعلم كنم؟ به چه چيز به اين مرتبه رسيدي؟ فرمود: « بترك المعصيه» پس اين را بايد انسان بداند و نتيجه ي آن هم بزگ است حقيقة.(3)
امام صادق عليه السلام به حفص بن غياث فرمود:
يا حفص يُغفر للجاهل سبعون دنبا قبل اَن يُغفر للعالم ذنب واحد؛ (4) اي حفص، هفتاد گناه از انسان جاهل آمرزيده مي شود، قبل از اين كه يك گناه از عالم بخشوده شود.
گذشته از همه ي اينها، از آن جا كه حضرت ولي عصر- أرواحنا فداه- برهمه ي اعمال ما آگاهي دارد؛(5) هر گناهي كه از ما سر مي زند، تيري است كه به قلب آن واسطه ي فيض نشانه مي رود.
امام خميني
از مسائلي كه دوستان امام بر آن اتفاق داشتند، اين بود كه مطلقاً غيبت نمي كردند. از همان ايام جواني به هيچ وجه اجازه نمي دادند كسي غيبت كند و اگر كسي مي خواست شروع به غيبت كند، فوراً ايشان مطلب را بر مي گرداندند و رشته ي سخن را تغيير مي دادند.
محدث قمي
هرگز كسي در حضور او جرئت غيبت كردن نداشت. خود نيز چنان از گناهان و غيبت و دروغ احتراز داشت كه فوق تصور است. در ايام بيماري منجر به وفاتش يكي از علماي تهران براي عيادت به حضورش رسيد. حاج شيخ عباس آن روز بسيار ناراحت و متفكر بود. آن عالم بزرگ مي پرسد: « چرا ناراحتيد؟» پاسخ مي دهد: در سفري كه به حج رفتم در مكه ي معظمه خواستم به روش محدثين كه از يك ديگر اجازه مي گيرند از يكي از محدثان عامه اجازه حديث بگيرم. وقتي اين منظور را با وي در ميان نهادم، عالمي سني مطلبي گفت و من روي مصالحي، به دروغ، آن را انكار كردم. اكنون در اين فكرم كه فرداي قيامت، چگونه اين دروغ را در محضر عدل الهي توجيه كنم؟(6)
سيد صدر الدين عاملي اصفهاني
محدث قمي رحمه الله در شرح حال اين مرد بزرگ مي نويسد:
در امر به معروف و نهي از منكر، بسيار ساعي بود و اقامه ي حدود در اصفهان مي نمود و چندان معصيت در نظرش عظيم بود كه گويند: وقتي، چنان اتفاق افتاد كه حاضر شد در مجلسي كه برپا شده بود براي اقامه ي عزاي حضرت سيدالشهدا عليه السلام و در آن مجلس جماعتي از اعيان و اشراف بودند. يكي از شاهزادگان كه اهل گناه بود، ناگاه در آن مجلس وارد شد. سيد چون نظرش به او افتاد فرمود: « اين مرد آمده در اين مجلس كه منعقد شده براي عزاي سيدالشهدا عليه السلام و من مي ترسم كه هرگاه روضه خوان بالاي منبر رود و اين مرد در اين جا باشد، سقف فرود آيد.» پس در آن مجلس نماند و بيرون رفت. (7)
ترك مكروه و مباح
بسياري از علماي ما، گِردِ كار مكروه و مباح نمي گشته اند تا چه رسد به حرام. براي روشن شدن اين ادعا، نمونه هايي ذكر مي شود:
1.شهيد اول رحمه الله مي نويسد: « و من الخسران صرف الزمان في المباح و ان قلّ …؛(8) صرف عمر در كارهاي مباح، هرچند كم، جز زيان چيزي نيست، چه، از ثواب مي كاهد و درجات انسان را پايين مي آورد.»
2.مرحوم مولي عبدالله شوشتري يكي از شاگردان محقق اردبيلي، در مقام موعظه به فرزندش گويد: « فرزندم، از آن هنگام كه اساتيدم به من فرمودند به رأي خودت عمل كن و اجازه ي اجتهادم دادند، تاكنون مرتكب كار مباح و مكروه نشده ام حتي در خوردن، آشاميدن، خواب و مانند آن».(9)
3.درباره ي مقدس اردبيلي رحمه الله گفته اند: « در طول چهل سال از او كار مباحي سر نزد چه رسد به حرام و مكروه». (10)
سوالي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله
مرحوم حاج مولي محمد صالح برغاني قزويني، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را در خواب ديد و از آن حضرت پرسيد: علت اين كه علماي سابق صاحب كرامات و مكاشفات بودند و در اين زمان باب مكاشفات مسدود شده چيست؟ آن حضرت فرمود: سبب آن اين است كه علماي گذشته احكام را دو قسمت كردند: واجب و حرام. حرام را ترك مي كردند و واجبات را انجام مي دادند و هر چه مكروه و مباح بود از محرمات مي شمردند؛ يعني، در مقام عمل مباحات و مكروهات را ترك مي كردند و مستحبات را انجام مي دادند و از واجبات محسوب مي داشتند؛ ولي شما متأخرين احكام را در مقام عمل پنج قسم كرده ايد و مستحبات را ترك مي كنيد و مكروهات و مباحات را مرتكب مي شويد. از اين رو ابواب كرامات و مكاشفات بر شما مسدود است.(11)
توصيه ي آقا محمدت بيدآبادي
حكيم و عارف بزرگ، مرحوم آقا محمد بيدآبادي قدس سره ضمن دستورالعملي چنين مي نويسند:
… پس هموم خود را واحد ساخته، به قدم جد و جهد تمام، پاي در جاده ي شريعت گذارد و تحصيل ملكه ي تقوا نمايد؛ يعني، پيرامون حرام و مشتبه و مباح، قولاً و فعلاً و حالاً و خيالاً و اعتقاداً، به قدر مقدور نگردد، تا طهارت صوري و معنوي حاصل شود كه شرط عبادت است، و اثري از عبادت مترتب شود و محض صورت نباشد. (12)
لقمه كامد از طريق مشتبه *** خون خور و خاك و بر آن دندان منه
كان تو را در راه دين مفتون كند *** نور عرفان از دلت بيرون كند ( شيخ بهايي)
روحاني با مردم ديگر فرق دارد: پا جاي پاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله گذاشته و به زي انبيا عليهم السلام در آمده است. انسان ها كارهايش را سرمشق قرار مي دهند و با حساسيت اعمالش را زير نظر دارند. بنابراين:
اگر هيچ اثري و اشتباهي و كاري به حضرت علي و امام جعفر صادق عليهما السلام نداشته باشيد و نخواهيد اين اشتباهت را در خود ايجاد كنيد راه بازار باز است. آدم مي رود كاسب مي شود، داعي ندارد كه طلبه بشود. طلبه كه شد، يعني قبول يك سلسله مسائل و تربيت ها و شدن ها و تعهدها، پس شباهتي بايد باشد.(13)
يكي از دانشمندان گفته است: مردم هميشه يك مرتبه پايين تر از عالم، عمل مي كنند. بدين معنا كه اگر عالم، صالح و با تقوا و پرهيزكار باشد، مردم به او اقتدا مي كنند و مرتكب كار حرام نمي شوند، ولي به مباحات عمل مي كنند. اگر عالم به مباحات دست يازد، ديگران مرتكب امور شبهه ناك و مشتبهات مي گردند و چنانچه دانشمند، به مشتبهات آلوده شود، سايرين كارهاي حرام را انجام مي دهند و در صورتي كه كار حرامي از او سر زند، ديگر كافر مي شوند. اين موضوعي است كه با چشمان خود مي بينيم و آن جا كه عيان است چه حاجت به بيان است؟(14) و به قول امام خميني قدس سره:
درد اين جاست: اگر مردم از شما عملي كه بر خلاف انتظار است مشاهده كنند از دين منحرف مي شوند، از روحانيت بر مي گردند نه از فرد. اي كاش از فرد بر مي گشتند و به يك فرد بدبين مي شدند.(15)
پي نوشت ها :
1. منية المريد، ص 225، (چاپ بوستان كتاب).
2. تذكرة المتقين، ص 208-211.
3. تذكرة المتقين، ص 45-46.
4. اصول كافي، ج1، ص 47.
5. بحار الانوار، ج53، ص 175.
6. حاج شيخ عباس قمي مرد تقوا و فضيلت، ص 65-66.
7. منتهي الآمال، ج5، ص 63-64، بخش شرح احوال اولاد امام موسي بن جعفر عليهما السلام.
8. القواعد و الفوائد، ج1، ص 119 و منتخب التواريخ، ص 195.
9. منتخب التواريخ، ص 193.
10. همان، ص 196، مطالب ديگري درباره ي احتياط مرحوم اردبيلي در روضات الجنات، ج1، ص81، نقل شده است.
11. قصص العلماء، ص52.
12. مجله حوزه، ش10، ص74.
13. هويت صنفي روحاني، ص 40-41.
14. انوار نعمائيه، ج3،ص341.
15. جهاد اكبر ( چاپ شده همراه ولايت فقيه) ، ص 206.
منبع مقاله :
مختاري، رضا، (1386)، گزيده سيماي فرزانگان، قم: بوستان کتاب، چاپ ششم