آیات موهم صدور گناه از حضرت سلیمان علیهالسلام و پاسخ آنها
آیا حضرت سلیمان گناهی مرتکب شده بود؟
ابتلاء سلیمان
«إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِّ الصَّافِنَاتُ الْجِیَادُ فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ رُدُّوهَا عَلَیَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَ أَلْقَیْنَا عَلَى کُرْسِیِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنَابَ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکاً لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»(1).
«به خاطر بیاور هنگامی را که عصرگاهان اسبان چابک تندرو را بر او عرضه داشتند، گفت: «من این اسبان را به خاطر پروردگارم دوست دارم (و می خواهم از آنها در جهاد استفاده کنم»! او همچنان به آنها نگاه می کرد) تا از دیدگانش پنهان شدند. (آنها به قدری جالب بودند که گفت:)«بار دیگر آنها را نزد من برگردانید! و دست به ساقها و گردنهای آنها کشید» (و آنها را نوازش داد). ما سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم، سپس او به درگاه خداوند توبه کرد گفت: «پروردگارا! مرا ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد که تو بسیار بخشنده ای!»
در آیات فوق سه اشکال و شبهه مطرح شده است که به یک یک آنها پاسخ خواهیم داد.
1- گفته شده: سلیمان آن اندازه به اسبهای ورزیده علاقه می ورزید تا آنجا که از ذکر خدا غافل گردید! و بعضی گفته اند: حضرت سلیمان به علّت فرط علاقه به اسبان، از نماز عصر غفلت نمود و بجا نیاورد! و لذا ترک صلوة یا غفلت از یاد خدا با مقام عصمت سلیمان سازگاری ندارد.
جواب: اوّلاً: مراد از ذکر پروردگار، ذکر مستحبی است.
ثانیاً: دوست داشتن اسبها به خاطر جهاد با دشمنان دین و آمادگی کارزار با دشمن خونخوار بود، که این نیز خود نوعی عبادت محسوب می شود و کلام حضرت سلیمان که گفت:«إِنیِّ أَحْبَبْتُ حُبِّ الْخَیْرِ عَن ذِکْرِ رَبِّی» کنایه از این است که مسلمانان برای حفظ شرف و آبرو، باید پیوسته آمادگی کارزار با دشمن ظالم را داشته باشند و همواره در حال آماده باش برای جهاد بوده باشند.
2-مقصود از جسم بی روح که در آیه ذکر شده است چیست؟
در این باره وجوهی ذکر کرده اند که با مقام شامخ نبوت و عصمت سازگاری ندارد. از جمله گفته اند:
«سلیمان با خود اندیشید که شب هنگام بر تمامی زنهای خود سرکشی کند و با همه آنها همبستر شود تا آنکه فرزندانی شایسته، یک شبه نصیب او گردد.
ولی جز یک زن، هیچ کدام آبستن نشدند و آن یک زن هم جز لاشه ی مرده (بچّه مرده) چیز دیگری نزائید.
در روایت آمده: اگر «اِن شاء الله» می گفت آرزویش کاملاً برآورده می شد. لذا این پیش آمد برای او امتحانی بود تا آزموده شود.
علّامه طبرسی در این باره می فرماید:
«حضرت سلیمان در این آرزو گناهی مرتکب نشده، نه صغیره و نه کبیره، علاوه اگر لفظاً کلمه «ان شاء الله» را نیاورده، قلباً حتماً آن را منظور داشته؛ زیرا مطلبی را قاطعانه گفتن با آن که هیچ تضمینی وجود نداشته باشد، از مثل وی شایسته نیست. از این رو بطور حتم کلمه مشیّت را که کلمه ضمانت است، در دل داشته.
ولی چون لفظاً نیاورده است مورد عتاب قرار گرفته، زیرا امر مستحبی را که بر او لازم بوده ترک گفته است»(2).
البته وجوه دیگری نیز درباره ی «جسد بی روح» گفته اند که ذکر آنها در اینجا ضرورت ندارد. (3)
3-گفته اند: سلیمان درخواستی از خداوند نموده که انحصار به فرد است. مگر سلیمان بخیل بود که چنین دعایی کرد تا دیگری هرگز به آنچه او رسیده، به آن نرسد؟
جواب: در این باره، از امام موسی بن جعفر(علیه السلام) روایتی است که این درخواست را چنین توجیه کرده و فرمودند:
«مُلک بر دو گونه است: یکی آن که انسان آن را با زور و غلبه بدست آورد، دیگری آن که موهبت الهی بوده باشد.
مقصود سلیمان آن بوده که سلاطین جور، چنین مُلک ملکوتی را نداشته باشند تا این که معجزه برای نبوّت من باشد»(4).
علاوه، حرص و آز در امور مادی و دنیوی نکوهیده است ولی در امر معنوی و اخروی ستوده می باشد.
«وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».(5)
«هر طایفه ای قبله ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است، در نیکی ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید».
در آیه دیگر می فرماید:
«وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ»(6) برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان شتاب کنید».
مطالب دیگری نیز در این زمینه گفته شده است(7).
پی نوشت ها :
1. ص(38)، آیه 35-31.
2. مجمع البیان، ج8، ص 475.
3. رجوع شود به تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج2، ص 236-235 و تفسیر طبری، ج 23، ص 101.
4. بحارالانوار، ج14، ص 86-85. معانی الاخبار (صدوق) ص 101-100 و علل الشرایع، ص 35.
5. بقره(2)، آیه 148.
6. آل عمران(3)، آیه 133.
7. رجوع شود به بحارالانوار، ج14، ص 87 و مجمع البیان، ج8، ص 477-476 و تنزیه انبیا (سید مرتضی)، ص 97-98.
منبع مقاله :
معرفت، محمد هادی؛ (1389)، تنزیه انبیاء (از آدم تا خاتم)، قم: انتشارات ائمه(ع)، چاپ دوم