عالمان حماسه ساز (3)
میرزای شیرازی
معرفی
آیتالله سیدحسن شیرازی، معروف به «میرزای شیرازی» در پانزده جمادیالاولی سال 1230ق در شیراز به دنیا آمد. پدرش را در کودکی از دست داد و تحت سرپرستی دایی خود به نام «مجد الاشرف» قرار گرفت. میرزا در هشت سالگی تحصیلات مقدماتی را به پایان رسانید و پس از فراگیری فقه و اصول، در دوازده سالگی پای درس «شیخ محمد تقی»، یکی از مدرسان شیراز نشست و سپس به مدرسه صدر اصفهان رفت و به فراگیری علوم عقلی و نقلی پرداخت. او در سال 1259ق به نجف هجرت کرد و در آنجا با عالم بزرگوار و فقیه توانا، شیخ مرتضی انصاری آشنا شد.
پس از درگذشت شیخ انصاری، علما و فقها به مرجعیت میرزای شیرازی رأی دادند. سرانجام این عالم فرزانه، در روز دوشنبه هشتم شعبان در ۸۲ سالگی درگذشت و در یکی از حجرههای صحن حرم امام دفن شد.
حماسه سیاسی میرزای شیرازی
حماسه نخست استقبال نکردن از ناصرالدین شاه
هنگام ورود ناصرالدین شاه به نجف، میرزا نپذیرفت به استقبال او برود و در محل اقامتش با او دیدار کند. نیز هدیهای را که شاه برای او فرستاد، بازگرداند و سرانجام پس از اصرارهای فراوان با شاه، در صحن مطهر امام علی علیه السلام با او دیدار کرد.
حماسه دوم نپذیرفتن کاردار انگلیس
در سال 1311ق آشوبی مذهبی میان اهالی سامراء و مناطق همجوار آن صورت پذیرفت. میرزا، کنسول انگلیس در بغداد را که برای فرونشاندن این فتنه به سامراء رفته بود، به حضور نپذیرفت و برای او پیغام فرستاد که به دخالت یک مأمور بریتانیایی در کاری که به انگلستان مربوط نمیشود، نیاز نیست؛ زیرا مردم و دولت عثمانی هر دو مسلمان و دارای قبله واحد هستند.
حماسه سوم تحریم تنباکو
در آن دوران که انگلیس سلطه استعماریش را بر سرتاسر هندوستان گسترش داده بود، تصمیم گرفت این برنامه را در دیگر سرزمینها اجرا کند و ایران نیز مورد نظر بود. رقابت شدید میان دولت های روسیه و انگلیس بر سر دستیابی هر چه بیشتر به امتیازهای اقتصادی و سیاسی در ایران و غارت سرمایههای مردم، در دوره سلطنت ناصرالدین شاه به اوج خود رسید. تاریخنگاران، این دوره از تاریخ ایران را «عصر امتیازات» نامیدهاند.
یکی از مهمترین رویدادها در روزگار میرزای شیرازی، تحریم تنباکو بود. فتوای تاریخی او در معاهده انحصار تنباکو در زمان ناصرالدین شاه، چنان مردم را به صحنه کشاند که شاه قاجار مجبور به فسخ قرارداد تنباکو گردید. با صدور این فتوا، مردم مبارزه سیاسی بر ضد قرارداد استعماری مذکور را وظیفهای شرعی دانستند و به مخالفت شدید با آن پرداختند.
فتوای میرزای شیرازی، بزرگترین ضربهای بود که در قرن نوزدهم بر پیکر استعمار وارد آمد. این قیام در واقع، اتحاد و ایثارگری مردم ایران را در حفظ استقلال و هویت اسلامی کشورشان نشان داد. همچنین در این قیام، مردم بیش از پیش، به قدرت و اهمیت روحانیت پی بردند و بار دیگر، پیوند دیرپای روحانیت اصیل و مردم جلوهگر شد.
شیخ فضلالله نوری
معرفی
شیخ فضلالله نوری در دوم ذیحجه سال 1295ق در روستای لاشک منطقه کجور مازندران چشم به جهان گشود. وی از همان دوره کودکی به تشویق و ترغیب پدر بزرگوارش، ملاعباس کجوری و دایی دانشمندش، محدث نوری، به تحصیل علوم اسلامی روی آورد.
تحصیلات ابتدایی را در بلده، مرکز منطقه نور آغاز نمود و پس از آن، به تهران و سپس نجف اشرف سفر کرد. طولی نکشید که به برکت استعداد فوقالعاده و پشتکار و تلاش شایسته، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد نایل آمد. شیخ چند سال بعد به تهران بازگشت و پس از رویدادهای مشروطه، مظلومانه در روز میلاد امام علی علیه السلام به دار آویخته شد و به شهادت رسید.
حماسه سیاسی شهید شیخ فضلالله نوری
حماسه نخست حکومت مشروطه
شیخ فضلالله معتقد بود چون بیشتر مردم مسلمان، پیرو دین اسلام هستند، باید حکومت آنها هر چند به صورت مشروطه، باید از نوع حکومت مشروطه مشروعه باشد؛ یعنی قانون اساسی و دیگر قوانین حقوقی و جزایی آن باید با احکام قوانین اسلامی هماهنگی داشته باشد. وقتی مخالفانش به او تهمت مخالفت با مشروطه و طرفداری استبداد شاهنشاهی میزدند، او در پاسخ میفرمود: «من والله با مشروطه مخالفت ندارم، با اشخاص بیدین و فرقه گمراه و گمراهگر مخالفم که میخواهند به مذهب اسلام لطمه وارد بیاورند».41
حماسه دوم آزادی مطبوعات
شیخ فضلالله نوری با توجه به بصیرت و تیزبینی و درک عمیق خود، مراد روشنفکران غربزده را از آزادی و مساوات درک کرد و فهمید معنایی جز لجامگسیختگی ندارد. ازاینرو، از همان ابتدا با آن نوع آزادی به مخالفت برخاست. مساوات مورد اعتراض شیخ، مساوات به مفهوم وارداتی و غربی آن بود که در قرن هجدهم رواج یافته بود و مشرک و کافر و مسلمان را یکسان میدانست؛ نه مساوات قضایی اسلامی که یکی از اصول عالی اسلامی است.
با این همه، طولی نکشید که به دنبال مطرح شدن بحثهای مربوط به آزادی بیان و مطبوعات، پیشبینیهای شیخ به حقیقت پیوست. وی در مقابل توهین به مقدسات دینی و ائمه علیهم السلام صریحاً موضعگیری کرد و مردم را به مقابله با مطبوعات مدعی آزادی و اصلاحطلبی فراخواند که در تاریخ ثبت شده است.42
حماسه سوم مقابله با روشنفکران غربزده
طولی نکشید که در نتیجه تبلیغات روزافزون و دادن شعارهای به ظاهر زیبا و عامهپسند، مراکز تصمیمگیری و قانونگذاری کشور، به دست روشنفکرنماهای غربزده افتاد و آنها به تعطیلی قوانین اسلامی پرداختند. برای نمونه، مجدالاسلام کرمانی میگفت: دخالت روحانیان در مجلس، سبب انحطاط آن است.43
در مقابل این عده، شیخ فضلالله نوری به همراه عده اندکی از علما مقاومت کردند و بر لزوم اضافه شدن قید مشروعه پافشاری نمودند. همه دشمنان و مخالفان شیخ به این حقیقت معترفاند که شیخ فضلالله هدفی جز استقرار احکام اسلام در نظر نداشت.
احمد کسروی، یکی از دشمنان سرسخت اسلام و روحانیت، در اینباره مینویسد: حاج شیخ فضلالله، شریعت را میطلبید. وی فریفته شریعت بود و رواج آن را میخواست … و روی هم رفته، به بنیان نهادن یک حکومت شرعی میاندیشید.44
حماسه چهارم روشنگری
شیخ شهید از نخستین عالمان اسلامی در دوران مشروطه بود که به نقشه گسترده و خطرناک استکبار جهانی برای اسلامزدایی و ساختن جامعهای بیگانه از خدا زیر پوشش «مشروطه» و «قانون اساسی» پیبرد و بر آن شد که از راه «روشنگری»ها و «افشاگری»های خود، رخصت ندهد ملیگرایی به جای «اسلام گرایی» بنشیند و به نام «آزادی»، بیبندوباری غربی در جامعه اسلامی ایران حاکم گردد.
احمد کسروی مینویسد:«چنانکه گفتیم، چون پیشگامان جنبش، ملایان بودند تا دیری سخن از «شریعت» و رواج آن میرفت و انبوهی از مردم میپنداشتند که آنچه خواسته میشود، همین است. سپس کمکم گفتوگو از کشور و توده (اومانیسم) و میهندوستی (ناسیونالیسم) و اینگونه چیزها به میان آمد و گوشها به آن آشنا گردید و بدینسان، یک خواست دیگری پیدا شد که آزادیخواهان، میان آن و این دودل گردیدند و خود ناسازگاری این درخواست بود که «آزادیخواهان» و ملایان را از هم جدا میگردانید. … چیزی که هست «آزادیخواهان» درخواست خود را که کوشیدن به پیشرفت کشور و توده باشد، راه روشنی در پیش نمیداشتند و هر گامی را به پیروی از اروپا برمیداشتند . «فلان چیز در اروپا هست؛ ما نیز باید داشته باشیم» این بود عنوان کارهایش. اگر هم ازروی بینش بودی، باز زیان کم داشتی، افسوس که چنین نمیبود و یک چیزهایی را روزنامهها از کتابها و روزنامههای اروپایی برداشته و فهمیده و نافهمیده مینوشتند و چیزهایی را هم اروپا رفتگان از رویه زندگی اروپاییان یاد گرفته، در بازگشت به ارمغان میآوردند، و اینها یک آشفتگی بزرگی در کار پیدا آورد و سرانجام به اروپاییگری رسید که خود داستان جدایی است».45
برای روشنتر شدن راز قیام شیخ شهید در برابر جریان مشروطهخواهی، به بخشهایی از پیام تاریخی او اشاره میکنیم:
«شما که بهتر میدانید که دین اسلام اکمل ادیان و اتم شرایع است و این دین دنیا را به عدل و شورا گرفت؛ آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید؟»46
«قوانین مجعوله آنها که از روح آزادی اروپا برداشته شده بود، باعث شد که مردم فاسدالعقیده بیملاحظه بر ضعف اسلام آنچه خواسته گفتند و نوشتند چنانچه لوایح و جراید آنها شاهد است».47
«کراراً گفتیم ما طبقه مسلمانان که دارای قانون و کتاب آسمانی هستیم، چرا از روی قانون قرآن رفتار نکنیم و از روی قانون آلمان و انگلیس وضع قانون نماییم؟ کسی به این حرفها اعتنایی نکرد، بلکه در روزنامه مرا توهین کردند».48
حماسه پنجم حماسهآفرینی
شیخ زمان حبس تا هنگام اعدام را با بردباری و خونسردی گذراند و ضعف نفس از خود نشان نداد و راه عجز و ناله و توسل به این و آن را در پیش نگرفت و شخصیت خود را حفظ کرد.49
در کتاب فاجعه قرن یا کشتن شیخ فضلالله نوری چنین آمده است:«مدیر نظام نوایی معروف به آقا بزرگخان که در روزهای آخر از مستحفظین مرحوم شیخ شهید … بوده است گفته: در اتاق بزرگی همه جمع بودیم و آقایان هر یک به عقل خودشان راه علاجی به آقا پیشنهاد میکردند و او با تهور و غیرت خاص جوابهایی میداد.
یکمرتبه آقا رویش را به من کرد و با اسم فرمود: آقابزرگخان، تو چه عقلت میرسد؟! … عرض کردم: آقا من دو چیز به عقلم میرسد: یکی اینکه در خانهای پنهان شوید و بعد مخفیانه به عتبات بروید؛ آنجا در امن و امان خواهید بود … . فرمود : اینکه نشد. اگر من پایم را از این خانه بیرون بگذارم، اسلام رسوا خواهد شد … آنگاه… گفت: خب دیگر چه؟ عرض کردم: دوم اینکه مانند خیلیها تشریف ببرید به سفارت. آقا با خونسردی تبسم کرده، فرمود : شیخ خیرالله (خادم مخصوص حاج شیخ) برو ببین زیر منبر چیست؟
شیخ خیرالله رفت و از زیر منبر یک بغچه قلمکار آورد. فرمود: بغچه را باز کن. چشم ما خیره شد دیدیم یک بیرق خارجی است. دهن ما همه از تعجب بازماند. فرمود: حالا دیدید؟ این را فرستادهاند که من بالای خانهام بزنم و در امان باشم. اما رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کردهام، حالا بیایم و بروم زیر بیرق سفارت خارجی؟»50
«قبل از اینکه ریسمان به گردن آن مرحوم بیندازند، یکی از رجال وقت به عجله برای او پیغام آورد که شما این مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن رها سازید، فرمود: من دیشب رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم، فرمود: فردا شب مهمان منی و چنین امضایی نخواهم کرد».51
اینگونه دلاوریها، بردباریها و پایداریها، تنها از دلیرمردان خودساخته و پاکباختهای مانند شیخفضلالله ساخته است که پیوسته راه خدا پویند و رضای او جویند.
پینوشتها:
41. تاریخ پیدایش مشروطیت، ص 139.
42. مکتوبات، ج 2، ص 194.
43. خاطرات و خطرات، ص 35.
44. کتاب آبی، ج 3، ص 700.
45. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص 248.
46. مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت، ص 527.
47. خاطرات و اسناد ظهیرالدوله، ص 400.
48. مقدمات مشروطیت ایران، ص 358.
49. تاریخ انقلاب مشروطیت کتاب ششم، ص 1260.
50. جواد بهمنی، فاجعه قرن یا کشتن شیخ فضلالله نوری، ص 140.
51. همان، ص 163.
منابع:
ابن منظور. 1405ق. لسان العرب. قم: نشر ادب حوزه.
حسینیزاده، سیدمحمدعلی. 1380. اندیشه سیاسی محقق کرکی. قم: بوستان کتاب.
حکیمی، محمدرضا. 1360. شرف الدین. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران.
خوانساری، محمد. 1356. روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات. ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی. تهران: کتابفروشی اسلامیه.
رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفا. 1360. ترجمه علیاصغر حلبی، تهران: زواره.
روملو، حسن بیک. 1349. احسن التواریخ. به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی، تهران: بنگاهترجمه و نشر کتاب.
شریف. 1363. تاریخ فلسفه در اسلام. ترجمه زیرنظر نصرالله پورجوادی. تهران: نشردانشگاهی.
صفا، ذبیحالله. 1384. حماسه سرایی در ایران. تهران: نشر امیر کبیر.
غزالی. 1364. احیاءالعلوم. ترجمه مؤیدالدین محمد خوارزمی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
لک زایی، نجف. 1386. چالش سیاست دینی و نظم سلطانی (با تأکید بر اندیشه و عمل سیاسی علمای شیعه در عصر صفویه). قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
مدرسی طباطبائی، حسین. 1362. زمین در فقه اسلامی. باختران: نشر فرهنگ اسلامی.
مریدی، سیاوش و علیرضا نوروزی. 1373. فرهنگ اقتصادی. تهران: انتشارات نگاه.
مطهری، مرتضی. مجموعه آثار شهید مطهری. تهران: صدرا.
نجفی، موسی. 1378. اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی. تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران بنیاد مستضعفان وجانبازان.
نرمافزار صحیفه نور.
وینسنت، آندرو. 1391. نظریههای دولت. ترجمه حسین بشیریه، تهران: نی.
www. irc.ir
/ج