خانه » همه » مذهبی » توفیق همْ‌صفتی با کعبه

توفیق همْ‌صفتی با کعبه

توفیق همْ‌صفتی با کعبه

پرداخت به موقع امانت به صاحب آن یکی از شاخصه‌های مهم در حلول صفت امین بودن در انسان است. خداوند در قرآن[1] در بیان دو ویژگی مهم کعبه، به محل رجوع مردم بودن و امن و امان بودن آن اشاره نموده است.

2222222 - توفیق همْ‌صفتی با کعبه
2222222 - توفیق همْ‌صفتی با کعبه

 

نویسنده: مسعود رضانژاد فهادان
منبع:راسخون

 

بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی حدیث: “أدِّ الأمانَةَ إلی مَنْ ائتَمَنَک وَ لا تَخُنْ مَنْ خانَکَ”

چکیده‌ی مقاله:

پرداخت به موقع امانت به صاحب آن یکی از شاخصه‌های مهم در حلول صفت امین بودن در انسان است. خداوند در قرآن[1] در بیان دو ویژگی مهم کعبه، به محل رجوع مردم بودن و امن و امان بودن آن اشاره نموده است.
ما در این نوشتار با نگاهی تازه به دو لغت امانت و اداء، امانت را سببی برای ایجاد رابطه دو سویه و اختصاصی و اداء را به معنای رساندن چیزی به چیز دیگر یا رسیدن آن در زمان خاص به گونه‌ای که باعث ارتقاء جایگاه آن شود در نظر گرفته‌ایم.

کلید واژه:

أداء، أمن، خصوصیات کعبه، اقسام لذت، مصادیق امانت، شرح نهج‌الفصاحة، نهج‌الدرایة.

اصل مقاله:

قال رسول الله صلی‌الله علیه و آله:
أدِّ الأمانَةَ إلی مَنْ ائتَمَنَک وَ لا تَخُنْ مَنْ خانَکَ؛[2] امانت را به همان کسی که به تو اعتماد کرده باز گردان و در حق کسی که به تو خیانت کرده خیانت نورز!

بحث لُغوی پیرامون واژه‌ی «اداء»:

به نظر علامه عسکری در کتاب التحقیق سه حرف (أدی) دلالت بر رسیدن و رسانیدن چیزی که در ذمه‌ی انسان قرار گرفته به محل و جایگاه خود دارد.[3] امّا إبن‌فارس در مقائیس‌اللغه برای لغاتی که با این سه حرف تشکیل شده‌اند معنای رسیدن چیزی به چیز دیگر یا رسانیدن چیزی از جانب خود به چیز دیگر را در نظر گرفته است.[4] مهنا عبد الله علی در کتاب لسان السان، أدی را به مطلق رساندن معنا نموده است.[5] نظر إبن‌فارس و مهنا عبدالله علی، از فرمایش علامه عسکری مناسب‌تر است زیرا عبارت علامه عسکری بیش از آنکه بیان معنایی ریشه‌ای برای تمام کلماتی که از این سه حرف تشکیل شده، باشد به تعریفی از واژه‌ی «اداء» شبیه می‌باشد.
به نظر نگارنده، «أدی» به معنای مطلق رسیدن و رساندن نیست بلکه به معنای رسیدن و رساندن مخصوصی است که توأم با ارتقاء ذاتی باشد. بر همین اساس در زبان عربی هرگاه شیر، سفت شده و غلیظ گردد گفته می‌شود: أدی اللبن![6] زیرا از یک حالت به حالتی دیگری که نسبت به حالت قبلی کامل‌تر و مترقّی‌تر است وصول پیدا کرده است.
معنای لغوی کلمه اداء نیز دقیقاً منطبق بر همان معنای ریشه‌ای فوق‌الذکر (أدی) است؛ طبق این مبنا، دایره‌ی تکالیف به قطاری تشبیه شده که در حال گذر است و بیم آن می‌رود انسان از آن جا بماند لذا باید هر چه سریع‌تر عمل خود را به آن متصل گرداند. طبق نظر حقیر، واژه‌ی اداء به معنای رساندن عمل به دایره‌ی تکلیف در زمان تعریف شده است به گونه‌ای که باعث ارتقاء جایگاه معنوی و حتی مادی او گردد.
چنانکه مشاهده می‌شود در لغت أداء چند مؤلّفه وجود دارد که بایستی تمام آن‌ها در نظر گرفته شود تا فهم درستی از حقیقت این لغت کسب گردد:
1. رساندن چیزی به چیز دیگر؛ (راجع به ادائی که مقابل قضاء است منظور رساندن عمل به تکلیف است اما در مورد اداء در باب رد امانات منظور رساندن امانت به صاحب آن است.)
2. این رسیدن و رساندن بایستی در زمان خاص و تعریف شده صورت گیرد؛
3. این رسیدن و رساندن به حَسَب مورد، مایه‌ی رشد و ارتقاءِ اداء کننده یا اداء شونده می‌گردد.
در زبان عربی به تلفظ حروف از آن جهت که تلفظ حروف به معنای رساندن زبان به جایگاه خاصی است از آن به مخارج حروف تعبیر می‌شود اداء حروف یا اداء کلمات گفته می‌شود. إیداءِ به معنای آماده شدن نیز دقیقاً بر همین اصل منطبق است.
بر اساس آنچه بیان شد أداء امانت به معنای رساندن امانت در زمان معیّن شده و بدون فوت وقت به صاحب آن است نکته‌ای که در تعریف ما وجود دارد این است که اداء امانت، بایستی در زمان خود و بدون فوت وقت، صورت بگیرد تا باعث رشد و ارتقاء جایگاه معنوی و مادی امانت‌دار یا امانت فراهم گردد.

 

2222222 - توفیق همْ‌صفتی با کعبه

بررسی جامع لغت أمن و امانت:

به گفته مصطفوی در التحقیق، سه حرف (أمن) در اصل لغت به معنای قرار و اطمینان است.[7] ایمان به حالتی اطلاق می‌شود که شخص نسبت به موضوعی، اطمینان حاصل کرده و قلبش آرام گیرد. بر همین اساس، «به امانت‌سپردن» به معنای قرار دادن چیزی نزد شخصی است که به او اطمینان داریم. همچنین منظور از امانت همان چیزی است که از آن تعبیر به ودیعه می‌گردد.
امانت مصادیق فراوانی دارد اما به طور کلی تمام نعمت‌های خدا و تمام اسبابی که پروردگار برای هدایت انسان در نظر گرفته در زمره‌ی امانات پروردگار نزد ما محسوب می‌گردند. طبق این مبنی، چشم و گوش و نعمات دیگر همچنین نبی و امام و قرآن و ملائکه و تمام اسباب هدایت از بزرگ‌ترین مصادیق امانت محسوب می‌شوند. لذا باید دقت کنیم در امانت خیانت نورزیم و بالاتر از آن دقت کنیم با امانت خیانت نکنیم که این قبیح‌تر از خیانت در امانت است.
اما از آنجا که در بیان مصادیق امانت صحبت‌های زیادی شده ضرورت دارد پس از بررسی در مصادیق امانت برای این لغت، معنای جامعی در نظر گرفته شود که قدر جمعی برای همه‌ی مصادیق بیان شده باشد.
به نظر حقیر در مفهوم امانت، انحصار تعامل دو سویه لحاظ شده است. به عبارت دیگر در باب امانت، دو طرف و یک حلقه‌ی اتصال وجود دارد:
1. امانت‌گذار
2. امانت‌پذیر
3. ودیعه (امانت)
ودیعه یا همان امانت، حلقه اتصال امانت‌گذار و امانت‌پذیر است.
چنانچه بیان شد آنچه که در مفهوم امانت، به صورت پررنگ و مؤثّر دیده می‌شود انحصار رابطه میان دو طرف امانت‌گذار و امانت‌پذیر است. به عبارت دیگر تمام مصادیق امانت، حلقه اتصال امانت دهنده به امانت گیرنده می‌باشد. بر همین اساس در روایات اسلامی از ولایت، تعبیر به امانت شده زیرا ولایت و سرپرستی منحصراً رابطه‌ای دو طرفه، میان عبد و مولاست که شخص دیگری در آن دخیل نیست زیرا ولایت در انحصار شخصی خاص است که از آن تعبیر به ولی می‌گردد. ابی‌بصیر از امام صادق علیه‌السلام در ذیل آیه 72 احزاب نقل می‌کند که می‌فرمایند: الْأَمَانَةُ الْوَلَایَة،[8] امانت همان ولایت است.
همچنین در برخی دیگر از روایات از نماز و روزه و حج و زکات تعبیر به امانت شده زیرا این امور حاکی از رابطه‌ای دو سویه میان عبد و خالق دارد که شایسته نیست عبد، آن‌ها را در حق کسی غیر از خداوند متعال به جا آورد. از امام جعفر صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: إِنَّ أَدَاءَ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ مِنَ الْأَمَانَة؛[9] همانا به جا آوردن نماز و زکات و روزه و حج از اماناتند. به عبارت دیگر تکالیف دینی، خصوصاً چند مورد ذکر شده گرچه دارای خواص تربیتی ـ پزشکی ـ اجتماعی ـ روحی و… فراوانی است اما عبد آن را تنها و تنها به خاطر امتثال دستور باری‌تعالی به جا می‌آورد و این همان معنای امانتی است که ذکر گردید. به عبارت دیگر “نماز امانت است” یعنی نماز به عنوان یک امانت وسیله‌ای برای فراهم نمودن ملاقاتی خصوصی میان عبد و خالق است همچنین زکات و صوم و حج و دیگر عبادات.
در روایات دیگری از حوائج دنیایی تعبیر به امانت شده است زیرا انسان حق ندارد حوائج خود را نزد کسی غیر از خالق هستی و کسانی که او اجازه فرموده عرضه نماید. رسول خدا صلی‌الله علیه و آله در این باره می‌فرمایند: الحوائجُ أمانةٌ اللَّه فی صُدورِ العِباد؛[10] حوائج، امانت خدا در دل‌های بندگان خداست.
به حرف‌های درگوشی و پنهانی هم از آن جهت که اختصاص به طرفین گوینده و شنونده دارد و شنونده حق ندارد کسی را در محتوای آن شریک نماید تعبیر به امانت می‌شود. از نبی مکرم اسلام صلی‌الله علیه و آله نقل شده که می‌فرمایند: إذا حَدَّثَ الرّجل بِالحَدیثِ ثمّ الْتَفَتَ فَهِیَ أمانَةٌ؛[11] هرگاه شخصی که با تو حرف می‌زند ابتداء سرش را به این طرف و آن طرف بچرخاند سپس شروع به حرف زدن نماید حتی اگر به تو نگوید راجع به آن با کسی صحبت نکن؛! حق نداری آن را نزد دیگران افشاء نمایی (زیرا) آن صحبت نزد تو امانت است.
در یک کلمه تمام اوامر و نواهی پروردگار از آن جهت که رابطه‌ای دو سویه میان عبد و مولاست و عبد حق ندارد کسی را در امتثال با او شریک گرداند از آن به امانت تعبیر شده است. از امام صادق علیه‌السلام منقول است که: أماناةُ اللهِ تعالی أوامِرُهُ وَ نَواهیهِ؛[12] امانات خداوند همان اوامر و نواهی اوست.
جالب اینکه در روایتی بسیار طولانی بعد از آنکه حضرت صادق علیه‌السلام به تشریح فلسفه‌ی غسل جنابت و خواص آن می‌پردازند می‌فرمایند: غُسْلُ الْجَنَابَةِ مَعَ ذَلِکَ أَمَانَةٌ ائْتَمَنَ اللَّهُ عَلَیْهَا عَبِیدَهُ لِیَخْتَبِرَهُمْ بِهَا؛[13] با همه‌ی تفاصیلی که بیان شد غسل جنابت امانتی است که خداوند انسان را بر آن امین دانسته است. به عبارت دیگر شاید تعبیر به امانت بودن غسل جنابت به این سبب باشد که با وجود خواص پزشکی و بهداشتی فراوان، کسی حق ندارد این غسل را به آن انگیزه انجام دهد بلکه غسل جنابت، فارغ از مباحث پزشکی و بهداشتی، رابطه‌ای دو سویه میان عبد و خالق است که نباید کسی یا چیز دیگری را در انگیزه‌ی آن شریک نماید.
با عنایت به مطالب فوق‌الذکر بی‌راه نیست اگر برخی عشق را امانت خدا بیان نموده‌اند زیرا عشق یعنی انحصار رابطه‌ی دل با طرفی خاص.

اقسام لذّت:

لذت در یک تقسیم‌بندی جامع به دو بخش کلّی تقسیم می‌گردد:
1. لذات مادی؛
2. لذات معنوی
دایره‌ی لذات مادی و عمق و ماندگاری آن با همه‌ی وسعتی که دارند بسیار محدودند اما لذات معنوی به خاطر وارستگی‌شان از ماده، هیچ حد و حصری نداشته؛ هم کماً نامحدودند هم از حیث شدّت و هم از حیث ماندگاری و بقاء.
یکی از لذَات شیرین معنوی، قرارگرفتن در جایگاه و موقعیتی است که دوست و دشمن به انسان، اطمینان داشته باشند. خداوند متعال در آیه‌ی 125 سوره‌ی بقره، دو ویژگی مهم کعبه را:
1. یکی محل رجوع مردم بودن؛
2. و دیگری را مرکز امن و اطمینان بودن
ذکر نموده است. وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً؛ و (به خاطر بیاورید) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم.
در حقیقت این لذت یعنی همْ‌صفت شدن با کعبه در محل رجوع مردم واقع شدن و مورد اطمینان مردم قرار گرفتن لذتیست که با امانت‌داری حاصل می‌شود. لذتی که با لذات دیگر به هیچ وجه قابل قیاس نمی‌باشد.
به عبارت دیگر امانت را چنان که از اسمش پیداست نزد امین می‌سپرند لذا به همراه هر امانتی که نزد کسی سپرده می‌شود پیامی همراه است و آن پیام، عنوان امین اللهی و امین‌الناسی می‌باشد. چنانچه کسی قدر این لذت معنوی را بداند هرگز حاضر نمی‌شود در مقابل وسوسه‌ای که از جانب شیطان برای خیانت در آن امانتِ به ودیعه سپرده شده، این لذت معنوی را از خود دفع نماید.
از طرف دیگر خیانت در امانت نیز برای انسان و جامعه، حامل یک پیام معنوی می‌باشد اما نه پیامی دلنشین بلکه پیامی تلخ مبنی بر سلب اطمینان و امنیّت مردم از وی!
بنابراین موضع‌گیری انسان در مواجهه با امانت، منحصراً به یکی از دو پیامد معنوی زیر ختم می‌گردد:
1. لذت معنویِ همْ‌صفتی با کعبه به عنوان خانه‌ی خدا، و آن زمانیست که امین‌بودن خود را اثبات کرده باشد.
2. ذلت معنوی بی‌آبرویی، و آن زمانیست که اهل خیانت باشد.
اگر فراز اول حدیث به خوبی معلوم شود فراز دوم نیز به سادگی قابل پذیرش است زیرا کسی که قدر لذت معنوی وجیه بودن نزد خدا و مردم و همْ‌صفتی با کعبه به عنوان پایگاه خداوند در زمین را به خوبی درک کرده باشد هرگز و به هیچ بهانه‌ای حاضر نمی‌شود آن لذت را از خود دور نماید. بلکه دائماً به دنبال فرصتی می‌گردد تا آن را تقویت نماید و لذا اگر طرف مقابلش نیز در حق او خیانت کرد آن را بهانه قرار نمی‌دهد تا او نیز در حق وی خیانت ورزد.
نکته‌ی آخر اینکه با وجود آیه‌ی 283 سوره‌ی بقره، همچنین آیه‌ی 58 سوره‌ی نساء، بحث و کنکاش بر روی سند و رجال این حدیث هیچ‌گونه وجهی نخواهد داشت. متأسفانه شاهدیم بسیاری از علماء اهل سنت بیش از آنکه بر روی مضمون چنین احادیثی دقت نمایند در سند و رجال آن اختلاف نموده‌اند. اختلاف در سند روایتی که به لحاظ مفهومی با آیاتی از قرآن کریم نزدیکی و قرابت زیادی دارد تردید نموده‌اند.

نتیجه:

در بررسی این حدیث از کلام نورانی رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله، إبتداء به بررسی لُغوی، پیرامون دو واژه‌ی «اداء» و «أمن» پرداختیم. برای این منظور ابتداء، اقوال إبن‌فارس و علامه عسکری را پیرامون واژه‌ی أداء بیان نموده؛ سپس ضمن نقد مستوفای اقوال إبن‌فارس و علامه عسکری به نقل و تبیین مفصّل مختار خود پرداختیم. بعد از آن معنای ریشه‌ای واژه‌ی أمن بیان شد و در ادامه ضمن تقسیم لذّت به لذّات مادی و معنوی به ویژگی هر یک از آن دو پرداخته شد.
بعد از آن به دو خصوصیّتی که خداوند در آیه‌ی 128 سوره‌ی بقره برای کعبه قائل شده اشاره شد و بیان گردید این دو ویژگی یعنی محل رجوع مردم بودن و امن واقع شدن خصوصیاتی است که امانت‌دار نیز حائز آن می‌باشد. درک این مطلب یعنی هم‌ْصفتی با صفات کعبه می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین لذات معنوی برای انسان محسوب گردد.
با توجه به موضوع بحث یعنی امانت‌داری به بررسی مصادیق امانت پرداخته شد و دو قسم کلی از مصادیق امانت یکی مطلق نعمات الهی و دیگری هر آنچه که در مسیر هدایت انسان قرار می‌گیرد تبیین شد.
در آخر افراط در بررسی سندی احادیث را حجابی در راه بهره‌مندی از کلام نورانی ائمه معصومین دانستیم و گفته شد با توجه به آیات 283 سوره‌ی بقره و 58 سوره‌ی نساء جایی برای تشکیک و اختلاف متن این حدیث وجود ندارد و پرداختن افراطی به سند این حدیث حجابی در مقابل فهم محتوای نورانی حدیث خواهد بود.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره‌ بقره، آیه 125
2. نهج‌الفصاحة، حدیث 117
3. أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة: هو الوصول و الإیصال لما فی الذمّة الی مورده. (التحقیق، 1/51)
4. و هو إیصال الشیء إلی الشیء أو وصوله إلیه من تلقاء نفسه. (معجم مقاییس‌اللغه، 1/74)
5. أَدَّی الشی‌ءَ:َوْصَله. (لسان اللسان، 1/320)
6. أَدَی اللَّبَنُ أُدِیّا: خَثرَ لیَرُوبَ. (المحکم و المحیط الأعظم، 9/449)
7. أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة: هو الأمن و السکون و رفع الخوف و الوحشة و الاضطراب. (التحقیق 1/150)
8. بحارالأنوار، 23/279
9. همان، صفحه 274
10. الحیاة، 2/340
11. پیام پیامبر، صفحه 711، حدیث 82
12. بحارالأنوار، 23/273
13. الإحتجاج علی أهل اللجاج، 2/347

کتابنامه:
1. قرآن کریم
2. ابن سیده، علی بن اسماعیل؛ (1421ق) المحکم و المحیط الأعظم، محقق: عبدالحمید هنداوی،بیروت، انتشارات دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل.
3. ابن فارس، احمد بن فارس؛ (1404 ه.ق) معجم مقاییس اللغه‏، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول‏.
4. احمد بن علی طبرسی؛ (1403ق) الإحتجاج علی أهل اللجاج، مشهد، انتشارات مرتضی، چاپ اول.
5. اخوان حکیمی- احمد آرام؛ (1380) الحیاة، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اوّل.
6. پاینده، ابو القاسم‏؛ (1363) نهج الفصاحة، تهران، انتشارات دنیاى دانش، چاپ چهارم.
7. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏؛ (1403ق) بحار الأنوار، 111 جلد، بیروت، انتشارات دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم‏
8. مصطفوی، حسن؛ (1430ق) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بیروت ـ قاهره ـ لندن، انتشارات دار الکتب العلمیة- مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، چاپ سوم.
9. مهنا، عبد الله علی؛ (1413ق) لسان اللسان، بیروت، انتشارات دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل.
10. بهاء الدین خرمشاهى- مسعود انصارى‏؛ (1376) پیام پیامبر، تهران، انتشارات منفرد، چاپ اوّل.‏

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد