خانه » همه » مذهبی » قائم موعود اسلام(عج)، و مدّعیان مهدویّت (1)

قائم موعود اسلام(عج)، و مدّعیان مهدویّت (1)

قائم موعود اسلام(عج)، و مدّعیان مهدویّت (1)

اعتقاد به « منجی عدالت گسترجهانی »، که با «قیام پیروز»ش در آخرالزمان، گیتی را یکسره به عدل و داد می آراید، «نویدِ مشترکِ » همه ی کتب آسمانی (از تورات و زبور تا اوستا و انجیل و قرآن) است و پیروان ادیان الهی- به مثابه

0033625 - قائم موعود اسلام(عج)، و مدّعیان مهدویّت (1)
0033625 - قائم موعود اسلام(عج)، و مدّعیان مهدویّت (1)

 

نویسنده: امیر پورصالحی

 

 

1. مهدی(عج)، آشنای قدیمی در باور شیعیان

اعتقاد به « منجی عدالت گسترجهانی »، که با «قیام پیروز»ش در آخرالزمان، گیتی را یکسره به عدل و داد می آراید، «نویدِ مشترکِ » همه ی کتب آسمانی (از تورات و زبور تا اوستا و انجیل و قرآن) است و پیروان ادیان الهی- به مثابه ی یک حقیقت مسلم – بدان باور دارند. حتی مکاتبی چون هندوییزم و بودیزم نیز در تقسیم بندی کلانی که از تاریخ جهان، و پیش گویی آینده ی بشر دارند، سیر تاریخ را در مجموع از تاریکی و ظلمت به روشنایی و فتوح مادی و معنوی ارزیابی می کنند.
در این میان، اسلام، در قیاس با ادیان پیش از خود، سیمایی شفّاف تر از موعود جهانی به دست می دهد(1) و در بین مذاهب و فِرَقِ اسلامی نیز، تشیع اثنی عشری به ترسیم چهره ای کاملاً روشن و قابل ردیابی در طول تاریخ از مهدی(عج)، ممتاز است.
اعتقاد شیعیان- از دیرباز تاکنون- همواره بر این اساس استوار بوده است که: منجی موعود ادیان و امام دوازدهم شیعیان، ملقب به «قائم آل محمد»(ص)، « بقیه الله الاعظم »، و « صاحب العصر والزمان » (عج)، همان فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسکری و نرجس خاتون است که در شب نیمه ی شعبان 255 قمری در سامرای عراق به دنیا آمده و اصحاب امام عسکری کراراً او را در کودکی دیده اند.(2)
حضرت مهدی(عج) پس از مرگ پدر، ابتدا یک دوره « غیبت صغرا»ی 70 و چند ساله را گذرانده است که طی آن مدت، چهار تن از بزرگان وارسته ی شیعه (به اسامی: ابوعَمرو عثمان بن سعید عَمری، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمری، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی، و ابوالحسن علی بن محمد سَمَری) را متناوباً به ترتیب ذکر شده، به عنوان « نُوّاب خاصّ » خویش برگزیده و از طریق آنان، به حل مشکلات علمی و اجتماعی شیعیان پرداخته است.(3) سپس، در اوایل قرن چهارم هجری، دوران « غیبت کبرا » ی آن حضرت شروع شده که هنوز هم ادامه دارد و اینک (یعنی در سال 1260قمری) هزار سال است که در کل، در پس پرده ی غیبت قرار دارد (دیگران او را نمی بینند اما او دیگران را می بیند و شاهد و ناظر زندگی آنها است و البته گاه که مصلحت می بیند، به برخی کسان، در برخی شرایط خاص، رخ نشان می دهد، و به هر روی، امامت جهان و تدبیر امور آن، به اذن الهی، در دست توانای او است).
مهدی(عج) در روزی که می تواند بسیار نزدیک باشد، برای استقرار « عدل و توحید » در سراسر جهان، پای در رکاب خواهد کرد و همه ی جانیان و جبّاران لجوج را که دستشان تا مِرفَق به خون و مال و ناموس بی گناهان آلوده است سدّ راه آزادی و رشد و فلاح ملت ها و انسان هایند، با نصرت الهی و به دست یاران مصصم و فرهیخته و شجاع و جان بر کفی که دارد، پیروزمندانه از میان برخواهد داشت.
ظهور آن حضرت، با علائم و نشانه هایی آشکار و بعضاً شگفت و معجزه آسا، همچون وقوع صیحه ی آسمانی و ظهور سفیانی و نزول مسیح(ع) از آسمان همراه است و قیام پیروز جهانیش، به همه ی بیمها، بلاها و رنج و شکنجهای مردان خدا در طول تاریخ نبوت و وصایت، پایان می بخشد و جهان را از ظلمت سیطره فقرآفرینان، فریبکاران و فسادانگیزان بر سرنوشت بشر نجات داده و به روشنای حاکمیت عدل و علم و توحید رهنمون می گردد.
او آینه ی تابناک جمال و جلال الهی، و میراث دار بزرگ انبیا و اولیا است؛ به ویژه کاروان سالار سترگ آنان: محمد مصطفی و معصومین خاندان او از علی و فاطمه تا حسن عسکری، که درود خداوند بر ایشان باد. به تعبیر منظوم معمار انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی:

 

مصطفی سیرت، علی فر، فاطمه عصمت، حسن خو
هم حسین قدرت، علی زهد و محمد علم و مه رو

شاهِ جعفر فیض و کاظم علم و هشتم قبله گیسو
هم تقی تقوا، نقی بخشاش و هم عسکری مو

مهدی قائم که در وی، جمع اوصافی چنین شد
پادشاهِ عسکری طلعت، نقی حشمت، تقی فر

بوالحسن فرمان و موسی قدرت و تقدیر جعفر
علم باقر، زهد سجاد و حسینی تاج و افسر

مجتبی حکم و رضیه عصمت و دولت چو حیدر
مصطفی اوصاف، مَجلای خداوند جهان شد

 

2. مهدی(عج) در قرآن و آثار معتبر شیعه

در قرآن کریم، دهها آیه (صریح یا با کنایه)(4)، و در کتب حدیثی معتبر شیعه، صدها روایت به بحث درباره ی مهدی موعود عموماً، و حجت بن الحسن العسکری خصوصاً، اختصاص دارد که بستر مساعدی را برای آشنایی گسترده و عمیق با خصوصیات مهدی(عج) و ماجراهای غیبت و ظهور وی فراهم می سازد.
در این بستر معرفتی، شخصیتهای دینی طراز اول شیعه (از اصحاب ائمه(ع)(5) گرفته تا شیوخ بزرگوار کلینی و مفید و صدوق و طوسی که در طلیعه ی دوران غیبت می زیستند و نسل های بعدی علما: طبرسی و سید بن طاووس و ابن شهر آشوب و خواجه نصیر و حلی و مجلسی و محدث نوری و دیگرهای دیگر تا امروز) در طول قرون متمادی به پژوهش و تألیف رساله ها و کتب بسیار در مورد آن حضرت پرداخته اند و بدین منظور، آیات و روایات بی شمار راجع به تبار و شخصیت مهدی(عج) و نشانه های ظهور و نحوه ی قیام و شیوه ی زندگی و حکومت ایشان را، از مجامع حدیثی شیعه (و نیز سنی و بعضاً حتی بشارات و پیش گویی های کتب آسمانی پیشین: تورات و انجیل و زبور و…) گردآورده و مورد بحث و بررسی گسترده و عمیق علمی قرار داده اند.
ذهنیّتِ « واحد و عامّ » تاریخی شیعه درباره ی حضرت حجت بن الحسن العسکری(عج)، که فوقاً از آن یاد شد، در واقع چکیده ی آن آیات و روایات، و حاصل پژوهش و تألیف عالمان برجسته ی مذهب اهل بیت علیهم السلام در این زمین (از عصر ائمه اطهار علیهم السلام تاکنون) بوده و هست. مرحوم سید محمد باقر نجفی می نویسد:
در جوامع حدیثی شیعه، و معارف منقول و معقول تشیع، عقیده به ختم امامت، با یازدهمین فرزند[معصوم] علی بن ابی طالب(ع)، یکی از اصول مسلم و از ضروریات ایمان به « امامت » –اصل پنجم از اصول دین–است.
ثقه الاسلام کلینی در کتاب الاصول من الکافی؛ شیخ صدوق در کتاب های اکمال الدین، « علل الشرایع »، معانی الاخبار، خصال، امالی و عیوان اخبار الرضا؛ شیخ ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسی، در کتاب های الغیبه، مختصر مصباح و مصباح المتهجد و امالی؛ سید بن طاووس، در کتاب های اقبال، طرائف، فرج المهموم فی معرفه النّجوم، ربیع الالباب، مصباح الزّائر و کشف الیقین؛ شیخ طبرسی در کتاب های: احتجاج، مجمع البیان، اعلام الوری؛ محمد بن ابراهیم نعمانی در کتاب: الغیبه؛ شیخ مفید در کتاب های اختصاص و الارشاد؛ بهاءالدین اِربِلی موصلی در کتاب کشف الغمّه؛ شهید اول در کتاب دروس؛ ابن قولویه در کتاب کامل الزیاره؛ محمد بن حسن صفار در کتاب بصائر الدرجات؛ قطب راوندی در کتاب: خرایج؛ و سید علی بن عبدالحمید در کتاب: الانوار المُضیئه، از طریق ذکر احادیث و شرح و بررسی آنها، صریح و روشن و آشکار می سازند که در عقیده ی مذهب شیعه ی امامیه، امام دوازدهم مشخصاتی چنین دارد:
نامش محمد(ع)، کنیه اش ابوالقاسم، مادرش نرجس خاتون، پدرش امام حسن عسکری(8ربیع الثانی 232-8ربیع الاول260قمری)، و تولدش در 15 شعبان سال 255قمری واقع شده است. او نوه ی امام هادی(15ذی حجه ی 212-3رجب254قمری)، سومین فرزند امام محمد تقی الجواد(10 رجب 195- ذی قعده ی 220قمری)، چهارمین فرزند امام علی بن موسی الرضا(11 ذی قعده ی 148-صفر 203قمری)، پنجمین فرزند امام موسی الکاظم(7صفر128- 25 رجب 183قمری)، ششمین فرزند امام جعفر صادق (14ربیع الاول 83-25شوال 148قمری)، هفتمین فرزند امام محمد باقر(1 رجب 58-7 ذی حجه ی 14قمری)، هشتمین فرزند امام علی بن الحسین زین العابدین (5شعبان 38-12محرم 95 قمری)، نهمین فرزند امام حسین(3شعبان 4-10محرم 61قمری)، و یازدهمین فرزند امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(13رجب 30 سال بعد از عام الفیل-20 رمضان 40قمری) است که تا سال 331قمری، در غیبت صغری به سر می برده و در این ایام، چهارتن از شخصیت های علمی شیعه به اسامی عثمان بن سعید عمری، ابو جعفر بن عثمان، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی، و ابوالحسن علی بن محمد سمری، به عنوان نُوّاب منصوب و خاصّ آن حضرت با شیعیان در ارتباط بوده اند، تا این که غیبت کبرای وی از سال 331قمری آغاز گردید و او همچنان زنده، و شیعیان در انتظار ظهور وی می باشند تا مجری عدل الهی در سراسر زمین گردد.(6)
فقیه پارسا و ژرف اندیش معاصر، حضرت آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی، که اینک در سلک مراجع بزرگ تقلید شیعیان جهان قرار دارد، بیش از نیم قرن پیش، با تتبعی گسترده در مجامع حدیثی شیعه و سنی، پیرامون روایات مربوط به حضرت حجت بن الحسن العسکری تحقیق کرده و کتاب ارزشمند منتخب الاثر را تدوین نموده است.(7) این اثر پربار و مستند، که تاکنون چاپهای متعدد خورده، از بدو انتشار، همواره مورد مطالعه و استناد پژوهشگران فراوان قرار داشته است.
آیت الله صافی، در دهه ی 40 شمسی، مقاله ای با عنوان « مصلحی که جهانی در انتظار اوست » در مجله ی وزین مکتب اسلام به چاپ رساندند که حکم گزارش گونه ای از کتاب یاد شده را داشت. ایشان در آن مقاله، چنین می نویسند:
طبق مدارک قطعی و احادیث متواتره ی [اسلامی]، هنگامی که دنیا گرفتار سخت ترین اضطرابات شود و آتش ظلم و بیدادگری در همه جا شعله ور گردد، امنیت و برادری از میان نوع بشر رخت بربندد، زمامداران کشورها از اداره ی امور و مبارزه ی با فساد عاجز شوند و جنگ و خونریزی و اختلاف نسل بشر را تهدید به انقراض کند، اختراعات مهیب و سلاح های مرگبار به حد اعلی ترقی نماید، و صفات عالیه ی انسانی از میان جوامع بشری رخت بربسته و مفاسد اخلاقی و اجتماعی جای آن را بگیرد… و خلاصه، انواع جنایات و فحشاء و منکرات رایج گردد؛ در این موقع یک مصلح بزرگ الهی که بشارت ظهور او با تمام مشخصات داده شده قیام می کند و دست به یک اصلاح عمومی در تمام عالم می زند و به تمام این بدبختی ها خاتمه می دهد.
او از دودمان پیغمبر اسلام و از نسل علی و فاطمه ی زهراعلیهماالسلام خواهد بود و به مقتضای حدیث معروف: « یَملأُ الارض قسطاً و عدلاً کما مُلِئَت ظلماً و جورا » که درباره ی او از طریق بی شماری روایت شده است، این مصلح عالی مقام جهان را تحت لوای یک حکومت حق و عدالت درآورد و نور اسلام همه ی شهرهای بزرگ و کوچ و قُری و قصبات را روشن گرداند، در همه جا احکام آسمانی قرآن اجرا شود، مقررات و قوانین الهی که از اغراض و منافع شخصی منزه است بر همه حکومت می کند… تکامل علمی و الخاقی بشر با بهترین برنامه شروع شود و بالاخره از فرط بهبود و ترقی سطح زندگی، فقیری در تمام دنیا باقی نماند. این مطالب یک به یک مورد روایات مسلم از طرق عامه و خاصه بوده که تفصیل آن را در کتاب منتخب الاثر بیان کرده ایم…
در قرآن کریم، در آیات سوره ی توبه، سوره ی صف و آیه 105 سوره ی انبیاء و آیه ی 55 سوره ی نور وعده فرموده که دین اسلام عالم گیر خواهد شد و این وعده را ظهور این بزرگوار تحقق خواهد بخشید. و در اخبار مسلم قطعی شیعه و سنی، بشارت این عید بزرگ را پیامبر اسلام داده است و فرموده که روزها تمام نشود و دنیا به انتها نرسد تا مهدی موعود ظهور نماید، و اگر بیش از یک روز از عمر عالم باقی نماند، خداوند آن روز را به قدری طولانی خواهد کرد که این مصلح بزرگ بیاید و دنیا را از عدالت و فضیلت پر کند، همچنان که از ظلم و جور پر شده باشد.
اوصاف و کمالات و سجایای این بزرگوار، و برنامه ی دعوت و تشکیل حکومت او، در اخبار بی شماری وارد [شده] است، همان طور که مشخصات او– از ولادت و خصوصیات او در رفتارش بین مردم و طول عمر او و علت غیبت او و وظایف مردم در زمان غیبت — نیز در اخبار آمده و موضوع بحث کتب فوق العاده زیادی از محققین و متتبعین از هزار سال پیش به این طرف قرار گرفته است و این مباحث به قدری توسعه یافته است که برای هیچ متتبعی، احاطه بر آنها امکان پذیر نیست.
نویسنده کتاب منتخب الاثر درباره ی مسائل فوق به روایات ذیل دست یافته و با آن که در مقام استقصاء نبوده است موفقیت حاصل شده که تواتر روایت، اغلب موضوعات و عناوینی را که اشاره شد اثبات نموده است، که فهرست قسمتی ذیلاً به نظر می رسد:

روایاتی که بشارت به ظهور آن حضرت می دهد      

657 حدیث

روایاتی که می گوید او از اهل بیت پیغمبر اسلام(ص) است  

389

روایاتی وارده بر این که آن حضرت از فرزندان علی(ع)است

214

اخباری که او را از فرزندان فاطمه(س) معرفی می کند   

192

روایاتی که او را نهمین فرزند اولاد حسین بن علی(ع) می داند 

148

روایاتی که او را از فرزندان زین العابدین علیه السلام شمرده است  

185

اخباری که او را فرزند امام حسن عسکری علیه السلام معرفی می کند 

146

روایات که نام اجداد امام عسکری(ع) را بر می شمارد      

147

روایاتی که می گوید مهدی، جهان را از عدالت پر خواهد ساخت  

132

روایاتی که غیبت او را طولانی می داند        

91

روایاتی که طول عمر آن حضرت را می رساند       

318

روایاتی که می گوید دین اسلام به وسیله ی او عالمگیر می شود

47

روایاتی که می گوید او امام دوازدهم و امام آخر است        

136

روایات وارده در باب ولادت آن حضرت

214 (8)

دیدگاه و باور تاریخی شیعه درباره ی ولی عصر(عج) و نُوّاب عامّ او در عصر غیبت، به وضوح، در مقدمه ی شیوا و عالمانه ی میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی بر رساله ی جهادیه ی کبیر پدرش (میرزا بزرگ فراهانی) نیز که در دهه ی آغازین قرن 13هجری و در بحبوحه ی جنگهای ایران و روس تزاری (مقارن با سال های تولد علی محمد باب، امامِ زمانِ مورد ادعای بابیان و بهائیان) نگارش یافته، قابل مشاهده است. این مرد بزرگ، در مقدمه ی یاد شده، ضمن شرح تاریخ رسالت و امامت، سخن را به « حضرت خانم انبیاء و سید اصفیا… محمد مصطفی علیه و آله آلافُ التّحیه و الثناء » (9)و امامان معصوم از خاندان وی (امیر مؤمنان علی علیه السلام تا « حجت قائم » (10) و « صاحب عصر و زمان » (11) می کشاند و از غیبت صغرا و کبرای آن امام همام(12) سخن گفته و به نیابت عامه ی فقیهان عادل در غیاب وی تصریح می کند و از « دولت صبح وصال » وی در آخرالزمان سخن به میان می آورد.(13)
این همان قائم مقام است که مؤسس آیین بهائیت (حسینعلی بهاء) در کلمات فردوسیه، وی را به وصف « سیّد مدینه ی تدبیر و انشاء » می ستاید.(14) آن گاه چنین کسی، دیدگاهش درباره ی امامت حضرت حجت بن الحسن العسکری، و نیابت عامّه ی فقهای پارسای شیعه از آن حضرت، دقیقاً منطبق بر عقاید شیعه ی اثنی عشری است.
حتی باید گفت که، اعتقاد کسانی چون شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی نیز (صرف نظر از برخی شذوذات) دور از عقاید شیعه نبود. به قول صالح مولوی نژاد، نویسنده ی سرشناس بهائی: « شیخیه، ائمه ی اطهار یعنی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و یازده فرزندش را دارای صفات و نعوت الهی، و علت غایی عالم وجود، می دانستند ».(15) اهمیت دیدگاه این دو تن درباره ی مهدی(عج) از آن رو است که چنان که می دانیم سران فرقه ی بابیت و بهائیت (که عقاید شیعه راجع به مهدی « عج » را نمی تابند » برای آن دو تن احترامی خاص قائلند(16) و اساساً یاران برجسته ی باب به شاگردی آن ها افتخار داشتند و سید کاظم رشتی نسبت به شخص باب جنبه ی استادی داشت.(17)
شیخ احمد احسایی در رساله ی ملامحمد طاهر(18) و شرح الزیاره (شرح زیارت جامعه ی کبیره)(19) و سید کاظم رشتی نیز در رساله ی الحجه البالغه(20) و شرح القصیده(21) صریحاً و جزماً عقیده ی خود را در خصوص قائمیت حضرت حجت بن الحسن العسکری ابراز داشته اند. برای نمونه، احسائی در شرح الزیاره، ذیل عبارت « تولّیتُ آخرَکم بما تولّیت به اوّلکم » می نویسد: « واقعیت همان است که روایات منقول در مآخذ شیعه و سنی بر آن گواه است و ائمه و شیعیان بر آن اجماع کرده که: امام دوازدهم حضرت محمد بن الحسن العسکری(ع) می باشد، و آن بزرگ مقام، تا هنگام ظهورش زنده است.(22) نیز همو در کتاب حیوه النفس، ذیل باب چهارم در امامت، تصریح می کند:
واجب است بر هر مکلّف که اعتقاد کند که قائم آل محمد، محمد بن الحسن العسکری علیه و علی آبائه الکرام السلام، حیّ و موجود است. اما نزد ما معاشر شیعه ی اثنی عشریه به جهت اجماع فرقه ی محقه بر وجود آن حضرت و این که ظاهر خواهد شد و پر خواهد کرد زمین را از عدل و قسط بعد از آن که پر شده باشد از ظلم و جور و او فرزند ارجمند حضرت امام حسن عسکری علیه السلام غائب مفتقد منتظر مترقّب است…(23)
سید رشتی نیز در شرح القصیده تصریح می کند: « آن کس که می خواهد در روز میعاد قیامت، خداوند را با ایمان کامل و عقیده ی واقعی به اسلام ملاقات کند باید حضرت حجه بن الحسن را رهبر خویش بداند ».(24)
حتی باید گفت که: اعتقاد به وجود حضرت مهدی(عج)، و نقش تاریخساز وی (به عنوان « منجی جهانی» ) در آخرالزمان، اختصاص به شیعیان ندارد، بلکه دیگر فرقه ها و مذاهب اسلامی نیز (احیاناً با تفاوت هایی در « جزئیات » موضوع) بدین امر اعتقاد و اذعان دارند.

3. ایمان به منجی عدالت گستر از آل رسول(ص)، « وجهِ مشترک» تشیع و تسنّن(25)

محدثان اهل سنت احادیث مربوط به حضرت مهدی(عج) را از 33تن از صحابه ی نامدار پیامبر(ص) در کتب خود نقل کرده اند. تعداد 106تن از مشاهیر علمای اهل سنت، اخبار ظهور آن حضرت را در کتاب های خود آورده و 32 تن از آن ها مستقلاً در این موضوع کتاب نوشته اند.(26) مسند احمد بن حنبل (متوفی 241قمری) و صحیح بخاری (م 256) از جمله ی کتب مشهور اهل سنت است که پیش از تولد امام عصر(عج) تصنیف شده و احادیث مربوط به مهدی(عج) در آن ها درج گردیده است.(27) احادیث نبوی پیرامون حضرت مهدی، و صفات و علائم ایشان در منابع کهن اهل سنت به قدری زیاد است که دانشمندان علم حدیث و حافظان بزرگ سنی، مجموع آن ها را « متواتر » (یعنی یقین آور) دانسته اند. بر پایه ی یک بررسی اجمالی مربوط به مهدی(عج) تصریح کرده اند. چنان که علامه شوکانی، در مورد تواتر این احادیث، کتابی جداگانه با عنوان التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح تألیف کرده است.(28)
شیخ منصور علی ناصف، استاد دانشگاه الازهر و شارح مشهور صحاح سته ی اهل سنت، می گوید: « در میان دانشمندان گذشته و امروز(اهل سنت) مشهور است که در آخرالزمان به حتم و یقین مردی از اهل بیت پیامبر به نام مهدی ظهور خواهد کرد و بر همه ی کشورهای اسلامی مسلط خواهد شد و مسلمانان، همه از او پیروی خواهند کرد. مهدی در بین مردم با عدالت رفتار می کند و دین اسلام را قوت می بخشد. آن گاه دجال پیدا می شود، عیسای مسیح از آسمان فرود می آید و دجال را می کشد، یا با مهدی در کشتن دجال همکاری می کند. سخنان و احادیث پیامبر درباره ی مهدی را، جماعتی از نیکان صحابه روایت کرده و محدثان بزرگ ما نظیر: ابوداود، ترمذی، ابن ماجه، طبرانی، ابویعلی، بزّاز، امام احمد حنبل و حاکم نیشابوری، آن احادیث را در آثار خود نقل نموده اند ».(29) این نکته، در کلام احمد زینی دحلان، مفتی بزرگ مکه، نیز تأکید شده است:
احادیثی که از مهدی در آن سخن رفته، بسیار زیاد و متواتر است. در بین آن همه احادیث صحیح، البته روایات ضعیف نیز زیاد به چشم می خورد، ولی به واسطه ی کثرت این احادیث و فزونی تعداد راویان آن ها و محدثان کثیری که آن احادیث را در کتب خود آورده اند، و مجموع، روایات مربوط به مهدی موجب قطع و یقین به وجود آن حضرت است.(30)
سخن دحلان، پاسخی علمی به کلام ابن خلدون است که به نقل احادیث مربوط به مهدی(عج) توسط گروهی از پیشوایان حدیث از صحابه ی بزرگ پیامبر اعتراف دارد، اما با مناقشه در سند برخی از روایات مزبور (و نه البته، همه ی آنها)، این احادیث را « جز مقدار بسیار کمی، مخدوش » می شمارد!(31) بر کلام ابن خلدون، توسط دانشمندان مسلمان (اعم از شیعه و سنی) نقدهای استوار زیادی نوشته شده و جالب است که حتی وهابیان نیز در اعتراض به ابن خلدون، با مسلمانان همراهند. سازمان رابطه العالَم الاسلامی (از بزرگ ترین مراکز وهابیت در جهان) در بیانیه رسمی خویش (مورخ 1976م) طیّ بحثی گسترده و مستند به سخن شاذِّ ابن خلدون پاسخ کوبنده و منطقی می دهد و با اشاره به نقل احادیث مهدی توسط بسیاری از صحابه ی پیامبر (نظیر علی بن ابی طالب، عثمان بن عفان، طلحه، عبدالرحمن بن عوف، عمار یاسر، ابن مسعود، ام سلمه و…) و درج آن ها در کتب معروف و معتبر حدیثی و تاریخی اهل سنت (نظیر سنن ابی داود و ترمذی و ابن ماجه و مسند احمد بن حنبل و ابی یعلی و بزاز، و معجم طبرانی و دار قطنی و…)، از کتاب های متعددی یاد می کند که توسط عالمان مشهور تسنن در مورد مهدی نگارش یافته است (نظیر اخبار المهدی نوشته ی ابن نُعَیم اصفهانی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر تصنیف ابن حجر هیتمی، و التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح، تألیف شوکانی). سپس با نقل ادعای « تواتر» (و قطعی بودن) در مورد احادیث مهدی از زبان دانشمندان بزرگ اسلامی، می افزاید:
تنها ابن خلدون است که خواسته احادیث مربوط به مهدی را با حدیث بی اساس و مجعولی به این مضمون که « مهدی جز عیسی نیست » مورد ایراد قرار دهد. ولی پیشوایان و دانشمندان بزرگ اسلام، گفتار او را رد کرده اند، خصوصاً « ابن عبدالمؤمن » که در رد گفتار ابن خلدون کتاب خاصی نگاشته که از 30 سال پیش در جهان انتشار یافته است.
حافظان حدیث و محدثان نیز تصریح کرده اند که احادیث مهدی، از احادیث « صحیح » و « حسن » خالی نیست و مجموع آن ها قطعاً « متواتر » (یقین آور) و صحیح است. بنابر اعتقاد به ظهور مهدی، بر هر مسلمانی واجب بوده و جزء باورهای اهل سنت و جماعت است و جز افراد نادان و بی خبر یا بدعت گذار، آن را انکار نمی کنند.(32)
اعتقاد به اصل مهدویت، و استقرار حاکمیت عدل و توحید در جهان به دست بزرگمردی از تبار رسول خدا(ص) در آخرالزمان، جزء عقاید مسلّم و مشترک مسلمانان (اعم از شیعه و سنی) است. نکته جالب تر آن است که جمعی در خور ملاحظه از اندیشمندان اهل سنت، با شیعه در انطباق مهدی موعود بر حجت بن الحسن العسکری(عج) هم عقیده اند.

4. حجت بن الحسن العسکری(عج) در منابع اهل سنت

استاد علامه علی دوانی، مهدی پروژه بزرگ عصر ما، کتابی مستقل با عنوان دانشمندان عامه و مهدی موعود تألیف کرده و شمار عالمان، فیلسوفان، عارفان و شاعران اهل سنت را که درباره ی حضرت ولی عصر(عج) دیدگاه هایی منطبق بر عقاید شیعه دارند(یا این دیدگاه ها را در کتاب خود بازتاب داده اند) به بیش از 100تن رسانده است.(33) در بین شخصیت های یاد شده، به چهره های نامداری برمی خوریم که در رشته های گوناگون (از علم و حکمت گرفته تا ادب و عرفان) تبحر دارند و با وجود تعلق به یکی از فرق اهل سنت (شافعی، حنفی، مالکی و حنبلی)، در آثار یا اشعار خویش، همچون شیعیان به مشخصات حضرت مهدی(از تبار پیامبر و علی، فرزند حسن عسکری، دارای حیات جسمی، و مورد امید و انتظار برای قیام عدل گستر جهانی در آخرالزمان) تصریح دارند، نظیر:
ابوالفرج مسعودی (متوفی346) در کتاب مروج الذهب، ابونصر بخاری (زاده در 341) در سرّالسلسله العلویّه، شیخ احمد جامی عارف مشهور(متوفی 536) در چکامه ی مشهورش با مطلع: من ز مهر حیدرم هر لحظه اندر دل صفا است، اخطب الخطباء خوارزمی حنفی (م568) در المناقب، عزیزالدین نَسَفی(616) در رساله ای که به فارسی درباره ی نبوت و ولایت نوشته است، فریدالدین عطار(627) در شعر مشهورش با مطلع: مصطفی ختم رسل شد در جهان، محی الدین ابن عربی(637) در الفتوحات المکیه، سعدالدین حموی (650) در کتابی مستقل پیرامون حالات و صفات امام زمان « عج »، سبط ابن جوزی حنفی (654) در تذکره الخواص، حافظ ابوعبدالله محمد بن یوسف گنجی شافعی(685) در کفایه الطالب و نیز البیان فی اخبار صاحب الزمان، صدرالدین قونوی(673) در شعر مشهوری که به عربی و با مطلع: یقوم بامرالله فی الارض ظاهراً در مورد قائم موعود(محمد از آل هاشم) سروده و مؤلف ینابیع الموده آن را نقل کرده است، حَمِدَالله مستوفی قزوینی (730) در تاریخ گزیده، ابوالفداء عمادالدین اسماعیل (732) در المختصر فی تاریخ البشر، عبدالرزا ق کاشانی(736) در تحفه الاخوان فی خصائص الفِتیان، صلاح الدین صفدی(764) در رساله ی شرح دائره، ابن صَبّاغ مکّی مالکی(855) در الفصول المهمه فی معرفه الائمه، عبدالرحمن جامی(898) در شواهد النبوه و نیز برخی از اشعارش، میر خواند(903) در تاریخ روضه الصفاء، جلال الدین محمد دونی(908) در نورالهدایه فی اثبات الهدایه، جلال الدین سیوطی(910) در احیاء المیت بفضائل اهل البیت، ملاحسین واعظ کاشفی (910) در روضه الشهداء، قاضی میر حسین میبدی یزدی(911) در شرح دیوان منسوب به امیرالمؤمنین علیه السلام، خواند میر(942) در جلد دوم تاریخ حبیب السِیَر، شمس الدین محمد بن طولون دمشقی(953) در الائمه الاثنی عشر، بخش شرح حال امام زمان، و نیز کتاب المهدی الی ما ورد فی المهدی، ابن حجر هیتمی مکی شافعی(973) در الصواعق المحرقه، بخش مربوط به ائمه ی اهل البیت(ع)، عبدالوهاب شعرانی(973) در الیواقیت و الجواهر و نیز لواقح الانوار فی طبقات الاخیار، عبدالحق دهلوی بخاری(1052) در رساله ای که پیرامون مناقب و احوال ائمه اطهار(ع) نوشته و در کتابش: تحصیل الکمال، از آن یاد کرده است، ابوالفلاح ابن عماد حنبلی(1089) در شذرات الذهب، شیخ عبدالله بن محمد شبراوی شافعی رئیس جامع الازهر(1172) در الاتحاف فی حب الاشراف، شیخ محمد حموینی شافعی(1176)در فرائد السِمطَین، شیخ عبدالعزیز دهلوی (1239) در النزهه، خواجه کلان قُندوزی حنفی بلخی (1294) در ینابیع الموده، سید مؤمن شبلنجی مصری (اوایل 1300) در نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، سید علی همدانی در الموده فی القربی، و دیگرهای دیگر.
محقق و نویسنده ی معاصر، آیت الله حاج شیخ مهدی فقیه ایمانی، در کتاب موسوعه الامام المهدی عج، مطالب مربوط به حضرت ولی عصر(عج) در 19 کتاب از آثار دانشمندان اهل سنت را، به ترتیب تاریخ، برای مراجعه و ملاحظه ی محققان عیناً کلیشه کرده است. این آثار عبارتند از: کتاب السنن (نوشته ی حافظ ابن ماجه ی قزوینی، متوفی 275قمری)، الفتوحات المکیه (محی الدین ابن عربی، م 638قمری )، تذکره القرطبی (قرطبی اندلسی حنبلی، 671)، فرائد السمطین (حموینی خراسانی، 732)، النهایه الفتن و الملاحم (ابن کثیر شافعی دمشقی، 774)، العرف الوردی فی اخبار المهدی(جلال الدین سیوطی، 911)، الیواقیت و الجواهر (شعرانی شافعی مصری، 973)، الصواعق المحرقه(ابن حجر هیتمی مکی شافعی، 974)، الفتاوی الحدیثیه(از همو)، کنزالعمال) (علی متقی هندی حنفی، 975)، الاشاعه فی اشراط الساعه (برزنجی شافعی، 1103)، فتح المنان « شرح الفوز و الامان » (منینی حنفی، 1173)، لوائح الانوار الهیّه(سفارینی نابلسی حنبلی، 1188)، اسعاف الراغبین (صبان مصری شافعی، 1206)، نورالابصار (مؤمن شبلنجی مصری، 1290)، الاذاعه لما کان (ابن صدیق قنوجی هندی، 1307)، ابراز الوهم المکنون (ابن صدیق حضرمی مغربی، 1380)، عقیده ی اهل السنه و الاثر… (محاضره عبدالحسین العباد رئیس جامعه المدینه)، و ذیل المحاضره (عبدالعزیز بن باز، مفتی پیشین سعودی).(34)
بدین گونه می بینیم که اعتقاد به امامت و ظهور حجت بن الحسن العسکری، اختصاص به شیعه نداشته و بسیاری از بزرگان اهل سنت نیز در این باور، با شیعیان، مشترکنند.
فی المثل، این صباغ مالکی، در الفصول المهمه، ضمن احوال امام حسن عسکری تصریح می کند که: ابومحمد حسن رضی الله عنه، فرزند پسر خود، حجت قائم منتظر، را برای (تأسیس) دولت حقه به یادگار نهاد و به علت سختی شرایط و هراسی که از دستگیری و حبس شیعیان توسط سلطان عباسی داشت، ولادت او را پنهان و امر او را مستور ساخت.(35) هم چنین، این حجر هیتمی در صواعق، پس از ذکر بعضی از حالات امام عسکری علیه السلام می گوید: برای امام حسن اولادی نبود جز ابوالقاسم محمد الحجه، که در هنگام وفات پدرش پنج سال داشت ولی خداوند به وی حکمت عطا فرموده بود.(36)
شخص دیگری که صراحتاً از تبار حضرت مهدی(عج) یاد کرده، محی الدین عربی، عارف نام آشنای مسلمان اندلسی در قرن هفتم هجری است. شیخ عبدالوهاب شعرانی، دانشمند و عارف مشهور شافعی مصری در قرن 10 هجری، در کتاب الیواقت و الجواهر، فصل « اَشراط الساعه »، خروج حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را یکی از علائم برپایی رستاخیز دانسته و حضرتش را چنین معرفی می کند: « وهو من اولاد امام حسن العسکری… ».(37)
شعرانی، هم چنین، در همان صفحه، به نقل از کتاب فتوحات مکیه، اثر مشهور محی الدین عربی، باب 366، سخن ابن عربی را درباره ی حضرت مهدی و نسبت ایشان با رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) چنین نقل می کند:
و اعلموا انّه لابدّ من خروج المهدی علیه السلام لکن لکن لایخرجُ حتی تمتلیء الارض جوراً و ظلماً فیلمؤها قسطاً و عدلاً، و لو لم یکن من الدنیا الا یومٌ واحد طَوَّلَ الله تعالی ذلک الیوم حتی یلی ذلک الخلیفه و هو من عتره رسول الله (صلی الله علیه و آله) من وُلد فاطمه رضی الله عنها، جدّه الحسین بن علی بن ابی طالب و والده حسن العسکری ابن الامام علی النقی بالنون ابن الامام محمد التقی بالتاء ابن الامام علی الرضا ابن الامام موسی الکاظم ابن الامام جعفرالصادق ابن الامام محمد الباقر ابن الامام زین العابدین علی ابن الامام الحسین ابن الامام علی ابن ابی طالب رضی الله عنه؛ یواطی، اسمه اسم رسول الله(ص)، یبایعه المسلمون بین الرکن و الله.
یعنی، آگاه باشید که ناگزیر مهدی علیه السلام خروج خواهد کرد، اما خروج نمی کند مگر زمانی که زمین از جور و ظلم پر شده باشد، پس او آن را از قسط و عدل پر خواهد ساخت. و اگر از (عمر) دنیا جزء یک روز باقی نمانده باشد خداوند آن روز را دراز خواهد گرداند تا آنکه این خلیفه (رسول الله) بر مسند حکومت نشیند.
او از عترت پیامبر(ص) و فرزندان فاطمه (رضی الله عنها) است. نیایش حسین بن علی بن ابی طالب، و پدرش حسن عسکری، فرزند امام علی نقی، فرزند امام محمد تقی، فرزند امام علی الرضا، فرزند امام موسی کاظم، فرزند امام جعفر صادق، فرزند امام محمد باقر، فرزند امام زین العابدین، فرزند امام حسین، فرزند امام علی بن ابی طالب رضی الله عنه است؛ همنام رسول خدا(ص) است و مسلمانان (کنار کعبه) در بین رکن و مقام با وی بیعت می کنند…
عبارت فوق، به صراحت حاکی از ایمان استوار « ابن عربی » و پیروان وی بر وجود حجت بن الحسن العسکری(عج)، و نزدیکی اعتقاد ایشان در این زمینه به شیعیان امامی است.(38)
برخی از دانشمندان تسنّن، حتی گزارش دیدار برخی از افراد با آن حضرت را در آثار خویش آورده اند، و این، نشانگر اعتقاد ایشان به زندگی و حیات حضرت مهدی در زمانه ی آن ها است. یکی از این دانشمندان، همان علامه عبدالوهاب شعرانی است که اظهارات فردی موسوم به شیخ حسن عراقی در قرن دهم هجری را چنین نقل می کند:
من جوانی نوپا و نیک رخسار بودم که در دمشق به کار عبابافی مشغول بودم. به پیروی از نفس سرکش، زیاده روی ها داشتم، تا اینکه روزی به مسجد اموی رفتم گوینده ای بر منبر در زمینه ی قیام مهدی و برنامه ی او سخن می راند. پس دوستی و محبت او با دل و جانم آمیخت. از آن پس هر گاه به مسجد می رفتم از خدا می خواستم مرا به او برساند.
یک سال بر این منوال گذشت و من پیوسته دعا می کردم، تا شبی پس از نماز مغرب، مردی در مسجد به سویم آمد که عمامه ای هم چون دستار ایرانیان و نیم تنه ای از پشم شتران در بر داشت. پس دست بر شانه ام نهاد و گفت: ترا چه شده که می خواهی در کنار من باشی؟ گفتم شما کیستید؟ گفت: من”مهدی هستم. بر دستش بوسه زدم و درخواشت کردم که به خانه رویم. پذیرفت و فرمود: برایم جایی فراهم ساز که جز تو، هیچ کس بدان در نیاید. پس برایش آماده ساختم.
آن گاه یک هفته نزد من ماند و در آن روزها، مرا آموزش ها داد و سفارش ها نمود و چون خواست از پیش من برود، فرمود: آن چه از من آموختی تو را کافی است، دنبال دیگری مرو که هر چه پیش او باشد از آن چه تو یافتی کم بهاتر است، پس منت بی فایده از کسی مکش. شنیدم و پذیرفتم. پس خواستم برای بدرقه اش بیرون روم، مرا کنار در خانه نگهداشت و فرمود: تا همین جا بس است… در آن روزها از مهدی سنش را پرسیده بودم، گفت: فرزندم، اینک 620سال دارم.(39)

5. منجی جهانی(عج) در شعر شاعران بزرگ مسلمان

چنان که گذشت، اعتقاد به وجود مهدی، و انتظار قیام « نجاتبخش، ظلم سوز و عدل افروز » وی در آخرالزمان، در سروده های عارفان و شاعران بزرگ ایران اسلامی نیز قابل ردیابی است و حتی تصریح دارند که وی، از تبار حیدر(ع) و فرزند برومند امام حسن عسکری(ع) است.
فریدالدین عطار نیشابوری، شاعر و عارف سترگ ایرانی که فردی چون مولوی، خود را ادامه دهنده ی راه وی می شمارد، می گوید:

 

مصطفی ختم رسل شد در جهان
مرتضی ختم ولایت در عیان

جمله فرزندان حیدر، اولیا
جمله یک نورند؛ حق کرد این ندا…

و پس از ذکر اسامی ائمه علیه السلام می افزاید:

صد هزاران اولیا روی زمین
از خدا خواهند مهدی را یقین

یا الهی، مهدیَم از غیب آر
تا جهانِ عدل گردد آشکار

مهدی هادی است تاج اتقیا
بهترین خلق بروج اولیا

ای تو ختم اولیای این زمان
و ز همه معنی نهانی جان جان

ای تو هم پیدا و پنهان آمده
بنده عطارت ثناخوان آمده(40)

می بینیم که عطار، مهدی را شخصیتی « غیب نشین » و البته زنده (یا به قول خودش: « هم پیدا، هم پنهان » ) و قابل تَخاطُب ( « ای تو ختم اولیای این زمان » )، و « تاج اتقیا و ختم اولیا» ی عصر خویش می شمارد و معتقد است که با ظهور خویش، جهان را به زیر پرچم « عدل » خواهد برد (یا الهی، مهدیم از غیب آر/ تا جهانِ عدل گردد آشکار).
نورالدین عبدالرحمن جامی نیز، از سوز و گداز خود در انتظار « امام زمان » سخن می گوید که در « منزل اخنفا » زیسته و دست « الطاف»ش بر سر مستمندان دراز است؛ شخصتی که با ظهور خویش، « ارکان اسلام» را در جهان برافراشته و « بنیاد اصنام» را ویران خواهد ساخت و جهان سرشار » از شیوه ی ظلم و جور » را به مرهمِ عدل خواهد نواخت…

بیا ای امام هدایت شعار
کی بگذشت از حدّ غم انتظار

ز روی همایون برافکن نقاب
عیان ساز رخشار چون آفتاب

برون آی از منزل اختفا
نمایان کن آثار مهر و وفا

برافراز ارکان اسلام را
بینداز بنیاد اصنام را

جهان پر شد از شیوه ی ظلم و جور
ز انصاف دور است اطوار دَور

نظر کن به حال من مستمند
که گردم ز الطاف تو سربلند

بود این امید که باشم مدام
مُباهی به الطاف خاص امام

الهی به حق امام زمان
به عزّ محبان این خاندان

که توفیق گردان رفیق دلم
برویان گُل مرحمت از گِلم(41)

شیخ احمد جامی، ضمن اظهار ارادت به حضرت (عج)، سلسله نسبت دقیق ایشان تا مولای متقیان علی علیه السلام را در چکامه ای شیوا بیان می دارد:

من ز مهر حیدرم هر لحظه اندر دل صفا است
از پی حیدر، حسن ما را امام و رهنما است

همچو کلب افتاده ام بر آستان بوالحسن
خاک نعلیق حسین بر هر دو چشمم توتیا است

عابدین تاج سر و باقر دو چشم روشنم
دین جعفر بر حق است و مذهب موسی روا است

ای موالی وصف سلطان خراسان را شنو
ذره ای از خاک قبرش دردمندان را دوا است

پیشوای مؤمنان است ای مسلمانان تقی
گر نقی را دوست داری بر همه ملت روا است

عسکری نور دو چشم آدم است و عالم است
همچو یک مهدی سپهسالار در عالم کجا است؟

شاعران از بهر سیم و زر سخنها گفته اند
احمد جامی غلام خاص شاه اولیا است(42)

چکامه ی فارسی فوق، یادآور چکامه ی مشهور جلال الدین محمد بلخی (مولوی) در دیوان شمس است که با مطلع؛ « ای سرور مردان علی، مستان سلامت می کنند» آغاز و با بیت زیر ختم می شود: با میر دین هادی بگو، با عسکری مهدی بگو/ با آن ولی مهدی بگو، مستان سلامت می کنند. و نیز یادآور چکامه ی شیوای ابوالبهاء خالد نقش بندی(م1242) پیشوای فرقه ی نقشبندیه در عراق و دارای تألیفات گوناگون است که در مدح امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ، و با مطلع: این بارگاه کیست که از عرش برتر است سروده است و در آن، نام یکایک ائمه ی اثنی عشر را به ترتیب می برد تا به عدالت گستر موعود فرزند فرزند امام عسکری(ع) می رسد:

دیگر به نیکی تقی و پاکی نقی
آنگه به عسکری که همه جان و گوهر است

دیگر به عدل پادشهی کز عدالتش
با بره، شیر شرزه، بسی به ز مادر است(43)

همچنین یادآور چکامه ی عربی زیر، سروده ی فضل الله روزبهان خونجی، نویسنده ی مشهور اهل سنت در قرآن نهم و دهم هجری است که (به رغم تعصب ضد شیعی) این گونه نسبت به ذوات مقدسه ی 14 معصوم (از پیامبر اکرم تا حجت بن الحسن العسکری علیه السلام ) اظهار ارادت می کند:

سلامٌ علی المصطفی المجبتی
سلام علی السید المرتضی

سلام علی ستّنا فاطمه
مَن اختارهاالله خیر النسا

سلام مِن المِسک انفاسه
علی الحسن الالمعیّ الرضا

سلام علی الاوزعیّ الحسین
شهید ثوی جسمه کربلا

سلام علی سید العابدین
علی بن الحسین المجتبا

سلام علی الباقر المهتدی
سلام علی الصادق المقتدی

سلام علی الکاظم الممتحن
رضیّ السجایا امام التُقی

سلام علی الثامن المؤتمن
علیّ الرضا سید الاصفا

سلام علی المتقیّ التقی
محمدٍ الطیّب المرتجی

سلام علی الاریحی النقی
علیّ المکرم هادی الوری

سلام علی السید العسکری
امام یجهّز جیش الصفا

سلام علی القائم المنتظر
ابی القاسم القرم نور الهدی

سَیَطلَعُ کَالشمس فی غاسقٍ
ینّجیه من سیفه المنتقی

تَری یَملأُ الارض مِن عدله
کما مُلِئَت جور اهل الهوی(44)

 

6. فقهای شیعه؛ نایبان عامّ مهدی(عج) در عصر غیبت

اکنون، البته، آن حضرت از دیدگان پنهان است و زمام امر شیعیان وی را، بنا به رهنمود او و اسلاف معصومش، فقیهان پارسای شیعه، به عنوان « انواب عام » وی، بر عهده دارند( « نیابت خاصه»، البته اختصاص به همان چهار تن نایب خاص امام مهدی « عج »: از ابوعمر و عثمان بن سعید عَمری تا ابوالحسن علی بن محمد سَمَری، دارد که در عصر غیبت صغرا، واسطه ی میان امام و شیعیان بودند، و در دوران غیبت کبری، دیگر عنوان « نیابت خاصه » برای کسی وجود ندارد، و فقهای پارسای شیعه، در دوران غیبت کبرا، « نایب عامّ» حضرت مهدی اند نه « نایب خاصّ » ایشان).
علامه مجلسی، در آغاز جلد دوم بحارالانوار، روایات بسیاری از یکایک معصومین علیه السلام ذکر می کند که غالباً نیز از طریق امام حسن عسکری(ع) نقل شده و مفاد کلی آنان، اهمیت و عظمت مقام علمای پارسای شیعه در عصر غیبت امام مهدی(عج)، و توصیه ی شیعیان به بهره گیری و اطاعت از آنان است. بر پایه ی این روایات:
علمای شیعه در عصر غیبت، مقامی برتر از رزمندگان خط مقدم جهاد با کفار حربی دارند؛ خطر هر یک از ایشان برای ابلیس از خطر هزار عابد بیشتر است؛ برتری علما بر عابدان هم چون برتری ماه در شب چهاردهم بر مخفی ترین ستارگان آسمان، برتری خورشید فروزان بر ستارگان کم فروغ آسمان، برتری آسمان بر زمین و بالاخره برتری عرش و کرسی و حُجُب نور بر آسمان است؛ عالمان دین چون به صحرای محشر درآیند به اندازه ی دانش خویش و نیز رنجی که در راه ارشاد مردم برده اند لباسهایی فاخر در بر و تاجی از نور بر سر دارند که تلالو آن، عصره ی قیامت را روشن و چشم دشمنان اهل بیت علیه السلام را خیره و کور می سازد. آنان در قیامت نیز کسانی را که در دنیا آموزش داده و از تاریکی جهل و شک به روشنایی یقین رسانده اند، از تاریکنای عرصات نجات می دهند و به بهشت رهنمون می گردند. خداوند به تعداد هر حرفی که آنان از علوم معارف اهل بیت علیه السلام به شیعیان آموخته اند، هزاران قصر با ملزومات آن در بهشت به ایشان کرامت می کند، و مهم تر از همه، علما در عالم قدس، همراه و همنشین پیامبر اسلامند…(45)
راز این همه تعریف و تکریم ائمه ی اطهار علیهم السلام از فقهای شیعه در عصر غیبت چیست؟ پاسخ این سؤال اساسی، از تأمل در مطاوی همین روایات روشن می شود: عالمان بزرگ شیعه در عصر غیبت، به طور نسبی، خلأ علمی و معنویِ ناشی از کسوف خورشید امامت در پس پرده ی غیبت را پر می کنند و به تعبیری روشن تر: با تبیین و نشر علوم و معارف ناب اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) بین مردم، شیعیان سست اعتقاد را که در معرض انواع خطرات و انحرافات قرار دارند، از سرگردانی و سقوط در دام های رنگارنگ دشمنان این مکتب نجات می دهند. حضرت امام هادی علیه السلام با کلام شیوای خود در این زمینه چنین می فرماید:
چنان چه در عصر غیبت قائم آل محمد(عج)، عالمانی که مردم را به سوی آن حضرت فراخوانده از آیین آن امام منتظَر با دلایل استوار دینی دفاع می کنند و بندگان سست اعتقاد را از دام های ابلیس و یاران وی و نیز از تورهای شکار دشمنان اهل بیت(ع) نجات می بخشند، نباشند، قطعاً احدی از مؤمنین باقی نخواهد ماند جز آن که از دین الهی روی بر تافته است. اما همان گونه که ناخدای کشتی سُکّان آن را در چنگ دارد (و کشتی را از میانه ی امواج طوفان به ساحل هدایت می کند)، عالمان شیعه نیز زمام قلب شیعیان ضعیف الاعتقاد را در دست دارند( و با شدت ارشادات خود، مانع از غرق شدن آنان در دریای طوفانزادی شُکوک و شبهات می گردند).
فقیهان پارسا، در جامعه ی دینی و اسلامی، صاحب نظر و کارشناس مسائل شرعی به شمار می روند، و سنت عقلایی « رجوع به متخصص»، در حوزه ی دین و دینداری نیز حکم می کند که متدیّنان، پرسشها و مسائل دینی خویش را با عالمان دین در میان گذارند و راه چاره و حلّ مشکل را از آنان بخواهند….
بی جهت نیست زمانی که سؤال یا مشکلی شرعی برای پیروان مذهب اهل بیت علیه السلام رخ می دهد و به ویژه کسانی با ادعاهای سنگین «بابیت» یا فراتر از آن، قائمیت و نبوت، در آفاق جامعه ی اسلامی ظاهر می شوند، شیعیان (طبق رهنمود امامان خویش) به علما (یعنی اسلام شناسان متخصص) مراجعه می کنند تا گره از مشکل علمی و شرعی آنان بگشایند و در هنگامه ی ادعای مدعیان بابیت و قائمیت و… نیز، به وسیله ی آزمون دقیق علمیِ مُتَمَهدیان (مهدی نمایان)، و تفحصّ شرایطِ صدق و ادعاهای مزبور در ایشان، تکلیف امت اسلام را نسبت به این گونه ادعاها و مدعیان، به قبول یا رد، مشخص سازند.
آثاری که عالمان شیعه درباره ی شخصیت و قیام حضرت مهدی(عج) تدوین و منتشر کرده اند، بخشی از زحمات گران قدر این گروه در تبیین علوم و معارف قرآن و اهل بیت(ع)، و آگاه سازی شیعیان از این گنجینه ی معرفت است، که قبلاً به لیستی بلند از آن اشاره کردیم.

پی‌نوشت‌ها:

1. محققانی که پیرامون موضوع « مهدویت » در قرآن کریم و سنت نبوی(ص) کاوش کرده اند، سخن از اهتمام چشمگیر این دو منبع مهم اسلامی به مسئله ی حضرت مهدی(عج) می گویند. آیت الله سید صادق حسینی شیرازی در اثر تحقیقی خویش: المهدی فی السنه، می گوید: در قرآن شریف، راجع به نماز- با همه ی اهمیتی که اسلام به عنوان « عمود خیمه ی» دینداری، بدان می دهد- کلاً 78 آیه داریم، و راجع به زکات و صوم و جهاد به ترتیب:36، 14و12 آیه. اما درباره ی حضرت مهدی بیش از 100آیه در این کتاب مقدس (تنزیلاً یا تأویلاً، ظاهراً و باطناً) آمده است، یعنی بیش از هر یک از آنها. در سنت نیز روایات وارده پیرامون مهدی(عج) فراوان است و شمار آن ها از 3000عدد فراتر می رود (المهدی فی السنه، صص10-11). حجت الاسلام حاج شیخ علی اکبر مهدی پور، محقق و نویسنده ی معاصر، در اثر دو جلدی خویش: کتابنامه ی حضرت مهدی(عج) بیش از 2066کتاب مستقل پیرامون آن حضرت را که توسط دانشمندان شیعه و سنی و سایر مذاهب اسلامی نگارش یافته معرفی کرده است. وی پیش بینی نموده که در چاپ آینده ی این کتاب، چند صد جلد دیگر به آمار فوق افزوده می گردد. ر.ک: مجله ی موعود، ش33، شهریور و مهر1381، ص15.
2. درباره ی دیدارهای متعدد اصحاب امام عسکری با حضرت مهدی در حضور پدر ایشان، از منابع شیعه، ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، صص434-478؛ الغیبه، شیخ طوسی، ص204؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، 346/51؛ منتخب الاثر، لطیف الله صافی، ص 355. و از منابع اهل سنت نیز ر.ک: ینابیع الموده 123/3-125.
3. درباره ی نواب خاصه حضرت، و شخصیت و زندگی و وظایف آنان ر.ک: بحث مستند پژوهنده ی معاصر، مهدی پیشوایی، در کتاب سیره ی پیشوایان؛ نگرشی بر زندگیِ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهم السلام، صص675-690.
4. مؤلف کتاب الزام الناصب، شمار این آیات را – با ملاحظه ی تفسیر اهل بیت علیهم السلام از آن ها- به بیش از 100رسانده است. به برخی از این آیات، ضمن بحث های آینده، اشاره خواهد شد.
5. نظیر حسن بن محبوب زراد متوفی 224(از بزرگان شیعه در عصر امام رضا و امام جواد علیهماالسلام) کتاب المشیخه را یکصد سال قبل از شروع غیبت کبری نوشته و اخبار مربوط به غیبت حضرت مهدی(عج) را در آن نقل کرده است. ر.ک: اعلام الوری، شیخ طبرسی، صص443-444، طبرسی در مأخذ پیش گفته می نویسد: محدثان شیعه در زمان امام باقر و امام صادق علیه السلام اخبار غیبت را در تألیفات خویش آورده اند. (همان،ص443).
6. ر. ک: بهائیان، سید محمد باقر نجفی، صص185-186.
7. مشخصات کتابشناسی این اثر چنین است: منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر علیه السلام، مرکز نشر کتاب، تهران، بی تا (تاریخ مقدمه: رمضان1373ق).
8. به نوشته ی آیت الله صافی: « با دقت و تأمل در ارقام فوق معلوم می شود که کثرت احادیث راجع به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه به حدی است که در کمتر موضوعی از مباحث دینی تا این حد روایت وارد شده است. و به طور مسلّم ایمان و اعتقاد به ظهور حضرتش از ایمان به رسالت پیغمبر اسلام غیر قابل تفکیک است! حتی محدثین بزرگ که از عامه و خاصه قبل از ولادت آن حضرت اخبار مربوط به او را در کتب خود نقل کرده اند، به طوری که جای هیچ اشتباهی برای مسلمانان باقی نمانده است. تحولات جهان و شرایط زندگی بشر و تکامل مادیات تحقق این بشارت بزرگ را حتی به کسانی که مسائل را از نظر علل و اسباب ظاهری مطالعه می کنند نوید می دهد و ثابت می کند که بالاخره مردم جهان باید به یک حکومت الهی پناهنده شوند… ». ر.ک: مکتب اسلام، سال1، ش3صص7-10، با تلخیص.
9. منشآت قائم مقام، با مقدمه و تصحیحات و تنظیم فهارس و فرهنگ: محمد عباسی، صص250-254.
10. همان، ص254.
11. همان، ص257.
12. همان، ص254.
13. همان، ص 258.
14. ر.ک: شرح احوال جناب میرزا ابوالفضایل گلپایگانی، نوشته ی روح الله مهرابخانی، نویسنده و مبلغ مشهور بهائی، ص 374.
15. سالنامه ی جوانان بهائی ایران، ج6(120-121بدیع)، مقاله ی « شیخیه »، ص129.
16. کتاب نقطه ی الکاف، از متون کهن بابیه است که نگارش آن به حاجی میرزا جانی کاشانی (از قدمای بابیان و مهماندار باب در کاشان) نسبت داده می شود. این کتاب، از شیخ احمد احسایی با عنوان « صفوه ی اخیار»، « جوهر عبودیت و… سرّ ربوبیت » یاد می کند که امام دوازدهم شیعه، او را در 950 سال پس از غیبت صغری « از میان شیعیان خود برگزیده و دیده ی دل » وی را «به نور معارف و فضائل خویش و آباء و اجداد طاهرین خود سلام الله علیهم اجمعین روشن » فرمود (نقطه الکاف، چاپ ادوارد براون، ص99). این منبع، سید کاظم را نیز « مرآت جمال و ارض اشراقات کمالات » شیخ احسایی خوانده و « سید سند و نور احمد المعروف عند القوم به حاجی سید کاظم » می شمارد. در ادامه نیز از شیخ و سید به عنوان « دو باب اعظم و… نورین القمرین و کوکبین الدرّیین » نام می برد که به « برکت » آن دو، « نفوس بسیاری عارف به علم توحید و معرفت به مظاهر حق » گردیدند(نقطه الکاف، ص100). احسایی و رشتی، هم چنین در کلام بهاء به عنوان « دو نفس به حق و اصل و به طراز آگاهی مزیّن» (مائده ی آسمانی، عبدالحمید اشراق خاوری، 4/134-135) و « نورین نیّرین در ارض » (ایقان، طبع فرج الله زکی کردی، مصر، ص 51) یاد شده اند. چنان که عباس افندی نیز از آن ها با عنوان « حضرت نور بهشتی جناب سید کاظم رشتی علیه التحیه و الثناء » (مائده آسمانی، 5/ص159؛ لئالی درخشان، محمد علی فیضی، ص64) و « شمع انجمن رحمانی حضرت شیخ مرحوم احسایی » (مائده آسمانی، 159/5-160؛ لئالی درخشان، محمد علی فیضی، ص64) یاد کرده و شوقی افندی هم از « شیخ احمد احسائی کوکب دُرّی صبح هدی » سخن می گوید(قرن بدیع، 13/2). درباره ی موقعیت مهم احسائی و رشتی نزد رهبران بابی و بهائی، و عبارات آنان در تجلیل از این دو ر.ک: بهائیان، سید محمد باقر نجفی، صص146-151؛ اسرارالآثار، اسدالله مازندرانی، 4/5-5 و نیز کتاب دیگر مازندرانی با عنوان رهبران بزرگ و رهروان که در آن، پیرامون این موضوع، مفصل سخن گفته است.
17. خود باب در تفسیر سوره ی بقره، از سید کاظم تعبیر به « معلمی » می کند. ر.ک: عهد اعلی…، ابوالقاسم افنان، ص 456.
18. مندرج در: جوامع الکلم، مجموعه ی آثار شیخ احمد احسائی، 223/1.
19. شرح الزیاره، طبع سنگی، تبریز 1276قمری، ص 305.
20. رساله ی الحجه البالغه در جواب سید احمد، مکتوب 25ربیع الاول 1258قمری، مندرج در کتاب الرسائل، چاپ سنگی، تبریز 1277قمری، رساله ی 14.
21. شرح القصیده، چاپ سنگی، تهران 1270-1272قمری، ص289.
22. شرح الزیاره، ص305.
23. حیوه النفس، ترجمه ی فارسی، ص85. رشتی در وصیتنامه ی خود نیز که در ابتدای مجموعه ی الرسائل وی چاپ شده می گوید: و شهادت می دهم که شخص دوازدهم از اوصیای رسول اکرم صلی الله علیه و آله، حضرت ابوالقاسم حجه بن الحسن الهادی الخلف القائم است و ما انتظار ظهور او را داریم تا روزی دیگر را که ظلم و جور پر شده است عدل و داد بخشد، و آن حضرت زنده است و نخواهد مرد تا روزی که جبت و طاغوت را از میان برداشته و باطل نماید.
24. شرح القصیده، ص289.
25. در این فصل، از پژوهشهای استاد مهدی پیشوایی در کتاب محققانه و ارزشمند سیره ی پیشوایان (صص697-698)بهره ی وافر برده ایم.
26. ر.ک: منتخب الاثر، لطف الله صافی گلپایگانی، صص 91-99.
27. ر.ک: صحیح بخاری، با شرح و تعلیق شیخ قاسم شفّاعی، ج4، 945(نزول عیسی بن مریم)، ص 633 مسند احمد بن حنبل، چساپ دارالفکر بیروت، 84/1 و 99 و 448 و 27/3 و 37. نیز ر.ک: سنن ابن ماجه (207-275قمری)، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، 1366/2-1368، کتاب الفتن، باب 34، باب خروج المهدی، حدیث 4082-4088.
28. منتخب الاثر، صص 90-91.
29. التاج الجامع للاصول، شیخ منصور علی ناصف، داراحیاء الکتب العربیه، 310/5.
30. الفتوحات الاسلامیه، احمد زینی دحلال، ص 322.
31. برای عبارت وی ر.ک: مقدمه ی تاریخ ابن خلدون، صص 311-312.
32. متن کامل عربی این بیانیه- که توسط پنج تن از علمای معاصر حجاز و با امضای محمد منتصر کنانی دبیر کل این مرکز، در پاسخ به سؤال فردی به نام ابومحمد (ساکن کنیا) ارسال شده – در کتاب مهدی انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی، صص151-155، آمده است. برای نقد سخن ابن خلدون توسط دانشمندان و نویسندگان شیعه نیز ر.ک: دادگستر جهان، صص 30-49؛ مهدی انقلابی بزرگ، صص 159-165؛ منتخب الاثر، صص5-6، پاورقی؛ سیره ی پیشوایان، صص705-709.
33. مشخصات کتاب شناسی اثر فوق چنین است: دانشمند عامه و مهدی موعود دارالکتب الاسلامیه، تهران 1353، استاد دوانی در مقاله ی « آن ها که از ولادت مهدی موعود[عج] خبر داده اند » نیز، روایات گوناگون در کتب معتبر شیعه را که از وجود فرزند عسکری و نحوه ی تولد وی خبر می دهد، آورده اند(مکتب اسلام، سال9، ش2، صص 12-14). در مورد مهدویت حجت بن الحسن العسکری در آثار و اشعار اندیشمندان اهل سنت، هم چنین ر.ک: مهدی منتظر در نهج البلاغه، مهدی فقیه ایمانی، صص23-39؛ ادیان و مهدویت… » محمد بهشتی، صص77-90؛ آخرین تحول با حکومت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، زیر نظر سید محمد مهدی خلخالی، نشریه ی هیئت قائمیه ی تهران «مسجد صدریه»، صص 185-130؛ پای سخنان پدر، محمد جعفر امامی، صص 142-140؛ سیره ی پیشوایان، مهدی پیشوایی، با مقدمه ی استاد جعفر سبحانی، ص667.
34. مشخصات کتابشناسی موسوعه ی فوق چنین است: موسوعه الامام المهدی « عج » به مناسبت هزار و صد و چهل و ششمین سال از ولایت مهدی(ع)، نشر مکتبه الامام امیرالمومنین علی(ع) در اصفهان، چاپ مطبعه ی خیام، قم 1401قمری.
35. الفصول المهمه فی معرفه الائمه، ص310.
36. الصواعق المحرقه، ص208.
37. الیواقیت و الجواهر فی بیان عقائد الاکابر، و بهامشه الکبریت الاحمر فی بیان علوم الشیخ الاکبر، 143/2.
38. متأسفانه دشمنان مذهب اهل بیت علیه السلام که ایمان و اعراف صریح ابن عربی (شبح اکبر در عرفان رسمی) به وجد حجت بن الحسن العسکری را در این اثر ماندگار و تأثیرگذار عرفانی بر نمی تابیده اند، در بعضی از چابهای کتاب فتوحات (مثل چاپ دار صادر بیروت، بی تا، 327/3) دست برده و تبارنامه ی با شکوه « محمدی، فاطمی، علوی و عسکریِ » این امام همام (عج) را از آن حذف کره اند. غافل از این که کلام ابن عربی قبلاً در الیواقیت شعرانی نقل شده و نیز چاپهای اولیه ی فتوحات، مثل چاپ قدیمی عثمانی، این تبارنامه ی زرین و با شکوه را عیناً آورده اند! در مورد تحریفات گوناگونی که در کتب تاریخی و حدیثی و تفسیری اهل سنت (من جمله، آثار ابن عربی) راه یافته ر.ک: الغدیر، علامه امینی، 64/2 و 94/9-95؛ دراسات و یحوث فی التاریخ و الاسلام، جعفر مرتضی عاملی، صص 11-32؛ مجله ی تخصصی کلام اسلامی، قم، سال 6و7. شماره های مسلسل 24-26، مقاله ی محققانه آیت الله جعفر سبحانی؛ بوسه بر خاک پی حیدر علیه السلام ؛ بحثی در ایمان و آرمان فردوسی…، علی ابوالحسنی (منذر)، صص643-654.
39. ر. ک: لواقح الانوار فی طبقات الاخبار، عبدالوهاب شعرانی، 139/2، انتظار بذر انقلاب، حسین تاجری، صص93-94.
40. ینابیع الموده، خواجه کلان قندوزی، ص473، به نقل از مظهر الصفات عطار.
41. دانشمندان عامه و مهدی موعود، علی دوانی، ص101. جامی در کتاب شواهد النبوه نیز (که عالم مشهور، قاضی حسین بن محمد بن حسن دیاربکری مالکی، در ابتدای کتاب تاریخ خمیس در احوال انفس نفیس، آن را از کتب معتبر می شمارد) می نویسد: محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی الرضا رضی الله عنهم، وی امام دوازدهم است و کنیت وی ابوالقاسم است و « لقّبه الامامیه و القائم المنتظر صاحب الزمان ». سپس شرح مفصلی از منافع شیعی راجع به شخص او و ولادتش در خانه ی امام عسکری بیان داشته است(همان، صص99-101).
42. ینابیع الموده، قندوزی، ص 472؛ مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری، مجلس ششم.
43. برای تمام قصیده ر.ک: دانشمند عامه و مهدی موعود، علی دوانی، صص 141-144.
44. دانشمندان عامه و مهدی موعود، صص 108-109. جز این، قصاید گوناگون دیگری از دانشمندان اهل سنت وجود دارد که نام ائمه اطهار علیهم السلام از علی علیه السلام تا محمد بن حسن عسکری را به ترتیبی که شیعه معتقد است آورده اند، هم چون قصیده ی دالیه ی ابوالفضل یحیی بن سلامه ی خصکفی شافعی، متوفی 553قمری، با مطلع: « و سائل عن حبّ اهل البیت هل/اقر اعلاناً به ام اجحد ». برای متن قصیده ر.ک: یتابیع الموده، شیخ سلیمان حنفی فندوزی، ص 474.
45. ر. ک: بحارالانوار، طبع ایران، 2/2-14.

 

منبع مقاله: فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم، شماره چهل و هفت و چهل و هشت، پاییز و زمستان 1387

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد