خانه » همه » مذهبی » فرار از خود یا خدا؟

فرار از خود یا خدا؟

فرار از خود یا خدا؟

فراز از بندگی خدای سبحان از مسائل مهمی است که بشریت از آغاز آفرینش با آن دست به گریبان بوده است. این مشکل در قرن های اخیر به شیوه های تازه ای سامان گرفته و از شکل سنتی به صورت مکتب های گوناگون همانند «لیبرالیسم» و

0031886 - فرار از خود یا خدا؟
0031886 - فرار از خود یا خدا؟
نویسنده: ابراهیم اصفهانی

 

عوامل جامعه شناختی و روان شناختی دین گریزی

اشاره

فراز از بندگی خدای سبحان از مسائل مهمی است که بشریت از آغاز آفرینش با آن دست به گریبان بوده است. این مشکل در قرن های اخیر به شیوه های تازه ای سامان گرفته و از شکل سنتی به صورت مکتب های گوناگون همانند «لیبرالیسم» و سکولاریسم» ظهور یافته است است. هم اینک دامنه موج دین گریزی به شرق از جمله به کشور ایران نیز رسیده است. امروزه، دین گریزی به ویژه در میان بعضی دین داران و فرزندان آنان نکته ای تأسف زا است که نمی توان آن را نادیده
گرفت.

عوامل دین گریزی

انسان دارای دو بعد فردی و جمعی است. بُعد فردی انسان در علم روان شناسی و بُعد جمعی زندگی وی در جامعه شناسی مورد بررسی قرار می گیرد. براساس آیات قرآن، دین گریزی به اشکال گوناگون در میان همه ملت ها وجود داشته و پدیده ای نوظهور و مختص قرن های اخیر نیست. دین گریزی یک «پدیده اجتماعی» است که می بایست به همه ابعاد آن توجه داشت. در بروز چنین پدیده ای عوامل بسیاری دخالت دارند که می توان با نگرش جامعه شناختی، آن ها را از قرآن به دست آورد و تحلیل خاص قرآن را در این زمینه شناخت.
شخصیت انسان در اجتماع شکل می گیرد و ارزش ها، گرایش ها، عقاید، عادت ها و رفتار، تشکیل دهنده ی شخصیت او هستند. جامعه شناسان، از عوامل تأثیرگذار در تکوین شخصیت به «عوامل مؤثر در اجتماعی شدن انسان» نام برده اند که عبارتند از : خانواده، مدرسه، هم سالان، رسانه های جمعی، مسجد، تماس با دوستان و همکاران، گروه های مرجع، گروه های هم درد، صمیمی و… با بررسی آیات سوره هود روشن می شود که معمولاً سه گروه در بروز پدیده دین گریزی در جامعه نقش مهمی دارند:

الف) خانواده

خانواده، شامل طیف وسیعی از نزدیکان نَسَبی (پدر، مادر، برادر، خواهر، پدر بزرگ، مادربزرگ، عمه، عمو، خاله، دایی و….) و سببی (همسر، نزدیکان و اقوام همسر و…) می شود. در میان اعضای خانواده، پدر و مادر چون ارتباط زیادتری با فرزند دارند، نقش بیش تری نیز در شکل گیری شخصیت او ایفا می کنند. به همین دلیل، اولین عامل زمینه ساز گریز از دین، رفتار و منش پدر و مادر است. این مطلب را می توان با استفاده از برخی آیات و روایات به دست آورد:
هنگامی که نوح (ع) از قوم خود ناامید شد، به درگاه خدای سبحان عرضه داشت:
«رَبِّ لاَ تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّاراً»
پروردگارا ! هیچ کس از کافران را بر روی زمین مگذار.» (نوح، 26).
در آیه بعد، یکی از دلایل درخواست نابودی کفار را چنین بیان می فرماید: «…وَ لاَ یَلِدُوا إِلاَّ فَاجِراً کَفَّاراً ؛ جز پلیدکار ناسپاس نزایند.»(نوح، 27)
این آیه، تأییدکننده این است که در دین گریزی فرزند، پدر و مادر نقشی اساسی دارند و پایه و اساس این مسأله حتی به پیش از تولد کودک باز می گردد. به عبارت دیگر، پدر و مادر ممکن است به جایی برسند که همانند مردمان قوم نوح، فرزندانی که از آنان پدید می آید، همه انسان هایی پلید و بی دین باشند.
در این باره (گمراهی فرزند) روایتی نیز از رسول اکرم (ص) آمده است: « کلُّ مولود یوُلد علی الفطره فابواهُ یهودانهِ او یُمجّسانه؛ هر انسانی که به دنیا می آید، در ذاتش به خدا پرستی گرایش دارد، اما پدر و مادرش او را از خالق هستی دور کرده، باعث انحراف وی از دین می شوند.»
اگر آیه و روایت مزبور را در کنار آیه 15 سوره لقمان بگذاریم، این نظر تأیید می شود که گفتار و رفتار پدر و مادر مشرک، تأثیری بسزا در دین گریزی فرزندان دارد. گاه ممکن است والدین پا را از این فراتر گذاشته، انسان را به کفر ورزی و شرک فرا بخوانند؛ چنان که خدای سبحان می فرماید: « وَ إِنْ جَاهَدَاکَ عَلَى أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا؛ اگر پدر ومادر اصرار دارند که تو چیزی را که به آن علم نداری و یا حقیقت آن را نمی شناسی همتای من بگیری، اطاعتشان مکن و برای من شریکی مگیر.» (لقمان، 15).

ب) گروه های صمیمی

با نگاهی گذرا به سرگذشت پر فراز و نشیب قوم بنی اسرائیل، نقش گروه های صمیمی در دین ستیزی انسان بیش از پیش آشکار می شود. برای نمونه در قرآن کریم می خوانیم: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُبِینٍ‌. إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ مَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ؛ خدای سبحان موسی (ع) را به سوی فرعون و سران قوم او فرستاد، ولی سران و بزرگان که همه از دوستان صمیمی و اطرافیان او بودند، از فرمان فرعون پیروی کردند.» (هود، 97- 96).
با دقت در سیاق آیه می فهمیم قرار گرفتن لفظ «فرعون» در کنار لفظ «ملأ» بیانگر وجود هماهنگی و شباهت فکری و روحی و رفتاری بین این دو است؛ چرا که همگونی های روحی، فکری و رفتاری، عامل اساسی در دوستی هاست.
به دلیل آن که آیه مذکور، دو لفظ فرعون و ملأ را در کنار هم و با اشاره به هم سویی آنان آورده است، چه بسا بتوان گفت که میان فرعون و سران و اطرافیان وی، افزون بر رابطه کارگزاری و مسئولیت اجرایی دربار، رابطه دوستی نیز برقرار بوده است. این ارتباط دوستانه سبب شده تا همه آنان موضع گیری یکسانی در برابر موسی (ع) داشته باشند. به نظر می رسد که طمع اطرافیان فرعون به منزلت و ثروت او از یک سو، و نیاز فرعون به اطرافیان برای حفظ حکومت از سوی دیگر، این ارتباط دوستانه را پایدارتر کرد و منجر به تصمیم مشترک آنان در برابر فرستاده خدا شد.
در این باره، می توان به روایتی از امام صادق (ع) تمسک جست که :«المرءُ علی دین خلیله.» به همین دلیل است که گاهی یک فرد فاسق در مدت کوتاهی گروه بسیاری را از دین بیزار می کند. در تأیید این نکته می توان به برخی از آیات دیگر که بیانگر شکوه و شکایت اهل دوزخ از دوستان و اطرافیان خود است، اشاره کرد: «…یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاًیَا وَیْلَتَا لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِیلاً لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی» (فرقان، 28- 27) این آیه با صراحت تمام، به نقش دوستان و اطرافیان فاسد در گمراهی و دین گریزی اشاره دارد.

ج) صاحبان زر، زور و تزویر(ملأ)

سران حکومت ها، صاحب منصبان، اشراف، بزرگان و صاحبان قدرت های شیطانی، سومین گروهی هستند که بیش ترین نقش را در ایجاد زمینه دین گریزی داشته اند. گروه های مذکور، که در فرهنگ قرآنی، «ملأ» نامیده شده اند، گاه همراه با صفت استکبار در آیات مطرح شده اند.
فرعون، که سرآمد زرمداران و زورمندان زمان خود بود، برای دور کردن مردم از دین الهی و درنتیجه، حفظ قدرت خود، از هیچ کاری دریغ نمی ورزید. قرآن در این باره می فرماید: « إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ» (قصص،4)
توده ی مردم، که از قدرت های دنیایی بی بهره هستند و اکثریت جامعه را تشکیل می دهند، معمولاً تحت تأثیر حرکت های سیاسی و اجتماعی قرار دارند. از دیگر سو،کسانی تأثیرگذاری بیشتری بر این طبقه دارند که مقام و منزلت ویژه ای در جامعه داشته باشند. حق یا باطل بودن موقعیت این افراد، معمولاً تأثیر زیادی بر تصمیم گیری بیشتر مردم ندارد، بلکه مهم آن است که طبقه تأثیرگذار تا چه اندازه از مقام و منزلت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برخوردار باشند؛ زیرا هر اندازه مقام و منزلت بالاتر باشد، توان و میزان تأثیرگذاری بیشتر خواهد بود.
به همین دلیل، اگر طبقه تأثیرگذار، مصلح باشد و در راه حق گام بردارد، مردم را به سوی حق هدایت می کند و اگر همانند فرعون، مُفسد باشد، گاهی با توسل به زور و قلدری، مردم را به سوی باطل می برد و گاهی هم همانند معاویه، مردم را با نیرنگ و فریب از حق و دین الهی گریزان می کند. کسانی که به هر دلیل در رأس هرم جامعه قرار می گیرند و درحقیقت، الگوی مردم در تمام زوایای زندگی می شوند، گفتار و رفتار آنان، چگونه زیستن را برای مردم تعریف می کند، و تفکر و اندیشه آنان جهت گیری اعتقادات و شناخت مردم را مشخص می کند. این افراد به قدری در شکل گیری شخصیت مردم مؤثر هستند که حتی نحوه سخن گفتن آنان و واژه هایی که به کار می برند، در گفتار روزمره مردم نقش می آفریند. این چیزی است که امروزه ما در جامعه خود نیز شاهد آن هستیم و چندان نیازی به اثبات ندارد. زمانی که سردمداران تا این اندازه در روحیات و شکل دهی شخصیت مردم نقش آفرینند، تأثیر آنان در دین داری مردم نیز انکارناپذیر است. چه گویاست این کلام حکیمانه که «الناس علی دین ملوکهم» رهبران جامعه به هر دینی معتقد باشند، مردم نیز از آنان پیروی می کنند. حضرت امیرمؤمنان علی (ع) در این باره می فرماید: « الناس بأمرائهم اَشبهُ منهم بآبائهم؛ مردم آن اندازه که از رهبران و حاکمان خود اطاعت می کنند از هیچ کس دیگری پیروی نمی کنند. بدین روی، گفتار و رفتار مردم بیشتر شبیه حاکمانشان است تا پدرانشان.»
آیه دیگری که به همین نقش اشاره می کند آیه ای است که در آن گمراهان، خود به تأثیر ملأ در گمراه سازیشان اشاره می کنند: «… رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَ کُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلاَ (احزاب،67)
اگر چه ابتدای آیه بر تمایلات روحی انسان های عادی، مبنی بر پیروی و الگوبرداری از رؤسا و بزرگان و حاکمان جامعه دلالت دارد، ولی آخر آیه بیانگر نقش مؤثر سران و بزرگان بر مردم است؛ زیرا کسانی که در جامعه منزل اجتماعی ویژه ای دارند، بهتر می توانند در دیگران تأثیر بگذارند.
در میان سردمداران و بزرگان قوم، ممکن است گروهی باشند که از قدرت مادی برخوردار نباشند، ولی با نفوذ فکری و علمی خود بر دل های مردم، در جهت دهی گرایش ها و انگیزه های ایشان تأثیر بگذارند. این عده همان عالمان و اندیشمندان جامعه هستند. دانش اگر با تهذیب و پیرایش انسان از هواهای نفسانی همراه نگردد، خود حجابی خواهد شد که نه تنها صاحب علم، بلکه جامعه را هم به فساد می کشاند و موجب بی دینی مردم می شود. در طول تاریخ، دانشمندان فاسد همواره مانع بزرگی در برابر انبیا(ع) و دعوت کنندگان به راه حق بوده اند. گاه کسی هم چون «سامری» بنی اسرائیل را از دین منحرف می کند چنان که حتی تلاش حضرت هارون(ع) سودی نمی بخشد. زمانی هم «بلعم باعورا» موجب گمراهی افراد بسیاری از مردم می شود. گاهی نیز اندیشمندان اهل کتاب با کتمان حقیقت، مردم را از ایمان به رسالت رسول اکرم (ص) باز می دارند؛ زمان دیگر افرادی همانند «شُرَحبیل» یا «شریح قاضی» مردم را به نفع حکومت بنی امیه بسیج می کنند. امروز هم روشن فکرمآبان غرب گرا و دگراندیشان سکولار و انسان گرا با بهره گیری از «ایسم» ها و واژه های فریبنده و جوان پسند، جامعه را به فساد عقیده و اندیشه می کشانند. همواره بیشتر روشن فکرنمایان ابزار دست ظالمان و مستکبران بوده اند و حاکمان مستبد و کفر پیشه به وسیله این گروه، مردم را به بی دینی تشویق کرده اند.
این گروه برای رسیدن به منافع و لذت های زودگذر دنیایی، با تحریف واقعیات دین و تحریک احساسات و عواطف، بسیاری از مردم را از شناخت حقایق باز داشته اند و گاه چنان فضایی بر ضد دین و دین داری ایجاد می کنند که مردم، شجاعت شنیدن سخن عالمان ربانی را به خود راه نمی دهند، چه رسد به پیروی از آنان! کافی است به حوادث سده اخیر ایران، به ویژه رخدادهای صدر مشروطه بنگریم تا تأثیر عمیق این گروه ها را بر گسترش تفکر ضد دینی در ایران بیابیم.
این گروه به اصطلاح روشن فکر هم چون چراغی در دست قدرت های شیطانی هستند که با علم و هنر خود توانستند ارزش ها را ضد ارزش و هنجارها را ناهنجار جلوه دهند و بهتر و گزیده تر به یغمای سرمایه های معنوی مردم بپردازند.
خلاصه آن که گروه ملأ از سویی به خاطر انگیزه ها و گرایش های درونی و روان شناختی، از دین گریزان هستند و از دیگر سو، برای رسیدن به آمال و آرزوهای دنیایی خود، زمینه دین گریزی جامعه را سبب می شوند.
منبع :نشریه طرح ولایت شماره 6

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد