خانه » همه » مذهبی » شهادت ثالثه (3)

شهادت ثالثه (3)

شهادت ثالثه (3)

روایت شده که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به درختی اشاره کردند. پس آن درخت با ریشه و شاخ و برگش کنده شده و شروع به شکافتن زمین کرد و نهر بزرگی از زیر آن جاری گردید تا اینکه به نزدیک رسول خدا صلی الله علیه

0032542 - شهادت ثالثه (3)
0032542 - شهادت ثالثه (3)
نویسنده: حسین تهرانی

 


47) روایت شده که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به درختی اشاره کردند. پس آن درخت با ریشه و شاخ و برگش کنده شده و شروع به شکافتن زمین کرد و نهر بزرگی از زیر آن جاری گردید تا اینکه به نزدیک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید و در مقابل ایشان ایستاد و با صدای رسا ندا کرد: من اینجا آماده هستم چه امر می فرمایئد؟
پس حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «تو را می خوانم به جهت اینکه شهادت به نبوت من بدهی بعد از آنکه شهادت به توحید خدای متعال دادی و بعد از شهادت، به توحید و رسالت شهادت بدهی به امامت حضرت علی علیه السلام و اینکه او تکیه گاه و پشت و فخر من می باشد و اگر او نبود خدای متعال هیچ چیزی را نمی آفرید پس درخت به زبان فصیح و رسا ندا داد:
شهادت می دهم که معبودی جز الله نیست و شهادت می دهم که همانا تو رسول خدا می باشی و شهادت می دهم به درستی که حضرت علی علیه السلام وصیّ و جانشین شما می باشد(1)».
48) از محمّد بن عبدالله حِمیَری روایت شده که ایشان گفت: نامه ای از ناحیه مُقَدّسه آقا امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مَقدَمه الفداء شَرَفِ صُدور یافت و آن نامه این است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«لا لأمره تعقلون و لا من اولیائه تقبلون، حکمه بالغه فما تغنی النذر من قوم لا یؤمنون (2) السلام علینا و علی عباد الله الصالحین»
نه شما امر خداوند را می فهمید و نه از اولیاء خداوند قبول می کنید؛ حکمت الهی رسا و آشکار است (و بر کسی مخفی نیست) پس بی نیاز نمی گرداند نذیران و پیامبران از قومی که ایمان نمی آورند سلام بر ما و بر بندگان شایسته خداوند.
زمانی که خواستید به وسیله ما به سوی خداوند و به سوی ما توجه کنید، پس بگوید همان طوری که خداوند متعالی فرمود: «سلام علی آل یاسین» «السَّلام عَلَیکَ یا داعِیَ الله و رَبّانیَّ آیاتِه تا آنجا که می فرماید: گواه می گیرم تو را ای مولای من که همانا من شهادت می دهم که نیست معبودی جز خدای یکتا و بی همتا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنده او و فرستاده اوست و محبوبی برای خداوند متعال نیست مگر آن حضرت و اهل بیت او و شهادت می دهم به درستی که امیرمؤمنان علیه السلام حُجَّت خداوند متعال است و همچنین امام حسن مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام و امام علی بن الحسین علیه السلام و امام محمد بن علی علیه السلام و امام جعفر بن محمد علیه السلام و امام موسی بن جعفر علیه السلام و امام علی بن موسی علیه السلام و امام محمد بن علی علیه السلام و امام علی بن محمد علیه السلام و امام حسن بن علی علیه السلام حجّتهای خداوند متعال هستند و شهادت می دهم به درستی که تو حُجَّت خداوند متعال هستی(3)».
49) از حضرت عَلی بن جعفر علیه السلام روایت شده که ایشان فرمودند: شنیدم از حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام که می فرمود:
«رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مکانی نشسته بود که وارد شد بر آن حضرت، فرشته ای که 24 صورت داشت. پس آقا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به آن فرشته فرمود: ای دوست من جبرئیل تو را به مانند این شکل ندیده بودم. پس آن فرشته عرضه داشت من جبرئیل نیستم، نام من محمود است.
و خداوند عزّ وجلّ مرا برانگیخت برای اینکه نور را به ازدواج نور درآورم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: چه کسی را برای چه کسی؟ آن فرشته عرضه داشت: عصمت کبری و صدّیقه طاهر فاطمه زهرا علیها السلام را از برای (اسدالله الغالب، غالب کُلّ غالب حضرت ولِیّ مطلق) عَلیّ علیه السلام.
پس وقتی که آن فرشته پشت کرد که برود بین دو کتف او نوشته شده بود:
«مُحَمَّدً رَسُول الله صلی الله علیه و آله و سلم و عَلِیُّ وَصیُّهُ».
پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به آن فرشته فرمود: چه مدّتی است که این دو جمله بین دو کتف تو نوشته شده است؟ فرشته عرضه داشت: 22 هزار سال قبل از اینکه خداوند عزّ و جلّ حضرت آدم (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) را خلق نماید(4)».
50) از حضرت امام محمّد باقر علیه السلام روایت شده که فرمود:
«همانا خداوند تبارک و تعالی وقتی که بیافرید خلق را، آفرید آبی خوشگوار و آبی شور و تلخ تا آنجا که فرمود: سپس خداوند متعال بر پیغمبران پیمان گرفت، پس فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم. سپس فرمود: همانا این محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرستاده خداست و به درستی که این علی علیه السلام پادشاه مؤمنان است، پیامبران همگی گفتند آری، پس برای آنها بعد از اقرار، امر نبوّت و پیغمبری ثابت گردید (یعنی پیغمبران بعد از اعتراف به توحید و نبوّت و ولایت، به پیغمبری مبعوث شدند) و خداوند عز و جلّ تعهد گرفت از پیغمبران اولی العزم(یعنی صاحبان عزم و اراده قوی) این پیمان را: آگاه باشید به درستی که من پروردگار شما هستم (و حضرت) مُحَمّد صلی الله علیه و آله و سلم فرستاده من است و (حضرت) علی علیه السلام امیر و پادشاه مومنان است و اوصیاء و جانشینان او بعد او صاحبان و سرپرستان امر من هستند (و این امر همان امری است که جمیع ما سوی الله به این امر قائم و برپا هستند کُلُّ شَیءٍ سِواکَ قائم بِامرِک) و نگهبانان علم منند (زیرا قلب مقدّس ایشان بهترین و کاملترین نگهبانانی است که توانسته علم خداوند متعال را حفظ کند) و به درستی که به وسیله مهدی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم، دینم را یاری می کنم و دولتم را ظاهر می کنم و از دشمنانم (که دشمنان آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم باشند) انتقام می گیرم (عَجّل الله تعالی فَرجَهُ الشَّریف و جَعَلنا من اَنصارِهِ وَ اعوانِهِ)(5)».
51) از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده از پدر بزرگوارش از پدرانش که فرمود: حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«جبرئیل به من خبر داد از پروردگارت عزّت جَلّ جلاله که حضرت حقّ متعال فرمود: هر کسی که بداند نیست معبودی جز من یکتا، و همانا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و فرستاده من است، و همانا حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام جانشین من است و همانا امامان از فرزندان او حجّتهای من هستند؛ او را بوسیله رحمت خودم داخل بهشت می نمایم و او را بوسیله عفو و بخشش خودم از آتش نجات می دهم و صحن سزرای خودم را برای او حلال می کنم و لطف و مهربانی خودم را برای او لازم می گردانم و نعمت خودم را بر او تمام می کنم و او را از خاصّان و مقرّبان درگاه خودم قرار می دهم و اگر مرا ندا دهد او را جواب گویم و اگر مرا بخواند او را اجابت کنم و اگر از من سؤال کند به او عطا می کنم و اگر او ساکت شود من به او شروع می کنم و اگر بدی کند او را می بخشم و اگر از من فرار کند او را به نزد خود می خوانم و اگر برگردد به سوی من، او را قبول می کنم و اگر درب مرا بکوبد به رویش باز می کنم.
و هر کس که شهادت ندهد به اینکه معبودی جز من یکتا نیست (یعنی به توحید شهادت ندهد)، یا شهادت به توحید دهد ولی شهادت به اینکه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و فرستاده منست ندهد، یا شهادت به آن بدهد و لکن شهادت ندهد که علی بن ابی طالب علیه السلام خلیفه من است یا به این شهادت بدهد ولی به اینکه امامان از فرزندان آن حضرت حجّتهای منند شهادت ندهد پس بتحقیق که نعمت مرا انکار نموده، و عظمت و بزرگی مرا کوچک شمرده، و به آیات و نشانها و کتابهای من کافر گردیده است. اگر این کس مرا قصد کند، او را محجوب و ممنوع از خودم می کنم، و اگر از من سؤال کند محرومش می کنم، و اگر مرا ندا کند، ندا و صدای او را نمی شنوم (یعنی اعتنا به صدای او نمی کنم)، واگر مرا بخواند دعای او را اجابت نکنم و پاسخ او را ندهم و او را ناامید می کنم، و این جزای اوست از من و من هیچ ظلمی به بندگانم نمی کنم (ما ظَلَمُونا و لکِن کانُوا انفُسَهُم یظلِمُون)(6).
پس جابر بن عبدالله انصاری از جا برخواست و گفت یا رسول الله! امامان از فرزندان علی بن ابی طالب علیه السلام چه کسانی هستند؟
حضرت فرمود: (امام به حق حضرت) حسن و (حضرت) حسین علیهما السلام که دو سید و آقای جوانان اهل بهشتند، و بعد سیّد عبادت کنندگان حضرت علی بن الحسین علیه السلام، بعد حضرت محمّد بن علی علیه السلام-و ای جابر تو به زودی آن امام را درک می کنی، پس وقتی که او را درک کردی سلام مرا به او برسان-و بعد حضرت جعفر بن محمد صلی الله علیه و آله و سلم و بعد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، و بعد حضرت علی بن موسی علیه السلام، و بعد حضرت محمّد بن علی علیه السلام، و بعد حضرت علی بن محمّد علیه السلام، و بعد حضرت حسن بن علی علیه السلام، و بعد فرزند گرامیش حضرت قائم به حقّ، مهدی امَّت من می باشد که زمین را پر از عدل و داد می کند، همچنانکه از ظلم و ستم پر شده باشد. ای جابر اینان جانشینان و اوصیاء من و فرزندان و عترت من هستند و هر کس که آنها را اطاعت کند، پس به تحقیق که مرا اطاعت کرده و هر کس که آنها را مخالفت کند، پس به تحقیق که مرا مخالفت کرده و هر کس که آنها را انکار کند یا یکی از آنها را انکار کند پس به تحقیق که مرا انکار کرده است، و به سبب این جانشینان من، خداوند عزّ و جلّ آسمان را نگه می دارد از اینکه بر زمین بیفتد مگر به اذن او سبحانه و تعالی و به سبب اینان خدای عز و جلّ زمین را حفظ می کند از اینکه مضطرب شود و اهلش را به چپ و راست ببرد(7)».
52) شیخ مفید قدس سره نقل کرزده حدیث حضرت خضر علیه السلام و محبّت ایشان به حضرت امام امیرمؤمنان علی علیه السلام را و اینکه حضرت خضر علیه السلام از مسائلی سؤال نموده و حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام امر فرمود فرزندش امام حسن علیه السلام به جواب دادن از آن مسائل. پس وقتی که آن حضرت جواب آن مسائل را فرمودند، حضرت خضر علیه السلام در حضور آن جماعتی (که در مجلس حاضر بودند) اعلان کرد و گفت:
«شهادت می دهم به اینکه نیست معبودی جز الله و همیشه به یکتائی و بی همتایی خداوند شهادت می دادم و شهادت می دهم که همانا حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم فرستاده خداست و همیشه به آن شهادت می دادم و شهادت می دهم به درستی که تو وصیّ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و قائم و ایستاده به حجّت او هستی و اشاره نمود بدستش به سوی حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام و (گفت) همیشه به این امر شهادت می دادم که تو وصیّ او و قائم به حجّت او هستی و اشاره نمود به دست خود به سوی حضرت امام حسن علیه السلام که ایشان وصیّ و قائم به حجّت پدر بزرگوارش بعد از او می باشد و شهادت می دهم همانا حضرت حسین بن علی علیه السلام وصیّ پدر بزرگوارش و قائم به حجّت او بعد از تو می باشد و شهادت می دهم بر حضرت علی بن حسین علیه السلام که او قائم به امر پدر بزرگوارش حضرت حسین علیه السلام می باشد و شهادت می دهم بر حضرت محمّد بن علی علیه السلام که او قائم به امر پدزر بزرگوارش حضرت علی بن الحسین می باشد و شهادت می دهم بر حضرت جعفر بن محمد صلی الله علیه و آله و سلم که ایشان قائم به امر پدر بزرگوارش می باشد و شهادت می دهم بر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام که او قائم به امر پدر بزرگوارش می باشد و شهادت می دهم بر حضرت علی بن موسی علیه السلام که ایشان قائم به امر پدر بزرگوارش می باشد و شهادت می دهم بر حضرت محمّد بن علی علیه السلام که ایشان قائم به امر پدر بزرگوارش می باشد و شهادت می دهم بر حضرت علی بن محمد صلی الله علیه و آله و سلم که ایشان قائم به امر پدر بزرگوارش می باشد و شهادت می دهم بر حضرت حسن بن علی علیه السلام که ایشان قائم به امر پدر بزرگوارش می باشد و شهادت می دهم همانا مردی از فرزندان امام حسین علیه السلام که نام و کُنیه اش برده نمی شود تا اینکه خداوند متعال امر او را آشکار بفرماید، پس زمین را از عدل و داد پر می نماید چنانچه از جور و ستم پر شده بود و سلام و رحمت و برکات خداوند متعال بر تو باد ای امیرمؤمنان(8)».
53) روایت شده که ابن زیاد (لعنه الله علیه) بعد از دستگیری حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام در کوفه گفت: که تو حتماً کشته می شوی. حضرت مسلم علیه السلام در جواب فرمود:
«می خواهم به مردی از قریش وصیّت نمایم. پس عُمر بن سعد (لعنه الله علیه) بلند شد و گفت وصیّت تو چیست؟ پس حضرت مسلم علیه السلام فرمود: اوّل وصیّت من این است که من شهادت می دهم که معبودی جز الله نیست و به درستی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرستاده خداست و همانا حضرت علی علیه السلام ولیّ خدا و وصیّ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و جانشین او در امّت اومی باشد»(9).
54) از حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده که در ضمن حدیثی فرمود:
«به درستی که حضرت عبدالمطّلب وقتی که چاه زمزم را حفر کرد برای او شاخ آهوئی همراه با سرش ظاهر شد در آن نوشته شده بود:
لا اله الا الله محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، علی ولیُ الله علیه السلام.(10)
55) از اسماعیل بن جابر روایت شده که گفت: خدمت امام محمّد باقر علیه السلام عرضه داشتم:
«آیا دینی را که خدای عزَّوجَلَّ را به آن عبادت می کنم، بر شما عرضه نمایم؟»
فرمود: بیاور.
عرضه داشتم: شهادت می دهم که معبودی جز خدای یگانه و بی همتا نیست و به درستی که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و فرستاده اوست و اقرار می کنم به آنچه را که از نزد خدای متعال آورده است و شهادت می دهم که همانا حضرت علی علیه السلام امامی بود که خدای متعال فرمانبرداری او را بر همه خلق واجب نموده است.
(تا آنجا که) حضرت فرمود: این دین خدا و دین ملائکه خداست(11)».
56) از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام از پدر بزرگوارش از جدّ بزرگوارش روایت شده: که همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به امام امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود:
«تو آن کسی هستی که خداوند متعال در آغاز آفرینش به تو بر خلق احتجاج نموده و دلیل آورده در وقتی که آن خلق را به صورت شبح ها بر پا داشته بود. پس آنگاه خداوند متعال فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟
گفتند: آری.
و فرمود: آیا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم رسول و فرستاده من نیست؟
گفتند: آری او رسول توست.
و فرمود: آیا حضرت علی علیه السلام امیر و پادشاه مؤمنان نیست؟
پس همه خلق مگر عده کمی، طغیان و سرپیچی از امر ولایت تو کردند و آن عدّه قلیل اصحاب یمین می باشند(12)».
57) از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که فرمود:
«قسم به خدایی که مرا به حقّ برانگیخت و فرستاد در حالی که بشارت دهنده برای خلق هستم، کرسی و عرش بر جای خود قرار نگرفتند و فلک دور نیفتاد (و به حرکت درنیامد) و آسمانها و زمین برپا نشد مگر به اینکه بر آنها نوشت خداوند متعال:
«لا اله الا الله محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، علی امیرالمؤمنین علیه السلام.(13)»
58) از مفضَّل روایت شده که فرمود: به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام عرضه داشتم: ولادت حضرت فاطمه علیها السلام چگونه بود؟ حضرت بعد از بیان ولادت آن حضرت، فرمود:
«زنهای بهشتی از او خواستند که سخن بگوید، پس حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: شهادت می دهم که معبودی جز الله نیست و همانا پدرم رسول خدا سیّد و آقای همه انبیاء می باشد. و (شوهرم) حضرت علی سیّد و آقای همه اوصیاء می باشد و فرزندان من بزرگان و آقایان فرزندان انبیاء علیهم السلام می باشند(14)».
59) روایت شده از حضرت علیّ بن موسی علیه السلام از پدرش از جدّش از امام محمّدباقر علیه السلام در تفسیر و بیان معنی قول خداوند متعال:
«فطره الله التی فطرالنّاس علیها».
«فطرت خدا آنچنان فطرتی است که خداوند متعال همه مردم را بر آن فطرت خلق نموده است.»
که فرمود:
«این فطرت خدا عبارت است:
«لا اله الا الله محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، علی امیرالمؤمنین ولیُ الله علیه السلام»
بعد فرمود:
«توحید تا اینجاست.(یعنی اینکه امام امیرمؤمنان علی علیه السلام ولی الله است) زیرا که ولایت رکن توحید است وتوحید بر این رکن قرار گرفته شده است و اگر ولایت که رکن و پایه و اساس توحید است برداشته شود نه توحید و نه نبوّت، هیچ کدام باقی نمی ماند(15)».
60) از انس بن مالک روایت شده که گفت:
«روزی ابوذر به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و فرمود: ندیدم به مانند چیزی که دیشب دیدم. گفتند: دیشب چه دیدی؟ فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در نزد درب خانه اش دیدم، پس حضرت شبانه بیرون آمد و دست حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام را گرفت و هر دو به طرف قبرستان بقیع حرکت کردند. پس من دائماً پشت سرشان می رفتم تا اینکه ایشان به مقبره های مکّه رسیدند (یعنی محلّ دفن مرده های اهل مکّه) پس حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به سوی قبر پدرشان آمد و نزد قبر دو رکعت نماز خواند پس ناگاه قبر شکافته شد و حضرت عبدالله در میان قبر نشست در حالی که می گفت: من شهادت می دهم که معبودی جز الله نیست و به درستی که محمّد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و فرستاده او می باشد. پس حضرت فرمود: ای پدر ولیّ تو کیست؟ پس عرضه داشت ای پسرم ولیّ چه کسی می باشد؟ پس آنگاه حضرت فرمود: این علی ولیّ است پس عبدالله عرضه داشت: به درستی که علی علیه السلام ولیّ من است. پس حضرت فرمود: به سوی روضه و باغ خود برگرد. پس آنگاه حضرت به سوی قبر مادرش حضرت آمنه علیه السلام رفتند و کاری را که نزد قبر پدرش انجام داد اینجا نیز انجام داد پس ناگاه دیدم که قبر شکافته شد و مادر حضرت میان قبر نشست و گفت: شهادت می دهم که معبودی جز الله نیست و همانا تو پیامبر و فرستاده خدائی. پس آنگاه حضرت فرمود: ای مادر ولیّ تو چه کسی می باشد؟ پس عرضه داشت: ای پسرم ولیّ کیست؟ فرمود: این علی بن ابی طالب، ولیّ است. پس مادر حضرت عرضه داشت: و به درستی که علی علیه السلام ولیّ من است. پس آنگاه حضرت فرمود: به سوی قبر و باغ خود برگرد.
پس آن کسانی که در مسجد از ابوذر این قضیّه را شنیدند او را تکذیب و سرزنش کردند و به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفتند و گفتند: ای رسول خدا! امروز ابوذر بر شما دروغ بست.
پس حضرت فرمود: قضیّه از چه قرار بوده است؟ گفتند:
ابوذر از شما اینطور حکایت نقل کرد. و (قضیّه را نقل نمودند).
پس نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آسمان سایه نیفکنده و زمین در خود جای نداده بر صاحب زبانی که راستگوتر از ابوذر باشد(16)».
61) از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که فرمود:
«به درستی که خدای متعال دو مَلک آفرید که نگه می دارند عرش را(و احاطه به عرش دارند) و خدای متعال آن دو فرشته را امر نموده به شهادتین (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انَّ محمداً رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم) پس به آن دو شهادت دادند، سپس به آن دو مَلَک فرمود: شهادت بدهید که حضرت علی علیه السلام امیر و پادشاه مؤمنان است. پس آن دو فرشته شهادت دادند(17)».
62) از حضرت امام محمدباقر علیه السلام سؤال شد در رابطه با این آیه شریفه که خدای جَلَّ جلاله در قرآن می فرماید:
«فَاسْأَلِ الَّذِینَ یَقْرَءُونَ الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکَ .»(18)
«پس سؤال کن آن کسانی را که قبل از تو کتاب را می خواندند بر مردم».
امام باقر علیه السلام فرمود: حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله سلم فرمود:
«وقتی که در شب معراج به آسمان چهارم رفتم، جبرئیل اذان گفت و جمیع پیامبران و صدّیقین و شهداء و فرشتگان را به پاداشت و من جلو ایستادم و نماز خواند، پس وقتی که نماز به اتمام رسید جبرئیل عرضه داشت: بگو به اینان (انبیاء علیهم السلام) به چه چیزی شهادت می دهید؟
گفتند: شهادت و گواهی می دهیم به معبودی جز الله نیست و به درستی که تو رسول خدا می باشی و حضرت علی علیه السلام امیر و پادشاه مؤمنان می باشد»(19).
63) از حضرت امام هادی علیه السلام روایت شده که آن حضرت پرنده ای را از آسمان آورد (و آن را گرفت) که در دو گوشش چیزهای گرانقیمت از طلا بوده و در منقارش دُرّی بوده و می گفت:
لا اله الا الله، محمّد رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم، علیٌّ ولیُّ الله علیه السلام و الائمّه حجج الله علیه السلام
فرمود:
«این پرنده ای از پرندگان بهشت می باشد(20)».
64) اعمش می گوید: روایت کرد مرا حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: حدیث کرد مرا حضرت باقرالعلوم علیه السلام، فرمود: حدیث کرد مرا حق زین العابدین حضرت سجاد علیه السلام، فرمود: حدیث کرد مرا امام مظلوم شهید، فرمود: آن امام شهید که خبر داد مرا تقی که اوست وصیّ حضرت امیرمؤمنان و مولای متقیان علی بن ابیطالب علیه السلام که فرمود: آن امام مطلق خبر داد مرا نبیّ اکرم صلی الله علیه وآله و سلم که فرمود:
«در همین ساعت جبرئیل نزد من آمد و گفت:
به امّتت بگو که انگشتر عقیق به دست بگیرند، پس همانا عقیق اول سنگی است که شهادت به وحدانیت و یگانگی خداوند داده و شهادت به نبوّت من و وصایت آقا حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام و امامت فرزندان آن حضرت داده و شهادت داده به بهشت برای شیعیان آقا امیرمؤمنان علی علیه السلام(21).
65) از موسی بن عَبدِربّه روایت شده که گفت: از حضرت حسین بن علی علیه السلام شنیدم که در زمان حیات پدر بزرگوارش در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود:
«اوّل چیزی که خدای متعال آفرید حجابها (پرده ها) بود پس بر حاشیه های آنها نوشت:
«لا اله الا الله محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، علیٌّ وَصیُّهُ».
سپس عرش را آفرید و بر پایه های آن نوشت:
«لا اله الا الله محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، علیٌّ وَصیُّهُ».
و سپس زمینها را آفرید و بر اطراف آن نوشت:
«لا اله الا الله محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، علیٌّ وَصیُّهُ».
پس هر کسی که گمان کند که او نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را دوست دارد ولکن وصی او را دوست نمی دارد پس به تحقیق که کافر شده است (به خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم) و هر کسی که گمان کند که نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را می شناسد ولکن وصی او را نمی شناسد پس به تحقیق که کافر شده است (به خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم).(22)
66) چون خبر (دعوت) پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به نجاشی پادشاه حبشه رسید، به یارانش گفت:
«من این مرد را با هدایایی که برای او می فرستم می آزمایم. آنگاه تحفه های بزرگی را آماده ساخت و در آن از سنگهای قیمتی و عقیق بود و گفت: این مرد اهل دنیا و سلطنت طلب باشد، یاقوت را انتخاب می کند، و اگر پیامبر بر حق باشد، عقیق را برمی گزیند.
وقتی که هدایا به دست رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم رسید، آنها را میان یاران خود قسمت نمود و برای خود یک نگین عقیق سرخ چیزی برنداشت، سپس آن را به علی علیه السلام داد و فرمود: یا علی (این را ببر و) تنها یک سطر بر آن بنویس: «لا اله الا الله».
علی علیه السلام به نزد حکّاک رفته و فرمود:
بر روی این آنچه را که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دوست می دارد بنویس، که آن کلمه «لا اله الا الله» است.
وی گفت:
من چیزی را می نویسم که خود دوست می دارم که آن «محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم» است.
هنگامی که امیرمؤمنان علی علیه السلام انگشتر را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آورد، سه سطر بر روی آن نوشته شده بود.
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
من به تو گفتم که تنها یک سطر بر آن بنویس و تو سه سطر بر روی آن نوشته ای؟
علی علیه السلام عرض کرد:
ای رسول خدا! به حق شما سوگند که من او را امر نکردم مگر آنچه را که شما دوستی می داشتی بنویسد:
«لا اله الا الله» و آنچه را که خود دوست می داشتم: «محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم».
در این هنگام جبرئیل آمین فرود آمد و گفت: پروردگارت عزّت می فرماید: تو آنچه را که دوست می داشتی نوشتی: «لا اله الا الله» و علی علیه السلام آنچه را که دوست می داشت نوشت: «محمد رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم» و من نیز آنچه را که دوست می داشتم نوشتم: «علی ولی الله علیه السلام»(23).
67) رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«هر کس که بگوید: «لا اله الاَّ الله» درهای آسمان به روی او گشوده شود و هر کس آن را به جمله «محمد رسول الله» بپیوندد، چهره خدا شکفته شود و بدان شادمان گردد.(24) و هر کس که در پی آن «علی ولی الله» گوید، خداوند گناهانش را بیامرزد، اگر چه به عدد قطره های باران باشد(25).
68) حذیفه الیمان نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم فرمود:
«مردم اگر می دانستند که از چه زمانی علی بن ابی طالب علیه السلام، امیرالمؤمنین خوانده شده است، هرگز برتری او را نکار نمی کردند. او در حالی بدین لقب خوانده شده است که حضرت آدم علیه السلام بین آب و گِل قرار داشت، هنگامی که در عالم ذر«أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى (26)» تحقق یافت، ندائی از سوی پروردگار حکیم رسید که «انا ربکم و محمد نبیکم و علی امیرکم(27)».
69) سنان بن ظریف از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود:
«ما نخستین خاندانی هستیم که خداوند نام ما را بلند کرده است. هنگامی که آسمانها و زمین را آفرید، امر فرمود که منادی بانگ برآورد:
«اشهد انَّ لا اله الا الله»، سه بار.
«اشهد انَّ محمداً رسول الله» سه بار.
«اشهد انَّ علیَّا امیرالمؤمنین حقّا» سه بار.(28)
70) عبدالله بن سلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که فرمود: روی «لواء الحمد(29)» نوشته شده:
«بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله الرب لعالمین، لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله(30)»
71) از حافظ ابونعیم اصفهانی روایت شده که در شب معراج خداوند متعال بین نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و انبیاء علیهم السلام جمع نمود. سپس خدای متعال فرمود:
ای محمد! از انبیاء سؤال کن بر چه چیزی شما برانگیخته شده اید؟
سپس آن حضرت طبق امر پروردگار از انبیاء این سؤال را نمود. سپس آنها در جواب عرضه داشتند:
بر شهادت به اینکه نیست معبودی جز الله و اقرار و اعتراف به نبوّت شما و ولایت و سرپرستی حضرت علی بن ابیطالب علیهما السلام(31).

پی نوشت ها :

1. طوالع الانوار ص 139.
2. سوره صافات، آیه 13.
3. احتجاج شیخ طبرسی، ج2، ص 317-315.
4. معانی الاخبار، ج1، ص 104-103، ج1.
5. بصائر الدرجات، ص 70، ح 2.
6. سوره بقره، آیه 54.
7. کمال الدین، شیخ صدوق، ص 258، ح 3.
8. مناقب ابن شهرآشوب، ج1، ص 286، کافی، ج1، ص 526-525، ح1.
9. ینابیع الموده، ص 404.
10. اثباه الهداه، ج2، ص 16، ح 65.
11. اصول الکافی، ج1، ص 188، ح 13.
12. اثباه الهداه، ج2، ص 127، ح 544.
13. الیقین فی امره المؤمنین، ص 58؛ بحارالانوار، ج 27، ص 8، ح 16، باب 16.
14. روضه الواعظین، ج1، ص 144 و 143.
15. تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج2، 155.
16. معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص 178.
17. اثباه الهداه، ج2، ص 193، ح 955.
18. سوره یونس، آیه 94.
19. طوالع الانوار، ص 160.
20. نوادر المعجزات، ص 185، ح 3.
21. العمده فی عُیونِ صحاج الاخبار فی مناقب امام الابرار، ص 378 -377، ح 743؛ بحارالانوار، ج 37، ص 94، ح 57.
22. عوالم، ج15، ص 222.
23. اربعین، حافظ ابومحمد بن ابی الفوارس، ص 50 مخطوط، به نقل از احقاق الحق، ج4، ص 143.
زید شهید، از پدرش امام زین العابدین علیه السلام نقل می کند که روی نگین پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم این جملات حکّ شده بود:
«لا اله الا الله محمد رسول الله، علی ولی الله علیه السلام».
(اثباه الهداه، ج1، ص 299؛ احقاق الحق، ج4، ص 143).
24) معنای مجازی آن مراد است، یعنی چنین کاری مایه خشنودی خداست.
25) بحارالانوار، ج38ص 318؛ فضائل ابن شاذان، ص 93.
26) سوره اعراف، آیه 172.
27) فردوس الاخبار، ابن شیرویه، ج3 ص 354 ح 5066، بحارالانوار ج40 ص 77؛ اثباه الهداه، ج 2 ص 165 ح 749.
28) اصول کافی، ج1، ص 366؛ کتاب الحجه، باب مولد النبی صلی الله علیه وآله و سلم، ح 8؛ اثباه الهداه، ج2 ص 12 ح 50.
29) «لواء الحمد» نام پرچمی است که روز قیامت در دست امام امیرمؤمنان علی علیه السلام خواهد بود و همه پیامبران در زیر آن قرار خواهند گرفت. (سفینه البحار، محدث قمی، ج2، ص 515).
30) احقاق الحق، ج7، ص 133.
31) تأویل الآیات، ج2، ص 562، ح 28؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی حنفی، ج2 ص 156 ح 855 و 856 و 857؛ مناقب خوارزمی، حنفی، ص 220؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ترجمه الامام علی بن ابیطالب علیه السلام، ج2، ص 97، ص 599؛ غایه المرام، باب 44 ص 249؛ فرائد السمطین، ج1 ص 81؛ فردوس الاخبار، ابن شیرویه دیلمی، ج5، ص 414؛ منهاج السنه النبویه، ابن تیمیه حرّانی، ج4 ص 45؛ و …

منبع : تهرانی، حسین؛ (1427 ه.ق)، سؤالات ما شامل 313 سؤال پیرامون مسائل اعتقادی، کلامی، فقهی، تفسیری و تاریخی، قم: نشر حاذق، چاپ دوم(1427ه.ق).

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد