شب سرنوشت ساز
چکیده
هر چیز در جهان آفرینش شأن و منزلتی دارد که هر یک ویژگی خاص خود را دارد و قرآن که کلام خداوند است نیز از این قاعده مستثنی نیست و نزول آن در ماه مبارک رمضان بیانگر این منزلت است. از جمله چیزهایی که در قرآن منحصر به فرد است نزول آن در شب قدر است که شبی سرنوشت ساز برای تمام موجودات میباشد و لذا قصد داریم مختصری در مورد این شب بسیار مبارک مطالبی را بیان کنیم، باشد که به یاری پروردگار بتوانیم گوشه ای از عظمت این شب را بیان کرده و مورد لطف خداوند قرار گیریم:
ابتدا در مورد ماه مبارک رمضان و چگونگی نزول قرآن در این ماه صحبت میکنیم و بعد در مورد شب قدر:
اینکه شب قدر چه معنایی دارد و چه شبی است.
آثار این شب چیست و در آن چه کاری باید انجام داد.
نشانه شب قدر چیست و چگونه بتوانیم آن را درک کنیم.
علت و حسن مخفی بودن آن شب چیست.
اینکه آیا شب قدر در هر سال تکرار میشود یا نه و علت تکرار یا عدم تکرار آن چیست.
کلید واژه
شب قدر، احیا، ماه مبارک رمضان، تقدیر و سرنوشت، عبادت.
مقدمه
سرنوشت انسانها اعم از شقی و سخی همه بدست خود آنهاست، زیرا خداوند انسان را با قوهی عقل آفرید و به آنها اختیار داد و همچنین در سر راه آنها راهنماهایی اعم از پیامبران، کتب آسمانی، امامان و …را برای پیدا کردن راه درست قرار داد. یکی از مهمترین نعمتهایی که خداوند در اختیار بشر قرار داد تا بتواند بوسیله آن به کمال مطلوب و قرب الی الله برسد ماه مبارک رمضان و شب قدر است.
شب قدر یکی از بهترین شبهای سال است، زیرا در آن شب وسیلههای هدایت بشر توسط کتب آسمانی، من جمله قرآن که کاملترین و جامعترین کتاب آسمانی است بر قلب مبارک پیامبر (ص) نازل شده است.
همان شبی که قرآن در وصف آن میفرماید: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر».شبی که عبادت آن از هزار ماه برتر و بهتر است و مقدرات یک سال توسط ملائکه الهی تا طلوع فجر کتابت میشود. انجام اعمال این شب که مهمترین آنها: احیاء و زنده نگه داشتن این شب است که در سرنوشت ما تأثیر بسزایی دارد به طوری که باعث آمرزش گناهان، رفع حوائج، تقرب به خدا و روزی فراخ میشود. لیله القدر، شب مبارک، سرنوشت ساز و با منزلتی است که پیامبر صلی الله علیه وآله دربارهی آن فرمودند: خداوند درآن شب تقدیر و سرنوشتی که در روز قیامت خواهد بود، حکم و قضا و اندازه گیری مینماید و در آنچه خدا فرمان خواهد داد ولایت حضرت علی (ع) و امامان از نسل آن حضرت خواهد بود تا روز قیامت. اکنون امیدواریم، خواندن مطالب آورده شده به ما کمک کند تا شب قدر را به طور تمام و کمال واقعی درک کنیم و سرنوشت مناسبی برای یک سال خود رقم بزنیم.
ماه مبارک رمضان ماه نزول کتب آسمانی
علیّ بن أبی حمزه، از ابو بصیر، از امام صادق (ع) روایت کرده است، که فرمود:
کتاب تورات پس از گذشت شش شب از ماه رمضان نازل شد.
و کتاب انجیل پس از گذشت دوازده شب از ماه رمضان نازل شد.
و کتاب زبور در شب هجدهم ماه مبارک رمضان نازل شد.
و قرآن کریم در شب قدر فرود آمد. (1)
از اینرو مبارک بودن ماه رمضان، از چند جهت قابل بررسی است که به هر یک از آنها تفصیلا خواهیم پرداخت.
الف از جهت نازل کننده:
خداوند در سوره فرقان آیه 1 میفرماید: «تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلیَ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَلَمِینَ نَذِیرًا» والا و بیزوال و پر برکت است آن (خدایی) که فرقان (قرآن جدا کننده میان حق و باطل و جدا جدا از حیث آیات و سور) را به تدریج بر بنده خود فرو فرستاد تا همه جهانیان را (از انس و جن تا انقراض نسلشان) بیمدهنده باشد.
ب از جهت خود قرآن:
خداوند در سوره ص آیه 29 میفرماید: «کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُواْ ءَایَاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب»
(این قرآن) کتابی پرخیر و برکت است که بر تو فرو فرستادیم تا آیات آن را تأمل و پیگیری کنند (و به معارف عمیق آن برسند) و برای آنکه صاحبان خردها (ی ناب) متذکر شوند.
ج از جهت مکان نزول:
خداوند در سوره آل عمران آیه 96 میفرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدًی لِّلْعَالَمِین» به یقین نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم نهاده شده همان است که در بکّه (مکّه مکرمه) است که پر خیر و برکت و وسیله هدایت برای جهانیان است.
د از جهت زمان نزول:
خداوند متعال در آیه 3 سوره دخان چنین فرموده است: «إِنَّا أَنزَلْنَهُ فیِ لَیْلَةٍ مُّبَرَکَة إِنَّا کُنَّا مُنذِرِین» ما آن را (یک جا) در شبی پربرکت (که شب قدر است) فرو فرستادیم، زیرا ما همواره (طبق سنّت جاریه خود) بیمدهنده (جهانیان) بودهایم. (2)
به طور مسلم ما قرآن را (که سند حقانیت پیامبر اسلام است) در شبی پربرکت نازل کردیم و کلمه «مبارک» از ماده «برکت» به معنی سودمند و جاویدان و پردوام است؛ و ضد آن کلمه «شوم» است. (3)
همانطور که مبارک بودن قرآن از جهت زمان در آیه 3 سوره دخان بیان شد، بنابر روایتی مبارک بودن شب قدر از همان آیه مورد ذکر میباشد.
حمران از امام ابو جعفر (ع) در باره معنای قول خدای عزّ و جلّ: «إِنَّا أَنزَلْنَهُ فیِ لَیْلَةٍ مُّبَرَکَة» سؤال کرد: امام فرمود: آن شب مبارک، شب قدر است، و آن هر سال در ماه رمضان در ده شب آخر آن ماه است، و قرآن جز در شب قدر نازل نشده است، که خدای عزّ و جلّ در این باره در آیه 4 همین سوره فرموده است: «فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیم».
فرمود: در شب قدر هر چیزی از خیر یا شرّ، یا طاعت یا معصیت، یا مولود یا اجل یا رزق که در آن سال تا سال آینده و شب قدر بعد تحقّق مییابد مقدّر میشود، پس هر چیز که در آن شب تقدیر شود و به امضای قضا برسد، آن چیز امری حتمی، و تخلّف ناپذیر است، و خدای عزّ و جلّ را در باره آن مشیّتی است. (4)
کیفیت نزول قرآن در شب قدر
آیا نزول قرآن، نزول دفعی بوده یا تدریجی؟
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْر» ضمیر (ه) در انزلناه به قرآن برمیگردد، و این یعنی اینکه: همه قرآن را (یکدفعه) در شب قدر نازل کردیم، نه بعضی از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظهور در یکپارچگی دارد، نه تنزیل، که ظهور در نازل کردنِ تدریجی دارد.
و در معنای آیه مورد بحث، آیه 3 سوره دخان است که خداوند میفرماید: «وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» که صریحا فرموده: همه کتاب را در آن شب نازل کردیم زیرا ابتدا سوگند به تمام کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.
پس مدلول آیات این میشود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکی یکپارچه (نزول دفعی) که در شب قدر بوده مانند دو آیه بالا، و یکی هم به تدریج (نزول تدریجی) در طول بیست و سه سال نبوت مانند آیه 106 سوره مبارکه اسراء «وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا» ما قرآنی بر تو نازل کردیم که به صورت آیات جدا از هم میباشد، تا آن را تدریجا و با آرامش بر مردم بخوانی؛ و به طور قطع این قرآن را ما نازل کردیم.
و همچنین در آیه 32 سوره مبارکه فرقان که میفرماید: «وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلًا» و کسانی که کفر ورزیدند گفتند: چرا قرآن (اگر از علم الهی سرچشمه گرفته) یک جا بر او فرو فرستاده نشده؟ این چنین است، تا قلب تو را بدان ثبات و استحکام بخشیم و (لذا) آن را پی در پی به آرامی (در مدت بیست و سه سال در احوالی با کمّیّت مختلف) برخواندیم.
این دو آیه، نزول تدریجی قرآن را بیان میکند بنا بر این، دیگر نباید به گفته عده ای اعتنا کرد که گفتهاند:
معنای انزلناه در آیات این است که شروع به انزال آن کردیم، و منظور از انزال، انزال همین چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن. (5)
اما هدف اصلی از نزول قرآن چه بود؟
خداوند درآیه 3 سوره دخان میفرماید: ما همواره انذار کننده بودیم (إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ).
این یک سنت همیشه پایدار ماست که فرستادگان خود را برای بیم دادن ظالمان و مشرکان ماموریت میدهیم، و فرستادن پیامبر اسلام با این کتاب آسمانی نیز آخرین حلقه از این فرستادگان است. (6)
معنای شب قدر:
کلمه «قدر» در قرآن، در چند معنا به کار رفته است:
الف مقام و منزلت: چنانکه خداوند در آیه 91 سوره انعام میفرماید: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِه» آن گونه که باید، مقام و منزلت الهی را نشناختند.
ب تقدیر و سرنوشت: چنانکه خداوند در آیه 40 سوره طه میفرماید: «جِئْتَ عَلی قَدَرٍ یا مُوسی» ای موسی تو بنا بر تقدیر (الهی به این مکان مقدّس) آمدهای.
ج تنگی و سختی: چنانکه خداوند در آیه 7 سوره طلاق میفرماید: «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ…» کسی که رزق و روزی بر او تنگ و سخت شود …
دو معنای اول در مورد «لیلة القدر» همخوانی دارد، زیرا شب قدر، هم شب تقدیر و سرنوشت است و هم شب با منزلتی است. (7)
أصبغ بن نباته از حضرت علیّ بن ابی طالب (ع) روایت نموده که پیغمبر خدا (ص)، به من فرمود: یا علیّ آیا میدانی معنای شب قدر چیست؟ عرض کردم: خیر یا رسول اللَّه!
پیغمبر (ص) فرمود: خداوند تبارک و تعالی در آن شب به تقدیر و سرنوشتی که در روز قیامت خواهد بود، قضا و حکم، و اندازهگیری نموده، و در آنچه خدای عزّ و جلّ فرمان داد ولایت تو بود، و نیز ولایت امامان از نژاد تو، تا روز قیامت. (8)
دلیل نامگذاری شب قدر و اثبات وجود او در هر سال:
منظور از قدر، مقدار و اندازهگیری است، بنابراین لیله القدر شب اندازهگیری است، و خداوند منان در آن شب حوادث یک سال را از قبیل رزق، مرگ و زندگی، سعادت و شقاوت و چیزهایی دیگر را مقدر میسازد پس در واقع خداوند از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر میکند.
آیه 4 و 5 سوره دخان هم که در وصف شب قدر است بر این معنا دلالت دارد:{«فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ رَحْمَةً مِنْ رَبِّک» در آن شب هر کار محکم و استواری (از حوادث سال از آن جمله نزول قرآن تا شب قدر آینده) از هم باز میشود (و به مأمورین اجرا ابلاغ میگردد).کاری که نشأت یافته از جانب ما است، زیرا ما همواره (فرشتگان را برای اداره امور تکوین، و پیامبران را برای ابلاغ امور تشریع) فرستنده بودهایم.}
چون کلمه فرق در آیه فوق، به معنای تفکیک و مشخص کردن دو امر از یکدیگر میباشد و جدا کردن هر امر حکیم، جز با تقدیر و اندازهگیری صورت نمیگیرد.
نتیجه گرفته میشود شب قدر فقط مخصوص به آن شب و سالی که قرآن در آن نازل شد، نیست بلکه با تکرار سال، آن شب هم تکرار میشود، از این رو در هر سال قمری که یک ماه آن مخصوص ماه رمضان است شب قدری وجود دارد که امور سال آینده، اندازهگیری میشود. زیرا این فرض احتمال دارد که قرآن یکپارچه در یکی از شبهای قدر چهارده قرن گذشته نازل شده باشد، ولی این فرض معنا ندارد که در آن شب حوادث تمامی قرنهای گذشته و آینده تعیین گردد. علاوه بر این، کلمه (یفرق) به خاطر اینکه فعل مضارع است دلالت بر استمرار دارد یعنی اینکه در هر سال تمام امور سال آینده تقدیر میشود.
و همچنین خداوند درآیه 4 سوره قدر «تَنزَّلُ الْمَلَئکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن کل أَمْر» تعبیر به فعل مضارع (تنزل) کرده است و این دلالت بر استمرار دارد، و باز در همان سوره اینکه خداوند به جمله اسمیه تعبیر کرده است «سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ» نشانه دوام است و اینکه فرموده: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِّنْ أَلْفِ شهْر» مؤید همین معنا است.
علاوه بر این روایات بسیاری وجود دارد که بعضی از آنها در حد تواتر میباشند و این معنی را تایید میکنند.
شاید برای کسانی سوالی مطرح شود و آن اینکه هیچ امری از آن صورت که در شب قدر تقدیر شده باشد پس نباید آن امر در جای خودش در اثر عواملی تغییر کند؟
پاسخ:
خیر، اینکه در شب قدر چیزی مقدر شود ولی به طور دیگری محقق شود جای منافاتی ندارد زیرا چگونگی موجود شدن مقدر با تغییر و تحول در تقدیر دو امری جداگانه است همانطور که اگر آنچه که در لوح محفوظ معین شده باشد و خداوند آن را بنا بر مشیت خودش تغییر دهد منافاتی نخواهد داشت زیرا خداوند در سوره رعد آیه 39 فرموده: یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ خدا هر چه را که از مقدرات بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات میکند، و کتاب تغییر ناپذیر نزد او است.
علاوه بر این، استحکام امور به حسب تحققش مراتبی دارد، بعضی از امور شرایط تحققش موجود است، و بعضی دیگر ناقص است، و احتمال دارد که در شب قدر بعضی از مراتب احکام تقدیر بشود، و بعضی دیگرش به وقت دیگر موکول گردد. (9)
شب قدر و اثبات وجود حضرت مهدی (عج):
قبلا اثبات شد که شب قدر هر سال تکرار میشود و در آن شب ملائکهها از آسمان بر روی زمین فرود میآیند و باید بر قلب شخص معصومی نازل شوند که این شخصیت معصوم در زمان رسول الله (ص) وجود مبارک خود ایشان است که در شب قدر ملائکه و فرشتههای خدا از آسمان بر قلب پیغمبر نازل میشدند. بنا بر آیه 97 سوره بقره («نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِک» به فرمان خدا بر دل تو نازل کرده است) تا 63 سالگی آن حضرت. بعد از پیامبر (ص) هم ملائکه و فرشتههای خدا نزد کسی میروند که صفات و اخلاق و روحیاتش مثل پیامبر باشد که همان رهبران معصوم (ع) ما میباشند. در این زمان هم که سر تا سر آن را گمراهی و آلودگی فرا گرفته باید شخصی چون پیغمبر باشد که شب قدر فرشتگان بر او نازل شوند، که این جز با اثبات وجود حضرت مهدی قابل تطبیق نیست و در این شبها ملائکه خدمت حضرت مهدی (عج) میرسند و اعمال تمام موجودات در این شب تا سال دیگر برنامه ریزی میشود. (10)
ارتباط لیلة القدر با لیلة المبارک:
صاحب تفسیر مجمع البیان در مورد آیه 3 سوره دخان (سوگند به کتاب مبین، ما آن را در شبی مبارک نازل کردیم) میگوید: از امام باقر و امام صادق (ع) روایت شده است که لیله مبارکه همان شب قدر است.
در کافی از امام باقر (ع) روایت شده که در مورد کلام خدا که میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» پرسیدند که منظور از لیلة المبارک چیست؟ امام (ع) فرمودند: منظور شب قدر است، که هر سال در هر ماه رمضان، در دهه آخر آن تکرار میشود، پس قرآن نازل نشده مگر در شب قدر، هم چنان که خدای تعالی درباره آن در آیه 4 سوره دخان میفرماید: «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» یعنی در شب قدر هر سال همه امور آن سال که تا سال بعد باید جریان پیدا کند تقدیر میشود، هر آنچه که از خیر و شر، اطاعت و معصیت، و چه مولودهایی که باید به عالم وجود قدم بگذارند، و آنچه که از اجلها و رزقها باشد. پس تمام آنچه که در آن شب برای همان سال تقدیر شود، و قضای آن تایید شود، آن قضاء حتمی است، ولی در عین حال مشیت خداوند در آن دخل و تصرف دارد.
مؤلف میگوید: اینکه امام امام باقر (ع) فرموند: آن قضاء حتمی است، ولی در عین حال مشیت خداوند در آن دخل و تصرف دارد معنای آن این است که از حیث اسباب و شرایط حتمی است، یعنی هیچ سبب و شرطی نمیتواند تغییرش دهد، مگر اینکه خداوند تبارک وتعالی اراده کند. (11)
خداوند متعال در قران کریم، هفت چیز را مبارک و فرخنده قرار داده است:
1-شب قدر را مبارک قرار داده و در آیه 3 سوره دخان میفرماید: «سوگند به کتاب مبین، ما آن را در شبی مبارک نازل کردیم»
2-مکه مکرمه را مبارک خوانده است و در آیه 96 سوره آل عمران چنین میفرماید: «به یقین نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم نهاده شده همان است که در بکّه (مکّه مکرمه) است که پر خیر و برکت و وسیله هدایت برای جهانیان است»
3- به قرآن هم، مبارک اطلاق شده و در آیه 92 سوره انعام فرموده است: «و این کتابی است پربرکت که ما آن را نازل کردیم»
4- به حضرت عیسی (ع) هم صفت مبارک داده شده و در آیه 31 سوره مریم، چنین فرموده است: «و مرا هر کجا که باشم وجود پربرکتی ساخته، و تا زنده هستم به نماز و زکات سفارش کرده است.»
5-درخت زیتون را هم مبارک نامیده و در آیه 35 سوره نور فرموده است: «خداوند نور آسمانها و زمین است (روشنیبخش آنها، هدایتگر اهل آنها و مدبر امور آنهاست) داستان نور او (دین و کتاب او) مانند چراغدانی است که در آن چراغ پرفروغی است و آن چراغ در میان شیشه و آن شیشه همانند ستارهای فروزان و نورانی است، آن چراغ افروخته میشود از (روغن) درخت پربرکت زیتونی که (از نظر محل) نه شرقی است (که آفتاب وقت عصر بر آن نتابد) و نه غربی (که آفتاب وقت صبح بر آن نتابد بلکه در محلی است که دائما خورشید بر آن میتابد)…»
6- خداوند سرزمینی که حضرت موسی (ع) در آن به شرف گفتگو با خداوند رسید، بقعه مبارکه نامیده، که در آیه 30 سوره قصص بیان میکند: «پس چون موسی به نزدیک آتش آمد، از جانب راست آن وادی، در آن قطعه زمین پربرکت، از آن درخت (که در آنجا بود) ندا داده شد که ای موسی، به یقین منم خدای یکتا، پروردگار جهانیان»
7-آب باران را هم مبارک نامیده و در آیه 6 سوره قاف فرموده است: «و ما از آسمان آب مبارک را نازل کردیم.» (12)
شب قدر از هزار شب بهتر است
بعضی از شبهای عالم وجود به طور طبیعی دارای خصوصیّت چشمگیری هستند و همین باعث میشود که این شبها ظهور شدیدتری نسبت به دیگر شبها داشته باشند و همین باعث اختلاف و همچنین مورد ابهام و شکّ واقع شده که شب قدر، شب نیمهی شعبان یا شب نوزدهم یا بیست و یکم یا بیست و سوّم یا بیست و هفتم یا شب آخر از ماه رمضان است.
و بعضی دیگر از این عوالم، عالم شیاطین و جنّ هستند که با همهی مراتبی که دارند از شب قدر برخوردار نیستند و این دو عالم (شیاطین و جنّ) دو عالم بنی امیّه است که شب قدر در آن دو وجود ندارد.
یعنی، بنی امیّه که مدت حکومت انها هزار ماه است از نظر ساختاری و روانی در مرحلهی شیاطین و جنّیان هستند و شب قدری برایشان وجود ندارد، حتی اگر هزار ماه حکومت کنند.
در آیه 2 سوره مبارکه قدر «وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْر» دو استفهام وجود دارد که برای بزرگ جلوه دادن و تفخیم شب قدر میباشد و چون بیان حقیقت و ذاتی آن شب ممکن نیست، خداوند تبارک و تعالی فرمود: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» شب قدر بهتر از هزار شب است که در آن شب قدر نباشد؛ و منظور از بهتر بودن شب قدر از هزار شب به طوری که مفسرین تفسیر کردهاند بهتر بودنش از حیث فضیلت عبادت است، و همین معنا مناسب با غرض قرآن است، زیرا همه عنایت قرآن در این است که مردم را به سوی خدا نزدیک کند، و همچنین مردم را به وسیله عبادت زنده گرداند، و شب زندهداری همراه با عبادت در آن شب بهتر از عبادت هزار شبی است که شب قدر در آن نباشد. در اخبار زیادی که از طریق خاصّه به دست آمده است درباره این موضوع این طور نقل کردهاند که: رسول خدا (ص) در خواب دیدند که بنی امیّه بر منبر او بالا میروند و مردم را از راه راست به عقب برمیگردانند و گمراه میکنند، رسول خدا (ص) ناراحت و اندوهناک شدند، پس جبرئیل هبوط کرد و عرض کرد یا رسول اللّه چه شده که تو را ناراحت و اندوهناک میبینم؟
فرمود: یا جبرئیل، من در خواب دیدم که بنی امیّه در همین شب بعد از من بر منبرم بالا میروند و مردم را گمراه میکنند، پس جبرئیل گفت: سوگند به خدایی که تو را به حقّ به رسالت مبعوث کرد من از این قضیّه مطّلع نشدم، پس جبرئیل به آسمان عروج کرد و درنگ نکرد تا آیهای از قرآن آورد تا رسول خدا (ص) با آن انس بگیرد و این آیه را نازل کرد: (خدای تعالی شب قدر را برای پیامبرش بهتر از هزار ماه حکومت بنی امیّه قرار داده است) (13)
«قاسم بن فضل»، راوی خبر، میگوید: ما دوران سپاه بنی امیه را که بر مردم حکومت میکردند محاسبه کردیم، بدون کم و زیاد هزار ماه بود. (14)
محمد بن مسلم از حمران روایت کرده که از امام باقر (ع): پرسیدم منظور خدای تعالی از اینکه فرمود: شب قدر بهتر است از هزار شب است چیست؟ فرمود انجام عمل صالح از نماز و زکات و انواع خیرات در آن شب بهتر است از همان اعمال در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد، و اگر خدای تعالی پادش اعمال خیر مؤمنین را مضاعف نمیکرد، مؤمنین بجایی نمیرسیدند، ولی خدا پاداش حسنات ایشان را مضاعف میکند. (15)
شب قدر کدام شب است:
در کلام خداوند متعال آیهای که معلوم کند شب قدر چه شبی بوده است دیده نمیشود به جز آیه 185 سوره مبارکه بقره «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآن» که میفرماید: قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام این آیه با آیه 1 سوره قدر: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلة الْقَدْر» همانا ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم، معلوم میشود که شب قدر، یکی از شبهای ماه رمضان است.
در این باره احادیثی وجود دارد که مختصرا تعدادی از آنها را بیان میکنیم:
رسول خدا(ص) فرمود: «شب قدر را در روزهای فرد، ده روز آخر ماه مبارک رمضان بجویید». (16)
امام صادق (ع) در حالی که بیمار بودند، خواستند که شب بیست و سوم ایشان را به مسجد ببرند.
حضرت زهرا سلام الله علیها در این شب، با پاشیدن آب به صورت بچهها، مانع خواب آنها میشدند.
محمّد بن حمران، از سفیان بن سمط روایت کرده است که گفت: از امام صادق (ع) درباره شبهای امیدواری در ماه رمضان سؤال کردم، امام فرمود:آن شبها شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوّم است، گفتم: پس اگر مانعی یا علّتی گریبانگیر انسان شود، کدام یک از این سه شب میتواند مورد اعتماد باشد؟ امام فرمود: بیست و سوّم. (17)
از امام صادق (ع) از شب قدر پرسیدم، فرمود در نوزدهم رمضان و بیست و یکم و بیست و سوم جستجویش کن.
و از روایاتی دیگر استفاده میشود که شب قدر خصوص بیست و سوم است، و اگر آن را معین نکردهاند به خاطر تعظیم امر آن بوده، تا بندگان خدا با گناهان خود به امر آن اهانت نکنند.
شیخ صدوق میگوید که بیشتر مشایخ و استادان ما که خداوند از همهشان خشنود باشد در این موضوع اتفاق دارند که شب قدر شب بیست و سوم ماه رمضان است.
و نیز در تفسیر عیاشی از یکی از دو امام محمد باقر و صادق (ع) آمده که فرمود: شب بیست و سوم همان شب جهنی (نام شخص) است، و حدیث جهنی این است که این شخص گفت: به رسول خدا (ص) عرضه داشتم: منزل من از مدینه دور است، دستورم بده در شب معینی داخل مدینه شوم فرمود: شب بیست و سوم داخل شو.
پس معلوم میشود از تمام روایات مختلفی که از اهل بیت (ع) وارد شده در این اتفاق دارند که: شب قدر تا روز قیامت باقی است، و همهساله تکرار میشود، و نیز لیلة القدر شبی از شبهای رمضان، و نیز یکی از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است، اما شب بیست و سوم از تمام این شبها مهمتر و از اهمیت ویژهای بر خوردار است. (18)
سوال دیگری در این جا مطرح میشود و آن اینکه:آیا شب قدر در امتهای پیشین هم بوده است؟
ظاهر آیات سوره قدر نشان میدهد که شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پیامبر اسلام (ص) نبوده، بلکه همه ساله تا پایان جهان تکرار میشود. ولی آیا در امتهای پیشین نیز بوده است یا نه:
صریح روایات متعدد این است که شب قدر از مواهب الهی بر این امت میباشد، چنان که در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) آمده است که فرمودند:
«إنّ اللّه وهب لامّتی لیلة القدر لم یعطها من کان قبلهم» خداوند به امت من شب قدر را بخشیده و احدی از امتهای پیشین از این موهبت برخوردار نبودند (19)
نشانه شب قدر:
از پیامبر (ص) روایت شده است که درباره شب قدر فرمود، که آن شب، شبی سهل و معتدلی است در حالی که نه گرم و نه سرد است و خورشید در صبح آن طلوع میکند در حالی که شعاعی و نوری برای آن نیست.
از امام باقر (ع) و یا ابو عبد اللَّه صادق (ع) سوال شد که: شب قدر، با چه علامت یا نشانهای شناخته میشود، ایشان فرمودند: نشانه شب قدر آن است که نسیم آن شب مطبوع و دلاویز میشود: اگر فصل گرما باشد، سوز گرما به سردی و خنکی میگراید و اگر فصل سرما باشد، سوز سرما به گرمی میگراید، به حدّی که مطبوع میشود. (20)
چگونگی درک شب قدر
از کجا بدانیم شب قدر را درک کردهایم؟
امام ابو جعفر محمد باقر (ع) فرمود: هنگامی که پیامبر (ص) از عرفات بازگشت، به سوی منی حرکت کردند، و به مسجد «خیف» رسید؛ مردم اطراف آن حضرت گرد آمدند و در مورد شب قدر، از آن حضرت سؤال میکردند، آن حضرت فرمودند: ای مردم! بدانید که هر کس ماه رمضان بر او وارد شود، در حالی که سالم و پیراسته از عیب و مرض باشد، و روزهای آن ماه را، روزه بگیرد، و بخشی از شبهای آن ماه را به تلاوت قرآن و دعا مشغول گردد، و بر نمازهای واجب خود مواظبت کند، و به اعمال جمعههای آن مداومت نماید، و با دقت در اعمال و رفتار خود، به طرف عیدش (عید فطر) بشتابد، او شب قدر را درک کرده است و به توفیق خدای عزّ و جلّ دست یافته است. (21)
آثار شب قدر
بعد از تمام ویژگیهایی که در مورد شب قدر بیان شد لازم به ذکر است که از نظر روایات اهل بیت علیهم السلام تعدادی از آثار شب قدر را بیان کنیم:
1. آمرزش گناهان:
رسول خدا (ص) فرمود: «اگر کسی با ایمان و برای کسب خشنودی خداوند شب قدر را زنده بدارد، گناهان گذشته او آمرزیده میشوند». (22)
امام کاظم (ع) فرموده است، هر کس شب قدر غسل کند و تا طلوع سپیده، شبزندهداری کند، از گناهان خود بیرون میرود.
پیامبر (ص) فرمودهاند: هر کس از روی ایمان و برای رضای خدا شب قدر را شب زنده داری و عبادت کند، خداوند خطاهای گذشتهاش را میآمرزد و پیامبر (ص) در عین حال که همواره بر این کار تشویق میفرمودند، و به طور یقینی نمیفرمودند که امشب، شب قدر است. (23)
2. کسب آرزوها:
از ابن عمر روایت شده است که: در هفت روز آخر ماه مبارک رمضان به برخی از یاران رسول خدا (ص) در خواب لیلة القدر نمایانده شد و رسول خدا (ص) فرمود: «میبینم که رؤیاهایتان در هفت روز آخر ماه مبارک رمضان اتّفاق افتاده است. اگر کسی میخواهد شب قدر را بجوید باید آن را در هفت روز آخر ماه مبارک رمضان بجوید».(24)
3. آغاز سال:
امام صادق (ع) فرموده است، شب قدر آغاز و انجام سال است. (25)
4. روزیِ فراخ و دفع آفات دنیوی و اخروی و همنشینی با نیکان:
امام باقر (ع) فرموده است، هر کس شب بیست و سوم رمضان را شب زنده داری کند و صد رکعت نماز در آن به جا آورد، خداوند روزیِ او را در دنیا فراخ میفرماید.
و شر کسانی را که با او ستیزه کنند از او کفایت میفرماید و او را از سوختن در دنیا و زیر آوار ماندن و شر دزدان و جانوران درنده محفوظ میدارد.
و بیم نکیر و منکر را از او برطرف میفرماید و هنگامی که از گور خود بیرون میآید پرتو چهرهاش برای همه مردم محشر، درخشان است و نامه عملش به دست راست او داده میشود و برای او آزادی از دوزخ و عبور از پل صراط و امان از عذاب مقرر میشود و بدون حساب وارد بهشت میشود و در آن از همنشینان پیامبران و صدیقان و شهیدان و نیکوکاران خواهد بود که چه نیکو رفیقانی هستند. (26)
5. تعیین مقدرات
ابن عباس گفته است، شب قدر از این جهت به قدر موسوم شده است که در شب قدر، مقدراتی از قبیل مصیبت و مرگ و روزی و چیزهای دیگر، از آن شب تا سال دیگر تعیین میشود.
و در حدیثی دیگر کیفیت مقدرات را بیان کرده است که ابو عبد اللَّه صادق (ع) فرمودند: بررسی و آمار، در شب نوزدهم صورت میگیرد، و در شب بیست و یکم به ثبت میرسد و در شب بیست و سوم إمضاء میشود. (27)
و امام صادق (ع) فرمود: تقدیر، در شب نوزدهم ماه رمضان و قضا، در شب بیست و یکم، و ابرام، حوادث و وقایعی است که در این شبها تا سال آینده در شب بیست و سوّم رخ میدهد؛ و خدای عزّ و جلّ قادر است که هر چه بخواهد درباره خلق خود انجام دهد. (28)
بنا بر این، امور به حسب قضای الهی دارای دو مرحله هستند، یکی اجمال و ابهام، و دیگری مرحله تفصیل. شب قدر هم بطوری که از آیه 4 سوره دخان برمیآید «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ»، شبی است که تمام امور از مرحله احکام و ابهام بیرون آمده و به مرحله فرق و تفصیل داخل میشود.
و یکی از این امور هم قرآن کریم است، که در شب قدر از مرحله احکام درآمده، و نازل میشود، (یعنی در خور فهم بشر میگردد).
در مورد این آیه نظراتی وجوددارد لیکن وجهیکه ما بیان کردیم از همه این وجوه روشنتر است. (29)
6. مبدأ خیرات و سرچشمه خوبیهای پایدار:
شب قدر، شب پر برکتی است که مقدرات جهان بشریت با نزول قرآن رنگ تازهای به خود میگیرد، شبی که سرنوشت خلایق و مقدرات یکسان در آن رقم زده میشود، بنابراین قرآن در شبی سرنوشت ساز، بر قلب پاک پیامبر (ص) نازل شد. (30)
7. رفع حوایج و برات حج
از علیّ بن ابی حمزه روایت شده است که گفت: در محضر امام صادق (ع) بودم، که ابو بصیر به آن امام (ع) عرض کرد: فدایت شوم، آن شبی که امیدها را عرضه میدارند و خواستنیها را میخواهند کدام شب است؟ امام صادق (ع) فرمود: آنها را در شب بیست و یکم یا بیست و سوّم عرضه میکنند، ابو بصیر گفت: پس اگر بر احیای هر دو شب قدرت نداشته باشم: آن حضرت (ع) فرمود: چه سهل است احیای دو شب در برابر آنچه تو میطلبی!
راوی گفت: گفتم: بسا سالها اتّفاق افتاده است که ما در سرزمین خودمان ماه را دیدهایم، ولی شخصی نزد ما آمده که خلاف آن را در سرزمین دیگر به ما خبر میدهد، در این صورت چه کنیم؟:
امام (ع) فرمود: چه سهل است احیای چهار شب در برابر آنچه تو میطلبی!
گفتم: فدایت شوم، سلیمان بن خالد روایت کرده است که، در شب نوزدهم نام کسانی که مقدّر است تا به حجّ روند، نوشته میشود، امام (ع) فرمود: ای ابا محمّد نام جمعیت واردین و وافدین حجّ و بلاها و مرگها و روزیها و همه حوادثی که تا شب قدر سال آینده اتّفاق میافتد، در شب قدر نوشته میشود، پس آنها را درشب بیست و یکم و بیست و سوّم طلب کن، و در هر یک از آن دو شب صد رکعت نماز بجا آور، و اگر میتوانی آن دو شب را تا روشن شدن هوا احیا بدار، و در آن دو شب غسل کن، راوی گفت: گفتم: اگر نتوانم آن نماز را ایستاده بجا آورم؟ فرمود نشسته بجا آور، گفتم: پس اگر نتوانم نشسته بجا آورم؟ فرمود: در بسترت بجا آور، گفتم: پس اگر نتوانم؟ فرمود: باکی بر تو نیست که در اوّل شب با اندکی خواب چشم خود را گرم کنی. زیرا در ماه مبارک رمضان درهای آسمان گشوده، و شیاطین به بند کشیده شده، و اعمال (اعمال مؤمنین) پذیرفته میشود، خوب ماهی است ماه رمضان، در زمان رسول خدا (ص) این ماه را مرزوق مینامیدند. (31)
8-مقام تقرب به خدای یگانه:
در حدیثی طولانی از پیامبر اکرم (ص) میخوانیم که حضرت موسی (ع) به خدا عرض کرد:
خدایا مقام قرب تو را میخواهم، پاسخ آمد: «قُرْبی لِمَن اسْتَیْقَظَ لَیْلَةَ الْقَدْر» قرب من، در بیداری شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم، پاسخ آمد: «رَحْمَتی لِمَنْ رَحمَ الْمَساکِینَ لَیلةَ الْقَدر» رحمت من در ترحّم بر مساکین در شب قدر است.
گفت: خدایا، جواز عبور از صراط میخواهم، پاسخ آمد: «ذلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَیْلَةَ الْقَدْر» رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.
عرض کرد: خدایا بهشت و نعمتهای آن را میطلبم. پاسخ آمد: «ذلک لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبیحَة فی لیلةِ القدر» دستیابی به آن، در گرو تسبیح گفتن در شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: «ذلک لِمَنْ اسْتَغْفَرَ فِی لَیلةِ الْقَدْر» رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.
در پایان گفت: خدایا رضای تو را میطلبم. پاسخ آمد: «رِضایَ لِمَنْ صَلّی رَکْعَتَینِ فِی لَیلةِ الْقَدْر» کسی مشمول رضای من است که در شب قدر، نماز بگذارد. (32)
سرّ وجود لیلة القدر در هر سال:
مردی از حضرت ابا عبد اللَّه (ع) پرسید: آیا لیلة القدر در هر سال میباشد؟
حضرت فرمودند: اگر لیلة القدر رفع و منتفی شود قرآن هم منتفی میگردد پس در هر سال باید لیلة القدر باشد. (33)
حُسن مخفی بودن شب قدر
برای مخفی بودن این شب مبارک، فوائد و محاسنی وجود دارد که عبارتند از:
اول: اینکه مردم در عبادت خدا سعی و تلاش داشته باشند و تمام شبهای ماه مبارک رمضان را احیاء و شب زندهداری نمایند و این به جهت امید و طمع داشتن و همچنین درک کردن شب قدر میباشد چنانچه خداوند سبحان نماز وسطی را در میان نمازهای پنجگانه مخفی نمود و نیز اسم اعظم خود را در میان اسامی خدا و همچنین ساعت اجابت دعا را در میان ساعتهای جمعه پنهان نمود.
شاید بتوان گفت یکی از محاسن مخفی بودن شب قدر این است که مردم شبهای زیادی را به عبادت بپردازند وکسانی که توانستند یک شبِ آنرا درک کنند مغرور نشوند و کسانی که از درک آن محروم بودند در بقیه شبها مأیوس نشوند.
خداوند سبحان برای بزرگداشت مقام این شب و برای شرافت و بزرگی آن فرمود: «وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ» ای محمّد نمیدانی چه اندازه شب قدر بزرگست و نمیدانی احترام آن چیست، و این برای تحریص و ترغیب بر عبادت در آن میباشد، سپس خداوند سبحان عظمت و حرمت آن را اینگونه تفسیر فرمود: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» به این معنا است که شب زنده داری در شب قدر و عمل در آن از برپایی هزار شبی که در آن شب قدر و روزه رمضان نباشد، بهتر است؛ و خداوند خیر و برکت فراوان را در شب قدر قرار داد که از هزار ماهی که در آن خیر و برکتی نباشد، بهتر است.
دوّم: به خاطر روایاتی که در فضیلت این شب وارد شده است:
ابن عبّاس از پیامبر (ص) روایت کرده است که آن حضرت فرمود: در هنگام فرا رسیدن شب قدر جبرئیل (ع) که از جمله فرشتگان سدره المنتهی است همراه با پرچمهایی فرود میآید که یکی از آنها را بر روی قبر من و یکی از آنها را بر بیت المقدّس و یکی را بر بام مسجد الحرام و یکی هم بر طور سینا نصب میکند؛ و هیچ مرد و زن مؤمن و باایمانی نمیماند مگر اینکه بر او سلام میکند الا کسانی که دائم الخمر و میگسار، و خورنده گوشت خوک، و کسی که خود را با زعفران آغشته کند و فرمود کسی که در شب قدر از روی ایمان و یقین برخیزد گناهان گذشته و آینده او بخشیده میشود.
و از آن حضرت روایت شده که شیطان در این شب بیرون نمیآید تا آینکه صبح طلوع کند و شیطان در آن شب نمیتواند احدی را دیوانه یا بیمار کند و همچنین هیچ کدام از انواع فسادها و سحر هیچ ساحری در آن شب کار ساز نمیشود. (34)
احیاء شب قدر:
احیاء یعنی زنده کردن، نقطه مقابل (اماته) که به معنی میراندن است. از این کلمه چنین برداشت میشود که، شب در افراد دو حالت دارد: ممکن است شبِ کسی زنده باشد و یا شبِ او مرده باشد.
شبِ زنده: آن شبی است که انسان بتواند تمام یا حداقل قسمتی از آن شب را با یاد خدا و با مناجات و راز و نیاز با ذات پروردگار به سر ببرد، و شبِ مُرده: که این شب بر عکس شب زنده است و آن شبی است که انسان نتواند با معبود خود ارتباط پیدا کند و تمام آن شب را با فراموشی از ذات پروردگار بسر میبرد. ممکن است عدهای خیال کنند که این تعبیر حقیقی نیست بلکه یک تعبیر مجازی است و شب به هر حالی که باشد شب است و معنا ندارد که بگوییم شب زنده است یا مرده. در جواب میگوییم این سخن کاملا درست است ولی آن کسی که میگوید احیاء بگیرید، یعنی شب زنده داری کنید، مقصودش این نیست که شما این قطعه زمان را زنده نگه دارید؛ مقصود زنده نگه داشتن خود شماست در این قطعه از زمان.
زمانِ ما یک حقیقتی است که با وجود خود ما متحد و جزء وجود ماست یعنی مخصوص خودمان است، پس بیاییم خودمان واقعاً یک شب زنده باشیم، واقعاً زنده زندگی کنیم نه اینکه مرده زندگی کنیم. در احادیث وارد شده است که در روز قیامت، گذشته انسان و زمان گذشته انسان را به انسان ارائه میدهند و انسانها آن را مختلف میبینند بعضیها آن را سفید و بعضیها سیاه میبینند، تعجب میکنند: میپرسند این چیست که به او ارائه دادهاند!؟ میگویند این عمر و زمان توست. آن ساعاتی که دلت به یاد خدا زنده بوده، وکارهای نیک انجام دادهای، آن ساعات، همان ساعات نورانی عمر توست، اما آن ساعاتی که از یاد خدا غافل بودهای، غرق در شهوات بودهای، برخلاف رضای خدا قدم برداشتهای، آن ساعات، دوران تیرگی و تاریکی عمر توست. (35)
چرا احیاء گرفتن باید در شب باشد؟
زیرا شب از اهمیت ویژهای نزد خداوند برخوردار است و جایگاه ویژهای در مسائل معنوی دارد که به چند مورد آن اشاره میکنیم:
الف خداوند برای اهدای تورات، حضرت موسی (ع) را به مناجات شبانه فراخواند و در آیه 51 سوره بقره فرمود: «وَ إِذْ وَاعَدْنَا مُوسیَ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً» و آن هنگام را که چهل شب با موسی وعده نهادیم.
ب خداوند بهترین زمان برای استغفار را، هنگام سحر میداند و در آیه 18 سوره ذاریات فرموده: «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُون» و به هنگام سحر استغفار میکرد.
ج عروج پیامبر به آسمان، به هنگام شب بود همانطور که درآیه 1 سوره اسراء فرمود:
«سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلیَ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنرُیَهُ مِنْ ءَایَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیر» منزه است آن خدایی که بنده خود را شبی از مسجد الحرام به مسجد الاقصی که گرداگردش را برکت دادهایم سیر داد، تا بعضی از آیات خود را به او بنماییم، هر آینه او شنوا و بیناست.
د پیامبر مأمور بود که مناجات و عبادات شبانه داشته باشد مانند آیات زیر:
«و من الّیل فتهجّد به نافلة لک» پارهای از شب را به نمازخواندن زنده بدار.
این نافله خاص تو است. 79 / اسرا.
«قم الّیل الّا قلیلا» شب را زنده بدار، مگر اندکی را. 2 / مزمل
ه خداوند از عابدان در شب ستایش میکند و در آیه 113 سوره آلعمران میفرماید: «لَیْسُواْ سَوَاءً مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَائمَةٌ یَتْلُونَ ءَایَاتِ اللَّهِ ءَانَاءَ الَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُون» اهل کتاب همه یکسان نیستند. گروهی به طاعت خدا ایستادهاند و آیات خدا را در دل شب تلاوت میکنند و سجده به جای میآورند.
و خداوند به تسبیح در شب سفارش میکند. در آیه 26 سوره انسان میفرماید:
«وَ مِنَ الَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلا» و برخی از شب را برای او سجده کن (نماز مغرب و عشا بخوان) و شبی بلند را تسبیحکن.
از دیگر ویژگیهای شب این است خداوند در قرآن، به زمان طلوع فجر و هنگام عصر یک بار سوگند یاد کرده است ولی به هنگام سحر سه بار:
1- خداوند در سوره تکویر آیه 17 میفرماید: «وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَس» و سوگند به شب آن گاه که روی آورد و آن گاه که پشت کند.
2- خداوند در سوره مدثر آیه 33 میفرماید: «وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَر» و سوگند به شب هنگامی که پشت کند.
3- خداوند در سوره فجر آیه 4 میفرماید: «وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْر» و به شب هنگامی که (به طرف صبح) سیر میکند، (سوگند به همه اینها که خداوند کفار را عذاب خواهد کرد) (36)
نتیجه گیری:
اگر از برکات ماه رجب و شعبان بهرهی کافی را نبردهایم، میتوانیم در ماه مبارک رمضان آنها را جبران کنیم واز تمام برکات آن به نحو احسن استفاده کنیم و این در صورتی است که نسبت به ماه مبارک رمضان و مخصوصا شب قدر معرفت کافی داشته باشیم (البته هر کس به اندازه توان خویش) و شب قدر را والا قدر بدانیم و زمانیکه دانستیم شب قدر چیست و چه آثاری دارد و زنده نگه داشتن این شب چه نتیجهی به همراه دارد یقیناً مورد مغفرت و رحمت حق تعالی قرار خواهیم گرفت. هر چند خدای تعالی با آن همه عظمت احتیاجی به شب زندهداری بندگان ندارد وحتی افراد غافل و خواب را هم از روزی شب قدر محروم نمیکند اما بهتر است با تأمل بیشتری نسبت به این شب، در ایام آن وارد شویم. امید است مورد عنایت بیکران الله واقع شویم.
پی نوشت:
1. من لا یحضره الفقیه، 2 / 504
2. تفسیر نور، 10 / 487
3. تفسیر نمونه، 21 / 147
4. من لا یحضره الفقیه، 2 / 504
5. ترجمه المیزان، 20 / 560
6. تفسیر نمونه، 21 / 148
7. چهار صد نکته از تفسیر نور، 161
8. معانی الأخبار، 2 / 250
9. ترجمه المیزان، 20 / 563
10. برنامه درسهایی از قرآن سال 59، رستگاری، 8
11. ترجمه المیزان، 18 / 203
12. روضة الواعظین، 556
13. ترجمه بیان السعادة، 14 / 593
14. فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، 4 / 200
15. ترجمه المیزان، 20 / 567
16. پیام پیامبر، 549
17. من لا یحضره الفقیه، 2 / 507
18. ترجمه المیزان، 20 / 566
19. تفسیر نمونه، 27 / 191
20. گزیدهکافی، 3/194
21. گلچین صدوق، 2 / 3
22. پیام پیامبر، 547
23. روضة الواعظین، 556
24. پیام پیامبر، 547
25. روضة الواعظین، 556
26. همان، 557
27. گزیده کافی، 3 / 195
28. من لا یحضره الفقیه، 2 / 502
29. ترجمه المیزان، 18 / 200
30. تفسیر نمونه، 21 / 148
31. من لا یحضره الفقیه، 2 / 506
32. چهار صد نکته از تفسیر نور، 163
33. علل الشرائع، 2 / 259
34. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 27 / 196
35. مجموعه آثاراستاد مطهری، 23 / 464
36. چهار صد نکته از تفسیر نور، 164
کتابنامه
قرآن کریم.
1. استاد شهید مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، بی چا، بی جا، بی نا، بی تا.
2. بهبودی، محمد باقر، گزیده کافی، اول، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1363 ش.
3. خانی رضا / ریاضی حشمت الله، ترجمه بیان السعادة فی مقامات العبادة، اول، تهران، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیامنور،1372 ش.
4. خرمشاهی بهاء الدین- انصاری مسعود، پیام پیامبر، اول، تهران، منفرد، 1376 ش.
5. ذهنی تهرانی، سید محمد جواد، علل الشرائع، اول، قم، انتشارات مؤمنین،1380 ش.
6. ساعدی، محمد باقر، فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، اول، قم، انتشارات فیروزآبادی،1374 ش.
7. صفاخواه، محمد حسین، گلچین صدوق، اول، تهران، فیض کاشانی،1376 ش.
8. غفاری، علی اکبر، من لا یحضره الفقیه، اول، تهران، نشر صدوق، 1367 ش.
9. قرائتی، محسن، برنامه درسهایی از قرآن، بی چا، بی جا، بی نا، بی تا.
10. قرائتی، محسن، تفسیر نور، یازدهم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 383 شش.قرائتی ، محسن ، چهار صد نکته از تفسیر نور ، سوم ، تهران ، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن ، 1389 ش .
11. مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، اول، تهران، انتشارات فراهانی، 1360 ش.
12. محمدی شاهرودی، عبد العلی، معانی الأخبار، دوم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1377 ش.
13. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، اول، تهران، دار الکتب الإسلامیة،1374 ش.
14. موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ش.
15. مهدوی دامغانی، محمود، روضة الواعظین، اول، تهران، نشر نی، 1366 ش.
منبع:مفالات حوزه 16-02-1392