خانه » همه » مذهبی » پرسش و پاسخ هایی در مورد عالم ذر (3)

پرسش و پاسخ هایی در مورد عالم ذر (3)

پرسش و پاسخ هایی در مورد عالم ذر (3)

تشکیل جمعیت انسان در عالم ذر به دو گونه بیان شده است. روایاتی فرزندان آدم را از پشت او می دانند مانند آنجا که امام صادق (علیه السلام)فرمود:

0033548 - پرسش و پاسخ هایی در مورد عالم ذر (3)
0033548 - پرسش و پاسخ هایی در مورد عالم ذر (3)
 
نویسنده: محمدرضا اکبری

 

12-اختلاف روایات در خروج فرزندان آدم از گل و یا پشت او چگونه توجیه می شود؟
تشکیل جمعیت انسان در عالم ذر به دو گونه بیان شده است. روایاتی فرزندان آدم را از پشت او می دانند مانند آنجا که امام صادق (علیه السلام)فرمود:
…اخرج الله من ظهر آدم ذریته الی یوم القیامه فخرجوا کالذر…(26)
خداوند فرزندان آدم تا روز قیامت را از پشت او خارج کرد و آنها مانند مورچه خارج شدند.
روایاتی هم وارد شده است که انسان ها را از گل می دانند، امام صادق (علیه السلام)فرمود:
پدرم برای من حدیث کرد که خدای تعالی یک مشت از خاکی که آدم را از آن آفرید برگرفت و آبی گوارا بر آن ریخت و آن را چهل صباح واگذارد. آن گاه آبی شور و تلخ بر آن ریخت و چهل صباح آن را واگذارد. وقتی آن خاک خمیرشد به شدت آن را مالش داد پس انسان ها مانند مورچه از راست و چپ آن خارج شدند آن گاه به همه آنها فرمود به آتش در آیند اصحاب یمین وارد شدند و آتش بر آنها سرد و سلامت شد و اصحاب شمال سر باز زدند و وارد آن نگردیدند.(27)
اما راه حل این اختلاف چگونه است؟ ما همواره تفاوت هایی نظیر آنچه در این روایات وجود دارد را با تعدد عالم ذر حل کرده ایم که در یکی از دو عالم ذر خداوند انسان را از گل آفرید و در دیگری از پشت آدم پدید آورد.
اختلاف دیگری بین این روایات و آیه(172)سوره اعراف وجود دارد که خداوند بنی آدم را از پشت پدرانشان می داند و نه آدم که ما این اختلاف را در فصل عالم ذر از نگاه وحی توجیه کردیم.
البته معتزله به گونه دیگری اشکال کرده و گفته اند:
خداوند در قرآن فرموده است: (فلینظر الانسان مم خلق، خلق من ماء دافق)؛ انسان باید نگاه کند که از چه چیز آفریده شده؟ از یک آب جهنده آفریده شده است(28) اگر این ذرات (بنی آدم) دارای عقل و فهم کامل بودند قبل از این آب جهنده موجود بودند و معنایی جز همین شیء برای انسان نیست، پس در این هنگام انسان از آب جهنده آفریده نشده است و پذیرش وجود او قبل از این آب جهنده رد نص قرآن است.
اگر بگویند «چرا نمی توان گفت که خدای تعالی انسان را با عقل و فهم و قدرت کامل در عالم میثاق آفرید و آن گاه عقل و فهم و قدرت او را زایل کرد و سپس او را بار دیگر در رحم مادر آفرید و به دنیا آورد» خواهم گفت:این صحیح نیست زیرا اگر این گونه باشد دیگر خلقت او از نطفه، یک خلقت اولیه نیست بلکه آفرینشی دوباره وبه صورت اعاده است و مسلمانان اجماع دارند که خلقت او از نطفه آفرینش اولیه است پس این دلیل بر آن است که سخن شما صحیح نیست.(29)
پاسخ ما این است که آیه و اجماع ذکر شده درباره آفرینش انسان در مقطع کنونی دنیاست و شامل مقطع قبل از آن یعنی عالم ذر نمی شود. این پاسخ می تواند کلید حل برخی از اشکال های دیگر معتزله نیز باشد.
13-آیا عالم ذر مستلزم قول به تناسخ نیست؟
یکی از اشکال های مشهوری که به عالم ذر می شود این است که پذیرش عالم ذر قبول تناسخ است زیرا وقتی بپذیریم روح انسان ها از بدن آنها جدا شده و دوباره به جسمشان تعلق می گیرد این خود تناسخ است که از نظر شرع و عقل باطل است.
در پاسخ این اشکال لازم است زوایای تناسخ و عالم ذر مورد دقت و مقایسه قرار گیرد تا معلوم گردد پذیرش عالم ذر قبول تناسخ است یا خیر زیرا آنچه بیان گردید صرفاً یک ادعای کلی است که در برخی از کلمات اشکال کنندگان دیده می شود.

تعریف و تبیین تناسخ

صدرالمتألهین گوید:«وقتی نفس از بدن جدا شود اگر به بدن دیگری تعلق گیرد به آن نسخ گویند»(30)
خلاصه عقیده به تناسخ این است که «جهان همواره در گردش است و هر دوره ای تکرار دوره گذشته می باشد و روح هر انسانی پس از مرگ دوباره به بدن دیگری باز می گردد تا بر اساس اعمال گذشته خود زندگی کند اگر اعمال گذشته او خوب بوده است زندگی خوبی داشته و اگر اعمال او بد بوده است زندگی بدی خواهد داشت.»
از آنچه درباره تناسخ بیان گردید چند نکته به دست می آید:
1-بدن اول و بدن دوم و بدن های پس از آن از یکدیگر متفاوتند.
2-روح، بعد از جدا شدن از بدن اول سریعاً به بدن دیگر باز می گردد چرا که معطل ماندن آن وجهی ندارد.
3-همین عالم محل رسیدن به نتیجه اعمال گذشته هر کس است که با انتقال به بدن جدید آنها را فراموش کرده است.
4-با توجه به گردش مکرر جهان پایانی برای آن نمی باشد.
5-با وجود بازگشت مکرر روح به بدن جدید و رسیدن به نتیجه اعمال، معادی نخواهد بود و شاید همه مطالب قول به تناسخ به خاطر همین نکته پنجم یعنی نفی معاد باشد.
حال باید بررسی شود که آیا عالم ذر منطبق با قول به تناسخ است؟
با یک نگاه اجمالی به شرایط تناسخ می توان فهمید که تفاوت اساسی با عالم ذر دارد. زیرا اساساً قول به تناسخ چنانکه محققان به آن اشاره کرده اند برای نفی معاد است در حالی که عالم ذر هرگز مستلزم قول به نفی معاد نیست بلکه فلسفه آن نفی بهانه در صحنه قیامت از انسان هایی است که به شرک رو آوردند.
از سویی در عالم ذر سخن از بدن های جدید برای یک انسان نیست و پس از آنکه روح از بدن های آن عالم جدا شد با سرعت به بدن دیگری تعلق نمی گیرد بلکه زمان خواهد برد تا بر اساس تقدیر الهی به تدریج تا پایان عمر دنیا به بدن های آنان تعلق گیرد.
همچنین دنیا برای رسیدن به نتایج اعمال عالم ذر نیست بلکه دنیا مانند عالم ذر محل آزمایش و کشت و کار انسان برای آخرت است و انسان ها پس از عمر دنیا بازگشت مجددی ندارند بلکه به سرای دیگری منتقل می شوند تا به اعمال آنها رسیدگی گردد.
بنابر آنچه بیان شد هیچ یک از شرایط عالم ذر با قول به تناسخ تطبیق ندارد در حالی که اگر یک مورد آن هم منطبق نباشد پذیرش آن قبول تناسخ نخواهد بود. پس می تون قول تناسخ را باطل دانست و در عین حال به عالم ذر اعتقاد داشت.
اما دلایلی که برای رد قول به تناسخ مطرح است: نفی معاد و فراموشی اعمال بدن های قبلی است.
فخررازی در بیان این اشکال از قول منکرین عالم ذر می گوید:
لازمه صحت وجود عالم ذر این است که ما پیش از این بدن در بدن دیگری بودیم و این تناسخ است آن گاه خود پاسخ می دهد: این دو، با یکدیگر تفاوت دارند و فرق آنها این است که اگر ما در بدن های دیگری بودیم و سالیانی در آنها می بودیم، فراموشی آنها ممکن نبود اما گرفتن این پیمان در اسرع وقت و کمترین زمان صورت گرفت. پس بعید نیست که فراموش شود؛ زیرا یک عمل سریع که در یک لحظه انجام گیرد زود هم فراموش می شود.(31)
همچنین فخر رازی در چهارمین اشکالی که از قول معتزله نقل می کند آورده است:
ما می گوییم اگر روح ما قبل از این بدن در بدن دیگری بوده است باید به یاد داشته باشیم و چون به یاد نداریم؛ پس قول به تناسخ که می گوید قبلا در بدن دیگری بوده ایم باطل است و وقتی که اعتماد ما بر ابطال تناسخ، جز این دلیل نباشد و این دلیل عینا در این مسئله وجود داشته باشد باید به مقتضای آن حکم کنیم.(32)
اما پاسخ شبهه معتزله این است که صرف فراموشی ماجرای عالم ذر به معنای پذیرش تناسخ نیست زیرا بطلان قول به تناسخ نفی معاد و مخالفت آن با معارف دینی است که دنیا را مزرعه آخرت دانسته و هر روحی را متعلق به یک جسم می داند. اما قول به تناسخ دنیا را، هم مزرعه و هم محل برداشت قرار داده که به حساب انسان ها در قالب جسمی دیگر رسیدگی می شود.
معتزله در تبیین سخن خود می گویند:
وقتی اعتماد ما بر ابطال تنساخ تنها فراموشی باشد که در مسئله عالم ذر هم مطرح است پس درباره عالم ذر هم همان گونه حکم می کنیم که درباره تناسخ حکم می کنیم.
اما فراموشی دلیل اساسی ابطال تناسخ نیست و فراموشی خاطرات یک عالم در عالم دیگر امتناعی ندارد و می شود انسان ها مسائل عالم قبل را فراموش کنند چه اینکه در جواب از اشکال های بعدی، بحث آن خواهد آمد. ضمن اینکه فراموشی عالم ذر بر اساس مصالح و اراده الهی است اما فراموشی مطرح در قول به تناسخ یک فراموشی عادی است.
بنابراین نه فقط فراموشی تنها دلیل ابطال تناسخ نیست که اصل دلیل بودن آن هم مورد اشکال است و ابطال تناسخ به خاطر نفی معاد است.
بعلاوه، نفس فراموشی از سوی انسان که از ویژگی های او محسوب می شود موجب ابطال اموری که فراموش شده اند نخواهد بود. ما زندگی خود را در رحم مادر هم فراموش کرده ایم و حتی یک نفر هم آن را به یاد ندارد ولی آیا چنین زمانی بر هر یک از ما نگذشته است؟ به فرض که فراموشی در ارتباط با تناسخ باطل کننده آن باشد دلیلی نداریم که آن را برای ابطال هر موضوع فراموش شده ای تسری دهیم به ویژه اینکه مقایسه عالم ذر در مقطع ابتدایی دنیای انسان با مقطع کنونی که قول به تناسخ هر دو را تنها در همین مقطع جاری می داند مقایسه صحیحی نخواهد بود چرا که هر عالمی شرایط خاص خود را دارد.
نتیجه اینکه معتزله تنها دلیل ابطال قول به تناسخ را فراموشی دانسته اند و با توجه به آن، عالم ذر را هم نپذیرفته اند اما با رد این دلیل که به انحاء مختلف صورت گرفت، عالم ذر ثابت خواهد بود و از تفاوت های اساسی با قول به تناسخ برخوردار می باشد که شرح آن گذشت.

14-پیمان گیری خداوند برای اتمام حجت در کدام عالم بود؟
دنیا در یک تقسیم بندی به دو مقطع عالم ذر و عالم کنونی تقسیم می شود که هر کدام از این دو عالم شرایط، احکام، ویژگی ها و آثار خاص خود را دارند و پیمان سپاری در عالم ذر برای اتمام حجت در هر دو مقطع می باشد. هر کس در آن مقطع به ربوبیت، نبوت و ولایت اقرار صادقانه داشت و یا مخالفت کرد ایمان یا کفر خود را در آن عالم به اثبات رسانیده و نتیجه آخرتی آن را خواهد دید و اگر در دنیا نیز به حد تکلیف برسد باید به پیمان گذشته خود وفادار بماند اگر چه از روی تقیه اقرار کرده باشد و چنانچه آن را نقص کند و شرک ورزد خداوند با توجه به اقرارش، در قیامت بر او احتجاج خواهد کرد.
البته با توجه به فراموشی این پیمان اگر کسی به وجود پیمان خود در عالم ذر توسط کتاب های آسمانی و انبیاء و جانشینان آنها آگاه گردد حجت خداوند در مقطع کنونی دنیا هم برای او تمام خواهد شد و اگر به هر دلیلی از این آگاهی باز ماند، اتمام حجت خداوند به عالم ذر منحصر خواهد شد.

پی نوشت ها :

26-بحارالانوار، ج26،ص294.
27-بحارالانوار، ج5،ص257؛ کافی، ج2،ص7.
28-سوره طارق، آیه 6.
29-مرآه العقول، ج7،ص50.
30-مبدأ و معاد، ص381.
31-مرآه العقول، ج7،ص52.
32-مرآه العقول، ج7،ص48.

ادامه دارد …
منبع: اکبری، محمد رضا، (1388)، عالم ذر: آغاز شگفت انگیز زندگی انسان، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ سوم.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد