اندیشه های سیاسی اجتماعی موجود در آثار علامه سید شریف رضی (2)
ج – وحدت پیروان ادیان الهی
از دروس اساسی اسلامی در بعد اخلاق اجتماعی و حتی رفتار سیاسی، یگانه پرستی و اطاعت مطلق از پروردگار متعال است.
زیرا اسلام از انسان ها می خواهد که تنها خدا را بپرستند و فقط در برابر عظمت او خاضع باشند و جز او از دیگری اطاعت نکنند و فرمان نبرند و بدین وسیله امت واحد موحد را بوجود آورند. اما، جز خدا، که ممکن است اطاعت شوند دو گروه بیش نیستند اول انبیاء و مردان خدائی اند که راه الهی را در پیش دارند و از خود چیزی ندارند و به سوی شخص خود دعوت نمی کنند، بی شک اطاعت از چنین مردانی اطاعت از خداست و ابداً با روح توحید عبادی منافات ندارد. لیکن کسانی که راهی جدا از راه خدا دارند و در مسیری ضد مسیر الهی گام بر می دارند و مردم را به سوی خود دعوت می کنند اینان همان طاغوت ها هستند و بزرگداشت آنها و تعظیم در برابر ایشان نوعی شرک است و پرستش غیر خدا محسوب می شود.
سید بزرگوار علامه رضی در این جا آیه 64 سوره آل عمران را عنوان می کند.
« قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئاً و لا یتخد بعضنا بعضاً اربابا من دون الله فان تولو فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون.»
بگو ای اهل کتاب بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است، پیروی کنیم که بجز خدای یکتا هیچ کس را نپرستیم و چیزی را با او شریک نگیریم و برخی را به جای خدا به ربوبیت تعظیم نکنیم، پس اگر آنها از حق روی گردانند بگویید شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم.
بنابراین، شرکی که اهل کتاب بظاهر موحد و یگانه پرست، گرفتار آن هستند و یا ممکن است هر انسان موحد در اعتقاد و نظر، عملاً گرفتار آن شود چیست؟
چند احتمال در این جا گفته شده:
* اهل کتاب آن چنان در اطاعت و بزرگداشت رؤسا و احبار و کشیش هایشان راه افراط پیمودند که فساد عقیده و زشتی کردار آنان را نادیده گرفتند تا آن جا که بزرگان خود را معبود خود ساختن و خداوند تعالی به رسول اکرم فرمان داد از اهل کتاب بخواهد که از این افراط کار و انحراف عملی دست بکشند و جز از خدا و جز در مسیر او از کسی دیگر اطاعت و پیروی نکنند و فقط حلال خدا را حلال و حرام او را حرام بدانند و بس.
* نصاری دچار انحراف در عقیده شدند و معتقد گشتند که راهبان و کشیشان قادر به زنده کردن مردگان و امثال آن هستند درست همان کارهایی که جز از خدا ساخته نیست و اگر احیاناً برخی از انبیاء قدرت انجام چنین کاری را داشته اند فقط بعنوان معجزه بوده که خداوند برای اثبات صدق دعوی ایشان به آنان داده است.
آیات قرآنی: المائده /116 و 41 و البرائه /31 شاهد این احتمال می باشد.
* مقصود از ارباب در این آیه رؤسا و صاحبان قدرت و حاکمیت و رهبران مسیحی است که مسیحیان، بی چون و چرا از آنان اطاعت و پیروی می کنند و آن ها را مالک الرقاب خود می دانند در حالی که جز از خدا و یا آنکس را که خداوند به اطاعت او فرمان داده، نباید اطاعت کرد. (1)
بر این احتمال نیز شواهدی جود دارد از جمله، یوسف /41 و 39.
بنابراین، آنچه در این آیه و نظائر آن مطرح است شرک در ذات نیست(بنابر برخی احتمالات فوق) بلکه مقصود شرک در عبادت است یعنی: در برابر خداوند و حکم او از دیگری اطاعت کردن که اطاعت خود شعبه ای از پرستش و عبادت می باشد.
و متأسفانه نصاری به چنین شرکی (شرک در عبادت) گرفتار گشته اند و امروز بسیاری از مسلمانان هم که به حاکمیت طاغوت ها گردن نهاده اند به چنین شرکی آلوده شده اند و حتی حکومت وهابی ها که در مسئله توحید بسیار سختگیرتر از دیگر مسلمانان هستند خود عملاً به خطرناکترین نوع شرک گرفتار آمده اند.
د- خیانت برخی از اهل کتاب
در مورد خیانت برخی از اهل کتاب که آیه 75 سوره آل عمران بدان ناظر است این سؤال مطرح است که با اینکه می دانیم در میان غیر اهل کتاب نیز امین و خائن وجود دارد و با اینکه خیانت در اموال اختصاص به اهل کتاب ندارد پس طرح خیانت آنان چه معنایی می تواند داشته باشد؟
برای پاسخگویی به این سؤال باید به مفهوم آیه، کاملاً توجه کرد؛ آیه چنین می گوید:
« و من اهل الکتاب من ان تامنه بقنطار یوده الیک و مهم من ان تامنه بدینار لا یوده الیک ال مادمت علیه قائماً، ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون.
بعضی اهل کتاب تا بدان حد درستکارند که اگر مال بسیاری به آنها امانت بگذاری، «امانت نکند (قوم مسیح) و برخی دیگر (یهود) تا آن اندازه نادرستند که به آنها یک دینار به امانت دهی رد نکنند، جز آنکه بر مطالبه آنها سخت پیگیری کنی از اینرو که گویند: برای ما پیروان کتاب تورات بهر وسیله خوردن مال غیر اهل تورات گناهی ندارد، و این سخن را به خدا نسبت دهند در صورتیکه می دانند بخدا نسبت دروغ می دهند.
بنابراین، نکته این که چرا در میان همه افراد بشر فقط از خیانت برخی اهل کتاب صحبت به میان آمده نه دیگران، از خود آیه باید بدست آورد.
و آن اینکه خیانت در اموال گاهی صرفاً بر اساس فقر و نیاز و نداری و گاه برانگیزه آز و طمع، صورت می گیرد و گاهی هم خیانت علاوه بر آز و طمع بر پایه توسعه طلبی و انحصار گری و استکبار و خود برتربینی و به اصطلاح روحیه امپریالیستی رخ می دهد و هر چند که هر دو نکوهیده و زشت هستند ولی مع ذلک فرق میان این دو بسیار است.
در آیه مزبور انگیزه خیانت برخی اهل کتاب بطور واضح ذکر شده است و آن، این که اموال مسلمانان را برای خود حلال می دانند و این خطرناکترین نوع خیانت در اموال دیگران می باشد.
برخی گفته اند: معنای جمله:
«لیس علینا فی الامیین سبیل»
آن است که در بردن اموال مسلمین بر ما حرجی و منعی نیست که آنان مخالف ما هستند و خلاف کیش ما را دارند. (2)
برخی دیگر گفته اند: شأن نزول آیه در مورد مسئله، جائی است که میان یهود و برخی از اقوام عرب مطالبات و بدهکاری و بستانکاری بوده وقتی آن قوم عرب، مسلمان شدند یهود از پرداخت بدهی ها و مطالبات آنان، خودداری کرد و آنها را نپرداخت بدین بهانه که شما از دین قبلی خود برگشته و عقیده تان را عوض کرده اید! و این سخن را گفتند تا بهانه ای باشد برای پایمال کردن حقوق مسلمین و استنکاف از پرداختن دیون خود به مؤمنین. (3)
قول سوم آن است که یهود می گفتند ما فرزندان خدا و عزیزکرده های او هستیم و مردمان دیگر، بردگان ما و زیردستان ما می باشند و زیردست هرچه داشته باشد مال آقا و سرور اوست پس همه دارائی های مسلمانان از آن ماست و ما می توانیم در آنها تصرف کنیم.
راستی که قرآن معجزه خالده است و این کتاب از روحیات ملل و امم مختلف و اسرار حیات بشرها در طول تاریخ پرده بر می دارد این خصلت که قرآن کریم برای برخی اهل بیان کرده و در اقوال علما و دانشمندان اسلامی آنگونه که علامه شریف رضی نقل کرده تفسیر و شرح شده است، امروزه در رفتار غرب استعمارگر و شرق اقمارطلب که بهرحال از اخلاف همان برخی اهل کتابند، به وضوح، قابل احساس است.
اینان قرنها با عنوان استعمار و بطرق مختلف ثروت ملل مسلمان را غارت کرده اند و بر اساس روح امپریالیستی، به تکاثر ثروت پرداخته و اصولاً اموال خود دانسته اند و به راستی آنها را تصاحب کرده اند.
و به هنگامی که در کشور ایران حرکتی بر پایه اسلام بوجود آمد و نظام شاهنشاهی، هم کیش غرب و ساقی ساغر، به زانو در آمد و لانه جاسوسی کشف و در آن بسته شد، دارائی ها و پول های ملت محروم ایران را بلوکه کردند و پس ندادند: حتی تعهدات تجاری و بازرگانی و نظامی را نیز زیر پا گذاشتند.
آیا همه اینها بر پایه همان خصلتی نیست که قرآن برای برخی اهل کتاب بر می شمارد، که آنان چون مسلمانان را در خط و راه خود نمی بینند و حاکمیت ایران را در مسیر اهداف توسعه طلبانه خویش نمی یابند، آشکارا به چنین یاوه ها و دروغ ها می پردازند.
و آیا چنگ اندازی های کشورهای سلطه طلب به منابع عظیم ثروت کشورهای اسلامی همچون عربستان، عراق و ایران در طول تاریخ جز بر این اساس نبوده که آنان اموال مسلمانان را اموال متعلق به خود می دانند و صهیونیسم روحیه نژاد پرستی دارند و از نظر روانی دچار اختلالات می باشند؟!
هـ – امت نمونه و یا بهترین امت
در این که خداوند تعالی در قرآن مجید صحبت از بهترین امت به میان آورده شبهه ای نیست ولی سخن در این است که آیا قرآن از پیدایی و تحقق آن امت خبر داده؟ و اینکه آن امت بوجود آمده گزارش می دهد یا شرایط انشاء چنین امتی مورد تأکید بوده و تحقق آن را تحت آن شرایط نوید می دهد؟
این مبحث پیرامون آیه 110 آل عمران مطرح می شود که می فرماید:
«کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر…»
سید رضی «اعلی الله مقامه» می فرماید: برخی گفته اند «کان» در این آیه، تامه است بنابراین در این آیه خبر از تحقق و وجود پیدا کردن امتی است بهترین که امر به معروف می کنند و نهی از منکر و زشتی می نمایند. (4)
و برخی نیز گفته اند که اخبار از گذشته است و اینکه شما مردم مسلمان در کتابهای آسمانی قبل، بهترین امت معرفی شده اید پس بکوشید این معنی را عملاً تحقق بخشید و مخالف آنچه در آن کتب آمده نباشید.
قول سوم می گوید: این آیه در ارتباط با آیه قبل است که می گوید:
… اما آنان که روسفیدند در سایه رحمت الهی برای همیشه آسایش دارند که بهترین امت بوده اند امر به نیکی و خوبی و نهی از بدی و گناه می کرده اند.
علامه رضی قولهای دیگری را نیز در این زمینه می آورد که جملگی بر حول همین محور – بهترین امت بودن مسلمین – دور می زند.
ولی بطور خلاصه آنچه از مجموع نظرات برداشت می شود، این است که بالاخره ملاک بهترین امت بودن مسلمانان در پرتو همین فرهنگ غنی و انسان ساز اسلام است که خداوند برای این امت فراهم فرموده و خاتم رسولان آن را بعنوان آخرین شرایع آسمانی به بشریت عرضه نموده است.
فرهنگی که واقعیات مسائل انسانی را مدنظر دارد و هر چیز در جای خود قرار می دهد و به هر چیز در جایگاه خود بها می دهد، مادیات را در جای خود و معنویات را نیز در جای متناسب خود، و هرگز در شریعت اسلام به پندار پرداختن به معاد معاش را نتوان مختل کرد و نیز تأمین معیشت دنیوی معاد را نمی توان تباه ساخت.
در فرهنگ اسلامی، هدف ساختن دنیایی است سالم و جامعه ای مترقی به شیوه توسعه نیکی ها و پیشگیری منکرات و زشتی ها وقتی امتی این چنین بودند آنان امتی هستند نمونه و بهترین و این است هدف از آیه مورد بحث.
پینوشتها:
1- همان، ص 118.
2- همان، ص 125.
3- همان، ص 126.
4- همان، ص 217.
منبع: فصلنامه سالنمای النهج، شماره 6-8.
/ج