خانه » همه » مذهبی » برزخ در آینه عترت

برزخ در آینه عترت

برزخ در آینه عترت

در گفتار پیشین، برزخ را در قرآن بررسی نمودیم؛ اینک، برای اینکه سیمایی روشن تر از این جهان بیابیم، این موضوع را در سخنان گرانبهای نغمه پردازان راستین وحی پی می گیریم.

0026850 - برزخ در آینه عترت
0026850 - برزخ در آینه عترت
نویسنده: علی محمد اسدی

 

سیمایی روشن تر

در گفتار پیشین، برزخ را در قرآن بررسی نمودیم؛ اینک، برای اینکه سیمایی روشن تر از این جهان بیابیم، این موضوع را در سخنان گرانبهای نغمه پردازان راستین وحی پی می گیریم.
اخبار و احادیثی که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در این باره وارد شده است، علاوه بر اینکه صراحت بیشتری در حیات برزخی و زندگی قبر دارد، تا حدودی چگونگی و کیفیت آن عالم را روشن می نماید؛ هرچند تا مادامی که پای در آن جهان نگذاریم از پی بردن به حقایق آن جهان- چنان که هست- عاجزیم؛ لیکن بنا به فرموده ی امیرمؤمنان، حضرت علی علیه السلام:
« [ انسانهای اهل ذکر، چنان به آخرت و جهان پس از مرگ، یقین دارند که] گویی دنیا را به پایان رسانده و وارد آخرت شده اند. آنان، ماورای دنیا را می بینند؛ گویا بر حالات پنهانی برزخیان آگاهند؛ آن جهان را می نگرند و انگار که قیامت، وعده هایش را بر ایشان عملی ساخته است.
پس، پرده از اوضاع آن عالم را از جلوی مردم دنیا برداشته اند [ و آنچه را به نور ایمان و یقین دیده اند، فاش کرده اند ] به طوری که گویی ایشان می بینند و می شنوند چیزهایی را که دیگران نه می بینند و نه می شنوند» (1).
بنابراین، تنها از طریق اینگونه انسانهای اهل ذکر- که امامان معصوم علیهم السلام نمونه ی بارز و از مصادیق آشکار آنند- می توانیم از برخی پدیده های جهان دیگر آگاه شویم؛ زیرا آنان برای برداشتن حجابها از برابر خود و مشاهده ی آن جهان- به اذن خدا- توانا و قادرند و چون در گفتارشان ذره ای خطا و اشتباه راه ندارد، گفته هایشان بر ما حجت است.
برای اینکه دیده ها و یافته های آن ستارگان پرفروغ عالم انسانیت روشن تر شود، در این گفتار به اختصار و در گفتارهای آتی به طور مفصل، از اخبار و روایات رسیده از آنان بحث می کنیم.

موضوعات برزخ

روایات فراوانی در این باب وارد شده است. علامه ی مجلسی رحمه الله، شیخ کلینی قدس سره، فیض کاشانی رحمة الله و… مجموعه عظیمی از این روایات را در جلد ششم بحارالانوار، جلد سوم فروع الکافی، جلد هشتم المحجة البیضاء و… جمع آوری نموده اند.
در این قسمت، گلچینی از مجموع عظیم روایات برزخ را به ترتیب گفتارهای این کتاب می آوریم: (2)
1- در آستانه ی ورود:
قال النبی صلی الله علیه و آله : « منْ احبّ لقاءَ اللهِ، احبّ اللهُ لقاءه؛ و من کرهَ لقاءَ اللهِ، کرهَ الله لقاءَه» (3).
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: « هر که مشتاق دیدار خداست، خدا هم مشتاق دیدار اوست و هر که دیدار خدا بر او ناپسند است، خدا هم دیدار او را ناپسند دارد».
2- ماهیت برزخ:
قال الصادقُ علیه السلام: « … اما فی القیامة فلکمْ فی الجنةِ بشفاعة النبی المُطاعِ و وصّی النبیّ؛ و لکنی و اللهِ أتخَوّفُ علیکم فی البرزخ!».
قیل: و ما البرزخُ؟
قال: « القبرُ منذُ حین موتهِ الی یوم القیامة» (4).
امام صادق علیه السلام فرمود: « شیعیان ما، با شفاعت پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام در قیامت، همگی بهشتی اند؛ اما سوگند به خدا، از وضع و حالتان در برزخ، خوف دارم» [ زیرا، در برزخ، دیگر شفاعت نیست!
پرسیدند: برزخ چیست!؟
فرمود: « از هنگام مرگ تا روز قیامت».
3- برزخ در آیینه ی وحی:
قال الصادقُ علیه السلام: « فامّا إن کان من المقّربین فروحٌ و ریحانٌ فی قبره، و جنّتُ نعیمٍ فی الآخرة؛ و اما إن کان من المکذبین الضالّینَ فنزلٌ من حمیمٍ فی قبره و تصلیةُ جحیمٍ فی الآخرة» (5).
امام صادق علیه السلام [ در تفسیر آیات 88 تا 94 سوره ی واقعه، چنین] ‌فرمود: « اگر از نیکان نزدیک به درگاه خدا باشد، در قبرش آسوده و شادمان است و در آخرت نیز در بهشت جاودان خواهد بود.
اگر از بدان گمراه باشد، در قبرش آب جوشان بدو آشامند و در آخرت نیز جایگاهش آتش است.»
4- برزخ در آیینه ی عترت:
قال النبیُّ صلی الله علیه و آله: « إنی کنتُ انظرُ الی الابلِ و الغنمِ و انا ارعاها – ولیسَ من نبیٍّ الا و قد رعی الغنمَ- و کنتُ انظرُ الیها قبلَ النبوةِ و هی متمَکّنةٌ فی المکینةِ ما حولها شیءٌ یُهیّجها حتی تذعر فتطیرُ، فاقولُ: ما هذا؟ و اعجبُ! حتی حدّثنی جبرئیلُ علیه السلام: انّ الکافرَ یُضربُ ضربةً ما خلق اللهُ شیئاً الا سمعَها و یذعرُ لها الا الثقلینِ؛ فقلنا: ذلک لضربة الکافر؛ فنعوذ بالله من عذاب القبر» (6).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: « همه ی پیامبران، زمانی چوپان بودند- من هم، پیش از رسیدن به این مقام، چوپان بودم- گاهی می دیدم که گوسفندان و شتران بی جهت، رم کرده اند و با ترس و وحشت سر از چرا بر می دارند.
از این موضوع، بسیار در شگفت بودم، تا اینکه پس از پیامبری، فرشته ی وحی [ جبرئیل امین] ماجرا را برایم چنین گفت:
هنگامی که کافری را در قبر تازیانه می زنند، همه ی موجودات- غیر از جن و انس- صدای ضربات تازیانه را می شنوند و با شنیدن این صدای مهیب وحشت و ترس بر آنها چیره می شود.
پس گفتم: آن به خاطر زدن کافر بوده است، پس پناه بر خدا از عذاب سخت قبر!».
5- ترسیمی از «حیات برزخی»:
قال الصادق علیه السلام: « فاذا قبضَهُ اللهُ عزّوجلّ صیّرَ تلک الروحَ فی قالبٍ کقالبه فی الدنیا؛ فیأکلون و یشرَبونَ؛‌ فاذا قدمَ علیهمُ القادم، عرفوهُ بتلک الصّورة التی کانت فی الدنیا» (7).
امام صادق علیه السلام فرمود: « هنگامی که خداوند، جان مؤمن را بگیرد، او را در کالبدی همانند دنیا قرار می دهد و [ با آن قالب از خوردنی ها و آشامیدنی های بهشت برزخی] می خورند و می آشامند؛ و اگر کسی بر آنان وارد شود [ به همان شکل و قیافه ای که در دنیا داشتند] ایشان را می شناسند».
6- وادی برزخ:
قال علی علیه السلام لابْن نُباتهَ من اصحابه: « لو کُشفَ لکم لرأیتم ارواحَ المؤمنینَ فی هذا الظّهرِ، حلقاً یتزاورونَ و یتحدثونَ؛ انّ فی هذا الظهر روحُ کلّ مؤمنٍ، و بوادی برَهوتَ نسمةُ کل کافرٍ» (8).
امام علی علیه السلام به ابن نباته فرمود: « اگر،‌[ حجاب برزخی کنار رود و آن جهان] بر شما نمایان گردد، هر آیینه ی ارواح مؤمنان را در پشت این شهر [ نجف] خواهید دید که حلقه وار گردهم آمده؛ با هم دیدار کنند و سخن گویند.
روح هر مؤمنی در اینجاست (9) و ارواح کفار در وادی برهوت».
7- تجسم عمل:
قال علی علیه السلام: « انّ للمرء المُسلم ثلاثةُ اخِلّاء: فخلیلٌ یقولُ: انا معکَ حیّاً و میّتاً و هو عمله…» (10).
امام علی علیه السلام فرمود: « دوستان شخص مسلمان سه تا هستند: [ مال، فرزندان، عمل] و عمل، دوستی است که می گوید من در زندگی و مرگ همدم تو هستم».
8- پرسشهای برزخ:
قال علی علیه السلام: « انّ العبدَ اذا اُدخلَ حُفرته، اتاهُ ملکان [ اسمهُما: منکرٌ و نکیرٌ]. فالاوّلُ ما یسألانَهُ: عن ربّه، ثمّ عن نبیه، ثمّ عن ولیّه…» (11).
امام علی علیه السلام فرمود: « هنگام ورود شخص به قبر، دو فرشته [ به نامهای: نکیر و منکر] سراغ او می آیند. نخستین چیزهایی که می پرسند: از خدا، پیامبر و امام است…».
9- پاداشها و کیفرها:
فیما کتبَ امیرالمؤمنین علیٌ علیه السلام، لمحمدِ ابن ابی بکر: « یا عبادالله! ما بعد الموتِ لمنْ لا یغفرُ لهُ اشدُّ من الموت؛ القبرُ فاحذروا ضیقَهُ و ضنکَهُ و ظُلمته و غُربته! انّ القبرَ یقولُ فی کلّ یومٍ: انا بیتٌ الغُربة؛ انا بیتُ التُراب؛ انا بیتُ الوحشة؛ انا بیتُ الدّود و الهوامّ. و القبرُ روضةٌ من ریاض الجنة، او حُفرهٌ من حُفَرالنار.
انّ العبدَ المؤمنَ اذا دُفنَ، قالت له الارضُ: مرحباً و اهلاً! قد کنتَ ممّنْ احبُّ ان تمشیَ علی ظهری؛ فاذا وَلَّیتُکَ فستعلمُ کیفَ صنیعی بک؛ فیتّسعُ لهُ مدّ البصر! و انّ الکافر اذا دُفن؛ قالت له الارضُ: لا مرحباً بک و لا اهلاً! لقد کنتَ ممنْ ابغضُ ان تمشی علی ظهری؛ فاذا ولّیتک فستعلمُ کیف صنیعی بکَ فتضُمّه حتی تلتقی اضلاعه!» (12).
امیرمؤمنان علی علیه السلام به محمد ابن ابی بکر نوشت:
« ای بندگان خدا! سختی و آزار قبر برای گروهی که به درگاه پروردگار آمرزیده نشده اند، دردآورتر از سختی هنگام جان کندن است؛ پس، از تنگی، فشار، تاریکی و تنهایی آن بهراسید!
قبر، هر روز چنین ندا سر می دهد: منم خانه ی غربت! منم خانه ی ظلمت! منم خانه ی وحشت! [ برای بدکاران] منم خانه ی مهر و بخشش! [ برای نیکوکاران].
قبر [ محدود به این ظاهر نیست؛ بلکه] باغی از باغستانهای بهشت و یا گودالی از گودالهای جهنم است.
وقتی، مؤمن وارد قبر شود، به او گوید: اهلاً‌ و مرحباً (13)… و تا چشم کار می کند، قبرش را گشایش دهد؛ اما هنگامی که کافر وارد قبر شود، به او گوید: لا اهلاً و لا مرحبا-وه! که خوش نیامدی- و چنان فشارش دهد که استخوانهایش درهم شکند و خرد شود.»
10- در آستانه ی خروج:
سُئل عن الصادق علیه السلام: ایُتَلاشی الروحُ بعد خروجه عن قالبه ام هوُ باقٍ؟
قال: « بل هو باقٍ الی وقتٍ ینفخ فی الصّور؛ فعندَ ذلک تُبطلُ الاشیاءُ کما بدأها مدْبِرُها…» (14).
از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: آیا روح بعد از خارج شدن از کالبدش متلاشی می شود یا باقی می ماند؟
فرمود: « روح تا نفخه ی صور اول در برزخ باقی می ماند و پس از آن، همه ی موجودات تا نفخه ی صور دوم از بین می روند و انسان نیز در خاموشی و سکوت خواهد بود.»

پی نوشت ها :

1. « نهج البلاغه»، شرح و ترجمه فیض الاسلام، خ213، ص 704. ( با استفاده از : « شرح فشرده ای بر نهج البلاغه»، امامی- آشتیانی، ج2، خ222، ص 430-404، مؤسسه مطبوعاتی هدف):
« فکأنما قطعوا الدنیا الی الآخرة و هم فیها فشاهدوا ماوراء ‌ذلک، فکأنما اطلعوا غیوب اهل البرزخ فی طول الاقامة فیه، و حققت القیامة‌ علیهم عداتها، فکشفوا غطاء ذلک لاهل الدنیا حتی کانهم یرون ما لا یری الناس و یسمعون ما لا یسمعون».
2. مباحث این کتاب در ده گفتار بیان شده است که درباره ی هر گفتار، یک حدیث به عنوان شاهد و گواه آورده می شود و چون در گفتارهای مربوط، توضیحات لازم داده خواهد شد، در اینجا از تفسیر و توضیح خودداری و فقط به بیان حدیث می پردازیم.
3. « المحجة البیضاء»، ج8، ص 243. «بحار»، ج6، ص 133.
4. « الکافی»، ج3، ص 242. « بحار»، ج6، ص 267. « سفینة البحار»، الشیخ عباس القمی، ص 71، انتشارات سنایی.
5. « تفسیرالقمی»، ج2، ص 350. « بحار»، ج6، ص 267.
6. « الکافی»، ج3، ص 233. « بحار»، ج1، ص 226.
7. « الکافی»، ج3، ص 245. « بحار»، ج6، ص 269. « المحجة البیضاء»، ج8، ص 300.
8. « بحارالانوار»، ج6، ص 243.
9. در گفتار 5 خواهد آمد که بهشت برزخی در وادی السلام؛ و وادی السلام نیز از توابع نجف اشرف است.
10. « کتاب الخصال»، الشیخ الصدوق، ج1، ص 114، منشورات جماعة ‌المدرسین. « معانی الاخبار»، ص 232.
11. « بحارالانوار»، ج6، ص 233.
12. « امالی»، الشیخ المفید، ص 154-155، مکتبة بصیرتی. بحار، ج، ص 218. المحجة البیضاء، ج8، ص 301.
13. کنایه از این است که: با سعه و فراخی مصادف شدی؛ پس انس و الفت بگیر و وحشت مدار. ( فرهنگ عمید، ص 941).
14. « احتجاج الطبرسی»، الشیخ الطبرسی، ج2،‌ ص 350، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.

منبع: اسدی، علی محمد، [ بی تا]، حیات پس از مرگ تحقیقی در ‌«حیات برزخی»، [ بی جا]، مؤسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، شانزدهم/1390.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد