خانه » همه » مذهبی » برزخ در آینه وحی (1)

برزخ در آینه وحی (1)

برزخ در آینه وحی (1)

[ کافران در فراموشی و غفلتند] تا آنگاه که یکی از آنها را مرگ فرا رسد [ آگاه و پشیمان گشته] گوید: پروردگاراً! مرا به دنیا باز گردان! شاید گذشته ام را جبران کرده و کارهای نیک انجام دهم!

0026848 - برزخ در آینه وحی (1)
0026848 - برزخ در آینه وحی (1)
نویسنده: علی محمد اسدی

 

آیات برزخ

« حتی إذا جاء احدهم الموتُ قال ربّ ارجعونِ لعلّی اعملُ صالحاً فیما ترکتُ کلا انها کلمةٌ هو قائلها و من ورائهم برزخٌ الی یوم یبعَثون» (1).
[ کافران در فراموشی و غفلتند] تا آنگاه که یکی از آنها را مرگ فرا رسد [ آگاه و پشیمان گشته] گوید: پروردگاراً! مرا به دنیا باز گردان! شاید گذشته ام را جبران کرده و کارهای نیک انجام دهم!
[ به او خطاب شود] هرگز! آنچه می گویی، اینک بی فایده است و از لحظه ی مرگ تا روزی که برانگیخته شوند، « برزخ» و فاصله است.
این آیه، تنها آیه ای است که از نظر لفظ و معنی، کاملاً تصریح دارد به اینکه انسان پس از مرگ- و قبل از فرارسیدن قیامت- دارای نوعی زندگی است و در آن عالم به خاطر جبران گناهانش درخواست بازگشت می کند و از کرده ی خویش اظهار ندامت می نماید؛ اما دست رد به سینه اش زده می شود و او را در همان عالم (برزخ) محبوس می دارند (2).
امام سجاد علیه السلام برزخ را در آیه ی بالا چنین تفسیر می فرمایند:
« [ البرزخ] هو القبر؛ و إنّ لهم فیه لمعیشةً ضنکا؛ و اللهِ إنّ القبر، لروضةٌ من ریاض الجنة؛ او حُفرةٌ من حفرالنیران» (3).
برزخ، همان عالم قبر است که در آن جهان [ برای کفار و گنهکاران] زندگی بسی سخت و دشوار است. سوگند به ذات هستی بخش که همانا قبر [ برای نیکوکاران] همچون باغی است از باغستانهای بهشت و [ برای بدکاران] همچون گودالی از گودالهای آتشین جهنم است.
امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند:
«البرزخ: القبرُ؛ و هو الثّوابُ و العقابُ بین الدنیا و الآخرة» (4).
برزخ، عالم قبر است که عبارت از ثواب و عقاب بین دنیا و آخرت می باشد.
حدود بیست آیه ی دیگر از آیات قرآن، بدون دربرداشتن لفظ برزخ، از نظر معنی، بر جهان برزخی دلالت دارد.
اینک، به سراغ تعدادی از این آیات می رویم:
« و لا تقولوا لمن یُقتلُ فی سبیل الله امواتٌ بل احیاءٌ ولکن لا تشعرون» (5)
کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندارید؛ بلکه زنده اند و شما نمی دانید.
« و لا یحسبنّ الذین قُتلوا فی سبیل اللهِ امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یُرزقونَ فرحینَ بما اتیهمُ الله من فضله و یستبشرونَ بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ألا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون» (6)
کشته شدگان راه خدا را گمان مبر که مرده اند؛ بلکه زنده اند و نزد پروردگار خویش رزق و روزی داده می شوند. آنان بدانچه که خداوند از فضل و رحمت خویش نصیبشان کرده است، شادمانند [ و به دوستان دنیاشان که رهرو آن راهند] و هنوز بدیشان نپیوسته اند، مژده و بشارت دهند که هیچ ترس و اندوهی نداشته باشید.
« الذین تتوفّاهم الملائکةُ طیّبینَ یقولونَ سلامٌ علیکمُ ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون» (7)
آنان در حالی که [ از ستم، شرک و دیگر گناهان] پاکند، فرشتگان در می یابندشان و بدیشان گویند:« درود بر شما! به سبب کردار نیکتان به بهشت درآیید».
« لا یسمعونَ فیها لغواً إلا سلاماً و لهم رزقُهمْ فیها بُکرةً و عشیّاً» (8)
در آن بهشت، هرگز سخن بیهوده و عبث نشنوند؛ بلکه همه ی گفتارشان، سلام و درود به یکدیگر است و روزی آنها در صبح و شب بدیشان می رسد.
« قیل ادخلِ الجنة قال یا لیتَ قومی یعلمونَ بما غفرلی ربّی و جعلنی من المکرمین» (9)
پس از مرگ، به مؤمن آل یس (یاسین) گفته شد: « داخل بهشت شو!».
گفت: « ای کاش! خویشانم [ که سخن مرا نشنیدند] اکنون، آگاه می شدند که خدا چگونه مرا آمرزید و مورد مهربانی و بخشش قرار داد».
« و مَنْ اعرضَ عن ذکری فانّ لهُ معیشةً ضنکاً و نحشرُهُ یوم القیامةِ اعمی» (10)
هرکس از یاد من روبگرداند؛ زندگی اش [ در قبر] به سختی و تنگی خواهد گذشت و در روز قیامت نیز نابینا محشورش کنیم.
« قالوا ربّنا اَمتّنا اثنتینِ و احییتنا‌ اثنتَین فاعترفنا بذُنوبنا فهل الی خروجٍ من سبیلٍ» (11)
گویند: « پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی تا به گناهان خود معترف شدیم؛ آیا راهی هست که از این عذاب به درآییم؟».
« فوقیهُ اللهُ سیئاتِ ما مکروا و حاقَ بآل فرعونَ سوءُ العذاب النارُ یعرضونَ علیها غدواً و عشیّاً و یوم تقوم الساعةُ ادخلوا آل فرعون اشدّ العذاب» (12)
پس، خدا، موسی [ ‌و قومش] را از مکر و شرّ فرعونیان نگه داشت و [ بعد از غرق شدن] عذاب ناراحت کننده ی آتش بر فرعونیان فرا رسید [ که آن عذاب عبارت است از اینکه] هر بامداد و شامگاه بر آتش نمایانده شوند تا قیامت که خطاب رسد: « فرعونیان را در سخت ترین عذاب بیفکنید.»
« إذ الاغلالُ فی اعناقهم و السّلاسلُ یسحبونَ فی الحمیم ثمّ فی النار یُسجرون» (13)
[ بدکاران، به زودی کیفر کردارشان را خواهند یافت] آنگاه که گردنهایشان با غل و زنجیرهای آتشین کشیده شود و در آب جوشان انداخته شوند تا قیامت که در آتش، افروخته خواهند گشت.
« مما خطیئاتهم اُغرقوا فاُدخلوا ناراً فلم یجدوا لهم من دون الله انصاراً» (14)
[ قوم گنهکار نوح] به سبب زیادی کفر و خطا در دریا غرق شدند و پس از آن به آتش درافتادند؛ و جز خدا بر خود هیچ یار و یاوری نیافتند.

توضیح و تفسیر آیات

آیه ی اول:
« و لا تقولوا لمن یُقتلُ فی سبیل الله امواتٌ بل احیاءٌ ولکن لا تشعرون» (15)
پس از جنگ بدر که چهارده نفر از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به شهادت رسیدند، مشرکان به تمسخر گفتند: « یاران محمد، بیهوده خود را در میدان جنگ به کشتن دادند» و برخی از دوستان آن شهیدان نیز چنین پنداشتند که آنان، اینک مرده اند؛ تا اینکه این آیه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد و خدا فرمود:
« و لا تقولوا لمن یقتلُ فی سبیل الله اموات»
پیکارگران کشته شده در راه خدا را مرده نپندارید. [ اینان از جهان مادی به جهانی بس برتر کوچ نمودند].
« بل احیاءٌ ولکن لا تشعرون»
شهدای راه حق [ در جهان برزخی] برخوردار از حیات همراه با سعادت هستند و شما از درک این حقیقت و آگاهی از آن ناتوانید.
آیه ی دوم:
« و لا یحسبنّ الذین قُتلوا فی سبیل اللهِ امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یُرزقونَ فرحینَ بما اتیهمُ الله من فضله و یستبشرونَ بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ألا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون» (16)
این آیه، درباره ی هفتاد تن از شهدای جنگ احد نازل شده و آیه ی پیش را کامل می نماید. خداوند در این آیه می فرماید:
« و لا تحسبن الذین قُتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءً»
شهدای راه خدا را مرده مپندار؛ بلکه آنها زنده اند.
خداوند در دنباله ی آیه از چگونگی حیات آنان، چنین سخن می گوید:
« عند ربهم یُرزقون»
آنان در جوار پروردگار خویش زندگی می کنند و از نعمتهای آن سامان، رزق و روزی داده می شوند.
« فرحینَ بما اتیهم الله من فضله»
شهدا، به جهت فضل و بخشش الهی که نصیبشان گشته، شادمانند و از موفقیت در امتحان الهی و رسیدن به وعده هایی که بدیشان داده شده بود، بسیار مسرورند.
« و یستبشرونَ بالذین لمْ یلحقوا بهم من خلفهم»
اینان چون شهیدند، شاهد بر کردار امت خویشند؛ بنابراین، دوستان دنیاشان را که رهرو این راهند، بدین سرور و شادمانی مژده دهند.
« الّا خوفٌ علیهم و لاهم یحزنون»
و به آنان گویند: از مردن در راه خدا، هیچ مهراسید و هیچ ترس و اندوهی به خود راه ندهید که جهانی نیک و زیبا در پیش رو دارید.
از این دو آیه، نکات زیر فهمیده می شود:
1- شهدای راه حق و حقیقت از زندگی و حیات برخوردارند.
2- در جوار رحمت پروردگار خویش، از رزق و روزی بهره مندند.
3- از لطف و محبت الهی درباره ی خود، احساس شادی و مسرت می کنند.
4- از حال رهروان راه شهادت آگاهند و آنها را به حرکت در مسیر خویش مژده می دهند.
در خصوص این آیات، برخی مفسران شبهاتی القا کرده اند که پس از طرح اشکال، پاسخهای لازم داده می شود.
اشکال اول: برخی از مفسران ( روشنفکر مآب) درباره ی زندگی شهدا می گویند:
« منظور از حیات در این آیات، زندگی حقیقی و واقعی نیست؛ بلکه مراد زنده بودن نام نیک آنهاست».
جواب اشکال: حکیم و مفسر الهی، مرحوم علامه طباطبائی قدس سره راجع به این شبهه، به شرح زیر پاسخ می دهد:
«1- حیاتی که مراد از آن، زنده بودن نام نیک باشد، حیاتی وهمی و خیالی است که غیر از اسم و لفظ حیات، حقیقت دیگری ندارد و چنین موضوع موهومی خارج از شأن کلام الهی است که پیکارگران و ایثارکنندگان راه خویش را به حیاتی فریبنده و گول زننده وعده دهد!
2- اگر مراد از حیات، زنده بودن نام نیک شهدا باشد، لزومی به ذکر « لا تشعرون»- در دنباله ی آیه ی اول- نیست؛ زیرا این مقام دلخوش کن، مقامی نیست که دانستن آن شگفت و عجیب باشد و جا داشت که خدا بگوید: بلکه نام نیکشان زنده است و شما پس از آن، ایشان را به نیکی یاد می کنید.
3- نام نیک، نیازی به رزق و روزی ندارد که خدا بفرماید: « عند ربهم یرزقون».
بنابراین، منظور از حیات در این آیات، زندگی واقعی حقیقی همراه با سعادت و مسرت است؛ و شهدا در جهان برزخی از حیات توأم با سرور و لذت برخوردارند». (17)
اشکال دوم: برخی دیگر چنین شبهه کرده اند که حیات پس از مرگ- در جهان برزخی- فقط مربوط به شهدای جنگ بدر است و شامل دیگران نمی شود؛ بنابراین، حیات برزخی عمومیت ندارد.
جواب اشکال: مرحوم‌ « علامه طباطبائی»- در رفع این اشکال- نیز چنین پاسخ می دهد:
« من براستی نمی فهمم منظور از این سخنان چیست؟ این مفسران، حیات شهدای بدر را چگونه تصور می کنند که فقط مختص به آنها باشد و لاغیر؟
آیا این دسته از مفسران که حیات پس از مرگ در عالم برزخ را منکر می شوند و آن را محال می دانند، راجع به شهدای بدر، معتقد به معجزه ای شده اند؟ و حال آنکه معجزه به امر محال تعلق نمی گیرد. آیا می گویند: خداوند، در خصوص شهدای بدر، کرامتی قائل شده که حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، سایر انبیا و معصومین علیهم السلام را چنین کرامت نکرده است؟ چگونه یک آدم عاقل به خود جرأت می دهد که لب به چنین سخنی گشاید؟ آیا این حرفها، سفسطه بازی نیست؟»
علامه ی طباطبایی قدس سره پس از بیان این مطالب، به اختصار جواب می دهد:
« اگر این مفسران اندکی دقت به خرج می دادند، می یافتند که سیاق آیات دلالت بر تمام کشته شدگان راه خدا دارد» (18).
نگارنده ی این سطور نیز در تکمیل پاسخ فوق گوید: اگر بنا بود که آیات قرآن مختص به موضوع و افراد یا محدود به زمان و مکان نزول وحی باشد، احکام قرآن ( این کتاب بزرگ آسمانی) از حد افرادی خاص ( عده ای که آیات درباره ی آنان نازل شده است) و زمان و مکانی خاص (‌عصر پیامبر و سرزمین حجاز) تجاوز نمی کرد و این علاوه بر اینکه اهانتی بس بزرگ به مقام شامخ کتاب آسمانی است، رسالت جهانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را که به تعبیر قرآن « کافةً للناس» می باشد، مخدوش می سازد؛ و اگر خدای ناکرده این تفسیرهای بی محتوا باب شود، بعضی از احکام مسلم قرآن در معرض تهدید و تحریف عده ای روشنفکر غربزده قرار خواهد گرفت.
آیه ی سوم:
« الذین تتوفّاهم الملائکةُ طیّبینَ یقولونَ سلامٌ علیکمُ ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون» (19)
این آیه بیانگر وضع انسانهای پاک و باتقوا در هنگام مرگ و پس از مرگ است. خداوند درباره ی آنان می فرماید:
« الذین تتوفاهم الملائکةُ طیّبین»
فرشتگان الهی، پاکان و نیکانی را که در دنیا از گناه، شرک و ستم به دور بودند و در صدق و پاکی دنیا را سپری نمودند؛ به نیکی درمی یابندشان.
«یقولون سلامٌ علیکم»
گویندشان: سلام و درود بر شما! اینک وارد وادی شده اید و از هر گزندی در امانید.
« اُدخلوا الجنةِ بما کنتم تعملون»
به سبب کردار نیکتان، وارد بهشت گردید و از نعمتهای الهی بهره برید.
از سیاق کلام و عبارت « ادخلوا الجنة» که با لفظ ماضی «‌قیل» و با فعل امر « ادخلوا» بیان شده است؛ استفاده می گردد که مراد از «جنة» در آیه ی بالا، بهشت برزخی است.

پی نوشت ها :

1. مؤمنون (23) آیه ی 99-100.
2. در برخی از آیات دیگر نیز آمده است: وقتی انسانهای بدکردار، خود را در عذاب و وعده الهی را حق می بینند؛ اظهار می دارند:
الف- « ربنا ابصرنا و سمعنا فارجعنا نعمل صالحاً انا موقنون»
پروردگارا! ما اینک چشمهایمان بینا و گوشهایمان شنوا گشته و به حقایق این عالم، یقین آوردیم؛ پس ما را به دنیا بازگردان تا کارهای شایسته انجام دهیم.
سجده (32) آیه ی 12.
ب- « یا لیتنا نردّ و لا نکذّب بآیات ربنا»
ای کاش، ما را به دنیا باز می گرداندند؛ و دگر بار نشانه های الهی را دروغ نمی پنداشتیم.
انعام (6) آیه ی 27.
3. «بحارالانوار»، ج6، ص 214.
4. « مدرک پیشین»، ص 218.
5. بقره (2) آیه ی 154.
6. آل عمران (3) آیه ی 169-170.
7. نحل (16) آیه ی 32.
8. مریم (19) آیه ی 62.
9. یس (36) آیه ی 26-27.
10. طه (20) آیه ی 124.
11. مؤمن (40) آیه ی 11.
12. مؤمن (40) آیه ی 45-46.
13. مؤمن (40) آیه ی 71-72.
14. نوح (71) آیه ی 25.
15. بقره (2) آیه ی 154.
16. آل عمران (3) آیه ی 169-170.
17. برگرفته از: « تفسیر المیزان» العلامه الطباطبایی، ج1، ص 345-347، منشورات جماعة المدرسین.
18. « تفسیر المیزان»، ج1، ص 348-349. « ترجمه تفسیر المیزان»، ج2، ص 241-252.
19. نحل (16) آیه ی 32.

منبع: اسدی، علی محمد، [ بی تا]، حیات پس از مرگ تحقیقی در ‌«حیات برزخی»، [ بی جا]، مؤسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، شانزدهم/1390.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد