اخلاق والا
مترجم: محمد مقدس
اگر این عبادتها و فرایض، ثمرات اخلاقی خود را در پی نداشته باشند، طبق حدیث «ای بسا نمازگزاری که از نمازگزاردن تنها بی خوابی آن، و روزه داری که از روزه، تنها گرسنگی آن را داشته باشد.»(2) و نیز می گوید:«کسی که سخنان بیهوده و عمل به آن را به کناری ننهد، خداوند هیچ نیازی ندارد که خوراکی و نوشیدنی خود را، کنار گذارد.» (3)اسلام بر آن است که چنین اخلاقی، تجسّم بخش ایمان درست گردد؛ قرآن کریم در توصیف مؤمنان می گوید:«الَّذینَ هم فی صلاتهم و الَّذینَ هم عن اللَّغوِ معرضون، و الَّذینَ هم للزَّکاةِ فاعلون، و الَّذینَ هم لفروجهم حافظون، إِلاَّ علی أَزواجهم أو ما ملکت أَیمانهم فإِنَّهم غیر ملومین، فمَن ابتغی وراء ذلک فأُولئک هم العادون، و الَّذینَ هم لأَماناتهم وعهدهم راعون»(مؤمنون/2 تا 8) (همانان که در نماز خویش فروتن اند، و آنان که از یاوه رویگردان اند، و آنان که دهنده زکات اند، و آنان که پاکدامن اند… و آنان که سپرده های نزد خویش و پیمان خود را پاس می دارند.)
احادیث صحیح نیز ایمان را در فضیلتها و اخلاق والا مجسم می دانند:«کسی که به خداوند و روز جزا ایمان دارد باید که صله رحم کند و هر کس به خدا و روز جزا ایمان دارد نباید همسایه اش را بیازارد و باید که میهمان را گرامی دارد و تنها نیکو بگوید یا خاموشی گزیند.»(4)؛ «مؤمن کسی است که مردم او را بر جان و مال خود امین بدانند.» (5)
همچنان که احادیث، ایمان [شخص] مرتکب رذایل و زشتیها را نفی می کنند:«هیچ زناکاری اگر مؤمن باشد، زنا نمی کند و هیچ شارب خمری اگر مؤمن باشد، خمر نمی نوشد…» (6)، «هر کس سیر سر بر بالین گذارد و همسایه اش در کنارش گرسنه باشد و این را بداند، به من ایمان نیاورده است.»(7)
اسلام این اخلاق را در متن آموزه های دینی خود- که به صورت اوامر و نواهی قرآنی و نبوی مطرح شده اند- وارد کرده است؛ فضایل اخلاقی در تمام واجباتی که خداوند به آنها فرمان داده وجود دارند و رذیلتهای اخلاقی نیز در تمام محرماتی که خداوند ما را از آنها باز داشته، نهفته اند.
عدالت و نیکی کردن، راستی و امانت داری، وفای به عهد، عمل به وعده، مهربانی با خلق و شکیبایی در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، شرم و فروتنی، عزّت ایمانی، شجاعت و گشاده دستی، عفت، بردباری، عفو به هنگام قدرت، خویشتن داری و فرو خوردن خشم و نیز نیکی به پدر و مادر، رسیدگی به خویشان، نیکی به همسایگان، توجه به مستمندان و یتیمان و در راه ماندگان و خدمتکاران، یاری ضعفا و دستگیری نیازمندان، همه و همه فضیلتهایی است که دین، ما را به آنها فرمان داده و خداوند در اوایل سوره «انفال»، ابتدای سوره «مؤمنون»، میانه های سوره «رعد»، اواخر سوره «فرقان» در توصیف بندگان خدا و در سوره «الذاریات» در وصف پرهیزگاران و نیکوکاران و در سوره «معراج» و دیگر سوره های قرآن مجید، مؤمنان را به آنها فراخوانده و به نیکوکاران و پرهیزگاران، مژده داده است.
در برابر این فضایل اخلاقی، رذایلی چون: ستم کاری و بی عدالتی، خیانت و عهد شکنی، خشونت و بی شرمی، تکبّر و فرومایگی، غیبت و نمّامی، گواهی دروغ، انجام پیدا و پنهان کارهای زشت، نوشیدن مشروبات الکلی، عاق والدین، گسستن از خویشان [قطع رحم]، آزار و اذیت همسایگان، به خشم آوردن یتیمان، سنگدلی با مستمندان و در راه ماندگان، ترک سفارش به حق و شکیبایی و مهر ورزی، بی توجهی به گسترش منکرات، هراس از ایستادگی در برابر ستمگران و پرهیز از مخالفت با آنها قرار دارند که در شمار محرمات و منکرات اسلام محسوب می شوند و حتی برخی از آنها بنابر برخی متون اسلامی، از گناهان کبیره اند:«أَرأَیت الّذی یکذِّبُ بالدِّین، فذلک الَّذی یدعُّ الیتیم، و لا یحضُّ علی طعام المسکین»(ماعون /1 تا3)( آیا آن کس را دیدی که روز جزا را تکذیب می کند؟ او همان کسی است که یتیم را می راند و مردم را به سیرکردن مستمند بر نمی انگیزد.) و « هر کس در دل ذره ای از تکبر و نخوت داشته باشد، وارد بهشت نمی شود.»(8)
«کسی که برادر مسلمان خود را تحقیر کند، در شمار اشرار است.»(9) و حدیث قدسی: «من در مورد شرک، بی نیازترین بی نیازانم. هر کس کاری کند و دیگری را با من شریک گرداند، همه آن کار برای اوست. ای بندگان! من ستم بر خویش را حرام کردم و برای شما نیز این کار را حرام کردم؛ پس ستمکاری مکنید.»(10)
«فساد میان دو تن، هلاک کننده است»(11) و « گواهی دروغ همسنگ شرک به خداوند عز و جل قلمداد شده است.»(12) و نیز «زنی به خاطر زندانی کردن یک گربه و مرگ آن، وارد دوزخ گردید.»(13)
«می خواهید شما را به بزرگترین گناه کبیره رهنمون شوم؟ شرک به خدا و عاق والدین. سپس فرمود: و دیگر سخن یاوه و شهادت یاوه و دروغ.» (14)« لا یدخل الجنة قاطع»(15) که قاطع را ترجیحاً قاطع رحم و یا دزد تفسیر کرده اند و نیز: «لا یدخل الجنة قتات»(16) قتات به معنی سخن چین آمده است. « و هیچ زناکاری اگر مؤمن باشد، زنا نمی کند و هیچ شارب خمری اگر مؤمن باشد، خمر نمی نوشد و هیچ دزدی اگر مؤمن باشد، دزدی نمی کند.»(17) اخلاق اسلامی در همه چیز حضور دارد و از هیچ یک از عرصه های زندگی باز نمی ماند و این برخلاف فلسفه دیگر تمدنهاست که میان علم و اخلاق، میان اقتصاد و اخلاق، میان سیاست و اخلاق، و میان جنگ و اخلاق جدایی قائل می شوند؛ حال آنکه اسلام همه این مسائل را در پیوند مستحکمی با اخلاق در نظر گرفته است.
اسلام نظریه “هدف وسیله را توجیه می کند” را نمی پذیرد و هرگز اجازه نمی دهد برای رسیدن به هدفهای والا و با شکوه، از ابزارهای پست و غیر اخلاقی استفاده شود و برای رسیدن به هدفهای شرافتمندانه از وسایل پاک و شرافتمندانه استفاده می کند و هرگز زیر بار آن نمی رود که برای رسیدن به حق، راه باطلی پیموده شود و مثلاً با اموال رشوه و ربا و احتکار، مسجدی بنا شود. «خداوند خوشبخت و جز خوشخویان را دوست ندارد.»(18)
پی نوشت ها :
1.”مسند احمد” کتاب باقی مسند المکثرین، شماره (8595) به نقل از ابوهریرة، و با روایت «لا تمم صالح الاخلاق» تنها “احمد” و رجال ثقه او آن را نقل کرده اند و “اما مالک” در “الموطأ” آن را به صورت: «بعثت لا تمم حسن الاخلاق» آورده است، در کتاب “الجامع” باب انه قد بلغه ان رسول الله قال: “بعثت…”بدون شماره و “الالبانی: در “الجامع الصغیر”؛ اثر سیوطی آن را ضعیف دانسته است.
2. “سنن ابن ماجة” کتاب الصیام، باب ما جاء فی الغیبة و الرفث للصائم. شماره (1680) به نقل از ابوهریرة و “مسند احمد” کتاب مسند المکثرین باب فی المسند السابق، شماره (8501) به نقل از ابوهریرة (رضی الله عنه) که همه رجال آن ثقة هستند.
3. “صحیح البخاری” کتاب الصوم، باب من لم یدع قول الزور، شماره (1770) به نقل از ابوهریرة و “سنن ترمذی” کتاب الصوم، باب ما جاء فی التشدید فی الغیبة، شماره (641) به نقل از ابوهریرة و می گوید: حدیث حسن و صحیح است و “سنن ابی داود” کتاب الصوم، باب الغیبة للصائم، شماره (2015) به نقل از ابوهریرة.
4. “صحیح البخاری” کتاب الادب، باب اکرام الضیف، شماره (5673) به نقل از ابوهریرة و “صحیح مسلم”، کتاب الایمان، باب الحث علی اکرام الضیف، شماره (67) به نقل از ابوهریرة.
5. “سنن ترمذی” کتاب الایمان باب ما جاء فی ان المسلم مَن سلم المسلمون. شماره حدیث (2551) به نقل از ابوهریرة و “سنن نسایی” کتاب الایمان، باب صفة المؤمن شماره (4909) به نقل از ابوهریرة (رضی الله عنه) و ترمذی درباره این حدیث گفته است: حدیث حسن و صحیحی است.
6. “صحیح البخاری”، کتاب المظالم، باب النهی بغیر اذن صاحبه شماره (2295) به نقل از ابوهریرة (رضی الله عنه) و مسلم در صحیح خود، کتاب الایمان، باب بیان نقصان الایمان بالمعاصی شماره (86) به نقل از ابوهریرة و “سنن ترمذی” کتاب ابواب الایمان، باب لا یزنی الزانی، شماره (2760) به نقل از ابوهریرة.
7. “الطبرانی” به نقل از ” انس بن مالک” به شماره (13052) آن را روایت کرده است، “البزار” نیز با اسناد حسن، آن را روایت کرده است و ” الألبانی” می گوید: حدیث صحیحی است.
8. “صحیح مسلم” کتاب الایمان، باب تحریم الکبر و بیانه، شماره (131) به نقل از عبد الله بن مسعود (رضی الله عنه) و “سنن ترمذی” کتاب البر و الصلة عن رسول الله (ص) باب ما جاء فی الکبر، شماره (1922) و “سنن ابن ماجة” کتاب المقدمة، باب فی الایمان شماره (58) به نقل از عبدالله بن مسعود (رضی الله عنه).
9. “صحیح مسلم ” کتاب البر و الصلة، باب تحریم ظلم المسلم و خذله، شماره (4650) به نقل از ابوهریرة، “سنن ابو داود”، کتاب الادب، باب فی الغیبة، شماره (4238) به نقل از ابوهریرة، و “سنن ابن ماجة”، کتاب الزهد، باب البغی، شماره (4203) به نقل از ابوهریرة (رضی الله عنه).
10. “صحیح مسلم” : کتاب البر و الصلة و الآداب، باب تحریم الظلم، شماره (4674) به نقل از ابوذر، “مسند احمد”: کتاب مسند الانصار، باب حدیث ابوذر غفاری، شماره (20451).
11. “سنن ترمذی” کتاب صفة القیامة شماره (2432) به نقل از ابوالدرداء و می گوید: حدیث صحیحی است و “سنن ابو داود”، کتاب الادت، باب فی اصلاح ذات البین، شماره (4273) به نقل از ابو الدرداء و “مسند احمد” کتاب من مسند القبائل، باب من حدیث ابی الدرداء شماره (26236).
12. “سنن ترمذی”، کتاب الشهادات عن رسول الله (باب ما جاء فی شهادة الزور، شماره (2223) و می گوید:این از نظر من صحیح تر است. و “سنن ابی داود”، کتاب الاقضیة، باب فی شهادة الزور، شماره (3124) و “سنن ابن ماجة”، کتاب الاحکام، باب شهادة الزور، شماره (2363) به نقل از “خریم بن قاتل” و “مسند الامام احمد” کتاب مسند الشامیین، باب حدیث ایمن من خریم، شماره (16943) که رجال آن ثقه هستند.
13. “صحیح بخاری” کتاب بدء الحق، باب خمس من الدواب فواسق، شماره (3071) به نقل از ابن عمر و “صحیح مسلم”، کتاب السلام، باب تحریم قتل الهرة، شماره حدیث (4160).
14. “صحیح بخاری” : کتاب الأدب، باب عقوق الوالدین، شماره حدیث (126) به نقل از ابو بکرة.
15. “صحیح البخاری” کتاب الادب، باب اثم القاطع، شماره (5525) به نقل از “جبیر بن مطعم”، و “صحیح مسلم” کتاب البر و الصلة و الادب، باب صلة الرحم و تحریم قطیعتها، شماره (4636) به نقل از “جبیر”.
16. “صحیح بخاری”، کتاب الادب، باب ما یکره من النمیمة، شماره (5596) به نقل از “حذیفة” و “صحیح مسلم”، کتاب الایمان، باب غلظ تحریم النمیمة، شماره (251) به نقل از “حذیقة”.
17.”صحیح البخاری”، کتاب المظالم، باب النهی بغیر اذن صاحبه، شماره (2343) به نقل از ابوهریرة؛ “صحیح مسلم”، کتاب الایمان، باب نقصان الایمان بالمعاصی، شماره (57) به نقل از ابوهریرة.
18. “صحیح مسلم”، کتاب الزکاة، باب قبول الصدقة من الکسب و تربیتها ، شماره (1686) به نقل از “ابو هریرة”، “سنن الترمذی”، کتاب تفسیر القرآن عن رسول الله، باب و من سورة البقرة، شماره(2915) به نقل از “ابوهریرة”.
منبع: اتحادیه جهانی علمای مسلمان، منشور اتحادیه جهانی علمای مسلمان، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی، اول، 1389، ه-ش.