خانه » همه » مذهبی » جامع عقل و نقل

جامع عقل و نقل

جامع عقل و نقل


0030650 - جامع عقل و نقل
0030650 - جامع عقل و نقل

 

 

پاسدار بزرگ اسلام و بزرگترین فقهای شیعه، جامع علوم عقلیه و نقلیه و صاحب تالیفات گرانقدر بی شمار، علامه علی الاطلاق، ابن المطهر، سدید الدین حسن بن یوسف حلی. هرجا علامه گفته می شود اسم این بزرگ مرد به ذهن می آید یعنی در محیط فقیهان علامه برای ایشان علم شده است و راستی این اسم چقدر با مسمی است. به استثنای علامه حلی در طول قرون متمادی دانشمندی ندیده ایم که بیش از 500 جلد کتاب در علوم و فنون مختلف تالیف کرده باشد و قبل از اینکه 26 سال او تما شود، کتابهایی را در حکمت و کلام نوشته است به پایان رسیده شروع به تالیف در کتابهای فقهی کند و تا هشتاد سالگی لحظه ای از نوشتن باز نایستاد در همه جا و در همه حال بنویسد. سواره، پیاده، در مسافرت، در وطن در حال صحت و مرض، شادی و غم، آزادی و اختناق و خلاصه از نوشتن جهت دار در راه الله و برای خدمت به بندگان او هیچگاه امتناع نورزد. (1) و آنچه از کتابها و نوشته های این شخصیت والای انسانیت می توان دید هوش سرشار و استعداد خدادادی کم نظیر و تسلط فوق العاده او بر دانش ها بویژه علوم اسلامی است. (2) هنگامی که در یکی از بحثهایش آراء و نظرات مختلف را مورد بررسی و مقایسه قرار می دهد نظر خود را آنچنان مستدل و متین بیان می کند و با دلیل و برهان نظرات دیگران را رد می کند که انسان را بی اختیار وادار به پذیرفتن رای خود می نماید و البته این دلیلی جز تبحر و آگاهی و اطلاع فراوان او ندارد. و چه دلیل بالاتر از آن همه کتابی که به یادگار گذاشت و محصول پربرکتی که از عمر خود دارد در اختیار همگان قرار داد که هر گاه به این باغهای روح افزا سری بزنیم میوه های تازه و پرطراوت می چینیم.
علامه حلی در شب جمعه 27 رمضان 648 هجری قمری، در زمان حکومت ستمگر دوران هلاکوخان مغولی، در یک خانواده ای که معروف به علم و تقوی بود در شهر مذهبی حله که مرکز علم در آن زمان بود متولد شد. هنوز اولین بهار زندگی خود را نگذرانده بود که ارتش خون خوار هلاکو، پایتخت خلافت اسلامی (بغداد) را محاصره کرد. او بدون شک هیچگاه فراموش نمی کرد که با دیگر کودکان هم سن و سال خود برای فرار از ظلم و ستم کفار مغولی به بلندیهای اطراف حله پناه بردند، و پس از گذشت مدتی کوتاه پدر او بهمراه دیگر علمای حله برای نگهداری از حریم اسلامی و آثار اهل بیت عصمت و طهارت بناچار دیداری با آن سفاک ستمگر داشتند تا اینکه توانستند حله را – که مرکز پیروان و شاگردان مکتب اهل بیت بود – از دایره نفوذ او دور نگهدارند. تمام این قضایا بر او گذشت در حالی که عمرش از هشت بهار تجاوز نمی کرد.
علامه در آغاز، شاگرد پدر خود بود و علوم شرعیه را نزد او و دائی بزرگوارش محقق حلی – که یکی از بزرگترین و معروفترین فقهای تاریخ تشیع است آموخت. و چه بجا است که شاگرد محقق، علامه باشد.
فلسفه و هیئت را نزد استاد عالی مقام خواجه نصیر الدین طوسی یاد گرفت. خود او بهنگام صحبت از استادش می گوید: الهیات شفای ابن سینا را و یادداشتهائی در علم هیئت – به تالیف خود خواجه – نزد او آموختم. استادان دیگر در دیگر علوم داشته است ولی ما به ذکر نام این سه بزرگوار اکتفا می کنیم.

مقام علمی

شخصیت و مقام علمی علامه حلی بر احدی پوشیده نیست. دوست و دشمن او را به عظمت یاد کرده و در مقابل آن همه آثار علمی و تحقیقی با اعجاب و حیرت می نگرند.
صفدی یکی از دانشمندان اهل سنت در کتاب اعیان العصر چنین می گوید: فیلسوفی با اخلاق و بردبار آنقدر از علوم و دانشهای مختلف برخوردار بود که آوازه او سراسر جهان را فرا گرفته بود. مردم برای رسیدن به او و کسب علم از مکتب او تحمل هرگونه سختیها و خطرها می کردند و خلاصه گروه های بسیاری از محضر درس او استفاده کرده و خود استاد شدند.
ابن حجر می گوید: او علمای بسیاری در علوم و فنون مختلف به جامعه اسلامی تحویل داد.
میرزا عبدالله افندی در کتاب ریاض العلماء می گوید: خدای رحمتش کند، او براستی آیت خدا در روی زمین بود و حقوق بزرگی بر شیعیان اثنا عشری دارد. چه از نظر بیان و زبان و تدریس و چه از نظر تالیف و تصنیف. جامع جمیع علوم بود و در تمام این علوم تالیف کرد. علامه فیلسوف، متکلم، فقیه، محدث، اصولی، ادیب و شاعری ماهر بود. بسیاری از فضلا و بزرگان زمان خود از سنی و شیعی در مکتب درس او علم آموختند.
سید حسن صدر در کتاب ارزشمند تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام می نویسد: مدرسه عالی علامه حلی پانصد مجتهد به عالم اسلام تحویل داد.
و خلاصه درباره عظمت علمی او آنچه بگویند کم است. نوشته اند: پس از اینکه سلطان محمد خدابنده در یک جلسه بدست ایشان تشیع را اختیار کرد (و پس از آن ملت ایران پیرو مذهب اهل بیت شدند. و بزرگترین افتخارات را در طول قرون آفریدند و تمام اینها به برکت وجود علامه حلی است که ایران و ایرانیان را به مذهب اهل بیت هدایت کرد) از وی خواست که وقت بیشتری نزد او بماند و علامه نیز فرصت را نیمت شمرده مدتی در آنجا بود و از امکانات حکومتی استفاده بیشتری در ترویج و نشر علوم اهل بیت نمود و یکی از ابتکارات جالب او این بود که مدرسه سیاری را تاسیس کرد یعنی یک مدرسه مستقل که چند اطاق برای تدریس با تمام امکانات در آن بود و علامه حلی بوسیله این مدرسه متحرک و متنقل به شهرهای زیادی مسافرت می کرد و هر جا می رفت شاگردانی جدید برای خود انتخاب می کرد و آنان را به علوم اسلامی آشنا می ساخت.
علامه حلی آثار و تالیفات ارزشمند بسیاری دارد ولی آنچه تا امروز باقی مانده و نورافشانی می کند در حدود صد کتاب است: 2 کتاب بزرگ در فقه، 7 کتاب در اصول فقه، 2 کتاب در تفسیر قرآن، بیش از 30 جلد در علم کلام و اعتقادات و اصول دین، 3 جلد در علم رجال، 26 جلد در حکمت و فلسفه و منطق، 2 جلد در ادعیه، 3 جلد در نحو، 2 جلد در فضائل اهلبیت علیهم السلام و کتابهای متنوع دیگر که اینک برخی از این کتابها را فهرست وار نقل می کنیم:
1. ارشاد الاذهان الی احکام الایمان: یکی از ارزشمندترین کتابهای فقهی است که تا کنون دانشمندان شرحهای زیادی بر آن نوشته اند. این کتاب شریف دارای 15000 مساله است.
2. کتاب الالفین: در این کتاب 1038 دلیل عقلی و نقلی در امامت و خلافت و عصمت امیرالمؤمنین علی(ع) موجود است که علامه به درخواست فرزندش این کتاب را نگاشت.
3. الباب الحادی عشر: در اصول دین و آنچه بر عموم مکلفین واجب است بیش از 30 شرح بر این کتاب نوشته شده است.
4. تبصرة المتعلمین فی احکام الدین: از مهمترین متون فقهی است و یک دوره کاملی از فقه است که به اختصار نوشته شده. فقهاء اهمیت بسیاری برای این کتاب راجمند قائلند.
5. تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه: دوره کاملی از فقه است گرچه به روش استدلالی تحریر نشده ولی علامه حلی فتاوی خود را در این کتاب جمع آوری نموده است و به زبان ساده تر رساله عملیه علامه است که دارای 40000 مساله است.
6. تذکرة الفقهاء: دائرة المعارف بزرگی در فقه خلافی است. علامه حلی در این کتاب به بررسی فتاوای علماء شیعه و سنی پرداخته و نظر خود را نیز نقل کرده است.
7. تهذیب الوصول الی علم الاصول: و این کتاب نیز از کتب درسی و تحقیقی ارزنده و از متون اصلی اصول به حساب می آید. بسیاری از علمای بزرگ به بررسی کتاب پرداخته و بر آن حاشیه زده اند.
8. قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام: ده ها هزار مساله شرعیه در این کتاب به چشم می خورد. و در آخر کتاب وصیتی است به فرزندش که این وصیت شامل محاسن اخلاقی است.
9. الادعیة الفاخرة: ادعیه ای که از اهل بیت رسیده است در چهار جلد.
10. الاسرار الخفیة فی العلوم العقلیة: در حکمت.
11. الاشارات الی معنی الاشارات: شرح اشارات ابن سینا.
12. التعلیم التام فی الحکمة و الکلام: در علم فلسفه و کلام.
13. جواهر المطالب فی فضائل امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع).
14. خلاصة الاقوال فی معرفة احوال الرجال: در علم رجال.
15. القول الوجیز: در تفسیر قرآن.
16. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد: در عقاید.
17. مختصر شرح نهج البلاغة.
18. مختلف الشیعة فی احکام الشریعة.
19. المطالب العلمیة فی علم العربیة: در ادبیات و نحو
20. المنهاج فی مناسک الحاج: در اعمال حج.
21. نهایة المرام فی علم الکلام: در علم کلام 4 جلد.
22. الدر و المرجان فی الاحادیث الصحاح و الحسان: در حدیث 10 جلد.
23. جوابات المسائل المهنائیة: در پاسخ به سؤالات.
24. تجرید الابحاث فی معرفة العلوم الثلاث: در منطق و فلسفه طبیعی و حکمت الهی.
25. اثبات ارجعة.
26. استقصاء الاعتبار: در معانی اخبار و احادیث. علامه گوید: هر حدیثی که به ما رسیده است در این کتاب ذکر کردیم و پیرامون سند حدیث بحث کردیم و محکم و متشابه آن را و آنچه در متن حدیث بر اصول و ادبیات مشتمل است و آنچه از آن استفاده می شود از احکام یادآور شدیم و تا کنون مثل این کتاب نوشته نشده است.علامه حلی به سن 26 سالگی که رسید کتابهای حکمت و کلام خود را تالیف کرده بود. و از آن پس به نگارش کتابهای فقهی پرداخت. و به گواه تاریخ در سن جوانی بر تمام دانشمندان و علمای زمان خود برتری داشت. آنقدر تالیفات ارزنده در فقه دارد که تا امروز مورد نظر و توجه بی سابقه علماء و فقهاء بوده و خواهد بود. سه جلد کتاب مفصل در فقه نوشته است که هر یک به سبک و روش خاصی است و با هم شباهتی ندارد: در یکی از اینها (کتاب مختلف الشیعه) اقوال و آراء علمای شیعه را مورد بررسی قرار داده و اختلافات فقهی آنان را ذکر نموده و سپس با دلیل و برهان رای و نظر خود را ذکر می کند. و در کتابی دیگر بنام تذکرة الفقهاء نظر علماء و دانشمندان شیعه و سنی را ذکر می کند و در سومین کتاب مفصل فقهی که منتهی المطلب نام دارد اقوال و نظرات تمام مذاهب مسلمانان را تجزیه و تحلیل نموده است. و همچنین دو کتاب بزرگ دیگر در فقه دارد بنام تحریر الاحکام و قواعد الاحکام که این دو کتاب شال ده ها هزا مساله شرعیه است و علمای بسیاری تا کنون بر این کتابها حاشیه زده اند. سه کتاب مختصر دیگر در فقه دارد بنامهای ارشاد الاذهان و ایضاح الاحکام و تبصرة المتعلمین که هر یک به ترتیب از دیگری کوتاهتر است ولی اگر تنها به تبصرة که مختصرترین کتاب فقهی است بنگریم می بینیم یک دوره کاملی از فقه است و همواره در مجامع علمی تدریس و علماء برای آن اهمیت و ارج بسیاری قائلند.
کوتاه سخن اینکه کتابهای بی شمار علامه – که برخی از آنها را در شماره گذشته نقل کردیم – آنچنان توجه دانشمندان را به خود جلب کرد که موافق و مخالف، دوستی و دشمن در برابر عظمت و بزرگی او چاره ای جز تعظیم و تقدیر نداشتند و جوامع علمی ما تا قیام قائم از این دریای بی کران علم و فضیلت بهره مند خواهند شد.

شیعه شدن سلطان خدابنده:

سلطان محمد خدابنده یکی از سلاطین مغول بود روز با ناراحتی زن خود را در یک مجلس سه طلاقه گفت. پس مدتی پشیمان شد و خواست رجوع کند، علمای مذاهب اسلامی او را منع کردند. سلطان گفت: در تمام مسائل اختلاف دارید آیا در این مساله کسی نیست که اجازه رجوع مجدد بدهد. گفتند: ما در این مساله اجماع داریم و هیچ راهی برای ازدواج بدون محلل باقی نمی ماند. یکی از وزارء گفت: یکی از فقهاء مسلمین در حله است و ایشان این طلاق را یک طلاق می دانند. علماء سلطان را نصیحت کردند که از او استمداد نکند زیرا مذهب او بر دلیل و برهان استوار نیست. ولی سلطان گفت: بهتر است او را هم به اینجا دعوت کنیم و نظرش را بخواهیم اگر نظر او با کتاب و سنت می خواند چه بهتر که – در این مساله – از او تبعیت کنیم.
سلطان شخصی را به حله – مرکز عالم تشیع در آن دوران – فرستاد و علامه را به مناظره و بحث دعوت کرد. هنگامی که علامه به مجلس سلطان آمد. تمام علماء و دانشمندان مذاهب مختلف در آنجا حاضر بودند. علامه سلام کرده و کفش خود را زیر بغل گرفته و پیش سلطان نشست.
بعضی از علمای دربار این روش علامه را خوش نیامد لذا از او سؤال کردند: چرا در برابر سلطان تعظیم نکردی؟ علامه فرمود: رکوع و سجود برای غیر خدا جایز نیست و پیامبر هیچگاه برای مخلوقی تعظیم نمی کرد بلکه بر او سلام می کرد.
خداوند می فرماید: یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا و تسلموا علی اهلها. ای اهل ایمان: هرگز به خانه ای غیر از خانه خودتان وارد نشوید مگر اینکه با صاحبش انس گرفته و به اهل آن خانه سلام کنید.
خلاصه پس از مقداری صحبت کردن و رد و بدل شدن بعضی از سخنان، علامه گفت: چگونه اصحاب مذاهب اربعه اجتهاد را در خود حصر کردند و برای دیگران جایز ندانستند. اگر هیچ یک از اینها در زمان پیامبر نبودند، ما رهبری داریم که در زمان پیامبر بوده است و او علی بن ابی طالب(ع) است که نفس رسول الله و برادر ایشان و پسر عموی آن بزرگوار و وصی آن حضرت است و ما آنچه داریم از علی(ع) و فرزندانش داریم. سپس بحثی طولانی بین او و دیگران رخ داد و در همان مجلس حقانیت مذهب اهل بیت برای سلطان ثابت شد و از آن پس سلطان اعلان تشیع کرد و کم کم تشیع در سراسر ایران منتشر شد. و امروز که ما از این نعمت بزرگ الهی برخورداریم از برکات وجود علامه حلی رضوان الله علیه است.
سلطان خدابنده – پس از اعلان تشیع – آن قدر به علامه علاقه و محبت نشان داد تا آن جائی که بنا بدرخواست ایشان، مدرسه (سیاره) متحرکی برای وی ساخت و علامه هنگام ورود به کرمانشاه (مرکز مدرسه سیاره) بوسیله این مدرسه متحرک به بسیاری از شهرها و دهات اطراف مسافرت کرده و مجالس درس برقرار می نمود. از دهات اطراف مسافرت کرده و مجالس درس برقرار می نمود. از جمله کتابهائی که علامه در مجاورت سلطان نوشت، کتاب الفین، بود که این کتاب در بردارنده هزار و سی و هشت دلیل بر ولایت و خلافت امیر المؤمنین(ع) است.
تقسیم بندی حدیث تا زمان علامه حلی تقسیم بندی حدیث به این ترتیبی که الان هست، متداول نبود و علماء حدیث را تنها به سبب ضعف سند یا علتهای دیگر نمی پذیرفتند ولی این اصطلاحاتی که اینک بین علمای حدیث معروف است در آن وقت معروف نبود، تا اینکه علامه حلی آمد و حدیث را به پنج قسمت تقسیم نمود:
1- صحیح 2- حسن 3- موثق 4- ضعیف 5- مرسل . (3) در اینجا بود که بعضی از اخباریان را خوش نیامد و به مبارزه با آن بزرگوار برخاستند. اخباریان گروهی از علماء هستند که مبانی اصول را قبول ندارند و معتقدند که هر چه در کتب اربعه (کافی – من لا یحضر الفقیه – تهذیب – استبصار) آمده صحیح است و نباید کسی آنها را تضیف کند.
برخی از متعصبین آنها آنقدر با علامه به مبارزه برخاستند که چنین تبلیغ می کردند: روزی که تقسیم بندی اخبار شروع شد، دین از بین رفت!
همواره بزرگان ما در طول تاریخ گرفتار مقدس نماها و یا ابلیس صفاتی بودند که مقدس مآبانه با دین و احکام دین می جنگیدند و همانطور که امام امت خمینی بزرگ بارها تاکید کرده اند: باید جلوی این مقدسین احمق را گرفت والا هیچ کاری پیش نمی رود.
از جمله دروغهای شاخداری که دشمنان علامه حلی درباره او تبلیغ می کردند، یک خوابی که متاسفانه بسیاری از کتاب نویسان مؤمن و بی غرض نیز این خواب را – بدون توجه – در کتابهای خود نقل کرده اند.
نوشته اند که پس از وفات علامه فرزندش او را در خواب دید از او سؤال کرد: بر شما چه گذشت؟ علامه جواب داد: لولاکتاب الالفین و زیارة الحسین لقصمت الفتوی ظهر ابیک نصفین. یعنی اگر تالیف کتاب الفین و زیارت ابی عبدالله(ع) نبود، فتواهائی که من دادم کمر مرا دو نیم می کرد!
هیچ شکی نیست که این خواب و اساسا این مطلب دروغ و غلط است زیرا یک نفر مجتهد در فتواهائی که می دهد یا ماجور است( اگر مطابق واقع باشد) و یا معذور است (اگر با واقع مطابقت نداشته باشد) برای اینکه او تمام توان و نیروی خود را در این راه مصرف کرده است. و از این گذشته این خواب مخالف صریح متن قرآن است در آنجا که می فرماید: فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره. انسان نتیجه هر ذره کار خیر را در آخرت می بیند و آیات و روایات زیادی داریم که هر کار خوب و بدی را انسان می کند. در قیامت نتیجه اش را خواهد دید چه رسد به اینکه یک نفر تمام عمر خود را در راه خدمت به اسلام و قرآن صرف کند.
آنچه مسلم است همان اخباریهائی که با اصولیین مخالف هستند، چنین خواب دروغی را برای کوبیدن شخصیت آن دانشمند جلیل القدر ساخته اند. و گذشته از این که خواب هیچ حجیت شرعی ندارد و نمی شود به خواب تمسک کرد، همانطور که متذکر شدیم این سخن و امثال آن، مخالف قرآن و سنت است و تنها برای شکستن روحیه افراد و بی ارزش جلوه دادن علم و عمل صالح است. آنچه مایه تاسف است اینکه بعضی از ساده اندیشان کتابهائی در این باب نوشته اند و با ذکر خوابهائی در طول تاریخ زندگی ننگینشان چه ظلمها و ستمها که بر ملتهای خودشان روا نداشتند خوابهائی طلائی نقل می کنند که خلاصه در بهشت! و مقام امن! و فردوس برین! هستند. و کوتاه سخن اینکه می خواهند ثابت کنند که خدا جنت را به بها نمی دهد بلکه به بهانه می دهد! البته ما منکر نیستیم که گاه یک زیارت با حال، گناهان بسیاری را از یک بنده مؤمن می زداید ولی این به آن معنی نیست که یک انسان تمام عمرش را در جنایت و خیانت و لهو و لعب بگذراند و پس از مرگش خدا به بهانه ای او را بیامرزد.
و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری ثم یجزیه الجزاء الاوفی برای انسان نیست چیزی جز آنچه انجام داده است، و همانان پاداش سعی و عمل خود را خواهد دید، و در آخرت به کاملترین پاداش خواهد رسید.

وصیت علامه حلی

علامه حلی در آخر کتاب قواعد الاحکام وصیتی دارد برای فرزندش که این وصیت شامل محاسن اخلاقی است. قسمتهائی از این وصیت بسیار جالب علامه را در اینجا نقل می کنیم:
…تو را وصیت می کنم – همچنان که خداوند وصیت را بر من واجب کرده است – به تقوای پروردگار زیرا تقوی سنتی است پابرجا و استوار و فریضه ای است واجب و لازم و سپری است نگهدارنده و ذخیره ای است جاودان و بهترین چیزی است که انسان برای روز رستاخیز تهیه می کند… دستورات الهی را اجرا کن و آنچه خدا را راضی کند انجام ده… اوقات خود را در فراگرفتن فضیلتهای علمی صرف کن، و همواره کوشش کن از سرازیری نقصان به اوج کمال بالا روی و از فرودگاه جهل به قله عرفان اوج گیری. و تو را وصیت می کنم به نیکی کردن و برادران را یاری نمودن و در مقابل بدی احسان کردن و نیکوکاران را ممنون شدن. و زنهار از دوستی با فرومایگان و نادانان بلکه باید همواره یار دانشمندان و همنشین فضلا باشی زیرا این همنشینی، استعداد تو را برای تحصیل کمال بر می انگیزد و ملکه ای برای تو می شود که مجهولات خود را دریابی.
و باید امروز تو بهتر از دیروزت باشد و تو را نصیحت می کنم به بردباری و توکل و رضایت. در هر روز و شب نفس خود را محاسبه کن. بسیار استغفار کن خدا را … و بر تو است که نماز شب را بپا داری زیرا رسول خدا(ص) بر آن اصرار کرد و فرمود: هر کس شب خود را با نماز شب به پایان رسانید و سپس مرد بهشت برای او است.
و بر تو باد به نیکی و احسان به خویشاوندان (صله رحم) زیرا عمر را زیاد می کند. و تو را به اخلاق نیکو وصیت می کنم، پیامبر فرمود: انکم لن تسعوا الناس باموالکم فسعوهم باخلاقکم. مردم را با اموال خود نمی توانید راضی کنید، پس آنان را با اخلاقتان خشنود نمائید. به ذریه حضرت رسول(ص) نیکی کن زیرا خدای تبارک و تعالی وصیت خود را نسبت به آنها تاکید فرموده است و خوبی به آنان را پاداش رسالت و هدایت حضرت رسول(ص) قرار داده است. قل لااسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی. بگو (ای پیامبر) من از شما پاداشی نمی خواهم جز محبت و مودت در حق خویشاوندان .. . فقهاء و دانشمندان را تعظیم و تکریم کن زیرا رسول خدا(ص) فرمود: من اکرم فقیها مسلما لقی الله یوم القیامة و هو عنه راض و من اهان فقیها مسلما لقی الله یوم القیامة و هو علیه غضبان. هر کس فقیه مسلمانی را گرامی بدارد روز قیامت خدا را در حالی ملاقات می کند که از او راضی باشد و هر کس فقیه مسلمانی را اهانت کند خدا را در روز قیامت درحالی دیدار می کند که بر او غضب کرده باشد… و زنهار از مخفی نگهداشتن و کتمان علم و آن را از شایستگان منع کردن خداوند می فرماید: ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون.(سوره بقره – 159) آنان که آیاتی را که برای راهنمائی مردم فرستادیم و بعد از آنکه برای هدایت مردم در کتاب بیان کردیم پنهان می کنند آنان را خدا و تمام لعن کنندگان لعن می کنند…
قرآن عزیز را تلاوت کن و در معانی آیات بیندیش و دستورات و منهیات آن را اطاعت کن. اخبار و احادیث حضرت رسول(ص) و آثار آن حضرت را دنبال کن و در معانی آنها بحث و بررسی و دقت نظر داشته باش و من برای تو کتابهای بسیاری را به یادگار گذاشتم که به تمام آنها می توانی مراجعه کنی و بهره مند شوی. و اما آنچه برای من و به نفع من می توانی انجام دهی اینکه با من پیمان ببندی که در بعضی از وقات از خدا طلب مغفرت برای من کنی و ثواب برخی از اطاعتها را به من ببخشی و یاد من کم نکنی که وفاداران تو را به بی وفائی نسبت دهند و همچنین بیشتر از حد مرا یاد نکنی که اندیشمندان تو را به عجز و ناتوانی نسبت دهند بلکه در خلوت بیاد من باش و پس از نمازهایت برای من دعا کن…
سرانجام پس از زیارت بیت الله الحرام، علامه حلی به حله بازگشت و در روز شنبه 21 محرم الحرام سال 726 هجری قمری دار فانی را وداع گفته و به لقاء الله شتافت.
جسد پاک و مقدسش را به نجف آورده و در جوار حضرت امیرالمؤمنین(ع) – در حرم مطهر – به خاک سپردند و آنان که به زیارت مرقد مقدس مولی امیرالمؤمنین علیه السلام مشرف می شوند، کنار قبر علامه حلی توقفی کرده و عرض ادب می کنند.

پی‌نوشت‌ها:

1. نوشته اند که یک وقت علامه حلی به قصد استراحت چند روزی به یکی از ییلاقات خوش آب و هوا مسافرت کرد. پس از برگشتن به وطن، مدتی گذشت و فرزند خود فخر المحققین را در نماز جماعت نمی دید. روزی از وی پرسید: چرا به جماعت حاضر نمی شوی؟ فخر المحققین به پدر گفت: من در عدالت شما شک کرده ام؟ پرسید چرا؟ جواب داد: شما چند روز از عمر خود را برای تفریح و استراحت گذراندی و هیچ خدمتی انجام ندادی؟ علامه در پاسخ گفت: اتفاقا من در این چند روز کتاب تبصره المتعلمین نوشته ام. فرزند از پدر عذر خواهی کرد و ارادت او به پدرش بیشتر شد. بجا است که بدانیم این کتاب یکی از مهمترین متون فقهی است و دارای 8000 مساله است.
2. راستی حیرت انگیز است اندیشه این مرد بزرگ. روزی در مجلس علامه مجلسی قدس سره بحث درباره علامه حلی بود. یکی از شاگردان گفت: اگر نوشته های علامه حلی را برای سالیان عمرش تقسیم کنیم به این نتیجه می رسیم که معدل نوشتن او روزی هزار سطر است. مجلسی فرمود: تالیفات ما هم کمتر نیست. یکی از شاگردان جواب داد: فرق شما و ایشان این است که از شما تالیف است و از علامه تصنیف. (البته ناگفته نماند که بسیاری از کتابهای علامه مجلسی نیز تصنیف است ولی به اندازه علامه حلی نیست).
3. صحیح: حدیثی را می گویند که تمام روات آن امامی اثنا عشری و عادل باشند.
حسن: حدیثی است که در سند آن یک نفر یا بیشتر امامی باشد ولی عدالت وی ثابت نشده باشد، و فقط او را به گونه ای مدح و ستایش کرده اند. البته در صورتی که سایر روات آن حدیث حداقل در این سطح باشند.
موثق: حدیثی است که در سند آن یک نفر یا بیشتر غیر امامی باشد ولی توثیق شده باشد. در حالی که سایر روات حداقل در این سطح باشند.
ضعیف: حدیثی است که در سند آن یک نفر یا بیشتر تضعیف شده باشند.
مرسل: حدیثی است که یک نفر یا بیشتر از روات آن شناخته نشده باشند.

منبع:www.hawzah.net

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد