خانه » همه » مذهبی » آثار روان شناختی قناعت

آثار روان شناختی قناعت

آثار روان شناختی قناعت

هر چقدر در انسان روحیه و ملکه قناعت حاکم باشد به دنبال آن آثار بسیار خوبی – که در ذیل می آید- مشاهده می شود، اما در صورت عدم قناعت و حاکم بودن حرص و طمع در زندگی آثار متضاد با آثار قناعت، حاکم خواهد شد.

0029330 - آثار روان شناختی قناعت
0029330 - آثار روان شناختی قناعت
نویسنده: محمدرضا محمدی

 

هر چقدر در انسان روحیه و ملکه قناعت حاکم باشد به دنبال آن آثار بسیار خوبی – که در ذیل می آید- مشاهده می شود، اما در صورت عدم قناعت و حاکم بودن حرص و طمع در زندگی آثار متضاد با آثار قناعت، حاکم خواهد شد.

1. عزت و سرافرازی

بدون شک از دیدگاه قرآن و روایات معصومین علیهم السلام عزت و سربلندی واقعی از آن خدا و رسول و مؤمنان است. «و لله العِزةُ و الرَّسول وَ لِلمؤمِنینَ و لکنّ المُنافِقینَ لا یَعلمُونَ؛ (1) عزت و سرافرازی برای مؤمن به قدری ارزشمند است که اجازه نمی دهد به هیچ وجه خود را نزد دیگران خوار و زبون سازد».
امام صادق علیه السلام می فرمایند: «خداوند تمام امور مؤمن را به خودش واگذار کرده ولی به او اجازه نداده است که خود را ذلیل و خوار کند.»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم می فرمایند: شایسته نیست که مؤمن زیر بار ذلت برود و خود را ذلیل کند. (مهدوی کنی، 1374)
یکی از مواردی که سبب عزت و بزرگی انسان می شود و او را از ذلت و خواری نجات می دهد قناعت است. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: قناعت وسیله عزت است، قناعت پایدارترین عزت است، هیچ کس از شخص قانع عزیزتر نیست. (2)
شهریار، شاعر خوش سخن هم می گوید:
تشنه ی جوی کریمان نشوی که قناعت همه دریا باشد
مرد را پای قناعت به زمین، سر همت به ثریا باشد
در مقابل کسی که به آنچه خدا برای او مقدر کرده راضی نباشد، خواه ناخواه چشم طمع به مال دیگران خواهد داشت و در نتیجه دست نیاز به سوی آنان دراز خواهد کرد و این خود موجب ذلت و خواری او خواهد شد.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: چه زشت است برای مؤمن که میل و رغبتی داشته باشد که او را خوار و ذلیل کند. (مجلسی، 1362)
مرحوم مجلسی در تفسیر این روایت می فرمایند: مقصود از میل و رغبتی که نکوهش شده و سبب ذلت و خواری انسان می گردد آن است که دست به سوی مردم دراز کند و از آنان چیزی بخواهد، اما سؤال کردن از خدا و توجه و رغبت به خداوند نه تنها ذلت آفرین نیست بلکه مایه سربلندی و عین عزت است. (مجلسی، 1363)
اگر انسان توجه کند که انسان های دیگر هم، مثل او از خود چیزی ندارند و همه چیز آن ها نیز از آن خدا می باشد دیگر دست به طرف هر کس دراز نمی کند تا باعث ذلت و خواری او شود.
از نخل برهنه سایه داری مطلب
از مردم این زمانه یاری مطلب
عزت به قناعت است و خواری ز طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب

2. بی نیازی

یکی دیگز از آثار قناعت احساس بی نیازی است. بی نیازی انسان، به احساس بی نیازی کردن است والا چه بسیار افراد سرمایه داری که روحیه گدایی بر آن ها حاکم است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: بی نیازی به فراوانی ثروت نیست بی نیازی فقط به روحیه بی نیازی است. (فیض کاشانی، 1383 ق)
در روایات زیادی وارد شده که اگر کسی به آنچه خدا به او عطا فرموده است قناعت کند از زیباترین افراد است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر کس به آنچه خدا روزیش کرده قانع باشد از بی نیازترین مردم است. (مرحوم کلینی، 1384 ق)
در جای دیگر می فرمایند: برتری بی نیازی قناعت است. (طبرسی، 1370)
حضرت علی علیه السلام هم می فرمایند: قناعت سرآمد بی نیازی ها است. (آمدی، بی تا)
و در جای دیگر می فرمایند:
خیرُ الغِنی غِنَی النَّفس؛ (3) بهترین بی نیازی ها، بی نیازی نفس انسان است.
بنابراین فردی که روحیه قناعت برای او به صورت ملکه در آمده باشد از افراد دیگر احساس بی نیازی می کند. اَنتُم الفُقراء اِلَی اللهِ و اللهُ هُوَ الغَنی الحَمید و دست ذلت و خواری به طرف آن ها دراز نمی کند و اگر این احساس بی نیازی در فرد شکل نگیرد، خود را به آب و آتش زده و رنج و زحمت فراوانی را متحمل می شود و ذهن او همیشه مشغول به کسب بیشتر است که می تواند به بیماری های روانی و جسمی منجر شود.
فردی که قناعت پیشه نباشد هرگز احساس سیری نمی کند و اگر شکمش هم سیر شود چشمش گرسنه است.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
مَن قَنعَ شَبَعَ وَ مَن لَم یَقنَع لَم یَشبَع؛ (4) کسی که قناعت کند سیر می شود و کسی که قناعت نکند سیر نمی شود.

4. راحتی و آسایش

سرشت انسان طالب آسایش و راحتی در زندگی و دوری از نگرانی و غم و غصه است ولی گاهی آسایش و راحتی را در جایی می جوید که زمینه غم و اندوه است مثلاً اگر انسان قانع به روزی خود باشد و برای طلب روزی بیشتر خود را به زحمت و مشقت نمی اندازد. اما اگر قانع نباشد هر چه بیشتر تلاش کند باز هم سیر نمی شود و گاهی چند نوبت کار می کند و آسایش را فدای حرص می سازد. در این رابطه، حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «حرم الحریص القناعة فافتقد الراحة: انسان حریص از قناعت محروم شده و در نتیجه راحتی و آسایش را از دست داده است».
یکی از حکما می گوید: هیچ کس را عیش خوش تر از قانع نبود و هیچ کس اندوهگین تر از حسود نبود و هیچ کس سبک بارتر از تارک دنیا نبود و هیچ کس پشیمان تر از عالم بدکردار نبود. (غزالی، 1361)
از این رو قناعت باعث راحت دین و دنیا و آخرت و سبب امنیت درون و برون (که از مهم ترین خواسته های انسان است) و حفظ حقوق دیگران است. اگر همه قانع بودند جامعه و اجتماع نفس راحتی می کشید، خونی ریخته نمی شود، مالی به غارت نمی رفت به ناموس کسی تجاوز نمی شد و مسأله ای به نام غصب و ظلم پیش نمی آمد و در نهایت کره زمین لباس امنیت می پوشید. امروزه بسیاری از جنایات مالی و ناموسی در شهر و روستا در سایه عدم قناعت است.
انسان قانع ضمن این که آسایش و راحتی خود را به دست می آورد و از غم و غصه هم نجات می یابد.
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
مَن قَنعَ بِالمَقسومِ اِستَراحَ مِنَ الهَمَّ وَ الکَربِ وَ التَّعبِ؛ (5)
هر کس به مقداری که روزی اوست قناعت کند از پریشانی، غصه و رنج راحت می شود.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
مَن قَنَع لَم یَغتَمّ؛ (6) انسان قانع از غم و ناراحتی نجات می یابد.
امام حسین علیه السلام هم در حدیثی زیبا می فرمایند:
اَلقَنُوعُ راحَة الاَبدانِ؛ (7) قناعت مایه آسایش تن و بدن است (که بیشترین تلاش انسان فراهم کردن راحتی و آسایش است).
از نتایج و آثار عدم قناعت، نگرانی و تشویش خاطر است. اگر کسی به مقداری که خدا برای او روزی و مقدر کرده قانع و راضی نباشد دایم نگران حال و آینده خود است و فکر او مشغول به نگرانی ها می باشد و از اندیشه در امور لازم زندگی که باعث رشد، تعالی و تکامل انسان می شود، باز می ماند.
امام صادق علیه السلام روایتی را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کنند که فرمودند: هر کس به خدا دل نبندد حسرت دنیا او را از پای در می آورد و هر کس چشم از مال و ثروت مردم برندارد حزنش طولانی شود و خشمش فرو ننشیند و هر کس نعمت خدا را تنها در خوردنی ها ببیند عمرش کم و عذابش نزدیک می شود. (فیض کاشانی، 1404)

4. نجات از اسارت ها

یکی دیگر از بهترین ثمرات و فایده های قناعت، نجات و رهایی از اسارت ها و هوای نفس است. انسان به طور طبیعی و فطری آزاد آفریده شده و باید آزادی خود را محترم بشمارد و نبایستی باعث ذلت و خواری خود شود و در راه به دست آوردن مال و مقام خود را ذلیل نسازد. کسی که قناعت نکند اسیر هوای نفس و انسان های پست و حقیر خواهد بود که از بدترین نوع اسارت ها است.
امام علی علیه السلام می فرمایند: بزرگترین بی نیازی این است که انسان اسیر حرص نباشد؛ در جای دیگر می فرمایند: «الحَریصُ عَبدُ المَطامِعِ، یعنی انسان حریص بنده مطامع و هوای نفسانی خویش است. در روایت دیگر می فرمایند: کسی که به مقدار کم قانع باشد از افراد زیادی بی نیاز خواهد شد و کسی که به مقدار زیاد قانع نباشد محتاج افراد پست و فرومایه خواهد شد. (مجلسی، 1362)
پس انسان قانع از اسارت هوای نفس و افراد لئیم و پست فطرت نجات می یابد و این امر عین عزت و سرافرازی است. در حدیثی هم وارد شده که مَن قَنَع فَکَّ رَقَبتَهُ مِن عُبودیّة الدُّنیا (8) یعنی کسی که قناعت کند طوق بندگی دنیا را از گردن خود برداشته است (مجلسی، 1362).
دانشمندان روان شناسی نیز می گویند: یکی از ویژگی های انسان در دوره نوجوانی و جوانی استقلال طلبی او می باشد و روایات ما هم مهر تأییدی بر آن است که والدین را از برخورد منفی- سبب شکست استقلال فرد- نهی کرده است. اما استقلالی را که روان شناسان می گویند محدوده کمی را شامل
می شود؛ به عنوان مثال، آنان توصیه می کنند با نوجوان و جوان نزاع، پرخاشگری، مقابله، توبیخ و سرزنش نکنید که باعث تضعیف روحیه وی می شود و سطح حرمت او پایین می آید. (قائمی، 1361).
ولی از منظر اولیای دین، امور فراوانی به استقلال فرد لطمه می زند، از جمله: چشم طمع به دیگران داشتن که سبب به گردن آویختن طوق بندگی فرد شده و به هلاکت انسان ختم می گردد. شخصی که قناعت نکند آبرو و ارزش او از نظر مردم پایین می آید، چرا که شخص حریص برای رسیدن به مقصود خود، حتی ملاحظه اجتماعی را کنار می گذارد و همچون اسیری که زنجیر به گردن او افکنده اند به این سو و آن سو کشیده می شود. انسان حریص روز به روز خود را گرفتارتر می کند و در آخر راه نجات را برخود می بندد. صفت حرص و عدم قناعت انسان را به هلاکت می افکند زیرا شخص حریص به خاطر دل باختگی به دنیا خطرات پیرامون خود را نمی بیند و با عجله و شتاب به پیش می تازد. (مکارم شیرازی، 1379)

پی نوشت ها :

1. منافقون (63)، 8.
2. آمدی، بی تا.
3. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 72، ص 106.
4. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 68، ص 348.
5. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 68، ص 349.
6. آمدی، غرر الحکم و دررالکلم، ص 393، بی تا.
7. محمد باقر مجلسی، بحارلانوار، ج 75، ص 128.
8. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 454.

منبع: محمدی، محمدرضا؛ (1388) قناعت و سلامت روان، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد