پویایی و برنایی مکتب تشیع (3)
ه- پویایی مکتب تشیع در رابطه با موضوع اجتهاد
کلمه ی اجتهاد به معنای نهایت کوشش و تلاش است، لیکن در اصطلاح دانشمندان اصول الفقه عبارت است از به خرج دادن تمامی وسع و طاقت علمی و فکری خویش برای تحصیل حکم شرعی. چنان که شهید ثانی قدس سره تعریف کرده است: اجتهاد آن است که فقیه توان خود را برای به دست آوردن گمانه به حکم شرعی به خرج دهد (شهید ثانی، 1403ه، 254). در هر حال نظر به وضوح بیش از حد معنای اجتهاد در این ایستگاه چندان متوقف نمی شویم.
ضرورت اجتهاد و تلاش در استخراج حکم شرعی به حکم عقل ثابت است، زیرا مکلف به محض درک این حقیقت که از جانب خداوند مکلف واقع شده است، برخود فرض و لازم می داند دنبال یافتن حکم آن باشد، لیکن بنا به ضرورت اشتغال انسان ها به مشاغل اجتماعی و غیره، عملاً اقدام به پرداختن کامل به تحصیل شریعت برای عموم امکان ندارد. نظر به این واقعیت، خداوند می فرماید از هر گروه اجتماعی چند نفر متمحض در این وظیفه بشوند و علم خود را به دیگران انتقال دهند و دیگر مردمان نیز به حکم عقل و شرع وظیفه دارند که به آنان اعتماد کرده، وظیفه ی دینی خود را از آنان یاد بگیرند (1)؛ و با این رویکرد منشأ دینی اجتهاد در اسلام نیز مشخص می شود.
آیه ی مورد نظر، نامیده به آیه ی نفر (توبه، 122) گویای دو مطلب است:
1) تحصیل ابتدایی شریعت واجب کفایی است و با اقدام چند نفر که نیاز جامعه به وسیله ی آنان رفع شود، از بقیه ساقط می شود (بقیه به این افراد مراجعه می کنند).
2) برای تحصیل شریعت باید تفقه در دین اسلام انجام بشود. روشن است که معنای متبادر از این کلمه صرف نقل جدیث نیست. امیرالمؤمنین علی علیه السلام به فراگیران دانش توصیه می نماید که چیزی راکه شنیدید در آن تعقل کنید؛ تعقل کاربردی نه تعقل نقلی، زیرا راویان علم بسیارند و بهره گیران آن اندک (2) (امام علی، 1376، 197).
بنابراین تفقه در دین یعنی اجتهاد و تلاش فکری و عملی برای به دست آوردن و استخراج حکم به دلیل عقلی و شرعی هر دو ثابت است و در ضرورت و وجوب آن جای تردیدی برای احدی باقی نمی ماند. استاد شهید مطهری قدس سره در ضرورت اجتهاد مطلبی را از ابوعلی سینا نقل می کند. وی این مسأله راچنین توجیه می کند:
حوائجی که برای زندگی بشر پیش می آید بی نهایت است. اصول اسلام ثابت و لایتغیر است و نه تنها از نظر اسلام تغییر ناپذیر نیست، بلکه این ها حقایقی است که در همه ی زمان ها باید جزء اصول زندگی بشر قرار گیرد، حکم یک برنامه ی واقعی را دارد، اما فروع، الی ما لا نهایه است. می گوید به همین دلیل اجتهاد ضرورت دارد، یعنی درهر عصر و زمانی باید به افراد متخصص و کارشناس واقعی باشند که اصول اسلامی را با مسائل متغیری که در زمان پیش می آید تطبیق بکنند، درک بکنند که این مسأله ی نو داخل در چه اصلی از اصول است (مطهری 2، 1373، 232).
ه-1) نقش دو عنصر زمان و مکان در پویایی اجتهاد
چنان که می دانیم پدیده ها و رخدادها در پیدایش خود به عوامل و شرایطی نیاز دارند که برخی ثابت و برخی دیگر متغیرند. نظر به این واقعیت وقتی در یک تحلیل ساده به آنها می نگریم، می بینیم که آن چه ماهیت و ذات آنها را می سازد، ثابت و مابقی متغیرند. در میان عوامل و شرایط متغیر عناصری از قبیل زمان، مکان، وضعیت بیولوژیکی و اکولوژیکی، شرایط خاص سیاسی و اقتصادی و به طور کلی شرایط ویژه ی انسانی در تکوین آن دخیل اند، ولی بیشتر دخالت آنها در مسیر حرکت تاریخ مشخص می شود، بدین صورت که در اثر تغییر زمان سایر عناصر و شرایط نیز ممکن است تغییر پیدا کنند و در نوع کارآیی و فرایند معنادهی آنها اثر بگذارند، مثل این که با تغییر زمان موضوع عوض شود چنان که در مسائلی از قبیل خون، عضو زنده ی بدن، مدفوع، هنرهای تجسمی، ارزش های آنها چیز دیگری بوده و اکنون چیز دیگر است. موضوعاتی که در گذشته هیچ منفعت عقلایی نداشته اند، امروز ارزشمند و حتی حیاتی گشته اند.
بنابراین می بینیم مسائل و نیازها بر حسب شرایط، مثل زمان و مکان و تکنولوژی و مسائل زیست محیطی و غیره، دائماً در حال تغییر چهره و عوض شدن هستند و لذا طبیعی است که حکم آنها نیز در شرایط دیگر تفاوت پیدا کند. این جاست که صرف متن یک یا چند حدیث نمی تواند مشکل گشا باشد و نیاز به تعلق و تفقه پیدا می شود که عبارت دوم همان اجتهاد است. استاد شهید قدس سره نیز به همین نکته در لزوم رویکرد به اجتهاد اشاره می کند، وی می گوید:
از خصوصیات اسلام است که اموری را که به حسب احتیاج زمان تغییر میکند، حاجت های متغیر را متصل کرده به حاجت های ثابت، فقط مجتهد می خواهد، متفقه می خواهد که این ارتباط را کشف بکند و آن وقت دستور اسلام را بیان بکند. این همان قوی محرکه ی اسلام است (مطهری 2ف 1373، 240).
ملاحظه
چنان که می دانیم امام خمینی قدس سره از جمله فقهای معاصری آیت که عمصر زمان و مکان را در اجتهاد ضروری دانسته بر آن تأکید می نماید (صحیفه ی نور، 21، 98)، و بی شک چنان که یکی از نویسندگان برداشت می کند، منظور معظم له از دخالت دادن این دو عنصر در استنباط حکم شرعی، همان ضرورت تعیین جهت گیری دین در محدوده ی نیازهای مردم، به دور از طرح مسائل فرضی و تئوریکی باشد که تنها به عنوان مباحث علمی محض و بدون کاربرد در صحنه ی عمل و کارایی و جود داشته باشد (حیدری، 1430ه، 116).
نتیجه گیری قهری دیگری که از این ابتکار ارزنده گرفته می شود و برخی (حیدری، 1430ه، 145) روی آن انگشت گذارده اند، بیرون آوردن دین و مکتب از حوزه ی فردی به صحنه ی اجتماع است که از کارکرد آن به دست می آید و آن تابعی از پویایی مکتب است، چنان که پویایی مکتب نیز در گرو استفاده از تمامی عناصر ثابت و متغیری است که در مفید واقع شدن آن نقش دارند. با این تمهید تمایز دین اسلام و در این راستا، مکتب تشیع با سایر مکاتب و ادیان همچون ادیان شرقی مبتنی بر اصول اخلاقی- روانی محض آشکار می شود و فردی – اجتماعی بودن آن در عملکرد روشن می شود (بحث در این خصوص نیز به دلیل گستره ی مسائل آن نیاز به فرصت و مجال علیحده ای دارد).
نکته
در ارتباط با زمان و مکان و سایر شرایطی که تغییر آنها بر معناداری یک متن دینی تأثیر می گذارند، یاد کرد این نکته ضرورت دارد که در اجتهاد تنها مد نظر بودن آن زمان حال بسنده نمی کند؛ اگرچه موضوع سخن ما آن است. همان طور که زمان و سایر متغیرها در پیدایی و تکوین پدیده نقض داشته اند کشف نوع آنها در زمان انشاء برای مجتهد موضعیت دارد و او را در فهم درست تر متن کمک می نماید. این سخن در چه شرایطی از نظر آزادی و محدودیت تکلم، سطح فهم مخاطب، نظر به مسأله ی خاص داشتن یا نداشتن، محکم یا متشابه بودن یا نبودن و… باشد، در نتیجه ی اجتهاد تأثیر بسزایی دارد. بنابر این متغیرها در هر دو زمان باید مد نظر برداشت کننده قرار داشته باشد.
ه-2) ره آوردهای اجتهاد
تفقه و اجتهاد در دین علاوه بر آن که از نظر شیعه ی امامیه یک تکلیف و فرض تلقی می شود و فقیه باید بر اساس آن به درک و دریافت احکام شریعت پردازد، دارای منافع و ره آوردهایی است که در ادامه به آنها اشاره می شود:
1) حفظ دین و مذهب از آفت تحریف و انحراف
این یک واقعیت است که کند و کاو علمی روی مطالب موجب رشد و احیاء و بالیدن و رشد معنوی آنها می شود و همین امر سبب زنده ماندن آثار و دورماندن از دستبردهای ناروای مغرضان می گردد، زیرا یک تئوری فراموش شده در ورطه ی زمان نیست که بدون متولی بوده و در معرض دخالت نااهلان قرار داشته باشد. عالمان دین به مثابه دژهای مستحکمی با کار اجتهادی و نفقهی خود روی آنها از آنها حراست می کنند.
2) تداوم بخشی به مکتب و جادوانه ساختن آن
اجتهاد به معنای تطبیق دلالت متن بر وضعیت حال مکلفان با در نظر گرفتن عناصر ثابت و متغیر بیان متکلم موجب می شود که متن همراه با زمان پیش بیاید و در ورطه ی از تاریخ به گونه ی شیء تاریخی در نیاید و به عبارتی راکد نماند. بنابر این مجتهد با عمل تفقهی که انجام می دهد خود به خود مکتب را نیز به پیش می برد، زیرا همواره او به کاتالیزور زمان در فهم متن دینی دخالت مؤثر می دهد و برای فهم نص دینی از عامل تجزیه و تحلیل زمان بهره می گیرد.
3) به صحنه آوردن افراد انسانی
این امری مسلم است که پاسخ گویی دین به نیازهای مردم آنان را به دین متمایل می سازد، به ویژه در صورتی که حضور دین را بتوانند به گونه ی ناطق و عامل در جامعه مجسم سازند. بدیهی است بهره نگرفتن از عامل اجتهاد و در نتیجه توفیق نیافتن به چنین مهمی سبب دور ماندن و بیگانگی مردم با دین و مذهب می شود.
4) سپردن امور مدیریت جامعه به دین و مکتب
اگر بر این باوریم که دین می تواند برآورنده ی نیازهای انسان و پاسخ گوی مسائل او باشد و به یک زندگی مطلوب برای او کمک نماید، در این صورت دین و مکتب الهی به صورت یک سیستم عامل مدیریت برنامه های زندگی انسان را به دست خواهد گرفت و این مرهون تلاش ذهن و فکر دانشمندان دین است که تمهیدی را به خرج دهند که بدان وسیله دین از موقعیت نظری بیرون آید و به عنوان یک نهاد مؤثر مفید کاربردی در جهت نیاز ابنای جامعه به پویایی برسد.
ملاحظه
ذکر این نکته لازم است که به خلاف بعضی که مدعی تأخر اجتهاد در فقه شیعه نسبت به عامه هستند (یوسفی اشکوری، 1373، 73)، مکتب تشیع از بدو ظهور آن همواره در فهم دین به اجتهاد تمسک داشته است و چنان که می دانیم حضرت فاطمه علیه السلام در احتجاج خود برای فدک به نوعی اجتهاد نمود و در پاسخ ابوبکر به دلالت آیات قرآن تمسک فرمود که وراثت انبیای خلف را از سلف اثبات می نمود. حتی در این رابطه یکی از فضلای معاصر رواج آن را به عصر نبوی منتسب ساخته می گوید:
این که اجتهاد در زمان پیامبر صلی الله علیه و اله وجود داشته است مطلبی است که مورد تأکید بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته و دارای شواهد فراوانی است… اجتهاد یک پدیده ی اخباری گری به گونه ای که در افکار و اعتقادات اخباریان مطرح شده، پدیده ای جدید بوده است.
وی سپس به موضوع دستور پیامبر صلی الله علیه و آله مبنی بر نماز نخواندن مگر در بنی قریظه، و نماز خواندن برخی از اصحاب قبل از فوت آن بر اساس کشف مناط حکم که سرعت در عمل جهاد باشد و تأیید کارشان از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله؛ و نیز مستندات دیگری از ائمه معصومین علیه السلام، که دال بر عمل به اجتهاد و تأکید آنان به اصحاب خود در این رابطه، به ایفای بحث مبسوطی پرداخته است (ر. ک. جهانگیری، 1388، 47-40).
البته به نوعی نیز می توان متأخر بودن اجتهاد را به شیعه نسبت داد و آن در صورتی است که معنای دیگری از تشیع رامراد کنیم، یعنی نقطه ی آغاز مکتب تشیع را برابر با عصرغیبت و پایان دوره ی حضور ائمه ی معصومین علیه السلام بدانیم، و دیگر آن که اجتهاد را برابر با رأی و قیاس و عمل به فهم مستقل از ادله بدانیم، لیکن چنین برداشتی از هر دو مضمون شیعه و اجتهاد از نظر ما محکم نیست.
بحث در مورد اجتهاد و انواع آن در اسلام از تفصیل نسبتاً حجیمی برخوردار است که بحث آن در این مختصر نمی گنجد، لیکن لازم به توضیح است که منظور از اجتهاد در این نوشتار شیوه ی شناخته شده ی آن در فقه تشیع
است که به معنای استنباط احکام شرعی از منابع چهارگانه ی کتاب، سنت، اجماع و عقل به وسیله ی ادله ی تفصیلی و امارات و طرقی است که در اصول الفقه شیعه ی امامیه مضبوط است.
پینوشتها:
* پژوهشگر و رئیس گروه فرهنگ و معارف اسلامی اندیشه ی حوزه
1) وَ مَا کانَ الْمُومِنینَ لِیَنْفِرُوا کاَفَّهً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ اِذا رَجَعُوا الَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ (توبه، 144).
2) اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایه لا عقل روایه فانّ رواه العلم کثیر و رعاته قلیل.
منبع: اندیشه حوزه شماره 84
/ج