امامت در آینه ی اندیشه (6)
در این نوشتار، نهضت عاشورا از منظر جامعه شناختی تحلیل گردیده است. در این تحلیل بیش از هر چیز، خطبه های خود امام علیه السلام مورد توجه واقع شده است.
30) نوایی، علی اکبر (1381)، تحلیلی جامعه شناختی از نهضت عاشورا و نگاهی به فلسفه ی قدرت، اندیشه ی حوزه، ش 38.
چکیده: در این نوشتار، نهضت عاشورا از منظر جامعه شناختی تحلیل گردیده است. در این تحلیل بیش از هر چیز، خطبه های خود امام علیه السلام مورد توجه واقع شده است. از سخنان امام حسین علیه السلام بر ی آید که چهار عامل مهم در شکل گیری نهضت عاشورا مورد توجه قرار گرفته است.
1) در هم ریختن مرز میان عزت و ذلت؛ یعنی در عصر اموی مرز میان عزّت و ذلّت برای افراد جامعه در هم ریخته بود و امام برای تبیین کامل مقوله ی عزت، قیام نمودند.
2) در هم ریختگی معیارهای حق و باطل، یعنی حضرت می خواهند بیان کنند، که حرکت ما برای این است که نشان دهیم حق در محاق رفته و باطل بر روی کار آمده.
3) جابجایی الگوها، که به عنوان عامل مهم دیگر در حرکت عاشورا نقش آفرینی می کند.
4) عدم نزاهت قدرت، یعنی امام می خواهند تبیین کنند که اگر قدرت در دست افراد غیر منزه قرار بگیرد، اسباب ستمگری و استبداد پیشگی خواهد بود و حال آنکه حدّ اعلای قدرت، طهارت است.
در ادامه این تحلیل، به این نکته اشاره شده که حرکت امام، حرکتی آگاهانه بوده و امام می دانسته که بنی امیه کفر را ترویج نمی کنند، امام اسلامی را ترویج می کنند که نتیجه اش بدتر از ترویج کفر است. دلیل آن هم بازگشت به مسأله ی قدرت دارد، یعنی اگر قدرت در دست افراد فاسدی باشد، مانند این است که سمّی را آهسته آهسته به سیستم جامعه را وارد می کند و همه ی جامعه را به تباهی می کشد.
در پایان به این نکته به صورتی جدی پرداخته شده که امام حسین علیه السلام مرد عمل بودند و همین هم مرز موفقیت امام بوده و درسی که ما از آن شخصیت نورانی می گیریم و باید سیستم حاکمیت آن را عمل نماید، همین نکته است.
31) پژوهنده، محمد حسین (1381)، روی کردی هدف شناختی به نهضت عاشورا (نقد دیدگاه ها)، اندیشه ی حوزه، ش 38.
چکیده: به دنبال بررسی دیدگاه های گوناگونی که پیرامون نهضت عاشورا ارائه شده است، یک جستجوگر دقیق، در می یابد که پاره ای از آنها به خاطر ذهنیت های غایت شناختی است که نویسنده ی مقاله به اهم آنها اشاره نموده، در مورد هر کدام توضیح و سپس نقدی ارائه می دهد:
1) نخستین موردی که از آن بحث می شود، هدف تشکیل حکومت است. این دیدگاه بر آن است که امام برحسب تکلیفی که داشت برای برگرداندن حق به مدار اصلی آن قیام نمود و شرط اصلی تحقق چنین منظوری کسب قدرت و دست یابی به حکومت است.
2) کسانی هم معتقدند که امام علیه السلام حرکتی اصلاحی انجام داده است و برحسب وظیفه ی دینی امر به معروف و نهی از منکر، در مقابل فسق دستگاه حکومت و فساد آن قیام نموده است، لیکن مؤثر واقع نشده، کار به قتل امام و یارانش منتهی گردیده است.
3) دیدگاه بسیار قدیمی فدای گناهان امت شدن، به همراه تز جدید آن که فدا را به مثابه ایثار خود برای ارائه ی الگوی قیام و مبارزه معرفی می نماید، در این قسمت مقاله مطرح و بررسی می گردد.
4) احیاگری ارزش های به ظلمت خفته ی الهی و انسانی، بیدار نمودن روحیه ی غیرت دینی، دمیدن دوباره ی روحیه ی شهادت خواهی و حسّاس نمودن افراد جامعه ی خود و آیندگان نسبت به آسیب هایی که از این رهگذر بر اسلام وارد می شود، آخرین دیدگاهی است که مورد بررسی و بحث قرار می گیرد.
32) نوایی، علی اکبر (1381)، شرایط تاریخی و شیه های مبارزاتی امام حسین علیه السلام، اندیشه ی حوزه، ش 38.
چکیده: نویسنده در این نوشتار به تحلیل شرایط تاریخی پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله پرداخته و دوره ی شکوه مند نبوی را ترسیمی کوتاه نموده و رحلت جانگداز پیامبر گرامی اسلام را به عنوان یک تراژدی غم بار تاریخی مطرح نموده و سپس دگردیسی تاریخی پس از رحلت آن پیامبر بزرگ را ترسیم نموده است. پیش بینی پیامبر در حاکمیت فاجران را تصویر کرده است که دقیقاً پس از رحلت پیامبر، مفاسد گوناگونی از بالای هرم حاکمیت به سطح توده های اجتماعی سرایت کرده و حاکمیت کانون مفاسدی گشته است که همه چیز را در معرض هجوم بی امان خود قرار داده است. حاکمیت بنی امیه، حاکمیت یک حزب خطرناک تاریخی است، بخشش های بی قاعده، بی توجهی به وضعیت توده های اجتماعی، فساد دربار اموی، حاکمیت رعب و وحشت بر جامعه از جمله انحرافات سطح حاکمیت است. اما در سطح توده های اجتماعی، انحراف در مفهوم اطاعت، انحراف در برداشت از کلمه ی بیعت، فقدان ارتباط با رهبری دینی و مردمی، همه و همه دست به دست هم داده اند و مردمی فاقد قدرت درک و تحلیل و ارزیابی را پدید آورده اند، مردمی که به سرعت تحت تأثیر قرار گرفته و به بیراهه می روند. بیراهه روی در این اوضاع، یک قاعده ی تراژدیک شده که حسین بن علی و یاران بزرگش رقم می خورد و عاشورا، بسان مدرسه ی عزّت و شکوه دینی تجلی می نماید. شیوه ی برخورد امام با چنان وضعیتی، نمیتواند نشستن در کرسی تدریس و یا خروج از عراق و یا شیوه ی سکوت و انزوا باشد، بلکه بهترین و مناسب ترین شیوه که همان اقدام انقلابی و مقدس است که در راه آن استقبال از شهادت، شیوه ی مردان و زنانی مجاهد و نستوه می گردد و بدین سان یک رسالت بزرگ تاریخی توسط حسین بن علی و یاران بزرگوارش به انجام می رسد.
33) جناتی، محمد ابراهیم (1380)، بایستگی های مدیریت از نگاه امام علی علیه السلام، اندیشه ی حوزه، ش 32 و 33.
چکیده: این مقاله به دو بعد از ابعاد مدیریتی در آموزه های امام علی علیه السلام پرداخته است:
1) شرایطی که باید مدیران درجامعه ی اسلامی دارا باشند؛
2) وظایفی که آنان باید در حوزه های اداری رعایت کنند.
در بعد شرایط مدیریت به عناصر کاردانی و توانمندی و آگاهی کامل از برنامه ها؛ آگاهی از روش های رسیدن به اهداف؛ توانایی بر شناخت عوامل رسیدن به اهداف؛ تعهد؛ تقوا؛ توجه به مشاوره؛ حسن اداره به این که نه سخت گیر باشد و نه آسان گیر؛ توجه و ارزش گذاری برای تلاش همکاران؛ رعایت امکانات و ظرفیت ها؛ شجاعت کافی؛ آگاهی از عرف و احوال زمان، اشاره می نماید.
در بعد وظایف مدیریت نیز به عناصر مدارا و خوشرویی با مردم؛ سعی و کوشش در هماهنگ کردن رفتار و امور زندگی خود با زندگی عادی مردم؛ روحیه ی استکبار ستیزی؛ خودداری از مردم آزاری؛ پرهیز از شتابزدگی، برخورد با مردم به نرمی؛ دوری از بداندیشان؛ پای بندی به واقعیت های زمان؛ اعتقاد به اصل آزادی؛ فراهم کردن زمینه برای فعالیت نواندیشان؛ توانایی بر حفظ اموال و .. اشاره می نماید.
34) اصغری، محمود (1380)، مدیریت اقتصادی امام علی علیه السلام، تحقق بخش عدالت اجتماعی، اندیشه ی حوزه، ش 32 و 33.
چکیده: نویسنده، در این مقاله پس از پرداختن به اهمیت و ضرورت موضوع مورد بحث و حساسیت موضوع، اصلاحات علوی در راستای تحکیم ساختار اقتصادی را مورد توجه قرار داده و سپس به عنصر مردم سالاری اقتصادی در اندیشه علوی می پردازد. جامع نگری در اصلاحات اقتصادی مشخصه ی دیگری در مدیریت اقتصادی امام علی علیه السلام است که مورد توجه نویسنده ی مقاله می باشد. سپس به پیامد اصلاحات تک بعدی پرداخته و در ادامه عنصر عدالت اجتماعی و جایگاه آن در اصلاحات اقتصادی را مورد توجه قرار می دهد. رابطه ی عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی، بی توجهی به عدالت اجتماعی و پیامدهای آن، ناامنی و بالارفتن هزینه های اجتماعی، نقش مسؤولان در تحقق اصلاحات اقتصادی، لزوم جلوگیری از اتلاف سرمایه ها، از دیگر عناوینی است که در این مقاله مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
35) حق پناه، رضا (1381)، امام علی علیه السلام الگوی مدیریت برای جامعه ی دینی از منظر رهبری، اندیشه ی حوزه، ش 32 و 33.
چکیده: امیرالمؤمنین علیه السلام یک الگوی کامل برای همه است. جوانی پرشور و پر حماسه و الگوی جوانان است. حکومت سراسر عدل و انصاف او، الگوی دولتمردان است. زندگی سراپا مسؤولیت او، الگوی همه مؤمنان است. آزادگی او، الگوی عالمان و دانشمندان و روشنفکران است. امیرالمومنین علیه السلام در زندگی حکومتی خود، نسبت به عدالت، نسبت به حق ضعفا و درماندگان و پابرهنگان، بی اغماض و بی گذشت بود، اما نست به حق و سهم خود بسیار پرگذشت بود. در همه عمر، مظهری از خدا پرستی و صفای معنوی و مجاهدت و تلاش و سرزندگی و نشاط بود و با تلخیها، غمها و دردها، شادمانه برخورد کرد و مسؤولانه وظیفه خویش را انجام داد ما می توانیم در سایه شناختی جامع از این الگوی کامل سرلوحه ی مناسبی را برای تحقق بخشیدن بر اهداف والای نظام جمهوری اسلامی ترسیم نماییم.
منبع: اندیشه ی حوزه شماره 84.
چکیده: در این نوشتار، نهضت عاشورا از منظر جامعه شناختی تحلیل گردیده است. در این تحلیل بیش از هر چیز، خطبه های خود امام علیه السلام مورد توجه واقع شده است. از سخنان امام حسین علیه السلام بر ی آید که چهار عامل مهم در شکل گیری نهضت عاشورا مورد توجه قرار گرفته است.
1) در هم ریختن مرز میان عزت و ذلت؛ یعنی در عصر اموی مرز میان عزّت و ذلّت برای افراد جامعه در هم ریخته بود و امام برای تبیین کامل مقوله ی عزت، قیام نمودند.
2) در هم ریختگی معیارهای حق و باطل، یعنی حضرت می خواهند بیان کنند، که حرکت ما برای این است که نشان دهیم حق در محاق رفته و باطل بر روی کار آمده.
3) جابجایی الگوها، که به عنوان عامل مهم دیگر در حرکت عاشورا نقش آفرینی می کند.
4) عدم نزاهت قدرت، یعنی امام می خواهند تبیین کنند که اگر قدرت در دست افراد غیر منزه قرار بگیرد، اسباب ستمگری و استبداد پیشگی خواهد بود و حال آنکه حدّ اعلای قدرت، طهارت است.
در ادامه این تحلیل، به این نکته اشاره شده که حرکت امام، حرکتی آگاهانه بوده و امام می دانسته که بنی امیه کفر را ترویج نمی کنند، امام اسلامی را ترویج می کنند که نتیجه اش بدتر از ترویج کفر است. دلیل آن هم بازگشت به مسأله ی قدرت دارد، یعنی اگر قدرت در دست افراد فاسدی باشد، مانند این است که سمّی را آهسته آهسته به سیستم جامعه را وارد می کند و همه ی جامعه را به تباهی می کشد.
در پایان به این نکته به صورتی جدی پرداخته شده که امام حسین علیه السلام مرد عمل بودند و همین هم مرز موفقیت امام بوده و درسی که ما از آن شخصیت نورانی می گیریم و باید سیستم حاکمیت آن را عمل نماید، همین نکته است.
31) پژوهنده، محمد حسین (1381)، روی کردی هدف شناختی به نهضت عاشورا (نقد دیدگاه ها)، اندیشه ی حوزه، ش 38.
چکیده: به دنبال بررسی دیدگاه های گوناگونی که پیرامون نهضت عاشورا ارائه شده است، یک جستجوگر دقیق، در می یابد که پاره ای از آنها به خاطر ذهنیت های غایت شناختی است که نویسنده ی مقاله به اهم آنها اشاره نموده، در مورد هر کدام توضیح و سپس نقدی ارائه می دهد:
1) نخستین موردی که از آن بحث می شود، هدف تشکیل حکومت است. این دیدگاه بر آن است که امام برحسب تکلیفی که داشت برای برگرداندن حق به مدار اصلی آن قیام نمود و شرط اصلی تحقق چنین منظوری کسب قدرت و دست یابی به حکومت است.
2) کسانی هم معتقدند که امام علیه السلام حرکتی اصلاحی انجام داده است و برحسب وظیفه ی دینی امر به معروف و نهی از منکر، در مقابل فسق دستگاه حکومت و فساد آن قیام نموده است، لیکن مؤثر واقع نشده، کار به قتل امام و یارانش منتهی گردیده است.
3) دیدگاه بسیار قدیمی فدای گناهان امت شدن، به همراه تز جدید آن که فدا را به مثابه ایثار خود برای ارائه ی الگوی قیام و مبارزه معرفی می نماید، در این قسمت مقاله مطرح و بررسی می گردد.
4) احیاگری ارزش های به ظلمت خفته ی الهی و انسانی، بیدار نمودن روحیه ی غیرت دینی، دمیدن دوباره ی روحیه ی شهادت خواهی و حسّاس نمودن افراد جامعه ی خود و آیندگان نسبت به آسیب هایی که از این رهگذر بر اسلام وارد می شود، آخرین دیدگاهی است که مورد بررسی و بحث قرار می گیرد.
32) نوایی، علی اکبر (1381)، شرایط تاریخی و شیه های مبارزاتی امام حسین علیه السلام، اندیشه ی حوزه، ش 38.
چکیده: نویسنده در این نوشتار به تحلیل شرایط تاریخی پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله پرداخته و دوره ی شکوه مند نبوی را ترسیمی کوتاه نموده و رحلت جانگداز پیامبر گرامی اسلام را به عنوان یک تراژدی غم بار تاریخی مطرح نموده و سپس دگردیسی تاریخی پس از رحلت آن پیامبر بزرگ را ترسیم نموده است. پیش بینی پیامبر در حاکمیت فاجران را تصویر کرده است که دقیقاً پس از رحلت پیامبر، مفاسد گوناگونی از بالای هرم حاکمیت به سطح توده های اجتماعی سرایت کرده و حاکمیت کانون مفاسدی گشته است که همه چیز را در معرض هجوم بی امان خود قرار داده است. حاکمیت بنی امیه، حاکمیت یک حزب خطرناک تاریخی است، بخشش های بی قاعده، بی توجهی به وضعیت توده های اجتماعی، فساد دربار اموی، حاکمیت رعب و وحشت بر جامعه از جمله انحرافات سطح حاکمیت است. اما در سطح توده های اجتماعی، انحراف در مفهوم اطاعت، انحراف در برداشت از کلمه ی بیعت، فقدان ارتباط با رهبری دینی و مردمی، همه و همه دست به دست هم داده اند و مردمی فاقد قدرت درک و تحلیل و ارزیابی را پدید آورده اند، مردمی که به سرعت تحت تأثیر قرار گرفته و به بیراهه می روند. بیراهه روی در این اوضاع، یک قاعده ی تراژدیک شده که حسین بن علی و یاران بزرگش رقم می خورد و عاشورا، بسان مدرسه ی عزّت و شکوه دینی تجلی می نماید. شیوه ی برخورد امام با چنان وضعیتی، نمیتواند نشستن در کرسی تدریس و یا خروج از عراق و یا شیوه ی سکوت و انزوا باشد، بلکه بهترین و مناسب ترین شیوه که همان اقدام انقلابی و مقدس است که در راه آن استقبال از شهادت، شیوه ی مردان و زنانی مجاهد و نستوه می گردد و بدین سان یک رسالت بزرگ تاریخی توسط حسین بن علی و یاران بزرگوارش به انجام می رسد.
33) جناتی، محمد ابراهیم (1380)، بایستگی های مدیریت از نگاه امام علی علیه السلام، اندیشه ی حوزه، ش 32 و 33.
چکیده: این مقاله به دو بعد از ابعاد مدیریتی در آموزه های امام علی علیه السلام پرداخته است:
1) شرایطی که باید مدیران درجامعه ی اسلامی دارا باشند؛
2) وظایفی که آنان باید در حوزه های اداری رعایت کنند.
در بعد شرایط مدیریت به عناصر کاردانی و توانمندی و آگاهی کامل از برنامه ها؛ آگاهی از روش های رسیدن به اهداف؛ توانایی بر شناخت عوامل رسیدن به اهداف؛ تعهد؛ تقوا؛ توجه به مشاوره؛ حسن اداره به این که نه سخت گیر باشد و نه آسان گیر؛ توجه و ارزش گذاری برای تلاش همکاران؛ رعایت امکانات و ظرفیت ها؛ شجاعت کافی؛ آگاهی از عرف و احوال زمان، اشاره می نماید.
در بعد وظایف مدیریت نیز به عناصر مدارا و خوشرویی با مردم؛ سعی و کوشش در هماهنگ کردن رفتار و امور زندگی خود با زندگی عادی مردم؛ روحیه ی استکبار ستیزی؛ خودداری از مردم آزاری؛ پرهیز از شتابزدگی، برخورد با مردم به نرمی؛ دوری از بداندیشان؛ پای بندی به واقعیت های زمان؛ اعتقاد به اصل آزادی؛ فراهم کردن زمینه برای فعالیت نواندیشان؛ توانایی بر حفظ اموال و .. اشاره می نماید.
34) اصغری، محمود (1380)، مدیریت اقتصادی امام علی علیه السلام، تحقق بخش عدالت اجتماعی، اندیشه ی حوزه، ش 32 و 33.
چکیده: نویسنده، در این مقاله پس از پرداختن به اهمیت و ضرورت موضوع مورد بحث و حساسیت موضوع، اصلاحات علوی در راستای تحکیم ساختار اقتصادی را مورد توجه قرار داده و سپس به عنصر مردم سالاری اقتصادی در اندیشه علوی می پردازد. جامع نگری در اصلاحات اقتصادی مشخصه ی دیگری در مدیریت اقتصادی امام علی علیه السلام است که مورد توجه نویسنده ی مقاله می باشد. سپس به پیامد اصلاحات تک بعدی پرداخته و در ادامه عنصر عدالت اجتماعی و جایگاه آن در اصلاحات اقتصادی را مورد توجه قرار می دهد. رابطه ی عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی، بی توجهی به عدالت اجتماعی و پیامدهای آن، ناامنی و بالارفتن هزینه های اجتماعی، نقش مسؤولان در تحقق اصلاحات اقتصادی، لزوم جلوگیری از اتلاف سرمایه ها، از دیگر عناوینی است که در این مقاله مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
35) حق پناه، رضا (1381)، امام علی علیه السلام الگوی مدیریت برای جامعه ی دینی از منظر رهبری، اندیشه ی حوزه، ش 32 و 33.
چکیده: امیرالمؤمنین علیه السلام یک الگوی کامل برای همه است. جوانی پرشور و پر حماسه و الگوی جوانان است. حکومت سراسر عدل و انصاف او، الگوی دولتمردان است. زندگی سراپا مسؤولیت او، الگوی همه مؤمنان است. آزادگی او، الگوی عالمان و دانشمندان و روشنفکران است. امیرالمومنین علیه السلام در زندگی حکومتی خود، نسبت به عدالت، نسبت به حق ضعفا و درماندگان و پابرهنگان، بی اغماض و بی گذشت بود، اما نست به حق و سهم خود بسیار پرگذشت بود. در همه عمر، مظهری از خدا پرستی و صفای معنوی و مجاهدت و تلاش و سرزندگی و نشاط بود و با تلخیها، غمها و دردها، شادمانه برخورد کرد و مسؤولانه وظیفه خویش را انجام داد ما می توانیم در سایه شناختی جامع از این الگوی کامل سرلوحه ی مناسبی را برای تحقق بخشیدن بر اهداف والای نظام جمهوری اسلامی ترسیم نماییم.
منبع: اندیشه ی حوزه شماره 84.
/ج