نگاهی به حدیث علل عقاید و احکام
چون «فضل» نکو درد دلی داشتهاند
از جاه و مقام و سیم و زر دور شدند
با فقر، بسی گنج گران کاشتهاند
(زرندی نیشابوری)
فضل بن شاذان، پرسشهای خود در زمینهی علل عقاید و اخلاق و احکام را از حضرت ابوالحسن الرضا (ع) پرسید و پاسخ گرفت. آنگاه تمام آن پرسشها و پاسخها را در یک نوشتار منسجم گرد آورد که حدیث علل نام گرفت، که خوشبختانه به همت و تلاش راویان و محدّثان مخلص، امروز در اختیار ماست.
نکتهی جالب و درس آموز در این نوشتار، آن است که فضل، بحث را از عقاید آغاز میکند، که روح دین و ریشهی درخت عبادت است. آنگاه به احکام فرعی میرسد و سپس به یک سلسله مطالب دیگر. جناب فضل در ابتدای حدیث تصریح میکند که احکام، همه علتهایی دارند که: «نزد آن شناخته شده است». با این همه؛ «برخی از آن علل را میشناسیم و پاره ای را نمیشناسیم.» از این رو، در پاسخ هر پرسش بیان میدارد که: «از جمله علتها چنین و چنان است» و هرگز ادّعا نمیکند که تمام علل هر حکم را بازگوید.
تقسیم موضوعی
این حدیث، خود مجموعه ای 94 پرسش و پاسخ است. فهرست موضوعی زیر، چشم اندازی کلی از این حدیث را نشان میدهد:
– عقاید: 10 مورد (شمارهی 10-1)
– کلیات نماز: 1 مورد (شمارهی 11)
– وضو: 4 مورد (شمارهی 15-12)
– طهارت: 3 مورد (شمارهی 18-16)
– اذان: 8 مورد (شمارهی 26-19)
– قرائت نماز: 5 مورد (شمارهی 31-27)
– اعمال نماز: 6 مورد (شمارهی 37-32)
– نماز جماعت: 1 مورد (شمارهی 38)
– جهر (بلند خواندن) در نماز: 1 مورد (شمارهی 39)
– وقت نمازها: 2 مورد (شمارهی 41-40)
– اعمال نماز: 1 مورد (شمارهی 42)
– نمازهای مستحب: 2 مورد (شمارهی 44-43)
– نماز جمعه: 6 مورد (شمارهی 50-45)
– نماز مسافر: 7 مورد (شمارهی 57-51)
– نماز میّت و دیگر آداب مربوط به میّت: 10 مورد (شمارهی 67-58)
– نماز آیات: 4 مورد (شمارهی 71-68)
– نماز عید فطر و قربان: 4 مورد (شمارهی 72-75)
– روزهی واجب: 7 مورد (شمارهی 82-76)
– روزهی مستحب: 4 مورد (شمارهی 86-83)
– کفارهی روزه: 3 مورد (شمارهی 89-87)
– حج: 5 مورد (شمارهی 94-90)
گزیدهای از بخش عقاید
متن کامل حدیث علل، طولانی است؛ و برخی از فقرات آن- که در مورد احکام است- در بخش دوم کتاب که گزیدهای از صدها حدیث فضل بن شاذان را دربردارد، آمده است. امّا در این فصل، به جهت اهمیتی که شناخت عقاید در زندگی و عملکرد انسان دارد، گزیدهای از موارد عقیدتی این حدیث شریف و راه گشا بیان میشود.
1. آیا رواست که حکیم، بندهاش را بر کاری بدون دلیل و معنی تکلیف کند؟
– خیر، زیرا او حکیم است، نه کار عبث میکند و نه جاهل است.
2. چرا مردم مورد تکلیف قرار گرفتهاند؟
– علل این کار را اهل آن میدانند. برخی از آنها را ما میشناسیم و برخی را نمیشناسیم.
3. نخستین فرضیه چیست؟
– اقرار به خدا و رسولش و حجتش و آنچه از جانب خدا آورده است.
4. چرا مردم به اینها امر شدهاند؟
– کسی که اقرار به خدا نکند، از معصیتهای او دوری نمیکند، در شهوتهایش غوطه ور میشود بدون این که به کسی توجّه کند، و از فساد و ظلم لذّت میبرد.
– وقتی چنین شد، تباهی امور مردم پیش میآید، ناموسها و اموال و خونها به باد میرود، همدیگر را بی دلیل میکشند؛ و این ویرانی دنیا و هلاک خلق است و فساد در نسل آدمیان و منابع مالی آنان را در پی دارد.
– مردم، در خلوت خود و در درون، مرتکب اموری میشوند، که هیچ عاملی آنها را به صلاح نمیآورد، مگر ایمان به خدایی آگاه و دانا که باطن و پنهان آنها را میداند، به صلاح امر میکند و از فساد باز میدارد، و هیچ امری نهانی از او پنهان نمیماند؛ و بدین سان، مردم از بدیها دور میشوند.
5. چرا معرفت رسولان و اقرار و گردن نهادن به آنها ضرورت دارد؟
– بشر، به راهنمایی و ارشاد خداوند نیاز دارد.
– اما نمیتواند خدا را ببیند و کلامش را مستقیماً بشنود.
– پس باید رسولی از جانب خداوند نزد مردم بیاید تا راه را به انسانها نشان دهد؛ و او ناگزیر معصوم است تا پیام خداوند و امر و نهی الهی را به خوبی برساند.
6. چرا پس از پیامبر، «اولی الامر» برای مردم معیّن شد و مردم را به طاعت آنها امر کردند؟
– مردم را به حدّی محدود، آگاه کردهاند و به آنها دستور دادهاند تا از آن حدود نگذرند تا به فساد نیفتند.
– برپایی این حدود، به فردی نیاز دارد که امین خدا در میان مردم باشد، و هر زمان آنها را به کار مناسب امر کند و از تعدّی نسبت به حدود الهی باز دارد.
– هیچ فرقه و دینی ندیدهایم که بدون قیم و رئیس باقی بمانند. در امر دین و دنیا ناگزیر به این سرپرست نیاز دارند، و این نتیجهی حکمت خدای حکیم است.
– اگر خداوند، چنین امامی برای مردم برنگزیند، سنتها و احکام دین به دست مخالفان آن، تغییر مییابد و امر بر مردم مشتبه میگردد.
– نصب چنین امامی، در ادامهی رسالت رسول لازم است تا شریعت او از دستخوش تحریف و تغییر، در امان بماند.
7. چرا در یک زمان دو امام از جانب خداوند نصب نمیشود؟
– زیرا فعل و تدبیر خدای واحد، اختلاف پذیر نیست؛ و اگر دو حجّت در یک زمان باشند، کار آنها یکسان نمیماند و مردم را به اختلاف میاندازند و این با «شرع واحد» سازگار نیست، گویی که امامی از جانب خداوند به آنها نرسیده است.
8. چرا باید به وحدانیت خداوند اقرار کرد؟
– اگر چنین نکنیم، باید دو یا چند مدبّر برای خود توهّم کنیم.
– در آن حالت، نمیفهمیم صانع و خالق ما کیست؛ و امر و نهی، از ناحیهی کدامین آفریدگار به ما میرسد.
– نیز در آن صورت، ابلیس را میرسد که ادعا کند معبود دیگر است، و مردم را به سوی خود بخواند، که این کار، بدترین کفر و نفاق را در پی دارد.
9. چرا باید اقرار کنیم که خدا را مثل و مانندی نیست؟
– زیرا در غیر این صورت، بتهایی را که دیگران میپندارند، به جای معبود واقعی میتوان به مردم معرفی کرد.
– نیز در آن حالت، مواردی مانند جهل، عجز، ضعف، تغییر، زوال، فنا، دروغ و… که بر آفریدگان رواست. بر خدا نیز جایز خواهد بود؛ و کسی که چنین ویژگیهایی برای او روا باشد، به کلامش- وعده یا وعیدش- و امر و نهی او و… اطمینانی نیست.
10. چرا خداوند به بندگان امر و نهی فرمود؟
– زیرا بقا و صلاح آنها در قبول امر و نهی است که مردم را از تباهی باز میدارد.
– امر و نهی الهی سبب میشود تا مردم، خدا را از یاد نبرند، ادب گزاری در برابر او را رها نکنند، و کلام او را فرو نگذارند و به ورطهی سنگدلی و قساوت قلب نیفتند.
منبع: طالعی، عبدالحسین؛ (1389) فقیه نیشابور: مروری بر زندگی و آثار فضل ابن شاذان، زیر نظر علیرضا مختارپور قهرودی، تهران، همشهری، چاپ نخست.