شخصیت فضل بن شاذان به روایت امام عسکری (ع)
این شد مدال سرمدی افتخار فضل
(ژولیده نیشابوری)
چهار گزارش از امام عسکری (ع) و چند نکته
برای شناخت شخصیت علمی و منش عملی جناب فضل بن شاذان، ناگزیر باید گرد و غبار گذشت سده های دراز را کنار بزنیم، و از ورای مه غلیظ دوازده قرن زمان پرنشیب و فراز، به سخنانی گوش جان سپاریم که آن بزرگ مرد را میشناسند. این بخش را، با چند کلان از امام حسن عسکری (ع) زینت میبخشیم که از زبان وحی صادر شده و بدون هیچ گونه غلوّ و اغراق، حقیقت را مینمایاند.
از امام حسن عسکری (ع) چهار جملهی ارزشمند درباره فضل بن شاذان روایت شده که- با وجود کوتاهی- به خوبی مقام جناب فضل را نشان میدهد.
روایت اوّل
فردی از اهل بوزجان به نام فورا گوید: فضل بن شاذان مرا به عنوان نماینده به عراق فرستاد تا خدمت امام حسن عسکری (ع) برسم. پس از این که پیامهای فضل را به حضرتش رساندم، و خواستم تا از خدمت حضرتش خارج شوم، کتابی از آثار فضل بن شاذان را که در پارچه ای پیچیده بودم، از دستم افتاد. امام (ع) آن را برداشت، در آن نگریست، از خدای متعال برای او رحمت طلبید، و فرمود: من نسبت به اهل خراسان غبطه میبرم، به دلیل جایگاهی که فضل بن شاذان دارد و نیز این که فضل در میان آنان است و به او دسترسی دارند. (رجال کشّی، ش 1027؛ معالم العلماء، 90؛ رجال ابن داوود حلّی، 151).
برخی از نکات حدیث اول
1. فضل، شخصیت مهمّی در میان شیعیان نیشابور بوده و به جهاتی به جای این که خود به حضور امام عسکری (ع) برسد، نماینده ای به خدمت حضرتش میفرستد، از جمله به این دلیل که چهره ای شاخص بوده و در وضعیت خاصّ امام عسکری (ع) (محاصره در منطقه نظامی سامرا) بهتر آن بوده که فرد دیگری به خدمت آن حضرت برسد. همچنین به این دلیل که فضل، امور شیعیان را بر عهده داشته و در گرفتارهای مختلف فکری، سیاسی، اجتماعی و… نمیتوانسته زمانی طولانی، از منطقه دور بماند.
2. خراسان، در آن زمان سرزمینی آباد و بسیار گسترده بود، که تقریباً نیمی از ایران امروز، کلّ کشورهای افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان، ترکمنستان، و بخشهایی از شبه قاره هند را در برمی گرفت. این منطقه پهناور، چهار شهر بزرگ داشت که مقرّ حاکمان و والیان بود: نیشابور، بلخ، مرو، هرات. نیشابور در آن روز، بخشی عظیم از تمام خراسان امروز (سه استان خراسان) را شامل میشد. اهمیّت کلام امام عسکری (ع) در مورد سعادت خراسان و اهل آن به وجود فضل، با توجّه به این نکته جغرافیایی، بهتر روشن میشود.
3. طلب رحمت امام (ع) برای فضل، نهایت اظهار محبت و علاقه آن حضرت به فضل را نشان میدهد. امامان معصوم، این گونه دعاها را برای همه افراد به کار نمیبردند. همچنین غبطه خوردن بر اهل خراسان، به دلیل دسترسی به فضل، پیام مهمّی را میرساند که نباید به سادگی از آن گذشت.
روایت دوم
به ورق بوشنجانی از حومه هرات به حج رفته و – به رسم شیعیان در آن سالها- پس از حج به زیارت امام زمان خود یعنی حضرت عسکری (ع) میرود. در هنگام ورود به سامرا، کتاب یوم و لیلة فضل بن شاذان را همراه داشت. کتاب را به حضور امام عسکری (ع) تقدیم کرد و خواست که حضرتش در آن نظری بیفکند. امام (ع) آن را گرفت، به دقت و برگ برگ ملاحظه کرد و فرمود: «هذا صحیح ینبغی أن یعمل به». این کتاب، صحیح است و شایسته است که بدان عمل شود. (رجال کشّی، 538، ش 1023؛ التحریر الطاووسی، 455)
برخی از نکات حدیث دوم
1. کتاب یوم و لیلة فضل بن شاذان، ظاهراً کتابی بوده مشتمل بر اعمال و آداب عبادی که شیعیان، آن را همواره- حتّی در سفرها- همراه خود داشتند. توجّه آنها به چنین کتابی، خود، نشانگر آن است که فضل، چهره ای شاخص و موجّه در میان شیعیان داشته است.
2. این که امام معصوم، کتابی را برگ برگ بررسی کند، نشانه اهمیّت و ارزش کتاب و نویسنده آن است.
3. جمله امام (هذا صحیح ینبغی أن یعمل به)، تأییدی کم نظیر از امام معصوم نسبت به کتابی است، دست کم در میان اخباری که به دست ما رسیّده است.
روایت سوم
ابوسعید هروی و ابوعبدالله شاذانی نیشابوری – که هر دو، از صحابه امام عسکری (ع) هستند- نقل کردهاند که حضرتش سه بار فرمود: رحم الله الفضل، رحم الله الفضل، رحم الله الفضل- خداوند بر فضل، رحمت آورد. (رجال کشّی، ش 1028؛ بحارالانوار، 50: 300).
برخی از نکات حدیث سوم
1. این گونه تعبیرات- چنان که گفتیم- در میان سخنان ائمه معصومین (ع) در مورد اصحابشان به ندرت اتفاق افتاده است.
2. بیان این جمله و سه بار تکرار آن، در حضور دو تن از شیعیان خراسانی- که یکی از آنان، شاگرد خاص و نوه برادر فضل بوده- به نوعی معرفی جایگاه و منزلت فضل برای شیعیان خراسان است تا محضر آن بزرگ مرد را قدر بدانند.
روایت چهارم
به ورق بوشنجانی گوید: خدمت امام عسکری (ع) عرض کردم که فضل بن شاذان بیمار است و مردم میگویند که این بیماری در اثر نفرین شماست، زیرا از ایشان به شما گزارش دادهاند که به عقیده او، جانشین حضرت ابراهیم (ع) برتر از جانشین خاتم الانبیاء (ص) است، در حالی که او چنین عقیده ای ندارد و این سخن را به دروغ به او نسبت دادهاند.
امام (ع) فرمود: آری. (مسلّم بر او دروغ بستهاند). خداوند بر فضل رحمت آورد.
به ورق بوشنجانی پس از شنیدن این سخن از امام عسکری (ع) به نیشابور برگشت و خبردار شد که در همان ایام، فضل، از دنیا رفته است. (رجال کشّی، ش 1023؛ معجم رجال الحدیث، 292:13).
برخی از نکات حدیث چهارم
1. بزرگان شیعه، همواره در معرض حسادتهای حاسدان قرار داشتند که درصدد تخریب شخصیت آنها بودند. توطئه های حکومتهای ظالم، نیرنگهای عالم نماها، فضاسازی فرقهها و مکتبهای مختلف فکری و… به این مسئله دامن میزد. در این میان، امامان معصوم (ع) غالباً در شدّت فشار و تقیه، امکان دفاع از بزرگان اصحاب را نمییافتند. ولی وقتی فردی قابل اعتماد- مانند به ورق بوشنجانی- مییافتند، حقیقت را میگفتند تا جایگاه اصحاب مورد وثوق خود را استوار سازند.
2. این گونه سخنان بی پایه، از زبان آن گونه گویندگان به صفحات کتابها منتقل شده که همچنان به کتابهای بعدی منتقل میشود. کسانی که با متون مربوط سر و کار دارند، باید در این مورد، دقّت و احتیاط علمی را از دست ندهند.
3. در این مورد خاص، شهادت امام معصوم (ع) بر دروغ بودن چنین نسبتی، بهترین سند حقانیت و صحّت عقاید فضل بن شاذان است.
منبع: طالعی، عبدالحسین؛ (1389) فقیه نیشابور: مروری بر زندگی و آثار فضل ابن شاذان، زیر نظر علیرضا مختارپور قهرودی، تهران، همشهری، چاپ نخست.