سبک شناسی کتاب «مختصر تاریخ دمشق»(1)
چکیده
شهرت ابن منظور، به تألیف لغت نامه بزرگ لسان العرب است. ولی وی تنها در ادبیات متوقّف نشده است بلکه در علوم گوناگون آن روز، نظیر رجال و حدیث نیز تلاشهای سترگی را به منصه ظهور رسانده است. ابن منظور، در نگارشهایش دو شیوه به ظاهر مخالف را در پی گرفته است: نخست، تلخیص یا کوتاهنگاری کتابهای جامع، و دوم، جامعنگاری. آن چه پیش روی شماست، بررسی شیوه تلخیص وی از کتاب تاریخ دمشق است. نویسنده مختصر تاریخ دمشق، در تلخیص کتاب مفصّل ابن عساکر، چنان هنرنمایی کرده است که این اثر را در شمار بهترین نگارشهای حدیثی ـ رجالی قرار داده است. به نظر می رسد بررسی شیوه های کوتاهنگاری دانشیان بزرگی چون ابن منظور، می تواند در چگونگی تلخیص آثار حدیثی در عصر حاضر یاریرسان باشد. کلید واژه ها: مختصر تاریخ دمشق، ابن منظور، تاریخ دمشق، ابن عساکر، تلخیص.
بخش اوّل: مؤلّف
1. نام و تبار ابن منظور
جمال الدین ابوالفضل محمّد بن مکرّم علی 2 بن احمد انصاری رُوَیفَعی، متولّد محرّم 630 ق و در گذشته به شعبان 711 ق است ( الدُّررَ الکامنة فی أعیان المأة الثامنة، ج 5، ص 31). دو کنیه مشهور او «ابن منظور» و «ابن مُکرّم» است. و از آن رو که نیای اعلای او «رُوَیفع بن ثابت انصاری» (م 56 ق) صحابی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است، او را رُوَیفَعی (رویفع بن ثابت سکن بن عدی بن حارثه، از قبیله «بنی مالک بن نجار» در شمار «مصریان» است. در سال 46 ق به دستور معاویه فرماندار طرابلس شد و در سال 47 ق به آفریقا حمله کرد و آن دیار را در زمره بلاد اسلامی گردانید: اسد الغابة، ج 2، ص 191. زرکلی از او با عنوان «صحابی خطیب» یاد کرده و گفته او در حالی که امیر «برقه» بود در همان وادی درگذشت و قبر او هنوز در دامنه کوه سبز، مشهور است: الاعلام، ج 3، ص 36) و گاهی نیز به خاطر اسامی نیاکان نزدیکش «ابن مُکرّم» و «ابن منظور» خوانده اند. گروهی نیز او را به موطن اقامت وی شناخته و از او با عناوین «إفریقی» و «مصری» یاد می کنند. هم چنین ابن منظور نسبنامه کامل خود را در کتاب شهیرش لسان العرب تا آدم ابوالبشر آورده است (ر.ک: لسان العرب، مدخل «جرب»). مورّخان در باره محلّ تولّد ابن منظور، همداستان نیستند، امّا همگی بر حضور او در قاهره، به عنوان کاتب دیوان انشاء و پس از آن در طرابلس غرب، به عنوان قاضی اتّفاق نظر دارند (واقع در لیبی کنونی) (دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 4، ص 704). گفتنی است که خاندان «آل مکرّم» هم اکنون در «تاجوراء» از توابع طرابلس غرب زندگی می کنند که ابن منظور قضاوت آن جا را عهده دار بوده است. مذهب او را شافعی (مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر، ج 1، ص 11، مقدّمه) و یا شیعی دور از تعصّب گفته اند. ابن منظور، در اواخر عمر نابینا شد و در مصر دار فانی را بدرود گفت (همان، ص 13).
2. شخصیت علمی
بازخوانی سیاهه آثار علمی ابن منظور، گویای آن است که وی ادیب، لغوی، شاعر و محدّث بوده و در کنار اشتغالات علمی، منصب حکومتی قضاوت را نیز بر عهده داشته است. او در طلیعه کتاب نثار الأزهار، از دوران طفولیت خویش یاد می کند و ماجراهایی را از آن دوران بازگو نموده که نشان گر آن است که پدرش از نویسندگان و دانشمندان عصر خود و خانه پدری اش محلّ رفت و آمد عالمان آن دیار بوده است (همان، ص 12). پرورش در چنین خانه ای، با علاقه مندی او به دانش عجین گشت و از محمّد بن مکرّم، دانشمندی سترگ و نوآور پدید آورد. مترجمان وی را با عبارت «کان فاضلاً… و کان کثیر الحفظ» ستوده اند ( فَواتُ الوفیات و الدلیل علیها، ج 4، ص 39). او دست کم از درس چهار استاد بیشتر بهره برده است: الف. مرتضی بن أبی الجود حاتم بن مسلم حارثی (م 634 ق)؛ ب. عبد الرحیم بن یوسف بن هبة الله بن الطُفیل (م 637 ق)؛ ج. یوسف بن عبد المعطی بن منصور بن المخیّلی (م 642 ق)؛ د. علی بن حسین بن علی بن منصور بغدادی (م 643 ق). از سوی دیگر ذهبی، تقی الدین سبکی، و قطب الدین (فرزند مؤلّف) از کسانی هستند که افتخار شاگردی ابن منظور را داشته اند.
تألیف ها
فرزندش قطب الدین گوید: «از پدرم پانصد دفتر نگاشته شده به خط خودش باقی مانده است و گفته شده کتاب هایی را نیز تلخیص کرده و یا تعلیق زده که شمار آنها بالغ بر پانصد دفتر است». این گفتار فرزند در حق پدر، بیشتر بوی مبالغه در تعریف می دهد تا بیان یک حقیقت. (الدرر الکامنة، ج 5، ص 32) امّا آن چه تا کنون به چاپ رسیده و یا نسخه خطی آن موجود است،
این کتاب به دلیل تفصیل و کثرت مواد لغات و فراوانی شواهد و توجیهات زبانی، در میان قاموس های زبان عربی بیهمتاست. ابن منظور این اثر را بر مبنای تهذیب اللغة ابو منصور ازهری (م 370 ق)، المحکّم و المحیط ابن سیده (م 458 ق)، الصحاح جوهری (م 393 ق)، حواشی ابنُ بَری (م 582 ق) بر الصحاح ( التنبیه والایضاح عما وقع من الوهم فی کتاب الصحاح)، و النهایة فی غریب الحدیث و الاثر ابن اثیر (م 606 ق) تألیف کرده است» (دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 4، ص 704). ادیبِ برجسته آل مکرّم، گاه گاه شعر نیز می سرود. ابن حجر، هشت بیت و ابن شاکر، یازده بیت ( الدرر الکامنة، ج 5، ص 32 و 33) از اشعار او را آورده اند ( فوات الوفیات، ج 4، ص 39 و 40). سه بیت از اشعار او به روایت ابن حجر چنین است: {0الناسُ قد أثموا فینا بظنّهم و صدقوا بالذی أدری و تدرینا0} {0ماذا یضرُّک فی تصدیق قولهم بأن نحقق ما فینا یظنونا0} {0حَملی و حملک ذنباً واحداً ثقةً بالعفو أجملُ من إثم الوری فینا0}
3. سبک های نگارشی ابن منظور
شیوه علمی نویسنده در بیشتر آثارش، در دو سبک قابل بررسی است:
الف. خلاصهنویسی
در قرن هفتم و هشتم، بسیاری از دانشمندان اهل سنّت به تلخیص آثار پیشینیان خود روی آوردند. شاید بتوان گفت که ابن منظور از پیشتازان این فن در میان سنّیان است. او بسیاری از کتاب های ادبی و تاریخی مفصّل را تلخیص نمود.
صَفدی، از ترجمهنگاران قرن هشتم، در باره شیوه علمی ابن منظور می نویسد: «لا أعرف فی الأرب و غیره کتاباً مطوّلاً إلاّ و قد اختصره» ( الدرر الکامنة، ج 5، ص 31). در این جا عناوین بعضی از کتاب های تلخیص شده او را می آوریم: 1. اختصار کتاب الحیوان، للجاحظ (م 255 ق). 2. مختار الأغانی فی الاخبار و التهانی. 3. مختصر تاریخ مدینة دمشق، لابن عساکر (م 571 ق). 4. مختصر [ذیل] تاریخ بغداد للسمعانی (م 562 ق). 5. مختصر زهر الآداب و ثمرة الألباب، لأبی إسحاق الحصری القیروانی (م 453 ق). 6. مختصر صفة الصفوة، لأبی الفرج ابن الجوزی (م 597 ق). 7. مختصر العقد الفرید، لابن عبد ربّه (م 327 ق). 8. مختصر مفردات، لابن البیطار (م 646 ق) (موضوع این کتاب، علم پزشکی است). 9. مختصر نشوار المحاضرة و أخبار المذاکرة (جامع التواریخ)، لابن علی التنوخی (م 384 ق). 10. المنتخب و المختار فی النوادر و الاشعار. 11. سرور النفس بمدارک الحواس الخمس، گزیده ای از فصل الخطاب احمد بن یوسف تیفاشی (مختصر تاریخ دمشق، ج 1، ص 15).
ب. جامع نگاری و دسته بندی
ابن منظور، دو کار فروگذار شده پیشینیان را سامان داد. نخست کوتاه نگاری (تلخیص) بعضی از آثاری که مفصّل بودن آن، خواننده را خسته و تلخیص آن ضرری به منظور و مقصود نویسده نمی زد. و دوم، گردآوری و ساماندهی بعضی از آثار پیشینیان در یک مجموعه بزرگ است. او که خود لغوی و ادیب است بر این باور بود که اگر واژهپژوهان مجموعه نظریات را در باره یک واژه، یک جا ببینند، بهتر می توانند، معنای آن واژه را درک کنند. از این رو، کتاب لسان العرب را به (ر.ک: مقدّمه لسان العرب) عنوان دایرة المعارفی بزرگ در لغت با سبک جامعنگاری و تبویب الفبایی تدوین کرد. هم چنین گفته اند که او کتاب أخبار أبی نواس را نیز دسته بندی کرده است.
4. مؤلّف تاریخ دمشق
تنی چند از دودمان بنی عساکر به «ابن عساکر» مشهور شده اند. امّا چهره درخشـان این خاندان، ابو القاسم علی بن حسن بن هبة الله شافعی دمشقی (محرّم 499 ـ رجب 571 ق) است. او که برجسته ترین فرد این خاندان است، به سبب حفظ و روایت احادیث بسیار، فراوانی سفرهای علمی و بهره مندی از مشایخ بزرگ و نیز تألیف اثر چشمگیر تاریخ بزرگ دمشق در شمار یکی از بزرگ ترین محدّثان و حافظان عصر خویش است. شمار مشایخ او را در حدیث بالغ بر 1300 مرد و بیش از 80 زن نوشته اند. او در طول سال های 520 تا 533 به سفرهای علمی اشتغال داشت و از سال 533 تا پایان عمر (نزدیک به چهل سال) به تألیف، تصنیف و تعلیم آموخته های خود پرداخت. تاریخ مدینة دمشق، از جامع ترین کتاب ها در جغرافیای تاریخی و زندگینامه دانشمندان بویژه محدّثان و حافظان حدیث شهر کهن سال دمشق است که پس از کتاب های تاریخ نیشابور (حاکم نیشابوری)، ذکر اخبار اصبهان (ابو نعیم اصفهانی) و تاریخ بغداد (خطیب بغدادی)، در تاریخ شهرهای اسلامی نوشته شده است. شیوه نگارش و تدوین تاریخ دمشق، به ترتیب تاریخ بغداد است. این کتاب، دارای پیش گفتاری است مفصّل از پیشینه تاریخی دمشق، و زندگینامه پیامبران، خلفا، والیان، فقیهان، محدّثان، قاضیان، قاریان، ادیبان، شاعران و راویانی است که از دمشق و دیگر شهرهای دیار شام، چون بیروت، رمله، حلب و بعلبک، دیدار کرده اند. این کتاب در زمان حیات مؤلّف از شهرتی ویژه برخوردار شد به گونه ای که خود ابن عساکر در جامع دمشق و دار الحدیث نوریه تا پایان عمر به تدریس آن اشتغال داشت. پس از درگذشت او، پسرش کار پدر را دنبال کرد. این کتاب، اکنون به همّت انتشارات «دار الفکر بیروت» در هشتاد جلد به (دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 5، ص 291 ـ 293. متن فوق تلخیصی از مطالب این منبع است) چاپ رسیده است.
منبع:دوفصلنامه حدیث اندیشه شماره 8و9..