خانه » همه » مذهبی » هامان و ادعای خطای تاریخی در قرآن! (1)

هامان و ادعای خطای تاریخی در قرآن! (1)

هامان و ادعای خطای تاریخی در قرآن! (1)

از زمان نزول قرآن تاکنون مخالفان اسلام کوشیده اند تا آن را ساخته ذهن بشرو برگرفته از منابع پیشین معرفی کنند

sa2928 - هامان و ادعای خطای تاریخی در قرآن! (1)
sa2928 - هامان و ادعای خطای تاریخی در قرآن! (1)

 

نویسندگان: محمدکاظم شاکر*، محمدسعید فیاض **

 

چکیده

از زمان نزول قرآن تاکنون مخالفان اسلام کوشیده اند تا آن را ساخته ذهن بشرو برگرفته از منابع پیشین معرفی کنند. فرضیه اقتباس داستانهای قرآن از متون ادیان گذشته یکی از زمینه های فعالیت خاورشناسان بوده است. آنها علاوه بر اتهام اقتباس، گاهی پیامبر را به خطای تاریخی نیز متهم کرده اند. حکایت هامان از این دست است. مدعیان خطای تاریخی قرآن برآن اند که پیامبراکرم(ص) بر اثر سوء برداشت از منابع یهودی، هامان وزیر خشایارشا را با وزیر فرعون معاصر حضرت موسی اشتباه گرفته است. این فرضیه به دلایل متقل مردود است؛ بسیاری از محققان، کتاب استر را که وزیر خشایارشا بودن هامان در آن مطرح شده اثری افسانه ای دانسته اند. از سوی دیگر، محتوای گزارش قران از هامان هیچ مشکلی با واقعیات تاریخی ندارد، بلکه تحقیقات باستان شناسی- که خود غربی ها انجام داده اند- شواهد محکمی در تأیید تاریخی بودن هامان و تعلق او به دربار فرعون در عهد موسی را به ثبت رسانده است.
کلید واژه ها: قرآن و خاورشناسان، هامان، کتاب استر، شبهات خاورشناسان، قرآن و کتاب مقدس

مقدمه

پیش از بیان مسئله و ذکر پیشینه تحقیق در موضوع مورد بحث، مناسب است که خواننده با گزارش کتاب مقدس و قرآن درباره شخصیتی که در این دو کتاب با نام هامان(1) آمده است، به اختصار آشنا شود. نام هامان شش بار در قرآن مجید ذکر شده است(ر.ک: قصص:6، 8و 38؛ عنکبوت:39؛ مومن:24و 36). در هر شش مرتبه نام وی پس از نام فرعون آمده و از برخی آیات برمی آید که او از مقامات عالی رتبه در دستگاه فرعون بوده است؛ چرا که قرآن سپاهیانی را به آن دو نسبت داده است(ر.ک: قصص:6و 8) همچنین در دو آیه از هامان و قارون در کنار فرعون یاد شده است(ر.ک: عنکبوت: 39؛ مومن:23-24) که نشان می دهد این دو نیز مانند فرعون دارای مقامی عالی بوده اند و در اداره کشور و رهبری مردم نقش بالایی داشته اند. به طوری که مخاطب موسی فقط فرعون نیست، بلکه او به همراه معجزاتش به سوی فرعون، هامانو قارون فرستاده شده است.(ر.ک: عنکبوت:39؛ مؤمن: 23-24) با این همه، او در رده ای پایین تر از فرعون بوده؛ چون فرعون به او دستور می داده است(ر.ک: قصص:38؛ مؤمن:36) با این حال قرآن به مقام خاصی چون وزارت برای او تصریح نکرده است. از اینکه سپاهیانی به او و فرعون نسبت داده شده و نیز از اینکه فرعون به او دستور داده برای او بنایی مرتفع بسازد تا به وسایلی دست یابد و از خدای موسی خبر گیرد(ر.ک: قصص:38؛مؤمن:36)، معلوم می شود که او در امور لشکری و کشوری صاحب منصب بوده است. از این رو، بسیاری از مفسران از محتوای این آیات استنباط کرده اند که ماهان، سمت وزیر و مشاور اعظم فرعون زمان حضرت موسی را داشته است.(2) با این حال، شیخ طوسی وزیر بودن هامان برای فرعون را با لفظ«قیل» آورده که نشان از قوی نبودن این نظر در نزد اوست.(3)
برخی از خاورشناسان کوشیده اند تا «هامان»ی را که در قرآن ذکر شده بر یکی از شخصیت های کتاب مقدس تطبیق کنند. در کتاب مقدس، هامان یکی از شخصیتهای کتاب استر(4) است که هفدهمین کتاب در مجموعه عهد عتیق است. مطابق این کتاب، خشایارشا از همسر خود، ملکه و شتی(5)، به سبب حاضر نشدن در یک ضیافت ملوکانه خشمگین می شود و به جای او استر را که یک دختر یهودی بود، به همسری برمی گزیند.مُردخای،(6) پسرعموی استر، که قیم او بوده است به وی نصیحت می کند که یهودی بودنش را از مردم پنهان سازد. خاشایارشا رئیس الوزرایی به نام هامان داشته که مردی متکبر بوده و از همه انتظار داشته تا در برابرش تعظیم کنند. هنگامی که مرخای از تعظیم در برابر او امتناع می ورزد، هامان سخت خشمگین می شود و در صدد انتقام از او برمی آید. او پادشاه را تحریک می کند تا دستور قتل عام یهودیان را صادر کند. پادشاه، غافل از یهودی بودن استر، دستور را صادر می کند. هامان فوری دست به کار می شود و یک چوبه دار برای اعدام مرخای تهیه می کند. مردخای برای استر پیغام می فرستند و او را از موضوع آگاه می سازد. استرجان بر کف می نهد و به پادشاه اعلام می دارد که یهودی است وبنابراین، جزوکسانی است که مطابق فرمان شاه باید اعدام شود. پادشاه چنان عصبانی می شود که دستور می دهد هامان را روی چوبه داری که برای مردخای تهیه کرده بود اعدام کنند. سپس مردخای را به جای هامان به مقام رئیس الوزاریی برمی گزیند.(7)
از آنچه گذشت معلوم شد هامان نام مشترکی است که در قرآن و عهد عتیق در دو داستان مختلف، با دو فرهنگ، تمدن و آیین متفاوت و با فاصله ای در حدود هزار سال، به کار رفته است. برخی از خاروشناسان ودانشمندان آگاه به کتاب مقدس این ادعا را طرح کرده اند که دربار فرعون چنین شخصیتی وجود نداشته است، بلکه حضور او در داستان موسی و فرعون صرفاً یک اشتباه تاریخی از سوی حضرت محمد(ص) است که او را از داستان کتاب استر در عهد عتیق به داستان موسی و فرعون برده است! به راستی آیا هامان شخصیتی تاریخی در عهد خشایارشا بوده است؟ آیا امکان ندارد که هامان شخصیتی تاریخی در دربار فرعون بوده باشد؟ ما در این مقاله در صددیم به اثبات برسانیم که هامان قرآنی با واقعیت های تاریخی و منابع باستان شناسی تأیید می شود و به عکس، هامان عهد عتیق و برخی دیگر از شخصیت های مذکور در داستان هامان در کتاب استر، شخصیت های خیالی و افسانه ای هستند و نام آنها وامدار نام برخی خدایان بابلیان و عیلامیان است و تمدنهای بابل و عیلام نیز به احتمال زیاد این نام ها را از مصریان اخذ کرده اند.

فخر رازی ذیل آیه 36سوره مؤمن به اشکال یهودیان در مورد هامان در قرآن پاسخ می دهد. او درباره اشکال می گوید: یهودیان می گویند کسانی که تاریخ بنی اسرائیل و فرعون را بررسی کرده اند اتفاق نظر دارند که در زمان موسی و فرعون شخصی به نام هامان وجود ندارد، بلکه او مدت ها بعد از این دوران بوده است، بنابراین، قول به وجود هامان در زمان فرعون یک زمان تاریخی است.

اشکال کنندگان افزوده اند که کسی نباید بگوید وجود شخصی در زمان متأخر مانع از آن نیست که شخص دیگری با همان نام درزمانی قدیم تر وجود داشته باشد؛ زیرا اگر در زمان فرعون چنین شخصی بوده، چون موقعیت بالایی در حکومت داشته است باید شناخته شده باشد. مستشکلان در ادامه به ذکر مثالی پرداخته اند و آن اینکه همه می دانند شخصی مانند ابوحنفیه سال ها بعد از پیامبر اسلام (ص)بوده است، حال اگر کسی ادعا کند که ابوحنفیه درزمان پیامبر اسلام(ص) بوده است و بعد هم مدعی شود که ابوحنفیه معروف غیر از آن ابوحنفیه است که درزمان پیامبر اسلام بوده، کسی این ادعا را نمی پذیرد.فخر رازی پس از بیان مفصل این اشکال، به اختصار به پاسخ می پردازد.وی می گوید: زمان بسیار طولانی از عهد موسی و فرعون و اطلاعاتی که از آن به ما رسیده بسیار مضطرب و نامطمئن است. از این رو نمی توان در این مورد به قول اهل تاریخ اعتماد کرد؛بنابر این اخذ به سخن خداوند در قران اولی است . وی در ادامه مقایسه وضع هامان وضع هامان با مثال ابوحنفیه را قیاس مع الفارق می دانند؛ چراکه عهد ابوحنفیه و عصر پیامبر بسیار به ما نزدیک است و اطلاعات ما از این دوران مشوش نیست.(8)
ملاحظه می شود که جواب فخر رازی در آنجا که می گوید اعتماد به سخن خداوند در اولی است، با پیش فرض ما مسلمانان پذیرفته است، اما غیرمسلمانی را که قرآن اعتقادی ندارند قانع نمی کند. البته مضبوط نبودن تاریخ دوران موسی و فرعون درست است و کسی نمی تواند به صرف نیافتن نام هامان در منابع مربوط به زمان فرعون، وجود او را منکر شود؛ چون حقیقت آن است که اطلاعات موجود و مؤثق از آن دوران بسیار اندک است. آیت الله معرفت نیز در کتاب شبهات و ردود به این موضوع پرداخته اند.(9)
در این پژوهش ضمن بهره گیری از تحقیقات انجام دشه، با روش تحلیل تاریخی ادعاهای مطرح شده از سوی مسترشقان رد و دیدگاه قرآن اثبات شد ه است. از این رو بر دو نکته در داستان هامان تأکید می کنیم: یکی کالبد شکافی کتاب استر و ارائه شواهدی که حکایت از آن دارد که هامان عهد عتیق شخصیتی تاریخی نیست، و دیگری ارائه ادله و شواهدی بر این که هامان قرآن شخصیتی تاریخی مربوط به عصر موسی و فرعون است.

سخن مدعیان اشتباه تاریخی در قرآن

مدعیان اشتباه تاریخی در قرآن، هامان پسر همداتای(10) را شخصیتی می دانند که از نظر تاریخی نخستین بار در کتاب اِستِر- و به عنوان وزیر خشایارشا، شاه ایران(460-486 قبل از میلاد)- از او یاد شده است. حوادث کتاب استر از نظر تاریخی مربوط به حدود 1100 سال پس از زمان فرعون است. آنها این سوال را طرح می کنند چگونه هامان به قرآن راه یافته است؟ خاورشناسان مدعی اند پیامبر نام او را در کنار قارون دیده و به اشتباه تصور کرده او هم عصر قارون وموسی بوده و بر همین اساس نام او را در کنار فرعون معاصر موسی در قرآن وارد کرده است. محققان غربی نتوانسته اند هویت تاریخی هامان در قرآن را درک کنند و لذا بر آن اساس نتیجه می گیرند که محمد مطا لبی از کتاب مقدس شنیده یا خوانده ولی دچار سوء فهم شده و هامان وزیرخشایارشا را با وزیر فرعون اشتباه گرفته است.
اسقف لودویکو ماراچی(11)، (1612-1700) دومین مترجم قرآن به زبان لاتین(12)، به این موضوع اشاره کرده است. او می گوید:« محمد داستان های مقدس را مخلوط کرده است. او هامان را وزیرفرعون دانسته، در حالی که در حقیقت او وزیرخشایارشا بوده است».(13)
جورج سیل(14) مترجم قرآن به زبان انگلیسی، نیز در ترجمه خود از قرآن همین ادعا را طرح می کند.(15)
تئودورنولد که (16)، زبان شناس آلمانی، نیز در مقاله ای که سال 1891م در دائره المعارف بریتانیکا به چاپ رسیده است، بالحنی بسیار نامناسب می گوید: «نادان ترین یهودیان نیز هیچگاه هامان ( وزیرخشایارشا) را با وزیر فرعون اشتباه نمی گیرند».(17)
دائره المعارف اسلام نیز ذیل م «هامان» می نویسد: هامان نام شخصی است که به علت یک اشتباهِ هنوز نامشخص به جای وزیرخشایارشا در کتاب استر، او را مربوط به فرعون می داند».(18)
این ادعا را خاورشناسان دیگری مانند هنری لامنس(19) (1862-1937م)، ژوزف هورویتس(20)،چارلزکالترتوری(21) (1956-1863)، وابن وراق(22)نیزتکرارکرده اند.(23)
آرتوجفری(24) که اثری مشهور به نام واژه های دخیل در قرآن نوشته است نیز در این باره می گوید:« هامان در قرآن، به عوض آنکه در داستان استر ظاهر شود، به صورت یکی از بزرگان دربار فرعون در مصر دوران حضرت موسی پدیدار می گردد. بعضی از مفسران کوشیده اند که بگویند این هامان غیر از هامان داستان استر است ، اما تردید نیست که مراد از هامان، همان کسی است که در باب 3 کتاب استر است و ما منشأ این در هم آمیختگی را می توانیم سوره عنکبوت آیه 39 و سوره مؤمن آیه24 بیابیم که هامان با قارون ذکر شده است؛ زیرا در افسانه های تلمودی نیز هامان با قارون به هم پیوستگی یافته اند».(25)
در بررسی ادعاهای مذکر به چند نکته بایدتوجه کرد. از روند شکل گیری این فرضیه معلوم می شود که مدعیان بر اساس چند پیش فرض که آن را مسلّم انگاشته اند، به این داوری رسیده اند. این پیش فرض ها عبارت اند از :
1- چون کتاب مقدس در مقایسه با قرآن قدمت بیشتری دارد، مطالبی که در این دو کتاب دارای عناصر مشترک است، اصل و حقیقت آن را باید در کتاب مقدس پی گیری کرد. به عبارت دیگر،کتاب مقدس و متون پیشین، سنجه ای خطاپذیر برای ارزیابی قرآن فرض گرفته شده است.
2- حضرت محمد صلی الله علیه و آله با استفاده از میراث مکتوب و شفاهی به جای مانده از ادیان و فرهنگ های دیگر، به ویژه یهودیت و مسیحیت، متن قرآن را پدیده آورده است.
3- شخصیتی به نام هامان، تنها یک وجود تاریخی دارد وآن هم کسی است که وزیر خشایارشا بوده است؛ بنابراین هر فرض دیگری که او رامربوط به عصردیگری در نظر بگیرد مردود است و گوینده آن،دچار خطای تاریخی شده است.
با توجه به این پیش فرض ها آنها داستان هامان در قرآن را متأثر از داستان هامان در کتاب استر دانسته اند.
مسلمانان در مقابل این پیش فرض ها- که هیچ یک از آنها ثابت نشده است- بر این باورند که قرآن سخن خداست و هیچ سخن باطلی در آن راه ندارد. از این رو گزارش های تاریخی آن عین واقعیت تاریخی است. از سوی دیگر، تشابه نام برخی شخصیت ها در قرآن و کتاب مقدس هیچ دلیلی بر اقتباس قرآن از کتاب مقدس و هیچ کتاب دیگری نیست. همین طور، قدمت یک متن، دلیل بر صحت آن و سنجه بودنش برای دیگر متون نیست؛ زیرا چه بسا متنی قدمت بیشتری داشته باشد، اما در عین حال دچار تغییر و تحریف شده یا آنکه اساساً اصل آن مخدوش باشد.
ما پیش فرض های خاورشناسان را نمی توانیم بپذیریم و نیز نمی خواهیم صرفاً بر اساس باور مسلمانان مبنی بر حقایت قرآن به شبهه مطرح شده پاسخ بگوییم، بلکه می خواهیم با روش تحلیل تاریخی به رد ادعاهای مطرح شده و اثبات دیدگاه قرآن بپردازیم تا برای مسلمان و غیر مسلمان حجتی بر حقّاقیت قرآن کریم باشد.

پی‌نوشت‌ها:

* دانشیار دانشگاه قم،mkshaker.uva@gmail.com)
** دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم saeed-fayyaz@yahoo.com دریافت: 89/5/21 تایید: 89/7/19
1. Hamman
2- ر.ک: طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص 668 و 674 (ذیل ایات 34 و 36 سوره مؤمن)؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 327 و 331؛ وهبه زحیلی، التفسی المنیر، ج 20، ص 62 (ذیل آیه 8 سوره قصص) و ص 239 (ذیل آیه 39 عنکبوت) و ج 24، ص 103 و 104 (ذیل آیه 24 مومن)؛ زمخشری، محمود، الکشاف، ج3، ص 180 (ذیل آیه 38 قصص)
3- طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 78 (ذیل آیه 36ر سوره مومن)
4. Esther
5. Vasti
6. Mordecai
7- ر.ک: کتاب مقدس، چکیده کتاب استر، ص 494؛ نیز نک: پطرس عبدالملک، قاموس الکتاب المقدس، ص 64-63؛ مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 91
8- فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج 9، ص 516 (ذیل آیه 36 سوره مومن)
9- رک: محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن (الجزء السابع: شبهات و ردود)، ص 376-378
10. Hammadath
11. Ludovico Maracci
12- محمدرضا رحمتی «تجرمه های قرآن به زبان های دیگر»، دایره المعارف قرآن، ج7، ص 459
13. Saifullah, M. S. & Others, “Historical Errors of the Qur’an: Pharaolt & Haman”, 2010/02/28, at: www.islamci-awareness. ; Ludoviico Marraccio, Alcorani Textus Universus Ex Correctioribus Arabum Exemplaribus Summa Fide, p. 526
14. George Sale
15. G. Sale, The koran Commonly Called Alcorn of Mohammaed Translated into English, V. II, ondon, p. 239, footnote ‘h’
16. Theodor Noldeke
17. Noldeke, Theodor, “The Koran”, Encylopedia Briannica, V. 16, p. 600
18. G. Vajda, ‘Haman” in Encyclopaedia of Islam (New Edition), V. III, p. 110
19. Henri Lammens
20. Joseph Hurwitz
21. Charles Culter Torrey
22- ابن وراق نامی مستعار است که نویسنده معاصری که به شدت با اسلام عناد می ورزد، برای خود انتخاب کرده است.
23- ر.ک: ارتور جفری، واژه های دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره ای، ص 392-391
24. Arthur Jeffrey
25-آرتور جفری، همان، ص 410

فصلنامه علمی- تخصصی قرآن شناخت شماره 5

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد