پاسداری از بیت المال از دیدگاه امام علی (علیه السلام) (1)
پاسداری از بیت المال از دیدگاه امام علی (علیه السلام) (1)
چکیده
در منظر امام علی علیه السلام عدالت دارای یک وجه برجسته می باشد. این موضوع در ابعاد مختلف حیات آن حضرت ظاهر شد. زمانی که ایشان به حکومت رسیدند شیوه ای را اتخاذ نمودند تا اموال به تاراج رفتۀ بیت المال را بازگردانند. امام علی (ع) که در مکتب وحی تربیت یافته بودند با نهایت شدت علیه فساد مالی به مبارزه پرداختند. ایشان راه صحیح حکومت و حمایت از فقرا را نشان دادند. شیوۀ عدالت جویانۀ امام حتی پیروان ادیان دیگر را به خود جذب نمود و آن زمانی بود که ایشان طعم عذاب و تنبیه خیانت به بیت المال را با آهن گذاخته نشان دادند.
امام به کارگزاران خود دربارۀ رفتار عادلانه توصیه کرده اند و به علاوه، ایشان شخصاً بر اعمال مأموران و عوامل خود، نظارت می کردند. ما می توانیم از طریق عبارات و بیانات ایشان دریابیم که امام بدین روش عمل نموده بودند.
واژگان کلیدی:
بیت المال، ثروت های بادآورده، کارگزاران مالیاتی، اختلاس، عدالت محوری، غارتگران بیت المال.
مقدمه
امام علی علیه السلام در مورد بیت المال مسلمانان بسیار سختگیر بود تا آنجا که خود در سخت ترین شرایط زندگی به سر می برد و همواره خود را با افراد بی بضاعت و کم درآمد جامعه مقایسه می نمود و سطح زندگی خویش را با آنان تنظیم می نمود. به گونه ای که آن حضرت خوراک خویش را در صندوق می گذاشت و آن را مهر میزد که مبادا دیگران خورشتی بر آن بیفزایند. می فرمود دوست ندارم به جز چیزی که بدان علم دارم چیز دیگری در شکم وارد کنم خوراک آن حضرت غالباً نان جو و سرکه یا نمک، مایعات چرب گیاهی، شیر و خرما بود در حالی که دیگران از نان گندم و گوشت استفاده می کردند و اگر او می خواست می توانست بهترین غذاها را برای خود و خانواده اش تهیه کند. چون، عیر از بیت المال، اموال خصوصی فراوانی در اختیار داشتند. اما امام علیه السلام این رفتار را به عنوان یک الگو انجام داده و می خواست فرهنگ جامعۀ اسلامی را به این سوی رهنمون سازد. و کارگزاران، از هر جهت الگو و اسوۀ مردم باشند.
امام علیه السلام عثمان بن حنیف فرماندار بصره را که در میهمانی اشرافی یکی از ثروتمندان بصره شرکت کرده بود از همین جهت مورد اعتراض و سرزنش قرار داد، به او فرمود:
«آگاه باش هر پیروی را امامی است که از او پیروی می کند، و از نور دانشش روشنی می گیرد، آگاه باش امام شما از دنیای خود به دو جامۀ فرسوده، و دو قرص نان رضایت داده است، بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید، اما با پرهیزگاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی، مرا یاری کنید.» [دشتی، ن 54]
لباس او بسیار ساده و غالباً متشکل از یک شلوار تا نصف ساق، یک پیراهن تا روی پا و یک دوش انداز که از جلو تا روی سینه و از پشت تا روی باسن را می پوشانید که جنس آن ها از پشم یا کرباس و ارزش آن ها از سه تا چهار درهم و یا یک دینار تجاوز نمی کرد. همچنین تا جایی که امکان داشت امام لباس خویش را وصله می زد و از خرید لباس نو اجتناب می نمود.» [الریشهری، 1241 ق، 9/357]
امام علي علیه السلام نه تنها از بیت المال برای رفاه زندگی شخصی خویش استفاده نکرد، بلکه از اموال شخصی خود نیز در این راه، بهره ای نجست و آن ها را با ایثار و فداکاری، صرف زندگی محرومان و نیازمندان نمود. آن حضرت در تقسیم بیت المال ترجیح و تفاضلی میان آحاد مردم قائل نبود و آن را بطور مساوی میان آن ها تقسیم می کرد و بیشتر اوقات از سهم خویش به نفع فقرا و مساکین صرف نظر می کرد. خود را مقید کرده بود که از بیت المال ارتزاق نکند. حتی در سخت ترین شرایط نیز نظیر زمان جنگ این سیره را ادامه داد – در جنگ جمل از زمان حرکت تا پایان جنگ از اموال شخصی که از مدینه به همراه آورده بود استفاده می کرد – و روزی هم که خواست از بصره برود در حضور مردم اعلام کرد:
«من در این مدت از بیت المال ارتزاق نکردم اکنون هم چیزی به همراه نمی برم.» [مفید، 1374، 432]
در جای دیگر فرمودند:
«به خدا قسم من از بیت المال شما درهمی برای خود نخواهم گرفت مادامی که یک درخت خرما در مدینه داشته باشم» [مجلسی، 1403، 40/170]
و نیز فرمود:
«یا اهل الکوفة اذا انا خَرَجتُ مِن عندکم بغیر رحلی و راحلتی و غلامی فَانَا خائن» [همان، 41/137]
«ای مردم کوفه اگر من با چیزی به جز زیر اندازم و مرکب سواریم و خدمتکارم از میان شما خارج شدم پس خیانتکار خواهم بود.»
البته همان طور که حضرت علی علیه السلام فرمودند دیگران نمی توانند مثل او باشند. اما نکته مهم این است که پیروان آن حضرت مخصوصاً مدیران و کارگزاران حکومت اسلامی در راه و مسیرعلی علیه السلام حرکت کنند و او را الگو و مقتدای خویش قرار دهند. هرچند شرایط زمانی و مکانی و موقعیتی جامعه کنونی با زمان امیرالمؤمنین علیه السلام از جهات مختلفی تغییر کرده است، و این خود مقتضای شیوۀ دیگری است. اما در همین زمان هم از کسانی که دم از حکومت اسلامی می زنند و خود را خدمت گزار مردم می دانند انتظار می رود که زندگی علی گونه داشته باشند و خود را با افراد متوسط و پایین جامعه مقایسه کنند نه با سرمایه داران و اقشار مرفه جامعه که درد فقر و سختی زندگی را نچشیده اند و تا جایی که می توانند از بیت المال کمتر استفاده نمایند. همچون حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران که حتی مقید بودند از سهم امام و شهریه هم استفاده نکنند و با قناعت و صرفه جویی و ساده زیستی عمر پربرکت خویش را سپری نمود که درود خدا و انبیاء و اولیاء و فرشتگان الهی بر او باد.
نمی شود یک مسئول نظام اسلامی دنبال جمع آوری ثروت و تأمین زندگی تجملاتی و پرزرق و برق باشد و دم از حکومت علوی بزند.
مهم تر از آنچه گفته شد این است که دست اندرکاران نظام اسلامی باید بفکر حفظ و حراست از اموال عمومی و ثروت های ملی باشند و با شجاعت و دقت از ریخت و پاش و حیف و میل بیت المال جلوگیری کنند و راه و چاره ای اندیشیده شود که اموال عمومی در راه مصالح ملت مخصوصاً پابرهنگان و محرومان جامعه مصرف شود و مانع غارت و چپاول اموال ملت توسط عده ای خیانتکار شوند و در این راه می توانند به مولا و مقتدای خویش امیرالمؤمنین علی علیه السلام اقتدا کنند. چرا که ایشان تا آخرین لحظات عمر خویش به دنبال اجرای عدالت و حفظ و حراست اسلام و اموال مسلمین بودند و از خطرات و کارشکنی ها و مخالفت های معاندین و مخالفین و منحرفان بیم به خود راه ندادند. در این مقاله سعی شده است، احساس مسئولیت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در زمینۀ بیت المال مسلمین که در قالب سخنان نامه ها و کلمات قصار و سیرۀ عملی آن حضرت ظهور و بروز یافته است ارائه گردد؛ لذا در ذیل چهار عنوان که هر کدام شامل زیرمجموعه هایی است به بررسی و تبیین دیدگاه های آن امام علیه السلام پرداخته شده است:
1- وضعیت بیت المال قبل از حکومت علوی.
2- موضع گیری های امام علی علیه السلام نسبت به سیاست های گذشته.
3- سیاست امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد بیت المال.
4- سیرۀ امام علی علیه السلام در رویارویی با خیانت کنندگان به بیت المال.
1- وضعیف بیت المال قبل از حکومت علوي
1-1 حیف و میل بیت المال در زمان عثمان
به اعتقاد بسیاری از مورخان خلفای اول و دوم خود را مقید به حفظ چارچوب و دستورات اسلام و سنت پیامبر (ص) می دانستند و سعی می نمودند که زندگی ساده و زاهدانه ای داشته باشند. با اینکه فتوحات اسلامی از زمان خلیفه اول آغاز شده و در زمان خلیفه دوم به اوج خود رسید و ثروت های زیادی از طریق خراج و غنائم جنگی نصیب مسلمانان گردید، و آن ها از تنگناهای مالی نجات یافتند، اما این امر باعث نشد که آنان به زخارف دنیوی روی آورند و به فکر رفاه طلبی و زندگی تجملاتی بیفتند بلکه سعی نمودند به همان ساده زیستی خود ادامه دهند.
البته برخلاف این دیدگاه مشهور، برخی از مورخین بر این باورند که خلیفه دوم گرچه به ظاهر ساده زیست بود اما برخی شواهد، حاکی از آن است که بسیار ثروتمند بوده است [دهلوی، 1414 ق، 1/؟] او چهل هزار درهم مهریۀ همسرش قرار داد [ابن سعد، 1969، 8/464] و صدها هزار درهم از اصل مالش را به دامادش بخشید. [سیوطی، 1994، 120] تنها میراث یکی از فرزندانش صدهزار درهم بوده است [جعفریان، 1366، 2/17]. با توجه به این مطالب او در عین ساده زیستی، به فکر ذخیره نمودن اموال نیز بوده و خود را از آن همه، به ظاهر بی بهره نموده است.
ولی با سر کار آمدن عثمان، اوضاع جامعۀ مسلمانان بکلی تغییر کرد. چون روی کار آمدن او به منزلۀ قدرت یافتن نمایندۀ نیروهایی از قریش بود که ذاتاً تمایلی به اسلام نداشتند، بلکه ظاهراً اسلام را پذیرفته بودند تا جان و مال آن ها در امان باشد. بنابراین، عثمان بخاطر حاکمیت یافتن خط ابوسفیان و بنی امیه در مقابل آن ها ضعف نشان می داد. با نگاهی به دوران خلافت عثمان می توان به این نتیجه رسید که هدف او حاکمیت دادن به قریش و بنی امیه و پرکردن جیب سران آنان و بهره مند ساختن آن ها از درآمد فتوحات اسلامی بوده است. چون در زمان خلافت او تسلط مسلمین بر سرزمین های فتح شده تثبیت شد و اموال و ثروت های فراوانی از آن مناطق بسوی مرکز خلافت سرازیر گشت و خلیفه با دست و دلبازی تمام بیت المال مسلمین را بین نزدیکان و دوستان خود تقسیم می کرد که نمونه هایی از آن را نقل می کنیم.
خلافت عثمان که نزدیک 21 سال طول کشید تقریباً یک سیر تدریجی را به سوی قدرت دادن به بنی امیه طی کرد و جامعه را به اندازه ای از لحاظ رفاه طلبی غنی کرد که عامل دینی در انگیزه های مردم به شدت کاهش یافت.
خلیفۀ دوم در لحظات آخر عمر شورای شش نفری را بدور خود جمع کرد و گفت:
همۀ شما مایل هستید بعد از من به خلافت برسید و برای هر یک عیبی بیان کرد. از جمله به عثمان گفت: گویا می بینم که خلافت را قریش به دست تو داده اند و بنی امیه و بنی ابن معیط را بر گردن مردم سوار می کنی و بیت المال را در اختیار آنان قرار می دهی و گروهی از گرگان عرب تو را در بسترت می کشند. [مکارم، 1375، 1/369]
در بین همۀ نقاط ضعفی که در خلیفۀ سوم بود مهم ترین مشکلی که از ناحیۀ مخالفین او مطرح شد، بخشش های بی حد و حصر او به خاندان بنی امیه و کسانی که به عنوان یاران نزدیک او مطرح بودند، می باشد.
قبل از نقد دیدگاه در مورد این بذل و بخشش ها کلام امیر بیان علی علیه السلام را نقل می کنیم.
حضرت در خطبۀ سوم نهج البلاغه که معروف به خطبۀ شقشقيه است به بررسی حوادث خلافت و امامت و رهبری جامعۀ اسلامی بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرداخته و ضمن بیان اولویت و برتری خود نسبت به امر خلافت و رهبری از نحوۀ روی کار آمدن خلیفۀ اول و دوم و سوم بحث کرده و شاخصه های اصلی آن ها را بیان فرموده است. ایشان در مورد خلیفۀ سوم می گوید:
«إلی أنْ قامَ ثالِثُ القَوْمِ نافِجاً حِضنَیْه بَیْنَ نَثِیلِه و مُعتَلَفِه و قامَ مَعَه بَنو أبیه یَخْضِمُونَ مالَ الله خَضْمَةَ الإیَلِ نَبْتَهُ الرّبیعٍ إلی أن إنْتَکَثَ علیْه فَتْلُهُ و أجْهَزَ عَلیْه عَمَله و کَبَتْ به بِطْنَتَه» [صبحی صالح. خ 3]
«تا آن که سومی به خلافت رسید دو پهلویش از پرخوری باد کرده همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود و خویشاوندان پدری او از بنی امیه بپاخاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند، مثل شتر گرسنه ای که به جان گیاه بهاری بیفتد. عثمان آنقدر اسراف کرد که ریسمان بافتۀ او باز شد و اعمال او مردم را برانگیخت و شکم بارگی او نابودش ساخت.»
امام علیه السلام در این خطبه خوردن بیت المال را به وسیله عثمان و فرزندان بنی امیه به خوردن گیاهان بهاری به وسیلۀ شتر تشبیه کرده است. مناسبت تشبیه این است که شتر از خوردن علف بهاری لذت می برد و با حرص و میل زیاد آن ها را می خورد، آن گونه که دو پهلویش بالا می آید.
برای این که شتر یک دوره خشک زمستانی را پشت سر گذاشته و علف های بهاری نیز تازه و سبزند و بسیار خوش خوراک می باشند. حضرت نیز پرخوری و خوش خوری اموال بیت المال را به وسیله عثمان و هم دستانش پس از پشت سرگذاشتن یک دورۀ محرومیت و دوری از حکومت و بیت المال این چنین به تصویر کشیده است. و با سه جمله وضع عثمان را بیان کرده است.
1- اِنْتَکَثَ علیه فَتْلُهُ: سوابقی را که برای خود از نظر مردم فراهم آورده بود و گروهی او را به زهد می شناختند از میان برد و حرکت دنیاپرستانۀ او و یارانش همۀ آن رشته ها را پنبه کرد.
2- أجْهَزَ عَلیْه عَمَله: اعمال او زودتر از آنچه انتظار می رفت ضربه کاری بر او وارد کرد و کار او را ساخت.
3- و کَبَتْ به بِطْنَتَه: و شکم بارگی و پرخوریش او را نابود ساخت.
این سخنان حضرت امیر دربردارنده نکات آموزنده فراوانی است که به مهمترین آن ها اشاره می کنیم:
اول: کارگزاران و مدیران حکومت اسلامی تا وقتی در دل مردم جای دارند که از موقعیت خود سوءاستفاده نکنند و بدنبال جمع آوری مال و ثروت و بدست آوردن مقام و ریاست نباشند بلکه قصد آن ها خدمت به مردم و کسب رضای الهی باشد. در غیر این صورت، موقعیت اجتماعی خود را از دست می دهند و سوابق حسنۀ آن ها از بین می رود و افکار عمومی به سرعت بر ضد آن ها بسیج می شوند و مال پرستی و مال دوستی آن ها سبب سقوطشان می گردد.
دوم: همان کسانی که عامل پیدایش و ظهور و سر کار آمدن عثمان شدند، سبب نابودی او گردیدند. اشخاصی مثل سعد بن ابی وقاص، طلحه، زبیر و عبدالرحمن بن عوف که به خاطر بهره مندی از امور مادی و دنیوی به او رأی دادند و او را سر کار آورند با غارت و چپاول بیت المال و گسترش دنیاطلبیِ شان سبب شدند که حکومت عثمان مقبولیت شرعی و اجتماعی خود را از دست بدهد و در نتیجه، مردم دست از حمایت او برداشتند و علیه او شورش کردند و حکومت را ساقط نمودند و خودِ او را نیز کشتند. پس اگر زمامداران خواستار بقای حکومت خویش اند باید مراقب طرفداران و اطرافیان خود باشند. بعضی از شارحین نهج البلاغه جملۀ « اِنْتَکَثَ علیه فَتْلُهُ» را به معنای درهم ریختن تدابیر و نقشه های عثمان می دانند، چون او برای تثبیت خلافتش کارها را به اقوام و خویشان نزدیکش واگذار کرده بود و شاید از دید سیاسی این کار موجب استحکام حکومت می گردد. ولی همین امر نتیجه عکس داد و همین افراد اسباب نابودی او را فراهم کردند و به تعبیر امام علیه السلام رشته ها را پنبه کردند. [مکارم، 1375، 1/367]
ابن ابی الحدید معتزلی می گوید:
«خلیفه سوم بنی امیه را بر مردم مسلط کرد و آن ها را به فرمانداری ولایات اسلام منصوب نمود و اموال و اراضی بیت المال را به عنوان بخشش در اختیار آنان گذارد. از آن جمله سرزمین های آفریقا که در زمان او فتح شد. خمس همه آن ها را گرفته و به مروان بن حکم (دامادش) داد. [ابن ابی الحدید، 1385ق، ؟]
عدۀ زیادی نقل کرده اند که خلیفه، ملک «فدک» را که حضرت فاطمه (س) گفته بود از بخشش های پدرش به اوست به مروان بن حکم بخشید. [ابن الوردی، ؟، 204]
نقل شده است که ابوموسی اشعری مال زیادی از بصره برای عثمان فرستاد و او همه آن را میان فرزندان و خانواده اش تقسیم کرد. در این هنگام زیاد بن عبید نوکر حرث بن کلات ثقفی در نزد عثمان بود وقتی این کار را دید گریه کرد. عثمان به وی گفت گریه نکن، عمر برای رضای خدا بیت المال را به اقوامش نمی داد و من برای رضای خدا به خانواده و خویشاوندانم می بخشم. [ابن میثم، 1375، ؟]
نقل شده است که عثمان، ابن ابی العاص را مأمور جمع آوری صدقات قبیله قضاعه کرد که مجموع صدقات بالغ بر سیصد هزار دینار شد و عثمان همه آن را به حَکَم بخشید. [همان، ؟]
شخص خلیفه سوم نیز اسرافهای زیادی مرتکب می شد چنان که مسعودی نقل کرده است وی خانۀ بسیار مجللی در مدینه برای خود ساخته بود. [مسعودی، 1989، 1/433]
علامه امینی از قول ذهبی نقل می کند که خلیفه اموال زیادی جمع کرده بود از جمله هزار غلام داشت. [امینی، 1416، 8/258]
زبیر ابن بکار نقل کرده است که وقتی خلیفه سوم خانۀ مجللی ساخت که مورد اعتراض قرار گرفت گفت من این خانه را از بیت المال ساخته ام و در آینده هم برای شما باقی می ماند. [جعفریان، 1366، 348]
علامه امینی در جلد 8 الغدیر جدولی را از بخشش های عثمان به اقوام و نزدیکانش با استناد به مدارک تاریخی جمع آوری نموده است که جهت اطلاع و عبرت گرفتن از تاریخ تحت عنوان ثروت های باد آورده نقل می کنیم:
1-2 ثروت های بادآورده در زمان عثمان
روزی که عثمان کشته شده 150000 دینار و 1000000 درهم نزد خزانه دارش موجود بوده است املاکش در وادی القری و حنین 100000 دینار بود، در حالی که اکثر مردم در تهیۀ مایحتاج ضروری زندگی مشکل داشتند. قسمتی از بخشش ها و برداشت های شخصی عثمان از بیت المال به قرار زیر است:
مروان ابن حکم داماد عثمان 500000 دینار
عبدالله ابن سعد 100000 دینار
طلحه 200000 دینار
عبدالرحمن بن عوف 2560000 دینار
یعلی بن امیه 500000 دینار
زید بن ثابت 100000 دینار
برداشت عثمان 350000 دینار
جمع کل 4310000 دینار
حکم بن ابی العاص 300000 درهم
آل الحکم 2020000 درهم
الحارث 300000 درهم
سعید بن العاص 100000 درهم
ولید بن عقبه 100000 درهم
عبدالله بن خالد بن اسید 900000 درهم
ابوسفیان 200000 درهم
مروان 100000 درهم
طلحه 2500000 درهم
زبیر 59800000 درهم
سعد بن ابی وقاص 250000 درهم
برداشت عثمان 30500000 درهم
جمع کل 126770000 درهم
این اعداد و ارقام بخشی از بخشش های بی حساب خلیفه سوم از بیت المال مسلمین بود. [امینی، 1416، 8/404]
مسعودی در مروج الذهب می گوید:
«در زمان خلافت عثمان جماعتی از صحابه صاحب املاک مزروعی و خانه ها شدند، از جمله زبیر خانه ای در بصره ساخت که قرن ها بر قرار بود و در سال 233 قمری مهمانسرای تجار و سرمایه داران بوده است. او همچنین خانه ای در مصر و در اسکندریه داشت و هنگامی که از دنیا رفت پنجاه هزار دینار و هزار اسب و هزار غلام و کنیز از خود بر جای گذاشت. مسعودی در مورد طلحه و عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی وقاص نیز اعداد و ارقام عجیبی نقل می کند که باید مایه عبرت کارگزاران باشد. [مسعودی، 1989، 1/434]
طبری در تاریخ خود آورده است که عثمان حوادث تازه ای در جهان اسلام بوجود آورد که باعث خشم مسلمانان شد. از جمله می توان موارد زیر را نام برد:
1- سپردن امارت ها به دست بنی امیه به ویژه فاسقان و سفیهان و افراد بی دین آن ها
2- بخشیدن غنائم و بیت المال مسلمانان به آن ها
3- آزار و ستم هایی که به افراد متدین و مبارز روا داشت مثل عمار، ابوذر و دیگران [طبری، ؟، 3/438]
این بود گوشه ای از غارت و چپاول بیت المال مسلمین در دوران خلافت عثمان و تنها پاسخی که خلیفه به این بخشش های نابه جا و ناروای خود داشت این بود که می گفت با این کار قصد صلۀ رحم و پیوند با نزدیکان و خویشاوندانش را دارد. [ابن سعد، 1969، 5/36]
شیخ مفید می گوید بعید نیست با این بخشش ها گفته باشد اگر کلید بهشت را داشته باشم علی رغم خواست مخالفین آن را به بنی امیه می دادم. [مفید، 1374، 981]
همین اعمال و رفتار عثمان و فرزندان امیه بود که مردم را بستوه آورد و دیگر بیش از این نتوانستند ظلم و ستم و بی عدالتی ها و غارت و چپاول بیت المال را تحمل کنند و لذا دست به شورش و انقلاب زده و خلیفه را کشتند. اما چون فساد اقتصادی و سیاسی در اعماق وجود عده ای ریشه دوانیده بود و مزه زندگی مرفه و غرق شدن در زرق و برق دنیا را چشیده بودند آرام نگرفتند. و با ادعای خونخواهی خلیفه مقتول شروع به مخالفت و مبارزه با حضرت امیر علیه السلام نمودند. به گونه ای که بر اثر همان اعمال و رفتارهای نابجای خلیفه و محرومیت سرکردگان و قریش از ثروت های بادآورده بعد از قتل او جنگ جمل راه افتاد و تعداد زیادی از مسلمانان کشته شدند و همین امر سبب قتل امیرالمؤمنین علی علیه السلام گردید. چون او شهید راه عدالت شد و یکی از ابعاد مهم عدالت، عدالت اقتصادی است و کسانی که تحمل آن را نداشتند او را به شهادت رساندند.
منبع : سالنمای النهج 20 – 19 / پاییز / 1385