خانه » همه » مذهبی » تخريب بقيع؛ امتداد دشمني با مکتب وحي

تخريب بقيع؛ امتداد دشمني با مکتب وحي

تخريب بقيع؛ امتداد دشمني با مکتب وحي

وهابيت گروهي است که حاکميت ديني آنان بر کشور عربستان به معاضدت و مساعدت انگلستان صورت گرفت. پير استعمار از لحاظ مکتب و آيين، نصراني است. خداوند خطاب به پيامبر اکرم(ص) در خصوص دشمني ديرينه قوم نصاري با اسلام فرموده است: «وَلَن تَرضَي عَنکَ اليَهُودُ وَلاَ النَّصاري حَتَّي تَتَّبِع مِلَّتُهُم»(1) اي رسول ما! هرگز يهود و نصاري از تو راضي نخواهند شد تا از آنان و آئين تحريف يافته آنان پيروي کني.

d7c04e32 fd62 4600 9c76 51510a3c1710 - تخريب بقيع؛ امتداد دشمني با مکتب وحي

000725 - تخريب بقيع؛ امتداد دشمني با مکتب وحي
تخريب بقيع؛ امتداد دشمني با مکتب وحي

 

نويسنده: حجة الاسلام سيد محمد باقر علوي تهراني

 

پيدايش وهابيت
 

وهابيت گروهي است که حاکميت ديني آنان بر کشور عربستان به معاضدت و مساعدت انگلستان صورت گرفت. پير استعمار از لحاظ مکتب و آيين، نصراني است. خداوند خطاب به پيامبر اکرم(ص) در خصوص دشمني ديرينه قوم نصاري با اسلام فرموده است: «وَلَن تَرضَي عَنکَ اليَهُودُ وَلاَ النَّصاري حَتَّي تَتَّبِع مِلَّتُهُم»(1) اي رسول ما! هرگز يهود و نصاري از تو راضي نخواهند شد تا از آنان و آئين تحريف يافته آنان پيروي کني.
وهابيت که برگرفته از تفکرات آل عبدالوهاب است، در سال 1200 هجري قمري در عربستان حاکميت ديني يافت در حالي که خاندان آل سعود حاکميت سياسي کشور عربستان را عهده دار بوده و هست. محمدبن عبدالوهاب، بنيانگذار تفکر وهابيت است. او فهم غلطي از دين اسلام داشت که اشتباهات فاحش و بسيار وي در عقايد و افکار و نوشته هايش آشکار است. او مباني فرقه خود را از عقائد و افکار اين تيميه و اين قيم جوزي گرفته است. ابن تيميه، از بزرگان علما حنبلي در قرن هفتم و هشتم است. ابن تيميه، برخي از رفتارهاي ديني مانند زيارت و توسل را بدعت و شرک مي دانست. او معتقد بود کارهايي مانند دعا، تضرع، طلب، حاجت، استغاثه و امثال آنها که نزد قبور بقيع انجام مي گيرد بايد منع شود و آنچه به عنوان مسجد در اطراف قبرها بنا گرديده بايد ويران گردد. نيز اگر باز هم امور ياد شده انجام يابد، لازم است اثر قبر محو شود و هيچ نشاني از آن باقي نماند.
به شهادت تاريخ رفتاري که تاکنون از اين فرقه صادر شده، جز براي از بين بردن مباني اسلام و مخدوش کردن چهره آن، ثمره ديگري نداشته است.

تخريب قبور ائمه بقيع (ع)
 

روز هشتم شوال سالگرد حادثه اي جانکاه و تأسف بار در جهان اسلام است. واقعه اي که توسط فرقه متعصب، ضاله و تندروي وهابيت در سال 1344 هجري قمري- 87 سال قبل- در شهر مدينه ايجاد شد و آن تخريب مزار ائمه بقيع سلام الله عليهم اجمعين بود. بقيع قبرستاني است در شهر مدينه الرسول که مزار و مدفن 4 امام از امامان شيعه است: امام حسن مجتبي(ع)، امام زين العابدين (ع)، امام محمد باقر(ع)، امام جعفر صادق(ع)، به شواهد دقيق و مستند و بدون خدشه عيني و تاريخي، مزار اين امامان تا اين تاريخ، داراي گنبد و بارگاه بوده است اما متأسفانه بدست اين فرقه با خاک يکسان گرديده است. در اين سطور قصد داريم به بررسي اين رفتار وهابيت بپردازيم.

مودت، مزد رسالت
 

اين فاجعه تحقيقاً به معناي ناديده گرفتن آيه معروف مودت است. مودتي که از سوي خداوند متعال، مزد رسالت پيامبر اسلام معرفي شده و قرآن در اين باره فرموده:« قُل لاَّ اَساَلُکُم عَلَيهِ إِلاَّ المَوَدَهُ فِي القُربِي»(2) اي رسول ما! بگو که من هيچگونه اجر و پاداشي از شما در برابر اين رسالت درخواست نمي کنم، جز مودت اهل بيت. سوالي که بايد از سران و بزرگان وهابيت پرسيد اين است که شما اگر بخواهيد به اين آيه شريفه عمل کنيد و مودت خود را به ذوي القربي نشان دهيد – که مسلماً اين ذوي القربي، فرزندان حضرت زهرا(س) که امامان شيعه هستند، مي باشند- آيا اين اظهار مودت با تخريب حرم مطهر آنان سازگار است؟ آيا تخريب به معناي ناديده گرفتن اين آيه نيست؟ آيا به معناي بي اجر و مزد کردن رسالت پيامبر اکرم نيست؟ البته اين جماعت فقط به تخريب حرم بسنده نکرده و به تخريب شخصيت و جايگاه ائمه معصومين (ع) نيز پرداخته اند چرا که اساساً اعتقادات غلطي نسبت به معارف اسلام دارند.

حرم مطهر امامان از جمله شعائر الهي است
 

خداوند متعال در قرآن کريم فرموده است:«وَمَن يُعَظِّم شَعَائِرَ الله فَإِنَّهَا مِن تَقوَي القُلُوب» هرکس شعائر الهي را تعظيم و تکريم نمايد آن نشانه تقواي دلهاست.(3) شعائر جميع شعيره به معناي علامت و نشانه است. مسلماً و قطعاً و بدون ترديد مراد از شعائر الله، نشانه ها و علامتهاي وجود خداوند نيست. چرا که همه ي عالم نشانه وجود خداوند است و اکرام و تعظيم هر آنچه که در نظام هستي موجود است، نشانه تقوي نيست. علما و دانشمندان نيز قائل به اين امر نيستند.
مراد از شعائر الله، نشانه ها و علامتهاي دين خداست که اگر اين نشانه ها اکرام شود و تعظيم گردد، نشانه تقوي است. بر اين اساس، شعائرالله در آيات زير تفسير شده است.
«إِنَّ الصَّفَا وَالمَروَهَ مِن شَعائِرِ اللهِ» (4) دو کوه صفا و مروه از نشانه هاي الهي است.
«وَالبُدنَ جَعنَا لَکُم مِن شَعائِرِاللهِ» (5) شتر فربه را براي شما از نشانه هاي الهي قرار داديم.
بدستور اليه در مناسک حج و در اعمال حج قرآن، زماني که فرد قصد احرام دارد بايد از ميقات آماده شود و لباس احرام بپوشد و لبيک گويان راهي انجام اعمال شود. صورت ديگري نيز براي احرام اين حج وجود دارد که احرام حالت قبلي را ندارد. در اين حالت، فرد بايد شتري را آماده و تجهيز کند و همراه خود بياورد تا اعمال را انجام دهد و سپس آن را ذبح کند. در مورد اين شتر چند نکته بايد رعايت شود. اول اينکه از آن سواري نگيرند. دوم اينکه آن را خريد و فروش نکنند و سوم، علامتي بر روي آن بگذارند تا اگر گم شد، مردم بدانند که اين شتر براي قرباني در حج قرآن آماده شده و آن را خريد و فروش نکنند. اين شتر از آن جهت که براي قرباني آماده مي شود تا آيين الهي بجا آورده شود، از مصاديق شعائر الهي بحساب مي آيد. طبق آيه شريفه، چون نمادي براي انجام اطاعت فرمان خداوند است، قابل تکريم است و اين تکريم همان مواردي است که ذکر شد. مفصل اين بحث در مباحث فقهي و در باب حج قابل پيگيري است.
اما…
آيا مزار اهل بيت که فرزندان رسول خدا هستند و در عبوديت و بندگي حضرت حق و نيز در فضائل و مناقب بي همتا و بي بديل هستند از شعائر الهي نيست؟ مؤمنان و مجاهدان دين خدا در سايه تلاش آنان و مجاهدتهاي آنان به دين مبين اسلام گرايش پيدا کردند، پس چگونه است که مزار آنان از شعائر نباشد؟ کدام عقل سليمي مي پذيرد که قرباني کردن با خصوصيات ذکر شده از شعائر باشد، تکريم و تعظيم آن لازم است. آيا اين تکريم با تخريب حرم مطهر آنان سازگار است؟ ما از وهابيون سوال مي کنيم که آيا حفظ اين بقاع را از مصاديق آيه نمي دانيد؟

مکانهاي مقدس از منظر قرآن و عقل
 

سوال ديگري که از آنان داريم اينست که ساختن بنا يا مسجد بر قبور اوليا الهي چه اشکالي دارد؟
از دو منظر قرآن و عقل به بررسي اين امر مي پردازيم.
* از منظر قرآن
– حضرت حق درباره ي حضرت ابراهيم اين بزرگ منادي توحيد فرموده است:«وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ اِبراهِيمَ مُصَلَّي»(6) از مقام ابراهيم عبادتگاهي برگيريد. خداوند امر کرد که بر محل استقرار حضرت ابراهيم(ع)، در آنجا که ايستاد و به کمک حضرت اسماعيل(ع) کعبه را بنيان نهاد، بنايي ساخته شود. نام آن را مقام ابراهيم گذاردند تا ياد آن پيامبر الهي زنده بماند. چون خداوند امر کرده، پس اين کار به هيچ وجه شرک نيست بلکه توحيد عبادي است و عين اطاعت از خداي سبحان است.
– در مورد اصحاب کهف، وقتي داستان آنان معلوم گرديد، قرآن چنين نقل مي کند:
«فَقالُوا ابنُوا عَلَيهِم بُنيَاناً رَّبُهُم أَعلَمُ بِهِم قَالَ الَّذينَ غَلَبُوا عَلَي أَمرِهِم لَنَتَّخَذَنَّ عَلَيهُم مَسجِداً»(7) درباره مدفن آنها نزاع کردند که چه کنيم؟ گروهي گفتند بر روي قبر آنها بنايي بسازيم. گروه ديگر که در اين کار پيروز شده بودند گفتند مدفن آنان را مسجد مي سازيم. قرآن کريم هر دو نظريه را مطرح مي کند بدون آنکه از کار آنها انتقاد کند و يا لحن اعتراض آميزي نسبت به نظر آنها داشته باشد. جريان را نقل کرده و با آن مخالفت نکرده، يعني درست بودن آن عمل را امضاء فرموده است.
پس اولاً خداوند با اينکه بر مزار اهل ايمان مسجدي ساخته شود تا او را عبادت کنند موضع مخالفي ندارد و آن را عملي شرک آلود نمي داند. ثانياً ساختن مسجد بر مزار اوليا الهي، عملي بوده که در امتهاي پيشين نيز رايج بوده است.
*از منظر عقل:
عقل هم مخالفتي ندارد. در کشورهاي مختلف براي يادبود سربازاني که در راه دفاع از ميهن خود کشته شده اند، بنايي بر سر مزار آنان مي سازند تا اين جانفشاني را تکريم کرده و قدردان زحمات کشته شدگان باشند. اين عمل نه تنها مذموم نيست بلکه از نظر عقل ممدوح و قابل ستايش است.

فتواي بزرگان وهابيت
 

وهابيت در خصوص صدور فتاوي بدون مبنا، هيچگونه ابايي ندارند. نمي دانيم که اين فرقه دست ساز انگليسي بر چه اساسي فتوي صادر مي کند. نمونه بارز آن که منجر به تخريب قبور امامان بقيع شده اينست:
ابن قيم جوزي از شاگردان اين تيميه در کتاب زادالمعاد في هدي خير العباد، در صفحه 661 چنين فتوا داده است:«يَجبُ هَدمُ المَشاهِدِ الّتي بنيت علي القبور و لا يجوز ابقاعها بعد القدرة علي هَدمِها و إبطالِهَا يَوماَ واحِداً» ويران کردن نشاني که روي قبور ساخته شده، واجب است و پس از رسيدن به قدرت بايد منهدم و ويران شود و باقي گذاشتن آن حتي براي يک روز هم جايز نيست.
اي فتوي نه فقط متعلق به او بلکه متعلق به همه کساني است که به اين فرقه اعتقاد دارند. اما ذکر سند از اين شخص صورت گرفته است. نکته بسيار مهمي که از اين فتوي آشکار مي شود اينست که وهابيت اگر هنوز مزار پيامبر اکرم را تخريب نکرده، چون قدرت لازم براي انجام اين کار را ندارد. از جهان اسلام – شيعه و سني- مي ترسند و گرنه طبق اين فتوي، ابائي از تخريب ندارند.

پي نوشت ها :
 

1)بقره/120.
2)شوري/23.
3) حج/32.
4) بقره/158.
5) حج/36.
6)بقره/125.
7) کهف/21.
 

منبع: ماهنامه راه قرآن، شماره35.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد