اخلاق علوی با تأکید بر نهج البلاغه (3)
شرالاخوان من تکلف له؛
بدترین دوست، کسی است که انسان به خاطر او به رنج و زحمت بیافتد (همان، ق 479).
ولی انسان نباید رابطه ی دوستی که با کسی ایجاد کرده به راحتی ازدست بدهد، فرمود:
فقد الاحبه غربه؛
از دست دادن دوستان غربت است (همان، ق65).
امام علی(علیه السلام) در برخورد با دوستان با نرمی و مدارا رفتار کرده و هرگز تکبر نداشتند. بلکه تواضعی همراه با عزت نفس داشتند، به طوری که صعصعه بن صوحان و برخی دیگر از افرادی که به طور مداوم با آن امام معاشرت داشتند، چنین اظهار نظر می نمایند (مجلسی 147/41).
8. رفتار با همسفران، امام علی(علیه السلام) سفر به تنهایی رامنع کرده و در انتخاب همسفر نیز سفارش به احتیاط می کند: با کسی که ارزش و مقدار و فضیلت تو را نمی داند سفر مکن. زیرا کسی که قدر تو را نشناسد با تو رفتار صحیحی نخواهد داشت و چه بسا به آبروی تو ضرر خواهد زد (مجلسی، حلیه المتقین، باب 14، فصل ششم، ص 307)، همچنین به امام حسن(علیه السلام) سفارش فرمود:
سل عن الرفیق قبل الطریق؛
پیش از حرکت، از همسفر بپرس (نهج البلاغه، ن 31؛ حرانی، ص 81). امام علی(علیه السلام) میان نیازمندان هیچ تفاوتی قائل نمی شد و بین آنها باعدالت رفتارمی کرد. دو زن نزد امام(علیه السلام) آمدند و ادعای فقر کردند. امام امیر(علیه السلام) فرمود: برما واجب است به شما کمک کنیم. آنگاه دستور داد برای آنها پیراهن و طعام خریداری کنند. یکی از زن ها اعتراض کرد که من عرب هستم و دیگری غیر عرب، چگونه است که با ما یکسان برخورد می شود! امام فرمود: «من قرآن را خوانده و در آن خوب نگریستم، اما برای فرزندان اسماعیل برتری بر فرزندان اسحاق، حتی به اندازه ی بال پشه ای ندیدم» 9. رفتار با خدمتکاران، خدمتکاران افراد مستضعف جامعه هستند که اسلام توجه ویژه ای به آنها دارد. امام علی(علیه السلام) نیز بسیار مراعات حال فرودستان به خصوص خدمتکارانشان را می کردند. در تقسیم کار خدمتکاران به فرزندشان امام حسن(علیه السلام) اینگونه توصیه می فرماید:
واجعل لکل انسان من خدمک عملا تاخذه به فانه احری الا یتوالکوا فی خدمتک؛
کار هر کدام از خدمتکارانت را معین کن که او را در برابر آن کار مسئول بدانی؛ درست کار سبب می شود افراد کارها را به یکدیگر وانگذارند و در خدمت سستی نکنند(نهج البلاغه، ن 31).
امام(علیه السلام) خدمتکارانشان را مانند یک معلم اخلاق، نصیحت می کردند. از جابر روایت شده که امام علی(علیه السلام) شنیدند مردی به قنبر اهانت کرد و به او دشنام داد و قنبر نیز آماده شد که جواب دشنامهای او را بدهد. ولی امام مانع کار او شد و او را نصیحت کرد (مجلسی 424/68).
امام(علیه السلام) بهترین هرچیز را برای دیگران در نظر می گرفت. این امر برای خدمتکاران، که مانند اعضای خانواده به آنها توجه داشت نیز جاری بود. روایت است که روزی امام(علیه السلام) با یکی از کارگران منزل به نام قنبر به بازار رفته و دو عدد پیراهن خریدند و لباس بهتر و گران تر را به قنبر دادند (دیلمی 189/2).
امام(علیه السلام) در خوش اخلاقی و خوش مرامی با خدمتکارانشان چنان بود که نزد او هیچ احساس ناامنی نمی کردند (طباطبایی، ص 25).
10. رفتار با یتیمان، جوامع همیشه بر اثر حوادث گوناگون، کودکان یتیم و بی سرپرست وجود دارند. فراموش کردن آنها نه فقط وضع آنان را به خطر می افکند، بلکه وضع اجتماع را نیز به خطر می اندازد.
امام علی(علیه السلام) به نیازمندان و به خصوص افرادی که به خاطر از دست دادن سرپرست دچار فقدان عاطفی و مالی می شدند، توجه خاص مبذول می داشتند، امام در وصیت خود می فرمایند:
الله الله فی الایتام، فلا تغبواافواههم، و لا یضیعوا بامامکم؛
خدا را! خدارا! درباره ی یتیمان، نکند آنان گاهی سیر و گاه گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع گردد (نهج البلاغه، ن 47).
و نیز فرمود:
احسنوا فی عقب غیرکم تحفظوا فی عقبکم؛
به بازماندگان دیگران خوش رفتاری کنید تا نسبت به بازماندگان شما همین گونه رفتار کنند(همان، ق 264).
حبیب بن ابی ثابت می گوید: مقداری عسل به بیت المال آوردند. امام علی(علیه السلام)دستور دادند یتیمان را حاضر کنند. وقتی که به حضور امام رسیدند خود ایشان عسل را به دهان یتیمان می گذاشتند. عرض کردند چرا این طور می کنید؟
فرمود: امام، پدر یتیمان است. عسل به دهان یتیمان می گذارم و به جای پدران ازدست رفته آنها عطوفت می کنم(مجلسی248/27).
11. رفتار با نیازمندان، در یک اجتماع سالم که عدالت در آن برقرار است نیز افراد مستمندی وجود خواهند داشت که فراموش کردن آنها برخلاف تمام اصول انسانی است و لطمه ای به معاشرت افراد می زند. لذا اسلام مکرر به نیکی به مساکین توجه دارد. یکی از سفارش های موکد امام به کارگزاران، حمایت از طبقه های فرودست جامعه است. از جمله می توان به نامه ی امام به قثم بن عباس اشاره کرد (نهج البلاغه، ن 67).
امام علی(علیه السلام) میان نیازمندان هیچ تفاوتی قائل نمی شد و بین آنها باعدالت رفتارمی کرد. دو زن نزد امام(علیه السلام) آمدند و ادعای فقر کردند. امام امیر(علیه السلام) فرمود: برما واجب است به شما کمک کنیم. آنگاه دستور داد برای آنها پیراهن و طعام خریداری کنند. یکی از زن ها اعتراض کرد که من عرب هستم و دیگری غیر عرب، چگونه است که با ما یکسان برخورد می شود! امام فرمود: «من قرآن را خوانده و در آن خوب نگریستم، اما برای فرزندان اسماعیل برتری بر فرزندان اسحاق، حتی به اندازه ی بال پشه ای ندیدم» (یعقوبی183/2؛ کوفی70/1).
روایت است که سعید بن قیس همدانی در روزی گرم، امام علی(علیه السلام) را ایستاده کنار دیواری مشاهده کرد. گفت ای امیرالمؤمنین، در این ساعت از منزل بیرون آمدی؟ فرمود: بیرون نیامدم مگر برای کمک مظلوم و فریادرسی ستمدیده و دلسخوخته ای (مفید، ص 157).
بیشتر بخوانید: اخلاق اداری از دیدگاه امام علی (علیه السلام)
12. رفتار با کفار و اهل کتاب، در منظر امیرمؤمنان گرچه احتیاط در برخورد با کفار و اهل کتاب مورد نظر است، اما نباید منجر به بدرفتاری با آنها شود و باید موارد اخلاقی دربرابرآنها رعایت شود. امام علی(علیه السلام) در نامه ای به یکی از فرماندارانش در نوع رفتار با مشرکان هم پیمان فرمود:
و نظرت فلم ارهم اهلا لان یدنوالشرکهم، ولا ان یقصووا ویجفوالعهدهم؛ فالبس لهم جلبابامن اللین تشوبهبطرف من الشده و داوللهم بین القسوه و الرافه و امزج لهم بین التقریب ولادناء، و الابعاد و الاقصاء، ان شاء الله؛ (نهج البلاغه، نامه 19).
تأکید دارد که با اهل کتاب با قساوت و سنگدلی و بدرفتاری مکن. در عین حال ارتباط مسلمان با کافر نزد امام، رابطه ای کنترل شده و همراه با احتیاط توصیه شده است. امام(علیه السلام)فرمود:
من شکاها الی کافر فکانما شکا الله؛
کسی که از نیازمندی خود نزد کافری شکوه برد گویی از خدا شکوه کرده است (همان، حکمت 427).
13. رفتار با مخالفان، امام علی(علیه السلام) به گونه ای با مخالفان برخورد می کرد که مخالفان بیشتر مجذوب می شدند، اما اگر در مقابل امام موضع می گرفتند، بیشتر به دلیل منافع شخصی است و در محافل خصوصی خود به تمجید و گاه دفاع از امام(علیه السلام) می پرداختند. روایت است که عبدالله بن ابی محجن ثقفی نزد معاویه آمد و از امام بدگویی کرد. اما معاویه از امام دفاع کرد (دینوری 134/1).
امام علی(علیه السلام) در زمانهای مختلف معاویه را نصیحت فرمود:
خذ اهبه الحساب، … و لا تمکن الغواه من سمعک؛
ای معاویه آماده حساب باش … و به گمراهان فرومایه گوش مسپار (نهج البلاغه، ن 10).
موضع امام نسبت به مخالفان اینگونه بود که در عین داشتن مشکلات حقوقی و رفتاری و سیاسی، اما آنها را نصیحت کرده و از اشتباهشان آگاه سازد.
نتیجه گیری
علم اخلاق و مباحث مربوط به آن در اسلام، از علوم مهم و شریف است. یکی از اهداف اصلی بعثت انبیا و ارسال پیام های آسمانی، پرورش اخلاق و تزکیه و تهذیب جانهاست. بنابراین آدمی برای رسیدن به اخلاق نیکو نیازمند راهنمایان آسمانی است. نهج البلاغه به عنوان مشاور، بهترین اسوه و الگوی ولایت را برای اخلاق معرفی می کند. بدون تردید اخلاق مجموعه ی رفتارها و سرشت هایی است که انسان در همنشینی ها و دوستی های خود هنگام همزیستی با انسان ها بروز می دهد. پس شناخت اخلاق علوی ضرورت دارد تا انسان ها هرچه بیشتر با شخصیت انسان کامل آشنا شده و در نهایت مکارم و سجایای اخلاقی او را الگوی خود قرار دهند.
امام علی(علیه السلام) در ابعاد مختلف اخلاقی رفتاری نیکو داشت از جمله: نسبت به والدین سفارش به اطاعت و نیکی می فرمود، نسبت به همسرشان توجه خاصی داشته و در کارهای خانه کمک می کردند، نسبت به فرزندان و تربیت آنها اهتمام داشتند، ارتباط و نیکی به خویشان را از ضروریات می دانستند و به آنها احترام می گذاشتند و حقوق آنها را رعایت می کردند، مهمان نواز بودند و در آداب عمومی معاشرت در سیره امام(علیه السلام) می توان به سلام کردن و اجازه گرفتن هنگام ورود، مصافحه و هدیه دادن اشاره کرد. از جمله آداب معاشرت، در مجالس خاص، که در نهج البلاغه به آن اشاره شده می توان، روش تبریک گفتن در تولد نوزاد، عیادت مریض و تشییع جنازه را برشمرد. امام علی(علیه السلام) به حمایت و احترام همسایگان توصیه می کردند، ایشان نسبت به خدمتکارانشان به عنوان معلم اخلاق، ناصح و خوش اخلاق بودند، نسبت به مهربانی و حقوق یتیمان نیز کوشا بودند، در برخورد با کفار و اهل کتاب، با وجود احتیاط، خوش رفتار بوده و از بدرفتاری پرهیز می کردند، با مخالفان نیز رفتاری همراه با نصیحت و روشنگری داشتند.
منابع:
آمدی، عبدالواحد بن محمد (م: 510ق)، غررالحکم و دررالکلم، قم: مکتب الاسلام الاسلامی، 1420.
ابن ابی الحدید، عبدالحمیدبن هبه الله، 655-586ق، شرح نهج البلاغه، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1337ه.ق.
ابن بابویه، محمد بن علی، 311-ق381، شرح من لا یحضره الفقیه، قم: جامعه مدرسین حوزه علیمه قم، بی تا.
ابن شیعه، حسن بن علی، قرن 4ق، تحف العقول عن آل الرسول(صلی الله علیه و آله)، م: علی اکبر غفاری، تهران اسلامیه، 1384ه.ق.
ابن شهر آشوب، محمد بن علی، 488-588ق، مناقب آل ابیطالب(علیه السلام)، نجف اشرف، منفعه الحیدریه، 1376ه.ق.
ابن طقطقی، محمد بن علی، 709-660ق، فخری فی الاداب السطانیه و الدول الاسلامیه، بیروت: دارالقلم العربی، 1418ه.ق.
ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، ق 276-213، “الامامه و السیاسه، بیروت: دارالاصغرا، 1410ه.ق.
اربلی، علی بن عیسی، 692ق، کشف الغمه المعرفه احوال الائمه و اهل البیت العصمه(علیه السلام)، علی بن حسین زواره ای، تهران: اسلامیه 1381ه.ش.
ثقفی، ابراهیم بن محمد،- 283، الغارات، تهران: انجمن آثار ملی، 1353ه.ش.
حرعاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، الی تحصیل مسائل الشریفه، بیروت: موسسه آل البیت الاحیاء التراث العربی، 1414ه.ق.
دیلمی، حسن بن محمد، قرن 8ق، ارشادالقلوب، م: سید هدایت الله مسترحمی، تهران: اسلامیه، 1380ه.ق.
طبرسی، حسن بن فضل، قرن 6ق، مکارم الاخلاق، قم: نشر شریف رضی، 1412ه.ق.
گیلانی، عبدالرزاق بن هاشم، قرن 11، شرح مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، تهران: نشر پیام حق، 1377ه.ش.
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه، بیروت: موسسه الوفاء، بی تا.
مجلسی، محمدباقر، حلیه المتقین، تهران: نشر موسی علمی، بی تا.
المفید، محمدبن محمد، ق 413- 336، الاختصاص، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی تا.
نهج البلاغه، سیدرضی، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، نشر امام علی بن ابیطالب(علیه السلام)چاپ پنجم، 1387ه.ش.
یعقوبی، احمدبن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت: دارصادر، بی تا.
منبع: فصلنامه پژوهش های نهج البلاغه(النهج) 30