خانه » همه » مذهبی » نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (3)

نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (3)

نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (3)

از ديدگاه قرآن اطاعت و رضايت پدر امري است كه براي فرزندان فوايد و آثار بسياري دارد كه يكي از مهم ترين آن ها رضايت خداوند است، ‌از همين روي دعاي فرزند براي پدر و مادر از مصاديق احسان در حق ايشان دانسته شده است، ‌چنانچه خداوند فرموده:(و قضي ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا اما يبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولاً‌ كريما. واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما كما ربياني صغيرا(اسرا/23 و 24)

17726e26 c24a 48d2 ba7e 67334dc845af - نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (3)

sa4663 - نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (3)
نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (3)

 

نويسنده: دكتر مرتضي رحيمي*

 

دعاي فرزندان براي والدين
 

از ديدگاه قرآن اطاعت و رضايت پدر امري است كه براي فرزندان فوايد و آثار بسياري دارد كه يكي از مهم ترين آن ها رضايت خداوند است، ‌از همين روي دعاي فرزند براي پدر و مادر از مصاديق احسان در حق ايشان دانسته شده است، ‌چنانچه خداوند فرموده:(و قضي ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا اما يبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولاً‌ كريما. واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما كما ربياني صغيرا(اسرا/23 و 24) و خداي تو حكم فرموده كه جز او هيچ كس را نپرستيد و درباره ي پدر و مادر نيكويي كنيد و چنانكه هر دو يا يكي از آن دو پير و سالخورده شوند زنهار كلمه اي كه رنجيده خاطر شوند مگوييد و كمترين آزار به آن ها مرسانيد و با ايشان به اكرام و احترام سخن بگوييد، و هميشه پر و بال تواضع و تكريم را با كمال مهرباني نزدشان بگستران و بگو پروردگارا چنانكه پدر و مادر مرا از كودكي به مهرباني بپروردند تو در حق آنان رحمت و مهرباني فرما. همچنين خداوند فرموده( و وصينا الانسان بوالديه، ‌حملته امه وهنا علي وهن، ‌و فصاله في عامين ان اشكر لي و لوالديك الي المصير) (الاحقاف /15) و انسان را در حق پدر و مادرش سفارش كرديم كه مادرش او را با ضعف روزافزون آبستن بوده است، از شير گرفتن او دو سال به طول انجاميده كه براي من و پدر و مادرت سپاس بگزار كه سير و سرانجام به سوي من است.
از سويي در قرآن به پدر و فرزند هر دو سوگند ياد شده كه به نوعي اهميت هر يك را مي توان نتيجه گرفت، ‌چه ان كه خداوند فرموده:« و والد و ما ولد» (البلد/3) در معناي اين آيه چند ديدگاه بيان شده است(مترجمان، 1377ش :640/6):
1- خداوند به آدم و انبيا و اوصيا و پيروان آنها كه از ذريه آدم هستند سوگند خورده است.
2- به قولي، ‌منظور از «والد و ولد» ابرهيم و فرزندان اويند.
3- به قولي، ‌منظور رسول خدا(ص) و فرزندانش هستند، ‌خداوند به شهري كه مسقط الرأس پيامبر اسلام(ص) و حرم پدرش ابراهيم(ع) و محل نشو و نماي پدرش اسماعيل و فرزندانش بوده، سوگند ياد كرده است.
4- به قولي، منظور هر پدر و فرزندي است.
علاوه بر اقوال ياد شده ديدگاههاي ديگري نيز در خصوص مفهوم آيه مورد بحث بيان شده، از جمله منظور از پدر، ‌علي(ع) و منظور از فرزند، امام حسن(ع) است. (روحاني، ‌احمد، ‌بي تا: 3ص20) يا منظور از ولد، ‌هر فرزندي است اعم از دختر و پسر.(خسروي حسيني، ‌1375ش:485/4)
خداوند پدر و مادر را در پس ياد نام خويش ياد مي كند و از فرزندان مي خواهد تا با ايشان همراهي و مماشات داشته باشند و در امر دين و دنيا ايشان را تنها نگذارند مگر آن كه شركت ورزند و يا به شرك و كفر دعوت كنند و يا برخلاف فرمان هاي خداوندي فرماني را برانند كه در آن صورت با حفظ احترام و ادب و پوزش خواهي به ترك فرمان آنها مبادرت ورزند ولي احترام و تكريم ايشان را فرو نگذارند و از آداب و احترامشان چيزي نكاهند.
با توجه به آنچه گذشت، همان گونه كه دعاي نيك والدين در حق فرزندانشان مورد توصيه و تشويق قرار گرفته، در موارد چندي نيز از فرزندان خواسته شده كه براي والدين خويش دعاي نيك كنند، دعاي متقابل فرزندان براي والدين خود به نوعي موجب تحكيم بنيان خانواده و ايجاد محبت بين ايشان است، كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره نمود:

1- طلب مغفرت و آمرزش براي والدين از زبان پيامبران:
 

در موارد فراواني از قرآن از زبان پيامبران براي والدين ايشان طلب مغفرت شده كه به نوعي مطلوبيت آن براي ديگر افراد نتيجه گرفته مي شود، از جمله، ‌از زبان حضرت ابراهيم(ع) گفته شده كه « ربنا اغفر لي و لوالدي و للمومنين يوم يقوم الحساب»(ابراهيم/41) دعاي ياد شده حضرت ابراهيم(ع) در باره پدر و مادرشان نشانگر آن است كه پدر ايشان به طور قطع، ‌آزر كه بت پرست بوده و در قرآن از او به «اب» تعبير شده، ‌نمي باشد. برخي از مفسران اهل سنت (اندلسي، ‌ابوحيان، ‌1420 ق:69/3) از احتمالي سخن گفته اند كه بر اساس آن دعاي ياد شده درباره آدم و حوا مي باشد و يا درباره پدر و مادر خود حضرت ابراهيم پيش از نهي از دعا و طلب مغفرت براي ايشان يا قبل از فوت ايشان بر كفر بوده است، ‌احتمالهاي اخير با مباني شيعه- كه به عدم كفر پدران و مادران پيامبران باور دارد- سازگاري ندارد. طلب مغفرت حضرت ابراهيم(ع) و ديگر پيامبران براي خويش و پدران و مادرانشان كه در قرآن به طور مكرر بيان شده با عصمت پيامبران منافات ندارد، ‌زيرا طلب مغفرت ايشان براي ترك اولي بوده است و يا اين كه ايشان به خاطر آنكه به نظر خودشان، حق خدا يا عبادت خدا را ادا نكرده بودند طلب مغفرت مي كردند. همچنين از زبان حضرت لواط(ع) آمده كه «رب نجني واهلي مما يعملون (شعراء/169، 173) خدايا، ‌مرا و خاندانم را از عاقبت كردار ايشان نجات ده. همچنين از زبان حضرت نوح(ع) گفته شده:« رب اغفر لي و لوالدي»(خدايا من و پدر و مادرم را ببخش. (نوح/28)

2- دعاي افراد ديگر براي آمرزش والدين خويش:
 

در قرآن از همه افراد خواسته شده كه نسبت به آمرزش والدين خويش اقدام كنند، ‌چنانچه خداوند فرموده (وقل رب ارحمهما كما ربياني صغيرا) (اسراء/24) و بگو: بار پروردگارا پدر و مادر مرا مشمول رحمت خويش قرار ده(رحم كن) همان گونه كه در كودكي مرا تربيت كرده اند.
اطلاق آيه ياد شده دعاي فرزندان در حق والدين مومن خويش چه در حال حيات و چه پس از مرگ را توصيه نموده و آن را مطلوب مي داند. از همين روي طبرسي گفته است(طبرسي، 1415ق:246/6):« اين آيه دلالت دارد بر اين كه دعاي فرزند براي پدر و مادرش كه از دنيا رفته اند مسموع است، زيرا اگر مسموع نبود و براي آنها اثري نداشت معنا نداشت كه در اين آيه امر به دعا كند.« و از ديدگاه علامه طباطبايي(موسي همداني، ‌1374 ش:111/13) آيه بيش از اين دلالت ندارد كه دعاي فرزند در مظنه اجابت است و چنين دعائي بي خاصيت نيست، ‌زيرا هم گفتيم كه ممكن است به اجابت رسد و هم اين كه ادبي است ديني كه فرزند از آن استفاده مي برد، ‌و لو در موردي مستجاب نشود، و پدر و مادر از آن بهره مند نگردند.

دعا براي همسران
 

با توجه به آن كه زن و شوهر از اولين اركان خانواده هستند، از همين رو در آياتي دعاي همسران مومن، ‌در حق يكديگر به چشم مي خورد، ‌چنانچه از زبان مومنان گفته شده كه:« الذين يقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قره اعين »پروردگارا! از همسران و فرزندان ما كساني قرار ده كه مايه روشني چشم ما گردند.
راغب گفته( راغب اصفهاني، ‌1413 ق: ص663): وقتي مي گويند« فلان قرت عينه»، معنايش آن است كه: فلاني خوشحال و مسرور شد، ‌و به كسي كه مايه مسرت آدمي است نور چشم و قره عين گفته مي شود، هم چنان كه در قرآن كريم فرموده:« قرت عين لي و لك» و نيز فرموده:«هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قره اعين» برخي گفته اند: اصل اين از «قر» به معناي خنکي و سردي گرفته شده و معناي «قرت عينه» اين است که: ديدگانش خنک شد و از آن حرارتي که در اثر درد داشت، بهبودي يافت. بعضي ديگر گفته اند: از باب بهبودي يافتن از حرارت درد چشم نيست، ‌بلكه از اين بابت است كه اشك شادي خنك، ‌و اشك اندوه داغ است، ‌و به همين جهت به كسي كه به او نفرين مي كند مي گويند، خدا چشمش را داغ كند.
براي اساس تصريح علامه طباطبايي(موسي همداني، ‌1374: 338/15) مراد بندگان رحمان، از اين كه در دعاي خود درخواست مي كنند به اينكه همسران و ذريه هايشان قره عين ايشان باشد، ‌اين است كه: موفق به طاعت خدا و اجتناب از معصيت او شوند و در نتيجه از عمل صالح آنان، چشم ايشان روشن گردد. و اين دعا مي رساند كه بندگان رحمان غير از اين، ‌ديگر حاجتي ندارند. و نيز مي رساند كه بندگان رحمان اهل حقند و پيروي هواي نفس نمي كنند، (زيرا هر همسر و هر ذريه اي را دوست نمي دارند، ‌بلكه آن همسر و ذريه را دوست مي دارند كه بنده خدا باشند). از همين روي در مورد همسر فرعون آمده كه: «وضرب الله مثلاً‌ للذين آمنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لي عندك بيتا في الجنه…» بر اساس آيه ياد شده از زبان همسر فرعون دعايي نقل شده، ‌كه نشان دهنده آن است كه دعاي او عنوان جامعي براي عبوديت او است.

دعا در حق برادران
 

با توجه به آن كه برادران از اعضاي خانواده كوچك هستند، در قرآن آياتي به چشم مي خورد كه برخي از برادران در حق يكديگر دعاي خير نموده و از خداوند درخواست خوبي را براي ايشان نموده اند، ‌چنانچه از زبان حضرت موسي(ع) از خداوند دخول در رحمت و غفران و بخشش خودش و برادرش هارون (ع) درخواست شده است، ‌چنانچه خداوند فرموده:« قال رب اغفرلي و لاخي و ادخلنا في رحمتك و انت ارحم الراحمين»(اعراف/150) پروردگار من بيامرز مرا و برادر مرا و ما را داخل رحمت خود فرما و تو ارحم الراحمين هستي.
تقاضاي بخشش و آمرزش حضرت موسي(ع) براي خود و برادرش به خاطر گناهي از آنها سرزده نبوده بلكه يك نوع خضوع به درگاه پروردگار و بازگشت به سوي او و ابراز تنفر از اعمال زشت بت پرستان مي باشد، ‌همچنين سرمشقي است براي همگان تا فكر كنند جايي كه موسي و برادرش كه انحرافي پيدا نكرده بودند چنين تقاضايي از پيشگاه خدا كنند، ‌ديگران بايد حساب خود را برسند، ‌يا از آن روي بوده كه در جلو مردم به هارون پرخاش كرده است، از سويي كار حضرت موسي(ع) نشانگر مطلوبيت دعاي خير برادران در حق يكديگر است و اين كه دعاي برادران در حق يكديگر مي تواند به استحكام دوستي و مودت بين ايشان بينجامد.

نتيجه گيري:
 

از آنچه گذشت نتايج زير به دست مي آيد:
1- اسلام براي ايجاد خانواده سالم و تحكيم پايه هاي آن كوشش و هم خويش را مصروف داشته و از همين رو از اعضاي چنين خانواده اي كه مومن به دين و ارزشهاي آن هستند، مي خواهد كه نسبت به يكديگر دعا كنند، اين دعاء همه اعضاي خانواده اعم از زن و مرد، والدين و فرزندان و برادران و خواهران را شامل مي گردد.
2- دعا براي اعضاي خانواده اي كه به دين و ارزشهاي آن باور ندارند توصيه نشده، از همين روي همسر فرعون براي همسر خود دعا نكرده و از خداوند براي خود محلي در بهشت را خواستار شده و عبادالرحمن براي همسران و فرزندان صالح خود دعا نموده اند. در عين حال در خصوص احسان به والدين هر چند كه مومن نباشند، سختگيري خاصي وجود دارد.
3- دعاي اعضاي يك خانواده سالم و مومن در حق يكديگر از عوامل محبت و تحكيم خانواده سالم است.
4- در دعاي متقابل والدين و فرزندان در حق يكديگر، دعاي والدين تاثير بسزايي دارد و دعاي فرزندان در حق والدين خويش نيز بي تاثير نيست و امكان اجابت دارد، ‌از همين روي توصيه شده كه فرزندان براي والدين خود در زمان حيات ايشان و چه پس از مرگ ايشان دعا كنند.
5- خانواده با مرگ برخي اعضاي آن همچنان باقي است، از همين رو پس از مرگ نيز دعا ادامه دارد و به تحكيم خانواده كمك مي كند.

پي نوشت ها :
 

* عضو هيات علمي دانشگاه شيراز
 

منابع و مآخذ:
1- قرآن مجيد
2- ابن منظور المصري، « لسان العرب»:1405ق، دار احياء التراث العربي، ‌الطبعه الاولي
3- ابن عاشور، ‌محمد بن طاهر، « التحرير و التنوير»: بي تا، ‌بي جا
4- ابن عربي، ‌محمد بن عبدالله، ‌«احكام القرآن» بي تا، بي جا
5- اندولسي، ابوحيان محمد بن يوسف «البحر المحيط في التفسير»: 1420 ق، بيروت، دارالفكر، تحقيق محمد جليل صدقي
6- ابي داود سجستاني، ‌سليمان بن اشعث، ‌«سنن ابي داود»:1410 ق، بيروت، دارالفكر، ‌چاپ اول، ‌تحقيق سعيد محمد اللحام
7- بحراني، ‌سيد هاشم، ‌«البرهان في تفسير القرآن»: 1416 ق، ‌تهران، ‌بنياد بعثت، ‌چاپ اول
8- الحاكم النيسابوري، محمد بن محمد، ‌«مستدرك الحاكم»: 1406ق، ‌بيروت، دار المعرفه
9- حسيني جرجاني، ‌سيد امير ابوالفتوح، ‌«آيات الحكام» 1404ق، ‌تهران، انتشارات نويد، ‌چاپ اول
10- خسروي حسيني، ‌سيد غلامرضا، «ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ القرآن» راغب: 1375 ش، ‌تهران، ‌انتشارات مرتضوي، چاپ دوم
11- راغب اصفهاني، حسين بن محمد، «مفردات الفاظ القرآن»: 1412 ق، ‌بيروت، ‌دارالعلم الدار الشاميه، ‌چاپ اول
12- روحاني، ‌احمد، «ترجمه شواهد التنزيل»: بي تا، ‌بي جا
13- ري شهري، ‌محمد، «ميزان الحكمه»: 1416 ق، ‌قم دارالحديث
14- سبزواري نجفي، ‌محمد بن حبيب الله، ‌«الجديد في تفسير القرآن المجيد»: 1406 ق، ‌بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، ‌چاپ اول
15- صفار، ‌محمد بن حسن بن فروخ(1404)ق، ‌بصائر الدرجات الكبري، تهران، ‌موسسه الاعلمي
16- طبرسي، ابوعلي فضل بن حسن، «مجمع البيان في تفسير القرآن»: 1415 ق، ‌بيروت، ‌موسسه الاعلمي للمطبوعات
17- فخر رازي، ‌ابوعبدالله محمد بن عمر، ‌«مفاتيح الغيب»: 1420 ق، ‌بيروت، ‌داراحياء التراث العربي، ‌چاپ سوم
18- فرجاد، ‌محمد حسين، (1363 ش): «آسيب شناسي اجتماعي» تهران، بدر
19- فيض كاشاني، ملا محسن، «الصافي»: 1415ق، ‌تهران، ‌مكتبه الصدر، ‌چاپ دوم
20- كيا هراسي ‌طبري، ‌ابوالحسن علي بن محمد، ‌«احكام القرآن»: 1405ق، ‌بيروت، ‌دارالكتب العلميه، ‌چاپ دوم
21- مترجمان، ‌«ترجمه مجمع البيان»: 1360 ش، تهران، انتشارات فرهاني، چاپ اول
22- مترجمان، ‌«ترجمه جوامع الجامع»: 1377ش، مشهد، ‌بنياد پژوهشهاي اسلامي، ‌چاپ دوم
23- مجلسي، ‌محمد باقر، «مرآه العقول في شرح اخبار آل الرسول»: 1404 ق، ‌تهرن، ‌دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوم
24- مجلسي، ‌محمد باقر «بحار الانوار»: 1403ق، ‌بيروت، ‌موسسه الوفاء، ‌چاپ دوم
25- مطهري، ‌مرتضي(1370)، آشنايي با قرآن3، انتشارات صدرا، ‌چاپ چهارم، جامعه مدرسين قم
26- مكارم شيرازي، ‌ناصر، « تفسير نمونه»: 1374ش، ‌تهران، ‌دارالكتب الاسلاميه
27- مكارم شيرازي، ناصر، «پيام امام»: 1379 ش، تهران، ‌دارالكتب الاسلاميه، ‌چاپ اول
28- موسوي همداني، ‌سيد محمد باقر، «ترجمه تفسير الميزان»، 1374 ش، قم، ‌دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين قم، ‌چاپ پنجم
29- نوري، ميرزا حسين(1408) ق، ‌مستدرك الوسائل، موسسه ال البيت عليهم السلام، لاحياء التراث، ‌چاپ اول
30- www.ahlalhdeeth.com
منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 40

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد