آيا نمينگريد!؟
آدمي در جهاني ميزيد كه از چهارسوي با مظاهر و مشهودات شگفتآميز و انس برانگيز احاطه شده است. چتر گستردهي آسمان بالاي سر و مهد آرام زمين زير پاي و همهي ديگر جلوههاي طبيعي در ميان اين دو فرش و سقف ميتواند و ميبايد كه آدمي را به فكر و تأمّل وا دارد و از اين گذرگاه به مبدأ و معاد هستي رهنمون گردد.
آيا نمينگريد!؟
نويسنده:دكتر محمدعلي فياضبخش
آدمي در جهاني ميزيد كه از چهارسوي با مظاهر و مشهودات شگفتآميز و انس برانگيز احاطه شده است. چتر گستردهي آسمان بالاي سر و مهد آرام زمين زير پاي و همهي ديگر جلوههاي طبيعي در ميان اين دو فرش و سقف ميتواند و ميبايد كه آدمي را به فكر و تأمّل وا دارد و از اين گذرگاه به مبدأ و معاد هستي رهنمون گردد.
شيوهي قرآن كريم در آموزش بنياديترين مفهوم اعتقادي يعني توحيد، برگرفته از همين حقيقت است كه آدمي را به دنياي پيرامونش توجه دهد و از شگفتيهاي بيشمار در محيط، وي را غافل واننهد: «آيا در وجود خداوندگار ترديد است؟ همان كس كه پديدآورندهي آسمانهاست.»1
اين نحوه استدلال، خاص زبان وحي است كه بيزحمت و بدون رنج استدلالهاي رايج منطقي و فلسفي، فكر آدمي را برميانگيزد و با توجه دادن او به مظاهر انكارناپذير كائنات، درون فطرت وي را بيدار ميكند. اين بيداري، نوعي آگاهي است كه از دستبرد شبههها و آفات اعتقادي در امان خواهد ماند؛ چرا كه، جنس استدلال در اين ماجرا از جنسي است كه مادّهي آن آفت ناپذير است، آسمان و بيكرانگي و شكوه آن و نظم هستي و كائنات از شعاع نگاه بينا و دل نابيمار مخفي نيست؛ از اين روي نشاندن استدلال بربستر چنين حقيقت شفّاف و روشني از ضمانت مصونيّت برخوردار است.
آفتاب آمد دليل آفتاب
گر دليلت بايد از وي رو متاب
از وي ار سايه نشاني ميدهد
شمس هردم نور جاني ميدهد2
دعوت قرآن به مشاهده و تفكّر در خلقت آسمان و زمين يكي از نمونههاي مفهومسازي اعتقادي است. آيات 190 و 191 سورهي آلعمران آدمي را بدين مشاهده و تفكّر فرا ميخواند و از گذرگاه شهود طبيعي، وي را به دريافت عقلي و نيز اقناع فطري رهنمون ميشود. اين دو آيه از بارزترين نمونههايي است كه در قرآن، مفهومسازي را با مشهودگرداني پيوند داده و نفيسترين جوهر اعتقادي، يعني توحيد و يگانهپرستي را از معبر فطريترين دريافت ميسّر ساخته است.
خود نباشد آفتابي را دليل
جز كه نور آفتاب مستطيل3
همين روش را به روشني در مقولاتي همچون معاد و پارهاي مفاهيم اعتقادي در جايجاي قرآن ميتوان يافت: «هم او خدايي است كه بادها را به عنوان بشارت و مژدهي رحمت و لطف خويش فرو ميفرستد…. اينگونه مردگان را (در قيامت) دوباره به درآوريم…»4
در اين آيه مفهوم معاد به عنوان يكي از مفاهيم بنيادين اعتقادي در تمثيلي طبيعتگرايانه تصوير شده است، كه اين نوع استدلال مخصوص زبان قرآن و منحصر در آهنگ وحي است. در اينجا به نكتهي نفيسي اشاره ميكنيم كه امروزه در مباحث پيشرفتهي روانشناسي تربيتي از جايگاه ويژهاي برخوردار است و آن، روش تدريس به شيوهي آنالوگي (قياس و تشبيه و تمثيل) است. در تمثيل و كنايهپردازي بدون آنكه خود را درگير استدلالهاي فلسفي كنيم، با رهنموني آزمودني به مشهودات طبيعي و پيراموني، از طريق شباهتسازي و مثالپردازي، جوهر پارهاي مفاهيم را تبيين و آشكار مينماييم و از بديهيّات پذيرفته شده به نتايج ملموس دست مييابيم: «در زمين نشانههاي خداوند براي اهل يقين، پراكنده است، نيز در درون جانتان؛ آيا نمينگريد!؟»5
توجّهي كه قرآن كريم به دريافتهاي فطري و شهودي آدمي دارد چشمگير و قابل توجه است. اين دريافتها از گذرگاه مشاهدات آدمي و عجين ساختن آنها با يقين قلبي و باور فطري اوست. تأكيد قرآن بر آيات آفاقي و انفسي يكي از شيوههاي استدلالي خاص زبان قرآن است. از يك سو آدمي را به مشاهدهي مظاهر قدرت الهي در صحنهي طبيعت فراميخواند و از دگرسوي، وي را به مظاهر باطني وجود خود كه مشتمل بر تغييرات و كنشوريهاي روحي و نفساني است دعوت ميكند. كنشها و واكنشهاي گوناگون نفسي كه موجب انفعالات و عوارض مختلف هيجاني ـ احساسي آدمي است از ديدگاه قرآن جزو نشانههاي خداوند است.
شيوهي قرآن كريم در آموزش بنياديترين مفهوم اعتقادي يعني توحيد، برگرفته از همين حقيقت است كه آدمي را به دنياي پيرامونش توجه دهد و از شگفتيهاي بيشمار در محيط، وي را غافل واننهد: «آيا در وجود خداوندگار ترديد است؟ همان كس كه پديدآورندهي آسمانهاست.»1
اين نحوه استدلال، خاص زبان وحي است كه بيزحمت و بدون رنج استدلالهاي رايج منطقي و فلسفي، فكر آدمي را برميانگيزد و با توجه دادن او به مظاهر انكارناپذير كائنات، درون فطرت وي را بيدار ميكند. اين بيداري، نوعي آگاهي است كه از دستبرد شبههها و آفات اعتقادي در امان خواهد ماند؛ چرا كه، جنس استدلال در اين ماجرا از جنسي است كه مادّهي آن آفت ناپذير است، آسمان و بيكرانگي و شكوه آن و نظم هستي و كائنات از شعاع نگاه بينا و دل نابيمار مخفي نيست؛ از اين روي نشاندن استدلال بربستر چنين حقيقت شفّاف و روشني از ضمانت مصونيّت برخوردار است.
آفتاب آمد دليل آفتاب
گر دليلت بايد از وي رو متاب
از وي ار سايه نشاني ميدهد
شمس هردم نور جاني ميدهد2
دعوت قرآن به مشاهده و تفكّر در خلقت آسمان و زمين يكي از نمونههاي مفهومسازي اعتقادي است. آيات 190 و 191 سورهي آلعمران آدمي را بدين مشاهده و تفكّر فرا ميخواند و از گذرگاه شهود طبيعي، وي را به دريافت عقلي و نيز اقناع فطري رهنمون ميشود. اين دو آيه از بارزترين نمونههايي است كه در قرآن، مفهومسازي را با مشهودگرداني پيوند داده و نفيسترين جوهر اعتقادي، يعني توحيد و يگانهپرستي را از معبر فطريترين دريافت ميسّر ساخته است.
خود نباشد آفتابي را دليل
جز كه نور آفتاب مستطيل3
همين روش را به روشني در مقولاتي همچون معاد و پارهاي مفاهيم اعتقادي در جايجاي قرآن ميتوان يافت: «هم او خدايي است كه بادها را به عنوان بشارت و مژدهي رحمت و لطف خويش فرو ميفرستد…. اينگونه مردگان را (در قيامت) دوباره به درآوريم…»4
در اين آيه مفهوم معاد به عنوان يكي از مفاهيم بنيادين اعتقادي در تمثيلي طبيعتگرايانه تصوير شده است، كه اين نوع استدلال مخصوص زبان قرآن و منحصر در آهنگ وحي است. در اينجا به نكتهي نفيسي اشاره ميكنيم كه امروزه در مباحث پيشرفتهي روانشناسي تربيتي از جايگاه ويژهاي برخوردار است و آن، روش تدريس به شيوهي آنالوگي (قياس و تشبيه و تمثيل) است. در تمثيل و كنايهپردازي بدون آنكه خود را درگير استدلالهاي فلسفي كنيم، با رهنموني آزمودني به مشهودات طبيعي و پيراموني، از طريق شباهتسازي و مثالپردازي، جوهر پارهاي مفاهيم را تبيين و آشكار مينماييم و از بديهيّات پذيرفته شده به نتايج ملموس دست مييابيم: «در زمين نشانههاي خداوند براي اهل يقين، پراكنده است، نيز در درون جانتان؛ آيا نمينگريد!؟»5
توجّهي كه قرآن كريم به دريافتهاي فطري و شهودي آدمي دارد چشمگير و قابل توجه است. اين دريافتها از گذرگاه مشاهدات آدمي و عجين ساختن آنها با يقين قلبي و باور فطري اوست. تأكيد قرآن بر آيات آفاقي و انفسي يكي از شيوههاي استدلالي خاص زبان قرآن است. از يك سو آدمي را به مشاهدهي مظاهر قدرت الهي در صحنهي طبيعت فراميخواند و از دگرسوي، وي را به مظاهر باطني وجود خود كه مشتمل بر تغييرات و كنشوريهاي روحي و نفساني است دعوت ميكند. كنشها و واكنشهاي گوناگون نفسي كه موجب انفعالات و عوارض مختلف هيجاني ـ احساسي آدمي است از ديدگاه قرآن جزو نشانههاي خداوند است.
پينوشتها:
1ـ ابراهيم: 10
2ـ مثنوي، دفتر اول، ابيات 118 و 119
3ـ مثنوي، دفتر سوم، بيت 3718
4ـ اعراف: 57
5ـ ذاريات: 21 و 22
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج