خانه » همه » مذهبی » روزنه نشست

روزنه نشست

روزنه نشست

در کلاس درس عناصر و جزئيات ساختمان، يادمان دادند که بايد همه سطح بام يک ساختمان را با عايق رطوبتي بپوشانيم. قبلاً از قير وگوني استفاده مي کردند و چند سالي است از عايق هاي پليمري ( به اصطلاح، انواع ايزوگام) يا مثلا عايق هاي پي وي سي استفاده مي کنند. جاهاي ديگري هم در ساختمان هست که بايد آن را عايق کرد مثل مسيرهاي عبور لوله هاي تأسيساتي. همه اينها به خاطر اين است که حتي يک قطره آب هم به داخل بنا نفوذ نکند که اگر نفوذ کند باعث نم کشيدگي مصالح، خرابي موضعي و در بعضي موارد صدمات جدي و ويراني بنا مي شود.

d050a0f5 6bf9 4f1d b271 848b52e94e11 - روزنه نشست

15633 - روزنه نشست
روزنه نشست

 

نويسنده: محسن اسکندري

 

اعتقادات انسان هميشه در معرض خطر است
 

در کلاس درس عناصر و جزئيات ساختمان، يادمان دادند که بايد همه سطح بام يک ساختمان را با عايق رطوبتي بپوشانيم. قبلاً از قير وگوني استفاده مي کردند و چند سالي است از عايق هاي پليمري ( به اصطلاح، انواع ايزوگام) يا مثلا عايق هاي پي وي سي استفاده مي کنند. جاهاي ديگري هم در ساختمان هست که بايد آن را عايق کرد مثل مسيرهاي عبور لوله هاي تأسيساتي. همه اينها به خاطر اين است که حتي يک قطره آب هم به داخل بنا نفوذ نکند که اگر نفوذ کند باعث نم کشيدگي مصالح، خرابي موضعي و در بعضي موارد صدمات جدي و ويراني بنا مي شود. هر چه بنا با ارزش تر باشد، اهميت جلوگيري از نشست رطوبت به داخل بنا بيشتر مي شود. مثلاً در بعضي از کشورهاي اروپايي به حدي براي نگهداري ساختمان هاي ميراث فرهنگي شان اهميت قائلند که اجازه نمي دهند حتي يک لوله آب به داخل بعضي از آن بناها برده شود. چون ده ها يا صدها سال قبل که آنجا را ساخته اند عايق کاري نکرده اند و اکنون مي ترسند که يک قطره آب به آن نفوذ کند و بناي تاريخي صدمه بخورد.

عايق بدون کوچک ترين شکاف
 

اگر يک سوراخ، شکاف يا ترک روي عايق باشد، حتماً آب از آن به داخل بنا نفوذ خواهد کرد. کوچکي و بزرگي سوراخ و ترک هيچ تفاوتي ندارد. مي شود اين طور گفت که اگر سقف را عايق کردي و گوشه اي از آن سوراخي داشت، انگار که اصلاً سقف را عايق نکرده اي. به اين خاطر است که وقتي عايق کاري به صورت چند تکه انجام مي شود بايد بين قطعات آن همپوشاني کافي وجود داشته باشد. گاهي لازم است بخشي از عايق را ببريم تا قطعه ساختماني اي را از آن عبور دهيم؛ مثل چاهک آب روي بام يا کانال کولر. در اين موارد بايد لبه عايق را با جزئيات خاصي به صورتي طراحي کرد که اين حفره به هيچ وجه باعث نفوذ آب نشود. گاهي طراحي اين جزئيات نياز به تخصص هاي مختلف ساختماني دارد و تجربه بسيار مي طلبد.

خانه ايمان
 

خانه، ظرف زندگي مادي ماست و سرپناهي است تا ما را از ناملايمات سرما، گرما، باران و توفان حفظ کند و بدون خانه امنيت جاني و امنيت رواني نخواهيم داشت. در خانه است که طعم آرامش را مي چشيم. دين و مجموعه اعتقادات ما همانند خانه اي است که ظرف زندگي معنوي ماست. سر پناه باورهاي ماست و ما را از زمهرير عقايد غيرانساني و هرم آتش عقايد شيطاني محفوظ مي دارد.
اين خانه همواره در معرض خطر است؛ در معرض نشست عقايد و باورهاي غلط. شيطان، قسم خورده که «لاغوينهم اجمعين» (1) و از همه ابزار ممکن استفاده مي کند. گاهي يک شک راه نفوذ تفکري خطرناک مي شود.
خطر وسواس شيطان از يک سو، خطر آزمايش هاي الهي و فتنه ها هم در زندگي مؤمنانه بسيار جدي است. خداوند فرمود که آيا مردم پنداشتند که تا گفتند ايمان آورديم؛ رها مي شوند و مورد آزمايش قرار نمي گيرند؟ «احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون» (2).
اين آزمايش ها هر روز به رنگي است در زندگي ما. هر آزمايش يکي از ابعاد وجودي انسان را هدف قرار مي دهد و يکي از نقاط ضعف انسان را به چالش مي کشد. شخصي به مال وابسته است، شخصي به مقام، شخصي شهوتران است، شخصي آرزوهاي دور و دراز دارد، شخصي از مرگ مي ترسد، شخصي به فرزندش وابسته است، شخصي ترسو است، شخصي مأيوس است، شخصي عصباني است و هزاران نقطه ضعف که هر کدام مي توانند بهانه اي براي آزمايش انسان باشند. و چه بسا افرادي که از همان نقطه ضعفشان ضربه هاي مهلکي در زندگي مي خورند و آخرتشان را مي بازند.

يک شکاف کافي است
 

براي خراب شدن يک سقف و آوار شدن آن روي سر ساکنانش، لازم نيست سقف بدون عايق باشد، کافي است در يک نقطه اي از آن عايق شکاف برداشته باشد.
لازم نيست کسي تمام رذايل اخلاقي را داشته باشد تا به عقويت شر گرفتار آيد. يک نقطه ضعف ايماني کافي است.
در منطق الطير عطار نيشابوري، مرغان براي جستن و يافتن سيمرغ سفري را آغاز مي کنند. اما هر کدام از آنها در ميانه راه به دليل ضعفي که در وجود اوست بهانه اي مي آورد و پا پس مي کشد. تا اينکه پس از عبور از هفت مرحله، از گروه انبوهي از پرندگان تنها «سي مرغ» باقي مي مانند. عطار در اين اثر بي نظير عرفاني، صفاتي را به چالش مي کشد که هر کدام از آنها، انسان را از طي طريق راه حق باز مي دارد.

آوار عاقبت شر
 

در طول تاريخ افرادي بوده اند که تا دلتان بخواهد ديندار بوده اند و اهل عبادت؛ اما روزي پايشان لغزيده و عاقبتشان به خير نشده است و سر دسته همه ايشان ابليس. ابليس بنده اي بود بسيار عابد که 6 هزار سال خداوند را عبادت کرد. با اينکه از طايفه جنيان بود با ملائک رفت وآمد داشت و جزو آنها به شمار مي آمد. اين بنده خدا فقط يک ايراد داشت! آن هم تکبر. خود را برتر مي دانست و همين تکبر او در برابر آدم باعث شد از فرمان خدا تمرد کند و براي هميشه ملعون شود. تکبر شکافي بود که سرنوشت شوم و شقاوت ابدي از طريق آن در وجود ابليس نفوذ کرد و آوار لعنت خدا و ملائک بر سر او نازل شد.
ابن ملجم زماني به عنوان نماينده مردم يمن به محضر مولا علي (ع) رسيد و با عبارات بسيار زيبا و شيوايي به آن حضرت ابراز علاقه کرد. اميرالمومنين (ع) وقتي از نام او مطلع شدند، تعجب کردند و فرمودند تو قاتل من خواهي شد. ابن ملجم تعجب کرد و فرمود يا اميرالمومنين من شما را بسيار دوست دارم، چطور ممکن است شما را به قتل برسانم. حضرت امير (ع) فرمودند من هرگز دروغ نگفتم و نمي گويم؛ تو قاتل من خواهي بود. جالب است که اميرالمومنين علاقه ابن ملجم به خود را تکذيب نکردند چون سابقه داشت که ايشان در برابر ابراز علاقه هاي دروغين واکنش نشان بدهند. ابن ملجم حتي جزو ياران حضرت علي (ع) هم بود، يعني تا آنجا هم اميرالمومنين (ع) را همراهي کرده بود.

بي توجهي به اخلاق
 

امام صادق (ع) فرمود: «لا ايمان لمن لاحياء له». (3) يعني کسي که حيا ندارد دين ندارد. بي حيايي روزني مي شود که تمام صفات ناپسند ديگر از آن وارد ساختمان اخلاقي و اعتقادي فرد مي شود و آن را نابود مي کند. مي توان بسياري از صفات ناپسند اخلاقي ديگر را در اين جمله به جاي کلمه حيا قرار داد و همين نتيجه را گرفت. همان طور که در روايات هم شاهد آن هستيم. لادين لمن لا عهدله، لا دين لمن لا صبرله…

بي توجهي به احکام و اعتقادات
 

خداوند در قرآن مي فرمايد اين سخن کفار است که مي گويند ما به بعضي ( از آيات و احکام) ايمان داريم و بعضي ديگر را قبول نداريم. و خداوند براي آنها عذابي خوار کننده در نظر گرفته است. «ويقولون نومن ببعض و نکفر ببعض و يريدون ان يتخذوا بين ذلک سبيلا- اولئک هم الکافرون حقا و اعتدنا للکافرين عذابا مهينا» (4)
افرادي هستند که چون حکمي از احکام دين به ذائقه شان خوش نمي آيد مي گويند همه را قبول داريم اين يکي را نه. مثلا حرمت ربا را قبول نداريم يا دروغ مصلحتي اشکال ندارد يا ما که ماليات مي دهيم، خمس ديگر چيست و امثال اينها. اين قبيل تفکرات شکاف هاي فاحشي هستند که بي ديني، کفر و شرک از آن طريق نفوذ کرده و تمام دين فرد را فاسد مي کند.
مسأله حجاب يکي از اين مسائلي است که بسياري از افراد جامعه شکاف ايجاد شده از آن را در دين فرد جدي نمي گيرند. عده اي فکر مي کنند مي توان بدون اعتقاد به حجاب هم متخلق به اخلاق حسنه بود و دين را حفظ کرد. حتي گاهي سريال هاي نمايشي خارجي را مشاهده مي کنيم که در آن بازيگران مسلماني بدون حجاب در صدد تبليغ ارزش هاي اخلاقي اسلامي هستند و اين پيام را به مخاطب مي دهند که مي تواني حجاب نداشته باشي و اخلاق اسلامي داشته باشي.

نکته
راهي براي تعمير
 

آب اگر در سقف نفوذ کند، حتي به راحتي نمي توان فهميد از کجا نشت کرده است. خبره مي خواهد که بيايد و تشخيص بدهد. اگر بشود جلوي تخريب نفوذ آب را گرفت هم هزينه هاي زيادي دارد. گاهي بايد قسمت هايي را خراب کند گاهي تا چند روز زندگي ساکنان خانه مختل مي شود؛ براي تعميرات تا شايد بتوان جلوگيري کرد از خرابي هاي بيشتر. و البته که هميشه راه توبه باز است. ولي هيچ مهندسي به اميد تعميراتي که بعدا شايد بشود انجام داد، سقفي را بدون عايق نمي سازد و هيچ نقطه اي از آن را بدون عايق رها نمي کند.

پي نوشت ها :
 

1- «قال رب بما اغويتني لازينن لهم في الارض و لاغوينهم اجمعين» گفت: پروردگارا! به سبب اينکه مرا گمراه کردي، من هم يقينا (همه کارهاي زشت را) در زمين براي آنان مي آرايم (تا ارتکاب زشتي ها براي آنان آسان شود) و مسلما همه را گمراه مي کنم. سوره حجر آيه 39
2- سوره عنکبوت آيه 2
3- محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، جلد 2، صفحه 717، روايت 4570.
4- سوره نساء- آيات 150و 151.
 

منبع:نشريه آيه ويژه نامه دين و فرهنگ آبان 89

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد