آثار زيانبار تكبر در خانواده
آثار زيانبار تكبر در خانواده
بعضي از مشکلات در خانــــوادهها ناشي از تکبر و خود برتربيني بعضيها در خانواده است. از آنجا که خانواده اولين محيطي است که منشِ فرزندان در آن شکل ميگيرد، و والدين اولين مربياني هستند که قادرند فرزندان خويش را با صفت نيکو آشنا سازند، و با رفتار خويش آنها را در ترک گناهان ياري دهند. اين نوشتار قصد بيان اثرات سوء تکبر به استناد قرآن و روايات، در خانواده را دارد.
تکبر در قرآن
يکي از صفتهاي ناشايست در انسان که باعث رانده شدن شيطان از بهشت و از بين رفتن اعمال فراوان و كوششهاى مداوم او، و سرکشي فرعون در برابر حق و ادعاي خدايي در او شد، تکبر و خود پسندي است. حتي تکبري که در قوم بني اسرائيل وجود داشت سبب شد با اينکه از نشانههاي پيامبر(ص) در تورات با خبر بودند به او ايمان نياورند و خود را نژاد برتر بدانند و خود را مالک بهشت بدون عمل نيک باشند و خداوند به زيبايي پاسخ يهوديان متکبر را در سوره بقره آيات 81 و82 ميدهد.
«بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ *وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُون»
تمام انسانها در برابر خداوند يکسان هستند. اين عمل است که سبب رفتن به بهشت يا جهنم ميشود. تكبر حالتى است كه به نفس انسان عارض مىشود و انسان را وادار مىكند كه در بالا بردن خود و تحقير ديگران از حد بگذرد و به عبارت روشنتر:تكبر بالا بردن نفس و خود را برتر از ديگران ديدن است. اين يك بيمارى روحى است كه از تنگ نظرى متكبر حاصل مىشود و او در خود فضيلتى مىبيند كه در ديگران نيست و او هرگز به نقص خود و كمال ديگران توجه ندارد. از اين رو خداوند در سوره مبارکه اسرا آيه 37 کبر و غرور و خودبيني را منع کرده و آن را بي اساس دانسته است.« وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا» چرا که بعضي انسانها به کمترين موفقيتي که ميرسند چنان مغرور ميشوند انگار دست به کار خارق العادهاي زدهاند که هيچ کس قادر به انجام آن نيست. رسول خدا (ص) فرمود: هر كس با تكبّر روى زمين راه برود، زمين و آنچه زير آن و آنچه بالاى آن است او را لعنت خواهند كرد. افراد متکبر اگر نيک بنگرند خواهند دانست که کار مهمي نکرده اند. نه آسمان را به زمين آوردهاند نه عکس آن. بلکه مهرهاي بودند که در مسير تکامل خويش هزاران نفر ديگر نيز دخالت داشتهاند. بزرگان جهان هيچ گاه از اکتشافات خويش مغرور نگشته و آن را به خود نسبت ندادهاند حتي در صدد نشان دادن خويش به مردم نبودند بلکه همه را به خداوند منسوب داشتهاند. چنان که انيشتين گفته است:انديشهها از پيش خدا ميآيند.
ريشههاي تکبر
1- نعمت جديد:
گاهي با افزايش حقوق پدر در خانواده و ترقي وضع اقتصادي افراد خانواده خود را از ديگران وحتي نزديکان خويش تافته جدا بافته دانسته و زبان به تحقير خانوادههاي محروم باز ميکنند و موجب آزار ديگران ميشوند؛ و با اين عمل نه تنها در قلبهاي ديگران حتي والدين خويش جايي ندارند بلکه در جامعه نيز طرد خواهند شد. در صورتيکه اين مال امانتي الهي است تا با بخشش به محرومين همه خانوادهها از رفاه مالي برخوردار باشند بنابراين افزايش مال نه تنها براي فخر فروشي نيست بلکه تواضع فرد را در پي دارد چرا که مال براي چنين فردي مسئوليتآور در مقابل خانوادههاي محروم است. تکبر والدين نسبت به ديگران سبب ميشود، فرزندان به جاي کسب مهارت و صفات نيک در وجود خود و محبوبيت در قلبهاي ديگران، ماديات را به تنهايي هدف زندگي قرار داده ودر آينده مردم را با اين معيار مورد سنجش قرار ميدهد. و با اين ديد از توجه به صفات نيکي که در ديگران نهفته است غافل گشته و از تکامل خويش فاصله خواهد گرفت.
2- افزايش علم:
امام صادق (ع) فرمود:دانش بجوييد و همراه با دانش، خود را با بردباري و وقار زينت ببخشيد و نسبت به آنان که دانش فرا ميگيريد و برآنان که ميآموزيد تواضع کنيد و از دانشمندان متکبّر و سرکش نباشيد، که در نتيجه کارِ باطلِ شما [عمل و گفته] حق شما را از بين ميبرد. (جهاد النفس وسائل الشيعة، ص 145). گاهي افزايش علم در فرد براي او در مقابل والدين خود نه تنها باعث افتادگي و فروتني نميشود بلکه خود را داناي کل دانسته و از نصيحتهاي والدين و ديگر بزرگان بينياز ميداند. در اين صورت خود را از دانش و تجربههاي گوناگون ديگران محروم ساخته و در زندگي دچار اشتباهي فراواني ميشوند که جبران آن با مشکلات فراوان همراه خواهد بود.
فرزندان چنين اشخاصي وقتي رفتار والدين خود را با اطرافيان ميبيند، از اين منش الگو برداري کرده و همان رويه را در آينده به والدين خويش و جامعه تحويل ميدهد. نسبت به کساني که به او درس ميدهند گستاخ شده و حتي بي ادبي و مسخره کردن ديگران را حق خود ميداند و از آن ابائي ندارد. امام علي (ع) فرمود:هيچکس از اولاد آدم نيست مگر اينکه موي پيشانياش در دست فرشتهاي قرار دارد که هر گاه تکبّر کند او را با پيشاني به زمين ميکشد و به او ميگويد:فروتن باش، خدا تو را پست گرداند! (ثواب الاعمال، ص 341)
3- ذلت در نفس:
عامل اصلي تکبر ضعف شخصيت است و چون در وجود خويش خوبي را نميبيند که ديده شود، لذا با عوامل واهي چون نسب خانوادگي سعي در فخر فروشي نسبت به ديگران دارند. امام صادق (ع)در معرفى آن فرموده است:هيچ كس تكبر نمىكند مگر به سبب ذلتى كه در نفس خود مىيابد. (ارشاد القلوب، ج2، ص 76) اين در حالي است که پدر يا اجداد او افراد دانشمند يا نيکوکار باشند اما از اين صفات در خود فرد متکبر نباشد. درباره اين افراد بايد گفت:
گيرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل
مردى خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: يا رسولالله من فرزند فلان بن فلان هستم و پدران خود را تا نهم بشمارش در آورد، رسول خدا فرمود: تو دهمين نفر آنها هستى كه در آتش گرفتار خواهى شد (ترجمه بحار الانوار، ج2، ص607) با اين فخر فروشي در توهم باارزش گشتن و اوج گرفتن در اذهان اطرافيان خويش فرو ميرود. غافل از اين که خيال او دور از واقعيت و آن پست شدن در نزد ديگران است.
امام صادق (ع) فرمود: در آسمان، دو فرشته بر بندگان (خدا) گماشته شدهاند، هر كه فروتنى كند او را بالا مىبرند، و هر كه تكبّر و گردنكشى نمايد او را پائين مىآورند. (كافي،ج 2،ص 122)
تکبر در خانواده
شايد در خانواده خود يا در جاي ديگر با فرد متکبر برخورد کرده باشيد.کسي که متکبر است خودش را بالاتر از همه ميداند و به ديگران فخر ميفروشد. به خاطر تکبري که دارد به روزي خود قانع نيست. بلکه زياده خواه است. اسراف کردن و تعدي به حقوق ديگران را حق خود ميداند. همه را براي خود به خدمت ميگيرد. در عوض نفعش به هيچ کس که نميرسد، هيچ با خورده فرمايشهاي خويش باعث ناراحتي ديگران ميشود. حتي اين را حق خود ميداند که در زندگي ديگران دخالت کند. با اين کار خودخواهانهاش موجب از هم پاشيدگي کانون بسياري از خانوادهها شده است.
امام صادق (ع) فرموده است: كبر عبارت از اينست كه آدمى، مردم را با ديده پستى و حقارت نگاه كند و حق را خوار و ناچيز بشمرد و آن را بر وفق واقع نبيند. (سفينه البحار، ص409)
گوش او به حرف حق از جانب ديگران شنوا نيست. حتي در مقابل حق گردن کشي ميکند. از نظر او حق همان است که او ميگويد. ديگران را تهي مغز و خود را عقل کل ميداند. فکر ميکند که با ثروت موقتي که در اين دنيا به او سپرده شده ديگران را در آن سهمي نيست و حق پايمال کردن حقوق ديگران يا مسخره کردن آنها را دارد.
چنين شخصي اصلا واقع بين نيست بلکه فقط خود را ميبيند. در زندگي او تنها شخصي که برايش مهم است خودش است و بس. ديگران در زندگي او هيچ ارزشي ندارند اگر نفعي براي او داشته باشد شايد تا پايان بهره برداري او از آنها باشد. در بينش او همه بايد بله قربان گوي او باشند.
فرد متکبر هيچ وقت عيب خود را نميبيند. با اين حال به راحتي زبان به افشاي عيب ديگران ميگشايد اگر کسي بدي او را به خودش تذکر دهد روي خود را ترش ميکند. فروتني در برابر چنين کساني جايز که نيست هيچ بلکه تکبر عين درستي است. پيامبر(ص)فرمود:در برابر متكبّران تكبّر ورزيد كه تكبّر در برابر متكبّران عبادت است. (تفسير اثنا عشري، ص36)
آثار تكبّر در دنيا
نداشتن دوست: امام على(ع) فرمود:شخص متكبّر هيچ دوستى ندارد. (غرر الحكم،ص 593)
زائل شدن عقل: امام باقر (ع) فرمود:در دل هيچ انسانى كبر وارد نميشود مگر آنكه عقلش به همان اندازه ناقص مىشود، خواه كم باشد يا زياد. (معاني الاخبار، ص242)
خواري: امام على (ع)فرمود:عزّتى كه در اثر تكبّر بدست آيد خوارى است. (غرر الحكم،ص34)
دوري از خدا: امام صادق(ع) فرمود:دورترين مردم از خدا كسانى هستند كه تكبّر مىورزند. (كافي،ج2،ص 123)
از بين رفتن: امام على (ع) فرمود:تكبّر بسيار، نابودى به همراه دارد. (غرر الحكم،ص334)
آثار تكبّر در قيامت
تحقير شدن: امام صادق (ع) فرمود:(روز قيامت) متكبّران به صورت مورچه در مىآيند و مردم آنها را پايمال مىكنند تا آنكه خداوند از حساب فارغ شود. (مشكاة الانوار،ص 227)
جاودانگي در دوزخ: «فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ» (نحل، 29) از درهاى دوزخ درآئيد و در آن جاودان باشيد كه جايگاه متكبّران بد است.
پيامبر(ص) فرمود: بيشتر اهل جهنّم متكبّرانند. (عقاب الاعمال،ص 265)
***
درمان تكبّر
درمان اين بيماري روحي به دو طريق ميسر است؛
1- علمي: با کمي تفکر درباره مراحل آفرينش خود ميتوان از تکبر ورزي نسبت به ديگران فاصله گرفت. امام باقر(ع) فرمودند:از متكبران و خودخواهان در شگفت هستم آنها از نطفهاى خلق شدند و بعد هم مردارى خواهند شد، و بعد هم نميدانند چه بر سر او خواهد آمد. (ثواب الاعمال، ص541) حتي آگاهي والدين از آثار اين صفت ناپسند در دنيا و آخرت و مطلع ساختن فرزندان از اين امر ميتواند تأثير به سزايي در ترک آن داشته باشد.
2- عملي: تنها راه عملي مخالفت کردن با نفس است در جايي که ميل به سر کشي و طغيان دارد. در اين حالت درست بايد بر خلاف ميل باطن رفتار نمود و برخوردي فروتنانه در برابر ديگران نشان داد تا فرزندان نيز از برخورد به جا و متواضعانه والدين خويش الگو برداري کرده و همانند پدر و مادر تواضع را سرلوحه خويش قرار دهند.بنابراين والدين با آگاهي از اثرات مخرب تکبر در از هم پاشيدگي بنيان خانواده و از بين رفتن ثبات شخصيت هريک از اعضا و طرد شدن آنها در جامعه، با دوري از تکبر در عمل و نشان دادن رفتاري مخالف با کبر ورزي که همان تواضع است از خود سبب الگوبرداري فرزندان خويش از آنها شده و باعث ثبات شخصيت آنها و جاي گرفتن در قلبهاي ديگران خواهند شد و با اين عمل اعضا را در طي نمودن مراحل تکامل ياري ميدهند.
منبع:codex11x
http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج