معنویّت مسیحی (4)
معنویّت مسیحی (4)
2. جامعه ی مسیحی[22]
نذر، عهد و پیمانی که کشیشان و راهبان سالک بر آن استوار میمانند، منبع و مرجعی مشترک و همگانی است که می توان از آن برای استناد به جامعه ی مسیحی استفاده کرد. تفاوتی هم نمی کند که به این مسأله چگونه نظر شود: در قالب مثلّثِ «فقر، عفّت و اطاعت»، به آن نظر شود، و یا بر اساس سنّت راهبان بندیکتی، برای پایداری و ثبات محل استقرار مورد توجّه قرار گیرد. آنچه مهم است نگاه مشترکی است که در این عرصه وجود دارد.
راهبان، اعمال، مناسک و تکالیف دینی خود را بهصورت روزانه در گروه های کُر-آهنگ های دسته جمعی- انجام می دهند و جوامع مختلف مسیحی در قالب گروه ها و تجمّع های عظیم و وسیع، برای مراسم عبادی، در صبحگاهان یا شامگاهان و یا فقط در روزهای یک شنبه، گرد هم آمده و به دعا و نیایش و حمد و ثنای پروردگار همّت می گمارند.
زندگی مشترک در مسیح، به مسیحیان می آموزد که در شادی مؤمنان، خویشتن را شاد احساس کنند و هنگامی که برای مویه و عزاداری فراخوانده شدند، خود را شریک غم، اندوه و مصیبت دیگران بدانند و خلاصه این که یار و غمخوار یکدیگر باشند.
تمام این اعمال و مناسک دینی روزانه، بر انجام اعمال عبادی بهصورت گروهی و دسته جمعی تکیه دارد. از این رو، هریک از مسیحیان، اعم از کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، برای انجام دعا و نیایش شخصی خویش در محل کلیسا حضور می یابند، امّا در نهایت این کشیش و راهب است که مراسم دینی و عبادی را در جمع انجام میدهد.
توماس آکویناس قدّیس[23] معتقد بود که ثمره ی این گردهمایی و تجمع دینی، آرامش شهر خداوند در سلطنت الاهی است. بر این اساس، انجام مراسم و مناسک دینی در جمع، از یکسو باعث ایجاد آرامش برای تمام حاضران در کلیسا خواهد شد، و از دیگر سو، این تجمّع ها بر آداب و شعایر دینی و بر زندگی افراد تأثیر مستقیم دارد.
3. معاشرت مذهبی[24]
با انجام مراسم غسل تعمید[25] که یکی از تشریفات دینی و مذهبی است، مسیحیان با فیض و ایمان در بدن مسیح مشترک میشوند:
«بدن یکی است، امّا اعضای بسیار دارد. وقتی تمام این اعضا کنار هم قرار گیرند، بدن تشکیل میشود. بدن مسیح نیز همینطور است. هریک از ما عضوی از بدن مسیح میباشیم. بعضی از ما یهودی هستیم و بعضی غیر یهودی، بعضی غلام هستیم و بعضی آزاد؛ امّا روحالقدس همه ی ما را کنار هم قرار داده است و بهصورت یک بدن درآورده است. در واقع، ما بهوسیلهی یک روح، یعنی روحالقدس، در بدن مسیح تعمید گرفته ایم و خدا به همه ی ما، از همان روح عطا کرده است.»[26]
«و همه ی ما که تعمید گرفته ایم، جزئی از وجود مسیح شده ایم و مسیح را پوشیده ایم. دیگر فرقی نمی کند که یهودی باشیم یا غیر یهودی، غلام باشیم یا آزاد، مرد باشیم یا زن؛ زیرا همه ی ما مسیحیان در عیسی مسیح یکی هستیم.»[27]
مسیحیان هر روزه ندایی دریافت میکنند که «باید در گناه و معصیت بمیرند، و به جای آن، زندگی تازه ای را در مسیح آغاز کنند»؛ که البته این آغاز زندگی، با رستاخیز مسیح به تکامل واقعی خود میرسد:
«هنگامی که مسیح مُرد، طبیعت کهنهی ما هم که گناه را دوست می داشت، با او در آبِ تعمید دفن شد؛ و زمانی که خدای پدر با قدرت پر جلال خود، مسیح را به زندگی بازگرداند، ما نیز در آن زندگی تازه و عالی شریک شدیم.»[28]
آنچه در مراسم عشای ربانی صورت می گیرد، که نمادی است از یکی شدن خون مسیح با خون و بدن مؤمنین، و آن غذای متبرّک و نان و شراب مقدّسی که استفاده می کنند، ره توشه ای برای سفر معنوی سالک است. از این رو، سالک، آن ره توشه را بر می گیرد و به راه خویش ادامه می دهد تا بهراستی ضیافت الاهی را دریافته و میهمان خدا شود. نان و شراب، مادّی و این دنیایی است، ولی آنچه مهم است اینکه، تمام این مراسم و غذاهای متبرّک در حقیقت نماد و سمبلی از آن لطف و فیض الاهی، و در حقیقت، فرو رفتن سالک در ابدیّت، مانایی و جاودانگی روح در روح مسیح است:
«زیرا همه ی ما در حضور مسیح خواهیم ایستاد تا محاکمه شویم، هریک از ما، نتیجه ی اعمالی را که در این زندگی انجام داده است، خواهد دید؛ چه نیک، چه بد.»[29]
مسیحیان با اعمال و رفتار خود، خدا را در بدن خود تعظیم و تکریم کرده، و در حقیقت، بدن خود را محل فرود خدا، مسیح و فرشتگان می سازند:
«ای ایمان داران عزیر! در مقابل این لطف و رحمت خدا، التماس می کنم که بدنهای خود را مانند قربانیان زنده و مقدّس به او تقدیم کنید؛ زیرا این است قربانی که مورد پسند اوست. رفتار و کردار و شیوه ی زندگی مردم دنیا را تقلید نکنید، بلکه بگذارید خدا افکار و طرز فکرتان را دگرگون کند تا به انسان جدید تبدیل شوید. آن گاه قادر خواهید شد اراده ی خدا را درک کرده، آنچه را که خوب و کامل و مورد پسند اوست، کشف کنید.»[30]
«آیا نمی دانید که بدن های شما در حقیقت اجزا و اعضای بدن مسیح است؟ پس آیا درست است که بدن خود را که چنین مفهوم بالایی دارد، بگیرم و با بدن یک فاحشه پیوند بزنم؟ هرگز! زیرا قطعاً می دانید که اگر مردی، با زنی بدکاره رابطه ی جنسی داشته باشد، آن زن قسمتی از وجود آن مرد می گردد و آن مرد نیز قسمتی از وجود آن زن. خدا نیز در کتاب آسمانی می فرماید که در نظر او، آن دو نفر، یکی می گردند. امّا اگر خود را به خداوند تقدیم کنید با او یکی خواهید شد.»[31]
«با بی ایمانان پیوند و هبستگی ایجاد نکنید. آیا می تواند بین پاکی و گناه پیوندی باشد؟ آیا نور و تاریکی با یکدیگر ارتباطی دارند؟»[32]
«دوستان عزیز! حال که خدا چنین وعده هایی به ما ارزانی داشته است، بیایید ما نیز از تمام گناهانی که جسم و روحمان را آلوده می کند دست بکشیم و خود را پاک ساخته، با خداترسی زندگی کنیم و خود را تماماً به خدا تقدیم نماییم.»[33]
در زمان های متمادی و از زمانی تا زمانی دیگر، مفاهیم ارزشی بسیاری درکتاب مقدّس بهکار رفته اند تا جایگاه عظیم مناسک و مراسم مذهبی و ارتباط دو سویه با خدا را نشان دهند. مفاهیمی چون: شهادت، حقّ و حقیقت طلبی، ثواب و پاداش اعمال، از جمله مفاهیمی است که وجود آنها، جایگاه متعالی ارزش ها و شعایر را در سنّت دینی ضمانت می کنند.
زمانی، آب، برای تعمید استفاده می شود، و در دیگر زمان، این سنّت ارتقا یافته و به تعمید در خون مبدّل می شود. زمانی، اعتراف کننده به گناه خویش، مؤمن واقعی تلقّی می شود، و در دیگر زمان، آن که در شادی و نشاط عشای ربانی غوطهور است، بر سکوی رفیع ایمان ایستاده بود.
زمانی، آنان که مورد عشق و محبّت مردم قرار می گرفتند، بهصورت طبیعی افرادی محسوب می شدند که از قرب و منزلت بیشتری به خدا، نسبت به دیگر مردم، برخوردار بودند و آنان را «قدّیسان»[34] می نامیدند. قدّیسان نیز موظّف به برقراری ارتباط کلیسایِ زمینی، با ملکوت خداوند در قالب دعا و نیایش بودند. قدّیسان گرد هم می آمدند و تلاش می کردند تا بهنوعی وحدت و همدلی در کلیساها را بهوجود آورده و از تفرقه و فرقهگرایی های متعدّدی که میان مسیحیان موج می زد، جلوگیری کرده، بر آن فایق آیند. و در زمانی دیگر، یعنی دقیقاً در قرن بیستم، کار بهعکس شد و حضور معنویّت ها و فرقه های متنوّع و متعدّد معنوی، سرنوشت دیگری را برای کلیساها رقم زد و آنان را بهسوی دیگری رهنمون ساخت؛ که همانا پذیرشِ حضور و وجودِ معنویّت های متنوّع بود.
درست در همین فضا نیز افرادی وجود داشتند که مانند کشیش فرانسوی، پاول کوتوریِر،[35] در صدد بودند تا جوامع مختلف مسیحی را گرد هم آورده و مناسک و شعایر مشترک مسیحی را با یکدیگر به صورت اشتراکی انجام دهند. این کشیش فرانسوی با تشکیل جماعتی با نام «جماعت تایزِه»،[36] که جماعت رهبانان فرانسوی اعمّ از کاتولیک و پروتستان بودند، مجموعهای از دعاها و اعمال دینی و عامالمنفعه را پایهگذاری کرد، که این جماعت هر روزه انجام میدادند و در این قالب، معنویتی برای خود به شکل گروهی، کسب می کردند.
پي نوشت ها :
[22]-The Christian community
[23]-Tomas Aquinas (1225-1274).
[24]-A Sacramental fellowship.
[25]-Baptism.
[26]- اوّل قرنتیان، 12: 12-13.
[27]- غلاطیان،3: 27- 28.
[28]- رومیان، 6:3.
[29]- دوم قرنتیان،5:10.
[30]- رومیان، 12: 1- 2.
[31]- اوّل قرنتیان، 16: 15- 17.
[32]- دوم قرنتیان، 6:14.
[33]- دوم قرنتیان، 7:1 .
[34]-Saints.
[35]-The French Priest Paul Couturier (1881-1953).
[36]-Taize Community.
منبع:ماهنامه اخلاق شماره 18