کاوشی در نقش رذایل اخلاقی در ايجاد تفرقه از نگاه ثقلین(2)
کاوشی در نقش رذایل اخلاقی در ايجاد تفرقه از نگاه ثقلین(2)
عوامل اخلاقی زمینهساز تفرقه
1- جهل
«به طوركلّی، چهار معنا برای جهل مذموم، قابل تصوّر است: اوّل: مطلق جهل؛ دوم: جهل به مطلق علوم و معارف مفید وسازنده؛ سوم: جهل درخصوص ضروریترین معارف مورد نیاز انسان؛ چهارم: نیرویی در مقابل عقل.»[25] در اینجا، معنای سوم یعنی جهل به معارف ضروری انسان و معنای چهارم كه در برابر عقل است، موجب تفرقهاند.
الف- جهل به ضروریترین معارف مورد نیاز انسان:
«علوم و معارفی كه انسان را با مبدأ و مقصد خود آشنا میكند و راه رسیدن، نه فلسفه خود را به او نشان میدهد، ضروریترین معارف مورد نیاز اوست.
نكتهی دیگر این كه اختلافِ قبل از پیدایش علم به عقیدهي آیة الله جوادی آملی مورد ستایش است و آنچه در این باره نهی شده اختلاف پس از علم است. ایشان چنین نگاشتهاند:
«یک نوع از اختلاف، اختلاف قبل از علم است و مقدّس و ممدوح است و باعث پیشرفت جامعه میشود، ولی نوع دیگر، اختلاف بعد از علم است. وقتی احكام توحید و نبوّت مشخص شد، دیگر دلیلی برای اختلاف نیست. اگر مردم اختلاف كردند، بعد از آنكه توحید و نبوّت را شناختند، ذلیل و خوار میشوند. از این رو، در آیهی شریف[26] میفرماید: حالكه اطاعت از خدا و رسولش بر شما واجب و شناخته شده است، از نزاع و اختلاف بپرهیزید.»[27]
نمونهي این افراد كسانی هستند كه علمی به اركان و اصول دین توسط پیامبران :برای ایشان آورده شده است، ولی آنان بیهیچ بُنیهي علمی به مجادله پرداخته و راه جدایی و تفرقه درپیش میگیرند.[28]یک نكتهي مهم و بجا این است كه «… واژهي علم، در نصوص اسلامی دو كاربرد دارد: یکی جوهر و حقیقت علم و دیگر پوسته و ظاهر دانش. در كاربرد اوّل، عقل و علم تلازم دارند؛ همانگونه كه امیرالمؤمنین 7فرموده است: «العقل و العلم مقرونان فی قرن لایفترقان ولایتباینان»؛[29] «خرد و دانش همراهاند، نه از یکدیگر جدا شوند و نه با یکدیگر ستیزكنند.» و بر این مبنا، فرقی میان عالم و عاقل نیست. عاقل، عالم است و عالم، عاقل. امّا در كاربرد دوم، عاقل و عالم متفاوتاند و علم به عقل نیازمند؛ چرا كه ممكن است كسی عالم باشد ولی عاقل نباشد. اگر علم همراه عقل شد، برای عالِم و عالَم سودمند است و اگر از عقل جدا شود نه تنها سودمند نیست، بلكه زیانبار و خطرناک است.»[30] در این¬جا، كاربرد دوم مدّ نظر است؛ همانند كسانی كه دین خود را فرقهفرقه ساختند.[31]
آری، پارهای از اختلافات در این عالم بدین علّت است كه علم و آگاهی و دانش و بصیرت نسبت به آن وجود ندارد و در روز قیامت هویدا خواهد گشت.[32]
البتّه هرگاه انسان به اشتباه خود پیبَرد و بازگردد و از راه صلح و آشتی درآید، دیگر جدایی پیش نمیآید و از دیگر سوی غفران الهی هم در پی آن است.[33]
پس، ناآگاهی نسبت به پارهای از معارف ضروری باعث ایجاد اختلاف است و معارفی كه به این مسايل پاسخ میدهند، میراث پیامبران الهی :است. این معارف، مبدأ همهی خیرها و مقدّمهی شكوفایی عقل عملی و جوهر علم است و جهل به این معارف جامعهي انسانی را در معرض دشوارترین مصايب و شرور قرار میدهد. البتّه تنها شناخت این معارف كارساز نیست، بلكه این معارف در صورتی كارآیی دارند كه جهل بهمفهوم چهارم به وسیلهی عقل مهار شود. حال، اگر شخصی علمش را همراه با عقل معنوی رشد نداده باشد و هرچه بر دانش او افزوده میگردد، تواضع و صفتهای والای انسانی او نیز كمال نیابد، خطری بزرگ همراه او است و چنین علمی بر او جنایت میورزد. امام علی 7در این باره چنین میفرمایند: «العقل لم یجن علی صاحبه قطّ و العلم من غیر عقل یجنی علی صاحبه»؛[34] «خرد، هرگز بر صاحبش جنایت نورزد، امّا دانش بدون خرد بر صاحب خویش جفا كند.»
ب- جهل؛ نیرویی در مقابل عقل:
یکی از جنود جهل اختلاف و تفرقه است. امیرمؤمنان حضرت علی7میفرمایند: «لو سكت الجاهل ما اختلف الناس»؛[35] «اگر بیخرد، سكوت كند مردم با یکدیگر اختلاف نكنند.» در قرآن كریم نیز به این امر اشاره شده است: «[آنان، بهصورت] دستهجمعی، جز در قریههایی كه دارای استحكاماتند، یا از پُشت دیوارها، با شما نخواهند جنگید. جَنگشان میان خودشان سخت است. آنان را متّحد میپنداری و[لی] دلهایشان پراكنده است؛ زیرا آنان مردمانیاند كه نمیاندیشند.»[36]
یکی دیگر از جنود جهل، ارتجاع و بازگشت به دروان جاهلیّت است. قرآنكریم چنین هشدار میدهد:
«و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد كنید: آن گاه كه دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دلهای شما اُلفت انداخت، تا به لطف او برادرانِ هم شُدید و بر كنار پرتگاه آتش بودید كه شما را از آن رهانید. اینگونه، خداوند نشانههای خود را برای شما روشن میكند، باشد كه شما راه یابید. و باید از میان شما، گروهی [مردم را] به نیکی دعوت كنند و به كار شایسته وادارند و از زشتی باز دارند و آنان همان رستگارانند. و چون كسانی مباشید كه پس از آن كه دلایل آشكار برایشان آمد، پراكنده شدند و با هم اختلاف پیدا كردند و برای آنان عذابی سهمگین است.»[37]
در زمانی كه حضرت علی 7نیز به خلافت رسیدند چنین شده بود و مردم تماماً و به یکباره به عادتها و رسومهای دوران جاهلیّت عقبگرد كرده بودند: «بدانید كه آزمایش شما به همان شكل كه هنگام بعثت پیامبر 6صورت گرفت امروز نیز تكرار شده است.»[38] این مسأله دربارهی امّتهای پیش از رسول خدا 6نیز بوده و در قرآن به آن اشاره شده است: «و از كسانی كه گفتند: «ما نصرانی هستیم»، از ایشان [نیز] پیمان گرفتیم و[لی] بخشی از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند فراموش كردند و ما [هم]تا روز قیامت میانشان دشمنی وكینه افكندیم و به زودی خدا آنان را از آنچه میکردهاند [و میساختهاند] خبر میدهد.»[39]
كوتاه سخن این كه جهل در تمام معانی به ویژه معنای سوم و چهارم كه بررسی گردید، موجب تفرقه و اختلاف میشود و بشریّت از دیرباز تاكنون از این ناحیه آسیبپذیر بوده است.
پي نوشت ها :
[25]- محمّدی ریشهری، محمّد، خردگرایی در قرآن و حدیث، ترجمه: مهریزی، مهدی، ص 261.
[26]- )وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ(. [أنفال/ 46].
[27]- طیّبی، ناهید، وحدت از منظر امام علی 7،كنگرهي بین المللی امام علی 7، ج 2، ص 107
[28] – رك: لقمان/ 21-20؛ حج/ 8-3.
4- آمدی، عبدالواحد بن محمّد تمیمی، غرر الحکم و درر الکلم، ش 1783.
[30]- محمّدی ریشهری، محمّد، خردگرایی در قرآن و حدیث، ترجمه: مهریزی، مهدی، ص 27.
[31]- ر.ك:أنعام/ 159.
[32]- أنعام/ 164.
[33]- نحل/ 119.
[34]- ابن ابیالحدید معتزلی، ابوحامد محمّد، شرح نهجالبلاغه، ج 20، ص 323، ح 702.
[35]- مجلسی، محمّدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّه :، ج 75، ص 81.
[36]- حشر/ 14.
[37]- آل عمران/ 105- 103.
[38]- سیّد رضی، ابوالحسن محمّد بن الحسین، نهجالبلاغه، خطبهی16.
[39]- مائده/ 14
منبع:ماهنامه اخلاق شماره 18