غروب سرخ غدیر (2)
«ابوبکر و عمر با آگاهي کامل از حق علي عليه السلام و احترام خاصي که وي در گروهي از اصحاب پيامبر صلي الله و عليه واله داشت و ترس اينکه عکس العمل جدي از طرف او و يارانش صورت گيرد، آنان را براي بيعت به مسجد فرا مي خواندند،
غروب سرخ غدیر (2)
اميرالمومنين عليه السلام و خودداري شديد از انجام بيعت با ابوبکر
عدم سکوت اميرالمومنين عليه السلام در مقابل غصب خلافت را مي توان در ماجراي دو نوبت هجوم به خانه فاطمه عليها السلام و شدت استنکاف آن حضرت عليه السلام نسبت به قبول انجام بيعت با ابوبکر مشاهده نمود. (1)
«ابوبکر و عمر با آگاهي کامل از حق علي عليه السلام و احترام خاصي که وي در گروهي از اصحاب پيامبر صلي الله و عليه واله داشت و ترس اينکه عکس العمل جدي از طرف او و يارانش صورت گيرد، آنان را براي بيعت به مسجد فرا مي خواندند، ولي حضرت صريحاً از آمدن سر باز زدند و در جواب فرمودند: من به خلافت حق بيشتري دارم؛ با شما بيعت نمي کنم و شما به بيعت کردن با من اولي تر(2) ايد…
ولي عمر بن خطاب به علي عليه السلام گفت که تا بيعت نکني تو را رها نخواهيم کرد. در اين ميان، بيشترين تلاش را عمر صورت مي داد تا جائي که علي عليه السلام به او فرمود: شيري را بدوش که بخشي از آن متعلق به توست و امروز در تقويت ابوبکر تلاش کن که فردا خلافت بتو برسد.
سپس هرگونه بيعت با حاکميت مسلط را رد مي کند…» (3)
«در پي مخالفتهاي علي عليه السلام و ياران وي و اجتماع در خانه فاطمه عليها السلام، عمر- که پيرو سياست شمشير برنده و زور بود- به ابوبکر توصيه کرد که وي، سريعا و قبل از اينکه اوضاع برگردد، وارد عمل شود و لذا، با گروه مسلحي به طرف خانه علي عليه السلام رفت و خانه حضرت را محاصره کرده و تهديد کرد که اگر وي و هوادارانش از خانه خارج نشوند و با خليفه بيعت نکنند، آن را به آتش خواهند کشيد و اين مطلب مويد اين حقيقت است که مخالفت علي عليه السلام براي حاکميت جديد چقدر بحران زا بوده است.
عمر در راستاي تهديد خويش، مقدمات کار را نيز فراهم کرد و دستور داد هيزم جهت اين کار جمع کنند و وقتي که تصميم گرفت درب خانه را به آتش بکشد، به عمر گفته شد که فاطمه عليها السلام در خانه است، او گفت: اگر چه… (4)
ولي هيچ کدام از اينها باعث نشد که علي عليه السلام جهت بيعت
بيرون آيد و نشان داد که در مقابل غصب حاکميت مقاومت خواهد کرد.
… عمر مصرانه تلاش مي کرد که به ابوبکر توصيه کند که به هر ترتيب شده بايد بيعت علي عليه السلام را به دست آورد، لذا ابوبکر مجدداً علي عليه السلام را به بيعت فراخواند، ولي علي عليه السلام در پاسخ اينکه خليفه رسول خدا شما را فرا مي خواند، فرمودند: چه سريع بر رسول خدا صلي الله و عليه و اله دروغ بستيد.
ولي عمر دست بردار نبود و مجدداً به ابوبکر تأکيد کرد که نبايد به علي عليه السلام مهلت داد و ابوبکر نيز مجددا درخواست بيعت کرد، ولي علي عليه السلام قاطعانه آن را رد کرد و فرمود: چيزي را ادعا مي کند که از آن او نيست. تحمل اين وضع براي عمر قابل قبول نبود و لذا با تکيه بر سياست زور و شمشير برنده به خانه علي عليه السلام هجوم مي برد و از وي مي خواهد که بيعت کند و گرنه گردنش را خواهد زد و نهايتا او را با تهديد و زور و اهانت به مسجد کشاندند…
اين جريان به خوبي بيان کننده عمق مقاومت علي عليه السلام در مقابل مخالفان خود و غصب خلافت مي باشد.» (5)
مروري بر مواضع سياسي اميرالمومنين عليه السلام پس از غصب خلافت
شايد در يک نگاه ابتدايي، چنين تصور شود که اميرالمومنين عليه السلام در قبال غصب خلافت، هيچ واکنشي و عکس العملي از خود نشان ندادند و به هيچ اقدامي عليه حکومت غاصبانه ابوبکر دست نيازيدند.
در حالي که شواهد تاريخي گوياي آن است که آن حضرت عليه السلام موضوع گيريهاي خود عليه ارتجاع حاکم را از احتجاج هاي کوبنده و رسواگر- آن هم در مسجد النبي- آغاز نمودند.
اين سخنراني هاي کوبنده در روزهاي دوشنبه و سه شنبه (روز رحلت رسول خدا صلي الله عليه واله و فرداي آن، يعني نخستين روز حکومت غاصبانه ابوبکر) و با هدف اعاده حق به يغما رفته خلافت، ايراد گرديد.
اميرالمومنين عليه السلام در ضمن اين احتجاج هاي کوبنده، به صراحت از حق خلافت خويش سخن به ميان آورده و بر غاصبانه بودن خلافت ابوبکر و نامشروع بودن آن، تأکيد ورزيدند.
به دنبال تلاش نظام حاکم جهت اخذ بيعت اجباري از ساکنين شهر مدينه که با حمايت چماق به دستان قبيله أسلم و در نخستين روز حکومت ابوبکر (سه شنبه) صورت گرفت؛ منزل مسکوني اميرالمومنين و فاطمه زهرا عليها السلام (بيت فاطمه عليها السلام) به کانون تحصن و اجتماع برخي از مخالفين خلافت ابوبکر تبديل گرديد. مخالفيني که به تصريح برخي اسناد تاريخي، سلاح به همراه داشتند.
رفت و آمد « مخالفين خلافت ابوبکر» به بيت فاطمه عليها السلام و تحصن آنان در آن مکان شريف، از چشم خليفه و هواداران او پنهان نبود.
حتي برخي اسناد تاريخي حاکي از نفوذ عناصر هوادار خليفه در جمع تحصن کنندگان مي باشد و از حضور خطر آفرين افرادي چون طلحه و سعد بن ابي وقاص که با ابوبکر پيوند دوستي داشتند، ياد مي کند.
سرانجام، اين تحصن با هجوم نظامي هواداران خليفه و تهديد عمر مبني بر به آتش کشيدن بيت فاطمه عليها السلام، به شکست انجاميد. (6)
با توجه به برخي قرائن مي توان گفت: اين تحصن، حداکثر سه روز به طول انجاميد که در نهايت، با هجوم مسلحانه هواداران خليفه و ضرب و شتم شديد متحصنين، در روز جمعه (چهارمين روز پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و اله) پايان يافت و تنها اميرالمومنين عليه السلام بود که باتوجه به حمايت خاص حضرت زهرا عليها السلام از ايشان، از گزند اين هجوم مصون ماند.
هر چند شکست اين تحصن- که با تهديدهاي عمربن خطاب مبني برسوزاندن بيت فاطمه عليها السلام همراه بود-، اجتماع «اندک مخالفين بيعت با ابوبکر» را پراکنده ساخت؛ اما اين حادثه ناگوار، هيچ خللي در عزم راسخ اميرالمومنين عليه السلام و حضرت زهرا عليها السلام جهت سرنگون ساختن طاغوت حاکم پديد نياورد.
شهر مدينه در شب پنجمين روز پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه واله شاهد اقدامات جديدي از سوي امير المومنين و حضرت زهرا عليها السلام گرديد.
نخستين حادثه مهم در اين ايام، استنصارهاي شبانه مي باشد.
مطابق برخي اسناد معتبر تاريخي، اميرالمومنين عليه السلام با اتکا به همراهي و مساعدت حضرت زهرا عليها السلام، در سه شب متوالي، به در خانه هاي مهاجرين و انصار مراجعه فرمودند و از آنان براي سرنگون ساختن خلافت ابوبکر طلب ياري نمودند.
به موازات اين استنصارهاي شبانه- که در حقيقت دعوت به جهاد بود- حضرت زهرا عليها السلام از طريق مطالبه حقوق مالي غصب شده اش، به رسوا سازي نظام حاکم و آشکار ساختن چهره ظالمانه خليفه اقدام فرمودند.
اين مطالبات مالي (7)- که با حمايت و پشتيباني حضرت علي عليه السلام و در چندين روز متوالي صورت يافت-، نخست شامل مطالبه ميراث و سهم ذي القربا(8) بود. دادخواست هاي مالي حضرت زهرا عليها السلام – که
همچون پُتکي بر سر نظام خلافت فرود مي آمد- سرانجام در دهمين روز پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه واله، با ايراد خطبه آتشين حضرت زهرا عليها السلام در مسجد النبي (خطبه فدک) به نقطه اوج خود رسيد.
همچنين مطابق برخي شواهد تاريخي، حضرت امير عليه السلام نيز در هفتمين يا نهمين روز پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و اله به ايراد سخنراني پرداخته و در شامگاه همان روز، براي چهارمين بار از مهاجرين و انصار طلب ياري نمودند تا با مساعدت آنان، ابوبکر را از مسند خلافت ساقط گردانند.
البته اين استنصار نيز همچون دفعات قبل، بي پاسخ باقي ماند و از کوتاهي صحابه در ياري رساندن به وصي بر حق رسول خدا صلي الله عليه واله حکايت داشت.
اين سستي و رخوت در ياري رساندن به اميرالمومنين عليه السلام آن چنان تلخ و رنج آور بود که حضرت زهرا عليها السلام بخشي از خطابه خود در مسجد النبي را به سرزنش انصار اختصاص دادند و با قرائت آيه شريفه (فَقاتِلوا ائمَّه الکُفر) (9) بار ديگر آنان را به جهاد عليه ارتجاع حاکم فرا خواندند.
به جرأت مي توان روزهاي دهم (پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و اله) به بعد را روزهاي اوج غربت، تنهايي و مظلوميت خاندان وحي عليهم السلام نامگذاري کرد.
از جمله حوادث ناگوار در اين ايام، ماجراي غم انگيز مصادره و غصب باغ فدک مي باشد که به احتمال زياد، در پانزدهمين روز پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه واله به وقوع پيوسته است.
از آن جايي که اميرالمومنين عليه السلام و حضرت زهرا عليها السلام (با توجه به برخي سخنان عمر بن خطاب) از تصميم خليفه مبني بر غصب فدک بي اطلاع نبودند؛ لذا ، حضرت زهرا عليها السلام بلافاصله پس از رسوا سازي ابوبکر در ماجراي ميراث، اقدام به طرح و اثبات مالکيت خود بر باغ فدک نموده و سرانجام، طي چندين نوبت متوالي، استرداد فدک را خواستار گرديدند.
پشتيباني و حمايت هاي گسترده حضرت علي عليه السلام از مطالبات مالي حضرت زهرا عليها السلام از يک سو، و نيز ترس و وحشت نظام حاکم از بيداري افکار عمومي و خارج شدن ابوبکر از گردونه قدرت- به ويژه پس از سخنراني دوازده تن از ياران اميرالمومنين عليه السلام در مسجد النبي – موجب گرديد تا خليفه و اطرافيانش در انديشه شوم « دومين هجوم»، يعني هجوم اصلي به بيت فاطمه عليها السلام و اخذ بيعت اجباري از اميرالمومنين عليه السلام فرو روند.
لذا، دار و دسته خليفه در روزهاي پاياني دومين هفته خلافت ابوبکر و به قصد سرکوب اميرالمومنين عليه السلام، حمله نظامي ددمنشانه اي را تدارک ديدند که با نظارت و دستور مستقيم خليفه آغاز گرديد و با سوزاندن در خانه فاطمه عليها السلام و دفاع خون بار حضرت زهرا عليها السلام از جان اميرالمومنين عليه السلام پايان يافت.(10)
آن چه در اين ماجرا قابل تأمل فروان است، شدت استنکاف اميرالمومنين عليه السلام از پذيريش انجام بيعت با ابوبکر- عليرغم رفتارهاي خشونت آميز هوادارن خلافت – مي باشد.
امتناع شديد حضرت علي عليه السلام از قبول پيشنهاد مهاجمين و پايداري در مقابل درخواست آنان- که با دفاع خون بار حضرت زهرا عليها السلام از مقاومت و ايستادگي ايشان همراه بود-؛ از اوج مخالفت اهل بيت عليهم السلام با دستگاه حاکم حكايت دارد.
نکته ظريفي که در روند حوادث مذکور حائز اهميت مي باشد، نااميدي اميرالمومنين عليه السلام از امکام سرنگون ساختن خلافت غاصبانه ابوبکر، به ويژه در روزهاي دهم به بعد (پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و اله) مي باشد. چرا که در طول اين ده روز، استنصارهاي مکرر اميرالمومنين و حضرت زهرا عليهما السلام بي پاسخ مانده بود و همين امر، امکان ثمر بخشي « قيام با شمشير» را منتفي مي ساخت.
بار ديگر خاطر نشان مي گردد:
جهاد مسلحانه جهت سرنگون ساختن خلافت ابوبکر، در صورتي حکيمانه بود که آن حضرت عليه السلام از نيروهاي کافي براي درافتادن با نظام حاکم برخوردار بودند.
زيرا هدف از «قيام با شمشير»، صرفاً انجام يک مبارزه مسلحانه با ارتجاع حاکم نبود؛ بلکه اين مبارزه، حتماً بايد به سقوط طاغوت حاکم و به ويژه، تسلط اميرالمومنين عليه السلام بر اوضاع و احوال آشفته اي که بر اثر اين مبارزه پديد مي آمد، مي انجاميد.
لذا، هر گونه اقدام نظامي که به « سرنگوني ابوبکر و تسلط حضرت علي عليه السلام بر امور» منجر نمي گرديد- اعم از اين که حضرت علي عليه السلام و يارانش در اين قيام به شهادت مي رسيدند و يا قوت و انسجام آنان به قدري به ضعف مي گراييد که قادر به اداره امور نبودند- ، هيچ حاصلي جز «تحريف و نابودي اسلام» در پي نداشت.
همان طور که گفتيم، اگر در اين قيام، حضرت علي عليه السلام به علت تعداد اندک يارانشان به شهادت مي رسيدند، صحابيان سالخورده پيامبر – که چهره هاي مقدسي را از خود به نمايش گذاشته بودند- ، به راحتي در مسير تثبيت پايه هاي قدرت خود، اسلام را از حقايق آن تهي مي ساختند و براي هميشه تاريخ، جاي حق و باطل را عوض مي کردند؛ به گونه اي که با گذشت مدت زمان اندکي از حکومت آنان، هيچ اثر و نشانه اي از اسلام واقعي و دين مورد رضايت خداي متعال (= تشيع) باقي نمي ماند.
البته اين احتمال هم مي رفت که پس از شهادت حضرت امير عليه السلام و ياران اندکش، حزب بني اميه به رهبري ابوسفيان، به طمع به چنگ آوردن قدرت از دست رفته اش، نبردي خونين با ابوبکر را آغاز نمايند و به دنبال پيروزي و دست يابي ابوسفيان به قدرت، بني اميه اسلام را به طور کامل محو و نابود ساخته و مردم را به دوران بت پرستي و جاهليت بازگردانند.
همچنين يادآور مي شويم که اگر در اين قيام، از ياران اميرالمومنين عليه السلام به قدري کشته مي شدند که عليرغم سرنگوني ابوبکرو پراکنده شدن هواداران او، آن حضرت عليه السلام توان سامان دهي امور جامعه را نداشته و نمي توانستند (به سرعت) بر اوضاع و احوال آشفته اي که پديد آمده بود مسلط گردند، باز هم خطر جنگ افروزي ابوسفيان و کشته شدن حضرت علي عليه السلام توسط حزب بني اميه و تبعات شوم به قدرت رسيدن آنان، به قوت خود باقي بود.
به عبارت ديگر، کوتاهي صحابه در حمايت و ياري رساندن به اميرالمومنين عليه السلام از يک سو، و تشديد تمايل نظام خلافت به سرکوبي اميرالمومنين عليه السلام از سوي ديگر، اوضاع را به گونه اي دگرگون ساخته بود که در آن شرايط بحراني و حساس، به ويژه پس از آغاز دومين هفته حکومت ابوبکر، پيوند ميان «حفظ اسلام از خطر نابودي و ارتداد»(11) و «حفظ جان اميرالمومنين عليه السلام» روز به روز ظهور بيشتري مي يافت.
به همين دليل، از هفته دوم به بعد است که از تلاش هاي اميرالمومنين عليه السلام براي سرنگون ساختن خلافت ابوبکر کاسته شده و اقدامات آن حضرت عليه السلام به پشتيباني و حمايت قاطع از افشاگري هاي حضرت زهرا عليها السلام معطوف مي گردد.
( به عبارت ديگر، پس از گذشت يک هفته از خلافت ابوبکر، حضرت زهرا عليها السلام پيشتاز عرصه مبارزه با نظام حاکم مي گردند.(12)
بنابراين، پس از تثبيت و استمرار کوتاهي صحابه در ياري رساندن به اميرالمومنين عليه السلام و تقارن آن با تشديد تمايل هوادارن خلافت به سرکوب آن حضرت عليه السلام ، شکل و شيوه مواجهه حضرت علي عليه السلام با نظام خلافت، تغيير محسوسي يافته و در نهايت، مطابق بخش دوم از وصيت رسول خدا صلي الله عليه و اله، گونه ديگري به خود مي گيرد که از آن به «صبر» تعبير مي نماييم.
در مجموع مي توان گفت:
پيوند ميان «حفظ اسلام از خطر نابودي و ارتداد» با «محفوظ ماندن جان اميرالمومنين عليه السلام»، از همان روزهاي آغازين خلافت ابوبکر شکل گرفته بود.
با اين تفاوت که در روزهاي نخست، اميرالمومنين عليه السلام «پيشتاز» مخالفت با ابوبکر بوده و حضرت زهرا عليها السلام در مقام «حامي و حافظ جان ايشان» عمل مي فرمود؛ ولي با گذشت ده روز و استمرار کوتاهي صحابه در ياري رساندن به حضرت علي عليه السلام و نيز بروز تمايل شديد هواداران ابوبکر به سرکوب ايشان، حضرت زهرا عليها السلام، علاوه بر عهده داري «مسئوليت خطير حفاظت از جان اميرالمومنين عليه السلام»، در مقام «پيشتاز» مخالفت با ارتجاع حاکم نيز قرار گرفته و از آن پس، حضرت علي عليه السلام عليه السلام، عمدتاً در مقام «پشتيبان»، از اقدامات ايشان عليها السلام « حمايت و جانبداري» مي نمود و اين نوع از مقاومت و ايستادگي اميرالمومنين عليه السلام ، حتي براي لحظه اي به سردي نگراييد.(13)
دورنمايي از حوادث نخستين روزهاي غصب خلافت
0) دوشنبه: رحلت جانگداز خاتم الانبيا صلي الله عليه و اله- تشکيل سقيفه بني ساعده و غصب خلافت.
1) سه شنبه: اخذ بيعت اجباري از ساکنين مدينه (بيعت عمومي)- احتجاج اميرالمومنين عليه السلام درباره خلافت در مسجد النبي و مراجعه به منزل- تدفين غريبانه خاتم الانبيا صلي الله عليه و اله در نيمه شب.
2) چهارشنبه: اولين روز از ايام جمع آوري قرآن توسط حضرت علي عليه السلام- اولين روز از ايام تحصن در بيت فاطمه عليها السلام.
3) پنج شنبه: دومين روز از ايام جمع آوري قرآن- دومين روز از ايام تحصن در بيت فاطمه عليها السلام.
4) جمعه: سومين روز از ايام جمع آوري قرآن- سومين روز از ايام تحصن در بيت فاطمه عليها السلام – هجوم اول (= هجوم منجر به شکست تحصن)- اولين نوبت از استنصارهاي شبانه.
5) شنبه: ايام مطالبه ميراث و سهم ذي القربا توسط حضرت فاطمه عليها السلام- دومين نوبت از استنصارهاي شبانه.
6) يک شنبه: ايام مطالبه ميراث و سهم ذي القربا توسط حضرت فاطمه عليها السلام- سومين نوبت از استنصارهاي شبانه.
7) دوشنبه: ايام مطالبه ميراث و سهم ذي القربا توسط حضرت فاطمه عليها السلام- بي وفايي صحابه در ياري رساندن به اميرالمومنين عليه السلام- عرضه قرآن توسط اميرالمومنين عليه السلام و ايراد خطبه “وسيله”.
8) سه شنبه: ايام مطالبه ميراث و سهم ذي القربا توسط حضرت فاطمه عليها السلام.
9) چهارشنبه: ايام مطالبه ميراث و سهم ذي القربا توسط حضرت فاطمه عليها السلام.
10) پنج شنبه: خطابه فاطمي در مسجد النبي.
11) جمعه: سخنراني دوازده نفر از ياران اميرالمومنين عليه السلام در مسجد النبي و احتجاج آنها با ابوبکر درباره خلافت پس از کسب اجازه از اميرالمومنين عليه السلام.
12) شنبه: ايام (سه روزه) انزواي سياسي ابوبکر.
13) يک شنبه: ايام (سه روزه) انزواي سياسي ابوبکر.
14) دوشنبه: ايام (سه روزه) انزواي سياسي ابوبکر.
15) سه شنبه: تثبيت دوباره پايه هاي حکومت ابوبکر توسط عناصر مسلح کودتا- اخراج کارگزاران حضرت زهرا عليها السلام از فدک.
16) چهارشنبه: رسيدن خبر غصب فدک به صديقه طاهره عليها السلام در مدينه.
17) پنج شنبه: ايام مطالبه فدک.
18) جمعه: ايام مطالبه فدک.
19) شنبه: ايام مطالبه فدک.
20) يک شنبه: ايام مطالبه فدک- احتمال وقوع هجوم اصلي (يعني: دومين هجوم به بيت فاطمه عليه السلام) در اين روز يا پس از آن، که اين حمله، ضرب و جرح حضرت زهرا عليها السلام و سوزاندن در خانه ايشان را در پي داشت.
21) دوشنبه: احتمال وقوع هجوم اصلي در اين روز يا پس از آن.
پينوشتها:
1- ر. ک: علي لبّاف: دانشنامه روابط سياسي حضرت علي عليه السلام با خلفا، بخش دوم.
2- [ يعني: سزاوار است که شما با من بيعت کنيد و خلافت مرا بپذيريد.]
3- جلال درخشه: مواضع سياسي حضرت علي عليه السلام در قبال مخالفين، ص 44- 45.
4- [يعني: اهميتي برايم ندارد.]
5- جلال درخشه: مواضع سياسي حضرت علي عليه السلام در قبال مخالفين، ص 46- 47.
6-از اين حمله نظامي با عنوان «هجوم اول» ياد مي کنيم.
7- ر. ک: علي لبّاف: درسنامه هاي فاطميه، بخش دوم.
8- حق ويژه حضرت زهرا عليها السلام از خمس.
9- توبه:12.
10- ر. ک: علي لبّاف: دانشنامه شهادت حضرت زهرا عليها السلام.
11- بازگشت به بت پرستي.
12- ر. ک: علي لبّاف: درسنامه هاي فاطميه، بخش يکم.
13- ر. ک: علي لبّاف: دانشنامه روابط سياسي حضرت علي عليه السلام با خلفا ، بخش دوم.
منبع:علی لباف / غروب سرخ غدیر/انتشارات منیر/ تهران چاپ اول 1378
/ج