خانه » همه » مذهبی » سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (1)

سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (1)

سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (1)

از جمله روايات منقول از پيامبر (صلي الله عليه و آله ) در باره حفظ و نگارش احاديث، حديث مشهوري است که در ميان حديث‌شناسان به حديث «اربعين» معروف گرديده و در رواج تدوين کتب «اربعين» يا «چهل حديث» تأثير بسزايي داشته است. نويسنده، با استناد به آيات و روايات و تاريخ و فرهنگ اسلام، به رمزشناسي «اربعين» پرداخته و پس از ذکر گونه‌ هاي مختلف حديث اربعين، به تجزيه و تحليل سندي روايت روي آورده و با استناد به کتاب صحيفه ي الإمام الرضا (عليه السلام)،

ab36d278 62e3 4419 9dae 9bdef53ad632 - سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (1)

sa3841 - سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (1)
سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (1)

 

نويسنده: سيد مصطفي احمدزاده*

 

چکيده
 

از جمله روايات منقول از پيامبر (صلي الله عليه و آله ) در باره حفظ و نگارش احاديث، حديث مشهوري است که در ميان حديث‌شناسان به حديث «اربعين» معروف گرديده و در رواج تدوين کتب «اربعين» يا «چهل حديث» تأثير بسزايي داشته است. نويسنده، با استناد به آيات و روايات و تاريخ و فرهنگ اسلام، به رمزشناسي «اربعين» پرداخته و پس از ذکر گونه‌ هاي مختلف حديث اربعين، به تجزيه و تحليل سندي روايت روي آورده و با استناد به کتاب صحيفه ي الإمام الرضا (عليه السلام)، حديث «من بلغ» و سيره محدثان، صحت آن را به اثبات رسانيده است. بررسي فقه الحديثي حديث اربعين، بويژه معاني مختلف «حَفِظَ» و پاسخ به شبهات وارده؛ بخش پاياني مقاله حاضر است.
کليد واژه‌ها: تاريخ حديث، اجزا، کتب اربعين، حديث اربعين، اربعين، فقه الحديث.

درآمد
 

از ديرباز، انسان مجذوب تقدس و راز و رمز نهفته در اعداد بوده است. در اديان بسيار قديمي، آميزه هايي الهي در اعداد مشاهده گرديده است. در هند، عدد، يك نوع «برهما» محسوب مي شد. در يونان، فيثاغورس مكتب خود را بر اساس خصوصيات اعداد پايه گذاري نمود. تمثيل اعداد در شكل بسيار گسترده اش در قباله (يكي از فرق يهود) پيدا شد كه بعدها در تصوف اسلامي و همچنين فلسفه اخوان الصفا و آيين حروفيه رسوخ پيدا كرد و از اهميت شاياني برخوردار گرديد.
هم در آثار اسلامي و هم در آثار يهودي، نيز در يونان قديم، معادل يابي براي حروف و اعداد براي تفسير و تبيين منطقي ـ عرفاني متون مذهبي از جايگاه والايي برخوردار بوده است؛ به گونه‌اي كه از ميان علوم اسلامي، علمي به نام «جفر» ـ كه بر پايه اعداد و حروف استوار است ـ متولد مي گردد كه يك‌سر به راز و رمز نهفته در اعداد و حروف مي پردازد و از اين رهگذر، در جهت كشف ناشناخته ها گام برمي دارد. در ميان اعداد، بعضي از عددها داراي بار مثبت و بعضي داراي بار منفي هستند؛ مثل عدد هفت و سيزده. (1)
بحث از يكايك اعداد و شناخت خصوصيات و راز و رمز هاي آنها از حوصله اين نوشتار خارج است. از اين رو، از ميان اعداد، فقط به عدد چهل ـ كه با موضوع اين نوشتار ارتباط دارد ـ مي پردازيم.

رمزشناسي عدد چهل در اديان و فرهنگ‌ هاي مختلف
 

بر اساس مطالعات ديني، عدد چهل در ميان بسياري از ملل، بويژه اقوام سامي، نقش بسيار مهمي را دارا بوده است؛ چنان كه در مصر قديم، ادوار علم نجوم بر حسب چهل ‌سال محاسبه مي شده است. در تورات نيز عدد چهل داراي اهميت است و عبراني ها و مصري‌ها عدد چهل را مبناي تقسيم دوران سن انساني قرارداده اند و بابليان و آرامي ها و اقوام يهود و عرب، رقم چهل را مقدس مي شمرده اند. (2)
بابليان معتقد بودند ناپديد شدن چهل روزه ستاره پروين (ثريا)، نشانگر بروز دوره مهلكي است كه با صبر و انتظار ارتباط دارد. در اسرائيل قديم مثل اسلام، تطهير و مراسمي كه با مرگ در ارتباط بود، طبق عدد چهل سنجيده مي شد. دوره هاي بلا در اسرائيل با چهل شمارش مي شد: طوفان نوح، چهل روز به طول انجاميد، سرگرداني بني اسرائيل در بيابان چهل سال طول كشيد. موسي، اليشع و مسيح، هر يك، چهل روز را در بيابان سپري كردند و مسيح، چهل روز در قبر ماند. مدت زمان بين رستاخيز و معراج مسيح چهل روز است. چهل در انجيل عهد قديم به معناي «يك نسل» است كه يك معيار دنيوي است. در نظام فيثاغورس، چهل، مربع يك عدد كامل است. (10×4) حاملگي انسان، هفت دوره چهل روزه طول مي كشد. تكرارِ كاري براي چهل بار به صورت عادتي در مي آيد. نامگذاري اشيا و حيوانات همراه با عدد «چهل»، نمودار عمق رسوخ و اهميت اين عدد در آداب و رسوم و فرهنگ‌ هاي ملل مختلف است. (3)

اربعين در فرهنگ اسلامي
 

از آنجا كه ظهور و گسترش اسلام در سرزمين عربستان شكل گرفته و فرهنگ عرب با فرهنگ اسلام پيوندي ناگسستني برقرار نموده، شناخت ويژگي‌ها و خصوصيات اعداد در ميان اعراب، ما را در جهت شناخت دقيق تر راز و رمز اعداد در فرهنگ اسلام ياري مي دهد.
بعضي اعداد در ميان عرب از اطلاق برخوردارند و منظور خودِ عدد نيست، بلكه اَعراب از آن به كثرت و مبالغه ياد مي كنند؛ مثل اعداد هفت، هفتاد و هفتصد. (4) عدد چهل نيز از هم قبيل اعداد است؛ به طوري كه اَعراب به هزارپا،‌ام اربع و اربعين مي گويند، هر چند اين خزنده بيش از 44 پا ندارد. البته ردِ پايي از اين نكته، در فرهنگ ايران نيز مشاهده مي شود؛ زيرا ايرانيان به آب انبارِ بسيار گود، اگرچه پله هاي آن از چهل تا بيشتر يا كمتر باشد، چل پله گويند. (5)
در فرهنگ اسلام هم، بعضي اعداد از اطلاق برخوردارند و مراد، خودِ عدد نيست، بلكه كثرت و مبالغه مورد نظر است. در قرآن كريم خداوند فرموده است: كَمَثلِ حَبَه يٍ أنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ (6) و در جاي ديگري فرموده است: إن تَستَغفِر لَهُم سَبعِينَ مَرَه يً (7) و همچنين سخن پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله كه فرموده است: «العَبادَه يُ سَبعونَ جُزءاً». (8) در اين موارد منظور از «سبع» و «سبعين»، هفت و هفتاد نيست، بلكه كثرت و مبالغه مورد نظر است.
يكي از اعدادي كه در فرهنگ اسلام از جايگاه والايي برخوردار است، عدد چهل است. هرچند مي توان گفت كه در عدد چهل، مثل عدد هفت و هفتاد، كثرت و مبالغه نهفته است، اما افزون بر اين مطلب، عدد چهل نشان‌گر عدد كامل است و همواره از آن، كثرتي كه به كمال ختم شود، فهميده شده است. به ديگر سخن، اعداد هفت و هفتاد فقط از كثرت و مبالغه برخوردارند، اما عدد چهل از كثرت و مبالغه اي برخوردار است كه جامع بودن و كمال را به دنبال داشته باشد، نه هر كثرت و مبالغه اي.
با مطالعه اديان گذشته و پي جويي عدد چهل در ميان آن اديان، بويژه دين يهود و مسيحيت به اين حقيقت مي توان دست يافت كه عدد چهل در اديان الهي از اهميت شاياني برخوردار بوده است. شايد بتوان گفت كه علت اين مسأله، به هدف اديان الهي ـ كه «تكامل» و رستگاري انسان است ـ برمي گردد. دين اسلام نيز از اين قاعده مستثنا نيست و به همين دليل است که «چهل» در ميان اعداد ديگر نقش كليدي دارد. با اين ديدگاه، به بررسي در باره جايگاه و اهميت اين عدد در فرهنگ اسلام مي پردازيم.
در تاريخ اسلام، مسائل قابل توجهي كه عدد چهل نقش كليدي در آنها داشته، اتفاق افتاده است و اين نشانگر اهميت اين عدد در ميان ديگر اعداد است.
اولين مسأله مهم، بعثت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله ) در چهل سالگي است.

شمس النبوه ي منه في رمضان
فأتت عليه اربعون فأشرقت (9)

زيرا در اين سن است كه انسان بر ذروه عقل و كمال پاي مي نهد و آخرين مرحله كمال را طي مي كند و انسان كامل مي گردد. لذا پيامبر اسلام هم پس از پشت سرگذاشتن اين سن و دست يافتن به مقام انسان كامل، لياقت و شايستگي اين را پيدا كرد كه حامل پيام الهي گردد و رسالت خود را شروع نمايد.
دومين مسأله مهم در تاريخ اسلام ـ كه عدد چهل در آن درخشش تامي دارد ـ اربعين حسيني است. بنا بر نقلي، روز چهلم شهادت حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) اهل بيت آن حضرت از دمشق به كربلا آمدند و بعد از چهل روز دوري از قافله سالار قيام كربلا، تشنگي جان را با زيارت تربت پاكش سيراب نمودند. شايد اين زيارت، در چهلمين روز، اتفاقي نبوده، بلكه نشان‌گر نهايت ايام عزا و مصيبت بوده است. البته ناگفته نماند كه اين رسم از زمآن هاي دور جزء آداب و رسوم ملل غيراسلامي هم بوده است و آنان در روز چهلم رحلت شخص، به پاس گرامي‌داشت خاطره و ياد او مراسمي بر پا مي داشتند و با برگزاري آن مراسم به مصيبت و عزاداري براي وي پايان مي بخشيدند. (10)
 

اربعين در عرفان و تصوف اسلامي
 

حرف ميم، در عدد، مطابق چهل است. عرفا معتقدند كه مراتب موجودات، اگرچه از روي جزويت لاينحصرند، اما از روي كليت چهل مرتبه است و مجموع اين چهل مرتبه كلي، مجلا و مظهر حقيقت محمدي اند (صلي الله عليه و آله ) و آن حضرت من حيث الحقيقه ي، ظاهر و متجلي بر همه است. و ميم (احمد) از اين جهت فرموده كه جميع مراتب كونيه اجزاي حقيقت محمدي اند و در صورت همه، معناي آن حضرت است كه ظهور يافته است. (11)

ز احمد تا احد يك ميم فرق است
جهاني‌اندر آن يك ميم غرق است

از طرف ديگر، مدت زماني كه دراويش به رياضت مي پردازند و در عزلت به سر مي برند، چهل روز است كه به طور منظوم در مصيبت‌نامه عطار توصيف شده است و به «چله نشيني» معروف است. (12) محدث نوري در پاسخ به اين كه چرا دراويش چهل روز را جهت گوشه نشيني انتخاب كرده اند، مي فرمايد:
از جمله مسائلي كه عرفا و متشرعان نسبت به آن از اشتراك نظر برخوردارند، مواظبت بر عمل مخصوصي درچهل روز است. و اخبار زياد حاكي از آن است كه انجام عملي، خوب يا بد، به طور مداوم در چهل روز باعث تأثير در وجود انسان مي گردد و او را در جهت مثبت يا منفي دگرگون مي سازد. (13)
 

اربعين در آيات قرآن كريم
 

عدد اربعين (چهل) در قرآن كريم، با خصوصيتي كه در تربيت و تكامل انساني دارد، به هم آميخته است. در قرآن كريم كلمه اربعين، چهار بار آمده است كه در ذيل همراه با شرح و توضيح مختصري مي آوريم.
1. وَ إذ واعَدنا مُوسَي أربَعينَ لَيلَه يً ثُمَ اتَخَذتُمُ العِجلَ مِن بَعدِهِ وَ أنتم ظالِمُونَ؛ (14)
و (به ياد آوريد) هنگامي را که با موسي چهل شب وعده گذارديم؛ (و او، براي گرفتن فرمان هاي الهي، به ميعادگاه آمد؛ ) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نموديد؛ در حالي که ستمکار بوديد.
خداي ‌تعالي داستان ميقات چهل روزه موسي را در سوره اعراف نقل كرده است؛ آنجا كه مي فرمايد: ما با موسي سي شب قرار گذاشتيم، و سپس آن را چهل شب تمام كرديم.
پس اگر در آيه مورد بحث از همان اول مي فرمايد چهل شب قرارگذاشتيم، يا از باب تغليب است و يا آن كه ده روز آخري به يك قراردادي ديگر قرار شده، پس چهل شب مجموع دو قرارداد است؛ همچنان كه روايات نيز اين را مي گويد.(15)
2. وَ واعَدنا مُوسَي ثَلاثِينَ لَيلَه يً وَ أتمَمناها بَعَشرٍ فَتَمَ مِيقَاتُ رَبِهِ أربَعِينَ لَيلَه يً وَ قَالَ مُوسَي لِأخِيهِ هارونَ اخلُفنِي فِي قَومِي وَ أصلِح وَ لا تَتَبِع سَبيلَ المُفسِدينَ؛ (16)
و ما با موسي، سي شب وعده گذاشتيم؛ سپس آن را با ده شب (ديگر) تکميل نموديم؛ به اين ترتيب ميعاد پروردگارش با (او) چهل شب تمام شد. و موسي به برادرش هارون گفت: جانشين من در ميان قومم باش؛ و (آنها) را اصلاح کن؛ و از روش مفسدان پيروي منما.
اين آيه، آيه سوره بقره را تفسير مي كند و معناي آن، اين است كه خداي تعالي موسي (عليه السلام)، را براي مدت سي شب به درگاه خود و براي گفتگوي با وي نزديك ساخته و ده شب ديگر براي اتمام آن گفتگوها بر آن مدت افزوده و در نتيجه ميقات پروردگارش چهل شب تمام شده است. (27)
از جمع اين دو آيه به اين نتيجه مي رسيم كه در عدد چهل اثري نهفته است كه در اعداد ديگر اين اثر وجود ندارد و آن عبارت است از دستيابي به اوج كمال. در اين مدت (چهل شبانه روزي)، مي توان پلكان تكامل را طي نمود و به كمال انساني دست پيدا كرد.
3. قَالَ فَإنها مُحَرَمَه يٌ عَلَيهِم أربَعينَ سَنَه يً يَتِيهُونَ فِي الأرضِ فَلا تَأسَ عَلَي القَومِ الفاسِقينَ؛ (18)
خداوند (به موسي) فرمود: اين سرزمين (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسيد)؛ پيوسته در زمين (در اين بيابان)، سرگردان خواهند بود؛ و در باره (سرنوشت) اين جمعيت گنهکار، غمگين مباش.
هرچند ممكن است در اين آيه منظور از «اربعين» همان معناي عددي خودش باشد و ليكن اين احتمال هم وجود دارد كه منظور از «اربعين سنه ي» يك مدت زمان محدود نباشد، بلكه مراد، مدت زمان نامحدود باشد. به عبارت ديگر، مراد خداوند اين است كه براي هميشه، سرزمين بيت المقدس بر يهوديان حرام مي باشد و آنان در اقصي نقاط زمين به صورت گروهي متشتت و پراكنده به سر خواهند برد و هرگز نمي توانند بر اين سرزمين مقدس دست پيدا كنند. اما اينكه «اربعين سنه ي» را ذكر نمود به خاطر اين است كه حرام بودن آن سرزمين را بر آنان و سرگرداني ايشان را به صورت مدت زمانِ كاملي كه عبارت از كل زمان است، بيان كند و خبردهد كه تا روز قيامت اينان اينگونه خواهند بود.
4. وَ وَصَينَا الإنسَانَ بِوالِدَيهِ إحساناً حَمَلَتهُ أمُهُ كُرهاً وَ وَضَعَتهُ كُرهاً وَ حَملُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلاثُونَ شَهراً حَتي إذا بَلَغَ أشُدَهُ وَ بَلَغَ أربَعِينَ سَنَه يً قَالَ رَبِ أوزِعنِي أن أشكُرَ نِعمَتَكَ الَتِي أنعَمتَ عَلَي وَ عَلي والِدَي وَ أَن أعمَلَ صالِحاً تَرضاهُ وَ أصلِح لِي فِي ذُريَتِي إني تُبتُ إليكَ وَ إنِي مِنَ المُسلِمينَ؛ (19) …
تا زماني که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگي بالغ گردد مي‌گويد: … .
ذكر «اربعين» در اين آيه به اعتبار كمال عقل انساني است كه در سن چهل سالگي به اوج خود مي رسد. لذا از امام صادق (عليه السلام) نقل است كه فرمود:
هنگامي كه بنده به سي و سه سالگي مي رسد، از نظر جسمي به كمال نيرو و قوت مي رسد و هنگامي كه به چهل سالگي مي رسد، به نهايت كمال جسمي و روحي دست پيدا مي كند و بعد از آن سن وارد نقصان مي گردد. (20)
ظاهر، اين است كه «بلوغ اشد» اشاره به «بلوغ جسماني» و رسيدن به «اربعين سنه ي» اشاره به «بلوغ فكري و عقلاني» است؛ چرا كه معروف است، انسان غالباً در چهل سالگي به مرحله كمال عقل مي رسد و گفته اند كه غالب انبيا در چهل سالگي مبعوث به نبوت شدند.
اين تعبير نشان مي دهد كه انسان با ايمان در چنين سن و سالي هم از عمق و وسعت نعمت‌ هاي خدا بر او، آگاه مي گردد، و هم از خدماتي كه پدر و مادر به او كرده اند تا به اين حد رسيده است. رسيدن به اين سن، رسيدن به كمال است و اين نكته از ادامه آيه و تقاضاها و دعاهاي وي، به دست مي آيد. (21)

اربعين در آينه روايات و احاديث
 

در احاديث و روايات «اربعين» داراي موقعيتي مخصوص و منزلتي محبوب است. چون اين واژه بسيار آشناي عرفاني، عنايات خاص سبحاني را حامل است و هرگاه ظرف «اربعين» مظروف نيايش معشوق گردد، فضاي جان را صفا و صفحه دل را جلا خواهد شد و بي جهت نيست كه وارستگان بشريت و شايستگان درگاه ربوبيت را عنايتي ديگر به اربعين باشد.
در روايات و احاديث در مواضع متعدد و موضوعات مختلف از اين واژه استفاده شده است كه در ذيل به ذكر چند مورد اشاره مي نماييم تا گوشه هايي از اهميت و جايگاه اين عدد آسماني بر خوانندگان هويدا و آشكار گردد.
آن گاه كه مشيت خداوندي تعلق مي گيرد تا پيكر آدم را از مشتي خاك بيافريند، ميخانه عشق آماده پذيرايي منبع «اسماءالله» شد و دست قدرت الهي يك اربعين گلِ آدم بسرشت و سپس به پيمانه زد: «خمَرتُ طينه يَ آدمَ بِيَدي أربَعينَ صَباحاً». (22)

بر در ميخانه عشق اي ملك تسبيح گوي
كاندر اينجا طينت آدم مخمر مـي كنند

آن گاه كه اراده ذات باري بر اين قرارمي گيرد تا نطفه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله ) از پشت آن جناب در رحم خديجه رها شود و زمينه تولد فاطمه( را فراهم سازد، مفارقت يك «اربعين» بين محمد (صلي الله عليه و آله ) و خديجه( لازم مي شود تا عبادت‌ها و نيايش‌ هاي چهل شبانه روزه اين زوج، فضاي جان خديجه را براي استقرار مادر امامان آماده سازد.
توجه به اربعين تنها به يك سلسله برنامه هاي عبادي و انساني مربوط به اين دنيا نيست، بلكه آن طور كه از روايات اسلامي به دست مي آيد، بخشي از برنامه هاي جهان آخرت نيز بر محور اربعين تنظيم مي گردد. امام كاظم (عليه السلام) فرموده است:
يَقُومُ الناسُ يَومَ القِيامَه يِ مِقدارَ أربَعِينَ عاماً. (23)
رواياتي كه در مورد اربعين وارد شده است، بيشتر به سير باطني و تعالي روحي توجه دارد و در واقع چنين استفاده مي شود كه انسان هر حركت مخلصانه و خداخواهانه اي را كه تا چهل بار ادامه گر باشد، پس از آن دريچه اي از نور و روشنايي بروي او گشوده مي شود و آغاز يك سلسله جوشش‌ها و لذت‌ها، بينايي‌ها و رويش‌ها در زندگي روحاني و معنوي اوست.
قال رسول الله (صلي الله عليه و آله ): ما أخلَصَ عبدٌ للهِ عزَ و جلَ أربَعينَ صَباحاً إلا جَرَت يَنابيعُ الحِكمَه يِ مِن قَلبِهِ عَلَي لِسَانِهِ. (24)
نقل احاديث زيادي كه در آنها به عدد اربعين اشارت رفته است، اهتمام شريعت را به اين عدد گوشزد مي كند. حال به نقل گوشه اي از اين احاديث مي پردازيم:
1.عن ابي عبدالله (عليه السلام)، قال: مَن قَدَمَ أربَعينَ مِن المُؤمِنينَ ثُمَ دَعا استُجِيبَ لَهُ. (25)
2. قال اميرالمؤمنين (عليه السلام): حَريمُ المَسجِدِ أربَعُونَ ذِراعاً، وَ الجِوارُ أربَعونَ داراً مِن أربَعَه يِ جَوانِبِهَا. (26)
3. قال الامام الكاظم (عليه السلام): مَن حَجَ أربَعينَ حِجَه يً قيلَ لَهُ اشفَع فِي مَن أحبَبتَ وَ يُفتَحُ لَهُ بَابٌ مِن أبوابِ الجَنَه يِ يَدخُلُ مِنهُ هو و مَن يُشفَعُ لَهُ. (27)
4.قال رسول الله (صلي الله عليه و آله ): أتانِي جِبريلُ بِقِدرٍ فاكَلتُ مِنها فأُعطيتُ قُوه يَ أربعينَ رَجُلاً فِي الجِمَاعِ. (28)
5. سمعت ابالحسن الرضا (عليه السلام) يقول: قال ابوجعفر (عليه السلام): إن النُطفه يَ تَكوُنُ فِي الرَحِمِ أربَعينَ يَوماً ثُمَ تَصيرُ عَلَقَه يً أربَعينَ يَوماً ثُم تَصِيرُ مُضغَه يً أربَعينَ يَوماً فَإذا كَمُلَ أربَعَه يَ أشهُر بَعَثَ اللهُ مَلِكَينِ خَلاقَينِ فَيَقُولانِ يا رَبِ مَا تَخلُق… . (29)
 

پي نوشت ها :
 

*استاديار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي
استاديار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي
1) Annemarie schimmel ,”NUMBERS”, from Encyclopedia od Religion, Mircea Eliade, Vol. 11, (New York: Macmillan Publiching Company ,1987), oo. 14-15.
2) الأربعون حديثا في الأب الإسلامي، ص3 .
3) Annemarie schimmel .”NUMBERS” , from Encyclopedia of Religion, Mircea Eliade, Vol. 11, p. 18.
4) النشر في القراءات العشر، ج1، ص25 .
5) لغت نامه دهخدا، ج5، ص7216 .
6) سوره بقره، آيه261 .
7) سوره توبه، آيه80 .
8) الكافي، ج5، ص78 .
9) السيره الحلبيه، ج1، ص128 .
10) شرح الأربعين النبويه، ص479 .
11) مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز، ص22 .
12) Annemarie schimmel .”NUMBERS” , from Encyclopedia of Religion, Mircea Eliade, Vol. 11, p. 18.
13) شرح الأربعين النبويه، ص11 .
14) سوره بقره، آيه51 .
15) الميزان، ج1، ص286 .
16) سوره اعراف ، آيه142 .
17) الميزان، ج8، ص302 .
18) سوره مائده، آيه26 .
19) سوره احقاف، آيه15 .
20) شرح الأربعين النبويه، ص472 .
21) تفسير نمونه، ج21، صص328-330 .
22) عوالي اللئالي، ج4، ص98 .
23) بحارالأنوارف ج8، ص48 .
24) عيون أخبار الرّضا(ع)، ج1، ص74 .
25) الكافي، ج2، ص509 .
26) الخصال، ص544 .
27) همان، ص548 .
28) الطبقات الكبري، ج1، ص374 .
29) الكافي، ج6، ص13 .
 

منبع: نشريه علوم حديث شماره 57

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد