خانه » همه » مذهبی » همگرايي رده هاي ديني در سپهر آموزه هاي اسلامي (2)

همگرايي رده هاي ديني در سپهر آموزه هاي اسلامي (2)

همگرايي رده هاي ديني در سپهر آموزه هاي اسلامي (2)

واکاوي موشکافانه مفهوم، ابعاد، معيارها، ريشه ها و پيامدهاي درجات ايمان و رده هاي ايماني در يک جامعه اسلامي را بايد به مجال و مقالي ديگر وانهاد؛ ولي با توجه به اهميت اين موضوع در زمان حاضر و درس ها و پيام هايي که توجه به آن مي تواند براي جامعه ما داشته باشد، بررسي يکي از روايات مربوط به آن، محور نوشته حاضر قرار گرفته است. سلسله راويان اين حديث که مرحوم کليني آن را نقل کرده(کليني، 1365، ج2، ص 42- 44) چنين است:

d8659a12 de43 43eb 9039 eae231d4f419 - همگرايي رده هاي ديني در سپهر آموزه هاي اسلامي (2)

sa1381 - همگرايي رده هاي ديني در سپهر آموزه هاي اسلامي (2)
همگرايي رده هاي ديني در سپهر آموزه هاي اسلامي (2)

 

نويسنده: دکتر محسن الويري
استاديار دانشگاه امام صادق (ع)

 

بررسي يک روايت و سلسله راويان آن
 

واکاوي موشکافانه مفهوم، ابعاد، معيارها، ريشه ها و پيامدهاي درجات ايمان و رده هاي ايماني در يک جامعه اسلامي را بايد به مجال و مقالي ديگر وانهاد؛ ولي با توجه به اهميت اين موضوع در زمان حاضر و درس ها و پيام هايي که توجه به آن مي تواند براي جامعه ما داشته باشد، بررسي يکي از روايات مربوط به آن، محور نوشته حاضر قرار گرفته است. سلسله راويان اين حديث که مرحوم کليني آن را نقل کرده(کليني، 1365، ج2، ص 42- 44) چنين است:
ابو علي الاشعري عن محمد بن عبد الجبار ومحمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي جميعا عن ابن فضال عن الحسن بن الجهم عن ابي اليقظان عن يعقوب بن الضحاک عن رجل من اصحابنا سراج وکان خادما لابي عبد الله (ع) قال….
ابوعلي اشعري از محمد بن عبدالجبار ومحمد بن يحيي از احمد بن محمد بن عيسي واين دو طريق هر دو از ابن فضال واو از حسن به جهم واو از ابويقظان و او از يعقوب بن ضحاک و او از مردي از هم مذهبان ما که زين ساز بود و خادم امام صادق 7، نقل کرده است که گفت:…
احمد بن ادريس بن ادريس بن احمد القمي معروف به ابوعلي اشعري (306 ق) از مشايخ بزرگ کليني است وبيشترين روايت او را کليني نقل کرده است. (خوئي، [بي تا]، ج2، ص 42و ص21، ص 245) نجاشي او را ثقه وفقيهي دربين ياران ائمه (ع) و کثيرالروايه خوانده است. (نجاشي، 1407 ق، ص 92) شيخ طوسي هم از او با صفت «معلم» ودر زمره ياران امام حسن عسکري (ع) ياد کرده است. (طوسي، 1415 ق، ص 397)
محمد بن عبدالجبار قمي هم که نام او در سلسله راويان 1850 روايت وجود دارد، در کتاب هاي رجالي توثيق شده است واز ياران ائمه ابناء الرضا (ع) به شمار است.(همان، ص391 وص 401)
محمد بن يحيي عطار از ياران امام حسن عسکري (ع) و داراي روايات فراوان و نوشته هايي است وبا تعابير بلندي همچون «استاد هم مذهبان ما درزمان خويش» (شيخ اصحابنا في زمانه)، «ثقه» و«عين » ستوده شده است.(نجاشي، 1407 ق، ص 353)
احمد بن محمد بن عيسي اشعري قمي که از امام رضا (ع) تا امام حسن عسکري(ع) را درک کرده است، به عنوان شخصيتي مورد وثوق واعتماد وجليل القدر شناخته مي شود.(همان، ص 94)
ابن فضال، که مراد همان حسن بن علي بن فضال است، گرچه فطحي مذهب بوده، ولي دراواخر عمر دوباره به اماميه گرويده است. از او که در زمره اصحاب امام هفتم وهشتم(ع) بوده، به عنوان ثقه (کشي، 1348، ص565) وحتي طبق برخي اقوال درزمره اصحاب اجماع(1) (مدير شانه چي، 1363، ص26) نام برده شده است.
ابومحمد حسن بن جهم بن بکير هم از ياران امام هفتم وامام هشتم(ع) ويک امامي ثقه وجليل است.(نجاشي، 1407ق، ص50/ طوسي، 1415ق، ص 334)
درباره ابواليقظان عمار اسدي اطلاعات روشني در دست نيست، ولي يعقوب بن ضحاک سراج کوفي براساس احتمالي که مرحوم خوئي داده است، همان مرد زين دوز خادم امام صادق(ع) است وبه اين ترتيب، دو راوي آخر حديث يک راوي هستند(خوئي، [بي تا]، ج20، ص 156) و به هر حال، با وجود اينکه ابن الغضائري او را (2) ضعيف شمرده (ابن الغضائري، 1364ق، ص 102)، منابعي همچون نجاشي (1407 ق، ص 451) وشيخ مفيد در کتاب الارشاد باب «النص علي امام ابي ابراهيم موسي(ع) (مفيد، 1413ق، ج2، ص216) وابن شهر آشوب درباب امامت امام هفتم او را ثقه خوانده اند. (ابن شهر آشوب، 1379 ش، ج 4، ص321) مرحوم خوئي وجه تضعيف ابن غضائري را بر شمرده و آن را بي اثر دانسته است. (خوئي، [بي تا]، ج20، ص156)
بنابراين، با توجه به معيارهاي حديث شناسي، اين حديث را که تمامي راويان آن جز ابواليقظان ثقه شمرده شده اند ودرباره ابواليقضان نيز هيچ مدح و ذمي در دست نيست، مي توان يک حديث معتبر دانست، به ويژه اگر اصحاب اجماع بودن ابن فضال را هم به ديده اعتبار بنگريم. البته استواري مفاد روايت وهمسازي آن با آموزه هاي قرآني و ديگر روايات مي تواند جبران کننده ضعف احتمالي سند روايت باشد. از نظر برخي صاحب نظران معاصر نيز اشتراک مضمون چند روايت موجب اطمينان عرفي به صدور آن از سوي امام معصوم (ع) مي شود ما را از بررسي سند يکايک آنها بي نياز مي کند . اگر اين بررسي فشرده رجالي، درستي صدور اين حديث از امام معصوم (ع) را اثبات کند، بي هيچ ترديد و نگراني مي توان مفاد حديث را معيار سنجش افکار و رفتارهاي خود قرار داد؛ ولي اگر حتي صدور حديث از طرف امام صادق(ع) اثبات نشود، باز هم باور داشت عالمان شيعه در سده هاي نخستين اسلامي به مضمون آن و ذکر آن در منابع حديثي مي تواند پايه اي براي بحث ما به حساب آيد.

فضاي صدور حديث از زبان راوي آن
 

راوي حديث پيش از ذکر سخن اصلي امام (ع)، فضاي صدور حديث را اين گونه ترسيم کرده است:
بعثني ابو عبدالله (ع) في حاجه وهو بالحيره انا وجماعه من مواليه قال فانطلقنا فيها ثم رجعنا مغتمين قال وکان فراشي في الحائر الذي کنا فيه نزولا فجئت وانا بحال فرميت بنفسي فبينا انا کذلک اذا انا بابي عبدالله (ع) قد اقبل قال فقال قد اتيناک او قال جئناک فاستويت جالسا وجلس علي صدر فراشي فسالني عما بعثني له فاخبرته فحمدالله.
امام صادق(ع) که درحيره بود، من وگروهي از موالي خود را به کاري فرستاد. ما براي انجام آن کار رفتيم وسپس با اندوه / شامگاه بازگشتيم. بستر من دربوستاني بود که در آن منزل کرده بوديم. من [به بستر خود] آمدم و با حالتي که داشتم خود را به بستر انداختم. در اين حال بودم که ناگاه امام صادق(ع) را ديدم که به سوي من آمد وفرمود: به نزد تو آمديم(راوي با ترديد ميگويد امام (ع) اين مضمون را با تعبير «قد آتيناک» يا «قد جئناک» بيان فرمود.) من در بستر نشستم وامام (ع) هم بالاي بستر من نشست واز آنچه مرا براي آن فرستاده بود، پرسيد ومن خبر دادم وامام خداي را سپاس گزارد.
در بسياري از نقل ها، جمله «رجعنا مغتمين» به همين صورت نقل شده است؛ يعني: اندوهگين بازگشتيم؛ ولي مرحوم مجلسي بر اين باور است که اين کلمه بايد از ريشه «عتمه» به معناي شامگاه پس از پنهان شدن شفق و فرا رسيدن تاريکي شب، و در باب افعال و يا تفعيل خوانده شود که به معناي بازگشتن در تاريکي شب و به هنگام نماز عشاء است و «مغتم» تصحيف شده «مُعتِم» يا «مُعَتُّم» است، همان گونه که ثبت و تلفظ آن به صورت مغتنمين به معناي به چنگ آورندگان غنيمت تحريف است.(مجلسي، 1404 ق، ج 66، ص163) کلمه «حائر» اگر به معناي اسم فاعل مصدر حيرت نباشد، به يکي از اين سه معنا به کار مي رود: برکه اي که آب در آن جمع مي شود، مکان هموار و بلند، و باغ و بوستان . (ابن منظور، 1408 ق، ج4، ص223) و مرحوم مجلسي در اينجا معناي اخير را برگزيده است.(مجلسي، همان)
نکته شايسته توجه اين است که مقدمه روايات ما يکي از مهم ترين و معتبرترين منابع آگاهي از زندگي اجتماعي در عصر حضور است که هنوز مورد توجه بايسته تاريخ پژوهان قرار نگرفته است. در همين مقدمه کوتاه اطلاعاتي ارزشمند درباره ابعادي از زندگي اجتماعي در عصر امام صادق(ع) وجود دارد که محورهاي آن را به اين شرح مي توان برشمرد: به مأموريت فرستاده شدن برخي ياران ائمه و پيگيري مأموريت از سوي امام (ع)، زمان بازگشت به اقامتگاه، مکان استقرار موقت مسافران، چگونگي استفاده از بستر و نوع ارتباط صميمي و غير رسمي ائمه (ع) با ياران نزديک خود.

تفاوت باورهاي راوي حديث با برخي از هم مذهبان خود و واکنش امام در اين زمينه
 

راوي حديث ادامه گفت و گوي خود با امام صادق (ع) را اين گونه گزارش کرده است:
ثم جري ذکر قوم فقلت جعلت فداک انا نبرا منهم انهم لايقولون ما نقول قال فقال يتولونا ولايقولون ما تقولون تبرءون منهم قال قلت نعم قال فهو ذا عندنا ما ليس عندکم فينبغي لنا ان نبرا منکم قال قلت لا جعلت فداک قال وهو ذا عندالله ما ليس عندنا أ فتراه اطرحنا قال قلت لا والله جعلت فداک ما نفعل قال فتولوهم ولاتبرءوا منهم.
سپس ذکر گروهي به ميان آمد و من عرضه داشتم؛ جانم فدايت، ما از آنان دوري مي جوييم؛ آنان آنچه را که ما مي گوييم، نمي گويند. امام (ع) فرمود: ولايت ما را قبول دارند وبه آنچه شما به آن قايليد قايل نيستند و شما از آنها برائت مي جوييد؟ گفتم: آري، امام فرمود: پس به همين ترتيب نزد ما چيزي است که نزد شما نيست؛ اگر اين طور باشد که شما مي گوييد، آيا سزاست ما نيز از شما برائت بجوييم؟ گفتم: نه، جانم فدايت، امام ادامه داد: به همين ترتيب، نزد خداوند چيزي است که نزد ما نيست؛ آيا فکر مي کني خداوند ما را از خود دور کرده است؟ گفتم : نه به خدا سوگند، فدايت شوم، ما چه كنيم؟ امام فرمود: آنان را دوست و ولي خود قرار دهيد واز آنان برائت نجوييد.
اينکه تفاوت باورهاي راوي حديث با گروهي که سخن از آنها نزد امام به ميان آمده است درچه چيزي بوده، درمتن روايت به روشني بيان شده است. ولي حديث شناسان سه احتمال درباره آن مطرح ساخته اند:
1. برخي از انديشه هاي کلامي که بر وظايف ورفتارهاي بندگان خدا اثر گذار است؛ مانند مراتب فضائل ائمه (ع)، مراتب معرفت الله، باريک بيني هاي مربوط به قضا وقدر ومانند آن ونه اصل اعتقاد به خدا و پيامبر و ائمه (ع)؛
2. مسائل فقهي وفروع دين؛
3. دعاهاي نماز وديگر مستحبات نماز، آن گونه که در ادامه حديث به آن اشاره رفته است.
مرحوم مجلسي احتمال سوم را هر چند همسو با مثالي است که امام درپايان اين حديث بيان فرموده است، بسيار دور از واقع (في غايه البعد) مي داند و احتمال اول را سازگارتر با ظاهر حديث (والاول اظهر) مي شمرد. (مجلسي، 1404ق، ج 66، ص163) وي وقتي سخن امام (ع) را درباره آنچه نزد ائمه (ع) است توضيح مي دهد. به صراحت آن را به معناي معارف وعلوم واخلاق واعمال مي داند. (همان، ص 164) اين برداشت مرحوم مجلسي را مي توان به صدر روايت نيز تعميم داد وبه اين برداشت رسيد که آنچه راوي حديث را به اظهار دوري از گروه مورد بحث کشانده بود، تفاوت انديشه ها و سطح آگاهي ها ورعايت اخلاق و پايبندي هاي ديني خود در مقايسه با آنها بوده است. مقايسه مقام ائمه(ع) با شيعيان خودومقايسه مقام خداوند – جل وعلا- با ائمه (ع) از سوي امام صادق(ع) مي تواند گواه درستي اين برداشت باشد. اين برداشت را مي توان به نمونه اي ديگر پشت گرم ساخت. کشّي در روايتي مرفوع (3) به امام صادق (ع)، به نقل از قاسم صيقل آورده است: نزد امام صادق (ع) نشسته بوديم و درباره يکي از هم مذهبان خودسخن مي گفتيم. کشي در پايان روايت به نقل از حسن بن علي بن يقطين نوشته است: گمان مي کنم سخن درباره علي بن سري کرخي بود. يکي از ما گفت: او ضعيف (وغير قابل اعتماد) است. امام صادق (ع) فرمودند: اگر از هر که از شما پايين تر است چيزي پذيرفته نشود تا مانند شما شود، بايد از شما هم چيزي پذيرفته نشود تا مانند ما شويد.(کشي، 1348، ص367 وبه نقل از او: مجلسي، همان، ج66، ص175) دراين گزارش، امام (ع) تفاوت خود با اصحاب و تفاوت اصحاب با ديگر شيعيان را محدود به وجهي خاص نکردند واين اطلاق مي تواند دلالت برهمه ابعاد انديشه اي و رفتاري انسان داشته باشد.

پي نوشت ها :
 

1 – مراد از اصحاب اجماع کساني هستند که همگان بر درست بودن آنچه از آنان نقل مي شود اجماع دارند.(سبحاني، 1428ق، ص175).
2- ابن الغضائري نام او را يعقوب بن السراج ثبت کرده است.
3- حديث مرفوع در اصطلاح مشهور حديث شناسان شيعه، حديثي است که از وسط سلسله يا آخر آن يک يا چند نفر از روايان ذکر نشده باشد وراوي به اين رفع تصريح نمايد. (مدير شانه چي، 1363، ص58)
 

منبع: نشريه الاهيات اجتماعي شماره 2.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد