خانه » همه » مذهبی » چرا به پدر و مادر خود احترام بگذاریم؟

چرا به پدر و مادر خود احترام بگذاریم؟

چرا به پدر و مادر خود احترام بگذاریم؟

عده ای بر آن باورند که خود به خود به وجود آمده‌اند و پدر و مادر در رشد و تکامل آن‌ها هیچ تاثیری نداشته‌اند و حال که به سن جوانی و بزرگی رسیده‌اند می‌توانند هر بی احترامی و بی ادبی را به پدر و مادر خود بکنند. محقق در این تحقیق، به کمک آیات نورانی قرآن و احادیث معصومین (ع) عمده حقوقی را که برگردن فرزندان می‌باشد بیان نموده تا خواننده ضمن مطالعه آن مراحل حرکت به سوی کمال را در خود پیدا نماید.

6d21f9ac 1c39 49e2 b64f 3e6f2fc53d4a - چرا به پدر و مادر خود احترام بگذاریم؟

0023583 - چرا به پدر و مادر خود احترام بگذاریم؟
چرا به پدر و مادر خود احترام بگذاریم؟

 

نویسنده : عباس یسلیانی
منبع : اختصاصی راسخون

 

00235831 - چرا به پدر و مادر خود احترام بگذاریم؟

چکیده
عده ای بر آن باورند که خود به خود به وجود آمده‌اند و پدر و مادر در رشد و تکامل آن‌ها هیچ تاثیری نداشته‌اند و حال که به سن جوانی و بزرگی رسیده‌اند می‌توانند هر بی احترامی و بی ادبی را به پدر و مادر خود بکنند. محقق در این تحقیق، به کمک آیات نورانی قرآن و احادیث معصومین (ع) عمده حقوقی را که برگردن فرزندان می‌باشد بیان نموده تا خواننده ضمن مطالعه آن مراحل حرکت به سوی کمال را در خود پیدا نماید.
کلید واژه‌ها: پدر، مادر، احسان، حقوق، والدین، عاق
مقدمه
آنچه در پیش رو است، مطالبی عمیق و دقیق در روایات در مورد احسان و نیکی کردن به پدر و مادر است منظور از احسان و نیکی کردن به پدر و مادر چیست؟ ایا اگر ما به پدر و مادر خود نیکی نکنیم عقوبتی شامل مال ما می‌شود؟ چگونه ما می‌توانیم این احسان و نیکی کردن را کسب کنیم؟
این اثر دارای چندین فصل می‌باشد که می‌تواند به تمام سوالات ما راجع به پدر و مادر جواب بدهد:
فصل اول: تعریف واژه احسان و نیکی کردن به والدین؟
فصل دوم: تعداد آیات و روایاتی که در این زمینه بیان شده
فصل سوم: آیات قرآن و تفسیر بعضی از آیات و نکات مورد نظر آیات
فصل چهارم: روایات معصومین و ائمه اطهار (ع)
فصل پنجم: سیری در سیره حقوق والدین
فصل ششم: اهمیت، آثار و فوائد احیان و نیکی به والدین
فصل هفتم: راههای کسب احسان و نیکی به والدین
فصل هشتم: مصادیق احسان به والدین
فصل نهم: عمده حقوق والدین پس از مرگ
فصل دهم: چگونه ما عاق والدین شویم و مصادیق و اقسام و کیفر های عاق والدین؟

احسان و نیکی به والدین
 

تعریف واژه: مشارکت و مدد کاری و نیکو کاری به والدین با مال و آبرو و جان و فرمانبرداری محض از آنان مگر در معصیت خدا
نقطه‌ی مقابل: احسان و نیکی نکردن به والدین (عاق والدین)
تعریف واژه: عدم مشارکت و مددکاری در رفع نیاز های والدین به جان و مال و آبرو عدم اطاعت و فرمانبرداری از آنان.
تعداد آیات قرآن: حدود 12 آیه قرآن در این باره بیان شده است.
تعداد روایات: در میزان الحکمه 64 روایت ذکر شده است؛ و در بحار الانوار، ج 74، 101 روایت ذکر شده است.

آیات قرآن
 

وَ وَصَّيْنَا الْانسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ كُرْهًا وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شهَْرًا حَتىَّ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَب أَوْزِعْنىِ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتىِ أَنْعَمْتَ عَلی وَ عَلىَ‏ وَالِدَىَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَئهُ وَ أَصْلِحْ لىِ فىِ ذُرِّيَّتی إِنی تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنی مِنَ الْمُسْلِمِين (1)؛ ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل می‌کند و با ناراحتی بر زمین می‌گذارد، و در دوران حمل و از شیر گرفتنش سی ماه است، تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی با بالغ گردد می‌گوید: «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی به جا آورم و کار شایسته ای انجام دهم که از آن خشنود باشی، و فرزندان مرا صالح گردان؛ من به سوی تو باز می‌گردم و توبه می‌کنم و من مسلمانم!»
وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّل مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّب ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانىِ صَغِيرً (2)؛ و بر آنان بال فروتنی مهر آمیز بگستر و بگو پروردگارا بر آنان رحمت آور همچنانکه (بر من رحمت آوردند) مرا در کودکی پرورش دادند.
وَ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ لَا تُشرِْكُواْ بِهِ شَيًْا وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَنًا ( 3)؛ و خداوند را بپرستید و چیزیز را برای او شریک نیاورید و به پدر و مادر خود نیکی کنید
وَ قَضىَ‏ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَنًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبرََ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لهَُّمَا أُف وَ لَا تَنهَْرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا (4)؛ و پروردگارت امر کرده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود نیکی کنید، و اگر یکیک از آن‌ها، یا هر دوی آن‌ها در نزد تو به سن پیری برسند به آنان حتی اُف هم نگو و آنان را مران و با ایشان به نرمی (و احترام) سخن بگو.
وَ إِن جَاهَدَاكَ عَلىَ أَن تُشْرِكَ بىِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فىِ الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلی ثُمَّ إِلی مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم به ما كُنتُمْ تَعْمَلُون (5)؛ و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی، که از آن آگاهی نداری (بلکه می‌دانی باطل است) و از ایشان اطاعت مکن ولی با آن دو، در دنیا به طرز شایسته ای رفتار کن؛ و از راه کسانی پیروی کن که توبه کنان به سوی من آمده‌اند؛ سپس بازگشت همه شما به سوی من است و من شما را از آنچه عمل کردید آگاه می‌کنم.
قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُم أَلَّا تُشرِْكُواْ بِهِ شَيًْا وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَنًا وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَكُم مِّنْ إِمْلَاق نحَّْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُم وَ لَا تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَن وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتىِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَق ذَالِكم وَصَّئكُم بِهِ لَعَلَّكم تَعْقِلُون (6)؛ بگو: بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک خود قرار ندهید! و به پدر و مادر خود نیکی کنید! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آ «ها را روزی می‌دهیم؛ و نزدیک کارهای زشت مروید، چه آشکار باشد و چه پنهان! و انسانی را که خداوند محترم شمرده به قتل نرسانید! مگر حق (و از روی استحقاق) این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، شاید درک کنید!»
كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيرًْا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوف حَقًّا عَلىَ الْمُتَّقِين (7)؛ بر شما نوشته شده: هنگامی که یکی از شما را مزگ فرا رسید، اگر چیز خوبی (= مالی) از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان، به طور شایسته وصیت مکند! این حقی است بر پرهیزگاران!
آیات دیگری (8) نیز در مورد احترام و احسان به پدر و مادر بیان شده است که ما به همین چند مورد اکتفا کنیمو به تفسیر یکی از آیه های بیان شده می‌پردازیم و نکاتی را راجع به آن آیه به پدر و مادر بیان می‌کنیم: در تفسیر نور (9) و تفسیرسوره اسراء (10) نکاتی جال بیان شده بود که لازم دیدم آن‌ها را برای خوانندگان عزیز بیان نمایم.

نکات مورد بیان
 

1. در احادیث، در مورد احسان به والدین بسیار سفارش شده و از آزردن آنان نکوهش به عمل آمده است: پاداش نگاه رحمت به والدین، حج مقبول است. رضایت آن دو رضای الهی و خشم خداست. احسان به پدر و مادر عمر را طولانی می‌کند و سبب می‌شود که فرزندان نیز به ما احسان کنند در احادیث آمده است: حتی اگر تو را زدند، تو «اُف» نگو خیره نگاه مکن دست بلند مکن، جلو تر از آنان راه مرو، آنان را به نام صدا نزن، کاری مکن که مردم بر آنان دشنام دهند، پیش آنان منشین و پیش از آنکه از تو چیزی بخواهند به آنان کمک کن. (11)
2. مردی مادرش را به دوش گرفته و طواف می‌داد، پیامبر را در همان حالت دید، پرسید: آیا حق مادرم را ادا کردم؟ فرمودند: حتی حق یکی از ناله های زمان زایمان را هم ادا نکردی (12)
3. از پیامبر (ص) سوال شد:آیا پس از مرگ هم احسانی برای والدین هست؟ فرمود: آری، از راه نماز خواندن برای انان و استغفار برایشان و وفا به تعهداتشان و پرداخت بدهی‌هایشان و احترام دوستانشان. ( 13)
4. مردی از پدرش نزد پیامبر شکایت کرد حضرت پدر راخواست و پرسش نمود، پدر پیر گفت: روزی من قوی و پولدار بودم و به فرزندم کمک کردم، اما امروز او پولدار شده و به من کمک نمی‌کند رسول خدا (ص) گریست و فرمود: هیچ سنگ و دشمنی نیست که این قصد را بشنود و گریه نکند! سپس به آن فرزند فرمود: انت و مالک لابیک تو و دارایی‌ات از آن پدرت هستید. ( 14 )
5. در حدیث آمده است: حتی اگر والدین فرزند خود را زدند، فرزند بگوید: «خدا شما را ببخشد» که این کلمه همان قول کریم (15) است. (16)
6. احسان به والدین از صفات انبیاست چنانکه در مورد حضرت عیسی (ع) توصیف «براً به والدتی» در مورد حضرت یحیی (ع) «براً بوالدیه» (17) آمده است.
7. والدین، تنها پدر و مادر نیستند. در برخی احادیث، پیامبر اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) پدر امت به حساب آمده‌اند. (18) همچنان که حضرت ابراهیم، پدر عرب به حساب آمده است. ( 19 ) «مله ابیکم ابراهیم» (20)

پیام‌های آیه
 

1. خدمتگزاری و احسان به پدر و مادر، از اوصاف موحد واقعی است «الا تعبد و الا اباه و بالوالدین احسانا»
2. فرمان نیکی به پدر و مادر مانند فرمان توحید، قطعی و نسخ نشدنی است
3. احسان، به والدین در کنار توحید و اطاعت از خداوند آمده است تا نشان دهد این کار، هم واجب عقلی و وظیفه‌ی انسانی است، هم واجب شرعی «قشی ربک الا تعبدوا الا ایه و بالوالدین احساناً»
4. در احسان به والدین، مسلمان بودن آن‌ها شرط نیست «بالوالدین احساناً»
5. در احسان به پدر و مادر، فرقی میان آن دو نیست «بالوالدین احساناً»
6. نیکی به پدر و مادر را بی واسطه به دست خود انجام دهیم «بالوالدین احساناً»
7. احسان به پدر و مادرحد و مرز ندارد «بالوالدین احساناً» (نه مثل فقیر، که تا سیر شود، و جهاد که تا رفع فتنه باشد و روزه که تا افطار باشد)
8. سفارش قرآن به احسان، متوجه فرزندان است، نه والدین. «بالوالدین احساناً» زیرا والدین نیازی به سفارش ندارند و به طور طبیعی به فرزندان خود احسان می‌کنند.
9. هر چه نیاز جسمی و روحی والدین بیشتر باشد، احسان بر آنان ضروری‌تر است «یبلغن عندک اکبر»
10. پدر و مادر سالمند را به آسایشگاه نبریم، بلکه نزد خود نگهداریم «عندک»
11. وقتی قرآن از رنجاندن مسائل بیگانه ای نهی می‌کند، «اما السائل فلا تنهر» تکلیف پدر و مادر روشن است. «فلا تنهر هما»
12. هم احسان لازم است هم سخن زیبا و خوب «احساناً… قل لهما قولاً کریماً» بعد از احسان، گفتار کریمانه.
13. در احسان به والدین و قول کریمانه، شرط مقابله نیامده است یعنی اگر آنان هم با تو کریمانه برخورد نکردند، تو کریمانه بگو «و قل لهما قولاً کریماً»
پس از بیان آیات قرآن کریم در مورد احترام به احسان به پدر و مادر برای اینکه ارزش بحث بیشتر و بهتر درک شود لازم دانستیم که سخنان ائمه اطهار و معصومین (ع) را در این مورد بیان کنیم پس با بیان روایات ائمه معصومین (ع) امیدواریم که این مطلی در قلب ما رسوخ کند و بر اعتقاد متا بیشتر بیفزاید که پدر و مادر آنقدر ارزش دارند که خداوند بعد از اطاعت از خود، اطاعت از پدر و مادر را برای بندگان واجب کرده است.

احادیث
 

رسول الله (ص) لَمّا سُئلَ عَن حقُ الوالِدَین علی وَلَدِهِما- : هُما جَنَّتُک و نازُکَ (21)؛ پیامبر خدا (ص) : در پاسخ به سوال از حق پدر و مادر بر فرزندانشان آن دو بهشت و دوزخ تو هستند.
الامام علی (ع) : بِرُّ الْوَالِدَيْنِ مِنْ أَكْرَمِ‏ الطِّبَاع‏ (22)؛ امام علی (ع) نیکی به پدر و مادر، از ارجمندترین خصلت‌هاست.
الامام الرضا (ع) : إنّ اللهُ عَزَّوجل… أمَرَ بِالشُکرِ لَهُ للِوالِدَین، فَمَن لَم یَشکُر والِدَیهِ یَشکُرِ اللهَ (23)؛ امام رضا (ع) خداوند عزوجل… به سپاسگزاری از خود و پدر و مادر فرمان داده است. پس هر که از پدر و مادرش سپاسگزاری نکند، از خداوند سپاسگزاری نکرده است.
الامام زین العابدین (ع) – کانَ مِن دُعائهِ لأبَوَیهِ -اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَهَابُهُمَا هَيْبَةَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ، وَ أَبَرُّهُمَا بِرَّ الْأُمِّ الرَّءُوفِ، وَ اجْعَلْ طَاعَتِي لِوَالِدَيَّ وَ بِرِّي بِهِمَا أَقَرَّ لِعَيْنِي مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنَانِ، وَ أَثْلَجَ لِصَدْرِي مِنْ شَرْبَةِ الظَّمْآنِ حَتَّى أُوثِرَ عَلَى هَوَايَ هَوَاهُمَا (24)؛ امام سجاد (ع) – در دعا برای والدین خود- بار خدايا، چنان كن كه هيبت پدر و مادرم در دل من چنان باشد كه هيبت پادشاهى سخت مهيب، و به آن دو نيكى و مهربانى كنم آن سان كه مادرى مهربان به فرزند خود نيكى و مهربانى كند. خداوندا، فرمانبردارى از پدر و مادر و نيكى و مهربانى مرا در حق ايشان براى من شادى بخش‏تر گردان از به خواب رفتن بى‏خوابى كشيدگان و آب سرد نوشيدن جگر سوختگان، تا ميل و خواهش ايشان را بر ميل و خواهش خويش برترى نهم و خشنوديشان را بر خشنودى خود پيش دارم.
عنه صلی الله علیه واله فی وصیه لرجل:وَ وَالِدَيْكَ فَأَطِعْهُمَا وَ بَرَّهُمَا حَيَّيْنِ كَانَا أَوْ مَيِّتَيْنِ- وَ إِنْ أَمَرَاكَ أَنْ‏ تَخْرُجَ‏ مِنْ‏ أَهْلِكَ‏ وَ مَالِكَ فَافْعَلْ- فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ الْإِيمَان (25 )؛ مردى نزد پيغمبر (ص) آمد و گفت: اى رسول خدا به من سفارشى فرما و آن حضرت فرمود: چيزى را شريك خدا مگير و گرچه به آتش سوخته شوى و شكنجه گردى جز كه دلت پاى‏بند ايمان باشد و پدر و مادرت را فرمانگزار باش و بآنها نيكى كن زنده باشند يا مرده و اگر بتو فرمايند از خاندان و دارائيت بیرون شود و آن را انجام بده که آن جزئی از ایمان است.
الامام باقر:إِنَ‏ الْعَبْدَ لَيَكُونُ‏ بَارّاً بِوَالِدَيْهِ فِي حَيَاتِهِمَا- ثُمَّ يَمُوتَانِ فَلَا يَقْضِي عَنْهُمَا دَيْنَهُمَا وَ لَا يَسْتَغْفِرُ لَهُمَا- فَيَكْتُبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَاقّاً- وَ إِنَّهُ لَيَكُونُ عَاقّاً لَهُمَا فِي حَيَاتِهِمَا غَيْرَ بَارٍّ بِهِمَا- فَإِذَا مَاتَا قَضَى دَيْنَهُمَا وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمَا- فَيَكْتُبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَارّا ً (26) امام باقر (ع) فرمود: راستى بنده خدا خوشرفتار است با والدينش در زندگى آن‌ها سپس بميرند و وامشان را نپردازد و به راشان آمرزش نخواهد و خدا عز و جل او را عاق نويسد و بسا كه در زندگى آنان عاق باشد و نيكى كند با آن‌ها، و چون مردند وامشان را بدهد و به راشان آمرزشخواهد و خدا عز و جل او را احسان کند و بار نویسد.
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص- فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ- مَا مِنْ‏ عَمَلٍ‏ قَبِيحٍ‏ إِلَّا قَدْ عَمِلْتُهُ فَهَلْ لِي مِنْ تَوْبَةٍ- فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَهَلْ مِنْ وَالِدَيْكَ أَحَدٌ حَيٌّ قَالَ أَبِي- قَالَ فَاذْهَبْ فَبَرَّهُ- قَالَ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ كَانَتْ أُمُّه‏(27 )؛ مردى نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت:يا رسول الله هيچ كار زشتى نبوده مگر كه كرده‏ام آيا براى من توبه باشد؟ رسول خدا (ص) به او فرمود آيا پدر و مادرت زنده باشند؟ گفت: پدرم زنده است فرمود برو و با او نيكى كن گفت چون آن مرد رو برگرداند، رسول خدا (ص) فرمود كاش مادرش بود (كه خوشرفتارى او به توبه نزدیک‌تر بود) در دعوات رواندی آن حضرت مانندش آمده.
وَ قَالَ (ع) أَدْنَى الْعُقُوقِ أُفٍّ وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ شَيْئاً هُوَ أَهْوَنُ مِنْهُ لَنَهَى عَنْهُ ( 28)؛ و فرمود: كمترين عاقها گفتن كلمه‏ى اف باشد و اگر از آن كلمه پست‏تر كلمه‏اى بود خدا از آن نهى مى‏كرد.
رسول الله (ص) : مِ الکَبائرِ شَتمُ الّرجُلِ والِدَته، بسبُّ اُمَّهُ فیسبُّ اُمَُهُ (29 )؛ پیامبر خدا (ص) از گناهان کبیره است که انسان پدر و مادر خود را دشنام دهد، (به این صورت که) انسان پدر کسی را دشنام دهد و او هم متقابلا پدر وی را دشنام دهد، یا مادر کسی را دشنام دهد و در نتیجه آن شخص مادر وی را دشنام گوید.
الامام ارضا (ع) : حَرَّمَ اللَّهُ عُقُوقَ الْوَالِدَيْنِ لِمَا فِيهِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنَ التَّوْفِيقِ لِطَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى وَ التَّوْقِيرِ لِلْوَالِدَيْنِ وَ تَجَنُّبِ كُفْرِ النِّعْمَةِ وَ إِبْطَالِ الشُّكْرِ وَ مَا يَدْعُو مِنْ ذَلِكَ إِلَى قِلَّةِ النَّسْلِ وَ انْقِطَاعِهِ لِمَا فِي الْعُقُوقِ مِنْ قِلَّةِ تَوْقِيرِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْعِرْفَانِ بِحَقِّهِمَا وَ قَطْعِ الْأَرْحَامِ وَ الزُّهْدِ مِنَ الْوَالِدَيْنِ فِي الْوَلَدِ وَ تَرْكِ التَّرْبِيَةِ لِعِلَّةِ تَرْكِ الْوَلَدِ بِرَّهُمَا؛ (30 )؛ امام رضا (ع) خداوند نافرمانی پدر و مادر را از این جهت حرام فرموده است که موجب از دست دادن توفیق طعات خداوند عزوجل و بی احترامی به پدر و مادر و ناسپاسی نعمت و از بین رفتن شکر و سپاسگذاری و کم شدن نسل و قطع شدن آن می‌شود؛ زیرا نافرمانی والدین سبب می‌گردد که به پدر و مادر احترام گذاشته نشود، حق و حقوق آن‌ها شناخته نشود، پیوندهای خویشاوندی قطع گردد، پدر و مادر به داشتن فرزند بی رغبت شوند و به علت نیکی نکردن و فرمان نبردن از پدر و مادر، آنان نیز کار تربیت او را رها سازند.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ‏ إِنَّ يُوسُفَ ع لَمَّا قَدِمَ عَلَيْهِ الشَّيْخُ يَعْقُوبُ ع دَخَلَهُ عِزُّ الْمُلْكِ فَلَمْ يَنْزِلْ إِلَيْهِ فَهَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا يُوسُفُ ابْسُطْ رَاحَتَكَ فَخَرَجَ مِنْهَا نُورٌ سَاطِعٌ فَصَارَ فِي جَوِّ السَّمَاءِ فَقَالَ يُوسُفُ ع مَا هَذَا النُّورُ الَّذِي خَرَجَ مِنْ رَاحَتِي فَقَالَ نُزِعَتِ النُّبُوَّةُ عَنْ عَقِبِكَ عُقُوبَةً لِمَا لَمْ تَنْزِلْ إِلَى الشَّيْخِ يَعْقُوبَ فَلَا يَكُونُ مِنْ عَقِبِكَ نَبِي‏(31)؛ امام صادق عليه السّلام فرمودند: هنگامى كه يعقوب عليه السّلام بر يوسف عليه السّلام وارد شد، عزت پادشاهى موجب شد تا از تخت پائين نيايد و از پدر احترام كند در اين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت: اى يوسف دستت را باز كن و او هنگامى كه دستش را باز كرد نورى از آن خارج گرديد و بطرف آسمان‌ها رفت، يوسف گفت: اين نور چه بود كه از دستم بر آمد، جبرئيل گفت: آن نور نبوت بود چون برای یعقوب از تخت پایین نیامدی رفت و از فرزندان تو کسی به نبوت نمی‌رسد.
وَ قَالَ (ع) : الْعُقُوقُ‏ يُعْقِبُ‏ الْقِلَّةَ وَ يُؤَدِّي إِلَى الذِّلَّة ( 32 )؛ ترک احسان به پدر و مادر موجب تنهائی و منتهی به خواری می‌شود.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ‏: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ كُشِفَ غِطَاءٌ مِنْ أَغْطِيَةِ الْجَنَّةِ- فَوَجَدَ رِيحَهَا مَنْ كَانَتْ لَهُ رُوحٌ مِنْ مَسِيرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ- إِلَّا صِنْفاً وَاحِداً- قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ الْعَاقُّ لِوَالِدَيْه‏(33 )؛ روای می‌گوید: امام صادق (ع) فرمود: چو روز قيامت باشد يك پرده از پرده‏هاى بهشت برداشته شود و بويش را دريابد هر که جان دارد از پانصد سال مسافت جز یک دسته که گفتم که باشند؟ فرمود عاق والدین.
عَن أبي جعفر عليه السّلام قال: إنّ أبي نظر إلى رجل و معه إبنه يمشي و الإبن متّكى‏ء على ذراع الأب، قال: فما كلّمه أبي عليه السّلام مقتا له حتّى فارق الدّنيا. (34 )؛ حضرت باقر عليه السّلام روايت شده كه فرمود: پدرم (حضرت زين العابدين عليه السّلام) مردى را مشاهده فرمود كه با پسر خود راه می‌رفت در حالى كه آن پسر ببازوى پدر تكيه نموده بود، حضرت باقر عليه السّلام فرمود: پدرم (حضرت زين العابدين) عليه السّلام با آن پسر تكلم نفرمود تا آن پسر از دنيا رفت.
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ‏ ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً- أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ- وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ- وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْن (35 )؛ امام باقر (ع) فرمود: سه تا باشند كه خدا عز و جل براى كسى در آن‌ها رخصتى نداده: پرداخت امانت بخوشكار و بدكار، پائيدن به عهد براى خوب و بد و احسان به والدین خوب باشند يابد.
شیخ صدوق در من لا یحضره و علامه مجلسی در بحار از امام صادق (ع) نقل کردند: «اعتقل لسان رجل فی المدینه علی عهد الرسول (ع) فی مرضه الذی مات فیه» ( 36)
در زمان پیغمبر خدا (ص) مردی که دچار مریضی و در حال مردن بود، زبانش بند آد، رسول خدا (ص) وارد شدند به آن مرد، فرمودند: بگو: «لا اله الا الله» (37) نتوانست بگوید دو مرتبه فرمود، نتوانست بگویدو بالای سر آن مرد زنی نشسته بود پیغمبر (ص) فرمود: آیا این مرد مادر دارد؟ آن زن عرض کرد بلی یا رسول الله من مادر او هستم، فرمود: آیا از پسرت راضی هستی؟ عرض کرد نه، یا رسول الله، بلکه بر او غضبناک می‌باشم، به روایت بحار عرض کرد مدت شش سال است که با او تکلم نکرده ام فی الفقیه فقال رسول الله (ص) «انی احب ان ترضی عنه» پیغمبر به آن زن فرمود: من دوست دارم که از فرزند خود راضی شوی «قالت رضی الله عنی برضاک یا رسول الله» عرض کرد به جهت رضایت شما از او راضی شدم پس رسول خدا (ص) فرمود: بگو لا اله الا الله فی الفور زبانش باز شد و گفت: لا اله الا الله، فرمود: بگو: «یا من یقبل الیسیر و به عفو عن الکثیر اقبل منی الیسیر و اعف عنی الکثیر انک انت اعفو الغفور» (38) و در بحار «انک انت الغفور الرحیم» تمام کلمات را گفت حضرت پرسیدند چه می‌بینی؟ عرض کرد: دو صورت سیاه بر من وارد شدند فرمودند: دوباره بخوان، همین کلمات را خواند باز فرمودند: چه می‌بینی؟ عرض کرد آن دو صورت سیاه رفتند و دو صورت سفید بر من وارد شدند و می‌خواهند روح مرا قبض کنند، پس همان ساعت از دنیا رفت.
در کتاب زبده التصانیف (39) آمده است که : در حدیث وارد شده اگر کسی به قدر عمر دنیا روی یک پا و در خودمت مادر بایستد از عهده‌ی یک دفعه شیر دادن مادر بر نیامده است و در انوار لغمانیه نقل کرده که در زمان رسول خدا (ص) مردی از دنیا رفت و او را بردند دفن کنند زمین او را قبول نکرد، خبر به پیغمبر دادند فرمود: مادرش از او راضی نیست، فرستادند پیش مادرش از او راضی شد زمین او را قبول کرد. (40)
از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمودند: «رِضَی الرَّبِّ فِی رِضَی الوَالِدَینِ و سَخَطُ الرَّبِّ فِی سَخَطِ الوَالِدین» (41)؛ رضایت خدا در سایه رضایت والدین و خشم خدا در سایه خشم والدین است.
در این قسمت از بحث پس از بیان آیات و روایات مربوط بهتر است سیری داشته باشیم در رساله حقوق امام ساجدین امام عارفین شلاله پاک حسین بن علی (ع)، امام سجاد (ع) و گوش دل دهیم به فرمایشات این بزرگوار در مورد حقوقی که پدر و مادر بر گردن ما دارند:

حق مادر
 

«أَمَّا حَقُّ الرَّحِمِ- فَحَقُّ أُمِّكَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا حَمَلَتْكَ حَيْثُ لَا يَحْمِلُ أَحَدٌ أَحَداً- وَ أَطْعَمَتْكَ مِنْ ثَمَرَةِ قلب‌ها مَا لَا يُطْعِمُ أَحَدٌ أَحَداً- وَ أَنَّهَا وَقَتْكَ بِسَمْعِهَا وَ بَصَرِهَا وَ يَدِهَا وَ رجل‌ها- وَ شَعْرِهَا وَ بَشَرِهَا وَ جَمِيعِ جوارح‌ها- مُسْتَبْشِرَةً بِذَلِكَ فَرِحَةً موبلة [مُؤَمِّلَةً] – مُحْتَمِلَةً لِمَا فِيهِ مکروه‌ها وَ ألمه و ثقله و غمه [أَلَمُهَا وَ ثقل‌ها وَ غم‌ها] – حَتَّى دَفَعَتْهَا عَنْكَ يَدُ الْقُدْرَةِ وَ أَخْرَجَتْكَ إِلَى الْأَرْضِ- فَرَضِيَتْ أَنْ تَشْبَعَ وَ تَجُوعَ هِيَ وَ تَكْسُوَكَ وَ تَعْرَى- وَ تُرْوِيَكَ وَ تَظْمَأَ وَ تُظِلَّكَ وَ تَضْحَى- وَ تُنَعِّمَكَ بِبُؤْسِهَا وَ تُلَذِّذَكَ بِالنَّوْمِ بِأَرَقِهَا- وَ كَانَ بطن‌ها لَكَ وِعَاءً وَ حِجْرُهَا لَكَ حِوَاءً- وَ ثَدْيُهَا لَكَ سِقَاءً وَ نفس‌ها لَكَ وِقَاءً- تُبَاشِرُ حَرَّ الدُّنْيَا وَ بَرْدَهَا لَكَ وَ دُونَكَ- فَتَشْكُرُهَا عَلَى قَدْرِ ذَلِكَ- وَ لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ إِلَّا بِعَوْنِ اللَّهِ وَ تَوْفِيقِه.»؛ حق مادرت این است که بدانی او تو را در جایی نگه داشته که کسی نگه نمی‌دارد و از میوه دلش به تو داده که کسی به کسی نمی‌دهد و از تو با همه وجودش از گوش و چشم و دست و پا و مو و پوست، با شادمانی و سرور نگهبانی و نگهداری کرده، ناملایمات غم و اندوه و نگرانی‌ها را تحمل می‌کند و شادان و خرم است که تو را سیر نماید، و خود گرسنه بماند، تو را بپوشاند و خود برهنه باشد؛ تو را سیراب کند و خود تشنه بماند؛ خود در آفتاب باشد و بر تو سایه افکند، با تحمل و مشقت، آرامش و تنعم تو را فراهم آورد و با پذیرش رنج بی خوابی، تو را از لذت خواب بهره مند سازد. شکمش ظرف وجود تو و دامنش پناهگاه امن تو سینه‌اش چشمه‌ی جوشانی برای رفع عطش تو و جانش فدای تو شده و سرد و گرم روزگار را به خاطر تو پذیرا گشته است؛ پس باید به پاس این همه محبت و زحمت، شکر گزار او باشی، و هرگز نمی‌توانی مگر خدایت یاری کند.
اگر ما کمی فکر کنیم بار دیگر همه رنج‌های مادران را مقابل چشم خود می‌بینیم و به صبر و بردباری او، در تحمل و رنج‌های فراوان را تحسین می‌گوییم و در مقابل این موجود قابل تقدیس و کریم خاضع می‌شویم و بیشتر احساس وظیفه می‌کنیم ولی چه زمانی دیگر می‌خواهیم به این محبت‌های او جواب بدهیم؟ درک این مطلب و کلام را کسی چون امام سجاد (ع) فقط می‌فهمد که با مادر خود بر سر یک سفره همنشین نمی‌شد و هنگامی که علت را سوال می‌کنند: «أَنْتَ أَبَرُّ النَّاسِ بِأُمِّكَ وَ لَا نَرَاكَ تَأْكُلُ مَعَهَا قَالَ أَخَافُ أَنْ تَسْبِقَ يَدِي إِلَى مَا سَبَقَتْ عین‌ها إِلَيْهِ فَأَكُونَ قَدْ عَقَقْتُهَا» (42)؛ شما با اینکه از نیکو کارترین مردم هستید، چگونه است که هرگز ندیده‌ایم با مادرتان بر سر یک سفره بنشینید؟ فرمودند: می‌ترسم بر سر یک سفره دستم را چیزی دراز کنم که قبلاً چشم مادرم بر آن افتاده باشد و با این عمل موجبات نافرمانی او را فراهم کنم.

مقام و منزلت مادر نزد پروردگار
 

منزلت و مرتبه مادر نزد پروردگار آنقدر بلند و رفیع است که فقها بر اساس آن روایات، فتواهای جالبی دارند؛ مثلا روایتی به رسول اکرم (ص) نسبت داده شده که حضرت فرمودند: «ِذَا كُنْتَ فِي صَلَاةِ التَّطَوُّعِ فَإِنْ دَعَاكَ وَالِدُكَ فَلَا تَقْطَعْهَا وَ إِنْ‏ دَعَتْكَ‏ وَالِدَتُكَ فَاقْطَعْهَا»؛ (43) اگر مشغول خواندن نماز مستحبی هستی و پدرت تو را صدا بزند؛ حق نداری نمازت را قطع کنی؛ اما اگر مادرت تو را صدا زند؛ موظفی نماز مستحبی را شکسته و او را اجابت کنی.
در فتواها آمده است که اگر سفر مباح و یا حتی زیارت مستحبی برای انسان پیش آید و یکی از والدین اظهار نارضایتی کند، و آن سفر را منع کند، سفر حرام می شودو انسان حق ندارد به آن سفر برود. (44)
از دقت و تاکیدی که در روایت‌ها آمده، ارج و قرب و منزلت مادر در درگاه الهی بیشتر از پدر است؛ این مطلب در (فقه الرضا) ع بیان شده است که حضرت فرمودند: «أعلَم أنَّ حَقَ الأُمِّ أَلزَمُ الحُقُوقِ وَ أوجَبُ لاَنَهَّا حَمَلت… »؛ (45) حق مادر نسبت به سایر حقوق، لازم‌ترین و واجب‌ترین حقوق است؛ چرا که او را در جایی حمل کرده…
شخصی خدمت حضرت رسول اکرم (ص) عرض کرد: «یا رسول الله قال أن تُطیعَهُ مَا عَاشَ فَقیلَ مَا حَقُّ الوَالِدَه فَقالَ هَیهَاتُ هَیهَاتَ لَو أنَّهُ عَدَدَ رَملِ عَالجٍ و قَطرِ المَطَرِ أیَّامَ الدُّنیا قامَ بَینَ یدی‌ها مَا عَدَلَ ذَلکَ یَومَ حَمَلَتهُ فِی بطن‌ها»؛ (46) ای رسول خدا! حق پدر چیست؟ حضرت فرمودند: مادامی که زنده است او را اطاعت کنی و مطیع او باشی. بعد عرض کرد: حق مادر چیست؟ فرمودند: اگر انسان به اندازه‌ی ریگ‌های بیابان و قطرات باران و ایام روزگاران، در مقابل مادر بایستد و او را اطاعت کند، به اندازه یک روز دوران حمل، حق او را ادا نکرده است.
رسول اکرم (ص) فرمودند: «دَعوهُ الوالدهِ أسرَعُ إجابهً، قیل، یا رسولَ اللهِ ولِمَ ذلکَ؟ قال: هی أرحمُ مِن الأدبِ، و دَعوهُ الرَّحِمِ لا تَسقُطُ»؛ ( 47 ) دعای مادر سریع‌تر اجابت می‌شود، عرض کردند: چرا یا رسول الله! حضرت فرمودند: چون مادر رحمت و مهربانی‌اش نسیت به فرزند از پدر بیشتر است، خداوند دعای انسان دحیم و مهربان را هرگز رد نمی‌کند.

حق پدر
 

و أمّا حقّ أبيك فأن تعلم أنّه أصلك، و أنّه لو لاه لم تكن، فمهما رأيت من نفسك ممّا يعجبك فاعلم أنّ أباك أصل النعمة عليك فيه، فاحمد اللّه و اشكره على قدر ذلك و لا قوّة إلّا باللّه. حق پدر اين است كه بدانى منشأ وجود تو است، اگر او نبود تو هم نبودى، هر چه در وجودت موجب خوش آيندى است بدان كه ريشه‏ى اين نعمت در وجود پدر است، پس خدا را شكر كن و به قدر اين نعمت سپاسگزار باش و لا قوة الا باللّه (نيروئى جز به مدد الهى نيست)
امام سجاد (ع) در بیاناتشان یاد آور شده‌اند که اساسی‌ترین انگیزه برای رعایت احترام پدر این است که بدانمی او اصل و ریشه‌ی تو است و تو شاخه و فرع او هستی؛ به عبارتی دیگر تو ثمره آن درخت هستی از نظر امام نظام مندی عالم آفرینش که برای همگام امری بدیهی و روشن است؛ آثاری دارد و از جمله آن آثار، حقی است که برای اصل و ریشه و نسبت به فرع و میوه ایجاد می‌شود.
در حدیث قدسی ( 48) نقل شده است که خداوند متعال می‌فرماید: به عزتی و جَلالی و ارتفاع مَکانی، لو أنَّ العاقَّ لوالدَیه یَعمَلُ بِأعمالِ الأنبیاء جمیعاً لَم أقبَلهَا مِنه ( 49 )؛ قسم به عزت، جلال و جایگاه و واحدانیتم اگر کسی احترام پدر و مادر را نگه ندارد، عاق والدین می‌شود؛ اگر چه همه اعمال انبیای گذشته در پرونده او ثبت شده باشد؛ یعنی همه خیرات و حسنات را از آدم ابوالبشر تا خاتم پیامبران (ص) انجام داده باشد اعمالش را نخواهم پذیرفت.
حدیث دیگری هست که می‌فرماید: إنَّ أوّلُ ما کَـب اللهُ فی اللوح المفوظِ إنّی أنا اللهُ لا إالهَ إالَّا أنا ( 50)؛ اولین چیزی که در لوح محفوظ الهی ثبت شده است، شهادت به توحید است.
بعد از شهادت به توحید این مطلب ثبت شده است. مَن رضِیَ عنه والدهُ فأنا مِنه راضٍ، و مَن سخِط علیه والدهُ فأنا علیه ساخط (51)؛ کسی که پدر و مادرش از او راضی باشند، من از او راضی هستم و کسی که پدر و مادرش بر او خشمگین و غضبناک باشند، من بر او خشم می‌گیرم.
آثار احترام به والدین و پیامد های بی احترامی
وَ قَالَ رسول الله (ص) : مَنْ يَضْمَنْ لِي بِرَّ الْوَالِدَيْنِ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ أَضْمَنْ لَهُ كَثْرَةَ الْمَالِ وَ زِيَادَةَ الْعُمُرِ وَ الْمَحَبَّةَ فِي الْعَشِيرَة ( 52 )؛ کسی که تضمین کند نیکو کاری و خدمت به پدر و مادر وصله رحم را انجام دهد، من برای او چند چیز را تضمین می‌کنم: یکی مال، ثروت و مکنت زیاد؛ دوم عمر طولانی و سوم محبوبیت در میان اقوام و خویشان.
قَالَ رسول الله (ص) : به روا آبَاءَكُمْ يَبَرَّكُمْ أَبْنَاؤُكُم (53)؛ رسول خدا (ص) : فرمود نيكى كنيد با پدرانتان تا به شما نيكى كنند پسرانتان و پارسا باشيد از زنان مردم تا پارسا باشند از زنانتان.

درباره آثار اخروی به پدر و مادر
 

أَنَّهُ قَالَ‏ إِنَ‏ الْعَبْدَ لَيُرْفَعُ‏ لَهُ‏ دَرَجَةٌ فِي الْجَنَّةِ لَا يَعْرِفُهَا مِنْ أَعْمَالِهِ فَيَقُولُ رَبِّ أَنَّى لِي هَذِهِ فَيَقُولُ بِاسْتِغْفَارِ وَالِدَيْكَ لَكَ مِنْ بَعْدِك‏(54)؛ وقتی بنده ای به بهشت می‌رود، او را درجاتی می‌دهند که وی هر چه اعمال خود می‌اندیشد عمل قابل توجهی که او را در آن جایگاه قرار بدهد، نمی‌بیند، سوال می‌کند خدایا! این مقام و مرتبه از کجا برای من فراهم شده است؟ جواب می‌شنود با طلب مغفرت والدین تو.
فرازهایی از دعاهای با ارزش امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه
وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَيَّ بِالْكَرَامَةِ لَدَيْكَ، وَ الصَّلَاةِ مِنْكَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين‏(55)؛ اى خداوند، پدر و مادر مرا نيز به كرامت خود و رحمت خود مخصوص گردان، اى مهربان‏ترين مهربانان.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَهَابُهُمَا هَيْبَةَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ، وَ أَبَرُّهُمَا بِرَّ الْأُمِّ الرَُّوفِ، وَ اجْعَلْ طَاعَتِي لِوَالِدَيَّ وَ بِرِّي بِهِمَا أَقَرَّ لِعَيْنِي مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنَانِ، وَ أَثْلَجَ لِصَدْرِي مِنْ شَرْبَةِ الظَّمْآنِ حَتَّى أُوثِرَ عَلَى هَوَايَ هَوَاهُمَا، وَ أُقَدِّمَ عَلَى رِضَايَ رِضَاهُمَا وَ أَسْتَكْثِرَ بِرَّهُمَا بِي وَ إِنْ قَلَّ، وَ أَسْتَقِلَّ بِرِّي بِهِمَا وَ إِنْ كَثُر. (56)؛ بار خدايا، چنان كن كه هيبت پدر و مادرم در دل من چنان باشد كه هيبت پادشاهى سخت مهيب، و به آن دو نيكى و مهربانى كنم آن سان كه مادرى مهربان به فرزند خود نيكى و مهربانى كند. خداوندا، فرمانبردارى از پدر و مادر و نيكى و مهربانى مرا در حق ايشان براى من شادى بخش‏تر گردان از به خواب رفتن بى‏خوابى كشيدگان و آب سرد نوشيدن جگر سوختگان، تا ميل و خواهش ايشان را بر ميل و خواهش خويش برترى نهم و خشنوديشان را بر خشنودى خود پيش دارم. خداوندا، چنان كن كه نيكى و مهربانى آن دو را در حق خود بسيار شمرم هر چند اندك بود و نيكى و مهربانى خود را در حق آن دو اندك شمرم هر چند بسيار بود.
توضیحی در مورد فراز زیبای امام سجاد (ع) :
خدایا! اطاعت پدر و مادر را برای من شیرین‌تر از بستر انسانی قرار ده که کم خوابیده است؛ زیرا برای انسانی که کم خوابیده، چیزی شیرین‌تر و محبوب‌تر از یک بستر راحت نیست. بنابراین امام می‌فرماید: خدایا! چنان کن که برای خدمت گزاری به والدین؛ و اطاعت آن‌ها در خود، احساس نیاز کنم.
خدایا! اطاعت والدین را برای من گوارا قرار بده چنان که آب خنک را برای یک انسان عطشان محبوب و گوارا قرار می‌دهی؛ تا اطاعت و خواسته آن‌ها را بر خواهش‌های نفس خود مقدم بدارم. خدایا! چنان کن که کارهای خوب و خدمات آن‌ها در چشم من زیاد جلوه کند؛ اگر جه آن کارها کم و کوچک باشد و خدمات و نیکی‌های زیاد و طولانی مدت من در نظرم نا چیز باشد.
نکات 1: فرزندان نمی‌توانند به عذر این که ما نمی‌دانیم چگونه با پدر و مادر خود معاشرت کنیم، مرتکب خطا شوند امام سجاد (ع) در قالب دعا می‌فرمایند : باید به وظایف خود نسبت به پدر و مادر علم پیدا کنیم.
2: فرزند باید از خدا بخواهد که به او قدرت بدهد تا به آموخته‌هایش دقیق و صحیح عمل کند، یعنی بتواند خود را در مسیر خدمت و اطاعت والدین قرار بدهد؛ آن هم نه از روی کراهت و سختی و زحمت.
«اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِي، وَ أَطِبْ لَهُمَا كَلَامِي، وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِيكَتِي، وَ اعْطِفْ عَلَيْهِمَا قَلْبِي، وَ صَيِّرْنِي بِهِمَا رَفِيقاً، وَ عَلَيْهِمَا شَفِيقا»؛ (57) پروردگارا! صدایم را بدر برابرشان آهسته و سخنم را خوشایند و خویم را نرم نما و دلم را برآنان مهربان و مرا برایشان سازگار و بر آنان رحیم گردان.
اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَهُمَا فِي أَدْبَارِ صَلَوَاتِي، وَ فِي إِنًى مِنْ آنَاءِ لَيْلِي، وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِی. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اغْفِرْ لِي بِدُعَائِي لَهُمَا، وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِي مَغْفِرَةً حَتْماً، وَ ارْضَ عَنْهُمَا به شفاعتی لَهُمَا رِضًى عَزْماً، وَ بَلِّغْهُمَا بِالْكَرَامَةِ مَوَاطِنَ السَّلَامَةِ. خدایا! چنان کن که من در پایان هر نماز، در دل شب، در هر ساعتی از ساعت‌های روز و شب پدر و مادرمن را فراموش نکنم. خدایا! مرا موفق کن که به حرمت احسان و نیکی پدر و مادر آن‌ها را یاد کنم و برای آن‌ها طلب مغفرت کنم. خدایا! به خاطر دعای من نسبت به والدین، مرا بیامرز و به خاطر نیکی‌های آن‌ها نسبت به من، آن‌ها را مشمول آمرزشت قرار بده، خدایا! من- اگر آبرویی در پیشگاه تو دارم- برای والدینم شفیع درگاهت می‌شوم؛ تو از آن‌ها راضی باش، خدایا! جایگاه آن‌ها را جیگاه سلام که بهشت تو است، قرار بده؛ آن‌ها را مشمول کرامت و بزرگواری خود قرار بده. (58)
نتیجه گیری
اهمیت، فوائد و آثار احترام و احسان به والدین همچنین مفاسد و علاج عدم احترام به والدین را بازگو خواهیم کرد تا توانسته باشیم نتیجه ای مهم و زیبا از بحث گرفته باشیم.
– برای اهمیت احترام و احسان به والدین همین قدر بس است که حضرت رسول (ص) فرمودند: نیکویی با پدر و مادر، افضل است از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه خدا (59 )
– این احترام و احسان به والدین چه فوائد و آثاری به همراه دارد؟
1- باعث قبولی طاعات و عبادات می‌شود.
2- باعث تحصیل راضای خداوند می‌شود.
3- جوابگویی بخشی از خدمات آن‌هاست.
4- باعث می‌شود انسان راحت جان بدهد.
5- باعث می‌شود انسان عذاب قبر نداشته باشد و بهشتی شود.
6- چباعث حل مشکلات عاطفی می‌شود.
7- باعث استحمان و پیوند خانوادگی می‌شود.
8- فرزندان در آینده به ما احسان و احترام می‌کنند.
9- برکت عمر و ثروت را به همراه دارد.
– چگونه می‌توانیم این احسان و اکرام به والدین را کسب کنیم؟
از لحاظ علمی: 1- دقت در آیات و روایاتی که بر این مسئله تاکید و تکیه دارند. 2- تامل در آفات ضد آن. 3- دقت در سیره اولیاء و برخورد با والدینشان. 4- شناخت حقوق آنان.
از لحاظ عملی: 1- خود را به عمل احیان به والدین واداشتن اگر چه در ابتدا سخت باشد تا اینکه باعث ایجاد ملکه در وجود ما گردد. 2- درخواست از خدا 3- احقاق حقوق آن‌ها به تدریج.
برای احسان اکرام به والدین اقسامی را ذکر کرده‌اند:
1- احسان و اکرام مالی
2- لسانی: احسان و نیکی در گفتار
3- بدنی: احسان و نیکی به واسطه خدمتگزاری و کار انجام دادن برای آنان.
مصادیق احسان به والدین و حقوق آن‌ها
در بعضی از کتب اخلاقی تا بیش از 80 مورد بیان نموده‌اند که کا به ذکر بعضی از آنها می‌پردازیم:
1- اطاعت از والدین مگر در معصیت خالق
2- به اسم صدا نزدن والدین
3- جلو تر از والدین راه نرفتن
4- قبل از والدین ننشستن
5- سبب فحش دادن مردم به آن‌ها نشدن
6- خشوع در برابر آن‌ها، هنگامی که خشمگین می‌شوند.
7- شکر گزار آن‌ها بودن درهمه حال
8- خیر خواه بودن آنان در نهان و آشکار
9- برآوردن حاجت آن‌ها قبل از اینکه ابراز کنند.
عمده حقوق والدین پس از مرگ:
1- عمل کردن به وصیت ایشان چنانچه بر اساس قوانین شرعی است.
2- دعا کردن و درخواست رحمت از خدا برای ایشان
3- رسیدگی به بدهکاری مالی آن‌ها
4- انجام عبادات وخواندن قرآن و نماز به یاد آن‌ها
5- خواندن نماز قضا و گرفتن روزه قضا آن‌ها
6- به زیارت قبور آن‌ها رفتن
7- حفظ مودت و ارتباطات سالم خانوادگی پس از ایشان
8- احسان به دوستان آن‌ها پس از وفاتشان
9- صدقه دادن و خدمت به مردم به نیت آنان
10- به زیارت معصومین (ع) رفتن به نیت آن‌ها
حال اگر کسی بعد از خواندن این مطالب و حقوقی که راجع به احترام به والدین و احسان به والدین بیان شد متنبه نشد و بی توجه از کنار آن‌ها بگذرد عقوبت‌هایی برای خود فراهم ساخته که به عاق والدین معروف است که در خاتمه به توضیحی در این مورد می‌پردازیم تا بحث را به صورت کامل جمع کرده باشیم و دیگر مطلبی باقی نمانده و اتمام حجت تمام شده باشد.
– کینه و خشم، بخل و تنگ نظری، محبت و وابستگی بهدنیا ریشه عاق والدین شدن است.
– احادیثی در این مورد بیان شده است که به ذکر مواردی می‌پردازیم:
«قال علی (ع) مِنَ الْعُقُوقِ إِضَاعَةُ الْحُقُوق» (60)؛ ضایع نمودن حقوق پدر و مادر بخشی از عاق شدن از طرف آنان است
«قال علی (ع) أَقْبَحُ الْمَعَاصِي قَطِيعَةُ الرَّحِمِ وَ الْعُقُو» (61 )؛ زشت‌ترین گناهان ترک صله رحم و عاق والدین است.
«قال رسول الله (ص) : من أصبح مسخطا لأبويه أصبح له بابان مفتوحان إلى النار» (62)؛ هرکس مورد خشم والدینش باشد دو در از درهای جهنم بر او باز خواهند شد.
«وَ قَالَ الصادق (ع) :‏ مَنْ نَظَرَ إِلَى أَبَوَيْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا لَهُ ظَالِمَانِ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ صَلَاة» (63) هرکس به پدر و مادر خود نگاهی تند و خشم آلود کند، در حالی که آنها به او ظلم هم کرده باشند خداوند نماز او را قبول نمی‌کند.
مفاسدی که بر شخص عاق والدین شده می‌شود
1- محرومیت از بهشت و بوی بهشت
2- سخت جان می‌دهد
3- عذاب قبر
4- غضب خدا
5- عدم قبولی طاعات و عبادات مانند نماز و…
6- فقر تنگدستی
7- گرفتار شدن شخص عاق والدین شده به آزار فرزندان خود
8- فروپاشی عواطف و نظان خانوادگی
9- ذلت
10- خرمج از دایره توفیق طاعت خدا
11- ناسپاسی نعمت خداست
12- بی رغبت شدن والدین، به تربیت فرزند
اقسام عاق والدین
1- ترک یاری والدین به زبان و گفتار
2- ترک کمک و معاونت بدنی
3- ترک کمک مالی
4- عدم احترام و تکریم آن‌ها
5- کوتاهی در خدمت نمودن به آن‌ها
6- بد زبانی
7- روی در هم کشیدن
8- صدا بلند کردن
9- دست بالای دست آنان گرفتن در هنگام دادن چیزی به آن‌ها
10- جلوتر از آنان راه رفتن
11- عدم اطاعت و فرمانبرداری از آنان
نتیجه گیری یا تذکرات پایانی
1- آزار والدین و عاق آن‌ها شدن حرام و از گناهان کبیره است.
2- ممکن است کسی پس از مرگ والدین به خاطر ترک حقوق آن‌ها عاق شود.
3- سه گناه است که در دنیا خیلی زود عقوبتش داده می‌شود: نافرمانی والدین و …
کسی که عاق والدین است به این کیفرها و نکبت‌ها دچار می‌شود
1- در قیامت به شکل الاغ خواهد شد
2- از دعای والدین محرم می‌شود
3- بدبخت می‌میرد
4- مورد لعن و نفرین پیامبر (ص) است.
5- عمر را کوتاه می‌کند
6- عذاب دوزخ را به همراه دارد.
7- در دنیا فرزندان با او همانگونه عمل می‌کنند.

پي نوشت ها :
 

1. سوره مبارکه احقاف، آیه 15
2. بنی اسرائیل، آیه 24
3. سوره‌ی نساء، آیه 36
4. سوره اسراء، آیه 23
5. سوره مبارکه لقمان، آیه 15
6. سوره مبارکه انعام، آیه 151
7. سوره مبارکه بقره، آیه 180
8. انفال 28، تغابن 15-14، منافقون 9، نوح 28، بقره 83
9. تالیف حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتی، ج 7، ص 38
10. سوره اسراء آیه 23
11. تفسیر نور، ج 7 ص 39 به نقل از تفسیر نور الثقلین
12. تفسیر نور، ج 7 ص 39 به نقل از تفسیر نمونه
13. تفسیر نور، ج 7 ص 39 به نقل از تفسیر ممع البیان
14. تفسیر نور، ج 7 ص 39 به نقل از تفسیر فرقان
15. (قول کریم) در تفسیر آیه 23، سوره اسراء بیان شده است.
16. کافی، ج 2 ص 157
17. مریم، آیه 39
18. مریم، آیه 14
19. «أنا و علی ابو فهذه الاّمه»، بحار ج 16، ص 95
20. حج 78
21. میزان الحکمه، ج 14، ص 7090، ح 22669
22. میزان الحکمه، ج 14، ص 7090، ح 22672
23. میزان الحکمه، ج 14، ص 7092، ح 22678
24. میزان الحکمه، ج 14، ص 7092، ح 22681
25. میزان الحکمه، ص 7094، ح 22687
26. میزان الحکمه، ج 14، ص 7094، ح 22688
27. میزان الحکمه، ج 14، ص 7096، ح 22700
28. میزان الحکمه، ج 14، ص 7098، ح 22702
29. میزان الحکمه، ج 14، ص 7098، ح 222709
30. میزان الحکمه، ج 14، ص 7100، ح 22718
31. گنجینه معارف، محمد رحمتی شهر رضا، ص 201، به نقل از الکافی، ج 2، ص 312
32. گنجینه معارف، محمد رحمتی شهر رضا، ص 201، به نقل از مستدرک الوسائل، ج 15، ص 194
33. گنجینه معارف، محمد رحمتی شهر رضا، ص 201، به نقل از الکالفی، ج 2، ص 348
34. گنجینه معارف، محمد رحمتی شهر رضا، ص 201، به نقل از کافی ج 2، ص 349
35. گنجینه معارف، محمد رحمتی شهر رضا، ص 201، به نقل ازالکافی، ج 2، ص 162
36. این روایت در کتاب ثمرات الحیات، سید الواعظین تالیف آقا سید محمود امام اصفهانی، ویرایش محمد ملکی، ج 1، ص 53 آمده است.
37. بحار الانوار، ج 74، ص 75
38. بحار الانوار، ج 74، 75
39. بحار الانوار، ج 74، ص 75، روایت 68، باب 2
40. ثمرات الحیات، سید الواعظین تالیف آقا سید محمود امامی اصفهانی، ویرایش محمد ملکی، ج 1، ص 53
41. سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 212 به نقل از مستدرک الوسایل، ج 15، ص 174، ح 17908
42. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 192، به نقل از مستدرک الوسایل، ج 15، ص 182، ح 17940
43. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 206، به نقل از مستدرک الوسایل، ج 15، ص 118، ح 17933
44. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 207، به نقل از عروه الوثقی، ج 1، ص 734
45. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 204، به نقل از فقه الرضا (ع)، ص 334- مستدرک الوسایل، ج 15، ص 180، ح 17931
46. مستدرک الوسایل، ج 15، ص 203، ح 18014
47. سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 219، به نقل از محجه البیضاء، ج 3، ص 435
48. حدیث قدسی: کلام الهی است که پیامبر نقل می‌کنند ولی در شمار آیات قرآن نمی‌باشد
49. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 246، به نقل از جامع السعادات، ج 2، ص 271
50. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 247، به نقل از جامع السعادات، ج 2، ص 271
51. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 247 به نقل از جامع السعادات، ج 2، ص 271
52. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 250، به نقل از مستدرک الوسایل، ج 15، ص 176، ح 17915
53. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 250، به نقل از مستدرک الوسایل، ج 15، ص 175، ح 17908
54. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 250، به نقل از مستدرک الوسایل، ج 15، ص 175، ح 17910
55. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 253، به نقل از صحیفه سجادیه، ص 159
56. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 253، به نقل از صحیفه سجادیه، ص 161
57. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 257، صحیفه سجادیه، ص 161، دعای بیست و چهارم
58. کتاب سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 257، صحیفه سجادیه، ص 166، دعای بیست و چهارم
59. معراج السعادت، عالم ربانی مرحوم ملا احمد نراقی، ص 518 به نقل از احیاء العلوم، ج 2، ص 192، محجه البیضاء، ج 3، ص 434
60. بهشت اخلاق، ج 2، مهدی نیلی پور، ص 545، به نقل از غرر الحکم (6/9)
61. بهشت اخلاق، ج 2، مهدی نیلی پور، ص 545، به نقل از غرر الحکم ( 2/449)
62. بهشت اخلاق، ج 2، مهدی نیلی پور، ص 545، جامع السعادات (2/262)
63. بهشت اخلاق، ج 2، مهدی نیلی پور، ص 545، به نقل از غرر الحکم

منابع:
1- قرآن کریم
2- تفسیر نور، مولف حجه الاسلام والمسلمین محسن قرائتی، ج 7 نشر مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ سوم، بهار 1380
3- میزان الحکمه همراه با ترجمه فارسی، مولف محمد محمدی ری شهری، مرکز تحقیقات دار الحدیث، ویرایش سوم، قم دار الحدیث، سال 1379
4- ثمرات الحیات، مولف سید محمود امامی اصفهانی (ره)، انتشارات قائم آل محمد (ص)، نوبت چاپ ششم 1387 چاپخانه ولیعصر.
5- سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع) ج 2، سلسله گفتارهای حضرت آیت الله یثربی، تنظیم حجه الاسلام قاسم نصیرزاده، انتشارات فرهنگ آفتاب، نوبت و تاریخ چاپ اول مهر 1382، دوره 3 جلدی، شابک 63-93869-964
6- معراج السعاده، تالیف ملا احمد نراقی، ناشر: موسسه انتشارات قم: هجرت، تابستان 1381
7- گنجینه معارف، تالیف محمد رحمتی شهرضا، قم 1385، ویراستار ادبی: محمود حسین پور علویه، انتشارات: صبح پیروزی 7748233، نوبت چاپ چهارم 1386، چاپ نوید اسلام
8- بهشت اخلاق، مهدی نیلی پور، قم: موسسه تحقیقانی حضرت ولی عصر (عج)، سوم، پاییز 1386

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد