خانه » همه » مذهبی » اسراف و مصرف گرايي در قرآن و حديث(4)

اسراف و مصرف گرايي در قرآن و حديث(4)

اسراف و مصرف گرايي در قرآن و حديث(4)

آفرينش انسان به گونه اي صورت گرفته که ناچار است براي بقا و تامين حيات خود دست به دامن عواملي بشود که ادامه زندگي را براي او امکان پذير سازد. شايد کمتر موجودي را بتوان پيدا نمود که به اندازه انسان حيات طبيعي اش در معرض خطر بوده و تا اين حد به کمک عوامل محافظ نيازمند باشد. خداوند حفظ نفس را بر بشر واجب کرده و در اين راستا تامين نيازمندي هاي بقاي خود و خانواده اش را بر او لازم نموده است.

e3cbfc7b 3056 46e6 88b9 8de57961be88 - اسراف و مصرف گرايي در قرآن و حديث(4)

SA1845 - اسراف و مصرف گرايي در قرآن و حديث(4)
اسراف و مصرف گرايي در قرآن و حديث(4)

 

نويسنده: دکتر محمدصادق غلام جمشيدي

 

نوع دوم ـ اسراف در مخارج شخصي و خانوادگي
 

نيازمندي هاي شخصي
 

آفرينش انسان به گونه اي صورت گرفته که ناچار است براي بقا و تامين حيات خود دست به دامن عواملي بشود که ادامه زندگي را براي او امکان پذير سازد. شايد کمتر موجودي را بتوان پيدا نمود که به اندازه انسان حيات طبيعي اش در معرض خطر بوده و تا اين حد به کمک عوامل محافظ نيازمند باشد. خداوند حفظ نفس را بر بشر واجب کرده و در اين راستا تامين نيازمندي هاي بقاي خود و خانواده اش را بر او لازم نموده است. در اين ميان، گروهي از مردم آن چنان در اين جهت افراط مي کنند که در اين راه هيچ مرز قانوني به جز تمتع بيشتر نمي شناسند و در مقابل عده اي نيز، با وجود قدرت و تمکن مالي از انفاق بر خويش و خانواده و اهل و عيال خود بخل مي ورزند. آيا از نظر اسلام، حدي براي اين گونه خرج ها و مصرف ها وجود دارد؟ و اگر دارد آن حد کدام است؟

الف ـ اسراف در مواد غذايي:
 

اسراف به معناي تجاوز از حد هر چيزي است و اين مطلب در تغذيه به معناي پرخوري مي آيد که مورد نکوهش قرار گرفته است.
قرآن کريم در اين باره مي فرمايد:«کلو واشربوا و لا تسرفوا لايحب المسرفين»
«بخوريد و بياشاميد و اسراف نکنيد. همانا خداوند اسراف کاران را دوست ندارد».
شيخ طوسي (ره) در تفسير اين آيه مي نويسد:
وقوله:(کلوا و اشربوا) صورت امري دارد ولي معناي آن مباح بودن خوردن و آشاميدن است. (1)
وقوله:(ولاتسرفوا ـ اسراف نکنيد)نهي از اسراف و زياده روي از خودردن و آشاميدن است. (2)
علامه طباطبائي(ره) در تفسير الميزان مي نويسد:«کلو و اشربوا و لاتسرفوآن نهي تحريمي مزبور را تحليل مي کند. (3)
در تفسير منهج الصادقين چنين آمده است:
«مراد به اسراف در اين مقام خوردن و آشاميدن بر سيري است چه آن در مظان مضرت است. »(4)
يعني حرمت از ناحيه اضرار بر بدن است نه اسراف.
چنانچه فقها نيز به همين مطلب فتوا داده اند به عنوان مثال المحقق:
«ويکره… و التملي من الماکل و ربما کان الافراط حراما؛ لما يتضمن من الاضرار». (5) در ذيل آيه شريفه «کلو واشربوا و لا تسرفوا انه لايحب المسرفين»(6)؛
روايتي وارد شده که نقل آن در اينجا بي مناسب نيست:
پزشکي نصراني، از امام صادق(ع) سئوال کرد: آيا در کتاب آسماني خود در باب طب چيزي داريد؟ حضرت آيه فوق را تلاوت نمود. پزشک پرسيد: از پيامبر حجازي خود چه مي دانيد؟ امام صادق (ع) فرمود، پيامبر فرموده است:
«الحمي من الاکل راس کل دواء و الاسراف في الاکل راس کل داء»(7)
«کم خوري سرآمد هر درمان و اسراف در خوردن، ريشه هر دردي است»؛
پزشک گفت: بنابراين کتاب شما و سنت پيامبر چيزي براي طب جالينوس باقي نگذاشته است!
حضرت علي (ع) نيز مي فرمايد:«عليکم بالقصد في المطاعم فانه ابعد من السرف و اصح للبدن»(8)
«بر شما باد رعايت ميانه روي در مصرف غذاها؛ زيرا اين عمل موجب دوري از اسراف و سلامتي بدن است. »
و پيامبر اکرم(ص) فرمودند:«اياکم و فضول المطعم، فانه يسمع القلب بالقسوه، و يبطئي بالجوارح عن الطاعه، يصم الهم عن سما الموعظه»(9)
از پرخوري دوري گزينيد که قلب را مسموم مي سازد. و اندام ها را در طاعت خدا کند مي کند، و دل را از شنيدن موعظه باز مي دارد.
طبق آماري که به دست آمده «آنچه از ته مانده ميز غذاي مردم آمريکا به دور ريخته مي شود کافي است که 675 ميليون نفر را سير کند. »(10)
آمارديگر نشان مي دهد که مجموع غذايي که امريکاييان مصرف مي کنند براي تغذيه يک ميليارد و نيم چيني کافي است. (11)
قابل ذکر است که اين آثاري که از لحاظ پزشکي نام برده شده علت منحصر آنها اسراف نيست بلکه يکي از علل اين بيماري ها اسراف در تغذيه است، پس استناد همه اين بيماري ها به اسراف مبالغه آميز است. همانطور که برخي از نويسندگان صاحب نظر به اين مطالب اشاره کرده اند. (12)

ب ـ اسراف در ميهماني ها و جشن ها
 

به صراحت بايد گفت بيشتر ميهماني ها و جشن هايي که در ميان ما رايج است، با فرهنگ اسلام ناسازگار است، رفتار ميزبان و ميهمان در اين مجالس به گونه اي است که گويا از آنها رفع تکليف شده و کسي در برابر کردار خود پاسخگو نخواهد بود! از ابتذال معنوي چنين گردهمايي ها که بگذريم، اسراف و تبذير در آنها فراوان به چشم مي خورد مانند تزيين و چراغاني هاي جنون آميز، انواع و اقسام غذا، ميوه و شيريني، کادو و هداياي آنچناني، خرج بي حساب و کتاب و…
استدلال چنين افرادي اين است که «پول خودم را هر گونه دوست دارم خرج مي کنم!» در صورتي که يک مسلمان، در مرحله نخست وظيفه دارد که ثروت خويش را در راه حلال نيز، از روش عقل و منطق فاصله نگيرد و تابع حق و مصلحت باشد و يا در راه حل نيز، از روش عقل و منطق فاصله نگيرد و تابع حق و مصلحت باشد وگرنه گرفتار اسراف و تبذير مي گردد که از کارهاي شيطان است. حضرت علي (ع) در اين باره مي فرمايد:
الا و ان اعطاء المال في غير حقه تبذير و اسراف (13)
«هان! همانا بخشش مال در جايي که حق نيست، تبذير و اسراف است»
اسراف متداول که در مراسم جشن عروسي و حتي مجالس مذهبي، فراوان ديده مي شود، حيف و ميل و دور ريختن غذا و ميوه هاي اضافي است، زشتي دو چندان اين کار هنگامي بر ملا مي شود که به ياد آورديم که گرسنگان بي شماري در داخل و خارج کشور در حسرت يک نوبت غذاي سير به سر مي برند و به همين غذاها و ميوه هاي ته مانده و نيم خورده محتاجند!

ج ـ اسراف در نان
 

نان غذاي اوليه و عمومي است و از قديم و نديم هميشه در ميان سفره ها بوده و هست و در ميان تهي دستان در طول تاريخ، بسيار اتفاق افتاده که در سفره آنان جز نان چيز ديگري نبوده و نيست. بنابراين نان از احترام مخصوص برخوردار است. از اين رو هم بايد به صورت ارزان در اختيار همه باشد و هم در مورد جلوگيري از اسراف در آن، دقت و مراقبت جدي و مسئولانه شود.
روايات بسياري در شان احترام به نان و مراقبت در حفظ آن از پيامبر (ص)و امامان عليهم السلام به ما رسيده که بسيار آمرزنده و هشدار دهنده است، براي درک اهميت وارزش نان، به نقل چند روايت مي پردازيم:
با اين همه تاکيدي که از سوي پيشوايان بزرگ اسلام در احترام به نان و دور نگهداشتن آن از اسراف شده. اينک ببينيم تنها در کشور ما چگونه با نان برخورد مي شود. در يکي از آمارها آمده است:«هر ساله ميليون تن نان معادل 360 ميليون دلار به دور ريخته مي شود. »(14)
و در آمار ديگر از قول رئيس کميسيون برنامه و بودجه آمده است:
«امسال در قانون،حدود 300 ميليارد تومان يارانه (سوبسيد) براي نان پيش بيني شده است که اگر تنها در خصوص مصرف صحيح نان، فقط ده درصد صرفه جويي شود، سالانه حدود 30 ميليارد تومان به نفع کشور است. »
و در آمار 1379 نيز آمده است:
«يک درصد ضايعات نان مساوي با 5 ميليارد تومان، در ايران ضايعات نان 30 درصد است يعني 150 ميليارد تومان يا 187/5 ميليون دلار سه ميليون تن ضايعات در سال باعث ورود 7/5 ميليون تن گندم از خارج مي شود. »(15)
در آمار سال 1381 مصرف گندم در ايران را حدود 11 ميليون تن در سال گزارش کرده اند که 5/6 ميليون تن آن وارداتي است. (16)

د ـ اسراف در مصرف ميوه
 

در مصرف ميوه و نگهداري آن نيز بايد مراقبت صحيح نمود، که زشتي اسراف آن، کمتر از زشتي ساير اسراف ها نيست. براي درک اهميت صرفه جويي در ميوه، کافي است به دور حديث بپردازيم:
بشر بن مروان مي گويد:«به محضر امام صادق(ع) رفتيم. خرماي رطب طلبيد. با هم به خوردن آن مشغول شديم. در اين ميان يکي از ما هسته خرما را به دور افکند، امام(ع) دست از خوردن خرما کشيد و به او رو کرد و فرمود:
«لاتفعل ان هذا من التبذير، و الله لا يحب الفساد»(17) چنين نکن، همانا اين کار از تبذير و اسراف است و خداوند تباهي را دوست ندارد.

پي نوشت ها :
 

1. زيرا امر در مقام توهم خطر است اصوليين قائلند که هرگاه امر در مقام توهم خطر باشد دلالت بر اباحه دارد و نه وجود.
2. التبيان في تفسير القرآن، شيخ طوسي، ج 4، ص 386.
3. الميزان في تفسير القرآن، علامه سيد محمد حسين طباطبايي، ج 8، ص 78.
4. تفسير منهج الصادقين، مولي فتح الله کاشاني، تصحيح علي اکبر غفاري، ج 4، ص 22.
5. شرايع الاسلام، جعفربن الحسن(محقق حلي) ج3، ص 232؛ و نيز النهايه، 593؛ السرائر، ج ص 135؛ الارشاد الاذهان، ج 2، ص 115، جواهر الکلام، ج 36، ص 461 ـ 465.
6. سوره اعراف (7)آيه 31.
7. انوار نعمانيه، سيد نعمت الله موسوي جازيري، ج 4، ص 163؛ الميزان في تفسير القرآن، علامه طباطبايي، ج 8ص 83، آمده که پزشک هارون الرشيد از علي بن حسين بن واحد سئوال کرد.
8. غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد آمدي، ترجمه علي انصار، ج2، ص 484، فصل50، حديث 4.
9. بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، جلد 77، ص 182.
10. اين آمار مربوط به سال 1355 است.
11. ر. ک دشمنان بشر، ص 113، به نقل از «جان ماير» کارشناس تغذيه دانشگاه هاروارد.
12. ر. ک دشمنان بشر، ص 113، به نقل از «جان ماير» کارشناس تغذيه دانشگاه هاروارد.
13. نهج البلاغه، صبحي صالح، خطبه 126، ص 183.
14. اين آمار مربوط به سال 1374 ش است و اکنون به مراتب افزايش يافته است.
15. روزنامه ايران، چهارشنبه 25 خرداد، 1379.
16. همان چهارشنبه، 18 ارديبهشت، 1381، ش 6625
17. بحارالانوار، ج 75، ص 303.
 

منبع: فصلنامه فکر و نظر شماره 14و15

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد