بررسي سندي روايات آغاز نزول وحي(5)
بررسي سندي روايات آغاز نزول وحي(5)
عاليه روح اله زاده اندواري(2)
ديدگاه علامه محمد جواد بلاغي
صاحب تفسير آلاء الرحمن در مقدمه آن، به موضوع چگونگي نزول قرآن نپردخته است، ولي در تفسير آيه 185 سوره بقره گفته است: قرآن در ماه رمضان به بيت المعمور در آسمان نازل شد، سپس جبرئيل آن را به تدريج بر رسول خدا نازل مي کرد. ( بلاغي،305/10)
شبيه اين مطلب در کافي از امام صادق(ع) و نيز در درالمنثور از ابن عباس آمده است (کليني، باب ليله القدر،66/4؛ سيوطي،343/1)
چنان که مي بينيد، وي در انتخاب اين ديدگاه به حديث امام صادق(ع) در کافي استناد کرده است و سپس در تأييد آن، به روايت اهل سنت در درالمنثور اشاره مي کند. شيخ طوسي (ره) نيز به همين ديدگاه گرايش نشان داده و پس از بيان اين قول، با دفع اشکال از آن، تمايل خود را بدان آشکار کرده است. (طوسي،122/2-121)
دکتر صبحي صالح هم معتقد است که آغاز نزول قرآن- چنان که شعبي گفته- در شب قدر بوده است و سپس در اوقات مختلف به صورت تدريجي بر پيامبر نازل شد. از آن پس، همچنان نزول تدريجي قرآن همراه وقايع و حوادث دوران رسالت پيامبر اکرم ادامه يافته است. (صبحي صالح، 84)
طبري مي نويسد: قرآن، وقتي بر رسول خدا (ص) نازل شد که هجده شب از ماه رمضان گذشته بود. (طبري،44/2) بنابراين، آغاز نزول قرآن، شب نوزدهم ماه رمضان مي باشد. ولي طبق آراي اکثر محققان شيعه، شب قدر در يکي از شب هاي دهه آخر ماه رمضان قرار دارد که به ظن قوي و شهادت روايات فراوان، بايد شب بيست و سوم ماه رمضان را شب قدر دانست و بايد گفت که آغاز نزول قرآن کريم در اين شب بوده است. ( طبرسي،361/10) اين احتمال نيز هست که قرآن نزول هاي گوناگوني داشته باشد؛ چرا که در بسياري از روايات شيعه و سني، چنين امري مورد تأکيد قرار گرفته است.
شبهات و پاسخ به آن:
شبهه اي وارد کردند به اين که با توجه به آيه شريفه «شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن و هدي للناس… » ( بقره،185) اگر قرآن در ماه رمضان به بيت المعمور در آسمان چهارم نازل شده باشد فايده اين نزول چيست؟ و قرآن در حالي که در آسمان چهارم است، چگونه مي تواند هادي و راهنماي مردم باشد؟ به علاوه در آيه ياد شده، نزول قرآن در ماه رمضان نشانه عظمت ماه رمضان به شمار آمده است.
پاسخ اين است که هادي و راهنما بودن قرآن که در اين آيه مطرح است، وصف شأني قرآن است، نه فعلي آن؛ زيرا قرآن، طبق اين آيه هادي و راهنماي تمامي ابناي بشر تا آخرين دوره حيات است و اين معنا با وصف فعلي بودن ( هدي للناس) سازگار نيست؛ زيرا وصف مزبور حتي پس از نزول قرآن و اوج دعوت پيامبر (ص) و هدايت قرآن نيز به فعليت نرسيد؛ چه اين که فعليت هدايت تنها نسبت به برخي از کساني بود که در آن عصر زندگي مي کردند و تعاليم قرآن به آن ها رسيده بود. بنابراين، حتي اگر نزول قرآن در ماه رمضان و شب قدر را نزول بر قلب پيامبر (ص) بدانيم، بايد (هدي للنّاس) وصف شأني قرآن باشد؛
زيرا دراين فرض نيز هادي بودن قرآن نسبت به تمام افراد بشر فعليت ندارد. از اين رو، بايد ملتزم شويم که اين وصف شأني قرآن کريم است، در اين صورت وصف مزبور در حال وجود قرآن در بيت المعمور محقق است. (طباطبايي،15/2؛ راميار،187)
در پاسخ اين پرسش که فايده نزول قرآن به آسمان چهارم چه بوده است، بايد گفت اين امر چندان براي ما روشن نيست و يقيناً بنا به مصلحت و اقتضاي حکمت الهي صورت گرفته است و از حيث مقدمه بودن براي آغاز نزول تدريجي، مبارک و ارزشمند است و از اين احاديث هم تنها به دست مي آيد که جايي به نام آسمان چهارم و بيت المعمور وجود دارد که قرآن در شب قدر، آن جا نازل شده است.
بنابراين، همان گونه که بسياري از امور عالم با طي مراحلي صورت مي گيرد، نزول قرآن به بيت المعمور، يک مرحله از مراحل نزول آن بوده است. در عين حال، ناآگاهي ما از حکمت و فايده اين امر، مجوزي براي انکار آن نيست، همان گونه که راز بسياري از حقايق در عالم تکوين و تشريع بر ما پوشيده است.
هم چنين شبهه ديگري وارد کردند به اين که بنابر ظاهرآيه «شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن »(بقره،185) و آيه «انا انزلناه في ليله القدر» (قدر،1) نزول بخشي از قرآن در ماه رمضان و شب قدر اتفاق افتاده است. ولي بايد گفت که آيه ياد شده بيانگر اهميت ماه رمضان و شب قدر است و طبعاً نزول چند آيه يا يک سوره در شب قدر نشانه اهميت آن به شمار نمي رود. افزون بر آن، نزول دفعي تمام قرآن در شب قدر با ظهور روشن آيات «حم*والکتاب المبين* انا انزلناه في ليله مبارکه انا کنا منذرين» (دخان،3-1) به خوبي تأييد مي شود؛ زيرا ضمير در ( انزلناه) به ( الکتاب المبين) که بدان سوگند ياد شده است، بر مي گردد. بديهي است، آن چه بدان سوگند ياد شده، مجموع کتاب آسماني اسلام است نه چند آيه يا يک سوره از آن، به ويژه که به بخشي از قرآن، «الکتاب المبين» گفته نمي شود.
نتيجه
قرآن يکي از متون وحياني است که از هرگونه تحول و تحريف مصون مانده است. حفاظت و مصونيت قرآن از جانب خداوند عالم تضمين شده است:«انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» (حجر،9) از سوي ديگر، ساير متون وحياني نظير تورات و انجيل، به تدريج از بين رفته اند و متوني که امروزه در دست يهوديان و مسيحيان اعم از عهد قديم و جديد- هستند، يک نوع کتب تاريخي و گزارش هايي اند که از مذاهب پيامبران يهود و مذهب مسيحيت باقي مانده اند، لذا تنها متن وحياني که مي توان، به عنوان وحي خدا،
بدان استناد کرد، قرآن کريم است.
در واقع يکي از امتيازات قرآن نسبت به کتب آسماني ديگر، آن است که علاوه بر نزول دفعي آن بر قلب پيامبر اسلام(ص)، به عللي قسمت به قسمت و به تدريج نيز بر رسول خدا (ص) نازل شده است.
سخن ما آن است که قرآن و طبيعت و انسان همه يک کتاب اند و همه، آيات خداوندي اند و قرآن کلام اوست، هم چنان که عيسي کلام او بود. «اذ قالت الملائکه يا مريم ان الله يبشرک بکلمه منه اسمه المسيح عيسي ابن مريم وجيها في الدنيا و الاخره و من المقربين» (آل عمران، 45) پس اگر ما بتوانيم، روند نزول اين کلمه را بفهميم، مي توانيم از فهم آن به فهم قرآن نيز نايل آييم. هنگامي که خداوند خواست تا کلمه مسيح را بر مريم نازل کند- هم چنان که در آيه مذکور آمده است- ملائکه را فرستاد تا در مريم اين آمادگي را به وجود آورند. خداوند قبل از نزول قرآن بر قلب پيامبر اسلام نيز، همان گونه عمل کرد و به گزارش کتب تاريخ، ملائکه را، قبل از انزال دفعي قرآن، در بيست و هفتم رجب پيش فرستاد تا او را آماده کند، و اين روز بعثت بود، همان روزي که اولين آيات قرآن بر پيامبر نازل شد و او را به رسالت مبعوث کرد. در اين زمان بيش از يک ماه، به نزول دفعي قرآن، يعني شب قدر ماه مبارک رمضان مانده بود.
پس قرآن، همانند ديگر آيات و کلمات خداوندي، يک حقيقت و واقعيت ثابت دارد که محکم است و در لوح محفوظ قرار دارد و ام الکتاب است و وجود ديگر آن، مفصل و متشابه است. آمادگي قلب پيامبر، در روز بعثت حکم انزال و نزول دفعي و يکپارچه را دارد و نزول تدريجي حکم تفصيل دارد و بدين گونه است که انزال و تنزيل و احکام و تفصيل، و ام الکتاب و لوح محفوظ، همه در راستاي هم قرار گرفته و با هم هيچ گونه تداخلي، پيدا نمي کنند.
در مورد آغاز نزول وحي، احاديث زيادي وارد شده است که عمده بحث مربوط به اين است که آيا آغاز نزول در 27 رجب همزمان با بعثت پيامبر اکرم(ص) بوده است يا اين که قرآن ابتداءاً در شب قدر نازل شده است؟ با بررسي احاديث گوناگون بايد بگوييم وقوع بعثت در چهل سالگي با نزول پنج آيه از آغاز سوره علق همراه بوده است. هم چنين رواياتي از اهل بيت(ع) که آيات آغازين سوره علق را نخستين آيات نازل شده بر پيامبر ذکر کرده اند، تقارن بعثت با نزول قرآن را تقويت مي کند. هم چنين مفسران و مورخان نيز نوعاً نزول آيات نخست سوره علق را همزمان با بعثت پيامبر مي دانند.
گرچه بنابر ديدگاه مشهور اهل سنت، وقوع بعثت در ماه رمضان است، احاديث پيامبر و
اهل بيت(ع) در اين باره از ارزش و اعتبار بيش تري برخوردار است. زيرا بر اساس احاديث صحيح پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) و به تبع ايشان بزرگان اماميه، بعثت در 27 رجب رخ داده است. احاديث ياد شده که به وقوع بعثت در 27 رجب تصريح دارد نشان از رأي صحيح در اين باره هستند و اين نتيجه را در پي دارند که آغاز نزول قرآن کريم همراه با بعثت ( در 27 رجب) بوده است.
اما در مورد آغاز نزول قرآن در شب قدر بايد بگوييم با اين که مسئله نزول قرآن، پيشينه ديرين دارد و احاديث فراواني راجع به نزول وحي در شب قدر از طريق شيعه و سني رسيده است، حتي يک حديث نمي توان يافت که در آن تعبيري مانند: «أنزل القرآن من ليله القدر» يا «بدء انزال القرآن من ليله القدر» آمده باشد. اگر مقصود از نزول قرآن در شب قدر، آغاز نزول آن بود، حداقل در برخي از احاديث، تعبيري که گوياي آن باشد يافت مي شد. ولي در احاديث معصومان (ع) و حتي روايات صحابه نيز چنين تعبيري ديده نمي شود.
با بررسي احاديث مختلف ديديم که برخي از اين روايات از نظر سند ضعيف، سست و متزلزل مي باشند. و در سلسله سند اين احاديث راوياني بودند که نام آن ها در کتب رجال ذکر نشده يا آمده، ولي وصفي از آن ها نشده است. با اين اوصاف، سند اين احاديث از اعتبار و حجيت مي افتد و نمي توان به آن ها اعتماد کرد و بعضي از اين احاديث با فرض صحيح بودن سند از نظر متن اشکال داشتند و به صورت مضطرب نقل شده اند. مانند روايتي که عمروالشامي از ابي عبدالله نقل کرد.
از آن چه تاکنون بر مبناي احاديث بيان شد، نتايج ذيل به دست مي آيد:
1. آغاز نزول قرآن بر پيامبر (ص) همزمان با بعثت در 27 رجب بوده است.
2. ظاهر آيات مربوط به نزول ماه رمضان، بيانگر نزول دفعي قرآن است ( که روايات زيادي به تواتر به دست ما رسيده است).
3. احاديث متعدد، گوياي نزول دفعي قرآن در شب قدر است و احاديث شيعه اين نزول را در بيت المعمور و آسمان چهارم دانسته اند.
4. اشکالات و شبهات مطرح شده پيرامون نزول دفعي، متزلزل است.
پينوشتها:
1-دانشيار دانشگاه مازندران
نشاني الکترونيکي:sm.rabinataj@yahoo.com.
2-کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث
نشاني الکترونيکي:A.Roh@yahoo. com
*تاريخ دريافت مقاله:1388/9/7
*تاريخ پذيرش مقاله:1388/11/14
منابع
1. قرآن کريم
2. ابن بابويه قمي، علي بن حسين، عيون اخبار الرضا، مترجم: علي اکبر غفاري و حميد رضا مستفيد، دارالکتب الاسلاميه، چاپخانه گوهرانديش، چاپ اول، 1380
3. ابن بابويه قمي، علي بن حسين (شيخ صدوق)، من لا يحضره الفقيه، تصحيح دکتر يوسف بقاعي، تحقيق علامه شيخ محمد جواد الفقيه، بيروت، دارالضواء، چاپ دوم،1413 ه. ق
4. ابن حجر عسقلاني، شهاب الدين، تهذيب التهذيب، ضبط و مراجعه: صدقي جميل العطار، بيروت، دارالفکر، چاپ اول، 1415 ه. ق
5. ابن داود حلي، تقي الدين حسن بن علي، کتاب الرجال، چاپخانه دانشگاه تهران، بي جا، 1342 ه. ش
6. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبير (في السيره الشريفه النّبويه)، تصحيح دکتر اوجين منوخ، تهران، منشورات مؤسسه النّصر،1322 ه. ق
7. اردبيلي، محمد بن علي، جامع الرواه و ازاحه الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، قم، مکتبه آيه الله العظمي المرعشي النجفي، 4103 ه. ق
8. بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، بيروت، مؤسسه الأعلمي للمطبوعات،چاپ اول، 1419 ه. ق
9. برقي، احمد بن محمد بن خالد، رجال، انتشارات دانشگاه تهران، 1383 ش
10. بلاغي، محمد جواد، آلاء الرحمن في تفسير القرآن، تحقيق الدراسات الاسلاميه، قم، مؤسسه البعثه، چاپ اول، 1420 ه. ق
11. تستري، محمد تقي، قاموس الرجال، مؤسسه النشر الاسلامي، چاپ دوم، 1417 ه. ق
12. حجتي، محمد باقر، پژوهشي در تاريخ قرآن کريم، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، چاپ بيست و يکم، 1384 ه. ش
13. حر عاملي، محمد بن حسن، الرجال، تحقيق علي الفاضلي، قم، مؤسسه دارالحديث العلميه الثقافيه، 1427 ه. ق
14. حسيني استرآبادي، محمد باقر (ميرداماد)، الرواشح السماويه، تحقيق نعمت الله جليلي و غلامحسين قيصريه ها، مؤسسه دارالحديث الثقافيه، چاپ اول، 1422 ه. ق
15. حلي، ابومنصور حسن بن يوسف، خلاصه الاقوال في معرفه الرجال، تحقيق شيخ جواد القيومي، مؤسسه نشر الفقاهه، 1422 ه. ق
16. خطيب، محمد عجاج، اصول الحديث علومه و مصطلحه، بيروت، دارالفکر، 1421 ه. ق
17. خويي، سيد ابوالقاسم، البيان في تفسير القرآن، قم، مؤسسه انتشارات دارالثقلين، چاپ سوم، 1418 ه. ق
18. خويي، سيد ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، مطبعه الآداب، چاپ اول، بي تا
19. راميار، محمود، تاريخ قرآن، تهران مؤسسه انتشارات امير کبير، چاپ پنجم، 1380 ه. ش
20. رباني، محمد حسن، دانش رجال الحديث، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي، چاپ اول، 1382 ه. ش
21. زرقاني، محمد عبدالعظيم، مناهل العرفان في علوم القرآن، بيروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1424 ه. ق
22. ساعدي، حسين، الضعفاء من رجال الحديث، قم، دارالحديث، 1384 ه. ش
23. سبحاني، جعفر، اصول الحديث و احکامه في علم الدرايه، مؤسسه النشر الاسلامي، الطبعه السادسه، 1426 ه. ق
24. سيوطي، جلال الدين عبدالرحمن، الدرالمنثور في التفسيرالمأثور، بيروت، دارالکتب العلميه، چاپ اول، 1411 ه. ق
25. سيوطي، جلال الدين عبدالرحمن، الاتفاق في علوم القرآن، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، المکتبه العصريه، 1418 ه. ق
26. صالح، صبحي، مباحثي در علوم قرآن، ترجمه محمد علي لساني فشارکي، بنياد علوم اسلامي، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگي رسا، چاپ اول، 1361 ه. ق
27. طباطبايي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان الطبعه الثانيه، 1394 ه. ق
28. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، بيروت، دارالفکر، 1414 ه. ق
29. طبري، محمد بن جرير، تاريخ الطبري المعروف بتاريخ الامم و الملوک، تصحيح نخبه من العلماء و الأجلاء، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بي تا
30. طوسي، ابي جعفر محمد بن حسن، اختيار معرفه الرجال ( معروف به رجال کشي)، تحقيق جواد القيومي الاصفهاني، مؤسسه النشر الاسلامي، 1427 ه. ق
31. طوسي، ابي جعفر محمد بن حسن، الفهرست، چاپ المکتبه المرتضويه، نجف، بي تا
32. طوسي، ابي جعفر محمد بن حسن، بي تا، التبيان في تفسيرالقرآن، تحقيق و تصحيح احمد حبيب قصيرالعاملي، بيروت، داراحياء التراث العربي، بي تا
33. عاملي، زين الدين علي (معروف به شهيد ثاني)، الرعايه لحال البدايه في علم الدرايه، تحقيق مرکز ابحاث و الدراسات الاسلاميه، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1381 ش
34. کليني، محمد بن يعقوب، الاصول من الکافي، تصحيح علي اکبر غفاري، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ هفتم، 1383 ش
35. کليني، محمد بن يعقوب، الفروع من الکافي، تصحيح علي اکبر غفاري، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ پنجم، 1384 ش
36. مامقاني، عبدالله، مقباس الهدايه في علم الدرايه، تحقيق شيخ محمدرضا مامقاني، تهران، دليل ما، چاپ اول، 1428 ه. ق
37. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الائمه الاطهار، بيروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403 ه. ق
38. مجلسي، محمد باقر، مرآه العقول في شرح اخبار آل الرسول، تصحيح سيد محسن حسيني الاميني، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، 1406 ه. ق
39. مدير شانه چي، کاظم، درايه الحديث، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ چهارم، 1384ش
40. معارف، مجيد، تهران عمومي حديث، انتشارات کوير، چاپ پنجم، 1385ش
41. معرفت، محمد هادي، تاريخ قرآن، تهران، سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انساني دانشگاه ها(سمت)، چاپ هشتم، 1385 ش
42. معرفت، محمد هادي، التمهيد في علوم القرآن، مؤسسه النشر الاسلامي، 1416 ه. ق
43. نجاشي، رجال نجاشي (احدالاصول الرجاليه)، تحقيق محمد جواد نائيني، بيروت، دارالاضواء، چاپ اول، 1408 ه. ق
44. يعقوبي، احمد (ابن واضح يعقوبي)، ترجمه دکتر محمد ابراهيم آيتي، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ سوم، بي تا
نشريه علوم و معارف قرآن کريم، شماره5
/ج