طلسمات

خانه » همه » مذهبی » غم و شادي در نهج البلاغه (1)

غم و شادي در نهج البلاغه (1)

غم و شادي در نهج البلاغه (1)

امروزه روش هاي گوناگوني براي ايجاد شادي و نشاط و کاهش غم و اندوه پيشنهاد مي شود که بسياري از آنها يا تاثير کمي بر شادي دارند، يا تاثير آنها بر شادي کوتاه مدت است، و يا در کوتاه مدت يا دراز مدت بر روح و جسم انسان اثرات نامطلوبي باقي مي گذارند.

98a1037b e0e7 4d5e 9f82 a926569f6b5a - غم و شادي در نهج البلاغه (1)

s12521 - غم و شادي در نهج البلاغه (1)
غم و شادي در نهج البلاغه (1)

 

نويسنده: اعظم مرادي
دانشجوي دوره دکتري روانشناسي، دانشگاه اصفهان

 

با تمرکز بر روش هاي شادي آفرين
 

چکيده
 

امروزه روش هاي گوناگوني براي ايجاد شادي و نشاط و کاهش غم و اندوه پيشنهاد مي شود که بسياري از آنها يا تاثير کمي بر شادي دارند، يا تاثير آنها بر شادي کوتاه مدت است، و يا در کوتاه مدت يا دراز مدت بر روح و جسم انسان اثرات نامطلوبي باقي مي گذارند.
از طرف ديگر، پيروان اديان الهي معتقدند که تنها اين اديان توانسته اند برنامه کاملي براي زندگي انسان ارائه دهند که ضمن پاسخگويي به نيازهاي مختلف بشر با فطرات او نيز کاملا سازگار بوده و ضامن سعادت واقعي او در دنيا و آخرت باشد؛ بويژه مسلمانان بنا بر گفته کتاب آسماني خود، قرآن، چنين باوري را در مورد اسلام دارند. هدف اين مقاله معرفي ديدگاه حضرت علي (ع)، در مورد روشهاي ايجاد شادي و نشاط و برطرف نمودن غم و اندوه در قالب بررسي محتواي نهج البلاغه مي باشد.
روش هايي را که حضرت علي (ع) براي ايجاد شادي و نشاط و برطرف نمودن غم و اندوه توصيه نموده است مي توان به سه دسته روش هاي شناختي، رفتاري و شناختي – رفتاري تقسيم کرد. ارتباط بين روش هاي توصيه شده توسط حضرت علي (ع) و شادي در تحقيقات متعدد تأييد شده است.

واژگان کليدي
 

شادي، غم، نياز انسان، دنيا، خدا، مرگ

مقدمه
 

اهميت نقش شادي و نشاط در جنبه هاي مختلف زندگي و کيفيت رفتار انسان بر کسي پوشيده نيست. به اعتقاد آرجايل (1) ( 1987)، نويسنده کتاب “روانشناسي شادي”، فرد با نشاط نگرشي مطلوب و رضايت آميز نسبت به خود و ديگران دارد، از روابط اجتماعي متعادلي برخوردار است و فرآيند زندگي خود و ديگران را مثبت ارزيابي مي کند. آرجايل و همکاران (1989) شادي را ترکيبي از رضايت (خشنودي )، عاطفه مثبت (سرور) و عدم وجود عاطفه منفي (افسردگي و اضطراب) مي دانند؛ طبق نظر آنها عواطف مثبت و منفي بخش هيجاني شادي و رضايت نيز بخش شناختي شادي را تشکيل مي دهد. لازم به ذکر است که در لغتنامه دهخدا شادي به خوشحالي، بهجت، مسرت، بشاشت، نشاط و طرب معني شده است. در حالي که شور و شعف، شوق و هيجان و شادي معني شده است.بنابراين، گرچه اين دو وجوه اشتراکي دارند اما بايد بين آنها تمايز قائل شد. امروزه روشهاي گوناگوني براي ايجاد شادي و نشاط و کاهش غم و اندوه پيشنهاد مي شود که بسياري از آنها يا تأثير کمي بر شادي دارند(مثل ابراز چهره اي و موسيقي)، يا تاثير آنها بر شادي کوتاه مدت است(مثل روش ولتن، دريافت هديه و تماشاي فيلم)، و يا درکوتاه مدت يا دراز مدت بر روح و جسم انسان اثرات نامطلوبي باقي مي گذارند (مثل فعاليت جنسي مکرر و مصرف الکل و يا داروهاي روانگردان ) (آرجايل، 2001).
از طرف ديگر، پيروان اديان الهي معتقدند که تنها اين اديان توانسته اند برنامه کاملي براي زندگي انسان ارائه دهند که ضمن پاسخگويي به نيازهاي مختلف بشر با فطرت او نيز کاملا سازگار بوده و ضامن سعادت واقعي او در دنيا و آخرت باشد؛ بويژه مسلمانان بنا برگفته کتاب آسماني خود، قرآن، چنين باوري را در مورد اسلام دارند. از سوي ديگر، عده اي چنين ادعا کرده اند که حضرت علي (ع) که قرآن ناطق نيز لقب گرفته است تصويري حزن آلود از دنيا ارائه نموده است و سخنان ايشان ترويج دهنده غم و اندوه است. با توجه به آنچه مطرح شد، هدف اين مقاله بررسي ديدگاه حضرت علي (ع) در مورد روشهاي ايجاد شادي و نشاط و برطرف نمودن غم و اندوه در قالب بررسي محتواي نهج البلاغه مي باشد، تا از اين طريق علاوه بر فراهم شدن راهنمايي عملي در اين زمينه، موضع ايشان در مورد شادي و غم نيز بيش از پيش روشن گردد.

روش
 

روش مورد استفاده در اين تحقيق تحليل محتوايي است. براي انجام اين تحقيق تمام خطبه ها، نامه ها و حکمتهاي نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتي، 1379) با دقت مطالعه شد و عبارات مرتبط با شادي و غم و عوامل موثر بر آنها به همراه شماره خطبه، نامه و يا حکمت مربوط استخراج گرديد.

نتايج و بحث
 

روش هايي را که حضرت علي (ع) براي ايجاد شادي و نشاط و برطرف نمودن غم و اندوه توصيه نموده است، مي توان به سه دسته روشهاي شناختي، رفتاري و شناختي – رفتاري تقسيم کرد که در ادامه به توصيه هاي مربوط به هر يك از اين دسته روشها با آوردن عين عبارات حضرت علي (ع) و با استناد به شماره خطبه، نامه و يا حکمت مربوط اشاره خواهد شد و نقش عمل به اين توصيه ها و ايجاد شادي و نشاط و برطرف نمودن غم و اندوه تبيين خواهد شد.

روشهاي شناختي
 

1- توشه آخرت را مبناي خوشحالي و اندوه خود قرار دادن:
 

حضرت علي (ع) در نامه خود به ابن عباس مي فرمايد:
«…خوشحالي تو از چيزي باشد که در آخرت براي تو مفيد است و اندوه تو براي از دست دادن چيزي از آخرت باشد…. بر آنچه از دنيا از دست مي دهي زاري کنان تأسف مخور…. و همت خويش را به دنياي پس از مرگ واگذار.» (نامه 22)
ايشان در نامه 66 نيز بر اين موضوع تأکيد کرده اند.
فردي که چنين نگرشي دارد براي انجام دادن يا خودداري از انجام آنچه در اختيار وکنترل اوست و سرنوشت جاودانه او را تعيين مي کند، تلاش مي نمايد و به خاطر آن شاد يا اندوهگين مي شود و مسائل زودگذر و کم اهميت و يا مسائلي که در اراده او نيست او را آشفته نمي سازد. چنين فردي زندگي دنيا را پوچ و بي ارزش تلقي نمي کند، بلکه آن را داراي هدفي والا مي داند و مي کوشد از لحظه لحظه هاي زندگي خود براي کسب رضاي الهي استفاده کند. به گفته حضرت علي کسي که از مرگ عبرت مي گيرد کارهاي نيک انجام مي دهد و توبه کرده و به سوي خدا برمي گردد (خطبه 82). طبيعي است که چنين فردي در مقايسه با ساير افراد شادتر خواهد بود.

2- توجه به فناپذيري و دگرگوني حالات دنيا:
 

حضرت علي (ع) در نامه خود به سلمان فارسي مي فرمايد:
«… و اندوه دنيا را از سر بيرون کن، زيرا يقين به جدايي و دگرگوني حالات آن داري. » [نهج البلاغه، ن: فيض، ن 68] حضرت علي (ع) ثبات و مقابله کار آمد با مسائل را مستلزم شناخت و درک بي ثباتي دنيا که دورانديشانه و بيانگر ايمان به آزمايشهاي الهي است مي داند (بوالهري، محمد پور، اصغر نژاد، فريد و طاهري، 1386). توجه به فناپذيري و دگرگوني حالات دنيا باعث مي شود که فرد به دنيا وآن چه مربوط به آن است دلبستگي پيدا نکند و بنابراين، به خاطر چيزي از دنيا که بدست نمي آورد يا آنچه از آن که از دست مي دهد، چندان ناراحت نشود؛ در عين حال چنين فردي مي داند که دنيا فراز و نشيبهاي بسياري دارد و بعد از هر شدتي، فرجي است و بنابراين از سختي ها و ناکاميهاي زندگي دينا بر آشفته نمي شود.
حضرت علي (ع) در جايي ديگر از نهج البلاغه مي فرمايد:
«چون سختيها به نهايت رسد، گشايش پديد آيد و آنگاه که حلقه هاي بلا تنگ گردد آسايش فرا رسد.» [همان، ق343].
طبعا چنين فردي در مقايسه با کسي که چنين نگرشي نسبت به دنيا و مسائل آن ندارد، نگراني کمتري دارد و شادتر است.

3- توجه به پاداشهاي اخرويِ تلخ کامي هاي دنيا:
 

حضرت علي (ع) درباره تلخ کامي هاي دنيا مي فرمايد:
«تلخ کامي هاي دنيا شيريني آخرت و شيريني دنياي حرام تلخ کامي آخرت است.»
[همان، ق243].
کسي که ايمان دارد پاداش صبر و شکيبايي در برابر تلخکامي هاي دنيا سعادت اخروي است و در مقابل، غرق شدن در لذت هاي حرام دنيا عذاب الهي در پي دارد، به خاطر دشواري ها و ناملايمات زندگي، غمگين نمي شود و حسرت لذتهاي نامشروع را نمي خورد. يکي از عواملي که باعث افزايش سلامت رواني افراد مذهبي مي شود اين است که آنها وقايع منفي را به صورت مثبت تفسير مي کنند (پاراجمنت و پارک (2)، 1995). آرجايل (2001) معتقد است مردم وقتي مي توانند شادتر باشند که افکار متفاوت و بدون دردسري در مورد تغيير شرايط زندگي خود داشته باشند؛ به اعتقاد او افراد شاد نظر مثبتي درباره مسائل دارند و مي توانند بخش جذاب مسئله را مورد توجه قرار دهند. از جمله مولفه هاي شناختي «برنامه افزايش شادي فردي» فوردايس (3) ( 1977) نيز رشد افکار مثبت و خوش بينانه و کاهش احساسات منفي است.

4- اندوه روز نيامده را نخوردن و از روزي مقرر خداوندي خشنود بودن:
 

حضرت علي (ع) مي فرمايد:
«اي فرزند آدم ! اندوه روز نيامده را بر امروزت ميفزا، زيرا اگر روز نرسيده از عمر تو باشد، خداوند روزي تو را خواهد رساند.» (همان، ق 259].
در حکمت 349 نهج البلاغه نيز به چنين موضوعي اشاره شده است.
حضرت علي همچنين مي فرمايد:
«…کسي که به روزي خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود اندوهگين نباشد…. » [همان، ق 341].
کسي که باور دارد خداوند روزي رسان است و بنده خود را به حال خود وا نمي گذارد از هر آنچه از جانب خداوند به او مي رسد، هر چند کم باشد، خشنود است و دغدغه خاطر معاش را ندارد؛ طبيعتا چنين فردي شادتر از کسي است که چنين باوري ندارد. از جمله مولفه هاي شناختي «برنامه افزايش شادي فردي» فوردايس (1977) تأکيد بر زمان حال و انتظارات و آرزوهاي پايين است.

5- عشق نورزيدن به دنياي حرام و دل کندن از آن :
 

حضرت علي (ع) در مورد تأثير دنياپرستي بر آدمي مي فرمايد:
«…هر کس به دنياي حرام عشق ورزيد، درونش پر از اندوه شد…دل کندن از دنيا لذت بخش تر از اطمينان داشتن به آن است.» [همان، ق 359].
نهج البلاغه فرد دنيا پرست را در برابر افسردگي و غم و اندوه آسيب پذير دانسته و دنيا پرستي را عامل زمينه ساز افسردگي مي داند [ بوالهري و همکاران، 1386]. دلبستگي به دنيا و آنچه مربوط به آن است باعث مي شود که فرد دائما حسرت چيزي از دنيا را بخورد که ندارد و يا نگران از دست دادن چيزي از دنيا باشد که از آن بهره مند است؛ روشن است که چنين فردي نمي تواند شاد باشد. در عوض، کسي که محبت دنيا را از دل بيرون کرده و از آن دل کنده است، چنين نگراني هايي ندارد و مي تواند از آنچه دارد لذت ببرد و در عين حال، به آن دل نبندد.

6- توجه به تأثير اندوه بر جسم
 

حضرت علي (ع) درباره تأثير اندوه بر جسم مي فرمايد:
«اندوه خوردن نيمي از پيري است.» [همان، ق135].
اگر فرد متوجه باشد که راه دادن غم و اندوه به خود، منجر به پيري زودرس مي شود و فرايند آن را تسريع مي کند و از طرفي باعث مي شود که فرد مانند بسياري از پيران کم انرژي و بي حوصله باشد، به دليل اين که اين حالات جسمي و روحي را نمي پسندد و از آن گريزان است، سعي مي کند از غم و اندوه اجتناب کند.

پي نوشت ها :
 

1- Argyle
2- Paragment & Park
3- Fordyce
 

منبع: نشريه النهج شماره 21 و 22

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد