طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اسوه‌های اخلاقی

اسوه‌های اخلاقی

اسوه‌های اخلاقی

موقعی در سفر یكی از زوّار كه ملّا احمد مقدس اردبیلی(ره) را نمی‌شناخت به او گفت: جامه‎های مرا ببر نزدیك آب و بشوی و چرك آن‌ها را بگیر ـ ملا احمد قبول كرد و جامه‌های آن مرد بُرد و شست و آورد تا به او بدهد ـ در این هنگام آن مرد او را شناخت و خجالت كشید ـ دیگران هم او را توبیخ كردند. مقدس اردبیلی فرمود: چرا او را ملامت می‌کنید؟ مطلبی نشده است. حقوق برادران مؤمن بر یكدیگر بیش از این‌هاست. (1)

e3624aa3 2eb4 41a5 af4b e2a3c689349f - اسوه‌های اخلاقی

0023389 - اسوه‌های اخلاقی
اسوه‌های اخلاقی

 

گردآوری: سید امیرحسین کامرانی

 

حکایاتی از سیره اخلاقی علماء

حقوق برادران مؤمن
 

موقعی در سفر یكی از زوّار كه ملّا احمد مقدس اردبیلی(ره) را نمی‌شناخت به او گفت: جامه‎های مرا ببر نزدیك آب و بشوی و چرك آن‌ها را بگیر ـ ملا احمد قبول كرد و جامه‌های آن مرد بُرد و شست و آورد تا به او بدهد ـ در این هنگام آن مرد او را شناخت و خجالت كشید ـ دیگران هم او را توبیخ كردند. مقدس اردبیلی فرمود: چرا او را ملامت می‌کنید؟ مطلبی نشده است. حقوق برادران مؤمن بر یكدیگر بیش از این‌هاست. (1)

عیادت خالصانه
 

مرحوم حاجی سبزواری (ره ) برای عیادت بیماری می‌رفت و عده‌ای هم با او بودند. نزدیک منزل بیمار که رسید، برگشت و نرفت.
اطرافیان پرسیدند: آقا چرا تا این جا آمدید و حالا بر می‌گردید؟
آقا جواب داد: که خطوری به قلبم کرد که بیمار وقتی مرا ببیند، از من خوشش خواهد آمد و می‌گوید که سبزواری، چه انسان والا و بزرگی است که به عیادت من بیمار آمده است. حالا برمی گردم تا هنگامی که اخلاص اولیه را بیابم و تنها برای خدا به عیادت بیمار بیایم. (2)

تواضع محدث بزرگ شیعه
 

محدّث قمی (مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان) در كتاب فوائد الرضویه كه در شرح علمای شیعه نوشتند وقتی به نام خودش می‌رسد، چنین می‎نگارد:
همانا، چون این كتاب شریف، در بیان احوال علماست، شایسته ندیدم كه ترجمه‌ خود را كه احقر و پست‎تر از آنم كه در عداد ایشان باشم، در آن درج كنم از این رو از ذكر حال خود صرف نظر كرده، اكتفاء می‎كنم به ذكر مؤلفات خود. (3)

تبسم همیشگی
 

علامه حسن زاده آملی(دامت برکاته) می‌گویند:
من در همه مدتی که با آن سالار و سرور و پدر روحانیم علامه فاضل تونی محشور بودم و از محضرش استفاده می‌کردم، یک کلمه حرف تند و درشت، و یک بار اخم و ترش رویی از او ندیدم، فقط یک روز که می‌بایستی اول طلوع آفتاب سر درس حاضر باشیم، چند دقیقه دیر شد؛ فرمود: چرا دیر آمدید؟
عرض کردیم: اختلاف افق از مدرسه مروی تا این جا موجب این تفاوت شده است، تبسم فرمود و شروع به درس نمود.(4)

احترام متقابل دو مرجع بزرگ
 

آيت‌الله محسنى ملايرى فرموده است:
آيت‌الله سيد عبدالهادى شيرازى(ره) به قم آمده بودند و چون براى معالجه چشم به ايران آمده بود بناى ايشان بر آن بود كه بى سر و صدا و بدون ديد و بازديد بگذرانند، خواستند كه به ديدار (آيت‌الله بروجردى) بروند، (با آنكه آيت‌الله بروجردى به خاطر عدم اطلاع از آمدن ايشان به ديدن ايشان نيامده بودند) در بين راه به مرحوم آيت‌الله سيد على يثربى فرمودند: از اين جا تا منزل آقاى بروجردى چقدر راه است؟
جواب داد، بعد ايشان فرمودند پياده برويم تا فضيلت ببريم. وقتى به خدمت آيت‌الله بروجردى رسيديم و از پله كه بالا می‌رفتیم ديديم ايشان عصبانى هستند از اين كه چرا اطلاع نداده‌ایم كه آيت‌الله سيد عبدالهادى شيرازى به قم تشريف آورده‌اند. در بين صحبت‌ها مرحوم سيد عبدالهادى فرمودند: من گفته‌ام كه براى بركت سفره ما، نان آقاى بروجردى را براى ما بياوريد. با آن كه ايشان بعد از فوت مرحوم (سيد ابوالحسن اصفهانى) مرجع تام بودند بعد از اتمام مكالمات ديديم مرحوم آیت الله بروجردى به زحمت بلند شدند و جلوتر از ما حركت كردند و رفتند كفش آیت الله سيد عبدالهادى را جفت كردند. (5)

دفاع بر عهده من نيست!
 

در راهروي مجلس خبرگان شهيد آيت‌الله دکتر محمد حسيني بهشتي(ره) را ديدم حرف‌هایی در دلم بود که خيلي وقت بود می‌خواستم بگويم اما تا آن روز به او نگفته بودم اما ديگر طاقت نياوردم آخر آن روزها خيلي به او توهين می‌شد بالاخره به او گفتم چرا از خودتان دفاع نمی‌کنید! آخر چرا؟
ایشان همچون هميشه آرام و متين پاسخ داد؛ مگر اين آيه را نخوانده‌ای «ان الله يدافع عن الذين آمنوا»
گفتم: آري
سپس ایشان گفت: ببين در اين آيه خداوند يک وظيفه براي ما و يک وظيفه براي خودش مقرر کرده است؛ آن وظیفه‌ای که براي ما بيان نموده است اين است که حرکت ما بايد از جوهره ايمان باشد و وظیفه‌ای که براي خودش مقرر کرده اين است که اگر ديد عمل ما توأم با ايمان باشد، از ما دفاع کند. بنابراين دفاع بر عهده من نيست، ايمان و جوهره ايمان بر عهده من است! (6)

تواضع استاد در برابر شاگرد
 

مرحوم آيت‌الله شهيد مطهرى نقل كرده است كه:
مرحوم آقا سيد محمد باقر قزوينى كه يكى از علماى قم بوده نقل كرد كه ما در درس مرحوم آخوند خراسانى بوديم كه در حوزه درسش هزار و دويست نفر شركت می‌کردند كه شايد پانصد نفرشان مجتهد بودند و مرحوم آخوند صداى رسايى داشت كه بدون بلندگو فضاى مسجد را پر می‌کرد، يك شاگرد اگر می‌خواست اعتراض و اشكال كند بلند می‌شد تا بتواند حرفش را به استاد برساند. يك وقت مرحوم آيت‌الله بروجردى بلند شد و به حرف استاد اعتراض كرد، مرحوم آخوند گفت:
يك بار ديگر بگو، بار ديگر گفت، آخوند فهميد كه درست می‌گوید، ايرادش وارد است. سپس گفت:
الحمدللّه نمردم و از شاگرد خودم استفاده كردم. (7)

ارادت به اهلبيت (ع)
 

مرحوم آيت‌الله العظمى اراكى علاقه خاصى به خاندان رسالت و به مقام ولايت و اميرالمؤمنين و فرزندان معصومين عليهم السلام و سادات و ذراره ى فاطمه زهرا (س) داشتند.
يكى از علماى حوزه فرمودند: آيت‌الله اراكى را مدت‌ها می‌دیدم كه پس از نماز مغرب و عشاء از مدرسه فيضيه به طرف صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه (ع) آمده و بر سر قبری نشسته و فاتحه می‌خواند، پرسيدم:
آيا ايشان از بستگان شما هستند؟ فرمودند:
خير، اين شخص منقبتى از درياى مناقب اميرالمؤمنين (علیه‌السلام) را براى من باز گفت كه من نشنيده بودم، اكنون به پاس حرمت وى هر شب برایش فاتحه می‌خوانم. (8)

اهتمام به نماز اول وقت
 

روز اولي بود كه شاه رفته بود. امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو فرانسه اقامت داشتند. نزديك به سيصد الي چهارصد خبرنگار خارجي از كشورهاي مختلف، اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختي گذاشتند و امام روي آن ايستادند تا به سؤالات خبرنگاران پاسخ دهند. تمام دوربین‌ها كار مي‌كردند. هنوز دو سه سؤال بيشتر از امام نشده بود كه صداي اذان ظهر شنيده شد. امام بلافاصله جمع خبرنگاران راترك كردند و فرمودند:
«وقت فضيلت نماز ظهر مي‌گذرد.»
تمام حاضرين از اين كه امام محل را ترك كردند، متعجب شدند.
كسي از امام خواهش كرد: «چند دقیقه‌ای صبر كنيد تا چند سؤال ديگر هم بشود و بعد براي اقامة نماز برويد.»
امام با قاطعيت فرمودند: «به هيچ وجه نمی‌شود» و براي خواندن نماز رفتند. 9

رد امتیاز ویژه
 

حجت الاسلام محمدعلی حقانی از اعضای بیت مقام معظم رهبری می‌گوید:
زمانی كه ضریح مطهر حضرت امام رضا (ع) در حال تعویض بود، در خدمت مقام معظم رهبری به پابوسی امام هشتم مشرف شدیم. مقام معظم رهبری برای زیارت در كنار مرقد آن امام همام، مشغول راز و نیاز بودند. چون ضریح را برداشته بودند، حضور در كنار قبر رنگ بوی دیگری داشت. بعد از پایان راز و نیاز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، آقای واعظ طبسی به ایشان عرض كرد آقازاده‌ها هم بیایند جلوتر تا از نزدیك امام (ع) را زیارت كنند.
معظم‌له فرمودند: پس بقیه چی؟
این دقت را همواره حضرت آقا دارند. ایشان امتیاز خاصی را برای فرزندان‌شان قایل نیستند. در آن روز هم فرمودند: اگر بقیه افراد می‌توانند از نزدیك قبر امام هشتم را زیارت كنند، فرزندان من هم بیایند. پس از بیان آقا، همه توفیق حضور یافتند. عجب روز به یاد ماندنی بود! بعضی از دل‌شكستگان، سر از پا نمی‌شناختند. 10
منابع:
1. سیمای فرزانگان، رضا مختاری، ص 295
2. داستان‌های حکیمانه در آثار استاد حسن‌زاده آملی، هیأت تحریریه انتشارات نبوغ
3. سيماي فرزانگان، رضا مختاری، ص 307
4. هزار و یک کلمه، علامه حسن زاده آملی، ج ۳، ص ۳۶ – ۳۵.
5. دوماهنامه حوزه، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، شماره 44 – 43
6. حکایاتی از علمای جاودان اصفهان، روزنامه اصفهان زیبا
7. داستان‌هایی از فضایل علماء، علی میر خلف زاده، ص 12
8. فصلنامه پیام حوزه، سال اول، شماره سوم، پائيز 1373
9. خاطرات يادگار امام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ص 166 ـ 167
10. آب، آیینه، آفتاب (ابعاد شخصیتی مقام معظم رهبری)، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد