مسافر مدینه ، امام رضا علیه السلام (1)
مسافر مدینه ، امام رضا علیه السلام (1)
منبع : اختصاصي راسخون
چکیده
جزوه ای که پیش رو دارید پیرامون روش صحیح زندگی کردن و مناظرات و اعتقادات می باشد و دستورات پزشکی که همان طب می باشد در کلام هشتمین امام نور و هدایت می باشد. که اگر کسی سخنان پیشوایان دینی را الگو و سرمشق قرار دهد به گمراهی نمی افتد و در ضلالت به سر نمی برد زیرا دنباله روی صراط مستقیم می باشد.
واژگان کلیدی
امام رضا علیه السلام، ولادت، فرزرندان، سیره، طب، مناظرات، پندها و اندرزها.
مقدمه
حضرت امام رضا علیه السلام يکي از دوازده فروغ امامت است که معارف معنوي قرآن و عترت را در مواقع مقتضي به اصحاب و شاگردان خويش تعليم ميداد و زماني در پاسخ به پرسشها پرتو افشاني ميفرمود و نيز از طريق مباحث علمي و احتجاجات عقيدتي، کلامي و برهاني افاضه ميفرمود، چنين برنامه هايي موجب گرديد تا فرهنگ و انديشه اسلامي، غني و پربار گردد، باورها و ارزشهاي ديني حفظ شود. آن ستاره هشتم هدايت از عمدهترين پايههاي ديانت و جوشانترين چشمههاي حکمت و يقين به شمار ميرود که اسرار نبوت، ودايع رسالت و امامت بعد از پدر بزرگوارش حضرت امام کاظم علیه السلام به ايشان انتقال يافت. حضرت علي بن موسيالرضا علیه السلام فرزند پيشواي پاک و پارسايي است که در فرصتهاي مقتضي به رغم اختناق، فشارهاي سياسي و توطئههاي گوناگون خلفاي خلافکار معاصرش، به نشر احکام و معارف الهي پرداخت و ميراث گرانقدري از فرهنگ سترگ اهل بيت علیه السلام را در دسترس علاقهمندان، در اعصار بعد قرار داد.
مقام علمي و شخصيت معنوي امام رضا علیه السلام نيز مورد تأييد دوستان و دشمنان بوده و ميباشد در زماني که برخي علماي درباري و سياستمداران منحرف در صدد آن بودند تا در فرهنگ اسلامي خدشه وارد نمايند آن بدر منير با تعليمات الهي راه اجداد و نياکان و پدر پرهيزگارخويش را استمرار بخشيد و موازين ديني ناب را از گزند انحراف و زوال رهانيد و گامهاي ارزنده و مهمي در جهت تنوير افکار افراد جامعه و آشنايي مردم با چهره واقعي حکّام عباسي و نيز عدم مشروعيت آنان برداشت و لحظهاي از پرورش شاگرداني پرمايه، ارشاد مردم، دفاع از حريم حق و مقاومت در برابر باطل، غفلت ننمود و سرانجام در اين مسير به شهادت رسيد.
ولادت امام رضا علیه السلام
در روز 5 شنبه یازدهم ذیقعده سال 148 هجری مدینه حال و هوایی دیگر داشت و نه تنها در زمین بلکه از آسمان هم صدای تهنیت گفتن ملائک به گوش میرسید و شکوفا شدن غنچۀ دیگری از گلهای بوستان ولایت را که فضای عالم را معطر ساخته بود بشارت میداد.
پدر آن حضرت موسي بن جعفر علیهما السلام و مادرشان امالبنین نجمه (تُكْتَم، طاهره، اروي، سمانه) علیها السلام است. نام مباركشان علي است و كنية آن حضرت ابوالحسن است و كنية خاصشان ابوعلي است. (1)
و نام همسر ايشان ام حبيب میباشد.
القاب آن حضرت: سراج الله ، نورالهدي، قره عين المؤمنين، مكيده الملحدين، كفو الملك، كافي الخلق ، رب السرير، رئاب التدبير (به معناي مصلح)، فاضل، صابر، وفي، صديق، رضي.(2)
هنگامي كه حضرت به دنیا آمد پدرشان حضرت موسي بن جعفر علیهما السلام دستور دادند فرزندشان را بياورند.
آن حضرت را در پارچة سفيدي پيچيده و به خدمت پدر بردند. آن حضرت در گوش راست حضرت امام رضا علیه السلام اذان و در گوش چپ آن حضرت اقامه فرمود، آب فرات به كام مبارك آن حضرت ريختند و سپس او را به مادر مکرمهاش نجمه علیها السلام بر گردانيدند.(3)
فرزندان حضرت امام علي بن موسیالرضا علیه السلام
حضرت امام رضا علیه السلام داراي 5 پسر به نامهای محمد القانع (امام جواد علیه السلام )، حسن، جعفر (شاه كرم)(4) ، ابراهيم، حسين(5) و داراي يك فرزند دختر به نام فاطمه بنت الرضا علیه السلام بودهاند.(6)
تعداد فرزندان حضرت رضا علیه السلام در كتب شيعه
تذكره الائمه،ص 116، كشف الغمه، ج 3، ص 57، جنات الخلود، ص 33، تحفه العالم، اجساد جاويدان، ص 83-89، بحار الانوار، ج49، ص 231، عوالم العلوم، جلد امام رضا علیه السلام ، ص 370-371، ملحقات احقاق الحق، ج 19، ص 568، الدمعه الساكبه في المصيبه الراتبه، ج 7، ص 419-420، في رحاب ائمه اهل¬البيت علیهم السلام ، ج 2 ، جزء دوم ، ص 104.
ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارش در زندان بغداد (سال 183 هجری) در سن 35 سالگی عهده دار مقام امامت و ولایت شد. مدت امامت آن بزرگوار 20 سال طول کشید که 10 سال آن با خلافت «هارون الرشید»، 5 سال با خلافت «محمد امین» و 5 سال با خلافت «مأمون» معاصر بود.
امام رضا علیه السلام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود شهر مقدس مدینه اقامت داشت که پس از به حکومت رسیدن مأمون- با حیله و نیرنگ- به خراسان دعوت شد و سر انجام در آخر صفر سال 203 هجری در سن 55 سالگی به واسطۀ زهر مسموم شد و به شهادت رسید.(7)
مأمون در زمان پدرش هارون از طرف وی، حاکم خراسان بود.
پس از مردن هارون، امین برادر او به خلافت رسید و مأمون با او وارد جنگ شد پس از چندی او را به هلاکت رساند و خلافت را به دست گرفت و مرکز خلافت را از بغداد به مرو منتقل ساخت.
مأمون پس از استقرار حکومتش به دو دلیل با اصرار و پافشاری فراوان امام رضا علیه السلام را به مرو دعوت کرد و ولیعهدی خود را به ایشان واگذار نمود:
خالی بودن دستگاه خلافت از وجود یک رکن مهم علمی و معنوی.
جلوگیری از قیامهای مردمی به ویژه آل علی علیه السلام .
ابتدا امام رضا علیه السلام پیشنهاد ولایت عهدی را که از جانب مأمون مطرح شد نپذیرفت و روزهای فراوانی این بحث و گفتگو بین امام و مأمون جاری بود تا اینکه مأمون به تهدید نمودن امام متوسل شد و عاقبت امام به ناچار ولایت عهدی مأمون را پذیرفت اما مشروط به این که کسی را عزل و نصب نکند و در امور حکومتی دخالت ننماید و از دور بر بساط خلافت نظر کند و مأمون هم به این شرایط راضی شد.
دعوت مأمون از امام رضا علیه السلام در سال 200 هجری قمری صورت گرفت و سرانجام امام رضا علیه السلام پس از وداعی پر اشک و آه با قبر شریف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مردم و خویشان خود، فرزندش محمد علیه السلام ملقب به جواد علیه السلام را در مدینه گذاشت و راهی ایران شد و از خرمشهر به اهواز و سپس از راه اراک، ری و نیشابور مسافرتش ادامه یافت سرانجام روز 10 شوال سال 201 هجری قمری این قافله به مرو رسید.
در بین راه از مدینه تا مرو امام رضا علیه السلام در شهرها و آبادیها بین راه با مردم دیدارهائی داشت و از ایشان کرامتها و معجزات فراوانی به وقوع پیوست.
شخصی که از طرف مأمون مأموریت داشت که امام را به مرو بیاورد رجاء بن ابی الضحاک بود پس از رسیدن به مرو مأمون مشاهدات او را در طول سفر پرسید و او نیز به شرح فضائل امام پرداخت اما مأمون او را به سکوت امر کرد و چنین بهانه آورد که من میخواهم مردم فضائل ابی الحسن را از زبان خود من بشنوند ولی نه تنها فضائل امام را برای مردم بازگو نکرد بلکه هر از چند گامی شایعاتی از ناحیه او بر علیه امام بر روی زبانها میافتاد.
یکی از کارهای مهم حضرت رضا علیه السلام در مرکز خلافت اسلامی این بود که با دانشمندان مختلف آن زمان و رهبران مذاهب غیر اسلامی مناظرات و مباحث علمی فراوانی داشت که مجموعۀ این مناظرات در کتاب گرانبهای «الاحتجاج» تألیف مرحوم طبرسی از علمای قرن ششم هجری گرد آمده است.
مرحوم شیخ صدوق (قدس سره) احادیث فراوانی که مربوط به امام رضا علیه السلام است یا اینکه از آن حضرت صادر گشته است را در کتاب ارزشمند «عیون اخبار الرضا علیه السلام » را در دو مجلد گرد آوری نموده است.
اخلاق امام
امامان پاك ما در ميان مردم و با مردم مىزيستند، و عملاً به مردم درس زندگى و پاكى و فضيلت مىآموختند، آنان الگو و سرمشق ديگران بودند، و با آنكه مقام رفيع امامت آنان را از مردم ممتاز مىساخت، و برگزيدهى خدا و حجت او در زمين بودند در عين حال در جامعه حريمى نمىگرفتند، و خود را از مردم جدا نمىكردند، و به روش جباران انحصار و اختصاصى براى خود قائل نمىشدند، و هرگز مردم را به بردگى و پستى نمىكشاندند و تحقير نمىكردند…
هیچ انسانی عادی و معمولی نمیتواند جوهره و کُنهِ ذات امامی را که خدای سبحان حجت بر عِباد قرار داده است درک کند. چگونه کسی میتواند مکارم اخلاق و فضائل عالیهی ذات مقدسی را درک کند که خدای تعالی او را معصوم از هر لغزش و خطایی قرار داده و چکیده ای از فیض اقدس خود و جوششی از سرچشمهی روح بلند نبوت معرفی کرده است!؟
امام معصومی که از شخصیت و عروق نبوت نشأت گرفته و تا قلهی عظیم و با ابهت خلیفه اللهی صعود کره چگونه برای مردم قابل درک خواهد بود؟ که یکی از آن امامان، امام ثامن ضامن، علی بن موسیالرضا علیه السلام است.
امام معصومی که در خوی و خلق نمونهی کامل پیغمبر است که از عروق و اعماق جان او روییده است.
کرامات و شرف و عزت او، در صفحات روزگار بر همه کس روشن است.
بهترین شاهد صدق عظمت او، این است که او در تمام صفات مانند خود پیغمبر است.
چون تمام عزت و شرافت در عتبهی مقدسه او نهاده شده است، پادشاهان روزگار، خاک آستان مقدسش را بوسه میزنند. عزت و عظمت آن بزرگوار به اندازهای است که حتی دشمنان به آن گواهی دادهاند.
ابراهیم بن عباس میگوید: من کسی را ندیدم و نشنیدم که افضل از ابی الحسن علی بن موسیالرضا علیه السلام باشد زیرا:
هرگز بر کسی تندی نمیکرد.
تا می¬توانست کسی را نا امید بر نمیگرداند.
پایش را در حضور کسی دراز نمیکرد.
در حضور کسی بر چیزی تکیه نمیداد.
به غلامان پیش خدمتان ناسزا نمیگفت.
آب دهان و بینی در حضور احدی نمیانداخت.
با صدای بلند خنده نمیکرد، خندهاش از حد تبسم و لبخند تجاوز نمیکرد.
با بردگان و پیشخدمتان و دربانان بر سر یک سفره مینشست.
شبها کم میخوابید. و …(8)
مردی به او گفت: خوب است برای پیشخدمتان و نگهبانان سفرهای جداگانه ترتیب دهید.
امام شمهای از اخلاق امامت را بر او افاضه فرمود که موجب تنویر قلب گردید، از جمله مطالبی که فرمود این بود:
«یا هذا! الربّ واحد، و الاب واحد، والام واحده، و الجزاء بالاعمال».
ای آقا! خدا یکی، پدر همه یکی، مادر همه یکی، ولی پاداش هر کس بستگی به عمل خود انسان دارد.(9)
روزی سفیان ثوری دید حضرت رضا علیه السلام جامهی گران قیمتی از خز پوشیده بود، در مقام اعتراض بر آمد و به او گفت:
«لو لبست ادنی منه لکان احمد» اگر جامهای کمتر و ارزانتر میپوشیدی خیلی بهتر بود. (در این روزگار نیز کوته نظرانی هستند که نمیتوانند چیزی را بر کسی ببینند همین که دید کسی لباس به درخوری پوشیده و یا وسیلهی سواری مناسبی تهیه کرده آن را حمل بر اسراف کرده و زبان به بدگویی میگشایند به ویژه اگر شخص مورد نظر روحانی باشد در این صورت عمل او را از کفر ابلیس هم بدتر میداند).
حضرت بی درنگ جامهی رویین را عقب زد و زیر آن را نشان داد که جامهای از پوست خشنی پوشیده بود، آنگاه به او فرمود: «هذا للناس، و هذا للحق جل شأنه» جامهی رویین برای حفظ آبرو و حیثیت ظاهری و جامهی زیر برای رعایت حق خدای تعالی است.(10)
سفیان ثوری کیست؟
نامش: ابوعبدالله سفیان بن سعید بن مسروق صوفی کوفی، لقب و کنیهی او سفیان ثوری، [فرقه، مذهب و عقیدهی] او تماماً به آیین اهل سنت رفتار مینمود.(11) محل سکونتش کوفه و بصره بود، و از نوادگان ثور بن عبد مناه میباشد و در قرن اول و دوم میزیسته است.
او میگوید:
کسی که علی [ علیه السلام ] را از دیگران به مقام خلافت شایستهتر بداند به راستی که ابوبکر و عمر و همهی مهاجر و انصار را خطاکار دانسته است و من تصور نمیکنم با چنین عقیدهی فاسدی که دارد هیچ عمل صالحی از او سر بزند. همچنین میگوید: هر کس علی [ علیه السلام ] را بر ابوبکر و عمر برتری بدهد؛ از آن دو خلیفه و آن کسی که آنها را بر علی [ علیه السلام ] برتری داده است (پیامبر صلی الله علیه و آله ) عیب جویی نموده است.(12)
ویژگیها و خصوصيات امام رضا علیه السلام
در ویژگیهای آن حضرت سخن بسيار است، و در اينجا با بهره¬گيري از روايات به پارهای از آنها به طور خلاصه اشاره میکنیم:
1- امام رضا علیه السلام هيچ گاه كلام كسي را قطع نمیکرد.
2- حاجت كسي را رد نمیکرد.
4- به غلامان خود ناسزا نمیگفتند.
5- قهقهه نمیزدند.
6- با زير دستان بر سر يك سفره مینشستند.
7- بيشتر شب را به عبادت میگذراندند.
8- بسيار روزه میگرفتند.
9- صدقات پنهاني میدادند.
10- نزد مردم لباس زيبا و نرم ولي در خلوت لباس خشن میپوشیدند و روي حصيري مینشستند.
11- كم حرف میزدند، و هر سه روز يك ختم قرآن تلاوت مینمودند.
12- اگر كسي مشغول خوردن غذا بود و حضرت با او كار داشتند، صبر میکردند تا از غذا خوردن فارغ شود و آنگاه او را صدا میکردند، و نيز میفرمودند: اگر هنگامي كه مشغول غذا خوردن هستيد، من وارد شدم، از جاي خود بر نخيزيد.
13- اگر كارگزاران اجرت كارگري را از اول با او قرارداد نمیبستند بسيار ناراحت میشدند و میفرمودند: اگر با او قرارداد بستيد و در آخر همان قدر به او داديد، او خوشحال است كه به عهد خود وفا کردهاید و اگر مقداري بيشتر به او بدهيد خوشحالتر میشود كه بيشتر از مزد به او پرداختهاید. اما وقتي با او قرارداد نبنديد اگر سه برابر هم به او مزد بدهيد، گمان میکند حقش را ادا نکردهاید.(13)
پندها و اندرزها
یکی از منتهایی که خداوند تعالی بر بندگان خود دارد این است که پیوسته و لاینقطع امام معصومی را به عنوان یک محور در میان آنها قرار داده تا بتوانند با ارجاع مشکلات اخلاقی و دینی خود به او، و دریافت راه حلها و کسب ملکات فاضله و سلوک در طریق ارشاداتی که میکنند به سعادت ابدی برسند، تمام امامان راستین به این وظیفه مهم قیام و اقدام کردند که از آن جمله امام علی بن موسیالرضا علیه السلام میباشد.
و اینک نمونههایی از مواعظ و نصایح ان حضرت:
1- امام امين، رفيق، پدر مهربان و چون مادري دلسوز به فرزند خردسال و پناه بندگان خدا میباشد.(14)
2- نماز، زكات، روزه، حج، و جهاد با عقيدة به امامت صحيح میباشد.(15)
3- شيعيان ما خرما را دوست دارند زيرا از طينت ما آفريده شدهاند.(16)
پاك طينتان و خرما
روزي سليمان بن جعفر، امام رضا علیه السلام را ديد كه با اشتها مشغول خوردن خرماست و او را نيز دعوت به تناول فرمود، سليمان ضمن اجابت دعوت گفت: جانم فدايتان، خرما را با اشتها تناول میکنید؟
حضرت فرمود: «بلي، من خرما را دوست دارم. رسول خدا صلی الله علیه و آله ، علي اميرالمؤمنين علیه السلام ، حسن و حسين علیهما السلام ، سيد العابدين علیه السلام ، محمد باقر علیه السلام ، ابوعبدالله (امام جعفر صادق علیه السلام ) و پدر بزرگوارم خرما زياد میخوردند، و همانطور من و از آنجا كه شيعيان ما از طينت ما آفريده شدهاند، خرما را دوست دارند و ليكن دشمنان ما كه آفريده از آتش¬اند، دوستدار شراب و ديگر مست کنندهها هستند.»(17)
4- صله ارحام كنيد گر چه به يك جرعه آب، بهترين مورد صلة رحم باز داشتن آزار و اذيت از ارحام است.(18)
5- دوست هر شخصي عقل اوست، و دشمن او ناداني اوست.(19)
6- هر كه راضي شد از حقتعالی به روزي كم، حقتعالی راضي میشود از او به عمل كم.(20)
امام در کلام امام
این حدیث خلاصهای است از حدیث مشهور و معروف امام رضا علیه السلام پیرامون امام شناسی که ثقهالاسلام کلینی در کتاب شریفش اصول کافی آورده است.
عبدالعزیز بن مسلم گوید: ما در ایام علی بن موسیالرضا علیه السلام در مرو بودیم در آغاز ورود خود، روز جمعه در مسجد جامع گرد آمدیم و در موضوع امر امامت که مورد اختلاف فراوان مردم بود گفتگو کردیم و من شرفیاب حضور سید خود امام رضا علیه السلام شدم و بررسیهای مردم را در امر امامت به عرض رسانیدم، تبسمی کرد و فرمود: ای عبدالعزیز، این مردم نادانند و از راعی و دین خود فریب خوردهاند به راستی خدای عزوجل جان پیغمبر خود را نگرفت تا دین را برای او کامل کرد و قرآنی به او فرستاد که شرع هر چیز در آن است، حلال و حرام و حدود و احکام و آن چه مردم بدان نیاز دارند همه را در آن بیان کرده و فرموده:
«ما در این کتاب چیزی را فرو گذار نکردیم».(21)
… به راستی امامت زمام دین و نظام مسلمین و عزت مؤمنین است، امامت بنیاد پاک اسلام و شاخه با برکت آن است، به وسیله امامت نماز و روزه و زکات و حج و جهاد درست میشوند، غنیمت و صدقات بسیار میگردند، حدود و احکام اجرا میشوند، مرزها و نواحی کشور مصون میشوند.
امام حلال و حرام خدا را بیان میکند و حدود خدا را بر پا میدارد و از دین خدا دفاع میکند و با حکمت و پند نیک و دلیل رسا به راه خدا دعوت مینماید.
امام ماه تابنده، چراغ فروزنده، نور بر افروخته و ستاره رهنما در تاریکی شبها و بیابانهای تنها و گرداب دریاها است.
امام آب گوارایی است برای تشنگی و رهبر به حق و نجات بخش از نابودی است.
امام کسی است که از گناهان پاک است و از عیوب بر کنار است، به دانش مخصوص است و به حلم و بردباری موسوم، نظام دین است و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاک کفار.
چگونه میتوانند امام اختیار کنند با آن که امام باید شخصیتی باشد که:
1- دانا باشد و نادانی نداشته باشد.
2- راعی و سرپرستی باشد که شانه خالی نکند و نکول ننماید.
3- معدن قدس و طهارت و نور و زهد و علم و عبادت باشد.
4- مخصوص باشد به دعوت از طرف رسول خدا و از جانب او معین شود.
5- از نژاد فاطمه زهراء مطهره بتول باشد.
6- در نسب او تیرگی و گفتگو نباشد و از بالاترین خاندان در قبیله قریش و کنگره رفیع بنی هاشم و عترت رسول اکرم و پسند خدای عزوجل باشد.
7- شرف اشراف و زاده عبد مناف باشد.
8- شکافنده حقایق علم و دارای مقام کامل بردباری و حلم باشد.
9- مملو از معنویات امامت و دانای به تدبیر و سیاست باشد.
10- واجب الاطاعه باشد و به امر خدا قیام کند.
11- ناسخ بندگان خدا و حافظ دین خدای عزوجل باشد.
به راستی چون خداوند بندهای را برای اصلاح کار بندگان خود انتخاب کند به او شرح صدر عطا کند و در دلش چشمههای حکمت و فرزانگی بجوشاند و دانش خود را از راه الهام به او آموزد که در پاسخ هیچ سئوال و پرسشی در نماند و از حق و حقیقت سرگردان نشود، زیرا از طرف خداوند معصوم است و مشمول کمک و تائید او است از خطا و لغزش و برخورد از ناصواب در امان است، خدا او را بدین صفات اختصاص داده تا حجت بالغه بر هر کدام از خلقش باشد که او را درک کند، این فضل الهی است که به هر که بخواهد عطا کند، و خدا صاحب فضل بزرگی است، آیا بشر قادر است که چنین امامی انتخاب کند یا منتخب آنها دارای چنین صفاتی بوده که آن را پیش انداختهاند به حق خانه خدا که تعدی کردند و قرآن را پشت سر انداختند، مثل اینکه مطلب را نمیدانند، هدایت و شفا در کتاب خداست که پشت بدان دادند و پیرو هوای خود شدند و خدا آنها را نکوهید و دشمن دانست و بدبخت ساخت و فرمود: «کیست گمراهتر از آن که پیرو هوس خویش است، بدون رهبری از جانب خدا، به راستی خدا مردم ستمکار را هدایت نمیکند».(22)
فرمود: «بزرگ است در دشمنی نزد خدا و آنها که گرویدند، همچنان خدا بر دل هر متکبر جباری مهر زند»(23) و (24)
فضيلت گريستن بر حضرت سيد الشهداء علیه السلام
حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند: «اي پسر شبيب، محرم ماهي است كه مردم جاهليت در گذشته همواره حرمت آنرا نگاه میداشتند و به خاطر احترامش ستم و جنگ را در آن حرام میدانستند، اما اين امّت نه حرمت ماه و نه حرمت پيامبر خود را نگاه داشتند، و در اين ماه ذريه او را كشتند، زنانش را اسير كردند، و اثاث او را به غارت بردند، خداوند هرگز آنها را نيامرزد.
اي پسر شبيب، اگر میخواهی براي چیزی گریه كني براي حسين بن علي علیهما السلام گريه كن، زيرا او را مانند گوسفند ذبح كردند و هجده مرد از خاندانش با او كشته شدند كه در روي زمين مانند آنها نبود. براي كشته شدن او هفت آسمان و زمين گريستند، و چهار هزار فرشته براي ياري او به زمين آمدند، چون او را كشته يافتند پيوسته نزد قبر آن حضرت تا هنگام ظهور حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف آشفته موي و گرد آلود بمانند، پس از ياران او خواهند بود، و شعار آنها يا لثارات الحسين است، يعني اي انتقام گيرندگان خون حسين علیه السلام بپا خيزيد.
اي پسر شبيب، پدرم از پدرش از جدش حديث كرد كه: چون جدم حسين علیه السلام كشته شد از آسمان خاك و خون سرخ باريد.
اي پسر شبيب، اگر بر حسين علیه السلام گريه كني چندان که اشك تو بر گونههایت روان گردد، خداوند هر گناهي كه كرده باشي، كوچك يا بزرگ، اندك يا بسيار بيامرزد.
اي پسر شبيب، اگر دوست داري كه خداوند متعال را ملاقات كني در حالي كه گناهي بر تو نباشد، حضرت حسين علیه السلام را زيارت كن.
اي پسر شبيب، اگر دوست داري در غرفههای بهشتي همنشین پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و خاندانش باشي، كشندگان حضرت امام حسين علیه السلام را لعنت كن.
اي پسر شبيب، اگر میخواهی كه ثوابت مانند ثواب كساني باشد كه با حضرت حسين علیه السلام شهيد شدند هر گاه ياد او كني، بگو: «يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَأفُوزُ فُوزاً عَظيما». كاش با آنها بودم و به رستگاري بزرگ نائل میشدم.اي پسر شبيب، اگر دوست داري كه در درجات بالاي بهشت با ما باشي، براي اندوه ما اندوهناك و از شادي ما شادمان باش، و بر تو باد ولايت و دوستي ما، كه اگر مردي سنگي را دوست بدارد خدا او را در روز قيامت با آن سنگ محشور گرداند».(25)
«مَنْ زارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ علیه السلام بِشَطِّ الْفُراتِ، كانَ كَمَنْ زارَاللّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ».(26)
هر مؤمنى كه قبر امام حسين علیه السلام را كنار شطّ فرات در كربلاء زيارت كند همانند كسى است كه خداوند متعال را بر فراز عرش زيارت كرده باشد.
«يُؤْخَذُالْغُلامُ بِالصَّلاةِ وَهُوَابْنُ سَبْعِ سِنينَ.»(27)
پسران بايد در سنين هفت سالگى به نماز وادار شوند.
«رَحِمَ اللّهُ عَبْدا احْيى امْرَنا، قيلَ: كَيْفَ يُحْيى امْرَكُمْ؟ قالَ علیه السلام : يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَ يُعَلِّمُها النّاسَ.»(28)
رحمت خدا بر كسى باد كه امر ما را زنده نمايد، سؤال شد: چگونه؟ حضرت پاسخ داد: علوم ما را فرا گيرد و به ديگران بياموزد.
«مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلى مايُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ، فَلْيَكْثُرْ مِنْ الصَّلوةِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، فَإنَّها تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْما.»(29)
كسى كه توان جبران گناهانش را ندارد، زياد بر حضرت محمّد و اهل بيتش علیهم السلام صلوات و درود فرستد، كه همانا گناهانش اگر حقالناس نباشد محو و نابود گردد.
«المَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهيرٌ وَ رَحْمَةٌ وَلِلْكافِرِ تَعْذيبٌ وَ لَعْنَةٌ، وَ إنَّ الْمَرَضَ لايَزالُ بِالْمُؤْمِنِ حَتّى لايَكُونَ عَلَيْهِ ذَنْبٌ.»(30)
مريضى، براى مؤمن سبب رحمت و آمرزش گناهانش میباشد و براى كافر عذاب و لعنت خواهد بود. مريضى، هميشه همراه مؤمن است تا آن كه از گناهانش چيزى باقى نماند و پس از مرگ آسوده و راحت باشد.
«إذَا اكْتَهَلَ الرَّجُلُ فَلا يَدَعْ انْ يَأكُلَ بِاللَّيْلِ شَيْئا، فَإنَّهُ اهْدَءُ لِنَوْمِهِ، وَ اطْيَبُ لِلنَّكْهَةِ.»(31)
وقتى كه مرد به مرحله پيرى و كهولت سنّ برسد، حتماً هنگام شب قبل از خوابيدن مقدارى غذا تناول كند كه براى آسودگى خواب مفيد است، همچنين براى هم خوابى و زناشوئى سودمند خواهد بود.
«السَّخيُّ يَاكُلُ طَعامَ النّاسِ لِيَاكُلُوا مِنْ طَعامِهِ، وَالْبَخيلُ لايَاكُلُ طَعامَ النّاسِ لِكَيْلايَاكُلُوا مِنْ طَعامِهِ.» (32)
افراد سخاوتمند از خوراك ديگران استفاده مى¬كنند تا ديگران هم از امكانات ايشان بهره گيرند و استفاده كنند؛ وليكن افراد بخيل از غذاى ديگران نمى¬خورند تا آنها هم از غذاى ايشان نخورند.
«شيعَتُنا المُسَّلِمُونَ لاِمْرِنا، الْآخِذُونَ بِقَوْلِنا، الْمُخالِفُونَ لاِ عْدائِنا، فَمَنْ لَمْ يَكُنْ كَذلِكَ فَلَيْسَ مِنّا.» (33)
شيعيان ما كسانى هستند كه تسليم امر و نهى ما باشند، گفتار ما را سرلوحه زندگى در عمل و گفتار خود قرار دهند، مخالف دشمنان ما باشند و هر كه چنين نباشد از ما نيست.
«مَنْ تَذَكَّرَ مُصابَنا، فَبَكى وَ ابْكى لَمْ تَبْكِ عَيْنُهُ يَوْمَ تَبْكِى الْعُيُونُ، وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِسا يُحْيى فيهِ امْرُنا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.»(34)
هر كه مصائب ما اهل بيت عصمت و طهارت را يادآور شود و گريه كند يا ديگرى را بگرياند، روزى كه همه گريان باشند او نخواهد گريست، و هر كه در مجلسى بنشيند كه علوم و فضائل ما گفته شود هميشه زنده دل خواهد بود.
«إذا كَذِبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إذا جارَالسُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةِ، وَ إذا حُبِسَتِ الزَّكاةُ ماتَتِ الْمَواشى.»(35)
هرگاه واليان و مسئولان حكومت دروغ گويند باران نمیبارد، و اگر رئيس حكومت، ظلم و ستم نمايد پایههای حكومتش سست و ضعيف میگردد؛ و چنانچه مردم زكات و خمس مالشان را نپردازند چهارپايان میمیرند.
«الْمَلائِكَةُ تُقَسِّمُ ارْزاقَ بَنى آدَمِ ما بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلى طُلُوعِ الشَّمْسِ، فَمَنْ نامَ فيما بَيْنَهُما نامَ عَنْ رِزْقِهِ.» (36)
ما بين طلوع سپيده صبح تا طلوع خورشيد ملائكه الهى ارزاق انسانها را سهميه بندى مینمایند، هركس در اين زمان بخوابد غافل و محروم خواهد شد.
«مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللّهُ قَلْبَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ.» (37)
هركس مشكلى از مؤمنی را بر طرف نمايد و او را خوشحال سازد، خداوند او را در روز قيامت خوشحال و راضى میگرداند.
«ما مِنْ عَبْدٍ زارَ قَبْرَ مُؤْمِنٍ، فَقَرَأ عَلَيْهِ (إنّا أنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ) سَبْعَ مَرّاتٍ، إلاّ غَفَرَاللّهُ لَهُ وَلِصاحِبِ الْقَبْر.»(38)
هر بندهای از بندگان خداوند بر قبر مؤمنی جهت زيارت حضور يابد و هفت مرتبه سوره مباركه إنّا أنزلناه را بخواند، خداوند متعال گناهان او و صاحب قبر را مورد بخشش و آمرزش قرار میدهد.
«خَيْرُ الاَعْمالِ الْحَرْثُ، تَزْرَعُهُ فَيَأكُلُ مِنْهُ الْبِرُّ وَ الْفاجِرُ، أمَّا الْبِرُّ فَما أكَلَ مِنْ شَيْىءٍ إسْتَغْفَرَ لَكَ، وَ امَّاالْفاجِرُ فَما أكَلَ مِنْهُ مِنْ شَيْىءٍ لَعَنَهُ، وَ يَأكُلُ مِنهُ الْبَهائِمُ وَالطَّيْرُ.» (39)
بهترين كارها، شغل كشاورزى است، چون كه در نتيجه كشت و تلاش، همه انسانهای خوب و بد از آن استفاده میکنند.
امّا استفاده خوبان سبب آمرزش گناهان میباشد، ولى استفاده افراد فاسد و فاسق موجب لعن ايشان خواهد شد، همچنين تمام پرندهها و چرندگان از تلاش و نتيجه كشت بهره مند خواهند شد.
«مَنْ تَرَكَ السَّعْيَ فى حَوائِجِهِ يَوْمَ عاشُوراء، قَضَى اللّهُ لَهُ حَوائجَ الدُّنْيا وَ الاَّْخِرَةِ، وَ قَرَّتْ بِنا فِى الْجِنانِ عَيْنُهُ.» (40)
هركس روز عاشوراى امام حسين علیه السلام دنبال كسب و كار نرود (و مشغول عزادارى و حزن و اندوه گردد)، خداوند متعال خواستهها و حوائج دنيا و آخرت او را برآورده مینماید؛ و در بهشت چشمش به ديدار ما – اهل بيت عصمت و طهارت علیهم السلام – روشن میگردد.
فضيلت زيارت امام رضا علیه السلام
پيام حضرت به شيعيان
احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي گفت: در كتاب حضرت ابي الحسن الرضا علیه السلام خواندم كه آن حضرت مرقوم فرموده بودند: «برسان به شيعيانم كه زيارت من نزد خداوند تبارك تعالي معادل با هزار حج است، میگوید: به حضرت ابي جعفر علیه السلام عرض كردم: معادل با هزار حج است؟ حضرت فرمودند: بلي، به خدا قسم كسي كه ايشان را زيارت كند در حالي كه عارف به حقش باشد ثواب يك ميليون حج به او داده میشود.» (41)
شاهدان اعمال
موسی بن سیار میگوید: با امام رضا علیه السلام در مکانی مشرف بر باغهای طوس بودیم، صدائی را شنیدیم و به دنبال صدا رفتیم، جنازهای را دیدیم که تشیع میشد به همراه آنها حرکت کردیم، سپس امام رو به من کردند فرمودند: ای موسی بن سیار! کسی که جنازه دوستی از دوستان ما را تشیع کند، او از گناهانش رهائی مییابد و مانند روزی که از مادر متولد شده هیچ گناهی برایش نخواهد بود، هنگامی که جنازه به کنار قبر رسید، رو به مردم کرد و آنان را به کناری دعوت کرد، دست بر سینۀ آن جنازه گذاشت و سپس فرمود: ای فلانی، پسر فلانی، بهشت بر تو بشارت باد که بعد از این ساعت بر تو ترسی نیست.
به امام عرض کردم: فدایت شوم آیا این مرد را میشناسی؟ به خدا قسم این سرزمینی است که قبل از امروز بر آن قدم ننهادهاید.
امام علیه السلام فرمود: ای موسی! آیا نمیدانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه میشود اگر در اعمال آنها تقصیر و کوتاهی باشد از خدای متعال برای صاحبش طلب بخشش میکنیم و اگر در اعمال آنها علو و ارتقاء باشد از خداوند برای صاحبانش طلب شکر (و پاداش) می نماییم. (42)
امید است اعمالی انحام دهیم که وقتی بر امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف عرضه میگردد سبب خوشحالی آن حضرت شود و نامۀ اعمالمان به رضایت ایشان ممهور گردد.
رهنمودهاي طبي و بهداشتي حضرت امام رضا علیه السلام
يكي از آثار برجستهی حضرت امام رضا علیه السلام رسالة ذهبيه طبيّه است كه حضرت املاء فرمودهاند. اكنون ما شمهای از مواد دستورات طبي امام را براي حفظ بهداشت و سلامتي براي خوانندگان میآوریم تا كه سرمشق زندگي قرار دهند و به سلامت زيست كنند.
1- هنگام غذا خوردن بايد ابتدا غذاي سبك و رقيق بخوريد و آنگاه غذاهاي سنگين و بطيء الهضم. (دير هضم).
2- در فصل بهار با گوشتهای لطيف و تخم مرغ نيم پخته بخوريد و از خوردن پياز و ترشي پرهيز كنيد. موقع خوردن مسهل در فصل بهار است- در آخر بهار چيزهاي شور و گوشت گاو و شير نخوريد.
3- در اول ماه تابستان سبزیهای سرد مثل كاسني و خُرْفه و شير خشت و میوههای تر و گوشت گوسفند دو ساله و گوشت مرغ تيهو و دُراج و ماهي تازه بي نمك و شير بخوريد و از بوئيدن و استعمال مشك و عبير خودداري كنيد كه سبب درد چشم و زكام میشود. میوههای تر رفع يبوست و ترشیها رفع صفرا میکند، ماهي تازه بي نمك نسبت به ساير گوشتها سرد و دفع گرمي هواست و شير و ماست هم حرارت را تبديل میکند.
4- در ماه دوم تابستان هر بامداد ناشتا آب سرد بنوشيد و از دويدن و ورزش و ارتكاب عمليات دشوار خود داري كنيد.
5- در اول ماه پائيز خيار و خربزه بخوريد و در ماه آخر پائيز كرفس و نعناع و تره و ترتيزك بخوريد.
6- در ماه دوم زمستان بامدادان ناشتا آب گرم بنوشيد و كرفس و تزتيزك و تره بخوريد و هر بامداد استحمام كنيد و بر خود عطر بماليد و سر نتراشيد و ماهي تازه و شير بخوريد و ورزش بسيار كنيد.
7- قدرت و استقامت بدن مربوط به خواب است ابتداي خواب پهلوي راست و سپس به پهلوي چپ بخوابيد. (امروزه ثابت شده كه به پهلوي چپ خوابيدن باعث هضم زودتر غذا میشود).
8- شبها زود بخوابيد بلكه دو ساعت پس از صرف شام بيدار باشيد.
9- دندانها را زياد مسواك نمایید تا لثهها چرك نگيرد و سست نگردد و براي سفيدي دندان كف دريا و نمك تركي را متساوي الوزن بگيريد و بكوبيد و هر روز بر دندان بماليد.
10- انار ترش و شيرين سبب تقويت خون و بدن است.
11- خوردن تخم مرغ زياد سبب مرض سپرز و توليد باد در معده میگردد.
12- با معده پر به حمام نرويد زيرا مرض قلبي توليد میکند.
13-گوشت را نيم پخته نخوريد زيرا كرم در معده توليد میشود.
14- آب سرد پس از غذاي گرم نخوريد زيرا سبب ضعف دندان میشود.
15- روي غذا آب ننوشيد تا معده فاسد نگردد و اگر بنوشيد علاوه بر فساد معده رگها مواد غذايي را نمیتوانند از معده بگيرند و غذا و معده هر دو خام میشوند.
16- هفت عدد مويز ناشتا بخوريد كه براي تقويت عقل خوب است.
17- ريشه هليله با نبات بخوريد كه بري تقويت عقل خوب است.
18- مداومت در خوردن عسل هر بامداد در تابستان ممانعت از ابتلاء به زكام میکند.
19- مبتلايان به سر درد و ذات الجنب در تابستان ماهي تازه بخورند نافع است.
20- مداومت بر خوردن سير در هر هفته يك مرتبه مانع از اين است كه بادها به بدن گزند رسانند.
21- شخص مسافر لازم است در حين مسافرت آب غوره و آب سركه و زيتون خام بخورد. (43)
اكمال دين در لحظه وفات رسول صلی الله علیه و آله
عبدالعزيز مسلم میگوید: در يكى از روزهايى كه در مرو خدمت حضرت رضا علیه السلام بوديم، جمعهای در مسجد جامع اجتماع كرديم. در اين بين از امامت و كثرت اختلاف مردم در اين موضوع سخن به ميان آمد.
خدمت امام علیه السلام رسيدم و از مباحثات مردم، با وى گفتگو كردم. امام رضا علیه السلام تبسمى كرد و فرمود: اى عبدالعزيز! اين قوم، نادانند و در آراء و نظریهها، مكر و فريب و خدعه خورده و غافل گشتهاند.
خداوند متعال، پيامبر خود را هنگامى قبض روح كرد كه دينش را كامل گردانيده و قرآن را كه در آن بيان هر چيزى و حلال و حرام و حدود و احكام و آنچه مردم بدان نياز دارند، به طور كامل هست نازل فرمود.
و آن خداوند متعال میفرماید: ما فرطنا فى الكتاب من شىء. در حجه الوداع، كه روزهاى آخر عمر پيامبر صلی الله علیه و آله است، پروردگار متعال آيه شريفه «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً». (44) را نازل فرمود و نعمت خود را تمام كرد.
امر امامت، اتمام دين است كه دين به وسيله آن كامل گردد و حضرت رسول صلی الله علیه و آله قبل از اين كه از جهان خاكى رخت بر بندد، معالم دينش را براى مردم بيان فرمود و راهش را نشان داد و خود به قصد خداوند، آنان را ترك كرد.
آن حضرت صلی الله علیه و آله ، على بن ابیطالب علیه السلام را براى مسلمانان پيشوا و راهنما قرار داد و هر چه را كه بدان نياز داشتند بر ايشان بيان فرمود. هر كس گمان كند كه خداوند، دين خود را كامل نكرده است، كتاب خداوند را انكار نموده و هر كس كتاب خدا را انكار كند، كافر است. آيا اين مردم، قدر امام را و موقعيت او را در ميان امت دانند تا در مورد انتخابش اختيار داشته باشند؟
امامت به اندازهای مقامش بلند و جايگاهش رفيع و باطنش عميق است كه عقول مردم، كنه و حقيقت آن را درك نكند و با راى نظر خود نتوانند آن را ادراك آورند، و يا با اختيار و انتخاب خود امامى را برگزينند.
امامت، مقامى است كه ابراهيم خليل علیه السلام از طرف خداوند بدان رسيد، و اين مقامى بود كه پس از نوبت و خلت به آن حضرت تفويض شد.
مقام امامت، سومين مقام ابراهيم علیه السلام بود، از طرف پروردگار به وى تفويض شد و اين خود، فضيلتى بود كه ابراهيم علیه السلام بدان مشرف گرديد.
خداوند متعال فرمود: «انى جاعلك للناس اماما»(45) و ابراهيم علیه السلام از روى خوشحالى پرسيد: و من ذريتى؟
و خداوند در پاسخ فرمود: «لا ينال عهدى للظالمين».
اين آيه شريفه، امامت ستمكاران را تا روز قيامت باطل و آن را در برگزيدگان منحصر فرموده است. پس از آن، خداوند متعال امامت را گرامى داشت و آنرا در ذريه ابراهيم علیه السلام كه پاك و برگزيده بود، قرار داد.
پس، فرمود: «و وهبنا له اسحاق و يعقوب نافله و كلا جعلنا صالحين» (46) و «جعلنا ائمه یهدون بامرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقم الصلوه و ايناء الزكوه و كانوا لنا عابدين.» (47)
مقام امامت در ذريه آن حضرت باقى ماند و اين مقام را از يكديگر به ارث بردند تا نوبت به رسول اكرم صلی الله علیه و آله رسيد. خداوند متعال در اين باره فرمايد: «ان اولى الناس بابراهيم للذين اتبعوه و هذا النبى و الذين آمنوا والله ولى المؤمنين.» (48)
مقام امامت، مخصوص رسول اكرم صلی الله علیه و آله بود و پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نيز اين مقام را به على علیه السلام تفويض فرمود: اين عمل به امر پروردگار و ادامه سنت مفروض و الهى بود. پس از على علیه السلام ، مقام امامت در ذريه آن حضرت كه از برگزيدگان بودند، قرار يافت، برگزيدگانى كه علم و ايمان از طرف خداوندى بدانها عطا شده كه قرآن فرمايد: «و قال الذين اوتو العلم والايمان لقد لبثتم فى كتاب الله الى يوم البعث» (49) امامت تا روز قيامت در فرزندان على علیه السلام خواهد بود؛ زيرا پس از محمد صلی الله علیه و آله ، پيامبرى نيست؛ حال، اين مردمان نادان، چگونه میتوانند امام خود را برگزينند؟
امامت، مقام انبيا و ميراث اوصياست.
امامت، خلافت خدا و رسول و مقام اميرالمؤمنين و ميراث حسن و حسين علیهما السلام است.
امامت، زمام دين و نظم جامعه مسلمين و اصلاح امور دنيا و عزت مؤمنان است.
امامت، ريشه و شاخه بالنده دين اسلام است.
تمام و كمال نماز و زكات و روزه و حج و جهاد و بركت اموال فى و صدقات، و امضاى حدود و احكام، و حفظ ثغور و مرزها، به امام است.
امام، حلال خداوند را حلال، و حرامش را حرام كند و حدود خداوند را اقامه نمايد، و از دين پروردگار دفاع و مردم را با حكمت و موعظه حسنه و حجت بالغه به سوى پروردگار دعوت كند. امام، مانند آفتاب درخشان است كه روشنايى آن همه عالم را فرا گرفته و خود در جايى بلند است كه دست احدى به آن نرسد و ديدگان را توان يافتنش نيست.
امام، چون كاه تابان و نور فروزان و چراغ درخشان و ستاره راهنما در شبهای تاريك و رهگذر شهرها و بیابانها و گرداب درياهاست.
امام، آب گواراى تشنگان و دليل هدايت و نجات از هلاكت است. امام، مانند آتشى در بلندى است كه مردم از آن هدايت گيرند و گرمايى است كه به آن خود را گرم كنند.
امام، راهنمايى است كه آدمى را از مهلکهها نجات بخشد كه هر كس او را ترك كند، در هلاكت گرفتار افتد.
امام، ابر بارنده و باران شتابنده و آفتاب فروزان و زمين هموار و چشمه جوشان و آب گاه و گلستان است.
امام، امين رفيق و پدر مهربان و برادر شفيق و پناه بندگان در مصیبتهای بزرگ باشد.
امام، امين خدا در زمين و حجت پروردگار در بندگان و جانشين او در شهرهاست و داعى به سوى اوست و مدافع حرمتش.
امام، از گناه پاك و از هر عيب و نقصى منزه است. او مخصوص به علم، و موسوم به حلم، و حافظ نظام دين و عزت مسلمين، و خشم بر منافقان و هلاك كافران است.
امام، يگانه روزگار است كه كس با او قرين نباشد و عالمى با وى برابرى نكند. چون او كسى نيست و نه بدلى دارد و نه مثلى و نه نظيرى .
امام، فضل و دانش را بدون كسب و تعليم فراگيرد و خداوند وهاب علم را به او عطا كند.
پس چه كسى تواند امام را بشناسد و يا او را انتخاب كند؟ هيهات! هيهات! عقول مردم در اين وادى سرگردان، و انديشه آنان از درك حقايق ناكام است. (50)
ادامه دارد
/ع