تشبيهات و تمثيلات قرآن و فرهنگ زمانه(3)
تشبيهات و تمثيلات قرآن و فرهنگ زمانه(3)
3-2- نمونه هاي بازتاب فرهنگ زمانه در تشبيهات و تمثيلات قرآن
فرهنگ عرب حجازي به شکلهاي مختلفي در تمثيلات و تشبيهات قرآن انعکاس يافته است.
3-2-1-انعكاس مسايل اقليمي وجغرافيايي
الف) آب در تشبيهات قرآن
خشکي فرمانرواي مطلق جزيره العرب است. در اين سرزمين، کمتر باران مي بارد و هوا به شدت گرم است. بيشتر اراضي آن را بيابانهاي خشک و بي آب و علف تشکيل مي دهد و زمين پوشيده از شن و کاملاً خشک است. با توجه به اين شرايط، بيشتر مردم اين سرزمين به ناگزير در زراعت و چرا به باران متکي هستند؛ از اين رو، همواره چشم به آسمان دوخته اند تا ابري ببارد و زمين را نمناک کند.(22؛ ص 45)
با توجه به اين مطالب، «آب» در فرهنگ حجازي جايگاه ويژه اي دارد. در قرآن لفظ «ماء» 63 بار آمده است و بيشتر آن در تمثيلات و تشبيهات قرآن است. البته اگر تعابير ديگر چون: باران، سراب، سيلاب، نهرها و ديگر واژه هاي مرتبط با آن را در نظر بگيريم، به دهها مورد مي رسد و معلوم مي گردد که آب تا چه حد در فرهنگ عرب اهميت داشته است و چرا قرآن متناسب با فرهنگ و تمايلات و خواسته هاي جاهليت سخن گفته است.
نمونه ها:
* آب، باران، سراب و سيل و…
– تشبيه زندگي دنيا به آبي که از آسمان نازل مي شود. (يونس (10): 24)
آب باران نزد عرب، بهترين آبهاست؛ از اين رو، در تشبيهات و تمثيلات قرآن جايگاه ويژه اي دارد. (5: 78؛ 28: ص206)
– تشبيه به باران سيل آسا و صاعقه دار و تخريب کننده (صيّب). (بقره (2): 19، 46)
اين شيوه تشبيه به باران سيل آسا به همراه تاريکيهاي آن و رعد و برق، شکل معروفي در محيط زندگي اعراب دارد؛ چرا که به سبب خشکي سرزمين عربستان و فقدان و کمي بارندگي، برخي مواقع، بارانهايي شديد به همراه رعد و برق بر آنان مي باريد و اين نوع باران و همچنين رعد و برق، در شعر عرب بسيار ديده مي شود. (الاطرقچي، 1978م، 85)
– تشبيه به سراب. (نور (24): 39) تشبيه به سراب و عبارت يحسبه الظمآن، اشاره به گرما و کمي آب در محيط عربستان دارد؛ چرا که سراب در گرماي زياد و روي زمين همواره تشکيل مي شود و در اين زمان نياز به آب افزايش مي يابد. (5: ص 94؛ 28: ص206)
– تشبيه به سيل. (رعد (13): 17) خداوند براي حق و اهل آن به آبي که از آسمان نازل مي شود و با آن سيل جاري مي گردد، مثال زده است؛ چرا که اعراب، سيل را مي شناختند و بسيار اتفاق مي افتاد که مدت زيادي باران نمي باريد و ناگهان باران شديدي مي آمد و سيل جاري مي شد و همه جا را خراب مي کرد. (5: ص100)
* نهرها (انهار)
– تمثيل نهرهاي بهشتي. (محمدصلي الله عليه و آله (47):15)
مطالب موجود در اين تشبيه با فرهنگ عرب تناسب کامل دارد و از آن مدلولات بسياري را مي توان فهميد که نشان دهنده فرهنگي است که مردم عرب در بيشتر مناطق حجاز با آن آشنا بودند؛ مثلاً:
– آب: از عناصر اصلي در فرهنگ عرب که در اينجا در ابتداي تمثيل، از آن ياد شده است. (ماء غير آسن)
– انهار: مردم عربستان به دليل کمي آب، نهرهاي زيادي نداشتند و اغلب از آب چاههايي که براي ذخيره آب حفر مي کردند، استفاده مي نمودند.
– از موارد ديگر در سرزمين حجاز، گرماي آن است؛ گرمايي که لبنيّات را فاسد مي کرد. جايگاه لبنيات نيز در محيط عرب با توجه به دامداري آنها کاملاً آشکار است. (لبن لم يتغيّر طعمه)
– از ديگر مسائلي که در اين آيه به آن اشاره شده، مسئله خمر و شراب است.
خمر و شراب از چيزهاي رايج و متداول در فرهنگ عرب است که ابيات و اشعار زيادي به توصيف آن پرداخته است. (خمر لذّه للشاربين)
– عسل را نيز عرب مي شناختند و آن را شفاي بيماري خود مي دانستند. (عسل مصفّي)
* درياها (بحار)
– تمثيل به تاريکيهاي درياي موّاج. (نور (24): 40) عرب در منطقه خود دريا و امواج را مي شناختند. در عصر جاهليت و اسلام، کساني بودند که در سواحل زندگي مي کردند و زندگي آنها از طريق صيد ماهي تأمين مي شد. در اشعار عرب نيز تشبيه به موج دريا با خود دريا بسيار است.
– تشبيه حور و غلمان به لؤلؤ و مرجان (واقعه ( 56): 22-24؛ الرحمن (55): 56-58) عرب لؤلؤ و مرجان را مي شناختند و آن دو را استخراج و به عنوان زينت استفاده مي کردند؛ به همين سبب، حور و غلمان در اين آيه، در زيبايي، به آنها تشبيه شده اند. (5: ص127-104
ب) گياه درتشبيهات قران
*گياه وزرع ودرخت و…
– تشبيه خلقت انسانها به رويش گياهان (إخراج النبات) (نوح071):17) خداوند انسان را به گياهي تشبيه کرده که از زمين مي رويد، تا صورت خلق را توضيح دهد. چون رويش گياه امري واضح در مقابل بشر است، از آن استفاده کرده است. (5: ص133)
– تشبيه رسول و اصحاب او به خوشه گندم که جوانه بر مي آورد. (فتح (48): 29) خوشه گندم در فرهنگ عرب شناخته شده است. اين در حالي است که زرع در تمام جزيره العرب وجود ندارد و تنها در برخي مناطق يافت مي شود. در اينجا زرع را آورده، از آن جهت که زرع، ماده نان است و نان، پايه و ستون زندگي است و پيامبر و مؤمنانِ همراه با ايشان نيز عمود و ستون اسلام هستند. (5: ص 135؛ 28: ص 206)
– تشبيه انفاق مؤمن به باغي که رگباري به آن برسد. (بقره (2): 265) وقتي باغي در بالاي بلندي باشد و باران به آن بزند، ميوه هاي آن دو برابر مي شود و حتي اگر شبنم هم به آن بخورد، باز ميوه مي دهد. انساني که اموال خود را در راه خدا انفاق مي کند، همين گونه است: با اين انفاق، ايمان او افزايش مي يابد، خواه انفاق او کم باشد يا زياد. (5: ص 151؛ 28: ص 201)
– تشبيه انفاق رياکار به باغي که گردبادي آتشين به آن بزند. (بقره (2): 266) کسي که مال خود را در راه غير خدا انفاق مي کند، مانند اين است که گياهي مي رويد و بعد، آن را آفت مي زند يا باد آن را از جا در مي آورد يا حشرات آن را از بين مي برند و کساني که آن دانه ها را کاشته بودند، حسرت زده مي شوند. کسي هم که مال خود را در راه غير خدا انفاق کند، در روز حساب تنها حسرت و درد براي او باقي مي ماند.
روشن است که امثال و تشبيهاتي که پيرامون انفاق کنندگان في سبيل الله و غير سبيل الله آمده است، همه منطبق با صورتهاي تشبيهي است که در فرهنگ عرب هست. گياه و درخت قبل از هر چيزي، از امور محسوسي است که عرب آن را مي شناخت.
– تشبيه کافرانِ معذّب به ريشه هاي نخلي که از خاک بيرون آمده است. (قمر (54): 19-20) در اين آيه، منافقان را در اينکه مانند مرده با هيکل هاي بزرگ و قدهاي طولاني روي زمين مي افتند، به ريشه هاي درختان نخل تشبيه کرده که از درون خاک بيرون آمده است. تصوير ريشه هاي از خاک بيرون آمده نخلها که روي زمين افتاده، تصويري معروف در فرهنگ عرب است؛ چرا که در آنجا بسيار چنين چيزي اتفاق مي افتاد. (5: ص151-163)
ج) حيوان در تشبيهات قرآن
عربها به حيوانات انس خاصي داشتند و مطالب زيادي پيرامون شتر، گوسفند، عقرب، مار، پرنده ها، و… نوشته اند. تمام اينها نشان دهنده ارتباط عرب با حيوانات و توجه به آنهاست. در قرآن نيز اسامي حيوانات بسيار آمده است و آنچه در تشبيهات قرآن از حيوانات وجود دارد و در محيط عربي نيز يافت مي شود، تشبيه به سگ، خر، شتر، ملخ، عنکبوت، مگس و… است.
– تشبيه کافر به سگ در دوري از آيات الهي و دلبستگي به دنيا. (اعراف (7): 175-176)
سگ حيواني است که عرب آن را مي شناختند، با تمام خصايص و حالات آن آشنا بودند و از آن بي نياز نبودند. اولين نياز آنها به سگ براي حراست و نگهباني بود تا از زمينهاي کشاورزي آنان و همچنين راهزنان و… آنها را حراست کند. عرب سگ را حيواني با وفا مي دانستند، اما در عين حال سگ حيواني ذليل و خبيث نزد آنان بود که وقتي مي خواستند شخصي را مذمت کنند، او را به سگ تشبيه مي کردند.
(5: ص174؛ 28: ص 207)
– تشبيه يهود به خر در عدم عمل به تورات در عين حمل آن. (جمعه (62): 5) در اين آيه، از ميان تمام حيوانات، يهود را به خر تشبيه کرده است؛ به اين دليل که خر از مشهورترين حيوانات به جهالت و ناداني است. در اينجا براي بيان جهل يهود نسبت به تورات و عدم استفاده از آن، چنين تشبيه انجام شده است.
– تشبيه کافران به چارپايان در شدت دلبستگي آنها به متاع دنيا و اکتفاي آنان به خوردن. (محمدصلي الله عليه و آله (47): 12)
– تشبيه کافران به چارپايان در گمراهي آنان و عدم تدبر در آيات. (فرقان (25):44)
از ميان دو تشبيه آخر، تشبيه مشرکان در دلبستگي و علاقه به دنيا، بدترين تشبيهات است و نهايت تحقير آنان است. چنين تشبيهاتي در کلام عرب فراوان است بدان سبب که عرب کم خوردن را مي ستود؛ زيرا تجربه براي آنان ثابت کرده بود که خوردن زياد باعث ايجاد بيماري و قساوت قلب مي شود.
– تشبيه خروج مردم از قبرها در روز قيامت به ملخها. (قمر (54): 6-8) در اين آيه خداوند مردم را در روز قيامت، زماني که يکباره همه از قبرها بر مي خيزند و در همه جا پراکنده مي شوند، به ملخ ها تشبيه کرده است. ملخ نزد عرب مَثَل براي کثرت است. عرب ملخ ها را شرّ و وبالي بر خود مي دانستند که مزارع آنها را از بين مي برد.
– تبشيه شراره هاي جهنم به شتران (جِمال). (مرسلات (77): 32-33)
در اين آيه دو تشبيه وجود دارد: تشبيه به قصر و شتر، تشبيه به شتر کاملاً مألوف با فرهنگ عرب است؛ چرا که شتر نافع ترين حيوانات براي عرب و سفينه صحرا بود و تقريباً تمام اعراب، شتر داشتند.
عرب در تشبيهات خود براي مبالغه در حجم رنگ از جمل استفاده مي کنند. تشبيه شراره هاي آتش جهنم به جِمال نيز در اين آيه براي تعظيم، تهويل و ايجاد رعب و وحشت است و تشبيه به «جِمال صُفر»، براي بيان ضخامت شراره اي آتش دوزخ و نوع رنگ آن است. اين تشبيهات به دليل کثرت توجه عرب به شتر و ميزان زياد شناخت آنان به رنگ و شکل و صورت جسم آن است. (5: ص 207- 181)
د) کوه در تشبيهات قرآن
در سرزمين حجاز، کوههاي فراواني وجود داشت که در اماکن متعددي پراکنده بود و کتب و فصول طولاني به سخن گفتن از کوهها اختصاص يافته است.
– تشبيه موج دريا به کوهها (جبال). (هود (12): 42)
– تشبيه سفينه هاي بادبان دار به کوهها (اعلام). (الرحمن (55): 24 ؛ شوري (42): 32)
اعراب در اشعار خود براي بيان ضخامت، هيبت، ثبات و رسوخ به کوه تشبيه مي کردند.
3-2-2- انعکاس مسائل اجتماعي
در تشبيهات قرآن، علاوه بر محيط جغرافيايي، از افکار و عقايد و آداب و مانند آنها – که نشانه اي از فرهنگ اجتماعي هستند- نيز بهره گرفته مي شود و بسياري از تشبيهات را مي بينيم که بر باورهاي عصر خود دلالت دارد.
الف) انعکاس باورها
در تشبيهات قرآن، گاه لغاتي به کار رفته است که برخاسته از فرهنگ، عقايد و باورهاي عرب جاهلي است؛ مانند:
– تشبيه به «رؤوس الشياطين» (صافات (37): 65)
اين تشبيه به رؤوس الشياطين به جهت قبح و زشتي آن است. عرب زشت ترين چهره ها را به شيطان مثال مي زنند. هر چند شياطين غير حسي هستند، ولي در ميان عرف و عوام يک اصطلاح شده و جزء باورهاي آنان درآمده است. قرآن نيز براي تصوير کردن زشتي، چيزي را از ذهن مخاطبان خود برگرفته است.
– تشبيه به «استهوته الشياطين» (انعام (6): 71)
تأکيد در اين تشبيه، بر حيرتي است که به فرد مشرک بعد از توحيد او دست مي دهد. آن زمان که قلب او بين هدايت و گمراهي سرگردان است. چنين فردي همانند کسي است که شيطان در ميانه راه او را فريب داده و عقل و دل او را برده است. اين تشبيه بر اساس گمانهاي عرب آمده است که معتقد بودند، شيطان خود را به گونه اي به فرد نشان مي دهد و او را به دنبال خود مي کشد و فرد نمي داند که او را به کجا مي برد و سپس او را نابود مي کند.
ب) انعکاس عادات و صفات
عرب جاهلي در زمان صلح و آرامش، بخشنده و جوانمرد بود و بخشش و کرم را از مظاهر سيادت و سروري مي دانست. آنها در دفاع از شرافت قبيله يا زنان خود و حفظ آنان از خواري اسارت، شجاع بودند و در اين راه به مرگ اعتنايي نمي کردند. در ميان اعراب، افرادي بودند که به پاکدامني و چشم پوشي از زنان شهرت داشتند. پاکدامني نيز مانند شجاعت و سخاوت از شرايط سروري تلقي مي شد. اعراب به وفاداري نسبت به عهد و پيمان و نفرت از پيمان شکني و نيرنگ مشهورند. (22: ص 238 و 313؛1 ص 22) از جمله عادات و صفات عرب جاهلي – که در تشبيهات قرآن انعکاس يافته – مي توان به موارد زير اشاره کرد:
– وفاي عهد: تمثيل عهد شکن، به زني که رشته خود را پس از محکم بافتن، از هم مي گسلد. (نحل (16):91-92)
– کَرَم: تشبيه ديگ به حوضچه هايي که در آن آب مي ريختند. (سبأ (34): 13) 51: ص 277-241
پي نوشت ها :
1- استاديار دانشگاه الزهرا(س) و عضو هيئت علمي گروه علوم قرآن و حديث.
2- دانشجوي كارشناسي ارشد علوم و قرآن و حديث.
منبع: نشريه سفينه شماره 24