خانه » همه » مذهبی » دو نمونه از شخصيت هاي بر جسته اسلامي

دو نمونه از شخصيت هاي بر جسته اسلامي

دو نمونه از شخصيت هاي بر جسته اسلامي

بلال از شخصيت هاي بزرگي است که بااخلاق اسلامي, تربيت را در اين گوشه از داستان زندگي او بخوانيد: روزي, به فرمان پيامبر, برآن شد که به خواستگاري دختر يکي از بزرگان قبائل برود. وقتي او و برادرش به نزد آن خانواده نسبتاً بزرگ رفتند, بلال به جاي چرب زباني و چاپلوسي, فقط گفت:

f2f65d66 1964 43ae bf7c 9c284bb30b9f - دو نمونه از شخصيت هاي بر جسته اسلامي

21711 - دو نمونه از شخصيت هاي بر جسته اسلامي
دو نمونه از شخصيت هاي بر جسته اسلامي

 

نويسنده: علي قليزاده اندي

 

بلال حبشي
 

بلال از شخصيت هاي بزرگي است که بااخلاق اسلامي, تربيت را در اين گوشه از داستان زندگي او بخوانيد:
روزي, به فرمان پيامبر, برآن شد که به خواستگاري دختر يکي از بزرگان قبائل برود. وقتي او و برادرش به نزد آن خانواده نسبتاً بزرگ رفتند, بلال به جاي چرب زباني و چاپلوسي, فقط گفت:
«ان تزوجونا فالحمدالله وان تمنعونا, فالله اکبر» ؛ اگر با ما وصلت کنيد, خدا سپاس خواهيم گفت, و گرنه خدا بزرگ است.
او که مي داند بندگان راستين خدا با عزتش و بزرگ منش هستند تربيت شده مکتبي است که مي گويد:(ولله العزه و لرسوله وللمومنين) (آيه 8, سوره منافقون)
به خود اجازه نمي دهد که در برابر خواسته دل خود و يا قدرت مالي خانواده دختر, خود را کوچک کند و زبان به تملق بيالايد.
آري ! روح بزرگ او زير بار پذيرش خواري هايي در پشت جمله هايي نظير «ما را به غلامي بپذيريد»؛ نمي رود.

عبدالله بن حذاقه
 

عبدالله حذاقه از ياران پيامبر (ص) که در زمان فرمانروايي عمر, با گروهي از مسلمانان گرفتار روميان شد. دشمن, ديگ هايي آکنده از روغن زيتون به جوش آورد و با سنگدلي يکي از مسلمانان را که تن به نصرانيت نداد, به درون ديگ روغن افکند. لحظه اي بعد استخوان هايش در سطح روغن روي ديگ نمايان شد.
پس از او عبدالله را آوردند. به او نيز پيشنهاد کردند: اگر دست از جان نشسته اي, دست از اسلام بشوي. پاسخ داد: «هرگز !» بنابراين, او را به سوي ديگ ها بردند, اما ديدند که او اشک مي ريزد. از يکي سران سپاه دشمن گفت: «بر گردانيدش, پشيمان شده است».
عبدالله جواب داد: «نه, پشيمان نيستم». سپس در پاسخ اين سوال که پس چرا گريه مي کني ؟گفت: «گريه سر شوق و حسرت است؛
شوق شهادت و حسرت از آن که بيش از يک جان ندارم تا در راه ايده خويش, فدا کنم. آن سردار, از دليري او به شگفت آمد و در دل او را بسيار ستود؛ گفت,
«بيا سرم را ببوس و آزاد باش !» هرگز. نصراني شو تا دخترم را به عقد تو در آورم و نيمي از آن چه دارم نيز به تو واگذارم. – هرگز. «پس سرم را ببوس تا تو و هشتاد تن از مسلمانان را, آزاد کنم». عبدالله که مي ديد با اين عمل, جان ديگر مسلمانان را خواهد خريد, حاضر شد و سر او را بوسيد و همه آزاد شدند. (سفينه البحار, ج 2, ص 128) آري! اين نمونه اي از منش يک جوان که مسلمانان است و در پرتو تربيت اسلامي, به چنان شخصيتي عظيم دست يافته که بي اختيار, همه آدميان را به کرنش خويش بر مي انگيزاند. درود بر او شخصيت پولادين و منش بلندش.
منبع: نشريه بشارت شماره 72

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد