سمفوني صبر
سمفوني صبر
صبر کنيد
انتخاب صبور بودن يکي از مهم ترين انتخاب هاي ما در زندگي است و آگاهي از اهميت سرنوشت ساز صبر از مهم ترين ويژگي هاي انسان موفق در سراسر دنياست. ادبيات ايران و جهان سرشار از اشعار و ضرب المثل ها و حکايت ها در بيان اهميت صبر و فضيلت صبر است. اما صبر صرفا يک فضيلت نيست بلکه ضرورت است. بسياري از اوقات بين شکست و موفقيت را فقط صبر فاصله انداخته است. گر صبر کني ز غوره حلوا سازي” بازي با کلمات نيست، بلکه بيان حقيقتي اساسي از طرز کار کل عالم هستي است.
خوب که بنگريم، کل طبيعت سمفوني صبر مي نوازد. بهار تا پايان زمستان صبر مي کند. روز تا پايان شب صبر مي کند. گياهان همگي صبورانه منتظر مي مانند تا در زمان خود و در فصل مناسب خود رشد کنند و شکوفا شوند يا ميوه دهند. و باد و مه و خورشيد و فلک در کارند و با صبر خود همه کارها را در زمان خود به بهترين نحو ممکن انجام مي دهند. فقط ما آدم ها هستيم که بي صبر هستيم.
چرا ما اين قدر بي صبر هستيم؟ زيرا در فرهنگ دنياي امروز، ما را طوري تربيت نمي کنند که صبور باشيم. شايد هيچ واژه اي به اندازه “بي صبري” مشخصه عصر حاضر نيست. صبح ها صبر کردن براي اين که کامپيوترتان روشن شود ناراحت کننده است. اگر بعد از روشن شدن چراغ سبز، ماشين جلويي ما بلافاصله حرکت نکند بوق هاست که به صدا در مي آيد. ما صبر نداريم و در هيچ صفي هم طاقت نداريم بايستيم. در همه جا صبر به کلي مقوله اي ضد فرهنگي شده است.
همه ما ضرب المثل “عجله کار شيطان است” را شنيده ايم اما ضرب المثل را که حاصل خرد اعصار هستند سرسري مي گيريم و فکر مي کنيم براي ما گفته نشده است. گفته اند ” شتاب ار شيطان است و صبر از خدا” اما چرا؟ زيرا واقعيت اين است که در هر کاري که عجله کني بيشتر طول مي کشد و شتاب زدگي به شکست مي انجامد. ما بارها و بارها در طول زندگي خودمان و ديگران شاهد اين حقيقت هستيم. خدا مي خواهد ما موفق باشيم بنابراين ما را به صبر فرا مي خواند. بي صبري نه تنها باعث طولاني شدن کار مي شود بلکه بيشتر اوقات اصلا ما را به مقصد نمي رساند و حتي به بي راهه مي کشاند. ما صبر نمي کنيم چون مي خواهيم در وقت مان “صرفه جويي” کنيم بعد دو برابر وقت مان و عمرمان را صرف جبران خطايي مي کنيم که در اثر بي صبري مان کرده ايم. و گاه خطاها جبران ناپذيرند.
با بي صبري هيچ چيز باارزشي خلق نمي شود. با بي صبري، چيزها قوام نمي آيند و پخته نمي شوند. مرواريد در صدف، الماس ريز خروارها خاک، کودک درون رحم مادر، انسان آگاه، گياه شاداب، خانواده سعادتمند، روابط رضايت بخش، حرفه موفق، ملت سربلند، جهان زيبا و … همه چيز در خاک صبر مي رويد و رشد مي کند.
” خدا با ما صبور است”، اما ما با خودمان صبور نيستيم. ما از دنيا و ديگران و خودمان، همه چيز را ” همين الان” مي خواهيم. ما “همين الان” آن لباس، آن ماشين، آن مدرک، آن ازدواج، و آن خانه را مي خواهيم. مخصوصا ” آن خانه” را! نگرش بي صبري تا آن جا رسوخ کرده که کم کم دارد فراموش مي شود که خانه را آجربه آجر و سنگ به سنگ، دست به دست هم مي سازند. و راه را گام به گام مي پيمايند و پله ها را يکي يکي بالا مي روند. هر آجري که گذشته نشود، هر گامي که برداشته نشود، و هر پله اي که فراموش شود هماني است که بعدا باعث سقوط مي شود.
پس همه چيز نگرش مربوط است. نگرش “همين الان”، نگرش کودک 2 ساله است. نگرش بالغ و پخته حاکي از صبر است. نگرش صبورانه يعني اين که “آرام بگيريم” و در هر زمينه اي بگذاريم زمان لازم سپري شود. بين ما و خواسته هامان دوره معيني فاصله است که همان دوره “صبر ثمربخش” است. ما دست روي دست نمي گذاريم ، بلکه آرام آرام تدارک مي بينيم و همه وسايل را مهيا مي کنيم و صبورانه منتظر مي مانيم تا کار و صبرمان به ثمر بنشيند. در بسياري از فرهنگ ها عالي ترين نماد صبر، ماهيگيري است. براي همين است که در برخي از سنن معنوي، شاگرد را به ماهيگيري مي فرستند تا ساعت ها بي حرکت با قلابي در دست بنشيند و انتظار بکشد تا سرانجام ماهي اي به قلاب بيفتد. بي صبر “ماهي اي” در کار نيست. مي توانيم اين حقيقت را بپذيريم و ثمراتش را بچينيم. مي توانيم نپذيريم و شکستي ديگر را تجربه کنيم.
به علاوه بي صبري يک عادت است. ما همان طور که عادات بد را به وجود مي آوريم مي توانيم عادات خوب را هم در خودمان پرورش بدهيم. عادت صبر، به شانس ما براي موفقيت در تمام زمينه ها را افزايش مي دهد. ما مي توانيم آگاهانه صبر را تمرين کنيم و هر روز مقداري از شتاب غير ضروري مان بکاهيم. اين همه وقتي که “صرفه جويي” کرديم به چه کارمان مي آيد اگر از زندگي و روابط مان لذت نبريم. در واقع بي صبري، صرفه جويي در وقت نيست هدر دادن وقت است.
” گويند سنگ، لعل شود در مقام صبر” صبر، مقام دارد. صبر، قدرت دارد. صبر و مهرباني به هم ربط دارند. صبر و خويشتن دوستي به هم ربط دارند. صبر و آزادي به هم ربط دارند. صبر، ما و ديگران را دگرگون مي کند. تمرين کنيم صبور باشيم. تصميم بگيريم از آزمون صبر سربلند بيرون بياييم.
1- عالي ترين آزمون صبر، راه رفتن با يک بچه يکساله است! اين هفته ببين مي تواني با بچه يکي دو ساله اي همپا شوي و مدتي با هم راه برويد؟
2- آخرين بار در رابطه با چه کسي صبرت را از دست دادي؟ چه چيزي بيش از همه کاسه صبرت را لبريز مي کند؟ اين هفته آگاهانه تمرين کن که در آن زمينه يا در رابطه با آن آدم مشخص صبورتر باشي.
3- اگر مادر جوان و صبوري پيدا کردي ببين چطور کودک خردسالش بارها و بارها چيزي را به زمين مي اندازد و او آن را بر مي دارد و دوباره به دستش مي دهد. تماشاي صبر مادران آموزنده است.
4- اگر در پياده رويي پشت سر فرد سالخورده يا عصا به دستي بودي تمرين کن پشت سرش گام برداري. بر ميل شديدت به جلو زدن از ديگران غلبه کن.
5- يکي از بهترين تمرين هاي صبر، گوش دادن به حرف کسي و نپريدن وسط حرف اوست. يکي از روزهاي هفته تصميم بگير که بيشتر و بهتر گوش کني.
6- هر وقت در موقعيتي قرار مي گيري که بي صبري مي کني، چند نفس عميق بکش. به علاوه مي تواني دستت را روي دهانت بگذاري تا حرفي نزني. يا از يک تا صد بشمري. يا بروي و کمي قدم بزني.
7- دقت کن و ببين که وقتي صبور هستي احساس خوبي نسبت به خودت پيدا مي کني. و وقتي احساس خوبي نسبت به خودت داري صبورتر مي شوي. اين يک چرخه است: چرخه اي که به سوي اوج موفقيت مي رود.
موفقيت در صبور بودن است.
منبع: هفته نامه موفقيت شماره 188