خانه » همه » مذهبی » اما و اگرهای رؤیت ماه

اما و اگرهای رؤیت ماه

اما و اگرهای رؤیت ماه

بحث اصلى آن است كه هرگاه دوره طبیعى ماه جدید آغاز شده باشد، ولى ما نتوانیم آن را ببینیم یا در شهرى رؤیت ماه حاصل شود، اما در شهر دیگرى دیده نشود، چه باید كرد. اگر ندیدن ماه در شهرى فقط به سبب ابرى بودن هوا باشد، رؤیت ماه در شهر دیگرى براى ساكنان شهر اول كافى خواهد بود؟

a1fcc17d dad9 4016 817a 72b429233c22 - اما و اگرهای رؤیت ماه

4159 - اما و اگرهای رؤیت ماه
اما و اگرهای رؤیت ماه

 

 

بررسی آراء فقهی مذاهب در مورد ابتداى ماه هاى قمرى(به قلم آیت الله تسخیری)
بحث اصلى آن است كه هرگاه دوره طبیعى ماه جدید آغاز شده باشد، ولى ما نتوانیم آن را ببینیم یا در شهرى رؤیت ماه حاصل شود، اما در شهر دیگرى دیده نشود، چه باید كرد. اگر ندیدن ماه در شهرى فقط به سبب ابرى بودن هوا باشد، رؤیت ماه در شهر دیگرى براى ساكنان شهر اول كافى خواهد بود؟
چكیده
گاهى علت اختلاف رؤیت، اختلاف افق دو شهر است كه باید متون دینى را بررسى كنیم. در این زمینه هم میان اهل سنت و هم شیعه اختلاف است.
عالمان شیعى معتقدند رؤیت ماه در شهر هم افق یا قریب الافق براى اثبات هلال كفایت مى كند; اما براى شهرهاى بعیدالافق مشهور، عدد كفایت است; اما افراد قابل توجهى از فقیهان متأخر باز آن را كافى مى دانند. میان عالمان سنى، در كتاب مغنیه آمده كه حنفیه، مالكیه و حنبلى ها رؤیت را هر كجاى زمین كافى مى دانند; اما شافعیه، معتقد به عدم كفایت است و قریب الافق بودن را شرط كفایت مى داند.
ادلّه طرفداران كفایت رؤیت براى شهرهاى بعیدالافق از این قرار است: طبق سوره قدر، شب قدر براى همه اهل زمین یكى است. احادیثى كه با تعابیر گوناگون، ملاك را رؤیت گرفته اند، اطلاق آن باعث كفایت رؤیت در مورد یك منطقه دارد، و تعبیر به كفایت دیدن در شهر دیگر، شامل همه شهرها مى شود.
ادلّه مخالفان از این قرار است: از تعبیر كفایت دیدن در شهرى براى شهر دیگر، اطلاق استفاده نمى شود; بلكه انصراف عرفى به شهرهاى هم افق و یا قریب الافق دارد، و نیز چگونه تعبیر شهر دیگر، شامل حتى شهرى است كه در دورترین نقطه زمین ما قرار دارد.
در هر حال نمى توان برهان قاطعى بر وحدت زمان هلال اقامه كرد; پس نمى توان فرد یا دولتى را به تعیین هلال واداشت و نباید در این مباحث از جهانیان واهمه داشته باشیم; بلكه باید طبق اصول و ادله خود حركت كنیم.
یگانه راه قطعى، دستور ولىّ امر مسلمانان بر تعیین وقت هلال است كه ادله شرعى كافى براى پذیرش آن وجود دارد.
ابتدا سه مطلب كه در روشن شدن موضوع بحث مؤثر است، ذكر مى شود:
1. ما مسأله وحدت اسلامى را از مهم ترین ویژگى هاى امت اسلامى مى دانیم; یعنى همان امورى كه قرآن كریم بر آن اصرار ورزیده و سنت شریف بر آن تأكید كرده است. ما هر گامى را كه به شكل درست و شرعى براى تحقق این هدف اسلامى بزرگ برداشته شود، تأیید مى كنیم; هدفى كه همگان به آن تمایل دارند; چرا كه تمام مسلمانان از این نظر در حالت واحدى قرار دارند و در صددند در مسیر تكامل، خود را به رها شدن از قید و بندهاى دنیایى بكشانند و از جهت دیگر با متجاوزان و غربى بستیزند.
2. بر این نكته تأكید مى كنیم بسیارى از كسانى كه در جوامع اسلامى در حال حاضر بر امور مسلطند، درصدد سودجویى از مسأله تعیین ابتداى ماه هاى قمرى و مناسبت هاى اسلامى هستند تا در مسیر اهداف كوچك خود، از آن استفاده كنند. این امر باید باعث آن باشد كه خود را از این حاكمان كنار زنیم و این مناسبت ها را به دست افراد مستقل بسپاریم تا این مناسبت ها تحت تأثیر هواهاى نفسانى قرار نگیرند و ما فقط خدا را مراقب خود قرار دهیم.
3. هر ماه با خارج شدن از جایگاه خود كه میان زمین و خورشید است، آغاز مى شود (همان وقتى كه جهت تاریك ماه، در مقابل زمین قرار مى گیرد و بدین سبب براى ساكنان زمین دیده نمى شود). ماه با خارج شدن از این محل آغاز مى شود كه ناحیه نصف روشن آن به شكل هلال، شروع مى شود (و این حالت، شروع حركت اقترانى نام دارد) و ماه هر قدر از زمان پنهان شدن خود فاصله گیرد، مساحت قسمتى كه براى ما ظاهر شده، افزون تر مى شود تا جایى كه همه نصف آن به شكل «بدر» براى ما آشكار خواهد شد كه زمین در این زمان میان ماه و خورشید قرار مى گیرد.
در ابتداى ماه، ظهور هلال در محل غروب خورشید حاصل مى شود و در این حالت مدّت اندكى در بالاى افق قرار دارد و پس از آن پنهان مى شود; به همین علت، گاهى رؤیت ماه دشوار یا غیر ممكن است; مانند موارد ذیل:
أ: هلال ماه بعد از غروب خورشید بالاى افق غربى، در زمان كمى ظاهر، و پس از آن در زیر افق غربى پنهان شود كه در این صورت ظهورش آشكار نخواهد بود و چه بسا رؤیت آن مشكل یا غیر ممكن باشد.
ب. قسمت روشن هلال در مقابل زمین قرار گیرد و پس از آن در زیر افق، قبل از غروب خورشید پنهان شود كه در این هنگام، تا زمانى كه خورشید پیدا است، امكان رؤیت هلال وجود ندارد.
ج. ناحیه نورانى ماه كه مقابل زمین است، بسیار اندك باشد; به سبب آن كه در ابتداى خروج از حالت پنهان شدن است كه در این وقت با چشم غیر مسلح دیده نمى شود.
در تمام حالات سه گانه پیشین، در واقع دوره طبیعى ماه آغاز شده است و فقط ما نتوانسته ایم آن را نگاه كنیم; اما ماه شرعى با مفهومى كه دارد، هنوز شروع نشده است و شروع ماه شرعى فقط بر دو امر توقف دارد:
امر اوّل. ماه از محل پنهان شده خود شروع به خارج شدن كند و قسمت روشن آن مقابل زمین قرار گیرد.
امر دوم. با چشمان عادى و غیر مسلح، منطقه روشن ماه دیده شود; به همین علت، گاهى ماه شرعى از ماه فلكى و طبیعى به تأخیر مى افتد.
در شریعت اسلامى، معیار دیدن ماه فقط با چشم است، نه دیدن به هر شكل;
گэه با ابزار باشد كه در این صورت وجود مانع از رؤیت هلال مانند ابر و مه ضررى به آن نخواهد رساند.
همچنین معیار، رؤیت ماه با ابزار علمى نیست. معیار فقط دیدن با چشم معمول و بدون ابزار است.
مسأله اختلاف شهرها در رؤیت ماه
گاهى هلال ماه در شهرى دیده مى شود; اما در شهر دیگرى دیده نمى شود. در چنین وضعى حكم چیست؟
در پاسخ این پرسش گفته مى شود كه ندیدن ماه، گاهى به سبب وجود مانعى مانند ابرى بودن هوا است. در این صورت، شكى نیست كه رؤیت هلال در یك شهر، براى شهرى كه داراى آسمانى ابرى است، كفایت مى كند.
گاهى عدم رؤیت هلال به علت اختلاف افق است; چه اختلاف در طول یا عرض و یا هم طول و عرض باشد.
چون در گذشته یادآور شدیم كه رؤیت ماه از نظر شرعى فقط به دو امر بستگى دارد:
خروج ماه از حالت پنهان خود و امكان دیدن آن با چشم عادى، آغاز ماه به مفهوم شرعى آن، امرى نسبى خواهد بود. چه ما معتقد شویم كه در واقع، خارج شدن ماه از حالت پنهانى خود امرى نسبى است یا امرى طبیعى و واحدى است كه تكرار نمى شود (چون در مفهوم محاق و حالت پنهان شدن ماه دو نظریه است). برخى مى گویند: این حالت در اثر قرار گرفتن مركز ماه بر روى خطى است كه بین مركز زمین و خورشید تصویر مى شود كه در این صورت، ماه از دید همه اهل زمین پنهان خواهد شد و برخى نیز معتقدند كه حالت پنهان شدن (محاق) ماه بر اساس قرار گرفتن جهت تاریك ماه با منطقه اى از زمین است كه امرى نسبى خواهد بود.
در هر حال، نسبیت در دیدن ماه، بر آمده از امكان رؤیت ماه با چشم معمول و غیر مسلّح است; به همین علّت، لازم است به متون شرعى رجوع شود تا بدانیم كه آیا شارع مقدّس امكان دیدن ماه را در مكانى از زمین براى مكان هاى دیگر در شروع ماه جدید كافى مى داند یا چنین رؤیتى را براى مكان هاى دیگر معتبر نمى داند.
در این عرصه، اختلاف مهمى میان دانشمندان بزرگ، در بررسى متون پدید آمده است. سرّ اختلاف این بزرگان ممكن است به علت «انصراف» متون باشد كه در جمله «دیدن ماه در شهر دیگرى»، برخى گفته اند درست است. این تعبیر مطلق است; اما این اطلاق، به شهرى انصراف دارد كه در افق با شهرى كه رؤیت هلال انجام گرفته، نزدیك است.
برخى این انصراف را نپذیرفته، و گفته اند: تعبیر «شهر دیگرى» شامل هر شهر دیگرى مى شود;گэه هم افق یا قریب الافق نباشند; چرا كه مطلق و بدون قید ذكر شده است.
دیدگاه عالمان شیعه
دانشمندان شیعه همگى بر این نكته توافق دارند كه رؤیت ماه در شهرى براى شهرهاى قریب الافق نیز كفایت مى كند; چون در چنین حالتى علم پیدا مى شود كه ندیدن ماه در شهرهاى قریب الافق، به علت مانعى بوده است; اما درباره شهرهاى دور كه داراى افق هاى گوناگونى هستند، گفته شده كه عالمان گذشته به این مسأله نپرداخته اند; اما رأى مشهور عالمان متأخر آن است كه رؤیت هلال در شهرى براى شهرهاى دیگر كه در افق با آن شهر مختلف است، كافى نیست و نمى توان آن را ابتداى ماه شرعى براى شهرهاى دیگر برشمرد; البته تعدادى از عالمان و محققان شیعه به كفایت رؤیت در یك شهر براى شهرهاى دیگر معتقد شده اند. این كفایت را مرحوم علامه حلى در كتاب التذكره از برخى عالمان نقل كرده، و خود با صراحت تمام در كتاب المنتهى آن را برگزیده است; چنان كه شهید اول در كتاب الدروس، این قول را محتمل دانسته و نیز مرحوم محدث كاشانى در كتاب الوافى نیز با صراحت آن را برگزیده و روایت ذیل را در این باب ذكر كرده است:
بصرى مى گوید: از امام صادق(علیه السلام) درباره هلال رمضان كه در 29 شعبان آن گاه كه هوا بر ما ابرى مى شود پرسیدم. امام پاسخ داد: روزه نگیر، مگر هلال را ببینى و اگر اهل شهر دیگرى شهادت بر رؤیت آن در آن روز دادند، روزه آن روز را قضا كن. (الاستبصار، ج 2، ص 64، ح 206)
مرحوم فیض كاشانى در حاشیه اى بر این روایت مى گوید: این كه امام فرمود: اگر ماه را اهل شهر دیگرى در آن روز دیده باشند، تو روزه آن روز را قضا كن، به علّت آن است كه اگر فردى در شهرى ماه را دیده باشد، در واقع حدود هزار نفر آن را دیده اند; چنان كه گذشت و به ظاهر، فرقى نیست شهرى كه در آن ماه دیده شده است، به شهرى كه دیده نشده، نزدیك یا دور باشد; چون اولا بناى تكلیف بر خود رؤیت است، نه بر امكان رؤیت و ثانیاً نزدیك و دور بودن براى عموم مردم مشخص نیست و ثالثاً لفظ مطلق است و تعبیر «شهر دیگر» بدون قید ذكر شده; پس این كه میان فقیهان متأخر ما مشهور شده: شهر قریب الافق یا بعید الافق با یك دیگر فرق دارند و به دنبال این، كلام فقیهان در تفسیر دور و نزدیك بودن هم به واسطه اجتهاد با یك دیگر مختلف شده، بى اساس است (ص 20).
مرحوم شعرانى بر كلام فیض كاشانى تعلیقه اى دارد كه مى گوید: خود شریعت، ماه قمرى را به امكان رؤیت مرتبط كرده است. حال باید توجه كنیم كه آیا ماه را در هر منطقه اى به امكان رؤیت در همان منطقه ربط داده یا ماه را به همه مناطق در صورت امكان رؤیت در هر مكانى ربط داده. بر اساس آنچه ما از ادلّه شرعى مى فهمیم، نزدیك تر به واقع آن است كه در یك مكان كه امكان رؤیت باشد، براى همه مناطق كافى است; پس اگر هلال در شهرى رؤیت شود، در شهرهاى دیگر هم ثابت مى شود.
همین قول را صاحب كتاب حدائق در الحدائق تأیید كرده و نیز صاحب جواهر به آن متمایل شده; گر چه به اختیار این قول تصریح نكرده است و نیز نراقى در المستند و سید ابوتراب خوانسارى در شرح نجاة العباد و سید حكیم در المستمسك خود به این قول متمایل شده اند. متن كتاب چنین است: با علم به متساوى بودن دو شهر در افق طولى، اشكالى در حجّیت بیّنه رؤیت هلال در یكى از دو شهر براى شهر دیگرى نیست، و همین طور است اگر هلال در شهرهاى شرقى رؤیت شده باشد كه در این صورت، براى شهرهاى غربى به طریق بهترى اثبات مى شود; اما اگر رؤیت هلال در شهرهاى غربى باشد، تمسك به اطلاق متن روایت (شهر دیگر) بعید نیست. (مگر این كه علم به عدم رؤیت در شهرهاى دیگر باشد كه در این حالت مجال براى حكم ظاهرى وجود ندارد) و ادعاى انصراف لفظ و منحصر كردن آن به دو شهر كه قریب الافق هستند ثابت نیست. (المستمسك، ج 8، ص 481)
آقاى خویى در كتاب منهاج الصالحین همین قول را گفته; زیرا تصریح كرده است: و این قول ]=كافى بودن رؤیت در شهرى براى ثبوت هلال در شهر دیگرى گэه با اختلاف افق آن دو [قوى تر و روشن تر است (منهاج الصالحین، ج 1، ص 274)
مرحوم سید محمد باقر صدر در الفتاوى الواضحة این قول را پسندیده است، (الفتاوى الواضحة، ص519) و مرحوم شیخ كاشف الغطاء در كتاب الفردوس الاعلى مى گوید:
سؤال:آیا اگر در آسمان مانعى نباشد، بیّنه در شهر براى ثابت شدن هلال حجّت است یا حجیت ندارد؟
جواب: در این سؤال، نوعى اجمال وجود دارد; اما ضابطه كلى آن است كه ادلّه حجّیت بیّنه مطلق است و به دور نبودن یا شك نكردن در بیّنه بعد از تحقق موضوع آن مقید نیست، مگر آن كه انسان، به اشتباه بودن بیّنه یا خطا بودن آن علم یابد; پس فرقى نیست بیّنه اى كه بر رؤیت هلال قائم شده در خود شهر یاخارج شهر باشد و دور از شهر یا نزدیك آن باشد.
رأى دیگر، عدم كفایت است كه این قول نیز طرفدارانى دارد. امام خمینى(قدس سره) به این قول تصریح كرده; آن جا كه مى گوید: اگر هلال در شهرى ثابت شده، امّا در شهر دیگرى ثابت نشده باشد، اگر هر دو شهر از نظر افق نزدیك هم یا هم افق باشند، كفایت مى كند در غیر این صورت كافى نیست. (تحریر الوسیلة، ج 1، ص 297)
دیدگاه عالمان غیر شیعه
علامه مغنیه در كتاب خود (فقه در مذاهب پنجگانه) نقل كرده كه حنفیه، مالكیه وحنبلى ها گفته اند:
هرگاه رؤیت هلال در ناحیه اى از زمین ثابت شود، بر سایر نواحى زمین نیز ثابت مى شود و در این مسأله فرقى میان دور و نزدیك و غیر آن به واسطه اختلاف افق هلال نیست.
امامیه و شافعیه گفته اند: اگر اهل شهرى هلال را رؤیت كنند، اما اهل شهر دیگرى آن را رؤیت نكنند، اگر در افق قریب باشند، حكمشان یكى است و اگر در افق و زمان طلوع ماه اختلاف داشته باشند، هر شهرى حكم خاص خود را دارد(الفقه على المذاهب الخمسه، ص 162);
امّا ما دیدیم كه در صورت اختلاف افق، عالمان شیعه اختلاف دارند; گэه آنچه مغنیه گفته، مشهور میان عالمان شیعه است.
امام محمد غزالى در كتاب احیاء الدین گفته است: هرگاه هلال در شهرى دیده شود، اما در شهر دیگرى دیده نشود و بین آن دو از نظر مسافت، كمتر از مسیر دو روز فاصله باشد، روزه بر اهل دو شهر واجب است; ولى اگر مسافت بیشترى باشد، هر شهرى حكم خاص خود را دارد و در این صورت، وجوب روزه از شهرى به شهر دیگر سرایت نمى كند. (ج 1، ص 232(
ادلّه طرفداران كفایت رؤیت هلال در شهرى براى شهرهاى دیگر
پیش از هر چیزى، سوره قدر را یادآور شده اند كه دلالت مى كند شب قدر فقط یك شب براى اهل زمین است با اختلافى كه در افق هاى شهرهاى ساكنان آن وجود دارد; به علّت آن كه قرآن كریم در یك شب نازل شده و این شب همان شب قدر است كه بر هزار ماه برترى دارد و در آن امور بر اساس حكمت الهى تدبیر و جدا مى شود (دخان (44)، 4)، و همه مناطق كره زمین را در بر مى گیرد.
بعد از شاهد قرآنى پیشین، روایاتى ذكر مى شود كه برخى از آن ها از این قرار است:
1. گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) كه فرموده است: تا رؤیت ماه روزه بگیرید و با رؤیت ماه ]جدید[ نیز افطار كنید (بحار الانوار، ج 55، ص 356). این روایت، خطابى كلى براى همه امّت است; پس هر كس در هر مكانى آن را ببیند، رؤیت او همانند رؤیت براى همه است.
2. صحیحه هشام بن حكم كه از امام صادق(علیه السلام) نقل كرده. حضرت در مورد كسى كه 29 روز را روزه گرفته بود فرمود: اگر براى این فرد بیّنه عادل ]= شهادت دو عادل[ از اهل شهر بود كه آنان بر اساس رؤیت هلال، سى روز روزه گرفته اند، باید یك روز را قضا كند. (الوسائل، ج 10، ص 265(
3. روایت صحیحه ابو بصیر از امام صادق(علیه السلام). از امام صادق(علیه السلام) درباره روزى از ماه رمضان كه روزه اش قضا مى شود، پرسیده شد. در پاسخ فرمود: آن را قضا نكن، مگر آن كه دو شاهد عادل از نمازگزاران بر هنگامه ابتداى ماه شهادت دهند و نیز امام صادق(علیه السلام)فرمود: آن روز را كه قضا مى شود، روزه مگیر، مگر اهل شهرها آن روز را قضا كنند; پس اگر آنان چنین كردند، تو هم روزه آن روز را بگیر. (تهذیب الاحكام، ج 4، ص 157)
4. روایت صحیحه اسحاق بن عمار كه مى گوید: از امام صادق(علیه السلام) از هلال ماه رمضان در حالى كه در روز 29 شعبان هستیم و آسمان هم ابرى است پرسیدم. امام(علیه السلام) پاسخ داد: این روز را روزه مگیر، مگر هلال را رؤیت كنى; اما اگر ساكنان شهر دیگرى بر رؤیت هلال گواهى دادند، تو آن روز را قضا كن. (همان، ص 178، ح 493(
5. روایت صحیحه عبدالرحمان بن ابى عبدالله كه مى گوید: از امام صادق(علیه السلام) درباره هلال ماه رمضان در حالى كه در روز 29 شعبان آسمان بر ما ابرى است، پرسیدم. امام پاسخ داد: روزه مگیر، مگر آن را ببینى; اما اگر اهل شهر دیگرى بر آن گواهى دادند، روزه آن روز را قضا كن).الاستبصار، ج2، ص 64، ح 206(
6. و نیز به روایات دیگرى تمسك كرده اند; مانند آنچه در كتاب تهذیب از امام باقر(علیه السلام)آمده: فطر روزى است كه مردم افطار مى كنند، و عید قربان روزى است كه مردم قربانى مى كنند، و روزه وقتى است كه مردم روزه مى گیرند. (تهذیب الاحكام، ج 4، ص 317، ح 966(
روایتى نیز از طریق ابى الجارود نقل شده و مى گوید: از امام باقر(علیه السلام) شنیدم كه مى فرماید: روزه بگیر زمانى كه مردم روزه مى گیرند و افطار كن; آن گاه كه مردم افطار مى كنند; چرا كه خداوند، هلال ها را زمان تعیین وقت ها براى مردم قرار داده است. (همان، ص 164، ح 462(
به آنچه در دعاى روایت شده در قنوت نماز عید ذكر شده تمسك كرده اند: خدایا! از تو مسألت دارم به حق این روز كه براى مسلمانان عید قرار داده اى (مصباح المتهجّد، ص 645)، و نیز دعاى روایت شده از امامان معصوم را ذكر كرده اند كه در آن آمده است: و رؤیت آن را براى همه مردم، رؤیت یكسان قرار داده اى.
استدلال هاى آنان به سكوت همه روایات ختم شده كه هیچ یك، وحدت افق را در مسأله رؤیت معتبر نكرده و حتى در روایات ضعیف هم از وحدت افق ذكرى نشده است.
ادلّه مخالفان كفایت رؤیت هلال در شهرى براى شهرهاى دیگر
آنچه در گفتار این مخالفان ظهور دارد، از همان ابتدا تأكید بر مسأله «انصراف» عرفى است كه از تعبیر «رؤیت در شهر دیگر» استفاده كرده اند به شكلى كه تعبیر «شهر دیگر» درست، و مطلق است و شامل همه شهرهاى دیگر مى شود; اما منصرف و متمایل به شهرى است كه با شهرى كه رؤیت حاصل شده از نظر طول و عرض، قریب الافق هستند; پس در این حالت، قاعده فقط در خصوص شهرهاى نزدیك به هم، رأى به وحدت حكم مى دهد و آن گاه كه دقت كنیم، مى بینیم این انصراف عرفى با توجه به مسائل ذیل مورد تأكید واقع مى شود:
أ. بعید پنداشتن این مسأله كه در روایتى كه تعبیر «شهر دیگر» را دارد، نظر به شهرهایى هم داشته باشد كه در دورترین نقطه زمین باشد.
ب. تأكید عرف بر تشبیه و قیاس اختلاف اوقات طلوع قمرى بر اوقات مختلف طلوع هاى خورشیدى، به رغم بطلان این قیاس، امّا در هر حال، این باور عرفى باعث منصرف كردن ظهور كلام از شمول همه شهرها مى شود و این مسأله سبب مى شود كه اگر به واقع منظور از «شهر دیگر» اعم از شهرهاى نزدیك و دور بوده، لازم بود در خود روایات تصریح مى شد كه فرقى میان شهر نزدیك یا دور نیست و چون چنین تصریحى در روایات موجود نیست، همان باور عرف و فهم عرفى كه از تعبیر «شهر دیگر» فقط شهر نزدیك را مى فهمد، پذیرفته شده است.
از استدلال طرفداران كفایت رؤیت به سوره قدر پاسخ داده مى شود كه شاید آن شب در علم خداوند فقط یك شب است و این مسأله با حكم ظاهرى این شهر با دیگرى فرق دارد. نیز شاید از استدلال آن ها به گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) (روزه بگیرید تا رؤیت، و افطار كنید با رؤیت) چنین پاسخ داده شود كه حكم گэه كلى و عمومى است، به اندازه افراد و شهرهاى متعدد، این حكم نیز منحل و متعدّد مى شود به ویژه آنگه كه قاعده «انصراف» ذكر شده را هم مدّ نظر قرار دهیم.
به این طریق نیز از شواهد دیگرى كه ذكر كرده بودند، پاسخ داده مى شود و افزون بر این ها در سند روایات نیز ضعف وجود دارد; اما این كه گفتند روایات از اعتبار وحدت افق ساكت است، همین سكوت مى تواند دلیلى ضدّ طرفداران كفایت رؤیت باشد; زیرا این روایات از بیان عدم فرق میان شهرهاى دور و نزدیك ساكتند به رغم آن كه متعارف میان مردم ، وجود این فرق است; پس اگر روایات در صدد عدم فرق شهر نزدیك با دور بود، مى بایست این عدم فرق را بیان مى كرد.
در هر حال، منشأ این مسأله و بازگشت آن به فهم ظاهر كلام برمى گردد; پس نمى توان برهان قاطعى اقامه كرد; چرا كه در مسأله، متن صریحى نداریم. بر این اساس، ما معتقدیم كه مسأله یگانه كردن ماه هاى قمرى، امرى است كه با این اختلاف ها تا زمانى كه وجود دارند، سازگارى ندارد و امكان بهره بردارى و رسیدن به نظامى كلى نیست; حال چه قائل به انفتاح باب اجتهاد یا بسته بودن آن باشیم; زیرا با عرضه كردن آرا مى یابیم كه مذاهب در این مسأله مختلفند و نیز آراى مجتهدانى هم كه طرفدار انفتاح باب اجتهاد هستند نیز متعدّد و پراكنده است و طبیعى است تا وقتى اوضاع چنین است، امكان اجبار فرد یا دولتى به نظام خاصى كه گاهى هم آن را باور ندارد، ممكن نیست; پس چگونه امكان دارد بیانه اى بر وحدت ابتداى ماه صادر شود. بله، مگر ولىّ امر مسلمانان در این زمینه، دستورى صادر كند.
به رغم آنچه در این نوشته گذشت، مى یابیم كه كوشش هاى انجام گرفته شده گاهى در جهت تقریب آرا بسیار مفید بوده، و در مسیر تشخیص شهادت هاى صحیح از باطل گاهى مؤثر شده است; بلكه این كوشش ها در متحد كردن بخش بزرگى از افرادى كه به وحدت افق ها ایمان دارند، مفید واقع مى شود; اما با این همه، ما از سودجویى سیاسى پست از این مسأله شریف ترسانیم.
در پایان مى گوییم: هرگاه ما به شریعت خود تمسك جوییم و به حق و همراه دقت سخن گوییم، پیروزیم و آنچه جهانیان درباره ما مى گویند چندان مهم نخواهد بود و به همین سبب است كه اعتراض خویش را به استناد برخى از عالمان به «دیدگاه جهانى» یادآور مى شویم; پس مهم نزد ما تحقق بخشیدن به خواست شریعت اسلامى است و دانستیم كه مسأله رؤیت هلال مسأله اى اختلافى است و در آن اجماعى نیست.
منابع و مآخذ :
1ـ قرآن كریم.
2ـ الاستبصار، ج 2.
3ـ المستمسك، ج 8.
4ـ منهاج الصالحین، ج 1.
5ـ الفتاوى الواضحة.
6ـ تحریر الوسیلة، ج 1.
7ـ الفقه على المذاهب الخمسه.
8ـ احیاءالدین، محمدغزالى، ج 1.
9ـ بحارالانوار، ج 55.
10ـ الوسائل، ج 10.
11ـ تهذیب الاحكام، ج 4.
12ـ مصباح المتهجّد.

ارسال توسط کاربر محترم سایت :fc_farshad

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد