طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اعجاز تواضع وفروتني

اعجاز تواضع وفروتني

اعجاز تواضع وفروتني

نگارنده ترجيح مي دهد روايتي عبرت آموز ومانايي از حضرت مسيح(ع) را، به قرار زير زينت بخش نوشته ي پيش رو نمايد: آن حضرت به ياران خود فرمود: اي حواريون وياران پاک من! نياز وحاجتي را با شما درميان مي گذارم، مي خواهم که شما آن را بر آورده سازيد.عرض کردند: يا روح اله، حاجت ونياز شما برآورده است.ما آماده ايم .حضرت عيسي از جا برخاست

28db0919 b5a3 4279 b594 368d31e5886f - اعجاز تواضع وفروتني

19279 - اعجاز تواضع وفروتني
اعجاز تواضع وفروتني

 

نويسنده: امير ديواني

 

فروتني برانسان خاکسار، جز بلند گي نمي افزايد، پس تواضع کنيد تا خداي تان برشما رحمت فرستد.
نگارنده ترجيح مي دهد روايتي عبرت آموز ومانايي از حضرت مسيح(ع) را، به قرار زير زينت بخش نوشته ي پيش رو نمايد: آن حضرت به ياران خود فرمود: اي حواريون وياران پاک من! نياز وحاجتي را با شما درميان مي گذارم، مي خواهم که شما آن را بر آورده سازيد.عرض کردند: يا روح اله، حاجت ونياز شما برآورده است.ما آماده ايم .حضرت عيسي از جا برخاست وپاهاي حواريون را شست وشوداد.آنان گفتند: روا وشايسته تر اين بود که ما پاهاي شما را مي شستيم.
فرمود: سزاورترين مردم درخدمت کردن ، خود عالم ودانشمند است . سپس فرمود: يگانه هدف من از دست زدن به چنين کار اين بود که با ارايه واظهار تواضع خود بر شما، شما نيز به نوبه ي خودمانند خود من با مردم تواضع وفروتني نماييد.
به قول مولانا صائب تبريزي:
شبنم به آفتاب رسيد از افتادگي
بنگر که از کجا به کجا مي توان شدن
حضرت عيسي پس از آن فرمود: علم وحکمت با تواضع و فروتني روبه سازمان يا بي وآبادي مي گذرد، نه با تکبر وبزرگ منشي وبدين سان زراعت درزمين نرم وهموار مي رويد وگياهان در دشت وهامون فروهشته ، سبز مي شوند ، نه درکوه هاي فرازمند وبر افرواشته.
به راستي:
فيض روح القدس اربار مدد فرمايد.
ديگران هم بکنند، آنچه مسيحا مي کرد.
شاد روان سعدي، سخنور سبک” سهل وممتنع” ومايه ي فخر وافتخار عالم شعر وادب چه خوش سروده است:
يکي قطره باران زابري چکيد
خجل شد چوپهناي دريا بديد./
که جايي که درياست، من کيستم
گراوهست، حقا که من نيستم.
چو خود رابه چشم حقارت بديد
صدف درکنارش به جان پروريد.
سپهرش به جايي رسانيد کار
که شد نامور لولو شاهوار
بلندي از آن يافت، کو پست شد
درنيستي کوفت تا هست شد
تواضع کند هوشمند گزين
نهد شاخ پرميوه، سربرزمين.
پس: کسي که فروتني کند، نزد خود ناچيز، ولي در چشم مردم، بزرگ مي باشد.هفتمين نصيحت خردمندانه وپند ارزنده ي لقمان حکيم به پسرش، مساله ي رعايت تواضع و فروتني است که مي توان آن را اساس وپايه ي ارزش وکليد گنجيه ي کمالات دانست. اومي گويد: ” پسرم ! بابي اعتنايي از مردم روي مگردان. “يعني افتاده باش. به قول مولانا صائب تبريزي ، سخن سراي ممتاز همه ي دوران ها:
فروتني است دليل رسيدگان کمال
که چون سوار به منزل رسد، پياده شود.
تواضع وخاکساري درزمره ي برجسته ترين صفات آدمي شمرده مي شود.فروتني، زيبنده ي هر فردي است وبراي دانايان وعلم جويان سزاوارتر بوده وکبر وخود بزرگ بيني، ويژگي ناخوشايندي است که از ديدگاه همگان ناپسند شمرده مي شود وبراي دانشمندان ودانش پژوهان نامطلوب تر مي باشد.فراگيري علم بايد آدمي را در برابر سايرين فروتن تر کند نه آن که سبب خود شيفتگي وغرورش شود. پاره اي کسان بي جنبه وکم ظرفيت به صرف چند سال تحصيل ودستيابي به عناوني ظاهر فريب دنيايي، چنان خود خواه مي شوند که خويشتن را برتر از همه مي انگارند وتوقع دارند که خيل عظيمي از مردم ، آنان را بزرگ داشته وغلام حلقه به گوش شان شوند. به قول مثال هاي فارسي: “با شاه فالوده نمي خورد!”،
اگر پدرشان رانديده بودند، ادعاي پادشاهي مي کردند!
درصورتي که: ” درخت هر چه بارش بيشتر مي شود، سرش فروتر مي آيد!” اما همان گونه که درحديث آمده است: ” کسي که خويشتن را عالم بشمرد واز سر فروتني ادعا کند: ” من فرزانه ام، در واقع نادان است.” اينان از مرحله پرت اند، دچار کمبود شخصيت هستند ودربين مردم، احساس حقارت وکمتري مي کنند وبا دعوي فضل ورجحاتشان برآنند تا براي خود
شخصيت دروغين وخلاف دست وپا کنند. درحالي که چنان چه علم اندوزي با تربيت انساني واخلاقي توام باشد ، بايد هر چه بردانسته هاي انسان اضافه مي گردد، خضوع وخاکساري اش فزوني گيرد.
از تواضع مي توان کردن مسخر عالمي
خاتم دست سليماني ، همين پشت دوتاست
(ناصر علي سير هندي)
به خاک اين قدر دادن رمز کاري است
که عزمت نزد ما درخاک ساري است.
(؟)
مفهوخ تواضع وانواع آن:
“اساسا تواضع از واژه ي وضع که معني فرونهادن را دارد، گرفته شده، به همين دليل خاطر زايمان زنان، به وضع حمل تعبيري مي شود ومفهومش از لحاظ اخلاقي اين است که بشر بايد خويشتن را در مقابل پروردگار وآفريدگان پايين تر از موقعيت خويشتن بنهد، فروتني وفرو روحي نمايد وعکس آن تکبر، بزرگ نمايي وتفرعن است که جز صفات نکوهيده وپايه ومايه ي کژ راهي هاي فکري وعلمي بسيار رذيله به حساب مي آيد.
گفتني است فروتني مفهوم ذلت وخواري خود فرد نيست که ناپسند ونکوهيده است .از جمله نشانه هاي تواضع اين است که آدمي در رويا رويي با سايرين خوش روو خوش برخورد باشد.وهنگام افت وخيز وجداشدن از آنان، با ابروي گشاده ودلنشين ، روبه رويا جدا گردد وجدايي اش مهر آميز است نه از روي بي اعتنايي ، که باعث کينه و کدورت شده واز علايم صفات زشت، تکبر وخود شيفتگي را مي توان نام برد.
خروج از چار چوب فروتني، نوعي بيماري عيان است که نمايانگر مرض وعدم صفاي باطن شمرده مي شود . صفت ياد شده را علامت ها ودرجه هاي متفاوت است ، بايد شفاف و به موقع رعايت شان کرد.
سعدي در باب چهارم بوستان راجع به خاکساري چنين مي گويد:
زخاک آفريدت خداوند پاک
پس اي بنده ، افتادگي کن چوخاک
حريص وجهان سوز وسرکش مباش
زخاک آفريدندت، آتش مباش
چو گردن کشيد آتش هولناک
به بيچارگي تن بينداخت، خاک
چو آن سرافرازي نمود، اين کمي
از آن ديو کردند، ازين آدمي
علما ودانشمندان هم مانند پيشوايان دين، درمقابل مردم بسي افتاده بوده وپيوسته با آن ها خاکسارانه رفتار مي کردند. نقل است که روزي علامه مقدس اردبيلي سفر مي کرد. يکي از زايران که او را نمي شناخت، گفت: “جامه هاي مار هم ببر نزديک آب، بشوي وچروک شان را بگير.” وي پذيرفت ولباس هاي آن مرد را برد، شست وآورد تا تحويلش دهد. در اين هنگام ، آن مرد، علامه را شناخت وخجالت کشيد. مردم نيز او را سرزنش کردند.مقدس اردبيلي فرمود: ” چرا ملامتش مي کنيد، مطلبي نشده است .حقوق برادران مومن بريکديگر بيش از اين هاست!”
حاج شيخ عباس قمي، بعد از نقل اين رخداد مي گويد:” مولانا دراين امر هب امام هشتم اقتدا کرد، زيرا در روايت آمده است که روزي امام هشتم وارد حمام شد، شخصي در آنجا بود که آن حضرت را نمي شناخت ، گفت: بيا مرا کيسه بکش. امام چنين کرد. آنگاه مردم آمدند، ايشان را شناختند وبابت خواسته ي آن فرد معذرت خواستند.اما با آن ها سرگرم صحبت بود تانگران نباشد وهمين گونه ادامه داد تا کيسه کشيدن او را تمام کرد. شاد روان دکتر محمد حسابي، فيزيک دان نامدار ايران مي گفت: “بزرگترين درس زندگي ام را زماني آموختم که انيشتين مرا استاد خواند، آن زمان متوجه شدم هر چه انسان، وجود ارزشمندتري داشته باشد، همان اندازه فروتن ومودب هم هست.”
اين هاپاره يا از سخنان استاد ياد شده است .فردي که براي ارايه ي نظريه ي مهم اش در زمينه ي بي نهايت بودن ذرات به دانشگاه پرينستون سفر کرده وبه ديداري انيشتين رفت. انيشتين به دکتر حسابي گفت که نظريه اش در آينده اي دور، علم فيزيک را متحول ساخت لکن هنوز کامل نيست وبايد روي آن کار کند. به همين دليل بهترين آزمايشگاه با تمام امکانات در اختيار دکتر حسابي قرار گرفت.
درپي پژوهش هاي فراوان، نظريه آماده شد.آن روز دکتر حسابي به دانشگاه مزبور رفت تا از نظريه اش دفاع کند.هنگامي که وارد تالار شد، انيشتين از جاي خود برخاست ومثل تمام استادان ودانشمندان به وي احترام گذاشت وتشويقش کرد.دکتر حسابي به سرعت نظريه اش را توضيح داد.پرفسور انيشتين او را صدا کرد وگفت: “چرا اين همه با عجله؟” دکتر درجواب اظهار داشت:” نمي خواستم وقت تان را بگيرم. “انيشتين گفت: ” استاد، من هم اکنون شاگرد شما هستم.”
افتادگي آموز اگر طالب فيضي
هرگز نخورد آب، زميني که بلند است.
(پورياي ولي)
تواضع زگردن فرازان نکوست
گداگر تواضع کند، خوي اوست
(سعدي)
انواع فروتني:
“به طور کلي تواضع بردو قسم است:
1- تواضع درمقابل خدا که شامل تواضع دربرابر حق وقانون پروردگار، فروتني درقبال پيامبران ، امامان واوليا خدا.
2- فروتني درمعاشرت با مردم، از دوست، همسايه، پدر ومادر، معلم، استاد، همکار و… مسلم است که افتادگي درمقابل ايزد، عالي ترين ومهم ترين درجه ي فروتني است، چنان که ضد آن تکبر دربرابر خدا، بزرگترين گناه وسرکشي شمرده مي شود. تواضع دربرابر خدا، جز ايمان ژرف، اعتقاد صحيح، معرفت. راه يابي به مقام قرب الهي است.نشانه ي آن، نهايت تسلمي درمقابل فرمان هاي آفريدگار ويپروي از او، وکمال خضوع وخشوع در برابر عظمتش مي باشد، به نحوي که آدمي خويشتن را هم چون افتادن قطره اي دراقيانوس فنا در ذات مطلق الهي بنگرد وخود را هيچ وصفر بداند ودربرابر حق، هيچ گونه چون وچرا نداشته باشد. همه چيز را براي اوبخواهد ودر مسير رضاي الهي گام بردارد. واتصالش به خداوند درحدي باشد که به قول شاعر:
اسير تو از هشت خلد مستغني است
غلام کوي تواز هر دوجهان آزاد است./
بي مغز بود سر که نهاديم پيش خلق
ديگر فروتني به در کبريا کنيم.
(سعدي)
تواضع داراي درجاتي است .يکي از آن ها اين است که انسان موقعيت نفسش را بداند وآن را با قلب سالم درهمان جايگاه قرار دهد وبراي ديگران همان را بپسندد که براي خود مي پسندد هر گاه از کسي بدي ديد، آن را با نيکي پاسخ دهد.
خشم خود را فرو برد، از گناهان مردم بگذرد وآن ها را مورد عفو قرار دهد.خداوند نيکوکاران را دوست دارد.
انسان يکي هزار شود از افتادگي
هر دانه اي که خاک نشين گشت، خرمني است
(کاشاني)
تواضع مر ترا دارد گرامي
زکبر آيد بدي در نيکنامي
(ناصر خسرو)
فروتني دربرابر متکبران:
درمنابع ديني ، انسان ها از تواضع دربرابر فردي که خود را بزرگ مي پندارد وديگران را به ديده ي حقارت مي نگرد، باز داشته اند، زيرا از يک سو موجب پستي وذلت انسان است واز طرف ديگر تکبر را براي ادامه ي عمل ناپسندش تشويق مي نمايد وگمان مي ند واقعا لايق احترام سايرين است. درمورد اهميت فروتني وافتادگي هر چه گفته ونوشته شود .اندک است ولي نگارنده به همين مختصر بسنده مي کند ومقاله ي حاضر را با ابياتي نغز وحکمت آموز به پايان مي برد:
زافتادگي به مسند عزت رسيده است
يوسف کند چگونه فراموش، چاه را
(صائب)
“حافظ ” افتادگي از دست مده زانکه حسود
عرض و مال ودل ودين در سر مغروري کرد
منبع:فصلنامه بهداشت و روان شماره 30

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد