خانه » همه » مذهبی » بر صدر فرزانگی

بر صدر فرزانگی

بر صدر فرزانگی

تاریخ تشیع، پیوسته نظاره‌گر مظلومیت مجاهدانی است که همواره در سایه اندیشه و عمل، این مشعل فروزان را بر فراز جای رفعت آدمی، روشن نگاه داشته و با بذل هستی خویش، این سترگْ مذهب مبارزه را سرافراز و باشکوه، بر تارک تاریخ نشانده‌اند. شهید آیت الله سیدمحمد باقر صدر، ستاره فروزانی است که در این هماوردگاه دشوار، تنها به

60523252 c8e5 4d85 a4db 283a2d24059a - بر صدر فرزانگی

0019520 - بر صدر فرزانگی
بر صدر فرزانگی

 

 

نیم نگاهی به زندگی و شخصیت آیت‌الله شهید سید محمد باقر صدر
اشاره
تاریخ تشیع، پیوسته نظاره‌گر مظلومیت مجاهدانی است که همواره در سایه اندیشه و عمل، این مشعل فروزان را بر فراز جای رفعت آدمی، روشن نگاه داشته و با بذل هستی خویش، این سترگْ مذهب مبارزه را سرافراز و باشکوه، بر تارک تاریخ نشانده‌اند. شهید آیت الله سیدمحمد باقر صدر، ستاره فروزانی است که در این هماوردگاه دشوار، تنها به اندیشیدن و نظریه‌پردازی بسنده نکرد و جان بر سر راه آرمان خویش نهاد و تمامی هستی خویش را نثار راهی کرد که جز به مدد همت بزرگ مردانی چون او، در جهانی سراسر ظلمت و جور، گشوده نخواهد شد. 19 فروردین سال‌روز شهادت چنین بزرگ مردی است.
دور نمایی از زندگی و فعالیت
شهید گرانقدر، آیت‌الله سید محمد باقر صدر(قدس سره)، عالم و مجاهد برجسته شیعه عراق، در 25 ذیعقده 1353 قمری، در شهر کاظمین به دنیا آمد. وی فرزند سید حیدر و نوه مجاهد معروف، سید اسماعیل صدر و از خاندان معروف صدر بود. در سه سالگی، پدرش را از دست داد و مادر فاضله‌اش (دختر شیخ عبدالحسین آل‌یاسین) تربیت و پرورش او را به عهده گرفت و برادر بزرگش، سید اسماعیل، او را تعلیم داد. در پنج سالگی به مدرسه رفت و اندکی بعد، آوازه نبوغ بی‌نظیر و استعداد سرشارش در همه شهر پیچید و به سفارش دایی‌های خود، شیخ محمدرضا و شیخ مرتضی آل‌یاسین، به تحصیل علوم حوزوی روی آورد.
وی تا پیش از رسیدن به سن بلوغ، به مرحله اجتهاد رسید و در پانزده سالگی، صاحب فتوا شد. ایشان علاوه بر دروس جاری حوزه، فلسفه اسلامی و فلسفه‌های متأخر اروپایی را نیز به دقت مطالعه کرد. آیت‌الله سید محمد باقر صدر در بیست سالگی به تدریس کتاب کفایة الاصول پرداخت و در بیست و پنج سالگی، تدریس دوره خارج اصول و در بیست و هشت سالگی، دوره خارج فقه را بر اساس کتاب عروة‌الوثقی آغاز کرد و نوآوری‌هایی را در هر دو حوزه فقه و اصول ارائه داد. در کنار تألیف و تصنیف، به تعلیم و تربیت شاگردان فاضل و متعهد، در اغلب رشته‌های علوم اسلامی پرداخت وی، فقیهی دانشمند، آگاه به مسائل و نیازهای فکری و سیاسی جهان اسلام، شجاع و پرهیزکار بود.
در سال 1958 میلادی که ژنرال عبدالکریم قاسم، در عراق رژیم سلطنتی را برانداخت و حکومت جمهوری را در آن کشور اعلام کرد، کمونیست‌ها ـ با استفاده از آزادی عمل سیاسی که قاسم برای آنها به وجود آورده بود ـ موجی از تبلیغات الحادی و ضد اسلامی را در عراق به راه انداختند. از این رو، گروهی از علمای شیعه عراق برای رویارویی با این هجوم تبلیغاتی، «جماعة العلماء نجف» را تأسیس کردند که آیت‌الله صدر ـ با وجود آن که عضو آن نبود ـ نقش رهبری اصلی آنان را بر عهده داشت.
وی به پیشنهاد آیت الله سید محسن حکیم و به منظور رد مکتب فلسفی کمونیسم و طرح مکتب فلسفی اسلام و برتری‌های آن، کتاب «فلسفتنا» ( فلسفه ما) را در سال 1379 قمری و پس از آن، برای معرفی نظام اقتصادی اسلام و امتیازات آن نسبت به نظام‌های اقتصادی سوسیالیستی و سرمایه‌داری، کتاب «اقتصادنا» ( اقتصاد ما) را در سال 1381 قمری تألیف و منتشر کرد.
برخورد شدید آیت‌الله صدر با حزب بعث عراق
پس از رحلت آیت الله حکیم در سال 1349 شمسی دوران مرجعیت آیت الله صدر آغاز شد و بسیاری از مردم عراق از او تقلید کردند. در همان سال‌ها وی کوشید تا سازمان مناسب و شایسته‌ای، متناسب با تحولات فکری و اجتماعی جامعه ایجاد کند و جلسات منظمی را نیز بدان منظور تشکیل داد. از نظر او، حکومت آرمانی در عصر غیبت، حکومتی اسلامی‌ای بود که بر دو پایه ولایت فقیه و شورا قرار داشته باشد. وی پس از رسیدن به مقام مرجعیت، در فتوای تاریخی خود، حزب بعث را تکفیر کرد. متن این فتوا چنین بود: «به اطلاع عموم مسلمانان می‌رساند که پیوستن به حزب بعث، تحت هر عنوانی، شرعاً حرام است و هر گونه همکاری با آن، به منزله یاری کردن ظالم و کافر و دشمنی با اسلام و مسلمین است».
حدود دو سال بعد که رژیم بعث عراق از فعالیت‌های حزب الدعوه و دیگر گروه‌های مبارز، به وحشت افتاد، بسیاری از مبارزان و مجاهدان را به زندان انداخت و در ماه رجب سال 1392 قمری سید محمدباقر صدر را ـ که در بیمارستان نجف بستری بود ـ دستگیر و به بیمارستان کوفه منتقل کرد؛ اما به علت اعتراض گستردة مردم و علما ناگزیر شد او را آزاد کند. رژیم عراق برای ارعاب آیت الله صدر و دیگر مجاهدان، در سال 1394 قمری پنج تن از شاگردان وی را دستگیر و اعدام کرد.
رژیم سفاک عراق برای خنثی کردن فعالیت‌های آیت الله صدر، گروهی از روحانی‌نمایان را به عنوان امام جماعت و واعظ مساجد به شهرهای مختلف فرستاد؛ اما این بار نیز آیت الله صدر، طی فتوایی این حرکت رژیم را ناکام گذارد و اعلام داشت: «به اطلاع عموم مسلمین عراقی می‌رساند که شرکت در نماز جماعت کسانی که از سوی مراجع مسلمین تعیین نشده‌اند، از نظر شرع مقدس اسلام، حرام است».
شهید صدر، حامی انقلاب اسلامی ایران
با اوج گیری انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی(قدس سره الشریف) در سال 1357، وی از قیام شکوهمند و شجاعانه مردم مسلمان ایران به رهبری امام تجلیل کرد و با تمام اخلاص و شجاعت، آمادگی خود را برای همکاری با رهبر انقلاب و امت قهرمان ایران اعلام داشت. پس از آن نیز نامه‌هایی به شاگردان و مریدانش در ایران نوشت و به آنان دستور داد که با مردم انقلابی ایران همگام شوند و از فداکاری در راه پیروزی انقلاب اسلامی دریغ نورزند و خود را در اطاعت از امام خمینی(قدس سره الشریف) فانی سازند، همان‌گونه که او در راه تحقق اهداف و آرمان‌های اسلامی ذوب شده است. ایشان در فتوایی نیز شهدای انقلاب اسلامی را همچون شهدای قیام امام حسین(علیه السلام) دانست. این فتوای مهم، تبلیغات سوء و مغرضانه رژیم بعثی را ضد انقلاب اسلامی خنثی کرد و موجب اظهار همدردی مردم مسلمان عراق با مردم ایران شد. در 19 جمادی الاول 1400 قمری، مصادف با 16 فروردین 1359 شمسی، آیت الله صدر بار دیگر در نجف اشرف، دستگیر و به بغداد منتقل شد. در بغداد از او خواستند تا چند جمله بر ضد انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(قدس سره الشریف) بنویسد تا از مرگ حتمی نجات یابد؛ اما او آشکارا این تقاضا را رد کرد و بر راه مستقیم و خلل ناپذیرش تأکید نمود. در نتیجه پس از سه روز شکنجه‌های وحشیانه ، در 19 فروردین 1359 به شهادت رسید و تحت نظر شدید مأموران امنیتی، در آرامگاه خانوادگی شرف‌الدین در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
سخنان امام خمینی(قدس سره الشریف) درباره شهادت آیت‌الله صدر
«با کمال تأسف، حسب گزارش جناب آقای وزیر امور خارجه و گزارشاتی که از منابع دیگر به دست آمد، مرحوم آیت الله شهید سید محمد باقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او ـ که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود ـ به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیع شهادت رسیده‌اند. شهادت، ارثی است که امثال این شخصیت‌های عزیز از موالیان خود برده‌اند و جنایت و ستمکاری نیز ارثی است که امثال این جنایت‌کاران تاریخ، از اسلاف ستم‌پیشه خود می‌برند. شهادت این بزرگواران که عمری را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذرانده‌‌اند، به دست اشخاص جنایتکاری که عمری به خون خواری و ستم‌پیشگی گذرانده‌اند، عجیب نیست. عجیب آن است که مجاهدان راه حق در بستر بمیرند و ستمگران جنایت پیشه، دست خبیث خود را به خون آنان آغشته نکنند».
شهید صدر از دیدگاه مقام معظم رهبری
«در میان چهره‌های برجسته حوزه‌های علمیه در دهه‌های اخیر، مرحوم آیت الله شهید سید محمد باقر صدر(قدس سره) یکی از ممتازترین و شگفت‌انگیزترین آنهاست. هر مجمع علمی حق دارد که به فرآورده انسانی بزرگی چون این عالم بزرگوار به خود ببالد. او بی‌شک یک نابغه و یک ستاره درخشان بود. ایشان از جنبه علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی همه را یکجا در وجود خود داشت. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هر آنچه که با این دانش‌ها ارتباط دارند، در زمره بنیانگذاران و صاحبان مکتب محسوب می‌شد. استعداد خارق‌العاده و پشتکار کم‌نظیر او از وی، عامل ذوفنون و ژرف‌نگری پدید آورده بود که دید نافذ و ذهن جستجوگرش در آفاق علوم متداول حوزه‌ها محصور نمی‌ماند و هر آنچه را که برای یک مرجع بزرگ دینی در دنیای متنوع امروز سزاوار است، به حیطه تحقیق و مطالعه می‌کشید و سخنی نو و فکری بکر و اثری ماندگار در آن می‌آفرید. بی‌شک، اگر این جوهره علم و تحقیق و این ذخیره تمام نشدنی انسانی، با دست پلید جنایتکاران، از حوزه علمیه ربوده نمی‌شد، جامعه شیعی و اسلامی می‌توانست در آینده‌ای نزدیک، شاهد اوج دیگری در قلمرو مرجعیت و ریاست علمی و دینی باشد. توفیق و مدد الهی، آمیختگی این فضیلت‌های بزرگ را با رتبه والای جهاد فی سبیل الله رقم زد. هنگامی که حوزه کهن نجف در بوته آزمایش مواجه با امواج بیداری اسلامی و انقلابی شد، این شخصیت بیدار و آگاه، قدم در راه مجاهدتی علمی و سیاسی نهاد و درخشش معنوی خود را مضاعف ساخت. بینش عمیق او نیاز زمان را حس کرد و در راهی که اجداد طاهرینش به روی پیروان و جانشینان خود گشوده بودند، گامی استوار نهاد و چه زود، پاداش این فداکاری عظیم، یعنی محنت و سپس شهادت در راه خدا را دریافت کرد.
مهدویت در اندیشه شهید صدر
o مهدويت، فرآيند يک عقيده اسلامي که فقط رنگ دين داشته باشد، نيست. مهدويت فصل مهمي از خواسته‌هاي بشري است که انسانها با داشتن اديان و مذاهب مختلف، رو به سوي آن دارند. مهدويت، تبلور يک الهام فطري است که مردم از دريچه آن، علي‌رغم دیدگاه‌های مختلف و نگرش‌هاي متفاوت عقيدتي، روز موعود را مي‌بينند، روزي که رسالت‌هاي آسماني با همه اهدافش در زمين تحقق مي‌يابد و راه ناهمواري که در طول تاريخ براي انسان دشوار بود، پس از رنج بسيار هموار مي‌شود.
o درست است که مسأله مهدويت ويژه و مختص اسلام نيست و همه اديان و مذاهب به گونه‌اي در انتظار مهدي و منجي بوده و هستند ولي ويژگي‌هايي که اسلام براي اين مسأله آورده بيشترين اثر را در برآوردن انتظارات و چشم‌داشت‌ها داشته است. اسلام بيشترين اميدواري را به وجود مي‌آورد و احساسات مظلومان و رنج‌دیدگان تاريخ را بيشتر بر مي‌انگيزد؛ زيرا اسلام انديشه منجي غايب را به مهدي موعود(عجل الله تعالی فرج الشریف) و آينده را به حال تغيير داده است. اسلام اميد به نجات‌بخشي را ـ که در آينده دور و مجهول به دنيا خواهد آمد ـ به ايمان به کسي که هم اينک وجود دارد و خود در انتظار روز موعود نشسته، تبديل کرده است.
o مهدي(عجل الله تعالی فرج الشریف) تنها يک انديشه نيست که ما در انتظار ولادت او باشيم و یا يک پيش‌گويي نيست که به اميد مصداق آن نشسته باشيم؛ بلکه مهدي(عجل الله تعالی فرج الشریف) يک واقعيت خارجي و آماده‌باش است که ما منتظر عمليات او هستيم. انساني مشخص که در ميان ما زندگي مي‌کند؛ ما او را نمي‌بينيم ولی او ما را مي‌بيند؛ با همه آرزوهاي ما و رنج‌هاي ما آشناست و در غم و اندوه ما شريک است و شاهد فزوني شکنجه زجرکشيدگان و ناکامي رنج‌ديدگان و لطمه ستم‌کاران است و به خاطر آن مي‌سوزد و با حسرت در انتظار لحظه‌اي است که به او اجازه داده شود تا دست ياري خود را به طرف مظلومان و محرومان دراز کند و ريشه ستم‌کاران را بخشکاند.
o درباره عمر حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرج الشریف) و در پاسخ به ابهامات آن، بايستي گفت: طول عمر براي انسان، از نظر منطق و علم، امري ممکن است و علم تلاش مي‌کند بتدريج اين امکان نظري را به امکان عملي تبديل سازد. وقتي از نظر منطق و علم، امکان وقوع عمرِ طولاني ثابت شد و معلوم گشت که دانش بشري در راه تبديل امکان نظري به امکان عملي است، ديگر جايي براي استبعاد تحقق اين مسأله براي شخص امام زمان(عجل الله تعالی فرج الشریف) باقي نمي‌ماند؛ جز اين اعجاب که چگونه حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرج الشریف)، توانسته است بر علم پيشي گيرد و قبل از اينکه دست علم به سطح اين تحول، يعني امکان فعلي برسد، آن حضرت توانسته باشد امکان نظري را به امکان عملي تغيير دهد؟! و اين همانند کسي است که در کشف داروي بيماري صرع و سرطان بر علم،پيشي گرفته باشد.
o اگر مشکل همين باشد که چگونه اسلام – اسلامي که عمر اين رهبر را طراحي کرده است – در اين زمينه، بر حرکت علم پيشي گرفته و چنين تحولي را ايجاد کرده است؟ جوابش اين است که: اين، تنها موردي نيست که اسلام از کاروان علم، پيشي گرفته باشد. آيا شريعت اسلام در مجموع، سال‌هاي سال بر حرکت علم و تحولات طبيعي فکر انسان، پيشي نگرفت!؟ آيا شريعت اسلام به طرح شعارهاي زيربنايي در امور اجرايي نپرداخت که انسان‌ها پس از گذشت صدها سال، شايستگي رسيدن به آن را يافتند!؟ آيا شريعت اسلام، قوانيني حکيمانه نياورده است که انسان تا زمان گذشته نزديک، اسرار علل آن را نمي‌توانست درک کند!؟
o انقلاب او از نظر اجرا همانند همه انقلاب‌ها به زمينه‌هاي عيني و خارجي بستگي دارد و بايستي فضاي مناسب موجود باشد. از اين‌رو طبيعي است که منتظر آن شرايط باشيم و همه مي‌دانند که حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرج الشریف)کارش محدود به يک منطقه و يک بخش از جهان نیست و بايستي همه بشريت را از تاريکي ستم به روشنايي عدل، رهنمون ساخت. براي اجراي چنين تحول بزرگي تنها وجود رهبر صالح کافي نيست و گرنه در همان زمان پيامبر، اين شرط وجود داشت. پس اين تحول بزرگ، فضاي مناسب جهاني مي‌طلبد که همه زمينه‌هاي خارجي لازم را براي انقلاب عمومي داشته باشد.
عامل اساسي در ايجاد اين فضاي مناسب و پذيرش پيام جديد عدالت از طرف مردم، همانا احساس پوکي و پوچي است که انسان متمدن آن روز خواهد داشت و منشأ اين احساس، تجربه‌هاي مختلف بشري از تمدن است که جنبه‌هاي منفي آن پشت او را خم مي‌کند و به آنجا مي‌رسد که مي‌فهمد شديداً نياز به کمک دارد و از عمق جان، توجه خود را به عالم غيب، معطوف مي‌دارد.
منابع:
1. شاهد یاران (ویژه نامه شهید صدر)
2. صحیفه امام(قدس سره الشریف).
3. رهبری بر فراز قرون، تألیف آیت‌الله سید محمد باقر صدر.
نشریه امان ،شماره 29 ،فروردین و اردیبهشت 1390

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد