خانه » همه » مذهبی » انواع ظلم‏ها به امامت

انواع ظلم‏ها به امامت

انواع ظلم‏ها به امامت

به مسئله امامت و مكتب امامان و پیروان راستین آن بزرگواران انواع ظلم‏ها شد. نمى‏دانم چقدر صلاح است كه بیان شود، ولى فهرست‏وار به گوشه‏اى از ظلم‏ها اشاره مى‏كنیم.

7cfe891d e8c7 407f bd86 d26c775581ed - انواع ظلم‏ها به امامت

0019095 - انواع ظلم‏ها به امامت
انواع ظلم‏ها به امامت

 

 

به مسئله امامت و مكتب امامان و پیروان راستین آن بزرگواران انواع ظلم‏ها شد. نمى‏دانم چقدر صلاح است كه بیان شود، ولى فهرست‏وار به گوشه‏اى از ظلم‏ها اشاره مى‏كنیم.

ظلم اقتصادى‏
 

قدرت مالى را از اهل‏بیت علیهم السلام با غصب فدك كه در آن زمان درآمد زیادى داشت سلب نمودند و سهم ذى‏القربى و اهل‏بیت را از مالیات اسلامى حذف كردند.

تهمت و شایعه پراكنى‏
 

با انواع دروغ‏ها و افتراها، به امام انواع تهمت‏ها زدند و كار را به جائى رساندند كه هنگامى كه مردم شام شنیدند حضرت على‏علیه السلام در مسجد كوفه ترور شد، گفتند: على در مسجد چه مى‏كرد، مگر او اهل نماز بود!!

ظلم فكرى‏
 

با شعار «حَسبُنا كتاب اللّه» قرآن ما را بس است، جلو نشر احادیث و كلمات رسول خدا صلى الله علیه وآله را گرفتند و مهر برلب امام معصوم زدند و مردم را از منابع اصلى علم بازداشتند.

دروغ سازى‏
 

كارخانه جعل حدیث به راه انداختند و آن قدر حدیث دروغ در مدح بنى‏امیه و كوبیدن بنى‏هاشم و مسائل دیگر جعل كردند تا راه را براى شناخت حق و باطل براى گروهى مشكل نمودند.

تحریف و توجیه‏
 

بیانات صریح و روشنى كه پیامبر درباره مسئله امامت بیان فرموده بود، تحریف و توجیه نموده و با تغییر مسیر رهبرى، كار را به جایى رساندند كه خلافتِ پیامبر تا سرحد حكومت یزید سقوط كرد.

ظلم فرهنگى‏
 

من نمى‏دانم چرا شخصیّت مشهور اهل سنت كه معاصر امام كاظم‏علیه السلام بود، حتى یك حدیث از آن حضرت نقل نكرده است؟! آیا امام علیه السلام را نباید همانند یك راوى عادى به حساب آورد؟
چگونه است كه در كتاب بسیار مهم صحیح بخارى از برخى خوارج حدیث نقل شده است، امّا از امام جعفر صادق علیه السلام و امامان معصوم پس از او حدیثى نیامده است؟!

جاهل به جاى عالم
 

به جاى رهبرى كه فریاد مى‏زد «سلونى» هر چه مى‏خواهید سؤال كنید كه جواب دهم، سراغ رهبرى رفتند كه فریاد مى‏زد «اقیلونى» مرا رها كنید كه اطلاعاتى ندارم.
به جاى على‏علیه السلام، درگاه علم پیامبر صلى الله علیه وآله، سراغ كسى رفتند كه بارها در مسائل گوناگون متحیر و از حضرت على علیه السلام كمك مى‏گرفت و بارها مى‏گفت: اگر على به فریادم نمى‏رسید و مرا از بن‏بست‏ها بیرون نمى‏آورد، هلاكت من حتمى بود.

بهانه‏ها و كینه‏ها
 

به بهانه اینكه على علیه السلام جوان است، شوخ است، مسلمانان از او كینه‏هاى دیرینه در جنگ خیبر و بدر و احد و حنین دارند، امام معصوم را خانه‏نشین كردند تا جایى كه امام فرمود: من از روز اول مظلوم بودم.(1)
با اینكه براى هیچ یك از اصحاب پیامبر صلى الله علیه وآله به اندازه حضرت على‏علیه السلام فضائل نقل نشده است او را كنار زدند.
براستى مگر جوان بودن عیب است.
مگر حضرت ابراهیم‏علیه السلام كه بتان را شكست جوان نبود؟ «فتى یذكرهم یقال له ابراهیم»(2)
مگر قرآن در باره اصحاب كهف نمى‏فرماید: «انّهم فتیة آمنوا بربهم»(3) آنان جوانانى بودند كه به پروردگار خویش ایمان آوردند.
مگر حضرت یوسف جوان نبود و مگر مصعب اولین مبلغ پیامبر جوان نبود.
مگر پیامبر صلى الله علیه وآله جوان هیجده ساله‏اى به نام اُسامه را به مقام فرماندهى نصب نكرد و در باره او نفرمود: «لعن اللّه من تخلّف عن جیش اسامة» خداوند هركس را كه از لشگر اسامه سرپیچى كند، لعنت كند.
مگر كهولت سن شرط رهبرى است؟!
مگر امامت، كیلویى و مترى است؟!
مگر قرآن معیار ارزشها را علم، تقوى، جهاد، هجرت، سابقه، اخلاص و ایمان قرار نداده است؟ چرا در برابر آن ملاك‏هاى الهى مسائل دیگرى را مطرح كردند؟
موضوع دیگرى را كه بهانه كردند، شوخ بودن حضرت على‏علیه السلام بود. براستى مگر شوخ بودن مانع لیاقت است؟ امامت، علم و بینش و عصمت مى‏خواهد. لذا امامان ما هم سنشان با هم متفاوت است و هم شیوه برخوردشان و هم مسئولیّتشان ، همان گونه كه انبیا نیز داراى شرائط متفاوتى بودند.

پي نوشت ها :
 

1 – بحارالانوار، ج‏27، ص‏209.
2- سوره انبیاء، آیه 60.
3- سوره كهف، آیه 13.
 

ارسال توسط كاربر محترم : sadrian

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد