خانه » همه » مذهبی » دوستى اهل بيت‏عليهم‏ السلام زمينه همگرايى ايرانيان و مصريان

دوستى اهل بيت‏عليهم‏ السلام زمينه همگرايى ايرانيان و مصريان

دوستى اهل بيت‏عليهم‏ السلام زمينه همگرايى ايرانيان و مصريان

«اهل بيت رسول‏الله‏عليهم‏السلام تاريخ جهاد در اسلام را ساخته‏اند. يكى از اين قهرمانان جاويد تاريخ، سيدالشهداء حضرت اباعبدالله الحسين‏عليه‏السلام است. وى براى حاكميت كلمه لااله الا الله مجاهدت كرد. حسين فرزند مصطفى و خديجه، پسر على و فاطمه و برادر حسن مجتبى‏عليه‏السلام است و اسلام از جهاد او زنده است‏».

9f121d73 c78e 44f9 93ae 7de401ff7582 - دوستى اهل بيت‏عليهم‏ السلام زمينه همگرايى ايرانيان و مصريان

0017913 - دوستى اهل بيت‏عليهم‏ السلام زمينه همگرايى ايرانيان و مصريان
دوستى اهل بيت‏عليهم‏ السلام زمينه همگرايى ايرانيان و مصريان

 

 

«اهل بيت رسول‏الله‏عليهم‏السلام تاريخ جهاد در اسلام را ساخته‏اند. يكى از اين قهرمانان جاويد تاريخ، سيدالشهداء حضرت اباعبدالله الحسين‏عليه‏السلام است. وى براى حاكميت كلمه لااله الا الله مجاهدت كرد. حسين فرزند مصطفى و خديجه، پسر على و فاطمه و برادر حسن مجتبى‏عليه‏السلام است و اسلام از جهاد او زنده است‏».
اين جملات را شيخ محمد فرحات امام جمعه مسجد الازهر در سالروز تولد حضرت امام حسين‏عليه‏السلام و در خطبه اول نماز جمعه بيان داشت. مردم مصر ميلاد اباعبدالله را در 28 ربيع‏الثانى جشن مى‏گيرند. امام جمعه الازهر خطبه اول نماز را به معرفى خصائل الهى اهل‏بيت‏عليهم‏السلام و حضرت امام حسين‏عليه‏السلام و خاندان مكرم وى اختصاص داد. وى با استناد به روايات نبوى گفت: دوستى با فاطمه‏عليهاالسلام دوستى با پيامبرصلى الله عليه وآله و دشمنى با فاطمه دشمنى با پيامبر است. امام جمعه الازهر با اشاره به روز محشر گفت در اين روز ندا در مى‏رسد كه «اى اهل محشر ديده‏ها را ببنديد چون فاطمه مى‏خواهد عبور كند پس فاطمه به همراه هفتاد هزار تن از فرزندان خود عبور مى‏كند».
محبت اهل بيت‏عليهم‏السلام از قرنها پيش حتى قبل از دوران فاطميان با قلب و جان مردم مسلمان مصر عجين شده است. سابقه اين امر به صدر اسلام و دوران فتح مصر توسط سپاه اسلام برمى‏گردد. در اين سپاه جمعى از دوستداران حضرت على‏عليه‏السلام نظير ابوذر غفارى، مقدادبن اسود كندى و ابوايوب انصارى حضور داشتند. اين عده آشكارا به ولاى على مرتضى‏عليه‏السلام اهتمام داشتند و به دعوت مردم به سوى على‏عليه‏السلام معروف بودند و هيچ گاه و در هيچ جايى از فراخواندن مردم به ولا و محبت آن حضرت بازنمى‏ايستادند. (1)
مؤلف تاريخ شيعه مى‏گويد: «گزاف نيست اگر بگوييم تشيع در همان روزى كه اسلام وارد مصر شد به مصر راه يافت‏». (2) برخى انتصاب محمدبن ابى‏بكر از سوى حضرت على‏عليه‏السلام به امارت مصر را از دلايل علاقه مردم به آن حضرت و آل او دانسته‏اند اما شواهد تاريخى نشان مى‏دهد كه حتى قبل از خلافت على‏عليه‏السلام نيز قلوب مسلمانان مصر مملو از عشق به ايشان بوده است.
يكى از دلايل رواج تشيع نسبت‏به على‏عليه‏السلام در مصر – پيش از آن كه آن حضرت به مقام خلافت‏برسد – مطلب مقريزى است. وى مى‏گويد: «قيس بن سعد انصارى به سوى مصر گسيل شد و در ربيع الاول سال سى‏وهفت‏بر مصر درآمد مردم مصر در آن روزها از لشگر و سپاه على‏عليه‏السلام بودند». (3)
ابن‏اثير نيز درباره حوادث سال سى‏وشش – پس از گزارش خطبه و سخنرانى نماينده حضرت على‏عليه‏السلام كه مردم را براى بيعت‏با آن حضرت دعوت مى‏كرد مى‏نويسد: «مردم برخاستند و به آن حضرت بيعت‏خود را اعلام نمودند و مصر سامان يافت و على‏عليه‏السلام كارگزاران خود را بر مصر گماشت‏». (4)
همان‏گونه كه گفته شد گماردن محمدبن ابى‏بكر و قيس جهت اداره مصر و عشق ايشان به پاسدارى از حريم اهل بيت‏عليهم‏السلام باعث آشنايى بيشتر مردم با فضايل آن بزرگان و افزايش نفوذ معنوى تشيع در آن سرزمين گرديد.
پس از به قدرت رسيدن عمروبن عاص – كه مردى خبيث و مخالف خاندان پيامبر بود – فعاليت گسترده‏اى در مصر براى دور ساختن مردم از اهل بيت‏عليهم‏السلام صورت پذيرفت. بسيارى كشته و زندانى شدند و شمارى تبعيد گرديدند اما با آن همه خصومت، دوستان حضرت على‏عليه‏السلام فراوان بودند.
مقريزى مى‏گويد: (5) «وقتى على‏عليه‏السلام به شهادت رسيد و معاويه در حكومت‏خود استقرار و استقلال يافت‏سربازان و اشراف مصر عثمانى بودند، اما بسيارى از مردم آن از دوستان على‏عليه‏السلام به‏شمار مى‏رفتند».
دوران حكومت امويان براى شيعيان و دوستداران اهل بيت‏عليهم‏السلام بسيار تلخ و ملال‏آور بود. در اين دوران سب و دشنام على‏عليه‏السلام رواج يافت و دوستان وى در انزوا قرار گرفتند. اينان اگر چه به صورت علنى قادر به حمايت از خاندان پيامبر نبودند اما در دل ولاى آن عزيزان را زنده نگه مى‏داشتند و نسبت‏به ادامه راه آنان وفادار بودند. در دوران بنى‏عباس نيز اين وضعيت ادامه داشت اگر چه اين سلسله در اوايل حكومت‏خود با شعار خونخواهى امام حسين‏عليه‏السلام به ميدان آمد اما پس از تثبيت قدرت انواع ظلمها و ستمها را نسبت‏به علويان روا داشت و اين آغازى بر نهضت علويان عليه حكومت‏بنى‏عباس بود.
نخستين علوى كه به مصر وارد شد و مردم با او بيعت كردند، على‏بن محمدبن عبدالله از نوادگان حضرت امام حسن مجتبى‏عليه‏السلام بود (6) وى تلاشهايى براى احياى تشيع در مصر نمود اما در مقابله با جوروستم حكام بنى‏عباس ناكام ماند. ديگر قيامهاى علويان در مصر نيز اگر چه باعث تقويت موضع شيعيان و خروج ايشان از انزوا گرديد اما آن شوكت و جلال دوران خلافت‏حضرت على‏بن ابى‏طالب‏عليه‏السلام را احيا نكرد. ظهور فاطميون در مصر آغازى مجدد بر افزايش محبت اهل بيت‏عليهم‏السلام در اين سرزمين بود. فاطميان از فرقه اسماعيليان خاص بودند كه خود را از نسل حضرت زهراعليهاالسلام مى‏دانستند و به همين دليل سلسله خود را فاطمى ناميدند. پس از وفات امام جعفر صادق‏عليه‏السلام پيروان آن حضرت به شش فرقه تقسيم شدند كه يكى از اين فرقه‏ها اسماعيليان خاص بودند. اينان اعتقاد داشتند كه پس از امام صادق‏عليه‏السلام فرزند بزرگ ايشان يعنى اسماعيل به امامت رسيده است و مرگ اسماعيل را در زمان حيات پدر كه به سال 145 هجرى روى داده است انكار مى‏كردند. اينان در مورد اسماعيل مى‏گفتند: (7) «او نمرده و نخواهد مرد و او مهدى قائم است كه براى نجات امت‏خود بازخواهد گشت‏».
نخستين خليفه فاطمى عبيدالله المهدى نام داشت كه خود را ازنسل محمدبن اسماعيل بن جعفر الصادق‏عليه‏السلام و از ذريه حضرت فاطمه‏عليهاالسلام معرفى كرد. وى در سال 301 با تصرف اسكندريه نيت‏خود را براى فتح مصر آشكار كرد و سلسله فاطميان را در سال 308 در تونس تشكيل داد كه دامنه آن پس از مدتى به مصر كشانده شد.
فاطميان خود را شيعه و محب اهل بيت‏عليهم‏السلام مى‏دانستند و علاقه‏مند بودند از نام امام به جاى خليفه استفاده كنند تا قرابت‏خود را به شيعيان بيشتر نشان بدهند.
عبدالمجيد الجندى عضو شوراى عالى امور اسلامى مصر و مؤلف كتاب الامام جعفر الصادق‏عليه‏السلام درباره حكومت فاطميان و ارتباط آن با حضرت امام صادق‏عليه‏السلام مى‏نويسد:
«امام صادق‏عليه‏السلام در تاريخ اسلام يگانه امامى است كه عالم و دانشمند بود و تاريخ جهان بر پايه انديشه‏هاى دينى، فقهى، اجتماعى و اقتصادى ايشان استوار بود و بر اين اساس دولتها و كشورهاى با عظمتى بنيان يافتند. مصر به ياد دارد كه پس از دوره فراعنه، باشكوه‏ترين حكومت تاريخ در همين سرزمين استقرار يافت كه قلمرو آن از سواحل اقيانوس اطلس تا خليج‏سوئز امتداد داشت اين حكومت‏يعنى فاطميان چنانچه به وسيله ارتشهاى ترك مهار نمى‏شد قلمرو آن تا قله‏هاى هيماليا و قلب قاره آسيا امتداد مى‏يافت‏». (8)
مرحوم علامه دهخدا در مورد اولين خليفه فاطميان مى‏گويد: «عبيدالله بن محمد الفاطمى العلوى از فرزندان امام جعفر صادق‏عليه‏السلام امام و مؤسس دولت علويين در مغرب و جد فاطميان در مصر است. در نسب وى اختلاف است وى در سليمه سوريه سكونت داشت‏سپس بسيارى از اصحاب خود را در مغرب پراكنده كرد تا ظهور امام زمان (مهدى) را بشارت دهند و مردم را بدو خوانند». (9)
اميرالمعزلدين لله اولين خليفه فاطمى بود كه موفق شد مصر را به تصرف درآورد. فرمانده سپاه وى به نام جوهر به اين مهم نايل شد در حالى كه قبل از وى لشكر فاطميان نتوانسته بود بر تمام مصر مسلط گردد. فتح مصر در سال 358 ه . ق روى داد. المعزلدين لله قاهره را بنياد كرد و از اين پس قاهره پايتخت مصر شد. وى اهتمام خاصى بر نشر تشيع در مصر نشان داد. در دوران حكومت وى اذان به سبك شيعيان در ماذنه‏ها طنين‏انداز شد، در مسائل ارث، طلاق، نماز جمعه و معاملات، فقه تشيع حاكم گرديد و مدح اهل بيت‏عليهم‏السلام گسترده شد. يكى از مهمترين كارهاى اين دوره تاسيس جامع الازهر بود هدف از اين عمل تدريس فقه شيعه بود. تسميه الازهر به حضرت فاطمه زهراعليهاالسلام نسبت داده شده است.
«المعزلدين الله اين مدرسه بزرگ را تاسيس كرد و جوهر، موقوفات عظيمى براى آن وضع نمود و خود او و خلفاى فاطمى موقوفات آن را توسعه دادند. همه اين كوششها با اين هدف مبذول گرديد كه فقه آل محمدصلى الله عليه وآله و مذهب تشيع در آن تدريس شود». (10)
بنا به تصريح جلال‏الدين سيوطى وى پس از تسخير قاهره و كمك به قحطى‏زدگان اين شهر، به ذكر مناقب رسول‏الله‏صلى الله عليه وآله و اهل بيت‏عليهم‏السلام دستور داد. او به خطبا امر كرد كه به ذكر مناقب رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله و على، فاطمه، حسن و حسين‏عليهم‏السلام بپردازند.
الحاكم بامرلله خليفه ديگر فاطميان بيش از اسلاف خود به ترويج تشيع پرداخت. در زمان وى دانشكده‏اى به نام دارالحكمه براى تدريس فقه و لغت تاسيس شد و بزودى مبدل به بزرگترين كتابخانه عصر خود گرديد.
فاطميان على‏رغم ترويج مذهب شيعه به ديگر مذاهب نيز به ديده احترام مى‏نگريستند و دانشگاه الازهر مركز بحث و گفتگو بين علماى اسلام از مذاهب گوناگون و حتى دانشمندان مسيحى با متفكران اسلامى بود.
مرحوم سيف آزاد در كتاب تاريخ خلفاى فاطمى شرح مبسوطى از مراكز علم و دانش فاطميان بيان مى‏كند و از جمله مى‏گويد:
«جامع الازهر نه فقط مركز دعوت فاطميان بود بلكه علماى شافعى و حنفى و غيره هم در آن اجتماع مى‏كردند».
«فاطميان در علم و حكمت تعصب به خرج نمى‏دادند و در مقابل علماى شيعه و سنى با گشاده‏رويى رفتار مى‏كردند». (11)
«الحاكم بامرالله فاطمى در زمان خود دو تن عالم مالكى را براى تعليم فقه دعوت نمود». (12)
در دوره فاطميان برپايى مراسم جشن و عزادارى در ايام تولد يا شهادت اهل بيت‏عليهاالسلام رواج پيدا كرد. زيارت و بوسيدن مقابر متبركه، توسل به ائمه‏عليهاالسلام و بويژه گراميداشت روز عاشورا گسترش يافت. وجود سه حرم متبرك در قاهره يعنى مقام راس الحسين‏عليه‏السلام، مرقد حضرت زينب‏عليهاالسلام و مرقد سيده نفيسه، عوامل اصلى افزايش محبت آل محمدصلى الله عليه وآله در جامعه مصر است. اين حرمها امروز نيز زيارتگاه عاشقان اهل بيت‏عليهاالسلام مى‏باشند.
مشهد راس الحسين‏عليه‏السلام يكى از زيارتگاههاى اصلى مسلمانان مصر است. اينان معتقدند سر مبارك حضرت امام حسين‏عليه‏السلام در اين محل دفن شده است. مردم مصر در دوران فاطميون اين مكان را ارج و قرب فراوان مى‏داشتند و بويژه در روز عاشورا با برپايى عزادارى و نوحه‏خوانى در كنار اين مرقد و قربانى كردن شتر و گاو و گوسفند ارادت خود را نسبت‏به آن حضرت ابراز مى‏كردند. اگر چه پس از دوران فاطميان اين مراسم منسوخ شد، اما هنوز هم در روز عاشورا خطبا و ائمه جمعه بخصوص در مسجد الازهر پيرامون قيام خونين كربلا سخن مى‏گويند و ياد شهداى عاشورا را گرامى مى‏دارند. همچنين در ايام ميلاد حضرت امام حسين‏عليه‏السلام سه شب در مصر جشن گرفته مى‏شود و فرقه‏هاى مختلف مذهبى از جمله بهره‏ها، صوفيه و دراويش با برپايى آيينهاى جشن و سرور به شعرخوانى و مديحه‏سرايى در وصف آن حضرت مى‏پردازند.
يكى از توفيقات نگارنده اين بود كه در شب تولد حضرت امام حسين‏عليه‏السلام طبق سنت معمول مصر (28 ربيع‏الثانى) در قاهره بودم و شكوه و عظمت گراميداشت اين روز را توسط عاشقان آن حضرت از نزديك مشاهده كردم. در شب ميلاد ازدحام جمعيت چنان زياد بود كه امكان ورود حتى به صحن مسجدى كه حرم در آن واقع است ميسر نگرديد. فرقه‏هاى مختلف شيعه در كنار برادران اهل تسنن تا پاسى از شب، با مولوديه خوانى و پايكوبى نسبت‏به اهل بيت‏عليهم‏السلام ابراز محبت كردند گروه زيادى از شيعيان بهره كه مركز آنان در هند است و در مصر فراوان هستند به همراه قطب بزرگ و رهبر دينى خود در اين مراسم شركت كرده بودند. بسيارى از آنان رنج‏سفر از هند را براى زيارت راس الحسين‏عليه‏السلام به جان خريده بودند جمع كثيرى از اين افراد را زنان تشكيل مى‏دادند. حرم مدتى براى ايشان قرق بود تا بدون دغدغه زيارت كنند.
برخى مورخان معتقدند سر مبارك امام حسين‏عليه‏السلام نخست در قدس شريف دفن بوده و بعدا به قاهره آورده شده است.
در اين مورد مقريزى مى‏نويسد:
افضل بن اميرالجيوش وقتى بر قدس دست‏يافت و وارد عسقلان شد در آن جا خرابه‏اى بود كه سر حسين بن على‏عليه‏السلام در آن مدفون بود. افضل اين سر را از خاك بيرون آورد و آن را معطر ساخت و در ميان سبد و زنبيلى مخصوص در بهترين خانه‏اى كه در عسقلان وجود داشت نهاد، و آن خرابه را بازسازى و آباد كرد. وقتى كارش در عمران و آبادى اين ويرانه به پايان رسيد راس شريف را افضل بر سينه خود حمل مى‏كرد و پياده آن را با خود برد تا به همين محلى كه در قاهره به مشهد راس الحسين‏عليه‏السلام معروف است رسانيد. حمل اين سر از عسقلان به قاهره در روز يكشنبه هشتم جمادى الاخر سال 548 ه . ق انجام گرفت. و گويند اين راس شريف وقتى كه از مشهد خود در عسقلان بيرون آورده شد ديدند از آن خون مى‏ريزد و خون آن بند نمى‏آيد و بوى خوشى به مانند بوى مشك از آن متصاعد است. (13)
ابن‏بطوطه نيز مى‏نويسد:
يكى از مزارهاى شريف، مشهد مقدس عظيم‏الشان راس الحسين بن على‏عليه‏السلام مى‏باشد كه بر آن رباطى بسيار بزرگ و ساختمانى شگفت‏آور بنا كردند و حلقه‏هاى در و روكشهاى آن از نقره است. و در واقع حق اجلال و تنظيم اين مشهد مقدس با چنين بناء فاخرى ادا شده است.
وى همچنين مى‏نويسد:
در قدس، مشهد معروفى است زيرا حسين بن على‏عليه‏السلام قبل از آن كه به قاهره منتقل گردد در آنجا قرار داشت‏». امروز نيز اين مشهد داراى بناى عظيمى است كه از مشاهد اهل‏البيت‏عليهم‏السلام بجز مشاهد معصومين‏عليهم‏السلام كم و كسر ندارد. (14)
بر روى ديوارهاى مسجد راس الحسين‏عليه‏السلام آيات و احاديث فراوانى در مدح اهل بيت‏عليهم‏السلام نوشته شده است از جمله «احب اهل بيتى الى الحسن و الحسين‏» و «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى‏» (15) و اين نشان دهنده عمق علاقه مردم اين كشور به خاندان عصمت و طهارت است.
«بايد از جملات فراوانى كه در مدح اهل بيت‏بر ديوارهاى مسجد نوشته شده ياد كرد، از جمله «مقام راس الحسين كعبه مصر است‏». (16)
مزار متبرك حضرت زينب‏عليهاالسلام نيز يكى ديگر از اماكن زيارتى قاهره است. برخى از مورخان معتقدند آن حضرت پس از اقامت در مصر در همين سرزمين وفات كرده و در قاهره دفن شده است. برخى ديگر نيز معتقد به فوت و دفن آن حضرت در شام هستند و عده‏اى نيز مزار ايشان را در مدينه مى‏دانند.
«از مهمترين كتابهايى كه به سفر حضرت زينب‏عليهاالسلام به مصر اشاره كرده است، اخبار الزينبات نوشته يحيى بن الحسن الحسينى العبيدلى الاعرجى است و آيت‏الله العظمى نجفى مرعشى‏رحمه الله نيز در مقدمه خود بر اين كتاب، آن را متنى قابل اطمينان دانسته‏اند. اين كتاب پيرامون سفر حضرت زينب به مصر و درگذشت ايشان در مصر در نيمه رجب 62 يا63 هجرى سخن گفته است. آيت‏الله قاضى طباطبائى‏رحمه الله نيز در كتاب اول اربعين حضرت سيدالشهداءعليه‏السلام ضمن تاييد روايت اخبار الزينبات به دوازده منبع ديگر كه سفر حضرت زينب به مصر و درگذشت آن حضرت را در قاهره تاييد مى‏كند اشاره كرده است. از طرف ديگر محققان ديگرى در مستند بودن اخبار الزينبات شك كرده، روايت‏سفر آن حضرت را به مصر رد كرده‏اند و معتقدند آن حضرت به شام سفر كرده‏اند».
راجع به سفر حضرت زينب‏عليهاالسلام به قاهره مشهور است كه آن حضرت مدتى به عنوان مشاور ويژه حاكم مصر در عصر خود منصوب شده و لقب صاحبة الشورى داشت و در مدت اقامت‏خود در مصر با تشكيل جلسه‏هايى، معارف اسلامى و قرآن به زنان تدريس مى‏كرد.
مردم مصر بوسيدن ضريح، تضرع و توسل به حضرت زينب‏عليهاالسلام براى برآورده شدن حاجات را روا مى‏دانند و همانند شيعيان در سوگ اهل بيت‏عليهم‏السلام و منسوبين به آنها عزادارى مى‏كنند.
طواف عروس در حرم حضرت زينب نيز مرسوم است و نگارنده در چند مورد شاهد اين مراسم بوده است. محل طواف زنها و مردها در حرم مطهر از يكديگر جداست و بوى عطر فضاى روحانى حرم را معطر مى‏كند مردم مصر كه شافعى مذهب هستند بين اذان و اقامه به تلاوت قرآن گوش فرا مى‏دهند برخى همانند برادران شيعه خود دست‏باز نماز مى‏خوانند و بعد از نماز با فشردن دست‏به يكديگر «تقبل‏الله‏» مى‏گويند.
بسيارى معتقدند حرم حضرت زينب‏عليهاالسلام داراى كرامات درخشان و غير انكارى بوده است و شايد به همين دليل است كه در طول روز نمى‏توان اطراف ضريح را خالى از زائر ديد.
مرقد سيده نفيسه نيز از مزارات متبرك قاهره است. سيده نفيسه دختر حسن بن زيدبن حسن بن على بن ابى‏طالب‏عليه‏السلام است. مردم مصر احترام خاصى براى اين بانوى عالمه و عابده قائل هستند و در طول هفته دراويش در اين محل اجتماع مى‏كنند و دسته‏جمعى به ذكر و زيارت مى‏پردازند. بر روى يكى از ديوارهاى اين حرم قسمتى از دعاى افتتاح «اللهم انا نرغب اليك فى دولة كريمه…» بر تابلوى زيبايى نصب شده و جالب اين كه در زير آن نوشته شده بود: «تقديم به مهدى‏عليه‏السلام‏». در داخل حرم نيز تابلولهايى ديده مى‏شد كه بر روى آنها آياتى در مدح اهل بيت‏عليهم‏السلام نوشته شده بود.
پدر سيده نفيسه از طرف منصور خليفه عباسى پنج‏سال حاكم مدينه بود. سپس زندانى شد و تمام دارايى‏اش توقيف گشت. سيده نفيسه با شوهرش – اسحاق (پسر امام صادق‏عليه‏السلام) – به مصر رفت و در رمضان 208 ه . ق درگذشت. او صاحب كرامات بسيار بود و مستجاب‏الدعوه; زن شكوهمندى كه سخن و سيماى او نردبان آسمان بود و خانه‏اش ملجا و پناهگاه تهيدستان و بى‏پناهان. سيده نفيسه معاصر امام شافعى بود. وقتى شافعى درگذشت او بر جنازه‏اش نماز خواند.
وقتى سيده نفيسه درگذشت اسحاق مى‏خواست جسد او را به مدينه ببرد مردم اشكريزان بر در خانه‏اش جمع شدند و از او خواستند كه مشهد نفيسه در مصر باشد، نفيسه را در خانه محل سكونتش به خاك سپردند. او در ماه رمضان درگذشته بود و مردم روزه‏دار بر او مى‏گريستند. (17)
در مورد جامعه و مردم مصر بايد گفت اين مردم بسيار مذهبى هستند اسلام را به عنوان تنها هويت تاريخى و فرهنگى خود مى‏شناسند و از ابراز علايق اسلامى خود پرهيز نمى‏كنند. قاهره شهر هزار ماذنه، شهر مساجد بزرگ و تاريخى و شهر نماز جمعه و جماعت است. اكثر زنان قاهره باحجاب هستند. معمولا صداى قرآن در خيابانها و مغازه‏ها طنين‏انداز است، در مصر تعصب مذهبى و عناد با تشيع به اندازه‏اى كه در بين وهابيون ديده مى‏شود وجود ندارد. محبت‏به اهل‏بيت‏عليهم‏السلام مى‏تواند فصل مشترك مسلمانان ايران و مصر باشد. روش اكثر نويسندگان مصرى در طول تاريخ نسبت‏به وقايع صدر اسلام بويژه مساله جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله منصفانه بوده است. كتاب الامام على بن ابى‏طالب كه در چند جلد توسط عبدالفتاح عبدالمقصود نويسنده مصرى نوشته شده گواه اين مدعا است. بسيارى از نويسندگان مصرى در مورد علم و فقاهت امام ششم شيعيان‏عليه‏السلام قلم زده‏اند. عبدالحليم الجندى نويسنده كتاب الامام جعفر الصادق‏عليه‏السلام در توصيف ايشان مى‏گويد: فقه شيعى يكى از دو رودخانه‏اى است كه تمدن اسلامى را بارور نمود و قانونگذار مصرى براى اجراى قانون خانواده از اين منبع استفاده نمود. امام جعفر صادق‏عليه‏السلام در واقع قله شكوهمند فقه اهل بيت پيامبرعليهم‏السلام به شمار مى‏رود. او در فقه امام بود، در زندگى خود براى مسلمانان امام بود و مسلمانان امروز گنجينه‏هاى گرانبهاى خود را به صورت ناب و بدون هيچ شائبه‏اى از ايشان مى‏دانند… با توجه به موقعيت آن حضرت در ميان اهل بيت‏عليهم‏السلام حقيقت اين است كه ايشان بدون استثناء بر كليه فقها ارجحيت دارند». (18)
خالدمحمد خالد در كتاب خود ابناء الرسول فى كربلاء نوشته است:
زمانى كه آيه مباركه: «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» نازل شد حضرت رسول، على و فاطمه و حسن و حسين را زير كساء (ملافه) جمع كرد و فرمود: اينان اهل بيت من هستند.
دنيا و هر آنچه از پستى‏ها و پليدى‏ها دارد همان رجسى بود كه خداوند آن را از خاندان پيامبر اكرم‏عليهم‏السلام دور نمود.
غير از قاهره آثار محبت اهل بيت‏عليهاالسلام در بسيارى ديگر از مناطق مصر نيز وجود دارد. در منطقه صعيد بويژه استانهاى قنا و اسوان گروهى از منسوبان به حضرت امام جعضر صادق‏عليه‏السلام به نام «جعافره‏» زندگى مى‏كنند. تعداد جعافره در مصر به دو ميليون نفر مى‏رسد، تفكراتى نزديك به شيعه دارند و با اهل سنت همزيستى برادرانه دارند.
«بهره‏»ها گروه ديگرى از شيعيان اسماعيليه افريقا هستند كه در بسيارى از مناطق مصر زندگى مى‏كنند.
ژان كلودپن‏راد از محققان فرانسوى در مورد اين فرقه مى‏گويد: (19)
در آسياى شرقى شيعه سه گروه دارد كه همه گجراتى‏اند و زبانشان گجراتى است اولين آنها گروهى اسماعيلى به نام بهره هستند اين تقسيم‏بندى مربوط به دو خانواده است‏به نام «مستغنى‏» و «نزاريه‏» كه از مستغنى دو شاخه باقى‏مانده يكى سليمانى در يمن و ديگرى بهره در هند. اينان (بهره‏ها) ثروت زيادى كسب كردند و غالبا تحصيلكرده و اكثرا مهندس بودند و توانستند مراكز نيايشى به وجود آورند و در امور مذهبى بخصوص در قاهره سرمايه‏گذارى نمودند. به اعتقاد اينان مقبره حضرت زينب‏عليهاالسلام در دمشق نيست‏بلكه در قاهره است مسجدى هم به نام مسجد حسين‏عليه‏السلام دارند و آن را بازسازى نمودند و معتقدند سر امام حسين‏عليه‏السلام در دمشق دفن نيست‏بلكه به قاهره آورده شده است. اينان مسجدالحكيم را بازسازى نمودند.
فرقه‏هاى صوفى كه از پيروان حضرت امام على‏عليه‏السلام و از محبان اهل‏بيت‏عليهم‏السلام هستند نيز جدا از قاهره در شهرهاى ديگر مصر سكنا دارند. رهبران جنبش صوفيه در مصر به دليل علاقه خود به خاندان رسول‏الله‏صلى الله عليه وآله همواره برپا دارنده شعائر شيعى و حافظ حريم اهل بيت‏عليهم‏السلام بوده‏اند.
در كتاب جغرافياى تاريخى و انسانى شيعه در جهان اسلام از مناطق ديگرى در مصر كه پايگاه محبان اهل بيت‏بوده ياد شده است.
«اهالى قريه‏اى در مصر به نام ارمنت از شيعيان بوده‏اند كه خبر آن در كتاب الطالع السعيد آمده و بعدها تشيع در آن كاستى گرفته است‏».
ابن حوقل نيز گفته: «از اولاد قبطيان، غيلان ابومروان، رئيس غيلانيه فرقه‏اى از شيعه هستند».
ابن‏اثير در سال 584 هجرى از قيام تعداد دوازده نفر شيعه در قاهره نام مى‏برد كه يا على يا على مى‏گفتند. (20)
در همين كتاب خبر از تشيع در شهرى به نام اسفون داده شده كه در آن نيز تشيع بتدريج كاهش يافته است. مقدسى نيز در قرن چهاردهم آورده كه مردم بالاى قصبه فسطاط و صندقا شيعى‏اند. وجود اين علايق در ميان مسلمانان مصر و همچنين نقش بهره‏ها، صوفيه، جعافره و ديگر گروههاى دوستدار اهل بيت‏عليهم‏السلام از سويى و تفكر روشن برخى از علماى مصر نظير شيخ محمود شلتوت و علامه محمد غزالى زمينه مناسبى براى فعاليت در جهت تقريب بين مذاهب اسلامى در مصر فراهم آورده است.
در دهه هفتاد افزايش ارتباطات علماى شيعه و سنى و فعاليت گسترده مرجع فقيد شيعيان جهان حضرت آيت‏الله العظمى بروجردى‏رحمه الله زمينه تاسيس دارالتقريب مصر را فراهم كرد. آيت‏الله فقيدرحمه الله براى بهره‏بردارى مثبت از اين ارتباطات، علامه شيخ محمدتقى قمى را كه مردى دانشمند و علاقه‏مند به اتحاد مسلمين بود به مصر فرستاد. ايشان پيام آيت‏الله العظمى بروجردى‏رحمه الله را به شيخ مجيد سليم كه مقام شيخ الازهر را در آن زمان داشت ابلاغ نمود. پيام متقابل شيخ سليم به آيت‏الله العظمى بروجردى‏رحمه الله باب مكاتبه و مراوده بين دو مركز مهم شيعه و سنى را گشود. سفر يكى از علماى مصر به نام شيخ حسن باقورى به ايران، انتشار كتاب مختصر النافع علامه حلى و تفسير مجمع البيان شيخ طوسى در مصر و برپايى مجلس عزادارى حضرت امام حسين‏عليه‏السلام از سوى دانشگاه الازهر از دستاوردهاى ارتباطات علماى شيعه و سنى بود. ديرى نگذشت كه موضوع تدريس فقه مذاهب اسلامى در دانشگاه الازهر به عنوان مصوبه‏اى در ماده سوم اساسنامه دارالتقريب گنجانده شد.
فتواى شيخ محمود شلتوت رئيس دانشگاه الازهر مبنى بر جايز بودن پيروى از فقه شيعه حادثه مهم ديگرى بود كه قرابت و نزديكى تفكرات علماى شيعى و سنى را نشان مى‏داد. وى به عنوان بزرگترين مرجع رسمى اهل سنت‏با كمال صراحت فتوا داد كه پيروان مذهب شيعه اثنى‏عشرى با ديگر مذاهب اسلامى از نظر برخوردارى از امتيازهاى اسلامى بودن برابر هستند و به اهل سنت و جماعت اجازه داده مى‏شود در صورت تمايل از فتاوى علماى شيعه جعفرى پيروى كنند.
عشق و علاقه مردم مصر به اهل بيت عصمت و طهارت‏عليهم‏السلام كه ريشه در صدر اسلام دارد هنوز جوشان است. ياد دوران خلافت دادگسترانه حضرت على‏عليه‏السلام در مصر و قبور متبرك حضرت زينب‏عليهاالسلام، راس الحسين‏عليه‏السلام، سيده نفيسه و مالك اشتر نخعى در اين كشور هنوز زنده است، زنده مى‏ماند و شعله اين محبت را فروزانتر خواهد كرد.
پس از پيروزى انقلاب اسلامى بد انديشان و تفرقه‏گرايان – چه از وهابيون و چه از روشنفكران غربگرا – تلاش فراوانى براى خاموش كردن عشق اهل بيت‏عليهم‏السلام در قلوب مسلمانان مصر به عمل آوردند. كتب بسيارى نوشته و سخنان فراوانى گفته شد اما وجدان شيعى مردم مصر همچنان بيدار است و ولاى آل الله، حلقه اتصال شيعه و سنى در اين سرزمين و نقطه اشتراك مردم ايران و مصر مى‏باشد.
اهل بيت‏عليهم‏السلام در طول تاريخ با جهاد و شهادت و ايثار، اعتلاى كلمه الله و مجد و عظمت و مسلمانان را ضمانت كردند و در اين عصر نيز محبت ايشان باعث اتحاد مسلمانان و غلبه بر شرك و كفر جهانى خواهد شد. ان‏شاءالله.

پى‏نوشتها و مآخذ:
 

1- تاريخ شيعه، علامه محمد حسين مظفر، ترجمه دكتر سيد محمد باقر حجتى، ص‏258.
2- همان منبع، ص‏257.
3- همان منبع، ص‏258، به نقل از الخطط، 4/149.
4- همان منبع ص 258، به نقل از الكامل‏3/160.
5- همان منبع، ص‏259 به نقل از الخطط 4/151.
6- على‏بن محمدبن عبدالله بن حسن بن حسن بن على‏بن ابى‏طالب‏عليه‏السلام.
7- نهضت قرمطيان، دكتر حسينعلى ممتحن، ص‏9.
8- الامام الصادق، عبدالحليم جندى، نسخه عربى، ص‏4.
9- نهضت قرمطيان، دكتر حسينعلى ممتحن، 58.
10- تاريخ شيعه، علامه محمد حسين مظفر، ص‏271، پاورقى.
11- تاريخ خلفاى فاطمى، ص‏28، مندرج در نهضت قرمطيان.
12- النجوم الزاهره، ج‏6، ص‏172، مندرج در نهضت قرمطيان.
13- تاريخ شيعه، علامه محمد حسين مظفر، ص‏280، پاورقى.
14- الرحله، صفحات 21 و 34.
15- مصر از زاويه‏اى ديگر، جميله كديور، ص‏49.
16- همان، ص‏69.
17- همان، ص‏49.
18- الامام جعفر الصادق، عبدالحليم جندى، صص‏4 و 5، متن عربى.
19- ژان كلود پن‏راد، «بولتن دفتر مطالعات سياسى و بين‏الملل‏»، شماره 71.
20- جغرافياى تاريخى و انسانى شيعه در جهان اسلام، محمدرسول جعفريان، ص‏37
منبع:فصلنامه مشکات شماره 52 پاييز 1375
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :gh_reza9542

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد