موارد تبديل گناه صغيره به كبيره
گناه صغيره همچون نخ نازك و باريكى است كه اگر تكرار شود، طناب و ريسمان ضخيم و كلفتى مىگردد كه پاره كردنش مشكل است.
موارد تبديل گناه صغيره به كبيره
اصرار بر گناه صغيره
تكرار گناه صغيره، آن را تبديل به گناه كبيره مىكند، و اگر انسان حتى يك گناه كند، ولى استغفار نكند، و در فكر توبه هم نباشد، اصرار به حساب مىآيد.
گناه صغيره همچون نخ نازك و باريكى است كه اگر تكرار شود، طناب و ريسمان ضخيم و كلفتى مىگردد كه پاره كردنش مشكل است.
قرآن درباره پرهيزكاران مىفرمايد:
“و لم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون (1)؛ آنان آگاهانه بر گناهانشان، اصرار نورزند.”
امام باقر عليه السلام در شرح آيه فوق فرمود:(2)
«اصرار، عبارت از اين است كه كسى گناهى كند و از خدا آمرزش نخواهد و در فكر توبه نباشد.»(3)
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«اياك و الاصرار فانه من اكبر الكبائر و اعظم الجرائم (4)؛ از اصرار بر گناه بپرهيز، چرا كه از بزرگترين جرايم است.»
غفلت از گناهان كوچك
امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) همراه ياران (در سفرى) در سرزمين بى آب و علفى فرود آمد، به يارانش فرمود: ائتوا بحطب؛ «هيزم بياوريد» كه از آن آتش روشن كنيم تا غذا بپزيم.
امام باقر عليه السلام در شرح آيه فوق فرمود: «اصرار، عبارت از اين است كه كسى گناهى كند و از خدا آمرزش نخواهد و در فكر توبه نباشد.»
ياران عرض كردند: اينجا سرزمين خشكى است و هيچگونه هيزمي در آن نيست!
رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) فرمود: «برويد هر كدام هر مقدار مىتوانيد جمع كنيد.» آنها رفتند و هر يك مختصرى هيزم يا چوب خشكيدهاى با خود آورد و همه را در پيش روى پيامبر (صلّى الله عليه وآله) روى هم ريختند، پيامبر اكرم فرمود:
هكذا تجتمع الذنوب؛ « گناهان، اينگونه روى هم انباشته مىشوند»، سپس فرمود:
ايّاكم و الُمحقّرات من الذّنوب…(5)؛ از گناهان كوچك بپرهيزيد كه همه آنها جمع و ثبت مىگردد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
لا صَغيرة مع الاِصرار(6)؛ در صورت اصرار، گناه ديگر صغيره نيست.
كوچك شمردن گناه
كوچك شمردن گناه، آن را به گناه بزرگ تبديل مىكند، براى روشن شدن موضوع، به اين مثال توجه كنيد:
اگر كسى سنگى به سوى ما پرتاب كند، ولى بعداً پشيمان شده و عذرخواهى كند، ممكن است او را ببخشيم، ولى اگر سنگ ريزهاى به ما بزند، و در مقابلِ اعتراض بگويد: اين كه چيزى نيست، بى خيالش. او را نمىبخشيم، زيرا اين كار، از روح استكبارى او پرده برمىدارد و بيانگر آن است كه او گناهش را كوچك مىشمرد. به اين روايات توجه كنيد:
– امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
من الذّنوب التّى لا يغفر ليتنى لا اءُؤاخَذُ الاّ بهذا(7)؛ از گناهان نابخشودنى اين است كه انسان بگويد: كاش مرا به غير از اين گناه مجازات نكنند. (يعنى آن گناهِ مورد اشاره را كوچك بشمرد.)
– اميرمؤمنان على عليه السلام مىفرمايد:
اشدّ الذّنوب ما استَهان به صاحبه (8)؛ بدترين گناهان، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد.
– امام صادق عليه السلام فرمود:
از گناه حقير و ريز، بپرهيز (سبك مشمار) كه آمرزيده نشود.
عرض كردم: گناهان حقير چيست!؟ فرمود آن است كه:
الرّجل يَذنب فيَقول طُوبى لى لو لم يَكن لى غير ذلك (9)؛ كسى گناه كند و بگويد خوشا به حال من اگر غير از اين گناه نداشتم.
– حضرت سجاد عليه السلام در ضمن دعا، به خدا عرض مىكند:
الّلهم اَعُوذُ بِكَ مِن … الاِصرارِ عَلى المَاءثَم و استِصغار المَعصيَة (10)؛ پروردگارا! به تو پناه مىبرم از اصرار بر گناهان، و كوچك شمردن گناه.
اظهار خوشحالى هنگام گناه
لذت بردن از گناه و شادمانى هنگام انجام گناه، از امورى است كه گناه را بزرگ مىكند و موجب كيفر بيشتر مىشود. در اينجا به چند روايت توجه كنيد:
حضرت سجاد عليه السلام در ضمن دعا، به خدا عرض مىكند: پروردگارا! به تو پناه مىبرم از اصرار بر گناهان، و كوچك شمردن گناه.
امير مؤمنان على عليه السلام فرمود:
شر الاشرار من تبهّج بالشر(11)؛ بدترين بدها كسى است كه به انجام بدى خوشحال گردد.
و نيز فرمود:
مَن تَلذّذ بمعاصِى الله ذُلّ(12)؛ كسى كه از انجام گناه، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن لذّت به او مىرساند.
امام سجاد عليه السلام فرمود:
إيّاك و ابتهاج الذّنب فانّه اعظم من ركوبه (13)؛ از شاد شدن هنگام گناه بپرهيز، كه اين شادى بزرگتر(بدتر) از انجام خود گناه است.
و نيز فرمود:
حلاوة المعصية يفسدها اليم العقوبة (14)؛ عذاب دردناك گناه، شيرينى آن را تباه مىسازد.
و از سخنان امام سجاد عليه السلام است:
لا خير فى لذّة من بعدها النّار(15)؛ در لذتى كه بعد از آن آتش دوزخ است خيرى نيست.
رسول اكرم صلّى الله عليه وآله فرمود:
من اذنب ذنبا و هو ضاحك دخل النار و هو باك (16)؛ كسى كه گناه كند و در آن حال خندان باشد وارد آتش دوزخ مىشود در حالى كه گريان است.
گناه از روى طغيان
يكى ديگر از امورى كه موجب تبديل گناه كوچك به گناه بزرگ مىشود، طغيان و سركشى در انجام گناه است.
امّا مَن طَغى وَ اثَر الحَياة الدّنيا فَاِنّ الجَحِيمَ هِىَ المَاءوى (17)؛ و اما آنها كه طغيان كردند و زندگى دنيا را مقدم شمردند، بى گمان جايگاهشان دوزخ است.
مغرور شدن به مهلت الهى
ديگر از امورى كه گناه كوچك را به گناه بزرگ تبديل مىكند، آن است كه گنهكار مهلت خدا و مجازات نكردن سريع او را دليل رضايت خدا بداند و يا خود را محبوب خدا بداند.
و يقولون فى انفسهم لولا يعذّبنا الله بما نقول حسبهم جهنّم يصلونها فَبِئسَ المَصير(18)؛ گناهكاران در دل مىگويند: چرا خدواند ما را به خاطر گناهانمان عذاب نمىكند؟ جهنم براى آنها كافى است، وارد آن مىشوند و بد جايگاهى است.
وعده عذاب جهنم براى چنين افرادى، دليل آن است كه گناه افرادى كه مغرور به عدم مجازات سريع خداوند هستند، گناه كبيره است.
تجاهر به گناه
آشكار نمودن گناه نيز، گناه صغيره را تبديل به گناه كبيره مىكند، شايد از اين نظر كه آشكار نمودن گناه حاكى از تجرّى و بى باكى بيشتر گنهكار است، و موجب آلوده كردن جامعه، و عادى نمودن گناه مىگردد.
رسول اكرم صلّى الله عليه وآله فرمود: كسى كه گناه كند و در آن حال خندان باشد وارد آتش دوزخ مىشود در حالى كه گريان است.
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
ايّاك و المجاهرة بالفُجور فانّه من اشدّ المآثم (19)؛ از آشكار نمودن گناهان بپرهيز، كه آن از سختترين گناهان است.
و حضرت رضا عليه السلام فرمود:
المستتر بالحسنة يعدل سبعين حسنة و المذيع بالسيّئة مخذول (20)؛ پاداش پنهان كننده كردار نيك، معادل هفتاد كار نيك است، و آشكار كننده گناه، خوار مىباشد.
گناه شخصيتها
گناه آنان كه در جامعه، داراى موقعيت خاص هستند، با گناه ديگران يكسان نيست، و چه بسا گناه صغيره آنها، حكم گناه كبيره را داشته باشد، زيرا گناه آنها داراى دو بعد است: بعد فردى و بعد اجتماعى.
گناه شخصيتها و بزرگان از نظر بعد اجتماعى مىتواند زمينه اغوا و انحراف جامعه را فراهم كرده و موجب سستى دين مردم شود.
بر همين اساس، حساب خداوند با بزرگان و شخصيتها، غير از حساب او با ديگران است.
پينوشتها:
1- آل عمران / 135
2- كافى، ج 2 ص 288.
3- بر همين اساس بعضى از فقهاء گفته اند: عزم بر تكرار گناه همچون اصرار بر گناه است.
4- غررالحكم، ج 1 ص 151.
5- كافى، ج 2 ص 288.
6- بحارالانوار، ج 8 ص 351.
7- تحف العقول، ص 487.
8- نهج البلاغه، حكمت 348، غرر الحكم، ج 1 ص 193.
9- كافى، ج 2 ص 287.
10- صحيفه سجاديه، دعاى هشتم.
11- غرر الحكم، ج 1 ص 446.
12- فهرست غرر، ص 130.
13- بحارالانوار، ج 78 ص 159.
14- بحارالانوار، ج 78 ص 159.
15- بحارالانوار، ج 78 ص 159.
16- مشكاة الانوار، ص 394، وسائل الشيعه، ج 11 ص 168.
17- نازعات / 37 39.
18- مجادله / 8.
19- غررالحكم، ج 1 ص 151.
20- مشكاة الانوار، ص 394، كافى، ج 2 ص 428.
منبع:گناه شناسى، محسن قرائتى
ارسال توسط کاربر محترم سایت :mohammad_43
/ج